صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بیت المقدس /

فهرست مطالب

بیت‌المقدس‌ و آفرینش‌

در دسته‌ای‌ از روایاتی‌ كه‌ به‌ موضوع‌ آفرینش‌ می‌پردازند، آمده‌ است‌ كه‌ هزار سال‌ پیش‌ از خلقت‌ جهان‌، خداوند نخست‌ مكه‌ و بعد از آن‌ مدینه‌ و بیت‌المقدس‌ را آفرید، سپس‌ آنها را به‌ هم‌ وصل‌ كرد (ضیاء مقدسی‌، 48؛ ابن‌ جوزی‌، فضائل‌ ... ، 72-73؛ نیز آرمسترانگ‌، 261)؛ سخنی‌ كه‌ روایات‌ گوناگونی‌ از آن‌ را با متون‌ و راویان‌ مختلف‌ می‌توان‌ در منابع‌ بازجست‌ (مثلاً نک‍ : ضیاء مقدسی‌، همانجا). 
این‌ روایتِ حضرت‌ علی‌(ع‌) بسیار قابل‌ تأمل‌ است‌ كه‌ در وقت‌ آفرینش‌، خداوند زمین‌ را به‌ 4 بخش‌، یعنی‌ مكه‌، مدینه‌، بیت‌المقدس‌ و كوفه‌ تقسیم‌ كرد (سیوطی‌، عبدالرحمان‌، همان‌، 4 /158). به‌ نظر می‌رسد كه‌ این‌ روایات‌ را باید در كنار گونه‌ای‌ از روایات‌ دریافت‌ كه‌ اساساً مبدأ آفرینش‌ زمین‌ را بیت‌المقدس‌ دانسته‌اند (ورام‌، 2 /5؛ سخاوی‌، الفخر ... ، 1 /100). 
در گروهی‌ از روایات‌ِ مربوط به‌ آفرینش‌، هنگام‌ بیان‌ شیوۀ خلق‌ امامان‌ (ع‌)، چنین‌ می‌یابیم‌ كه‌ گِل‌ آنان‌ از 5 خاك‌ بهشتی‌ و 5 خاك‌ زمینی‌، از مكه‌، مدینه‌، بیت‌المقدس‌، كوفه‌ و حائر (كربلا) برگرفته‌ شده‌ است‌ (كلینی‌، 1 /389-390؛ نیز صفار، 19، 446-447: با تبدیل‌ حائر به‌ حیره‌). 
اینكه‌ در حدیث‌ ابوهریره‌ از پیامبر(ص‌) آمده‌ است‌ كه‌ 4 شهر مكه‌، مدینه‌، بیت‌المقدس‌ و دمشق‌ به‌ عنوان‌ شهرهایی‌ بهشتی‌ بر روی‌ زمین‌ هستند (ربعی‌، 28-29)، نه‌تنها به‌ نوعی‌ بیانگر اعتقاد به‌ تقدس‌ آن‌ شهر بوده‌، بلكه‌ فضای‌ حاكم‌ بر روایت‌، پیشینه‌ای‌ ماوراءالطبیعی‌ را برای‌ این‌ شهر ترسیم‌ كرده‌ است‌ (برای‌ روایات‌ مشابه‌، نک‍ : فتال‌، 409؛ قس‌: ربعی‌، 28: روایت‌ كعب‌). 
فراتر از آن‌، در روایتی‌ سخن‌ از قرار گرفتن‌ بیت‌المقدس‌ بر روی‌ نخلی‌ است‌ كه‌ زیر آن‌ رودی‌ از رودهای‌ بهشت‌ جریان‌ دارد (هیثمی‌، 9 / 218؛ نیز نک‍ : ضیاء مقدسی‌، 56، 57). در این‌ متن‌، كنار هم‌ آمدن‌ درخت‌، آب‌، بهشت‌ و شهری‌ زمینی‌، تصویری‌ زیبا و قدسی‌ از بیت‌المقدس‌ ساخته‌ است‌. باید افزود، اینجا بیت‌المقدس‌، نه‌ در شمار مجموعه‌ای‌ از شهرهای‌ مقدس‌، كه‌ به‌ تنهایی‌ به‌ عنوان‌ شهری‌ ماوراءالطبیعی‌ بازنموده‌ شده‌ است‌ (برای‌ روایاتی‌ مشابه‌، نک‍ : ذهبی‌، میزان ... ، 4 /32؛ ابن‌ حجر، لسان‌ ... ، 5 /375). 
در برخی‌ از روایات‌، بیت‌المقدس‌ و صخره‌، عرش‌ الاهی‌ معرفی‌ شده‌اند، جایی‌ كه‌ آسمان‌ بر آن‌ استوار گردیده‌ است‌ و در رودهایش‌ شیر و شراب‌ و عسل‌ جاری‌ است‌. این‌ مضمون‌ به‌ سان‌ حدیثی‌ قدسی‌ و كلام‌ پروردگار بیان‌ شده‌ است‌ (ضیاء مقدسی‌، 59). چنین‌ مكانی‌ اگرچه‌ حتى نشانه‌های‌ بهشت‌ را هم‌ داراست‌، والاتر از بهشت‌ است‌؛ و اگرچه‌ عرش‌ الاهی‌ و آسمان‌ بر آن‌ استوار است‌، اما در ورای‌ پایه‌های‌ زمینی‌ است‌. این‌ مكان‌ مركز زمین‌ است‌ و چرخش‌ آنچه‌ هست‌، به‌ گونه‌ای‌ بر گرد آن‌ است‌. همان‌جایی‌ كه‌ بنابر روایات‌، نوح‌ به‌ هنگام‌ تقسیم‌ زمین‌ میان‌ فرزندان‌، آن‌ را كه‌ وسط زمین‌ است‌، به‌ سام‌ داد (طبری‌، تاریخ‌، 1 /120؛ سراج‌، 1 /129؛ نیز نک‍ : برهان‌الدین‌، 75). پاسخ‌ نمادین‌ پیامبر اكرم‌ (ص‌) به‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌ هم‌ كه‌ بیت‌المقدس‌ را وسط دنیا دانسته‌، بر چنین‌ پایه‌ای‌ استوار است‌؛ عرش‌ از آن‌ برآمده‌، صراط و میزان‌ در آن‌ است‌، و نشور هم‌ از آنجاست‌ (فتال‌، همانجا؛ مجلسی‌، 57 /251). جمع‌ شدن‌ دو فكرِ مركز زمین‌ بودن‌ و نیز نزدیكی‌ به‌ آسمان‌ (طبری‌، تفسیر، 18 /27)، دربارۀ بیت‌المقدس‌ می‌تواند این‌ شهر را به‌ عنوان‌ نقطه‌ای‌ برای‌ ارتباط با آسمان‌ و عروج‌ مطرح‌ سازد و این‌ ویژگی‌ در جریان‌ اسراء پیامبر (ص‌) به‌ مسجد الاقصى و معراج‌ آن‌ حضرت‌ از مسجد الاقصی‌ تحقق‌ یافته‌ است‌. 

مقدس‌ بودن‌ شهر

بیت‌المقدس‌ با در بر داشتن‌ مفهوم‌ شرافت‌ و تقدس‌، در اندیشۀ غالب‌ مسلمانان‌ گونه‌ای‌ از پاكی‌، آرامش‌ و امنیت‌ خاطر را در خود به‌ همراه‌ دارد كه‌ سبب‌ شده‌ است‌ حتى آن‌ را دارالسلام‌ بخوانند (نک‍ : ابن‌ طاووس‌، سعد، 54). با دو تلفظ مُقَدَّس‌ و مَقْدِس‌، مشهورترین‌ نام‌ این‌ شهر در طول‌ تاریخ‌ اسلامی‌ (قس‌: صورت‌ عبری‌ آن‌: بیت‌ هامیقدش‌)، به‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ چگونه‌ تقدس‌ از یك‌ سو، و «بیت‌الله‌» بودن‌ از سوی‌ دیگر، مؤلفه‌های‌ معنایی‌ این‌ شهر برای‌ مسلمانان‌ بوده‌ است‌. 
افزون‌بر آنكه‌ بیت‌المقدس‌ در برخی‌ روایات‌ با صفت «قدس‌» و «شریف‌» شناسانده‌ شده‌ (مثلاً نک‍ : سیوطی‌، عبدالرحمان‌، الدر، 3 /111؛ مزی‌، 1 /74)، به‌ كارگیری‌ِ ویژۀ نام «قدس‌» به‌ صورت‌ مطلق‌، به‌عنوان‌ جایگزینی‌ برای‌ نام‌ بیت‌المقدس‌ از همان‌ سده‌های‌ نخست‌ (نک‍ : احمد بن‌ حنبل‌، المسند، 1 /38؛ ابن‌ ابی‌ شیبه‌، 6 /409؛ نعیم‌ بن‌ حماد، 1 /255؛ مقدسی‌، 30)، نیز بیانگر آن‌ است‌ كه‌ با نام‌گذاری‌ خاص‌ و به‌ كارگیری‌ این‌ نام‌ كوتاه‌، كوشش‌ می‌شده‌ است‌، تا بر این‌ قدسیت‌ تأكید شود (برای‌ تداوم‌ در سده‌های‌ میانی‌، مثلاً نک‍ : هروی‌، 27، 29؛ یاقوت‌، بلدان‌، ذیل‌ قدس‌؛ ناصر خسرو، 26). 
پذیرش‌ عام‌ِ اطلاق‌ قدس‌ به‌ این‌ دیار در دوره‌های‌ متفاوت‌ و سرزمینهای‌ گوناگون‌ (مثلاً نک‍ : علیمی‌، 1 /298، جم‍ )، و نسبت‌ به‌ شهر، به‌ صورت‌ قدسی‌ (مثلاً نک‍ : بخاری‌، التاریخ‌ ... ، 5 /106؛ ابن‌ ابی‌ حاتم‌، 6 /52؛ فاسی‌، 1 /164؛ ابن‌ حجر، فتح‌ ... ، 13 /546)، از گسترۀ این‌ تأكید نشان‌ دارد. در هر حال‌، دور نیست‌ سرزمینی‌ را كه‌ معنای‌ یكی‌ از نامهای‌ آن‌، یعنی‌ ایلیا، «خانۀ خدا» گفته‌ شده‌ است‌ (یاقوت‌، همان‌، ذیل‌ ایلیا)، و آن‌ را «بیت‌الله‌ الاقصى» می‌خوانند (ابن‌ طاووس‌، همان‌، 100)، چنان‌ تقدس‌ داشته‌ باشد كه‌ با گرفتن‌ صفتی‌، «قدس‌ شریف‌» خوانده‌ شود، تعبیری‌ كه‌ به‌ خصوص‌ از سدۀ 8ق‌ /14م‌ كاربردی‌ گسترده‌ یافته‌ است‌ (مثلاً نک‍ : مزی‌، همانجا؛ سبكی‌، علی‌، 9؛ حسینی‌، 298، 311؛ ابن‌ رافع‌، 200، جم‍ ؛ ابن‌ كثیر، البدایة ... ، 12 / 399، جم‍ ؛ بیاضی‌، 2 /257). 
در حدیثی‌ از پیامبر (ص‌) دربارۀ پاكیِ بیت‌المقدس‌، آمده‌ است‌ كه‌ این‌ شهر از آن‌رو كه‌ در آن‌ از گناه‌ پاكی‌ می‌جویند، بدین‌نام‌ خوانده‌ می‌شود (احمد بن‌ حنبل‌، الورع‌، 1 /132؛ طبرانی‌، 24 /361؛ ابن‌ جوزی‌، فضائل‌، 67)؛ عمق‌ این‌ اعتقاد را می‌توان‌ در روایاتی‌ پی‌ گرفت‌ كه‌ در آن‌، بیت‌المقدس‌ نه‌ تنها مكانی‌ برای‌ تنزیه‌ گناهكاران‌، كه‌ برای‌ افزایش‌ نیكیها و كاهش‌بدیها دانسته‌ شده‌ است‌ (برای‌ نقد، نک‍ : ابن‌ حجر، لسان‌، 6 /304). آن‌گاه‌ كه‌ این‌ پاكی‌ و پاك‌ كنندگی‌ را در ابعادی‌ گسترده‌تر بنگریم‌، این‌ سرزمین‌ را منزل‌ پاكان‌ می‌یابیم‌، جایی‌ كه‌ پاكانی‌ چون‌ پیامبران‌ در آن‌ زیسته‌اند. 
اساساً در روایات‌ اسلامی‌، بیت‌المقدس‌ جایگاه‌ انبیاست‌ (ابن‌ جوزی‌، همانجا). روایتی‌ از نماز خواندن‌ پیامبر(ص‌) در پیشاپیش‌ انبیای‌ بیت‌المقدس‌ (نک‍ : قاضی‌ عیاض‌، 1 /184)، یا دیدار آن‌ حضرت‌ از نشانه‌هایی‌ از برخی‌ پیامران‌ در شب‌ اسراء (طبرسی‌، اعلام‌ ... ، 1 /124؛ راوندی‌، قصص‌ ... ، 324) از این‌ دست‌ است‌. گفتۀ كعب‌ الاحبار دربارۀ هزار پیامبر مدفون‌ در آن‌ دیار (ربعی‌، 49)، و نیز نبوت‌ بسیاری‌ از پیامبران‌ در آن‌ وادی‌ (مثلاً نک‍ : ابن‌ هشام‌، 4 /1027؛ ابن‌ كثیر، قصص ‌... ، 1 /193) را باید به‌ عنوان‌ نمونه‌های‌ دیگر بیان‌ كرد. روایتی‌ را هم‌ كه‌ به‌ حضور خضر و الیاس‌ در ماه‌ رمضان‌ در بیت‌المقدس‌ اشاره‌ دارد (ابن‌ حجر، الاصابة، 2 /306)، می‌توان‌ به‌ نمونه‌های‌ پیشین‌ افزود. 
به‌ هر روی‌، اینها بخشی‌ از روایاتی‌ است‌ كه‌ میان‌ این‌ شهر و آن‌ بزرگواران‌ ارتباط ایجاد می‌كند، تداوم‌ این‌ اندیشه‌، گاه‌ به‌ ایجاد ارتباطی‌ خارق‌ عادت‌ منتهی‌ می‌شود. برای‌ نمونه‌ در روایاتی‌ بیشتر شیعی‌ ــ كه‌ غالباً به‌ صورت‌ گفت‌ و گوی‌ دو نفری‌ بازتاب‌ یافته‌ ــ به‌ گونه‌ای‌ رمزی‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ فردای‌ روز شهادتِ امام‌ علی‌ (ع‌)، در بیت‌المقدس‌ زیر هر سنگ‌ كه‌ نگریسته‌ شود، نشانه‌هایی‌ از خون‌ هویداست‌ (حاكم‌، 3 /122؛ الاختصاص‌، 146؛ طبرانی‌، 3 /113؛ سیوطی‌، محمد، 1 /216). جالب‌ آن‌ است‌ كه‌ همین‌ روایت‌ گاه‌ دربارۀ امام‌ حسین‌(ع‌) نقل‌ می‌شود (ابن‌ رستم‌، 152؛ طبرانی‌، 3 /112-119؛ ابن‌ قولویه‌، 160-161، 188؛ ابن‌عساكر، 14 /229؛ هیثمی‌، 9 /196؛ سیوطی‌، محمد، همانجا). 
قداست‌، پاكی‌ و اندیشۀ مهجر و مأمن‌ انبیا، برای‌ سرزمینی‌ كه‌ قبلۀ نخست‌ مسلمانان‌ بوده‌ است‌، ناگزیر امن‌ و آسایش‌ را برای‌ این‌ دیار به‌ همراه‌ دارد. وعدۀ پیامبر(ص‌) به‌ شداد بن‌ اوس‌ برای‌ یافتنِ امنیت‌ و راحتى‌ در بیت‌المقدس‌ (ضیاء مقدسی‌، 68 -69)، در كنار انبوهی‌ از روایات‌ مربوط به‌ امنیت‌ بیت‌المقدس‌ در فتنۀ دجال‌ (مثلاً نک‍ : ابن‌ ابی‌ شیبه‌، 4 /217؛ حاكم‌، 4 /509)، نشان‌ از جایگاهی‌ دارد كه‌ وقتی‌ در آن‌، از سختی‌ و قحط و بلا سخن‌ به‌ میان‌ می‌آید، مأمن‌ و عاقبت‌ را در شام‌ و بهتر از آن‌ در فلسطین‌، و باز از آن‌ بهتر در بیت‌المقدس‌ معرفی‌ می‌كند (نک‍ : سیوطی‌، عبدالرحمان‌، الدر، 3 /111). تصویر ارائه‌ شده‌ در روایات‌، این‌ شهر را دور از هر گونه‌ بدی‌ نشان‌ می‌دهد و تفكر حاكم‌ بر منابع‌، نه‌ تنها آن‌ را از چپاول‌ و آزار جباران‌ (راوندی‌، همان‌، 223)، كه‌ از عقوبتهای‌ الاهی‌ نیز در امان‌ می‌دارد (طبرانی‌، 20 /317)؛ چه‌، این‌ سرزمین‌ نزد پروردگار هم‌ در شمار بهترین‌ سرزمینهاست‌ (نک‍ : ابن‌ ابی‌ شیبه‌، 6 /409؛ نیز نعیم‌ بن‌ حماد، 1 /255). 
افزون‌ بر آنچه‌ گذشت‌، با نگاهی‌ دیگر به‌ روایاتِ مربوط به‌ این‌ دیار، گروهی‌ از روایات‌ دیده‌ می‌شوند كه‌ با قرار دادن‌ِ مفهوم‌ در متنی‌ كه‌ با نمادهایی‌ قدسی‌ شكل‌ یافته‌، بر قداست‌ بیت‌المقدس‌ می‌افزایند. در روایتی‌ نمادین‌ دربارۀ گفت‌ و گویی‌ میان‌ عبدالله‌ بن‌ سلام‌ و پیامبر(ص‌)، عبدالله‌ از رسول‌ خدا دربارۀ دری‌ از درهای‌ آسمان‌ می‌پرسد كه‌ با گشوده‌ شدن‌ آن‌، فرشتگان‌ رحمت‌ الاهی‌ بر بنی‌ اسرائیل‌ فرود می‌آیند. آن‌ گاه‌ از زبان‌ حضرت‌ محمد (ص‌) بیان‌ می‌شود كه‌ جای‌ این‌ دروازه‌ در مقابل‌ صخرۀ بیت‌المقدس‌ است‌ كه‌ معراج‌ پیامبران‌ نیز از آنجاست‌ (فتال‌، 409). در روایتی‌ دیگر آمده‌ است‌ كه‌ در شب‌ قدر به‌ فرشتگان‌ امر شد تا به‌ همراه‌ جبرئیل‌ و میكائیل‌ از سدرۀ المنتهی‌ در 4 مكان‌ در زمین‌، یعنی‌ كعبه‌، قبر رسول‌(ص‌)، طور سینا و بیت‌المقدس‌ هبوط كنند (ابوالفتوح‌، 5 /561). این‌ گونه‌ حضور فرشتگان‌ در زمین‌ را در روایتی‌ دیگر نیز می‌توان‌ دید كه‌ در آن‌ به‌ 5 فرشته‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ هر روز به‌ زمین‌ می‌آیند و بر كعبه‌، مدینه‌، بیت‌المقدس‌، شهرها و بازارها و نیز گورستانها فرود می‌آیند (ابوالقاسم‌، 207). حضور مالك‌، فرشتۀ خازن‌ جهنم‌ و دیدار پیامبر(ص‌) از او هم‌ در همین‌ باره‌ است‌ (نک‍ : سیوطی‌، عبدالرحمان‌، الحبائك‌ ... ، 61). برای‌ نمونه‌ای‌ در آثار صوفیه‌ می‌توان‌ به‌ آنچه‌ در باب‌ تقوای‌ ابراهیم‌ ادهم‌ و حضور نمادین‌ دو فرشته‌ بر صخرۀ بیت‌المقدس‌ آمده‌ است‌، اشاره‌ كرد (قشیری‌، 281-282). گفتنی‌ است‌ كه‌ كنعان‌ در پژوهشی‌ بر كاسه‌هایی‌ منقوش‌، در منطقه‌ ظروفی‌ را به‌ دست‌ آورده‌ است‌ كه‌ بر روی‌ آنها به‌ شیوه‌ای‌ كاملاً رمزپردازانه‌، نام‌ برخی‌ از فرشتگان‌ نقش‌ بسته‌ است‌ (ص‌ 88-93). 
در روایتی‌ شیعی‌ كه‌ به‌ بیان‌ ارزشمندی‌ِ دعای‌ جوشن‌ پرداخته‌، به‌ وجود گروه‌های‌ 70 هزاری‌ از فرشتگان‌ در آسمان‌ و مكانهایی‌ چون‌ بیت‌المقدس‌ اشاره‌ شده‌ است‌ كه‌ ثواب‌ تسبیح‌ همۀ آن‌ فرشتگان‌ به‌ خوانندۀ این‌ دعا می‌رسد (ابن‌طاووس‌، مهج‌ ... ، 230). روایتِ آمده‌ دربارۀ فرشته‌ای‌ كه‌ هر شب‌ در بیت‌المقدس‌ ندا می‌كند و مردم‌ را از حرام‌خواری‌ بازمی‌دارد (ابن‌ فهد، 140)، هم‌ جالب‌ توجه‌ است‌. اگرچه‌ در اینجا سخن‌ از بازداری‌ از حرام‌خواری‌ است‌، اما با قرار دادنِ روایت‌ در گروه‌ روایات‌ مربوط به‌ فرشتگان‌، عملاً با بهره‌گیری‌ از نمادی‌ قدسی‌، انجام‌ ندادنِ فعل‌ حرام‌ در بیت‌المقدس‌ را فضایی‌ ماوراءالطبیعی‌ می‌دهد. 
در ادامۀ سخن‌ از به‌ كارگیری‌ نمادهایی‌ قدسی‌، آثاری‌ دیده‌ می‌شود كه‌ در آنها از عناصر طبیعی‌ بهره‌ گرفته‌ شده‌ است‌. روایتی‌ وجود دارد دربارۀ درختی‌ كه‌ آیه‌ای‌ از آیات‌ الاهی‌، و برای‌ سلیمان‌ نبی‌ نشانه‌ای‌ بوده‌ است‌ بر اینكه‌ هرگاه‌ آن‌ گیاه‌ سر برآورد، زمان‌ مرگ‌ سلیمان‌ نیز فراخواهد رسید (كلینی‌، 8 /144). همچنین‌ است‌ سخن‌ از چشمه‌ای‌ در بیت‌المقدس‌ به‌ عنوان‌ نخستین‌ چشمه‌ای‌ كه‌ بر روی‌ زمین‌ جاری‌ شده‌ است‌ (ابن‌بابویه‌، الخصال‌، 2 /476؛ ابوالصلاح‌، 180). اعتقاد ابوالعالیه‌ به‌ اینكه‌ آبی‌ گواراتر از آنچه‌ از زیر صخره‌ خارج‌ می‌شود، نیست‌ (طوسی‌، 7 /264)، شاید به‌ همین‌ چشمه‌ مربوط باشد. جالب‌ توجه‌ اندیشه‌ای‌ یاد شده‌ توسط مقدسی‌ است‌ كه‌ بر آن‌ اساس‌، چاه‌ زمزم‌ در شبهای‌ عرفه‌ به‌ زیارت‌ چاه‌ ایوب‌ كه‌ در یكی‌ از قرای‌ بیت‌المقدس‌ قرار دارد، می‌آید (ص‌ 171). 
برپایۀ روایتی‌، بادهای‌ آسمانی‌ از زیر صخره‌ بیرون‌ می‌آیند (سیوطی‌، عبدالرحمان‌، الدر، 4 /96؛ سیوطی‌، محمد، 1 /213). افزون‌ بر آن‌، آمده‌ است‌ كه‌ در آسمانِ بیت‌المقدس‌ هر شب‌ هزار چراغ‌ نورانی‌ ــ با روغنی‌ ماوراءالطبیعی‌ از طور سینا ــ می‌درخشد و آتش‌ روشنایی‌ این‌ چراغها، از آسمان‌ می‌آید و آنها را می‌افروزد (نک‍ : زمخشری‌، ربیع‌ ... ، 1 /173؛ قس‌: جاحظ، 4 /483؛ ذهبی‌، میزان‌، 2 /90). 
در عین‌ اعتقاد مسلمانان‌ به‌ شرافت‌ بیت‌المقدس‌، در برخی‌ روایات‌ روند تقدس‌دهی‌ به‌ این‌ شهر چنان‌ بوده‌ است‌ كه‌ حتى گاه‌ آن‌ را شریف‌تر از مكه‌ می‌نمایاند. روایت‌ اخیر در این‌ باره‌ كه‌ چاه‌ زمزم‌ در شبهای‌ عرفه‌ به‌ زیارت‌ چاهی‌ در بیت‌المقدس‌ می‌آید، از همین‌ دست‌ است‌. به‌ عنوان‌ حلقۀ وصل‌، نقلیاتی‌ دیده‌ می‌شود كه‌ به‌ بیان‌ همسنگیِ این‌ دو شهر ــ مكه‌ و بیت‌المقدس‌ ــ پرداخته‌اند. در روایتی‌ با پرسشی‌ دربارۀ منشأ بهشتی‌ سنگ‌ بنای‌ مسجد الاقصى‌ و حجر الاسود روبه‌رو می‌شویم‌ (نک‍ : ابن‌ بابویه‌، عیون‌ ... ، 1 /53؛ نعمانی‌، 98). همچنین‌ است‌ به‌ كارگیری‌ِ مسجدالحرام‌ و مسجدالاقصى، به‌ عنوان‌ دو نماد از این‌ دو شهر در ثواب‌ قرائت‌ سورۀ كهف‌ (نک‍ : ابن‌ بابویه‌، ثواب‌ ... ، 107؛ قاضی‌ نعمان‌، دعائم‌ ... ، 1 /149). در مرحلۀ بعد، با شدت‌ یافتن‌ این‌ روندِ تقدس‌دهی‌، روایاتی‌ دیده‌ می‌شود كه‌ با ارزش‌زدایی‌ از مفاهیم‌ بزرگ‌ نموده‌ و كاذب‌، تلاش‌ شده‌ است‌ تا تعادل‌، جایگزینِ تفاخر شود (برای‌ برخی‌ نقدها، نک‍ : ابن‌ جوزی‌، الموضوعات‌، 2 /220 بب‍ ؛ ابن‌ حجر، الاصابة، 8 /325). در مباحثۀ امام‌ صادق‌ (ع‌) با عالمی‌ یهودی‌، آن‌ حضرت‌ ــ برخلاف‌ نظر آن‌ عالم‌ ــ نخستین‌ چشمه‌ را نه‌ چشمه‌ای‌ در بیت‌المقدس‌، كه‌ چشمۀ آب‌ حیات‌ دانسته‌، و نخستین‌ سنگ‌ را نه‌ سنگی‌ در بیت‌المقدس‌، كه‌ حجرالاسود یاد كرده‌ است‌ (ابن‌بابویه‌، عیون‌، همانجا؛ قس‌: طبرسی‌، اعلام‌، 2 /168؛ نیز نک‍ : ابن‌بابویه‌، الخصال‌، 476، كمال‌الدین‌ ... ، 297- 298؛ ورام‌، 2 /5). 
سخنی‌ منقول‌ از پیامبر (ص‌) موجود است‌ دربارۀ حوضی‌ الاهی‌ از آنِ ایشان‌ كه‌ از مكه‌ تا بیت‌المقدس‌ امتداد دارد و همچون‌ شیر سفید است‌ (ابن‌ ابی‌ شیبه‌، 6 / 309). در متنی‌ مشابه‌ با همان‌ نماد ماوراءالطبیعی‌، شهر مكه‌ به‌ مدینه‌ تبدیل‌ شده‌ (هناد، 1 /110)، و بیانگر آن‌ است‌ كه‌ در همسنگی‌، بیت‌المقدس‌ نه‌ با مكه‌، كه‌ با مدینه‌ برابری‌ می‌كند (برای‌ روایات‌ معارض‌، مثلاً نک‍ : حاكم‌، 3 /576؛ هیثمی‌، 4 /5). 
در نهایت‌ نباید از نظر دور داشت‌ كه‌ مسجد الاقصی‌ و نیز سرزمین‌ بیت‌المقدس‌ ــ كه‌ اساساً آن‌ را واقع‌ در ارض‌ مقدس‌ می‌دانند (نک‍ : قاضی‌ عیاض‌، 1 /367) ــ به‌ سبب‌ انبوهی‌ نشانه‌های‌ پیامبران‌ در آن‌، از چنان‌ جایگاه‌ زیارتی‌ای‌ برخوردار بوده‌ است‌ كه‌ پس‌ از مكه‌ اصلی‌ترین‌ شهر زائرپذیر باشد (قس‌: بخاری‌، الصحیح‌، 4 /136؛ مسلم‌، 2 /1014؛ ابن‌ كثیر، التفسیر، 2 /6). به‌ هر روی‌، این‌ اعتقادِ برخی‌ را نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت‌ كه‌ اگر كسی‌ در بیت‌المقدس‌ محرم‌ شود، خدا از گناهانش‌ در می‌گذرد (ابن‌ ماجه‌، 2 / 999؛ احمد بن‌ حنبل‌، المسند، 6 / 299؛ ابوداوود، 2 /144؛ بیهقی‌، السنن‌ ... ، 5 /20). بر همین‌ اساس‌ است‌ كه‌ نام‌ بسیاری‌ كسان‌ در منابع‌ دیده‌ می‌شود كه‌ در آنجا مجاورت‌ و یا مسكن‌ گزیده‌اند (برای‌ نمونه‌، نک‍ : دلائل‌ الامامة، 60؛ ضیاء مقدسی‌، 90-92؛ نسفی‌، 580؛ یاقوت‌، بلدان‌، ذیل‌ زَملَكان‌). برای‌ نمونه‌ از نشانه‌های‌ مهم‌ این‌ تقدس‌ می‌توان‌ به «دیوار بُراق‌» اشاره‌ كرد؛ دیوار غربی‌ حرم‌، جایی‌ كه‌ بنا بر روایات‌، پیامبر (ص‌) مركب‌ خود، براق‌ را بدانجا بست‌ (نک‍ : ابن‌ سعد، 1 /214؛ ابن‌ كثیر، البدایة، 3 /138؛ سیوطی‌، عبدالرحمان‌، الدر، 4 /142، 149؛ مقریزی‌، 8 /214) و یهودیان‌ از سدۀ 4ق‌ /10م‌ به‌ آن‌ (دیوار ندبه‌) توجه‌ كردند، اما برای‌ مسلمانان‌ همیشه‌ دارای‌ تقدس‌ بوده‌ است‌ (جرار، 36- 38، 42؛ غنیم‌، 19 بب‍ ؛ طیباوی‌، 29). 

 

صفحه 1 از10

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: