صفحه اصلی / مقالات / آب، /

فهرست مطالب

آب،


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 10 مرداد 1400 تاریخچه مقاله

جشنها و آیینهای گاه‌شماری

شب اول چلۀ بزرگ زمستان که شب اول ماه دی و بلندترین شب سال است، بیشتر خانواده‌ها به شب‌زنده‌داری می‌پردازند و سفرۀ ویژۀ شب‌چله می‌گسترانند و در آن انواع خوراکی و میوه، و از نوشیدنیها، آب سرد می‌گذارند (همایونی، گوشه‌هایی، 196). مردم تبریز در شب چهارشنبه‌سوری، برای شوخی از بالای بام خانه‌ها بر سر یکدیگر آب می‌پاشند و این آب پاشیدن از سنتهای برجای مانده از دوران باستان است. در برخی روستاهای تنکابن، در چهارشنبه‌سوری آتشی فراهم می‌کنند و از روی آن می‌پرند؛ گاه 3 مرتبه از روی جوی آب می‌پرند و یا 3، 5 یا 7 بار به داخل آب سنگ می‌اندازد (دانای علمی، 457). در برخی از مناطق هم، مراسمی مشابه در چهارشنبۀ آخر ماه صفر برپا می‌کنند؛ چنان‌که چهارشنبۀ آخر ماه صفر در جندق، با تفنگ چندین‌بار تیراندازی می‌کنند و سپس سبویی را پر از آب می‌کنند و به بالای بام می‌برند و بوته‌ای را آتش می‌زنند و می‌گویند: «قضا به در، بلا به در، از خانمان ما به در»، آن‌گاه کوزۀ آب و بوتۀ شعله‌ور را همراه با چندین سکۀ پول، به‌عنوان صدقه به کوچه می‌اندازند (شاملو، 1 / 13؛ هدایت، 52). 
برخی از خانواده‌های بوشهری عصر روز شنبۀ آخر ماه صفر، به کنار دریا می‌روند و سنگ کوچکی از روی زمین برمی‌دارند، 3 بار دور سر خود می‌چرخانند و هر بار می‌گویند: هرچه درد و بلا دارم ریختم به دریا، آن‌گاه هرنیتی که در دل دارند، آهسته بر زبان می‌آورند و سنگ را به درون آب دریا پرتاب می‌کنند؛ سپس مقداری از آب دریا را داخل شیشه یا ظرفی می‌ریزند و به خانه می‌برند. اگر در خانه مریضی داشته باشند که نتوانسته است به کنار دریا برود، مقداری از همان آب را به صورتش می‌پاشند و بر این باورند که وی به زودی شفا می‌یابد. 
سفرۀ عید نوروز ایرانیان هرچند با هفت‌سین آراسته می‌شود، ولی حتماً ظرف آبی نیز سر سفره می‌گذارند و در برخی از مناطق در لحظۀ تحویل سال، همگان به قرآن و آینه و آب و ماهی و سبزه نگاه می‌کنند و سال نو را به همدیگر تبریک می‌گویند (میرنیا، 44؛ شاملو، 1 / 12؛ صفی‌نژاد، 435؛ علمداری، 53؛ احمد، 141). 
در کوهپایه‌های تنکابن پس از تحویل سال، فرزند اول خانواده مقداری آب درون ظرفی کوچک می‌ریخت و آن را در تمام اتاقها می‌پاشید (دانای‌علمی، 459). آب در سفرۀ عید نشان پاکی، صافی، روشنایی و گشایش است (همایونی، همان، 168). مردم روستای ابرسج شاهرود در هنگام تحویل سال، برای شگون، کوزه‌ای آب و مقداری سبزۀ گندم به خانه می‌آورند و از آب کوزه در 4 کنج اتاقی که سفرۀ هفت‌سین در آن پهن شده است، می‌پاشند و سپس کوزۀ آب و سبزۀ نوروزی را در سفرۀ هفت‌سین می‌گذارند (شریعت‌زاده، 1 / 462). در برخی جاها چند برگ سبز هم درون ظرف آب می‌گذارند (مشکور، 21). از‌جملۀ مراسم نوروزی در شاهرود، برگزاری مراسم «آب دعا» ست. مردم این شهر در مساجد و اماکن مذهبی گرد می‌آیند و چند تن از متدینان باسواد، با مرکب زعفران، پشت بشقابها و کاسه‌های چینی 7 آیه از قرآن را که با کلمۀ «سلام» آغاز می‌شود، می‌نویسند و پس از تحویل سال، ظرفهای نوشته‌شده را در آب می‌شویند و آب آن را برای شگون با خود می‌برند. اعضای خانواده به‌عنوان خیر و برکت، مقداری از آب دعا را می‌نوشند و بقیه را در غذا می‌ریزند (شریعت‌زاده، 1 / 420). 
زردشتیان ایران سفرۀ عید نوروز را در اتاقی پهن می‌کنند که همیشه به کارهای مذهبی اختصاص داشته، و از رفت‌وآمد افراد ناپاک دور بوده است. در سفرۀ نوروز کنار آینه و گلاب‌پاش، ظرفی پر از آب تمیز می‌گذارند که در آن برگهای آویشن، یک عدد انار یا سیب و چند سکۀ نقره انداخته می‌شود (اورنگ، 51). در روستای سمای مازندران هر خانواده‌ای یکی از بستگان خود را شگون‌آور خانوادۀ خود می‌داند و او را به اصطلاح خودشان «سال‌مِج» می‌نامند. سال‌مج هر خانه‌ای نخستین کسی است که پس از تحویل سال به خانه می‌آید و آب را در حیاط خانه می‌پاشد و سال نو را به اهل خانه تبریک می‌گوید («مراسم ... »، 21؛ برای نظیـر همیـن بـاور، نک‍ : اعظمـی، 53، کـه در سنگسـر، نخستین روز هر ماه به نام و رمز برگزار می‌شود). 
مردم ایران روز سیزدهم فروردین را «سیزده‌به‌در» می‌گویند و در این روز از خانه‌ها بیرون می‌روند و در دشتهای سرسبز یا کنار آب رودخانه‌ها به شادی می‌پردازند. بیشتر مردم سبزه‌های سفرۀ هفت‌سین را در این روز با خود می‌برند و در جوی آب یا رودخانه می‌اندازند. برخی 13 عدد سنگ در آب رودخانه پرتاب می‌کنند (پاینده، آیینها، 119؛ رجبی، 68؛ رنجبر، 333؛ شهاب، 37؛ برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، سیزده‌به‌در). 

آبانگاه

افزون‌بر جشن آب و آتش که در شب و روز نوروز برگزار می‌شد، روز ششم فروردین هم که خرداد‌روز نام دارد، ایرانیان جشن آب‌پاشان برپا می‌کردند. به عبارتی این جشن تمثیلی است از پاک‌شدن و تازه‌شدن و بیانگر آن است که این رسوم از تیرگان جدا ست (سهراب، 8). معروف‌ترین و مهم‌ترین جشن آب‌پاشان نوروزی، جشن آبانگاه بود که در روز دهم فروردین برگزار می‌شد. عقیده بر این بود که اگر در این روز باران ببارد، آبانگاه مردان است و مردان به آب درمی‌آیند و اگر باران نبارد، آبانگاه زنان است و آنان به آب درمی‌آیند و این کار را بر خود مبارک می‌دانند (برهان، نیز معین، ذیل واژه). 

جشن تیرگان

جشن تیرگان را جشن آب‌ریزان یا آب‌پاشان هم نامیده‌اند؛ جشنی برجای مانده از روزگار باستان. در سیزدهمین روز ماه تیر که «تیر» نام دارد، جشن تیرگان برگزار می‌شد. در این جشن آب می‌پاشیدند و غسل می‌کردند و سفالینه‌ها می‌شکستند (فرهنگی، 157؛ رضی، 655؛ میرنیا، 66؛ نیز قس: ه‍ د، تیرماه سیزده شو). 
جشن آب‌ریزان که در فصل تابستان و هنگام کمبود باران برگزار می‌شد، در حقیقت نوعی مراسم طلب باران است. این جشن از کهن‌ترین اعیاد ملی ایرانیان است که از دورۀ مادها تاکنون برگزار می‌گردد و در آن بر یکدیگر آب می‌پاشند و سبب این کار، شست‌وشوی است. بر پایۀ برخی گزارشهای تاریخی، سبب آغازین برپایی جشن آب‌ریزان، این بود که در دوره‌ای از روزگار باستان، دیرگاهی در ایران باران نبارید و ناگهان بارانی سخت بارید و مردم به این باران تبرک جستند و از آن آب بر یکدیگر پاشیدند و این کار بدین‌گونه در ایران رسم شد (فرهنگی، 157- 158). 
زردشتیان یزد و کرمان تا همین اواخر، جشن تیرگان را برگزار می‌کردند، اما با مهاجرت آنان به شهرهای بزرگ و پراکندگی و عوارض ناشی از زندگی شهرنشینی، چندگاهی است که آن را برپا نمی‌دارند و فقط خاطره‌های آن را مرور می‌کنند. زردشتیان این جشن را که در تیر‌روز از تیر‌ماه آغاز می‌کردند، به یاد ایزدِ باد یعنی روز 22 تیر پایان می‌دادند. آنان تیرگان را تیروجشن می‌نامند و برای آن اهمیت بسیاری قائل‌اند و برای برپایی آن پوشاک نو، نقل، شیرینی و میوه فراهم می‌کنند و همچنین خوراکهای سنتی و ویژه می‌پزند و پیش از جشن، خانه را خوب پاکیزه می‌کنند، بامدادان شست‌وشو و غسل می‌کنند و دو نیایش نامی «خورشید نیایش» و «مهر نیایش» را می‌خوانند. بیش از همه‌کس در این جشن، کودکان بهره می‌بردند؛ آنان با تارهای نخی و رنگینی که به مچ دست می‌بستند در کوچه‌ها و خانه‌ها می‌دویدند و ترانه می‌خواندند و کنار نهرها و جویها و تالابها به آب می‌پریدند یا به یکدیگر آب می‌پاشیدند (رضی، 661-662). 

پیر سبز

زردشتیان ایرانی برای نیایش آب از روز 24 خرداد تا روز انارم به مدت 5 روز به زیارتگاه یا پرستشگاهی به نام پیرسبز یا پیر چَک‌چَک در فاصلۀ 65 کیلومتری شمال غرب یزد در دامنۀ کوه آهکی چک‌چک می‌روند. از دیوارۀ سنگی یک سوی این نیایشگاه، میان شکاف سنگها، قطره قطره آب می‌چکد و در داخل حوض سنگی زیر آن ذخیره می‌شود (فرهنگی، 163-164؛ برای اطلاعات بیشتر، نک‍ : ه‍ د، پیر سبز). 

آب استه

در شهر پریم یا فریم ــ نزدیک شهر ساری کنونی که در قدیم مرکز منطقۀ آباد و کوهستانی قارَن در طبرستان بود، و چشمه‌های پرآبی داشت، و در سدۀ 4ق / 10م از سرزمینهای دیلم به‌شمار می‌آمد ــ مردم سالی چندبار شادمانی و پای‌کوبی می‌کردند و نبیذ می‌خوردند و همچنین به درگاه خدا راز و نیاز می‌کردند. هرگاه باران کم می‌بارید، به آنجا می‌رفتند و عبادتی به جای می‌آوردند و باران می‌خواستند و آن رسم را «آب استه» می‌گفتند (عمادی، 50). 

آب و معماری

در دورۀ اسلامی آب در معماری ایرانی، نقش کاربردی پیدا کرد. معماران این دوره می‌کوشیدند بر طبیعت تسلط یابند و به آن نظام ببخشند. آنها به کمک فناوریهای زمان خود، به آب و طبیعت، حیاتی رام‌شدنی دادند و آن را غنی‌تر ساختند (علم‌الهدى، 119). پیش از اسلام، معماری به‌سوی آب می‌شتافت و در کنار آن آرام می‌گرفت؛ در دورۀ اسلامی، معماران با شناخت قوانین فیزیکی آب نقش و تمثیل و ارتباط آن با انسان، آب را درون معماری آوردند. با مرکزیت آب در معماری اسلامی، حرکت پرموج آن در مفاهیم مذهبی، ادبی و فرهنگی ایران نیز جاری شد (همانجا). چنین بود که آب در مرکز کوشکها، باغها، در میان حیاطهای مرکزی مساجد، مدارس، کاروان‌سراها و خانه‌ها پدیدار شد. در معماری مرکز ایران و مناطق کویری، آب کمیاب و زندگی‌بخش، سبب شکل‌گیری معماری آب‌انبارها، پایابها، ساباطها و یخچالها شد (همو، 120). معماری آب‌انبارها با گنبد و بادگیرهای آن، نه‌تنها نماد آب، که نماد شهر و آبادی نیز به‌حساب می‌آید. هرچند معماری شایان توجه آب‌انبارها برای ذخیره‌سازی آب خنک در مناطق کویری شکل‌گرفت، بااین‌حال، به علت نقش مهمی که آب در زندگی روزمرۀ مردم داشت، به کانونی زنده برای محله‌ها درآمد و بناهای مهم شهر مانند مسجد، مدرسه، حسینیه، سقاخانه و بازار در پیرامون آن ساخته شدند (همو، 127؛ نیز نک‍ : ه‍ د، آب‌انبار). آب در مساجد به‌صورت آب روان در پایابها، آبنمای مرکزی میان سرا، در حوض پیشخوان، سنگابۀ ورود، و در آبنماها (فواره‌ها) به صورت عنصر جنبشی نمایش داده می‌شود (همو، 120). گرمابه‌ها افزون‌بر نقش بهداشتی، محلی برای بازی با آب و گردهمایی مردم نیز بودند؛ ازاین‌رو، آب را نه تنها در قسمت شست‌وشو، بلکه در هشتی ورودی، در مرکز جا می‌دادند و اطراف آن سکوهایی برای نشستن می‌ساختند (همو، 128). 

حوض و حوضچه

در حیاط بسیاری از خانه‌ها، مساجد، مدارس، کاخها، بیمارستانها، باغها و کوشکها حوضچه‌هایی درست می‌کنند که در گذشته، محلی برای ذخیرۀ آب نوشیدنی و شست‌وشو به‌شمار می‌رفت، اما امروزه بیشتر جنبۀ زیباسازی و تفریحی و تشریفاتی دارد. در برخی از شهرها و بعضی دوره‌ها، شماری از خانه‌های ایرانیان، دارای چندین حیاط با حوضهای آب و باغ و باغچۀ پـرگل و گیـاه بودند (مثلاً نک‍ : بنجامین، 82). آب حوضها را معمولاً از شبکۀ سراسری قناتها و نهرها تأمین می‌کردند. امروزه هم آب حوضها مستقیماً از شبکۀ سراسری تأمین می‌شود. حوضها را در حیاط به گونه‌ای می‌ساختند که رو‌به‌روی پنجرۀ خانه باشد تا از درون خانه، نمای زیبای حیاط به چشم آید یا در جایی از حیاط خانه می‌ساختند که با آمدن به کنار پنجره، منظرۀ زیبای آن دیده شود (دروویل، 81). 
وجود حوضها و حوضچه‌ها موجب پیدا‌شدن شغلهایی در راستای امور مربوط به آن شده بود. در گذشته یکی از شغلهای رایج در شهرها، لای‌روبی حوضها و حوضچه‌ها بود. ته‌نشین شدن سریع لجن در حوضها از مشکلات رایج مردم بود، چنان‌که اگر صاحب‌خانه به موقع آن را پاک‌سازی نمی‌کرد، حوض از رسوبات و لجن لبریز می‌شد و دیگر برای ذخیرۀ آب، فضایی نداشت؛ ازاین‌رو، برخی از افراد با استفاده از حلبی و سطل، لجن حوضها را می‌کشیدند، اما در شماری از خانه‌ها این کار توسط کارگران دوره‌گردی صورت می‌گرفت که به آنها «آب حوضی» می‌گفتند. آب حوضیها با فریاد در کوچه‌ها آمادگی خود را برای تخلیۀ آب حوض اعلام می‌کردند. حضور گستردۀ آب‌حوضیها در محله‌ها و آواز مخصوصی که در کوچه‌ها سر می‌دادند، موجب تهیه و انتشار تصنیف معروف «آب‌حوضی آمده» شد که مدتها بر سر زبان مردم بود (عباسی، 121؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ آب حوضی و حوض، نک‍ : ه‍ د، حوض). 

استخر و آب‌نما

استخر و آب‌نما از ضروری‌ترین عناصر ایجاد باغ به‌شمار می‌رود که معمولاً دو ضلع اصلی آن در جهت طول عمارت داخل باغ و به شکلهای مستطیل، مربع، چندضلعی و بیضی است. گاهی در داخل عمارتهای قدیمی نیز آب‌نما ساخته می‌شد که به آن حوض خانه می‌گویند. حوض‌ خانه را از آن ‌رو می‌ساختند تا ساکنان باغ بتوانند در روزهای گرم تابستان به‌ویژه هنگام نیمروز در آن بیاسایند (آریان‌پور، 56). استخر باغهای قدیمی غالباً عمیق و دارای چندین فواره بوده است. در سده‌های ‌گذشته، ایرانیان باغها را بیشتر در زمینهای شیب‌دار احداث می‌کردند و در نتیجه با ایجاد پلکان در مسیر آب شیبها، جریان ملایم آب تندتر و پر‌سر‌و‌صداتر می‌شد (همو، 55؛ نیز نک‍ : ه‍‍ د، باغ). 

آب و افسانه‌ها

شمار فراوانی از افسانه‌های ایرانی با موضوع آب، شکل گرفته‌اند و به‌راستی می‌توان مجموعۀ بزرگی از افسانه‌های آب را در کتابی جداگانه گرد آورد. افسانه‌هایی با بن‌مایۀ آب را می‌توان در قالبهای گوناگون دسته‌بندی کرد؛ نخستین قالب، زندگی‌بخش بودن آب است که در «قصۀ دختر شاه نارنج» آشکارا دیده می‌شود. در این قصه دختر شاه نارنج با آب زنده می‌شود، ولی نارنجهایی که آب نخوردند، همگی مردند (انجوی، 1 / 334). قالب دیگر، ارزش‌گذاری و اهمیت آب است. هنگامی که خیر و شر با هم هم‌سفر بودند و از بیابانی می‌گذشتند، آبِ خیر تمام شد، او دو تکه نان به شر داد تا به جای آن آبی از او بگیرد؛ شر نپذیرفت و گفت: فقط زمانی به تو آب می‌دهم که چشمانت را به من بدهی. این داستان کنایه از نایاب و در نتیجه گران‌بها بودن آب است، به‌گونه‌ای که برای به دست آوردن آن باید از چشم خود گذشت. 
در افسانه‌های خراسانی جایگاه غول، پری، جن، و دیو در چاه آب و چشمه است. مثلاً بر پایۀ افسانه‌های خراسانی، «مادر آب» دیوی است که همیشه در قعر آب، در حوضها، آب‌انبارها، استخرها، رودخانه‌ها و دریاها زندگی می‌کند (رضایی، جمال، 617). «آدم آبی» از‌جمله موجوداتی است که در فولکلور و فرهنگ مردم بخشهایی از ایران وجود دارد. آدم آبی در رود و دریا زندگی می‌کند؛ نیمی از تن آن، ماهی و نیم دیگر انسان است. به باور بسیاری از مردم، افراسیاب خواهرزادۀ آدم آبی بود که پیوسته با ایرانیان می‌جنگید. در یکی از نبردها که افراسیاب از رستم شکست خورد، گریخت و به درون آب دریا پناه گرفت. رستم برادر او به نام «ریوِنیز» را گرفت و چنان او را آزار داد که صدایش بلند شد و افراسیاب سر از آب بیرون کرد تا علت را دریابد. رستم کمند افکند و سر افراسیاب را به کمند گرفت و بیرون کشید و به کیخسرو داد. کیخسرو او را گردن زد و از آن روزگار تـاکنون آدمهای آبـی از انسانهـا می‌گریـزند (مثلاً نک‍ : اسدیان، 140). در افسانه‌ای به نام «کچلک» پیرزن رفت تا کنار چشمه دست و رویی بشوید و آبی بخورد، ناگاه «کوسۀ عیار» از درون چشمه بیرون آمد (صبحی، 357). 
از دیگر موضوعاتی که در افسانه‌های ایرانی با بن‌مایۀ آب ارتباط دارد، مسخ‌شدن است. آب‌خوردن در برخی چشمه‌ها موجب مسخ‌شدن انسان و یا تبدیل‌شدن به موجود دیگر خواهد شد. در داستان پسر پادشاه و پیرزن، برادر و خواهر یتیم از دست زن‌بابای خود فرار کردند؛ در راه برادر تشنه شد و می‌خواست آب بنوشد، خواهرش گفت: اگر آب این چشمه را بخوری، تبدیل به آهو می‌شوی؛ در چشمۀ سوم سرانجام برادر، آب بسیاری خورد و تبدیل به آهو شد (درویشیان، 2 / 143؛ نیز نک‍ : انجوی، 2 / 113). 
جادویی بودن آب و تغییر ماهیت اشیاء با آب از دیگر موضوعاتی است که در افسانه‌ها به وفور به چشم می‌خورد. مثلاً در داستانی ملکه‌ای نازا، سیبی از درویشی می‌گیرد تا آبستن شود؛ از قضا با خوردن سیب آبستن می‌شود و دوقلو می‌زاید. بعدها طبق قرار، درویش یکی از پسرها را می‌برد. این جوان برای برادرش نشانه‌ای از سرنوشت برجای می‌گذارد. جوان درویش بدطینت را می‌کشد و با شست‌وشوی سر خود در آب موهایش طلایی می‌شود (مارتسُلف، 79). 

آب و امثال و حکم

در گفتارهای کنایی ایرانی، مفهوم آب به‌طور‌گسترده به‌کار گرفته می‌شود. شاید شمارش کامل ضرب‌المثلهایی که آب در آن به مفهومی خاص به‌کار رفته است، امکان‌پذیر نباشد و دسترسی کامل به آنها، نیازمند تحقیق جداگانه است. در اینجا شماری از معروف‌ترین مواردی که آب در گفتارهای کنایی ایرانی به‌کار برده می‌شود، از نظر می‌گذرد: 
جایی که اصل باشد، بدل به‌کار نمی‌آید یا هرگاه وسیله و واسطه‌ای بهتر در میان باشد، وسیله و واسطۀ کم‌ارزش‌ را کنار می‌زنند: «آب آمد و تیمم باطل شد»، «آب که بود، تیمم باطل است»، یا «چو آب آمد، تیمم گشت باطل» (امینی، 1؛ شاملو، 1 / 14؛ شهری، 6). 
رخ ندادن حادثه، آرام بودن اوضاع، جلوگیری از برپایی آشوب و هیاهویی که انتظارش می‌رفت: «آب از آب تکان نخوردن» (ثروت، 1؛ هدایت، 92). 
به پایان رسیدن اختلاف و مشاجره و عادی شدن اوضاع، از میل و هوس افتادن و کار از کار گذشتن: «آب از آسیا افتادن» (امینی، همانجا؛ شهری، 1؛ پورحسینی، 11؛ علمداری، 201). 
بسیار خسیس و خشک بودن و خودداری کردن از هرگونه بخششی: «آب از دستش نمی‌چکد»، یا «آب از دریا بخشیدن» (امینی، 2؛ دهخدا، 1 / 2؛ حکمت، 421؛ علمداری، همانجا). 
خراب‌بودن کار از ریشه، نسبت‌دادن عیب و نقص و مانع به پایه و اصل، و کاستی را از مراتب بالای آن دانستن: «آب از سرچشمه گل‌آلود بودن» (امینی، دهخدا، همانجاها؛ شهری، 2). 
روزی اندک و پیوسته و درآمد کم و مرتبی داشتن: «آب باریکه» (امینی، 3؛ شهری، همانجا؛ خوانساری، 119). 
حادثه‌ای که پیش آید، زیانی که قابل جبران نباشد یا حیثیت و اعتباری که زیر سؤال برود و لکه‌دار شود: «آب ریخته به جوی بازنیاید» و «آب ریخته جمع نگردد»، و بالعکس آن: «باز آمدن آب رفته به جوی» (امینی، همانجا؛ دهخدا، 1 / 10؛ عفیفی، 3؛ عسکری، 3 / 70). 
پایان کار و گذشتن از زمان کار: «آب بخواه و دست بشوی» (امینی، همانجا؛ دهخدا، 1 / 6). 
آشوبی را فرو‌خواباندن، غمی را برطرف ساختن، دردی را تسکین‌دادن، خشمی را فرونشاندن و نیز شراب خوردن: «آب بر آتش‌زدن»، یا «آب بر آتش‌ریختن» (امینی، همانجا؛ دهخدا، 1 / 3؛ پاینده، آیینها، 4). 
امید داشتن یا ناامیدبودن از انجام‌دادن کاری، یا انتظار پایان خوش یا ناخوش دربارۀ کسی یا کاری داشتن: «آب خوردن یا آب نخوردن چشم، از چیزی یا کسی یا کاری» (امینی، همانجا). 
سبب کاری یا چیزی یا مقامی بودن: «آب خوردن از فلان کس، فلان جا یا فلان چیز» (همو، 5). 
رنج و گرفتاری پیوسته داشتن: «آب خوش از گلویش پایین نمی‌رود، یا نرفت یا نخواهد رفت» (همانجا). 
شگفتی بیش از اندازه از چیزی و بسیار شگفت‌زده شدن: «آب در دهان خشک شدن» (همو، 6؛ دهخدا، 1 / 7). 
کار بیهوده و بی‌نتیجه کردن: «آب در هاون کوبیدن» (امینی، 6؛ دهخدا، 1 / 3، 5). 
بسنده‌کردن به اندازۀ نیاز و قانع‌شدن به اندکی از چیزی: آب دریا را اگر نتوان کشید / هم به قدر تشنگی باید چشید (امینی، همانجا؛ دهخدا، 1 / 8). 
پیشگیری ضرر و زیان و آشوب از نقطۀ آغاز، و رفع عوامل ناهنجاری و موانع نیکی: «بستن آب از سرچشمه یا سربند» (امینی، 7؛ دهخدا، 1 / 9). 
ترسیدن و ترساندن از کسی یا چیزی یا حادثه‌ای یا بیم‌دادن از فرجام کاری: «آب شدن زهره» (احمد‌پناهی، آداب، 127؛ ثروت، 7). 
به اوج رسیدن بدبختی و گرفتاری: «آب از سر گذشتن» (دهخدا، 1 / 2). 
پرهیز از خودبزرگ‌بینی و برتری‌جویی و دعوت به فروتنی: «هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» (نوبان، 29). 
وصف کاری که برای کارفرما سود و نتیجه‌ای دربر نداشته باشد، ولی برای کارگر و طرف قرارداد و مجری آن سودمند باشد: «اگر برای من آب ندارد، برای تو که نان دارد» (دهخدا، 1 / 4؛ شهری، 4). 
فرمان شتاب‌کردن برای به حضور فرا خواندن: «آب در دست داری، مخور یا زمین بگذار» (دهخدا، 1 / 7؛ عسکری، 2 / 485). 
آدم نیرنگ‌باز، پنهان‌کار، دورو و توداری که ظاهری آرام از خود نشان می‌دهد: «آب زیر کاه» (دهخدا، 1 / 11؛ شهری، 5). 
فرصت‌طلبی نیرنگ‌بازانه و ایجاد کینه و پراکندگی میان دوستان و خویشان برای تأمین منافع خود: «از آب گل‌آلود ماهی‌گرفتن»، یا «آب را گل‌آلودکردن» (دهخدا، 1 / 9؛ مجتهدی، 193). 
شرافت و شخصیت و اعتبار بیرونی: «آبرو» (اکبری، 11)، یا «آبرو آب که نیست از جوی گرفته باشیم» (شهری، 7). 
کاستی‌نیافتن و آسیب‌ندیدن شخصیت، شهرت و آوازۀ نیک‌نامان و بزرگان از بدگویی هرزه‌درایان: «آب دریا از دهان سگ نجس نشدن» (شاملو، 1 / 21). 

مآخذ

آریان‌پور، علیرضا، پژوهشی در شناخت باغهای ایران و باغهای تاریخی شیراز، تهران، 1365ش؛ آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، 1335ش؛ احمد، روزی، نوروز و آیینهای نوروزی در ورارودان، به کوشش نادر کریمیان سردشتی، تهران، 1383ش؛ احمد پناهی‌سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374ش؛ همو، دوبیتیهای بومی‌سرایان ایران، تهران، 1379ش؛ همو، شیوۀ سنتی تقسیم آب در سمنان، تهران، 1381ش؛ احمدی، احمد، «آداب و معتقدات عامیانه در بیرجند»، سخن، تهران، 1335ش، س 7، شم‍ 3؛ ارجح، اکرم، «چشمۀ مقدس»، مجموعه مقاله‌های نخستین همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1383ش؛ اسدی، نوش‌آذر، نگاهی به گرمسار، تهران، 1378ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358ش؛ اسلامی‌ندوشن، محمدعلی، روزها، تهران، 1363ش؛ اعظمی سنگسری، چراغعلی، «باورهای عامیانۀ مردم سنگسر»، هنر و مردم، تهران، 1349ش، شم‍ 92؛ اکبری شالچی، امیرحسین، فرهنگ گویشی خراسان بزرگ، تهران، 1370ش؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، 1371ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصه‌های ایرانی، تهران، 1353ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1382ش؛ اورنگ، م.، جشنهای ایران باستان، تهران، 1335ش؛ بحرینی‌نژاد، عبدالحسین و حیدر دوراهکی، بندر دیّر، نگینی بر ساحل خلیج فارس، قم، 1382ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش؛ بنجامین، س. گ. و.، ایران و ایرانیان، ترجمۀ محمدحسین‌کرد‌بچه، تهران، 1363ش؛ بنیادلو، نادیا، سقاخانه‌های تهران، تهران، 1381ش؛ بهرامی، تقی، تاریخ کشاورزی ایران، تهران، 1330ش؛ بهشتی، محمد، «نگاه معنوی به آب»، مجموعه مقاله‌های همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1383ش؛ بیشاپ، ایزابلا، از بیستون تا زردکوه بختیاری، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1375ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355ش؛ همو، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، 1366ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، تهران، 1370ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361ش؛ تحفة الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، به کوشش جلال متینی، تهران، 1371ش؛ ثروت، منصور و رضا انزابی‌نژاد، فرهنگ لغات عامیانه و معاصر، تهران، 1377ش؛ حسینی، هادی، «اهمیت آبیاری در تاریخ گذشتۀ ایران»، فرهنگ جهاد، تهران، 1376ش، س 3، شم‍ 2؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، 1370ش؛ خدیوجم، حسین، «عقاید خرافی خراسان»، سخن، تهران، 1346ش، س 17، شم‍ 3؛ خلخالی، محمدصادق، خاطرات، تهران، 1379ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابـن (شهسوار)، تهـران، 1387ش؛ خـوابگـزاری، بـه کـوشش ایـرج افشـار، تهـران، 1346ش؛ خـوانسـاری ابیـانـه، زین‌العابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، 1378ش؛ دادمهر، منصور، سقاخانه‌هاو سنگابهای اصفهان، اصفهان، 1378ش؛ دانای علمی، جهانگیر، «آداب و رسوم کُلِ چارشنبک، عید و سینزه بدر در تنکابن»، چیستا، تهران، 1374ش، س 13، شم‍ 6 و 7؛ درخشنده، آذر، «بهبهانیها معتقدند که ... »، کتاب هفته، تهران، 1340ش، شم‍ 23؛ درویشیان، علی‌اشرف و رضا خندان، فرهنگ افسانه‌های مردم ایران، تهران، 1378-1384ش؛ دروویل، گاسپار، سفرنامه، ترجمۀ جواد محیی، تهران، 1348ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1352ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388ش؛ رجبی، پرویز، جشنهای ایرانی، تهران، 1375ش؛ رحمانی، محمد، «احکام فقهی آب»، فرهنگ جهاد، تهران، 1376ش، س 2، شم‍ 3 و 4؛ رسولی، غلامحسین، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381ش؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، شیراز، 1387ش؛ رضوانشهری، احمد، «آداب نوشیدن آب»، فرهنگ جهاد، تهران، 1376ش، س 2، شم‍ 3 و 4؛ رضوانی، علی‌اصغر، «نقش آب در روند شکل‌گیری سکونتگاههای انسانی در ایران»، مجموعه مقاله‌های همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1382ش؛ رضی، هاشم، گاه‌شماری و جشنهای ایران باستان، تهران، 1358ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373ش؛ زیانی، جمال، دل‌نوشته‌هایی از فرهنگ، آداب، رسوم و باورهای مردم شیراز، شیراز، 1388ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1377ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386ش؛ سلطانی، محمدعلی، «آب از نگاه ادیان»، فرهنگ جهاد، تهران، 1376ش، س 2، شم‍ 3 و 4؛ سمسار یزدی، علی‌اصغر و زهره چراغی، «بررسی جنبه‌های فنی و تاریخی قنات وقف‌آباد»، مجموعه مقاله‌های نخستین همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1383ش؛ سهراب، مهربانو، «تیروجشن ـ جشن تیرگان یا جشن آب‌پاشان»، فروهر، تهران، 1370ش، س 26، شم‍ 3 و 4؛ سیدسجادی، منصور، قنات (کاریز)، تاریخچه، ساختمان و چگونگی گسترش آن در جهان، تهران، 1361ش؛ شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرم‌آباد، 1377ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1357ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386ش؛ شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، 1370ش؛ شِیل، م.، خاطرات، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهران، 1368ش؛ صبحی مهتدی، فضل‌الله، افسانه‌ها، به کوشش حمیدرضا خزاعی، مشهد، 1385ش؛ صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ‌نامۀ فارسی، تهران، 1388ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1345ش؛ صلواتی، فضل‌الله، مقدمه بر سقاخانه‌ها و سنگابهای اصفهان (نک‍ : هم‍ ، دادمهر)؛ ضیاء، اسماعیل و دیگران، فرهنگ امثال و حکم، تهران، 1386ش؛ طاهباز، سیروس، یوش، تهران، 1362ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381ش؛ عباسی، اسماعیل، آبنامۀ تهران، تهران، 1370ش؛ عسکری عالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1386- 1388ش؛ عظیمی، زین‌العابدین، سیمای سیاهمزگی، تهران، 1389ش؛ عفیفی، رحیم، مثلها و حکمتها، تهران، 1371ش؛ علم‌الهدى، هدى، «آب در معماری ایرانی»، مجموعه مقاله‌های نخستین همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1382ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379ش؛ عمادی، عبدالرحمان، آسمانکت (چند رسم مردمی)، تهران، 1388ش؛ عناصری، جابر، تجلی دوازده ماه در آیینۀ اساطیر و فرهنگ عامۀ ایران، مرند، 1374ش؛ عیسى‌پور، عزیز، گالشها، دامداری، کوچ و زندگی مردم جنگل و کوهپایه‌نشین تنکابن، تهران، 1388ش؛ فرهنگی، بیژن، ترنم آب در گذر زمان، تهران، 1382ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش محمدرضا انصاری، قم، 1385ش؛ کاظمی، بهمن، هویت ملی در ترانه‌های اقوام ایرانی، تهران، 1380ش؛ کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، تهران، 1383ش؛ لغت‌نـامـۀ دهخـدا؛ مـارتسُلف، اولـریـش، طبقـه‌بنـدی قصه‌هـای ایـرانـی، تـرجمۀ کیکاووس جهـانداری، تهـران، 1371ش؛ مـاسه، هانری، معتقدات و آداب ایـرانی،ترجمۀ مهدی روشن‌ضمیر، تبریز، 1357ش؛ مجتهدی، علی‌اصغر، امثال و حکم در لهجۀ محلی آذربایجان، تبریز، 1334ش / 1375ق؛ محجوب، ایران ظفر، «عقاید خرافی»، سخن، تهران، 1346ش، س 17، شم‍ 3؛ «مراسم عید نوروز و جشنهای‌باستانی در یکی از دهکده‌های مازندران»، هنر و مردم، تهران، 1347ش، شم‍ 66؛ مشکور، محمدجواد، «نوروز باستانی»، مهر، تهران، 1346ش، س 1، شم‍ 1؛ «معتقدات مردم تهران»، کتاب هفته، تهران، 1340ش، شم‍ 11؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382ش؛ مهجوریان نمازی، علی‌اکبر، باورها و بازیهای مردم آمل، آمل، 1374ش؛ میرزانیا، منصور، فرهنگ‌نامۀ کنایه، تهران، 1378ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، 1369ش؛ نرسیسیانس، امیلیا، «خوراک، تابو و مرزهای هویتی»، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسن‌زاده، تهران، 1387ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، فرهنگ واژگان تبری، تهران، 1381ش؛ نوبان، مهرالزمان، «واژۀ آب در امثال و حکم»، مجموعه مقاله‌های نخستین همایش بین‌المللی انسان و آب، تهران، 1382ش؛ نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گُهر، به کوشش هوشنگ ساعدلو و مهدی قمی‌نژاد، تهران، 1381ش؛ وثوقی، محمدباقر، لار شهری به رنگ خاک، تهران، 1369ش؛ هاشم‌نیا، محمود و ملوک ملک‌محمدی، فرهنگ مردم گروس، بیجار، 1380ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371ش؛ همو، گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر و داستان‌واره‌ها در ادبیات فارسی، تهران، 1386ش

 

محمدحسین شمسایی

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: