القاب و عناوین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 26 مرداد 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/266503/القاب-و-عناوین
سه شنبه 26 فروردین 1404
چاپ نشده
ذیل
اَلْقابْ وَ عَناوین، کلماتی که همراه اشخاص میآیند و برای احترام، تکریم و گاه تحقیر به کار میروند. در این مقاله این موضوع در 3 بخش بررسی شده است: 1. در ایران باستان، 2. در قلمرو اسلام، 3. در ایران دورۀ اسلامی:
نخستین اشارات به القاب و عناوین ایران باستان، در الواح یافتشده از تختجمشید آمده است. این الواح به زبان ایلامی، و مربوط به سالهای 509-494 قم (دورۀ پادشاهی داریوش اول) است. در این اسناد، نام برخی از القاب و عناوین درباری و اداری دورۀ هخامنشیان آمده که اصل آنها فارسی باستان بوده است و برخی از آنها را در دورههای بعد نیز میبینیم. از جملۀ این عناوین، misapušašpe «شاهزادگان» (< فارسی باستان *viθa.puça- «شاهزاده») است (هَلُک، 731) که در دورۀ ساسانی بهصورت wispuḥr آمده و از مهمترین القاب اشراف دربار ساسانی است (نک : دنبالۀ مقاله).
عنوان درباری دیگر، dukšiš «شاهدخت» (< فارسی باستان *duxθrī- < *duxçī-) است (دربارۀ این عنوان، نک : بنونیست، 43؛ هلک، 683؛ هویسه، II/ 121). در این الواح از عناوین دیگری نیز یاد شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: kanzabara «خزانهدار» (< فارسی باستان *ganza.bara-؛ فارسی میانه ganIJwar)؛ amparabaraš «انباردار» (< فارسی باستان *hampāra. bara-)؛ atrubattiš «پاسبان آتشکده» (< فارسی باستان *ātr.pati-، سفالینههای نسا ʾtwršpty) (هلک، 666, 671, 708).
از القاب و عناوین دورۀ اشکانیان، بهسبب کمبود منابع، آگاهی چندانی در دست نیست؛ تنها در سفالینههای بهدستآمده از نسا که بیشتر آنها از سدۀ 1 قم هستند، نام برخی از عناوین درباری و اداری آمده است؛ افزونبرآن، فهرست القـاب درباری و اداریای که در کتیبۀ شاپور یکم بر کعبۀ زردشت و نیز در دیگر کتیبههای اوایـل دورۀ ساسانی ــ که بیشتر آنها تحریر پارتـی نیز دارند ــ آمده است، کمابیش میتواند نمایانگر نظام حکومتی اواخر دورۀ اشکـانیان بـاشد (دراینبـاره، نک : لوکونین، 128). برخـی از ایـن عناوین بدین شرحاند: ʾsppt «فرمانده سوارهنظام»، نیز mzn ʾsppty «بزرگسپهسالار سوارهنظام»؛ dpyrpt «کاتب بزرگ»؛ ʾtwršpt «روحانی نگهبان آتشکده»؛ dyzpty «فرمانده قلعه»؛ gznbr «خزانهدار»؛ ʾḥmrkr «آمارگر، حسابدار»؛ ḥštrp «شهربان، ساتراپ»؛ mrzwpn «فرمانده نواحی مرزی»؛ nḥwdr «استاندار».
در کتیبۀ شاپور یکم بر کعبۀ زردشت (نک : هویسه، سراسر اثر) و نیز بهصورت پراکنده در برخی دیگر از کتیبههای اوایل دورۀ ساسانی (کتیبههای کرتیر، کتیبۀ نرسه در پایکولی و شاپور یکم در حاجیآباد)، عناوین اشراف، درباریان و بلندپایگان دربار ساسانی در این دوره آمده است. در اوایل دورۀ ساسانی، افزونبر خود پادشاه که عنوان šāhānšāh «شاهنشاه» داشت، دیگر بلندپایگان دربار ساسانی به این ترتیب بودند:
عنوان wispuhrān (و صورت دیگر آن wāspuhrān، < ایرانی باستان *visa.puθra-) «شاهزادگان»، در صدر عناوین بلندپایۀ درباری قرار داشت و نهتنها به فرزندان مستقیم پادشاه، بلکه به همۀ شاهزادگانی اطلاق میشد که به خاندان شاهی وابسته بودند. بیشتر ویسپوهران که شمار زیادی از آنها فرزندان شاهنشاه بودند، با عنوان šāh بر ایالتهای بزرگ شاهنشاهی حکومت میکردند. در کتیبۀ شاپور یکم از 4 پسر وی با نامهای شاپور، شاه میشان، بهرام، شاه گیلان، هرمزد اردشیر، شاه ارمنستان و نرسه، شاه سگستان و نیز از برخی دیگر مانند ساسان از خاندان فَرَّگان یا نرسه پسرِ پیروز با این عنوان یاد شده است.
bāmbišnān bāmbišn «شهبانویِ شهبانوان»، عنوان همسر ارشد شاهنشاه بود که سرپرستی حرمسرای پادشاه را نیز برعهده داشت. در کتیبۀ شاپور یکم از دینَگ، خواهر و همسر اردشیر یکم و آدُر ـ اَناهید، دختر و همسر شـاپور یکم بـا این عنوان یـاد شده است. bāmbišn «شهبانو، ملکه»، عنوان همسر ارشد ویسپوهران و شاهانِ «شهرها» بود. دینگ همسر شاپور، شاه میشان، و شـاپور ـ دُختَگ و هُرمُزد ـ دُخت، همسران نرسه، شاه سگستان، با این عنوان نامیده شدهاند. به همسران ارشد شاهنشاه و شاهزادگان bānūg نیز گفته میشد، چنانکه همسر ارشد اردشیر و مادر شاپور یکم به این عنوان نامیده شدهاند.
duxš «شاهدخت» (< ایرانی باستان *duxšī-)، معادل پارتیِ عنوان wisduxt بوده است. بنونیست (ص 34) duxš را برابر مؤنث wispuhr دانسته است.
bidaxš (< ایرانی باستان *dvitya.xšaya-)، عنوانی است که تنها تا پایان سدۀ 3 م به چشم میخورد و گویا عنوان شخص دوم پس از شاه یا گونهای نایبالسلطنه در غیاب پادشاه بوده است (نک : فرای، سراسر اثر).
hazārbed یا hazāruft «هزاربد» (< ایرانی باستان *hazāra.pati-) از بلندپایهترین اعضای دربار بوده که تنها نام bidaxš پیش از وی آمده است. نقش وی بهدرستی دانسته نیست، اما کریستنسن (ص 80) آن را معادل وزیر بزرگ، در دورۀ ساسانی میداند.
spāhbed «فرمانده سپاه» (< ایرانی باستان *spāda.pati-)، عنوانی است که در فهرست درباریان اردشیر یکم آمده است. framādār «وزیر دربار، مدیر امور دربار» (دراینباره، نک : فرای، سراسر اثر)، از دیگر این عنوانها ست. aspbed «فرمانده سوارهنظام» (< ایرانی باستان *aspa.pati-)، عنوانی است که در فهرست درباریان اردشیر آمده، و گویا در دورههای بعد جای خود را به aswārān sālār داده است. همچنین میتوان به dizbed «فرمانده قلعه» (< ایرانی باستان *dizā.pati-)، و šasab یا šahrab «شهربان، حکمران ایالتهای کوچک» اشاره کرد (< فارسی باستان *xšaça.pati-).
عناوین برخی از کارگزاران دربار نیز چنین است: ayēnīg (پارتی niwēδbed) «رئیس تشریفات» که در دورههای بعد andīmāngārān sālār جای وی را گرفته است؛ paristagbed «سرپرست خدمتکاران شاهی»؛ šafšērdār «شمشیردار، نگهبان خاص شاهنشاه»؛ darīgān sālār «سرپرست اهل دربار»؛ grastbed «مسئول فراهمسازی آذوقه»؛ dibīrbed «کاتب بزرگ»؛ و ganIJwar «خزانهدار». دیگر کارگزاران فرودستتر دربار عبارت بودند از: darbed «دربان کاخ»؛ zendānīg «رئیس زندان»؛ wāzārbed «رئیس بازار»؛ dāwar «قاضی»؛ zēnbed «سرپرست اسلحهخانۀ شاهی»؛ naxčīrbed «رئیس امور شکار»؛ hargbed «مسئول مالیات و خراج»: این نام نخستینبـار در کتیبۀ پـایکولی آمده است (نک : هومباخ، III(1)/ 95)؛ mādayānbed «سرپرست بایگانی»؛ mayār (پارتی mdkr) «ساقی»؛ و āxwarbed «سرپرست اصطبل شاهی».
در کتیبههای پادشاهان آغازین ساسانی چندینبار از نام طبقات اشراف بهصورت šahryārān، wispuhrān، wuzurgān و āzādān یاد شده است. šahryārān (پارتی: hštrdryn) «شهریاران، شاهان»، فرمانروایان پادشاهیهای نیمهمستقل و ایالتهای بـزرگ شاهنشاهی بودند. این گروه در اواخر دورۀ اشکانیان از دودمانهای نیمهمستقل، و در اوایل دورۀ ساسانی بیشتر از شاهزادگان خاندان شاهی بودند که همچون نایب شاهنشاه حکمرانی این مناطق را به عهده داشتند (نک : لوکونین، 94). wuzurgān «بزرگان، اعیان» و āzādān «آزادان، نجبا» شامل سران اشراف و خاندانهای بزرگ، فرمانروایان نیمهمستقل ایالتهای کوچک و کارگزاران بلندپایۀ دولت بودند. خاندانهای بزرگ نظیر وَراز، کارِن و سورِن ــ که از آنها در کتیبۀ شاپور یکم نام رفته است ــ از این گروه بودهاند. منابع دورههای بعد، خاندان اسپندیاد و مهران را نیز از ایـن گروه دانستهاند (نک : همانجا).
در نظام تمرکزیافتۀ اواخر دورۀ ساسانی (از زمان خسرو انوشیروان به بعد)، پادشاهی ساسانی از جهت اداری و نظامی به 4 بخش یا kust «ناحیه» تقسیم میشد که ادارۀ هر بخش بر عهدۀ یک دیوانِ ōstāndārīh «استانداری»، و به سرپرستیِ ōstāndār «استاندار»، و نیز یک دیوان آتشکده، به سرپرستی mowbed «موبد» بود. بخشهای هر استان tasūg نام داشت و hamārgarān «آمارگران یا کارگزاران دولتی» و radān «کارگزاران دیوان دینی»، عهدهدار ادارۀ آن بودند. ادارۀ سرحدهای مرزی نیز بر عهدۀ marzbān «مرزبان»ها بود.
سرپرستی امور داخلی کشور را wuzurg framādār «وزیر بزرگ» بر عهده داشت که وظیفۀ او ادارۀ امور کشور، تحت نظارت پادشاه بود و هنگامی که شاهنشاه در سفر یا در جنگ بود، وزیر بزرگ نایبالسلطنۀ وی محسوب میشد. زیردستان وی dibīrān «دبیران» و hamārgarān «آمارگران» بودند که عنوان سرپرست گروه نخست dibīrbed «دبیربد» و سرپرست گروه دوم šahrhamārgar «آمـارگرِ کشور» بود. منصبی با عنوان wāspuhragān hamārgar نیز عهدهدار وصول درآمدهای ایالتهای واسپوهران بود. در دستگاه وزیر بزرگ، دارندۀ عنوان hargbed سرپرست دیوان خراج بود.
در فهرست کارگزاران دولتی، گروهی به نام handarzbed «رایزن» وجود داشت که نام عمومی گروهی از مشاوران دربار بود و از جملۀ آنان handarzbed ī aswārān «رایزن سواران»، moγān handarzbed «رایزن مغان»، wāspuhrān handarzbed «رایزن شاهزادگان»، و dar handarzbed «رایزن دربار» بودند. از دیگر مناصب دربار ganIJwar «خزانهدار» بود که در مهرهای ساسانی با نام ganzbān «خزانهبان» نیز آمده است (یامااوچی، 65). Ērān anbāragbed «انباردار بزرگ ایران» از دیگر کارگزاران دولتی بود.
در دورۀ ساسانیان هریک از طبقات اجتماعی رئیس خاصی داشت: رئیس موبدان mowbedān-mowbed؛ رئیس دبیران ērān-dibīrbed یا dibīrān-mahist؛ رئیس جنگاوران artēštārān sālār؛ رئیس کشاورزان wāstaryōšān sālār یا wāstaryōšbed؛ و رئیس صنعتگران hutuxšbed نام داشت. گروه روحانیان نیز عناوین و مراتب خاص خود را داشتند؛ فرودستترین آنها روحانیان معمولی یا «مُغان» بودند. بالاتر از ایشان «موبدان» بودند و سرپرست همۀ موبدان، «موبدانموبد» نام داشت. آیینها و مراسم مذهبی که نیاز به تخصص و تجربۀ عملی داشت، در آتشکده و به دست herbed (اوستایی aēθra.pati-) «هیربد» صورت میگرفت. سرپرست هیربدان hērbedān hērbed بود که خود زیر نظر موبدانموبد قرار داشت. گروهی از روحانیان به نام dastwar «دستور» نیز متخصص امور نظری و اعتقادی دین بودند.
فرمانده کل سپاه ایرانسپاهبد «Ērān spāhbed»؛ فرمانده سوارهنظام اسوارانسالار «aswārān sālār»؛ فرمانده پیادهنظام پایگانسالار «pāyagān sālār»؛ و فرمانده محافظان شاهی پشتیگبانسالار «puštīgbān sālār» بود. در مهرهای ساسانی عنوان pāhrbed نیز وجود دارد که گویا فرمانده سربازان مرزبان بوده است (همو، 71).
در اسنـاد نویافتۀ بلخی در شمال افغانستان (نک : سیمزویلیامز، سراسر اثر) که مربوط به دورهای میان سالهای 343-782 م است (همو، 7)، نیز برخی از عناوین درباری و اداری آمده است که برابر آنها را در کتیبهها و منابع دورۀ ساسانی میبینیم. در اینجا تنها به ذکر پارهای از آنها اکتفا میشود: σπαλοβιδο «سپاهبد»؛ υαζαρχτο «هزاربد»؛ ραραβο «شهربان»؛ ραραληρο «شهریار»؛ λιζοβιδο «فرمانده قلعه»؛ υαμαρογαρο «آمارگر»؛ λαδοβαρο «داور، قاضی»؛ οασαροβιδο «سرپرست بازار»؛ و αμβαροβιρσα ρλογο «انباردار».
کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشید یاسمی، به کوشش حسن رضایی باغبیدی، تهران، 1378 ش؛ لوکونین، و. گ.، «نهادهای سیاسی، اجتماعی و اداری؛ مالیاتها و دادوستد، در دورۀ اشکانیان و ساسانیان»، تاریخ ایران، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1377 ش، ج 3(2)؛ نیز:
Benveniste, E., Titres et noms propres en Iranien ancien, Paris, 1966; Frye, R. N., «Notes on the Early Sasanian State and Church», Opera Minora, I, Shiraz, 1976; Hallock, R. T., Persepolis Fortification Tablets, Chicago, 1969; Humbach, H. and P. O., Skjærvø, The Sassanian Inscription of Paikuli, Wiesbaden, 1983; Huyse, Ph., Die Dreisprachige Inschrift Šabuhrs I. der Kaʿba-I Zardušt (ŠKZ), London, 1999, vol. II; Sims-Williams, N., Bactrian Documents from Northern Afghanistan, Oxford, 2000, vol. I; Yamauchi, K., The Vocabulary of Sassanian Seals, Tokyo, 1993.
اسفندیار طاهری
نخست کنیه و سپس هر عنوانی جز نام را لقب میخواندند که اغلب تشریفاتی بود. به نظر میرسد لقب دراصل بر نام رایجتر اشخاص، یا کنیهای از هر نوع اطلاق میشد که میتوانست بیانگر تحسین و احترام، توصیفی بیطرفانه، یا اینکه موهن و تحقیرآمیز باشد. این نوع اخیر را «نَبَز» (جمع: انباز) که بعدها به «لَبَز» تصحیف شد، نیز مینامیدند. درواقع، نبز در کاربرد عام، برای بیان یک عنوان، و لقبی ناخوشایند به کار میرفت. دستورنویسان القاب را به دو دستۀ مفرد و مرکب تقسیم کردهاند، اما این تقسیمبندی ارتباطی به اعتبار و ارزش القاب ندارد؛ چه، میدانیم که هرچه جامعۀ اسلامی پیشرفتهتر و پیچیدهتر میشد، القاب نیز طولانیتر و پرطمطراقتر میگردید.
استفادۀ گسترده از القاب و عناوین تشریفاتی حکومتی در جهان اسلام، پیش از همه، توسط خلفای عباسی آغاز شد. بعدها مورخان استفاده از چنین القابی را به بنیامیه منسوب کردند. مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف اشاره میکند که معاویه به الناصر لحق الله؛ یزید به المستنصر علی الربیع؛ معاویۀ دوم به الراجع الی الله؛ مروان به المؤمن باللٰه؛ مسلمة بن عبدالمک به القاهر بعون الله؛ و ابراهیم بن ولید به المتعزز باللٰه ملقب بودند. البته مسعودی درستی این روایات ضعیف را که مورد تأیید مورخان و سیرهنویسان نبودند، مردود میشمارد.
اما القاب جانشینان بلافصل پیامبر (ص)، مانند «صدّیق» برای ابوبکر؛ «فاروق» برای عمر؛ و «ذوالنورین» برای عثمان، بهظاهر القابی است که پس از مرگ خلفا به آنها داده شده است و افزونبرآن، در زمرۀ القاب تشریفاتی حکومتی نیستند. القاب و عناوینی که خاستگاه دینی داشتند یا بیانگر حالات اوصاف مذهبی بودند، در اوایل عصر عباسی پدیدار شدند. فضای مهدویت و انتظار ظهور مهدی موعود (ع) مقارن قیام عباسیان، و بهرغم آنچه بنیامیه ترویج میکردند، اتخاذ و رواج القاب و عناوین دینی را از آغازهای عصر عباسی موجّه میساخت.
خلیفۀ اول عباسی، ابوالعباس السفّاح، هیچ عنوان رسمی حکومتیای نداشت، اما برادر و جانشین او، ابوجعفر، رسماً لقب «المنصور باللٰه» را برگزید و مرادش القای این معنی بود که مورد عنایت و توجه خاص الٰهی است و به ارادۀ او به خلافت نشسته است. لقب جانشینان او، «المهدی باللٰه» و «الهادی الی الحق» را هم باید بر همین منوال نگریست.
القابی که خلفای بعدی عباسی به کار بردند، مانند «الواثق باللٰه» و «المطیع للٰه»، بیانگر اتکا و سرسپردگی به خدا، یا اعتماد و پشتگرمی به هدایت از جانب او ست.
باید توجه داشت که القاب عباسیان تا پایان سدۀ 4 ق/ 10 م و دورۀ استیلای آلبویه در بغداد، از پایه بر برتری قدرت قاهر خداوندی و لزوم حمـایت او از حکومت منطبق بر شریعت ــ که آرمـان عباسیان بود، اگـرچه همیشه بـدان پایبند نبودند ــ تـأکید داشت. به گفتۀ اَبِل، رقبای بزرگ عباسیان در شمال افریقا و مصر، یعنی فاطمیان، برای تأکید بر شایستهتربودن خود برای خلافت و امامت، ناچار بودند از القاب خشنتر و ستیزهجویانهتر استفاده کنند. این نوع جدید از القاب نقشی را که در جهانبینی اسماعیلیه، در سلسلهمراتب روحانی برای امامان مقرر شده بود، منعکس میساخت و صاحبان این القاب را با خلافت و نمایندگی مستقیم خدا در این جهان مرتبط میکرد. بنابراین، لقبی چون القائم بامر الله (آنکه به امر خدا به پا خاسته و مسئولیت اجرای فرمان او را بر عهده دارد) برای عبیدالله مهدی، دقیق و آگاهانه انتخاب شده است و از زمان خلافت المعز (341 ق/ 953 م) به بعد، القاب فاطمیان همه بر نقش تعیینکنندۀ حاکم در تحقق ارادۀ خدا در این جهان تأکید میورزند، مانند الحاکم، الآمر و الظافر که بیشتر به ترکیباتی چون «لدین الله» یا «بامر الله» اضافه شدهاند.
از اواخر سدۀ 4 ق، خلفای بسضعیف عباسی برای تأکید بر موقعیت و نقش دینی و سیاسی خود بهعنوان حافظان «سنت»، به اتخاذ القابی چون «القائم بامر الله»، «الناصر لدین الله» و «الظاهر بامر الله» علاقه نشان دادند. این القاب گاه مقارن آغاز خلافت به خلیفه اطلاق میشد و گاه در ایام ولایتعهدی از اینگونه القاب میگرفت. درهرحال، این لقب رسمی حکومتی همراه کنیه یا برخی القاب دیگر بر روی سکهها نقش میبست و در خطبهها ذکر میشد. گاهی نیز لقب دورۀ ولایتعهدی، به لقبی دیگر در دورۀ خلافت تغییر مییافت؛ چنانکه جعفر پسر معتصم در عصر ولایتعهدی، المنتصر لقب داشت و چون به خلافت نشست، المتوکل لقب یافت. از سدۀ 2 ق/ 8 م، خلفا نخست به وزیران، و سپس به دبیران برجسته و سرداران سپاه نیز عناوین و القابی اعطا میکردند. دبیر و وزیر برجستۀ ایرانی، فضل بن سهل، چون همزمان دو منصب وزارت و امارت داشت، ملقب به «ذوالریاستین» یعنی «دارندۀ دو منصب اجراییِ» کشوری و لشکری بود. در همان دوره، طاهر بن حسین، سردار بزرگ و بنیانگذار سلسلۀ طاهریان در خراسان و عراق، لقب «ذوالیمینین» گرفت (در منابع، برای این لقب معانی مختلف ارائه شده است. این لقب در اوایل دورۀ اسلامی، کنایهای برای بیان «سخاوتمندی و گشادهدستی» بود. خنساء، شاعر بزرگ نیز در رثای برادرش، صخر، او را ذوالیمینین خوانده است).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید