دائرة المعارف بزرگ اسلامی

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • بیت جبریل |
  • بیت جبرین | بِیْتْ جِبْرین، ناحیه‌ و شهری‌ باستانی‌ در شهرستان‌ الخلیل‌. بیت‌ جبرین‌ با 287 متر ارتفاع‌ از سطح‌ دریا (دباغ‌، بلادنا ... ، 5(2) /286)، در 26 كیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ شهر الخلیل‌ (شراب‌، 181) و 58 كیلومتری‌ راه‌ بیت‌المقدس‌ به‌ عسقلون‌ قرار داشت‌
  • بیت لحم | بِیتْ لَحْم‌‌، شهری‌ كهن‌ در سرزمین‌ فلسطین‌. این‌ نام‌ را بَیت‌ُ لَحم‌ (ابوعبید، 1 /289)، بَیت‌ لَخم‌ (یاقوت‌، 1 /521؛ و بِت‌ لِحِم‌ («دائرةالمعارف‌ مردم ... 1»، 104) و بِت‌ لِخِم‌ ( پاولی‌، V /364) نیز گفته‌اند. واژۀ «لحم‌» كه‌ در زبان‌ عربی‌ به‌ معنی‌ گوشت‌ است
  • بیتوشی | بَیتوشی‌، عبدالله‌ بن‌ محمد، ادیب‌ شافعی‌ مذهب‌ و شاعر سدۀ 12 ق‌ / 18 م‌ كه‌ به‌ 3 زبان‌ عربی‌، فارسی‌ و كردی‌ شعر می‌سرود.
  • بیتیکچی | بیتیكْچی‌، واژه‌ای‌ تركی‌ به‌ معنی‌ دبیر، منشی‌، كاتب‌ و نویسنده‌. این‌ واژه‌ از 3 جزء «بیتی‌» به‌ معنی‌ نوشتن‌، پسوند نام‌ساز « ك‌» و پسوند فاعلی « چی‌» تركیب‌ شده‌، و در فارسی‌ به‌ شكلهای‌ بیتكچی‌، بتیكچی‌ و بتكچی‌ نیز آمده‌ است‌
  • بیجاپور | بیجاپور، شهرستان‌ و شهری‌ به‌ همین‌ نام‌ در ایالت‌ كرناتكه‌ در جنوب‌ هند. بعضی‌ نام‌ بیجاپور را بر گرفته‌ از «ویجایاپورا» به‌ معنی‌ شهر پیروزی‌، و عده‌ای‌ آن‌ را مأخوذ از «ویدیاپور» به‌ معنی‌ شهر آگاهی‌ و بینش‌، نام‌ مدرسه‌ای‌ قدیمی‌ كه‌ در دورۀ چالوكیان‌ بنا شده‌ است‌ و امروزه‌ آثار آن‌ در شهر بیجاپور دیده‌ ...
  • بیجار | بیجار، شهرستان‌ و شهری‌ در شمال‌ خاوری‌ استان‌ كردستان‌. دربارۀ وجه‌ تسمیۀ این‌ شهر، آگاهیهای‌ روشنی‌ در دست‌ نیست‌. گروهی‌ بر این‌ باورند كه‌ این‌ واژه‌ در اصل «بیدزار»، به‌ معنی‌ محلی‌ كه‌ درختان‌ بید فراوان‌ دارد، بوده‌ است‌ ...
  • بیجان |
  • بیجانگر |
  • بیحان | ابوعزالدین‌، نجیب‌ سعید، الامارات‌ الیمنیة الجنوبیة، بیروت‌، 1409ق‌ / 1989م‌؛ اوبالانس‌، ادگار، الیمن‌، الثورة والحرب‌، ترجمۀ عبدالخالق‌ محمد لاشید، قاهره‌، 1990م‌؛ باوزیر، سعید عوض‌، معالم‌ تاریخ‌ الجزیرة العربیة، عدن‌، 1996م‌؛ بعكر، عبدالرحمان‌، كواكب‌ یمنیۀ فی‌ سماء الاسلام‌، بیروت‌، 1990م‌؛ ترسیسی‌، عدنان...
  • بیدآبادی | بیدْآبادی‌، آقا محمد (د 1197ق‌ یا 1198ق‌ /1783 یا 1784م‌)، فرزند محمد رفیع‌ گیلانی‌، حكیم‌ متأله‌، مدرس‌ و مرشد سلوك‌. پدرش‌ از علمای‌ گیلان‌ بود كه‌ به‌ اصفهان‌ كوچ‌ كرده‌، و در محلۀ بیدآباد ساكن‌ شده‌ بود
  • بیدار | بیدار، نام‌ 4 نشریه‌ در ایران‌ و افغانستان‌: 1. بیدار، روزنامه‌ای‌ سیاسی‌ - خبری‌ به‌ مدیریت‌ عباس‌ خلیلی‌ (1272-1350 ش‌ /1893-1972 م‌) كه‌ در حوت‌
  • بیداری اسلامی | بیداریِ اِسْلامی‌، در ادبیات‌ سیاسی‌ِ معاصر در ایران‌ و جهان‌، یعنی‌ تحولات‌ فكری‌ و اجتماعی‌ِ دو قرن‌ اخیرِ جوامع‌ مسلمان‌ در پرتو وفاداری‌ به‌ مبانی‌ دینی‌ اسلامی‌.
  • بیدپای، داستانها |
  • بیدر | بیدَر، شهری‌ قدیم‌ در جنوب‌ هند و از مراكز كهن‌ گسترش‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و ایرانی‌ در شبه‌ قارۀ هند. نام‌ این‌ شهر در منابع‌ به‌ صورتهای‌ بدر، احمدآباد بیدر و محمدآباد بیدر نیز آمده‌ است‌
  • بیدگلی، لهجه |
  • بیدل | بیدِل‌، ابوالمعانی‌ میرزا عبدالقادر بیدل‌ دهلوی‌ (1054-4 صفر 1133 ق‌ / 1644-24 نوامبر 1720 م‌)، شاعر و صوفی‌.
  • بیدل شیرازی | بیدِلِ شیرازی‌، محمدرحیم‌ (د پس‌ از 1257ق‌ /1841م‌)، فرزند سیدمحمدِ طبیب‌، متخلص‌ به‌ بیدل‌ و معروف‌ به‌ فخرالدوله‌، حكیم‌ باشی‌، ندیم‌، شاعر و منشی‌الممالك‌ دربار فتحعلی‌ شاه‌ (سل‍ 1212-1250 ق‌ /1797-1834 م‌).
  • بیدوازی |
  • بیذق | بَیذَق‌، ابوبكر بن‌ علی‌ صنهاجی‌ (د ح‌ نیمۀ سدۀ 6ق‌ /12م‌)، از مریدان‌ ابن‌تومرت‌ (ه‍ م‌) و مؤلف‌ اثری‌ با عنوان‌ اخبار المهدی‌ بن‌ تومرت‌.
  • بیرام پاشا | بِیرامْ پاشا، یا بایرام‌ پاشا (د 1048ق‌ /1638م‌)، دولتمرد و صدراعظم‌ دولت‌ عثمانی‌ در زمان‌ فرمانروایی‌ مراد چهارم‌، هفدهمین‌ سلطان‌ عثمانی‌ (سل‍ 1032-1050 ق‌ /1623-1640 م‌).
  • بیرام ولی |
  • بیرامیه | بِیرامیه‌، طریقه‌ای‌ ترك‌ منسوب‌ به‌ حاجی‌ بیرام‌ ولی‌ (753-833ق‌ /1352-1430م‌) كه‌ در آناتولی‌ و سرزمینهای‌ بالكان‌ پیروان‌ بسیار داشت‌.
  • بیرانوند | بِیرانْوَنْد، یا به‌ زبان‌ لُری‌ بَیرَنْوَن‌ از ایلات‌ لك‌ زبان‌ و شیعی‌ مذهب‌ لرستان‌.
  • بیرجند | بیرْجَنْد، شهرستان‌ و شهری‌ در استان‌ خراسان‌ جنوبی‌ و مركز آن‌ استان‌.
  • بیرجندی | بیرْجَنْدی‌، یكی‌ از لهجه‌های‌ فارسی‌ نو كه‌ در شهرستان‌ بیرجند، در جنوب‌ خراسان‌ و تا حاشیۀ 15 كیلومتری‌ اطراف‌ این‌ شهرستان‌ تكلم‌ می‌شود.
  • بیرجندی |
  • بیرق |
  • بیرقدار | بِیرَقْدار، عنوان‌ و منصبی‌ در سازمان‌ نظامی‌ دولت‌ عثمانی‌. وظیفۀ بیرقدار (بایراقدار) كه‌ او را علمدار و سنجق‌دار نیز می‌نامیدند، حفظ و حمل‌ پرچم‌ در واحدهای‌ نظامی‌ منظم‌ و نامنظم‌ و نهادهایی‌ كه‌ پرچم‌ خاص‌ داشتند، بوده‌ است‌. سابقۀ این‌ منصب‌ گویا به‌ عصر سلاجقۀ آسیای‌ صغیر باز می‌گردد، اما در عصر عثمانی‌...
  • بیره | بیره‌، یا البیره‌، شهری‌ كهن‌ در نزدیكی‌ رام‌الله‌، واقع‌ در كرانۀ غربی‌ رود اردن‌ و در 13 كیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ بیت‌المقدس
  • بیره جک | بیره‌ جِك‌، یا بیره‌ جیك‌، شهری‌ در جنوب‌ شرقی‌ آناتولی‌ در تركیه‌. این‌ شهر از توابع‌ استان‌ اورفه‌ و در ساحل‌ رودخانۀ فرات‌ قرار دارد و اطراف‌ آن‌ با كوههای‌ نیم‌دایره‌ای‌ شكل‌ محصور است‌ ...
  • بیروت | بِیروت‌، پایتخت‌، مهم‌ترین‌ بندر و نام‌ كوچك‌ترین‌ استان‌ لبنان‌. شهر بیروت‌ با 67 كمـ2 وسعت‌ ( انكارتا1) در °33 و ´53 عرض‌ شمالی‌ و °35 و ´30 طول‌ شرقی‌ قرار دارد («اطلس‌ ... 2»، فهرست‌، 17).
  • بیرونی | بیرونی‌، ابوریحان‌ محمد بن‌ احمد بیرونی‌ خوارزمی‌ (362- پس‌ از 440 ق‌ /973- 1048 م‌)، دانشمند پرآوازۀ ایرانی‌. وی‌ در میان‌ دانشمندان‌ دورۀ اسلامی‌ بیشتر با كنیۀ خود و به‌ ندرت‌ با نسبت‌ خوارزمی‌ شناخته‌ می‌شود، اما پژوهشگران‌ اروپایی‌ معمولاً او را بیرونی‌ می‌نامند.
  • بیزانتیون |
  • بیزانس، دولت |
  • بیزره |
  • بیژن و منیژه | بیژَنْ وَ مَنیژه‌، از مشهورترین‌ داستانهای‌ غنایی‌ ـ حماسی‌ شاهنامۀ فردوسی‌ و ادب‌ فارسی‌ كه‌ در آن‌ ماجراهای‌ بیژن‌ ــ پسر گیو و نوادۀ گودرز ــ پهلوان‌ نامدار ایرانی‌ در دورۀ كیانی‌، و منیژه‌ دختر افراسیاب‌، پادشاه‌ معروف‌ تورانی‌ به‌ نظم‌ درآمده‌ است‌.
  • بیسائو |
  • بیسان | بِیسان‌، شهر و شهرستانی‌ در استان‌ جلیل‌ در فلسطین‌.
  • بیستگانی | بیسْتْگانی‌، اصطلاحی‌ مالی‌ ـ اداری‌ كه‌ بر نوعی‌ مقرری‌ و حقوق‌ اطلاق‌ شده‌، و از سدۀ 4 ق‌ /10 م‌ در منابع‌ فارسی‌ به‌ كار رفته‌ است‌. گر چه‌ به‌ سبب‌ ذكر معادل‌ عربی‌ آن‌، یعنی‌ عشرینیه‌ (جمع‌ آن‌: عشرینیات‌) در برخی‌ منابع‌ كهن‌ عربی‌ (مثلاً: خوارزمی‌، 65؛ ابن‌ حوقل‌، 469؛ نیز نک‍ : حبیبی‌، 311؛ قس‌: با تس...
  • بیستون |
  • بیستون | بیسُتون‌، نام‌ بخش‌، شهر، كوه‌ و سنگ‌ نوشته‌ای‌ به‌ خط میخی‌ فارسی‌ باستان‌، بابلی‌ و ایلامی‌ از داریوش‌ اول‌، واقع‌ در شهرستان‌ هرسین‌ استان‌ كرمانشاه‌.
  • بیشاپور | بیشاپور، شهر و یكی‌ از 5 كورۀ ایالت‌ فارس‌ در دورۀ ساسانیان‌ و سده‌های‌ نخستین‌ اسلامی‌. ویرانه‌های‌ این‌ شهر در 24 كیلومتری‌ باختر كازرون‌، بر سر راه‌ فهلیان‌، در كنار رودخانۀ شاپور واقع‌ است‌
  • بیشکک | بیشْكِك‌، شهری‌ در قرقیزستان‌ و مركز این‌ جمهوری‌. نویسندگان‌ اسلامی‌ به‌ تفصیل‌ از راه‌ بازرگانی‌ آسیای‌ غربی‌ به‌ چین‌ كه‌ از هفت‌ رود می‌گذشته‌، یاد كرده‌، و از چند شهر و قریه‌ در این‌ مسیر، از جمله «جول‌» نام‌ برده‌اند
  • بیض، ایام | بیض‌، اَیام‌، عنوانی‌ برای‌ روزهای‌ سیزدهم‌، چهاردهم‌ و پانزدهم‌ ماههای‌ قمری‌. از آنجا كه‌ نور ماه‌ در شبهای‌ این‌ 3 روز از شبهای‌ دیگر بیشتر است‌، مطابق‌ رسم‌ عرب‌ در نام‌گذاری‌ روزهای‌ مختلف‌ ماه‌ به‌ تناسب‌ روشنایی‌ شبها، بدین‌ نام‌ خوانده‌ شده‌اند
  • بیضا | بِیضا، یكی‌ از شهرهای‌ دورۀ اسلامی‌ منطبق‌ با روستای «تل‌ بیضا»ی‌ كنونی‌ در بخش‌ بیضا، در شهرستان‌ سپیدان‌ِ استان‌ فارس‌. براساس‌ مصوبۀ هیئت‌ وزیران‌ در 1380ش‌، نام‌ شهر «هرابال‌» در منطقۀ تاریخی‌ بیضا به‌ شهر بیضا تغییر یافت‌ (
  • بیضاوی | بِیضاوی‌، ناصرالدین‌ عبدالله‌ بن‌ عمر بن‌ محمدشیرازی‌، مفسر، فقیه‌، اصولی‌ و قاضی‌ شافعی‌ در سده‌های‌ 7 و 8 ق‌ / 13 و 14م‌، با گرایش‌ كلامی‌ اشعری‌ كه‌ به‌ ویژه‌ ارزشمندی‌ برخی‌ آثار او در زمینه‌های‌ تفسیر، اصول‌ فقه‌ و كلام‌، اسباب‌ اشتهار او را فراهم‌ آورده‌ است‌.
  • بیطار ناصری |
  • بیطره |
  • بیع | یع‌، اصطلاحی‌ فقهی‌ و حقوقی‌، ناظر به‌ گونه‌ای‌ از معامله‌ كه‌ در آن‌ كالایی‌ با عوضی‌ معلوم‌، اعم‌ از كالا یا وجه‌ نقد مبادله‌ می‌شود. بیع‌ از عقود لازم‌ است‌. در منابع‌ فقهی‌، بیع‌ فرد اجلای‌ معاملات‌ مالی‌ محسوب‌ می‌شود و باتوجه‌ به‌ پیشینه‌ و گسترۀ دیرینۀ آن‌، بسط یافته‌ترین‌ مبحث‌ در مباحث‌ معاملات‌ است‌...

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: