بیستون
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 13 مهر 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229279/بیستون
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
بیسُتون، نام بخش، شهر، كوه و سنگ نوشتهای به خط میخی فارسی باستان، بابلی و ایلامی از داریوش اول، واقع در شهرستان هرسین استان كرمانشاه. نام بیستون برگرفته از شكل مفروض واژۀ «بَغَستانه» در زبان فارسی باستان است (كنت، 108؛ قرشی، 179). این واژه متشكل از دو جزء «بَغ» به معنای خدا، و پسوند مكان «ستان»، به معنای جایگاه خدا و پرستشگاه یا معادل «یزدان سرای» است. در شاهنامۀ فردوسی نیز از آن با عنوان پرستشگاه و رباطی یاد شده است (نک : 5 /2346؛ قرشی، كنت، همانجاها). این نام در منابع یونانی «بگیستانوس» ضبط شده است (نک : دیودُروس، I /393) و در منابع اسلامی به صورتهای بهستون (ابن رسته، 166؛ ابن حوقل، 1 / 359؛ ابن فقیه، 255؛ یاقوت، 1 / 769) و بِیستون (اصطخری، 119؛ اشكال العالم، 143؛ مقدسی، 396) نیز آمده است. اشكال گوناگون این نام در منابع دورۀ اسلامی و فارسی امروزی میبایستی برگرفته از شكل مفروض «بَیستان» در زبان پهلوی ساسانی باشد كه خود مركب از دو جزء «بَی» تغییر شكل یافتۀ «بَغ» در زبان فارسی باستان (مكنزی، 17) و پسوند مكان «ستان» است (فرهوشی، 408).
این بخش یكی از بخشهای دوگانۀ شهرستان هرسین، و متشكل از دو دهستان به نامهای چمچمال و شیزر و یك شهر به نام بیستون و دارای 72 آبادی دارای سكنه است ( نشریه ... ، 47؛ سرشماری، شناسنامه، 3). بخش بیستون از شمال به دینور از بخشهای شهرستان صحنه، از خاور به بخش مركزی شهرستان هرسین و از باختر به بخش مركزی شهرستان كرمانشاه محدود است (نقشه ... ). قسمت اعظم بخش بیستون را دشت چمچمال فرا گرفته است. این دشت از شمال و شمال خاوری به كوههای هجرخانه، از باختر به ارتفاعات سیراكومه نجوران و كوه بیستون و از جنوب خاوری به ارتفاعات شیرزرد و درازكوه محدود میگردد (احمدی، 64). رودخانههای گاماسیاب و دینورآب از مهمترین رودخانههای این بخش به شمار میروند. این دو رودخانه در اقتصاد بخش بیستون دارای اهمیت فراوانی هستند (همو، 56). مهمترین بلندیهای بخش بیستون رشته كوههای «پَرّو» است. این رشته كوه به طول 62 كمـ و عرض 26 كمـ (در پهنترین جاها)، از 45 كیلومتری شمال باختری كرمانشاه شروع شده، و رو به سوی جنوب خاوری تا شهر بیستون در 36 كیلومتری شمال خاوری شهر كرمانشاه گسترده شده است. بلندترین قلۀ این رشتهكوه در بخش بیستون، كوه بیستون با ارتفاع 805‘2 متر از سطح دریاست. این كوه بلندترین دیوارۀ سنگی ایران به شمار میرود (جعفری، 125، 131). اقتصاد بخش بیستون برپایۀ كشاورزی، دامداری و صنعت استوار است (احمدی، 1). این بخش با داشتن شرایط مناسب آب و هوایی و خاك حاصلخیز، از كشاورزی پررونقی برخوردار است. زمینهای كشاورزی بخش بیستـون بیـش از 10 هزار كمـ2 است كه بخش عمدهای از آن توسط رودخانههای گاماسیاب، دینورآب و چشمهها آبیاری میشوند (همو، 57- 58). عمدهترین محصولات كشاورزی این بخش گندم، جو، چغندر قند و ترهبار است ( فرهنگ ... ، 84). بخش بیستون با بیش از 60 كارخانه و شركتهای تولیدی یكی از مهمترین مراكز صنعتی در استان كرمانشاه به شمار میرود. از مهمترین آنها میتوان كارخانههای قند، گونیبافی، نساجی، شیر پاستوریزه و صنایع غذایی را نام برد (نک : احمدی، 58- 59). بنابر سرشماری 1375 ش، بخش بیستون دارای 058‘27 تن جمعیت بوده است ( سرشماری، نتایج، 54).
این شهر كه مركز بخش بیستون است، در °34 و ´23 عرض شمالی و °47 و ´26 طول شرقی و در ارتفاع 295‘1 متری از سطح دریا واقع شده است (پاپلی، 118). شهر بیستون تا سالهای اخیر روستایی بیش نبود و از نظر تقسیمات كشوری جزو مركز دهستان چمچمال در بخش صحنه از شهرستان كرمانشاه به شمار میرفته است ( فرهنگ، همانجا)؛ اما با شكلگیری شهرستان هرسین در 1374ش و تشكیل بخش بیستون به عنوان یكی از بخشهای دوگانۀ آن، روستای بیستون به شهر و مركز بخش بیستون بدل شد (احمدی، 1). این شهر در كنار كوه بیستون واقع است و رودخانۀ دینورآب از كنار آن میگذرد ( فرهنگ، همانجا). جمعیت شهر بیستون با احتساب جمعیت 5 شهرك اقماری آن در 1381 ش، حدود 12 هزار تن بوده است (احمدی، همانجا).
آثار به دست آمده از كاوشهای باستانشناسی در غار بیستون، زندگی انسان در ناحیۀ بیستون را به دورۀ موستری (پارینه سنگی میانه)، یعنی حدود 000‘40-000‘80 سال پیش میرساند (حریریان، 1 /30). اهمیت بیستون در روزگاران باستان بیشتر به سبب واقع بودن بر سر راههای ارتباطی بوده است. از دو جادۀ نظامی و بازرگانی كه فلات ایران را به سرزمین بینالنهرین مربوط میساخت، بیستون در كنار جادۀ شمالیتر قرار داشته است. بیستون از دوران باستان ناحیۀ بابل و منطقۀ هگمتانه را به یكدیگر مربوط میساخت و در رشته كوههای زاگرس كه از شمال غربی به جنوب شرقی ایران كشیده شده است، تنها موضع سهل العبور به شمار میآمد و در عهد باستان دروازۀ زاگرس نامیده میشد (لوشای، 45). ایزیدور خاراكسی جغرافینویس سدۀ 1قم كه در اثر خود دربارۀ راهی كاروان رو كه از خاور بابل تا مرزهای خاوری امپراتوری رم كشیده شده بود، شرحی نگاشته، و در آن از بیستون با نام «باپتانا» در ناحیۀ كامبادنا یاد كرده است كه در یكی بودن آنها كمتر میتوان تردید داشت؛ زیرا در سنگ نوشتۀ بیستون از ناحیۀ «كامپاندا» در سرزمین ماد در محل كتیبۀ داریوش سخن رفته است. نام بیستون در مآخذ قدیمیتر آشوری و بابلی «بیت همبن» آمده، و بسیار مشهور بوده است (نک : داندامایف، 48-49، حاشیۀ 39). نام باستانی بغستان خود نشانۀ آن است كه این كوه از روزگاران باستان جایگاه مقدسی بوده است (همو، 48). مؤلفان یونان و روم باستان در آثار خود به مقدس بودن این كوه نزد ایرانیان اشاره دارند. دیودروس (I /393) این كوه را جایگاه زئوس برابر با اهورهمزدا، و تاسیت (IV /335) آن را جایگاه هركولس برابر با ایزد بهرام ایرانیان دانستهاند. برخی از پژوهندگان معاصر بر این باورند كه چون نام بغ بیشتر خاص میتراست، پس صخرۀ بیستون جایگاه پرستش این ایزد ایرانی بوده است (نک : هرتسفلد، 17). هنوز این نكته بر ما روشن نیست كه نام مذهبی این كوه، پس از سنگ - نوشته و حجاریهای داریوش اول پدید آمده، یا اینكه پیش از آن نیز این كوه پرستشگاه یكی از خدایان ایرانی بوده، و بدین نام خوانده میشده است. در صورت نخست باید آن را پرستشگاه اهورهمزدا دانست؛ هرگاه كوه بیستون پیش از داریوش پرستشگاه بوده باشد، آنگاه باید آن را پرستشگاهی از آنِ میترا دانست (داندامایف، همانجا). در هر صورت این كوه با ویژگیهای خود و واقع بودن بر سر راههای ارتباطی مهم، مقدس و مورد توجه ایرانیان باستان بوده است و بدین لحاظ نیز بوده كه داریوش، شرح فتوحات خود را در سنگ نوشتهای به 3 زبان فارسی باستان، بابلی و ایلامی در دل این كوه به یادگار گذارده است تا در معرض دید كاروانیانی كه از این گذرگاه عبور میكردهاند، قرار گیرد. در دورههای سلوكی، اشكانی و ساسانی نیز بیستون همچون دوران هخامنشیان مورد توجه بوده، و آثاری از این دورانها در آنجا به جای مانده است (نک : بخش دوم همین مقاله). در دورۀ فتوحات اسلامی، اعراب در 22ق /643م برای ورود به ناحیۀ جبال مجبور به عبور از گذرگاه كوهستانی بیستون بودند. آنها در اولین برخورد خود با كوه بیستون، بر آن نام «سِنّ سُمَیره»، به معنای دندان سمیره نهادند. سمیره نام زنی از مهاجران بود كه یكی از دندانهای پیشین او جلوتر از دیگر دندانهایش قرار داشته است و به علت وضعیت جغرافیایی كوه بیستون، اعراب این كوه را به دندانهای او تشبیه كردهاند (طبری، 4 /147؛ بلاذری، 431؛ یاقوت، 3 /169). مورخان و جغرافینویسان دورۀ اسلامی در آثار خود بارها از شهر و كوه بیستون و آثار تاریخی آن یاد كردهاند. ابن رسته بیستون را بر سر راه بغداد به ری ذكر كرده، و از چشمهای در دامنۀ كوه بیستون نام برده است كه آب آن میتوانسته، 5 سنگ آسیاب را بچرخاند (ص 166). ابنخردادبه از جدا شدن راه آذربایجان و ارمنستان از خراسان در بیستون یاد كرده است (ص 119). در اشكال العالم از بلندی و استحكام كوه بیستون و گذرِ راه حاجیان از كنار آن یاد شده است (ص 143). اصطخری علاوه بر اشاره به گذرِ راه حاجیان از كنار كوه بیستون، از حجاریهای این كوه نیز یاد كرده است (ص 119). ابن حوقل براساس توضیحاتی كه از آثار تاریخی بیستون شنیده بوده، آنها را با آثار طاق بستان در آمیخته، و سنگ نگارۀ داریوش در كوه بیستون را تصویر مكتبخانهای پنداشته است كه معلمی با تسمهای در دست قصد تنبیه شاگردان را دارد (1 /372). مقدسی از آثار بیستون به عنوان یكی از شگفتیهای ناحیۀ جبال یاد كرده، و آن را یكی از منازل راه كرمانشاه به همدان برشمرده است (ص 396). آثار به جای مانده از كاروانسرایی كه قدمت آن به اواخر دورۀ ساسانیان و اوایل دورۀ اسلامی میرسد، مؤید این نظر است كه بیستون از گذشتههای دور یكی از منازل راههای ارتباطی میان ایران و سرزمینهای بینالنهرین و عربستـان بوده است (نک : كیانی، 514؛ لوشای، 45).
در 348 ق / 959 م كردان برزیكانی به ریاست حسنویه بن حسین در دینور، نهاوند و همدان قیام كردند و حكومت آل حسنویه (ه م) را بنا نهادند. حسنویه پس از تعمیر و مرمت قلعۀ سرماج در نزدیكی بیستون، خزاین و ذخایر خود را به این قلعه منتقل كرد و در آنجا اقامت گزید و این قلعه را مقر حكومت بنو حسنویه قرار داد (رشید یاسمی، 182؛ احمدی، 36). در 359 ق / 970 م ركنالدولۀ دیلمی كه از قدرت و نفوذ حسنویه بیمناك شده بود، وزیر خود، ابوالفضل ابن عمید را با سپاهی روانۀ قلعۀ سرماج كرد؛ ولی حسنویه از جنگ دوری گزید و با فرستادن كسانی نزد ابوالفضل ابن عمید با وی صلح كرد و سپاه مزبور بازگشت (همو، 36-37). در 369 ق با درگذشت حسنویه، پسرش بختیار به جای وی نشست. بختیار از اطاعت عضدالدوله، امیر دیلمی سرباز زد. عضدالدوله نیز لشكری برای سركوب وی به سرماج فرستاد و قلعۀ سرماج را تسخیر كرد و یكی دیگر از پسران حسنویه به نام ابوالمنجم را به جای وی گماشت (ابن اثیر، 8 /705-706). در 441 ق / 1049 م طغرل بیك سلجوقی برای فرو نشاندن شورش برادرش ابراهیم ینال كه در قلعۀ سرماج موضع گرفته بود، سپاهی متشكل از 100 هزار تن را به سوی وی روانه كرد. سپاهیان سلجوقی قلعۀ سرماج را محاصره كردند و پس از درهم شكستن مقاومت مدافعان، آن را ویران ساختند (همو، 9 /556). امروزه ویرانههای این قلعه در روستای سرماج از توابع بیستون برجای مانده است (نک : احمدی، 36). در دورۀ ایلخانیان دشت چمچمال به سبب اهمیت و وضعیت مناسب طبیعی آن موردتوجه ایلخانان مغول قرار گرفت. در 711ق / 1311م به فرمان سلطان محمد خدابنده اولجایتو، شهری در این دشت ساخته شد كه سلطان آباد چمچمال یا بغداد كوچك خوانده شد. ظاهراً مغولان قصد آن داشتند كه این شهر را جایگزین شهر بهار همدان، مركز ایالت كردستان قرار دهند (ابوالقاسم، 133؛ حمدالله، 107؛ كرمانشاهان ... ، 124؛ گلزاری، 1 /399). در كاوشهای باستانشناسان در چمچمال بقایای این شهر و از جمله كاروانسرایی متعلق به دورۀ ایلخانیان كشف شده است (همو، 1 / 399-400). در دورۀ صفویه راه عتبات عالیات از بیستون میگذشته است و به همین سبب، «جهت نزول زوار عتبات» كاروانسرایی در چمچمال ساخته شد (اسكندربیك، 2(2) /1111). در 1096ق /1685م بنابر وقفنامهای از شیخ علیخان زنگنه، صدراعظم شاه سلیمان صفوی درآمدهای املاكی چند در ناحیۀ چمچمال و دینور برای رفاه حال ساداتفاطمی و تعمیرات كاروانسرایبیستون وقف شد (نک : گلزاری، 1 /410-411). در دورۀ قاجاریه نیز بیستون به سبب واقع بودن بر سر راه عتبات و مكه مورد توجه بوده است. ناصرالدین شاه قاجار در سفر خود به عتبات از بیستون گذر كرده، و آثار تاریخی و كاروانسرای آن را وصف كرده است (ص 57-59). این كاروانسرا در زمان وی بهدستور میرزا آقاخان نوری تعمیر و مرمت شد (نک : گلزاری، 1 /408- 409). ساختمان این كاروانسرا امروزه همچنان پابرجاست (احمدی، 41).
ابن اثیر، الكامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به كوشش كرامرس، لیدن، 1938م؛ ابن خردادبه، عبیدالله، المسالك والممالك، ترجمۀ حسین قرهچانلو، تهران، 1370 ش؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به كوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابنفقیه، احمد، مختصر كتاب البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1302ق / 1885م؛ ابوالقاسم كاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به كوشش مهین همبلی، تهران، 1348ش؛ احمدی، براتعلی، جزوۀ بخشداری بیستون (نگاهی به بیستون)، بیستون، 1381ش؛ اسكندربیك منشی، عالم آرای عباسی، تهران، 1350ش؛ اشكال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام كاتب، مشهد، 1368ش؛ اصطخری، ابراهیم، المسالك و الممالك، به كوشش محمدجابر عبدالعال حینی و محمد شفیق غربال، قاهره، 1381ق /1961م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش عبدالله انیس طباع و عمرانیس طباع، بیروت، 1407ق /1987م؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مكانهای مذهبی كشور، مشهد، 1367ش؛ جعفری، عباس، كوهها و كوهنامۀ ایران، تهران، 1368ش؛ حریریان، محمود و دیگران، تاریخ ایران باستان، تهران، 1377ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به كوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق /1913 م؛ داندامایف، م.ا.، «در پیرامون تاریخ پژوهش كتیبۀ بیستون»، ترجمۀ عنایتالله رضا، باستانشناسی و هنر ایران، تهران، 1348ش، شم 3؛ رشیدیاسمی، غلامرضا، كرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تهران، 1363 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسكن (1375 ش)، شناسنامۀ دهستانهای كشور، استان كرمانشاه، مركز آمار ایران، تهران، 1376 ش؛ همان، نتایج تفصیلی، استان كرمانشاه، شهرستان هرسین، تهران، 1376ش؛ طبری، تاریخ؛ فردوسی، شاهنامه، به كوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای كشور، كرمانشاه، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1374ش، ج 46؛ فرهوشی، بهرام، فرهنگ زبان پهلوی، تهران، 1346ش؛ قرشی، امانالله، آب و كوه در اساطیر هند و ایرانی، تهران، انتشارات هرمس؛ كرمانشاهان باستان، وزارت فرهنگ و هنر، تهران، 1347 ش؛ كیانی، محمدیوسف و ولفرام كلاین، كاروانسراهای ایران، تهران، 1373 ش؛ گلزاری، مسعود، كرمانشاهان ـ كردستان، تهران، 1357ش؛ لوشای، ه .، «حفریات بیستون»، نشریۀ انجمن فرهنگ ایران باستان، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، 1344 ش، دورۀ 2، شم 1؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ ناصرالدین شاه، سفرنامۀ كربلا و نجف، تهران، 1355 ش؛ نشریۀ اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی به همراه مراكز، معاونت سیاسی وزارت كشور، تهران، 1380ش؛ نقشۀ جمهوری اسلامی ایران براساس تقسیمات كشوری، گیتاشناسی، تهران، 1377ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Diodorus of Sicily, Bibliotheca historica, tr. C.H. Old Father, London, 1968; Herzfeld, E., Am Tor von Asien, Berlin, 1920; Kent, R. G., Old Persian Grammar, Texts, Lexicon, New Haven, 1953; MacKenzie, D.N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Tacitus, The Annals, tr. J. Jackson, London, 1970.علیكرم همدانی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید