مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اسپرگول | اِسپِرگول \ espergul\ ، هریک از گونه‌های مختلف از گیاهان علفی یک‌سالۀ سردۀ (جنسِ) اِسپِرگولا، از تیرۀ قَرَنفُلیان (میخکیان).
  • اسپرک | اِسپَرَک \ esparak\ ، هریک از گونه‌های مختلف سَرده‌ای (جنسی) از گیاهان غالباً معطر علفی یک، دو و چند ساله، و شماری گیاه بوته‌ای از تیرۀ اسپرکیان (اسپرکها)، که غالباً بومی منطقۀ مدیترانه و جنوب غربی آسیا هستند. این سرده بیش از 60 گونۀ مختلف دارد که دست‌کم 10 گونۀ آن در ایران نیز می‌روید و از آن میان، رویش 2 گو...
  • اسپرونثدا ای دلگادو | اِسپرونثِدا ای دِلگادو \ esp[e]ronsedā i delgādo\ ، خوسه دِ (1808-1842م/ 1223- 1258ق)، شاعر رمانتیک و انقلابگر اسپانیایی؛ نیز معروف به «لُرد بایرِنِ اسپانیا».
  • اسپروزئا | اِسپُروزُئا \ [e]sporozo[ˀ]ā\ ، یا هاگداران، نیز آپیکُمپلِکسا، شاخه‌ای از آغازیان، دربر گیرندۀ سازواره‌های تک‌یاخته‌ایِ دگرخواری که ویژگی همۀ آنها هاگ‌سازی است.
  • اسپرنگلینگ، مارتین | اِسپرِنگلینگ \ [e]sp[e]rengling\ ، مارتین (1877-1959م/ 1256- 1338ش)، خاورشناس‌آمریکایی در حوزۀ ادیان و زبانهای خاورمیانه و ایران باستان. او از دانشگاه شیکاگو درجۀ دکتری گرفت، سپس استاد زبان عربی و پژوهشهای اسلامی همان دانشگاه شد (عقیقی، 1002؛ فرهنگ...، ذیل اسپرنگ‌لینگ، مارتن). از ژانویۀ 1933 تا اکتبر 1940 سرد...
  • اسپرماتوزوئید |
  • اسپرو | اِسپرو \ [e]sp[e]ru\ ، اختلال مزمن رودۀ کوچک به‌سبب جذب مختل چربی و دیگر مواد غذایی. این بیماری دو شکل دارد: اسپروی گرمسیری و اسپروی غیرگرمسیری. اسپروی گرمسیری در مرکز و شمال آمریکای جنوبی، جنوب و جنوب شرقی آسیا، و آفریقا دیده می‌شود. با اینکه هیچ سببی برای این بیماری مشخص نشده است، به نظر می‌رسد عفونت، آلودگ...
  • اسپری | اِسپِری \ [e]speri\ ، اِلمِـر اَمبـروز (1860 - 1930م/ 1239- 1309ش)، مخترع و صنعتگر آمریکایی. ‌او بیشتر به‌سبب ابداع قطب‌نماها و پایدارسازهای ژیروسکوپی‌اش شناخته می‌شود. اسپری در کورتلند در ایالت نیویورک زاده شد و در دانشگاه کُرنِل تحصیل کرد. در 19سالگی، کارخانه‌ای را در کورتلند ترغیب کرد که به او برای بهسازی ...
  • اسپرم | اِسپِرم \ [e]sperm\ ، یا اِسپِرماتوزوئید، سلول تولیدمثل جنس نر که در بیشتر جانوران تولید می‌شود. در همۀ این جانوران، جز در نِماتُدها (کرمهای نخ‌مانند)، ده‌پایان (مانند خرچنگ دراز آب شیرین)، جفت‌پایان (مانند هزارپایان) و کَنه‌ها، اسپرمها دارای تاژک‌اند، یعنی دُمی شلاق‌مانند دارند. در مهره‌داران عالی‌تر، به‌ویژ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و مرکز اداری ایالت ایلینویز در ایالات متحدۀ آمریکا، و نیز (از 1825م) مرکز شهرستان سَنگِمِن. این شهر با میانگین 187 متر ارتفاع از سطح دریا، در امتداد رود سَنگِمِن در مرکز ایلینویز، و 297 کیلومتری جنوب غربی شیکاگو، بزرگ‌ترین شهر این ایالت، و نیز 160 کیلومتری شمال شرقی ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و (از 1812م) مرکز شهرستان هَمپدِن در جنوب غربی ایالت ماساچوست در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر با میانگین 21 متر ارتفاع از سطح دریا، در کنارۀ شرقی رود کِنِتیکِت و 128 کیلومتری غرب شهر بوستِن قرار دارد. اسپرینگ‌‌فیلد شهر مرکزیِ مادرشهرِ یکپارچۀ ‌اسپرینگ‌فیلد ـ هولیوک ـ...
  • اسپرینگ فیلد | اِسپرینگ‌‌فیلد \ [e]sp[i,e]ring-fild\ ، شهر و (از 1833م) مرکز شهرستان گرین در جنوب غربی ایالت میسوری در ایالات متحدۀ آمریکا. این شهر با میانگین 384 متر ارتفاع از سطح دریا، در کنار رود جِیمز و کنارۀ شمالی ارتفاعات اوزارک، در شمال دریاچۀ تِیبِل‌راک و 298 کیلومتری جنوب شهر کانزاس واقع است.
  • اسپستس | اَسپَستِس \ aspastes\ ، صورت یونانیِ نامی ایرانی که در ریخت ایـلامیِ اَش ـ به ـ ایش ـ ده نیز یافت شده است. اگرچه اصل فـارسـی بـاستـان آن احتمالاً * اَسپَستـه ـ بـوده، معنـایش روشن نیست و به «دارای استخوان اسپ» و «ایستاده بر اسپ» تعبیر شده است (هینتس، 45). این احتمال هم هست که با واژۀ اَسپَست (= یونجه)، که هنو...
  • اسپست |
  • اسپنوی | اِسپَنوی \ espanu(o)y\ ، نام کنیزک تَژاوْ، داماد افراسیاب. چون کیخسرو پیمان کرده بود که هرکه در نبرد توران این زن ماهرخ را زنده به کف آورد، به او تحفه‌های شاهوار خواهد داد، بیژن نامزد شد و چون تژاو جنگ او را برنتابید (شاهنامه، 20، 76، 78)، گریخت و اسپنوی را بر ترک اسب خود نشاند و به توران تاخت. چون اسب درماند...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر، خلیجِ1 \ xalij-e [e]spenser\ ، زبانۀ مثلثی‌شکلی از خلیج بزرگ استرالیا در اقیانوس هند، که به صورت فرورفتگی در ساحل جنوب شرقی ایالت استرالیای جنوبی در کشور استرالیا قرار دارد. این خلیج که میان شبه‌جزیره‌های اِر و یورک واقع است، 325 کم‍ طول دارد و بیشترین پهنایش 130 کم‍ است. جزایر سِر جوزف بَنکس، ثیسِ...
  • اسپکتروسکوپی |
  • اسپغول |
  • اسپندر | اِسپِندِر \ [e]spender\ ، سِـر اِستیـوِن ‌هَرُلـد (1909- 1995م/ 1287-1374ش)، شاعر و منتقد ادبی، نویسنده و سردبیر انگلیسی. او در لندن زاده شد و در آکسفرد تحصیل کرد. هنگامی که دانشجو بود، با اُدِن و دِی ـ لوییس، شاعران انگلیسی، آشنا شد و طی سالهای 1930-1933م ماههای زیادی را به همراه کریستوفر ایشِروود، نویسندۀ ا...
  • اسپنجروش | اِسپَنجَروش\ š\ espa(e)njaru، دیوی که کارش جلوگیری از بارش باران است. این نام با املاهای گوناگون، همچون‌ اسپن‌جروی، سِپن‌جغری، اسپنجغر و اسپنجروز نیز در متون زردشتی آمده است (آموزگار، 36). اسپنجروش در اوستا به شکل سپِنجَغریه (بارتولمه، 1619) آمده، و نام دیوی است که با آتشی به نام وازیشته \ vāzišta\ (وازِشت) ن...
  • اسپکه | اِسپَکه \ espake\ ، شهری در شهرستان نیک‌شهر در استان سیستان و بلوچستان. این شهر با 760 متر ارتفاع از سطح دریا و موقعیتی دشتی ( فرهنگ جغرافیایی آبادیهای، 5)، در 51 °26 عرض شمالی و ´14 °60 طول شرقی جغرافیایی (مفخم پایان، 24)، و در 115 کیلومتری جنوب غربی ایرانشهر قرار دارد. آب و هوای این شهر گرم و خشک است ( فرهن...
  • اسپسی | اَسپَسی \ aspasi\ ، نام قبیله‌ای ایرانی در حوالی گَندهاره در زمان حضور اسکندر در این منطقه (آریان، 417؛ آلتهایم، 166). تنها اطلاعی که از قوم اسپسی داریم، این است که در کنار رود خواسپِس (در ایرانی باستان: * هواَسپه «دارندۀ اسب خوب»؛ کُنار امروزی) می‌زیستند (استرابن، 45-47؛ پُلوبیوس، 195؛ کورتیوس، 319 ؛ EIr.، ذ...
  • اسپو | اِسپو \ espo\ ، در سوئدی: اِسبو، شهری در جنوب فنلاند. این شهر در 15 کیلومتری غرب شهر هلسینکی، در منطقه‌ای با دره‌های پهناور و مسطح، و پوشیده از تپه‌های کم‌ارتفاع رسی قرار دارد. اسپو در ناحیه‌ای واقع شده، که از حدود سال 3500ق‌م مسکونی بوده است. استخراج گرانیت از صنایع محلی آنجا به شمار می‌رود. این شهر از طریق ...
  • اسپندارمذ | اِسپَندارمَذ \ espandārmaz\ ، یا سپَندارمَذ (اسفند)، یکی از 7 امشاسپند آیین زردشت، از گروه امشاسپندبانوان سه‌گانۀ باور زردشتی: اسپندارمذ، خرداد و امرداد. اسپندارمذ نماد بردباری و فروتنی اهوره‌مزداست؛ همچنین نام پنجمین روز از هر ماه شمسی در تقویم زردشتیان. اسپندارمذ در اوستا به‌صورت سپِنتا آرمَیتی آمده است و آ...
  • اسپنسر | اِسـپِـنـسِـر \ [e]spenser\ ، هِـربِرت (1820-1903م/ 1235-1321ق)، فیلسوف و جامعه‌شناس سرشناس انگلیسی، یکی از برجسته‌ترین روشن‌فکران نیمۀ دوم سدۀ 19م و از مدافعان و مروّجان عمدۀ نظریۀ تکامل در آن سده که در شهرت، هم‌تراز داروین بود و آن نظریه را به حوزه‌های فلسفه، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی نیز گسترش داد.
  • آسپندوس | آسپِندوس \ āspendus\ (در یونانی: آسپِندُس)، بلقیس امروزی، شهری باستانی در پامفولیا (پامفیلیه) که امروزه در استان آنتالیای ترکیه واقع است و به‌سبب ویرانه‌های رومی‌اش شهرت دارد. آسپندوس باستانی در کنار رود اِئورومِدون (کوپروی امروزی) و در 16 کیلومتری ساحل دریای مدیترانه قرار داشت. بنابر روایتها، آسپندوس را نزدی...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر \ [e]spenser\ ، سِـر اِستَنلـی (1891- 1959م/ 1270-1338ش)، نقاش انگلیسی. او یکی از برجسته‌ترین نقاشان انگلستان در دورۀ میان دو جنگ جهانی بود. آثار اسپنسر بیشتر بر پایۀ درون‌مایه‌های دینیِ مسیحی، و دارای اشاره‌های سوررئالیستی است، و اسلوب طراحی او مبتنی بر کج‌تابیهای شگفت‌انگیز است. سبک او رئالیسمی جا...
  • اسپنسر | اِسپِنسِر \ [e]spenser\ ، اِدمند \ edme(o)nd\ (1552-1599م/ 960-1007ق)، شاعر بزرگ انگلیسی. او شعر سده‌های میانه را به شعر عصر الیزابت رساند. بیشترین شهرت او از شعر بلند «ملکۀ پریان» است که شعری است نمادین و در قالبی سروده شده است که بعداً به «بَندِ اسپنسری» معروف شد.
  • اسپلیت | اِسپلیت \ [e]sp[i,e]lit\ ، در ایتـالیـایـی: اسپـالاتـو، بندر، تفرجگاه، و مهم‌ترین شهر ناحیۀ دالماسی در جمهوری کرواسی. این بندر بر دماغه‌ای پیش‌آمده در دریای آدریاتیک قرار گرفته، و در جنوب خود، بندرگاهی عمیق و محافظت‌شده دارد. کوههایی بلند در شمال و شرق این شهر قرار دارد. اسپلیت مرکز عمدۀ‌ فعالیتهای بازرگانی و...
  • اسپوکن | اِسپوکَن \ \ [e]spo[w]kan\ ، شهری در شرق ایالت واشینگتن در ایالات متحدۀ آمریکا.
  • اسپوث ای مینا | اِسپوث ای مینا \ espos i minā\ ، فـرانـثـیسکو (1781-1836م/ 1195-1252ق)، فرمانده نظامی و سیاست‌مدار لیبرال اسپانیایی. او فرمانده برجستۀ چریکها در جنگ شبه‌جزیره یا جنگ استقلال اسپانیا (1808-1814م) بر ضد فرانسه بود که سپس هوادار لیبرالیسم شد و در چندین قیام و نیز نخستین جنگ کارلوسیان (1833-1839م) نقش داشت.
  • اسپهبدیه |
  • اسپیریتو سانتو | اِسپیریتو سانتو \ espiritu sānto\ ، یـا سانتـو، در گذشتـه: مارینا، بزرگ‌ترین و غربی‌ترین جزیرۀ جمهوری وانواتو در جنوب‌غربی اقیانوس آرام. این جزیره که با 677‘ 3‌ کم‍2 وسعت، به همراه چند جزیرۀ کوچک، استان سان‌ما (سانتو مالو) را تشکیل می‌دهد، منشأ آتش‌فشانی دارد و دارای رشته‌کوهی است که تا ساحل غربی آن کشیده شده...
  • اسپیتمان | اِسپیتمان \ espitmān\ ، نیز سْپیتمان، سْپیتامان، نام خانوادگی زردشت.
  • اسپی | اِسپی \ espi\ ، جِیمز پالِرد (1785-1860م/ 1199-1276ق)، هواشناس آمریکایی. او ظاهراً برای نخستین‌بار توضیح اساساً درستی از ترمودینامیکِ شکل‌گیری و رشد ابرها به دست داد. اسپی یکی از نخستین کسانی بود که برای ثبت و ضبط مشاهدات هواشناختی، از تلگراف بهره جست و با داده‌هایی که از این راه به‌دست می‌آورد، به بررسی پیشر...
  • اسپولتو | اِسپولِتو \ [e]spoleto\ ، شهری در استان پِروجا در منطقۀ اومبریا در مرکز ایتالیا.
  • اسپوتنیک | اِسپوتنیک \ [e]sputnik\ (در روسـی به معنـی هم‌سفر)، هر یک از 10 ماهواره‌ای که اتحاد شوروی از 1957 تا 1961م/ 1336-1339ش به فضا پرتاب کرد. اسپوتنیکِ 1، نخستین ماهواره‌ای که انسان به فضا فرستاد، در 4 اکتبر 1957م/ 12 مهر 1336ش پرتاب شد و عصر فضا را آغاز کرد. نام رسمی این ماهواره «ایسکوستوِنْیی سپوتنیک زِملی»، به‌...
  • اسپیتور | اِسپیتوَر \ espitvar\ ، نام برادر جم و کشندۀ او.
  • اسپوندیلوز | اِسپوندیلوز \ [e]spondiloz\ ، بیمـاری استحـالـه‌بـرنده و غیرالتهابی مزمن ستون مهره‌ها که تحرک مفاصل بین‌مهره‌ای را به‌صورت غیرطبیعی کاهش می‌دهد و نتیجۀ آن پدید آمدن استخوان ناهنجار در اطراف مهره‌هاست.
  • آسپیدیسترا | آسپیدیسترا \ āspidist[e]rā\ ، یا برگ عَبایی، سَرده‌ای (جنسی) از گیاهانِ پایا و دارای برگهای زینتی از تیرۀ سوسنیان، که بومی آسیای شرقی‌اند. این جنس حدود 8 گونه دارد و تنها گونۀ پرورشی آن، گیاهی است خانگی به نام برگ عبایی (آسپیدیسترا اِلاتیور یا آسپیدیسترا لوریدا).
  • اسپوندیلیت | اِسپوندیلیت \ [e]spondilit\ ، التهاب یک یا چند مهرۀ ستون مهره‌ها. این بیماری چندین شکل دارد که فراوان‌ترین آنها اسپوندیلیتِ آنکیلوزان، اسپوندیلیتِ هیپِرتروفیک و اسپوندیلیت ناشی از سِل است.
  • اسپیروکت | اِسپیروکِت \ [e]spiroket\ ، هریک از گروهی از باکتریهای مارپیچ‌شکل از راستۀ اسپیروکِتالِس، که برخی از آنها برای انسان به شدت بیماری‌زا هستند و بیماریهایی مانند سیفیلیس، پیان (بیماری پوستی گرمسیری) و تب راجعه را پدید می‌آورند. دیگر اسپیروکتها بی‌ضررند و به صورت انگلی در دهان، ناحیۀ تناسلی و روده‌های انسان و جان...
  • اسپونتینی | اِسپونتینی \ [e]spontini\ ، گـاسپـاره لـوئیجـی پـاچیفیکـو (1774-1851م/ 1188-1267ق)، رهبر ارکستر و آهنگ‌ساز ایتالیایی. اپراهای آغازین او، به‌ویژه شاهکارش «لا وِستاله» (1807م)، نمودار روحیۀ عصر ناپلئونی، و پلی میان اپراهای کریستف گلوک و ریشارد واگنِر است. او چهرۀ شاخص اپرای جدّی فرانسوی در دو دهۀ آغازین سدۀ 19م...
  • اسپیجاب | اَسپیجاب \ aspijāb\ ، یا اَسفیجاب، اَسبیجاب، ناحیه و شهری در ماوراءالنهر. اسپیجاب را شهر سفید نیز خوانده‌اند (کاشغری، 1/ 31، 3/ 133). ناحیۀ اسپیجاب در روزگار سامانیان سرزمین‌ پهناوری بود که نواحی حاصلخیز پیرامون رود اریس (از شعبه‌های شرقی سیردریا یا سیحون) و شاخه‌های آن را در بر می‌گرفت و مرکز آن نیز شهری به ...
  • اسپین | اِسپین \ [e]spin\ ، در فیزیک، تکانۀ زاویه‌ایِ ذاتی یک ذرۀ زیر اتمی. در فیزیک اتمی دو نوع تکانۀ زاویه‌ای وجود دارد: تکانۀ زاویه‌ایِ مداری و تکانۀ زاویه‌ایِ اسپینی.
  • آسپیرین | آسپیرین \ āspirin\ ، یـا اَسِتیل سالیسیلیک اسید، دارویی از خانوادۀ سالیسیلاتها که بیشتر به عنوان دردزُدا (ضد دردهای خفیف)، تب‌بُر و ضد التهاب به کار می‌رود. این دارو اثر ضد انعقاد (رقیق‌کنندۀ خون) نیز دارد و با مقدار مصرف کم به مدت طولانی، برای جلوگیری از حمله‌های قلبی به کار می‎رود.
  • اسپینا بیفیدا | اِسپینا بیفیدا \ [e]spinā bifidā\ ، یـا سـتـون مـهـره‌هـای شکاف‌دار، نقصی مادرزادی در بسته شدن ستون مهره‌ها که در دوران رشد پیش از تولد پدید می‌آید. این نقص تقریباً در 1000/ 1 تولد‌ها پیش می‌آید. شدت این اختلال از نوع خفیف (اسپینا بیفیدای پنهان) که در آن، کم و بیش هیچ نشانه‌ای از ناهنجاری وجود ندارد، تا موارد...
  • اسپیک | اِسپیک \ [e]spik\ ، جـان هَـنـینگ (1827- 1864/ 1244 -1281ق)، جهانگرد انگلیسی. او نخستین فرد اروپایی بود که به دریاچۀ ویکتوریا در آفریقای شرقی رسید و به درستی، آن را از سرچشمه‌های رود نیل تشخیص داد.
  • اسپینت | اِسپینِت\ [e]spinet\ (در فرانسوی: اِپینِت، در ایتالیایی: اِسپینِتّا)، گونه‌ای کوچک از نخستین سازهای زهیِ شستی‌دار (کلاویه‌دار)، از خانوادۀ هارپسیکورد (کلاوسَن) که در آن، سیمها به طور مورب در جلو نوازنده قرار می‌گیرند، یا مانند ویرژینال (ویرجینال)، کمابیش به موازات صفحه‌کلید کشیده می‌شوند. این ساز بیشتر به شکل...
  • استاتیوس | اِستاتیوس \ [e]stātiyus\ ، پوبلیـوس پاپینیوس ( ح 45- ح 96م)، از بزرگ‌ترین شاعران حماسی و غنایی رومی. او شاعر دربار دُمیتیانوس، امپراتور روم، و برندۀ جایزۀ جشنوارۀ سالانه‌ای بود که با حمایت امپراتور برگزار می‌شد.

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: