پلیس جنوب
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 22 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229443/پلیس-جنوب
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
پُلیسِ جَنوب، یا تفنگداران جنوب ایران، تشكیلاتی نظامی كه انگلیسیها در خلال جنگ جهانی اول، در جنوب ایران بنیاد نهادند (ربیعالاول 1334- ربیعالآخر 1340 / ژانویۀ 1916- دسامبر 1921). اقدامات آلمانیها، بهویژه تحریكات واسموس، مأمور آلمانی در میان ایلات جنوب ایران، با توجه به زمینهها و گرایشهای شدید ضدانگلیسی در این ناحیه (نك : فُن میكوش، 231-233؛ گركه، 337-342)، منافع سیاسی و اقتصادی انگلستان را در نواحی جنوب ایران به خطر افكنده بود؛ چندانكه در پایان سال 1915م حتى یك انگلیسی در شهرهای اصفهان، شیراز، یزد و كرمان باقی نمانده بود (نك : اسكرین، 22-23). قتل كنسولیار انگلیس در شیراز و سركنسول آن كشور در اصفهان و دستگیری برخی دیگر از اتباع انگلیسی، نمونههایی از این تحریكات است (گركه، 338-340). برای مقابله با چنین وضعی، مارلینگ، وزیر مختار انگلستان در ایران، در 6 ربیعالاول 1334ق / 12 ژانویۀ 1916م، به دولت خویش پیشنهاد داد تا در مناطق جنوبی ایران نیروی پلیس تشكیل گردد. این پیشنهاد پذیرفته شد و در 20 ژانویۀ همان سال، سرپرسی سایكس از سوی نایبالسلطنۀ هندوستان، به فرماندهی قوای نظامی انگلستان در جنوب ایران منصوب گردید (موبرلی، 139). وی در 11 جمادیالاول / 16 مارس، همراه شماری از افسران انگلیسی و هندی، وارد بندرعباس شد (سفیری، 25). سپس با یاری احمدخان دریابیگی، حاكم بندرهای خلیجفارس، در مدت یك ماه، توانست 300 نفر را استخدام كند (نك : وین، 334-335). حكومت هند نیز با فرستادن 500 تفنگدار، پلیس جنوب را تقویت كرد (همو، 338). با حركت سایكس از بندرعباس به سوی كرمان در 14 رجب / 17 مۀ همان سال، تشكیل پلیس جنوب تحقق یافت (گركه، 402). نخستین رویارویی در 27- 28 سپتامبر 1916، در سعیدآباد كرمان پیش آمد كه اهالی در حمایت از آزادی اسرای آلمانی، اتریشی و عثمانی، با پلیس جنوب درگیر شدند (سفیری، 125؛ موبرلی، 208). سایكس سپس در ذیحجه 1334 / اكتبر 1916، درواقع برای اعلام موجودیت، از كرمان به سوی یزد و اصفهان رفت؛ آنگاه با هماهنگی عبدالحسین میرزا فرمانفرما، والی فارس كه در اصفهان مستقر بود، در 15 محرم 1335ق / 11 نوامبر 1916م، وارد شیراز شد. حمایت نمایندۀ رسمی دولت ایران، به این تشكیلات مشروعیت میبخشید و از سوی دیگر، فرمانفرما نیز در شیراز، در برابر صولتالدوله، رئیس ایل قشقایی و قوامالملك، رئیس ایل خمسه و نیز ژاندارمری نفوذ و اقتدار چندانی نداشت (وین، 344- 348؛ موبرلی، 209-211). سایكس پس از ورود به شیراز نفرات سابق ژاندارمری را به استخدام درآورد و شمار افراد پلیس جنوب، ایرانی و هندی و انگلیسی را تا اوایل سال 1918م به حدود 10 هزار تن رساند (سفیری، 131، 185؛ نیز نك : وین، 353؛ موبرلی، 210-211). ترتیب اداره و مشق این نیرو، مطابق تشكیلات نظامی انگلستان بود و كلیۀ مخارج آن را دولت این كشور تأمین میكرد (سپهر، 131). پلیس جنوب در آغاز فعالیت در فارس، با معضل رقابتها و دستهبندیهای رؤسای ایلات و عشایر و حكومت فارس روبهرو بود كه بهویژه بر امنیت راهها تأثیر سوء داشت (سفیری، 131-134). فرمانفرما برای تثبیت قدرت خود و تضعیف صولتالدوله، امتیازات بیشتری به برخی از رؤسای خردتر آن ایل اعطا كرده بود كه این موضوع موجب بروز درگیریهایی میان ایشان گردید (همانجا). شورش كازرون و عملیات دشت ارژن، در صفر 1335 / دسامبر 1916، سایكس را متوجه ناتوانی پلیس جنوب در سركوب ایل قشقایی گردانید و درنتیجه به ناچار در 2 شعبان 1335ق / 24 مۀ 1917م قراردادی مبنی بر همكاری در تأمین راهها و منطقه، با صولتالدوله امضا كرد (همو، 134- 138). این قرارداد به سایكس فرصت داد تا پلیس جنوب را تقویت كند (راضی، 193). افزون بر این، عملیات انتظامی گستردهای در حوزۀ شرقی فارس كه در مجموع بخشی از قلمرو ایل خمسه به ریاست قوامالملك، متحد محلی بریتانیا محسوب میشد، صورت گرفت (برای تفصیل، نك : موبرلی، 262-263, 279-280, 303-306). با اینهمه، بر اثر برخی علل و عوامل ازجمله عقبنشینی نیروهای روسیه از ایران بعد از انقلاب 1917م، و ناخشنودی همگانی از عملیات پلیس جنوب، فعالیت این تشكیلات با مخالفتهایی روبهرو شد. سرانجام خودداری دولت حسن مستوفیالممالك از شناسایی این نیرو، در رجب 1336 / آوریل 1918 (سپهر، 447-456؛ مطهریزاده، 148-154) و درگیری خونین پلیس جنوب با افراد ایل دره شوری قشقایی در 29 رجب 1336ق / 11 مۀ 1918م، موجب شد تا صولتالدوله برضد پلیس جنوب اعلان جنگ كند (ركنزاده، 350-354). در جنگی كه میان ایل قشقایی و پلیس جنوب در شعبان همان سال درگرفت، دهها تن كشته و مجروح شدند (موبرلی، 315-317). با اینهمه، صولتالدوله كه به احتمال بسیار از ضدیت افكار عمومی با حضور انگلیسیها توان بیشتری یافته بود، شیراز را در محاصره گرفت، اما در درگیریهایی كه میان نیروهای وی و پلیس جنوب در احمدآباد پیش آمد (رمضان 1336 / ژوئن 1918)، شكست خورد (همو، 328-330, 336-337). فرمانفرما در رمضان 1336، برای تضعیف صولتالدوله، برادران وی سردار احتشـام و سالار حشمـت را ــ كه رقیبان او در ایل قشقایی بودند ــ به سمتهایی در این ایل برگماشت ( فارس، 8). سردار احتشام در فیروزآباد (مقر ایلخانی) ساكن شد، اما چون اطلاع یافت كه صولتالدوله رو به سوی مقر ایلخانی دارد، به همراه پلیس جنوب به مصاف او رفت. آنان از محرم تا ربیعالاول 1337 / اكتبر تا دسامبر 1918، در منطقۀ فیروزآباد مشغول نبرد بودند (موبرلی، 455-456). با آنكه عشایر قشقایی به صولتالدوله گرایش بیشتری داشتند، اما شیوع بیماری در سپـاه صولتالدولـه ــ كه برخلاف پلیس جنوب، فاقد امكانات بهداشتی بود ــ موجب كاهش چشمگیر افراد، و شكست او گردید (ایرجی، 124-126). سرانجام قراردادی منعقد شد كه به موجب آن، دوطرف به عدم مداخله در امور یكدیگر متعهد شدند (همو، 130-134). به موازات حل و فصل مسائل ایل قشقایی با پلیس جنوب، نیروهای انگلیسی ــ كه بخشی از اهداف ایشان كمك به پلیس جنوب بود ــ وارد بوشهر شدند، اما در نبردهای متعدد با مخالفان محلی، مانند غضنفرالسلطنۀ برازجانی، شیخ حسین چاه كوتاهی و زائر خضرخان شكست خوردند (موبرلی، 408-410). اندكی پس از پایان جنگ جهانی اول (صفر 1337 / نوامبر 1918) و رفع خطر عملیات عوامل آلمانی در ایران، در فرماندهی پلیس جنوب تغییراتی رخ داد و ژنرال سایكس در ربیعالاول همان سال شیراز را ترك كرد و كلنل اورتون به جای او به فرماندهی پلیس جنوب منصوب گردید ( ایران و جنگ...، 171، 175). بدین ترتیب دورۀ نوینی در تشكیلات پلیس جنوب آغاز شد. در این دوره فعالیت این نیرو با قرارداد 1919م میان ایران و انگلیس پیوند داشت. به موجب یكی از مواد آن، قرار بود با ایجاد ارتشی مدرن با كمك انگلستان، پلیس جنوب در آن ادغام شود ( اسناد محرمانه...، 1 / 293-294؛ نیز نك : ذوقی، 435)، اما این قرارداد با مخالفت داخلی و اختلاف حكومت هند با دولت انگلستان بر سر آن (نك : موبرلی، 471)، و استعفای حسن وثوقالدوله از ریاست وزرا (خرداد 1300 / ژوئن 1921)، عملی نشد. پلیس جنوب در دورۀ دوم فعالیت خود، به عملیاتی مانند سركوب راهزنان مشهور در اصفهان و اطراف آن دست زد ( جنگ جهانی...، 113) و در زمینههای عمرانی مانند راهسازی و حفظ و مرمت خطوط تلگراف نیز فعالیت داشت (راضی، 240-242) و حتى از 1335 تا 1338ق روزنامۀ فارس را برای تبلیغ اهداف خود منتشر میكرد (فراشبندی، 42). با اینهمه، افكار عمومی و برخی كابینههای تشكیل شده در این مدت، در جهت مخالفت با آن بود (سفیری، 285-286). افزون بر این، دولت انگلستان نمیتوانست مانند گذشته، مخارج آن را برعهده گیرد ( جنگجهانی، 142)، از اینرو، با دولت سیدضیاءالدین طباطبایی به مذاكره پرداخت تا در صورت تمایل، پلیس جنوب را تحویل گیرد. بدین منظور كلنل فریزر كه به جای كلنل اورتون به فرماندهی این نیرو منصوب شده بود، به تهران فراخوانده شد و اگرچه دولت سیدضیاء با انتقال او موافقت كرد، اما با روی كار آمدن دولت قوامالسلطنه این موضوع به عهدۀ تعویق افتاد ( ایران،1-2). دولت انگلستان مبلغی را برای انتقال یا انحلال پلیس جنوب اختصاص داد و ژوئن 1921 را به عنوان ضربالاجل انتقال تعیین كرد و اعلام داشت كه در غیر این صورت، مبلغ مذكور برای انحلال پلیس جنوب مصرف خواهد شد؛ اما دولت قوامالسلطنه كه قصد داشت افسران سوئدی را به جای افسران انگلیسی در این نیرو به كار گیرد، نتوانست با انگلستان به توافق برسد. سرانجام دولت انگلستان تصمیم گرفت كه پلیس جنوب را در 3 مرحله منحل كند. این مراحل از ماه ژوئیه تا دسامبر همان سال طول كشید (همان، نیز جنگ جهانی، همانجاها).
اسكرین، كلارمونت، جنگ جهانی در ایران، ترجمۀ غلامحسین صالحیار، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اطلاعات؛ اسناد محرمانۀ وزارت خارجۀ بریتانیا دربارۀ قرارداد 1919م، ترجمۀ جواد شیخالاسلامی، تهران، 1365ش؛ ایران، تهران، 1340ق، س 5، شم 980؛ ایران و جنگ جهانی اول (اسناد وزارت داخله)، به كوشش كاوه بیات، تهران، 1369ش؛ ایرجی، ناصر، ایل قشقایی در جنگ جهانی اول، تهران، 1380ش؛ جنگ جهانی در جنوب ایران، ترجمۀ كاوه بیات، بوشهر، 1373ش؛ ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ (1900- 1925م)، تهران، 1368ش؛ راضی، منیره، پلیس جنوب ایران، تهران، 1381ش؛ ركنزادۀ آدمیت، محمدحسین، فارس و جنگ بینالملل، تهران، 1357ش؛ سپهر، احمدعلی، ایران در جنگ بزرگ، تهران، 1336ش؛ سفیری، فلوریدا، پلیس جنوب ایران، ترجمۀ منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشاركی، تهران، 1364ش؛ فارس، شیراز، 1336ق، شم 36؛ فراشبندی، علیمراد، تاریخچۀ حزب دمكرات فارس، تهران، 1359ش؛ فن میكوش، د.، واسموس، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، قم، 1377ش؛ گركه، اولریش، پیش به سوی شرق، ترجمۀ پرویز صدری، تهران، 1377ش؛ مطهری زاده، موسی، جنبش ضداستعماری جنوب و آزادی خواهان كازرون، تهران، 1378ش؛ وین، آنتونی، ایران در بازی بزرگ، ترجمۀ عبدالرضا مهدوی، تهران، 1383ش؛ نیز:
Moberly, F. J., Operations in Persia 1914-1919, London, 1987.
رضا آذری شهرضایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید