بیت المقدس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 28 اردیبهشت 1401
https://cgie.org.ir/fa/article/229248/بیت-المقدس
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
13
بیتالمقدس شهری چند فرهنگی، با مسائل ویژۀ اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی است كه آن را میتوان شهری دوگانه خواند: الف ـ بخش كهن با آثار و بازماندههای تاریخی ـ فرهنگی گوناگون؛ ب ـ بخش جدید با ساختمانها و تأسیسات مختلف و نهادهای نو (همو، 102؛ «راهنما»، همانجا). شهر كهن در درون دیواری باستانی محصور است و شهر جدید درواقع از 1860م به بعد، در بیرون از دیوارهای شهر كهن و در غرب و شمال آن گسترش یافته است (عثمان، 124؛ كنیون، 36). كوه زیتون در قسمت شرقی بخش جدید شهر قرار دارد و درۀ یهوشافات شهر كهن را از كوه زیتون جدا میسازد (پرایم، همانجا). البته شهر عربنشین كهن، اساس این شهر باستانی بهشمار میرود، زیرا تا پیش از مهاجرتهای سازمان یافتۀ یهودیان، در خارج از دیوارها تقریباً چیزی وجود نداشت (ثوبرون، 166). در سدۀ 13 ق / 19 م و تا آغاز جنگ جهانی اول، سرزمین فلسطین به نحو سازمان یافتهای شاهد توسعۀ جمعیتی و اقتصادی بود (گربر، 251). در این دوره، تشویق یهودیان به مهاجرت به فلسطین چنان بالا گرفت كه در 1890م تنها عدۀ مهاجران یهودی از روسیه به فلسطین به 50 هزار نفر بالغ گردید؛ شمار افراد تازه وارد به بیتالمقدس را 25 هزار نفر برآورد كردهاند (گیلبرت، 43). در پاسخ به این هجوم مهاجرتی نگران كننده، مسلمانان ساكن شهر در 17 ذیقعدۀ 1308 ق / 24 ژوئن 1891 م، از مقامات عثمانی در استانبول، تقاضای جلوگیری از گسترش موج مهاجرت را نمودند(همانجا؛جانسن، 161). این نخستین اعتراض فلسطینیان به هجوم یهودیان به بیتالمقدس بود (همانجا). ترغیب یهودیان به مهاجرت به فلسطین را به واسطۀ عدم ممانعت تاریخی مسلمانان از ورود یهودیان به این سرزمین بهشمار آوردهاند، اما در پی ورود و اسكان گروهی از یهودیان رومانیایی در 1299ق /1882م، سلطان عبدالحمید نخستینبار در 1885م دستور داده بود كه یهودیان تنها میتوانند برای زیارت به شهر وارد شوند، نه برای اقامت دائمی. اگرچه این حكم به صورت چندان جدی پیگیری نشد؛ زیرا تنها یهودیان سرزمینهای خارج از امپراتوری عثمانی را شامل میشد (همو، 17). در این میان، سازمان یهود به نحوی سازمان یافته، پیگیر ترغیب مهاجرت یهودیان به بیتالمقدس بود. گزارشی از یكی از مأموران این سازمان، از كوششهای او در 1325ق /1907م برای ایجاد یك جماعت مستقل یهودی در شهر بیتالمقدس خبر میدهد (گیلبرت، 68). در واقع، اقدامات یهودیان از زمان تشكیل «نخستین كنگرۀ صهیونیستها» در 1897م در شهر بازل سویس، و طرح ادعای «موطن» نسبت به فلسطین، تا تشكیل «صندوق ملی یهود» در 1901 م، با همراهیهای انگلستان بهویژه از 1332 ق / 1914 م به بعد (نک : منسفیلد، 161) برای اسكان یهودیان و ایجاد موطن برای آنان (گیلبرت، 107-109)، منجر به صدور اعلامیۀ بالفور (ه م) شد. با تصرف بیتالمقدس از سوی قوای انگلیسی و خارج ساختن آن از دست حكومت عثمانی، وایزمن (رئیس فدراسیون صهیونیستهای انگلستان) با هیئتی از همكیش خود، دفتری در بیتالمقدس راهاندازی كرد (منسفیلد، 161, 163). به دنبال مهاجرتهای ترغیبی یهودیان به شهر، سرانجام در 4 آوریل 1920، شورشی ضد یهودی در بیتالمقدس شكل گرفت (گیلبرت، 129). اینگونه نارضاییها كه از پیامدهای اجتماعی مهاجرتهای سازمان یافتۀ یهودیان بهشمار میرفت، تا سالهای بعدی نیز ادامه داشت و به صورت اعتراضهایی در سراسر فلسطین گسترش یافت. در 2 شهریور 1307 ش /23 اوت 1928 م مسلمانان در شهر كهن بیتالمقدس به یهودیان حمله بردند. یكی از علل عمدۀ اینگونه نارضاییها، كوششهایی بود كه یهودیان برای تصرف مسجدالاقصى بهكار میبردند. در برابر، یهودیان نیز در مواردی، با مداخلۀ پلیس و نیروهای انگلیسی، به اعراب حمله، و خانه و زندگی آنها را ویران میكردند (همو، 151-152). در عین حال، تا پیش از آن، مسلمانان و یهودیان با تفاهم و صلح همزیستی داشتند (ثوبرون، 166). در مارس 1933 كمیتۀ عالی (شورای عالی) عرب بیتالمقدس نگرانی خود را از هجوم یهودیان، با صدور بیانیهای چنین اعلام داشت: «تمایل روزافزون یهودیان به تملك اراضی در این سرزمین مقدس و هجوم رسمی و غیررسمی مهاجران یهودی در دستههای 100 و 000‘1 نفری به آن، مایۀ هراس و وحشت در سرتاسر سرزمین شده است». به دنبـال آن، حـاج امیـن ــ مفتی بیتالمقدس ــ در بیانیۀ دیگری از مردم خواست تا كالاها و تولیدات صهیونیستی و معامله با بنگاههای تجارتی آنان را تحریم كنند. با این همه، در سالهای 1934 و 1935م، به ترتیب 42 و 61 هزار نفر یهودی دیگر به فلسطین وارد شدند كه عدۀ اخیر، دو برابر مهاجران سال 1933م بود (گیلبرت، 160). دولت بریتانیا در 1326 ش /1947 م اعلام داشت كه قیمومت خود را در 15 آوریل 1948 ملغا خواهد ساخت (منسفیلد، 235) و سرانجام در 14 ماه مه، آخرین فرمانده عالی بریتانیا از فلسطین خارج شد و قیمومت این كشور بر فلسطین عملاً ملغا گردید (همو، 235-236). در همین سال، سازمان ملل این مسئله را مطرح ساخت كه بیتالمقدس به صورت شهری بینالمللی درآید. با رد این پیشنهاد از سوی دولتهای عربی، براساس قطعنامۀ سازمان ملل، بیتالمقدس به دو نیم شرقی (شامل شهر كهن، در اختیار عربها) و غربی (در دست یهودیان) تقسیم گردید (كالك، مقدمه، 2-3). پیش از تفكیك بیتالمقدس به شهر كهن و جدید (1947م)، 47 / 88٪ از شهر كهن به عربها و 53 /11٪ به یهودیان، و 87 /53٪ از شهر جدید به عربها و 13 /26٪ به یهودیان تعلق داشت؛ از مابقی اراضی به ترتیب، 89 /2٪ به حكومت و حدود 11 /17٪ نیز به راهها و اماكن عمومی اختصاص داشت (عزالدین، 44). بیتالمقدس پیش از شكلگیری دولت صهیونی (1327 ش / 1948م)، مركز مذهبی و فرهنگی و اداری ـ مالی سرزمین فلسطین بود («راهنما»، 323). علاوه بر این، محل شورای عالی مسلمانان، مقر 3 بطریرك و یك اسقف انگلیكان و نیز محل دفتر آژانس یهود بهشمار میرفت (همانجا، نیز 325). پس از شكلگیری دولت اسرائیل، این شهر به دو بخش بیتالمقدس شرقی (در اختیار اردن) و بیتالمقدس غربی (دردست اسرائیل) تقسیم شد كه بخش غربی از 1949م به عنوان پایتخت خود ـ خواندۀ اسرائیل معرفی گردید ( بریتانیكا، X /140). در 19 سالی كه بیتالمقدس در دست اردن بود، بسیاری از عربهای ساكن شهر به عمان و یا كشورهای نفتخیز عرب، و اغلب مسیحیان به كشورهای آمریكایی جنوبی و شمالی مهاجرت كردند (كالك، مقدمه، 11). از جنگ جهانی دوم، بیشتر یهودیان در حال ترك شهر كهن بودند و به شهر جدید روی میآوردند («راهنما»، همانجا). در این حال، یهودیان قسمت اعظم شهر را به اشغال خود درآوردند، تا جایی كه جمعیت آن قسمت از شهر كه دردست اردن بود، در 1340 ش /1961 م، 488‘60 نفر و جمعیت بخش اشغالی در 1962م برابر 161 هزار نفر بود (دباغ، 1(1) /248). در حالی كه برآوردهای سال 1941م شمار و تركیب جمعیت شهر را به ترتیب 700‘85 یهودی، 100‘29 مسلمان و 300‘26 مسیحی و جمعاً 100‘141 نفر تخمین میزد («راهنما»، 323). طی جنگ 6 روزه، در 7 ژوئن 1967، اسرائیل بخش شرقی را نیز تصرف كرد و پس از گذشت حدود 859 سال از رسیدن لشكر صلیبیون به پشت دیوارهای شهر، آن را به اشغال كامل خود درآورد (اشلایفر، 7؛ لندو، 7). شورای عالی مسلمانان بیتالمقدس كه در 1921م توسط بریتانیا تأسیس شده، و بعداً به عمان ــ پایتخت اردن ــ انتقال یافته بود، پس از جنگ 6 روزه، دوباره به بیتالمقدس منتقل گردید (كالك، مقدمه، 8). آتشسوزی مسجدالاقصى در 1967م موجب شد تا احساسات مسلمانان جهان برانگیخته شود؛ به دنبال آن و برای رسیدگی به اهمیت موضوع، در همان سال كنفرانس اسلامی رباط (در مراكش) برگذار شد و درنتیجه و توسط آن، دبیرخانۀ دائمی اسلامی ایجاد گردید. كشورهای اسلامی اسرائیل را مستقیم و غیرمستقیم، مسئول این آتشسوزی بهشمار آوردند (جانسن، 290).
حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به كوشش صادق سجادی، تهران، 1375ش؛ دباغ، مصطفى مراد، بلادنا فلسطین، بیروت، 1975م؛ عزالدین، فاروق محمد، القدس، تاریخیاً و جغرافیاً، قاهره، 1981م؛ فرید، محمد، تاریخ الدولة العلیة العثمانیة، به كوشش احسان حقی، بیروت، 1403 ق؛ نیز:
Albright, W. F., The Archaeology of Palestine, Beirut, 1977; Britannica, macropaedia, 1978; Cohen, A., Jewish Life under Islam, Cambridge, 1984; Cury, A. R., Jerusalem, London, 1930; Gerber, H., Ottoman Rule in Jerusalem (1890-1914), Berlin, 1985; Gilbert, M., Exile and Return, London, 1978; Jansen, G. H., Zionism, Israel and Asian Nationalism, Beirut, 1971; Kenyon, K. M., Digging up Jerusalem, London, 1974; Kollek, T., introd. Jerusalem, ed. J. L. Kraemer, New York, 1980; Landau, J. M., The Arab Minority in Israel (1967-1991), Oxford, 1993; Mansfield, P., A History of the Middle East, London, 1991; The Middle East Intelligence Handbooks, 1943-1946 (Palestine and Transjordan), London, 1987; Osman, A., The House of the Messiah, London, 1992; Prime, W. C., Tent Life in the Holy Land, New York, 1857; Schleifer, A., The Fall of Jerusalem, London, 1972; Thubron, C., Jerusalem, London, 1969.
عباس سعیدی
در قرآن كریم به نام از بیتالمقدس یاد نشده است، اما مفسران و محدثان برخی اشارات الاهی را به بیتالمقدس مربوط دانسته، آیاتی را به این شهر بازگرداندهاند. در این میان، آنچه به قصص حضرت موسى(ع) مربوط میشود، به ویژه به سبب موضوع آن، بیشترین امكان را برای این انطباق در اختیار مفسران و راویان قرار داده است. در آیۀ 49 سورۀ بقره (2) به كشتار كودكان و آزار زنان بنی اسرائیل اشاره شده است و مفسران در تفسیر این آیه آوردهاند كه فرعون در خواب آتشی را دیده كه از سوی بیتالمقدس شعلهور گردیده، و مصر و مصریان را از میان برده است (طبری، تاریخ، 1 /232؛ طوسی، 1 /224؛ طبرسی، مجمع ... ، 1 /205). در ادامه، پس از بیانِ رهایی بنیاسرائیل از فرعونیان و گذشتن از دریا، آیات الاهی به مقام یافتن بنی اسرائیل در مكانی «صدق» اشاره میكنند (یونس /10 /93). در تفاسیر مكان صدق ــ كه سرشار از روزی نیكو نیز هست و میتواند مقصد نهایی بنی اسرائیل باشد ــ جایی جز بیتالمقدس نیست (مثلاً نک : طبرسی، همان، 5 /224). در آیات 57- 58 سورۀ بقره (2) و 161 سورۀ اعراف (7) كه به قصص حضرت موسى(ع) و قومش پرداخته شده، و پس از یادكردِ عطای الاهی «مَنّ و سَلوى»، سخن از امر الاهی به ورود قوم به قریهای است كه در آن آرام گیرند. در تفاسیر این «قریه» را بیتالمقدس دانستهاند، جایی كه اساساً در اندیشۀ غالب در میان مسلمانان، شهری امن است كه میتوان در آن آرام گرفت (طوسی، 1 /261-263، 5 /9-10؛ محلی، 13، 218؛ زمحشری، الكشاف، 2 /170؛ مجلسی، 13 /179). به عنوان حلقههای پسین باید به آیاتی اشاره كرد كه موسى(ع) و قومش به ورود به «ارض مقدس» دستور یافتند و قوم با ابراز مخالفتهای خود عملاً به مدت 40 سال از رسیدن به آن شهر محروم شدند (نک : مائده /5 /20-26). هماهنگی مضمونِ برخی آیات قرآنی با مضامین عهد عتیق (مثلاً سفر اعداد، بابهای 13-14) چنین امكانی را برای مفسران فراهم آورده است كه این ارض مقدس را بیتالمقدس بنامند، سرزمینی كه در این اندیشه محل استقرار پیامبران نیز هست (طوسی، 1 /277؛ طبرسی، همان، 1 /225؛ فتال، 409). قداست و شرافت این شهر و این اندیشه كه بیتالمقدس مكانی خاص برای عبادت است، چنان جاافتاده بوده كه حتى در آیاتی كه به دورۀ پرستشهای پنهانی بنی اسرائیل و قرار دادنِ خانههایشان به عنوان عبادتگاه اشاره شده است (یونس /10 /87)، برخی از مفسران، آن را به بیتالمقدس بازگرداندهاند (نک : قمی، 1 /314؛ مجلسی، 13 /106). گفتنی است كه در آیهای از سورۀ نور (24 /36) سخن از خانههایی است كه به اذن خداوند، این استعداد را یافتهاند تا در آنها نام پروردگار برده شود و تسبیح ذات حق بر زبان آید، مفسران این خانهها را با بیتالمقدس برابر نهادهاند (مثلاً نک : قرطبی، 12 /265). در بررسیِ قصص قرآنی از آدم (ع) به بعد نیز روایاتی جلب نظر میكند كه جایگاه نمادین و ارزشمند بیتالمقدس در آنها به خوبی آشكار است. فراگیر بودن یا خاص بودنِ این روایات نزد فرق و مذاهب اسلامی، نهتنها سبب كنارگذاری آنها نمیشود، بلكه از ارزشمندی این مفاهیم نزد طیف وسیعی از مسلمانان خبر میدهد، برخی از مفسرانِ شیعی، در توضیح آیات الاهی دربارۀ قصص آدم و قول پروردگار مبنی بر قرار دادنِ خلیفهای از سوی خود بر زمین (بقره /2 /30)، این «ارض» را بیتالمقدس، و خلیفه را امام علی(ع) معرفی كردهاند (ابنطاووس، الیقین، 411). نمونۀ مشابه چنین متنی را كه به قرار دادن خلیفهای بر زمین اشاره كرده است، میتوان در آیۀ 26 از سورۀ ص (38) مشاهده كرد. پروردگار داوود نبی(ع) را مخاطب قرار داده، او را خلیفه بر زمین میخواند. در تفسیر واژۀ ارض در این آیه، برخی آن را بیتالمقدس دانستهاند (ابن شهر آشوب، 2 /261؛ ابن طاووس، همانجا). در ادامۀ قصص آدم (ع)، آنگاه كه شیطان طغیان كرده، از خداوند مهلتی برای اغوای فرزند آدم خواست و پروردگار هم او را تا «وقت معلوم» (در تفسیر: آخرالزمان) آزاد گذارد (حجر /15 / 31- 38؛ ص / 38 /74-82)، برخی از مفسران به وقوع آن در بیتالمقدس اشاره كردهاند (نک : مجلسی، 11 /154). بر همین پایه، به عنوان رشتههایی به هم پیوسته، دور نیست كه دمیدن اسرافیل در شیپور نیز در بیتالمقدس صورت گیرد. آنجا كه در آیات الاهی از مكان نزدیكی یاد شده است كه در آن آوای منادی به گوش میرسد (ق /50 /41)؛ همچنین آیاتی كه با گذری بر موضوعِ زنده شدن پس از مرگ (قس: بقره /2 /243)، به شنیدن صدایی مهیب اشاره میكند (نازعات / 79 /13)، از سوی مفسران عموماً به دمیدن اسرافیل در صور مربوط شده است. در این روایات آمده است كه اسرافیل به امر پروردگار بر صخرۀ بیتالمقدس قرار مییابد و در شیپور میدمد؛ چه، صخره مكانی بلند و نزدیكترین نقطۀ زمین به آسمان است (قمی، 2 /403؛ طبری، تفسیر، 18 /27؛ فتال، 409؛ ابنجوزی، بستان ... ، 53). قابل توجه است كه وجود باب اسرافیل و باب صور در قبة الصخره كه مقدسی بدان اشاره كرده است (ص 169)، با این برداشت كاملاً هماهنگی دارد. در هر حال، اگرچه اسرافیل تنها فرشتهای نیست كه در بیتالمقدس وظایفی دارد (نک : ابن فهد، 140)، مهم این است كه در اندیشۀ اسلامی، اسرافیل به عنوان یكی از 4 فرشتۀ مقرب، اصلیترین كار خود را كه دمیدن در صور است، در بیتالمقدس انجام میدهد. دمیدن در صور، و سپس رستاخیز مردگان در قرآن كریم، و ایجاد ارتباط آن با بیتالمقدس در روایات، به ویژه با بررسی آیۀ 259 سورۀ بقره (2) مفهومی جا افتاده مییابد. در بیان توان الاهی در میراندن و دوباره زنده كردن، قرآن به گذرندهای از قریهای ویران اشاره میكند كه در چگونگیِ امكان رستاخیز آن مردگان در شگفت میشود. مفسران با قرار دادن این آیات در فضای قصص پیامبرانی چون ارمیا یا عزیر، و طرح این پرسش كه گرامیترین سرزمین كدام است، این قریه را بیتالمقدس شناساندهاند (طبری، همان، 3 /30؛ عنایتی، 1 /140؛ قمی، 1 /87؛ طبرسی، مجمع، 2 /173؛ ابن طاووس، سعد ... ، 117؛ ابن كثیر، التفسیر، 1 /315). در بخشی از قصص ابراهیم(ع) پس از آنكه ابراهیم آزمایش الاهیِ آتش را به سلامت پشت سر مینهد، برای هدایتیابی، به سوی پروردگار خویش رهسپار میگردد (صافات /37 /97 بب ). در تفصیل این آیات، مفسران مكان رهسپاری ابراهیم را بیتالمقدس گفتهاند (نک : فیض، 4 /274؛ مجلسی، 12 /45). دور نیست كه بر همین اساس، مذبح در قصص ذبح فرزند توسط ابراهیم(ع) را هم در برخی روایات به اختلاف، منی یا بیتالمقدس یاد كنند (مثلاً نک : حاكم، 2 /605؛ قرطبی، 15 /101). در تفسیر آیۀ 65 سورۀ حجر (15) نیز لوط و همراهانش پس از نجات، به امر خداوند به سوی بیتالمقدس روان میشوند (نک : ابن جماعه، 298؛ قس: مجلسی، 12 /25). با كنار هم قرار دادن نمونههای گوناگون از روایات تفسیری، نكتهای دربارۀ اندیشۀ آزمایش الاهی، و ارتباط آن با شهر بیتالمقدس توجه را جلب میكند. با دستمایه قرار دادن آنچه دربارۀ ابراهیم(ع) و آزمایش آتش گفته شد، مواردی دیگر از آزمایش الاهی را میتوان بدان افزود. نخست، در داستان یوسف(ع) (نک : یوسف /12 /3)، آنجا كه برادران یوسف قصد كردند او را در درون چاهی افكنند تا كاروانیان رهگذر وی را بیابند (یوسف / 12 /10)، سخن از چاهی است كه برخی از مفسران آن را در بیتالمقدس دانستهاند (مثلاً نک : طبری، تفسیر، 12 /156؛ ابن جماعه، 284؛ مجلسی، 12 /220). دیگر در داستان طالوت، آنگاه كه سخن از دستور طالوت به خودداری كردن سپاه از نوشیدن آب نهری به میان میآید كه از آن به آزمایش الاهی یاد میشود (بقره /2 /249)، در برخی تفاسیر، گذار از این نهر كلید راهیابی به بیتالمقدس دانسته شده است (مثلاً نک : محلی، 55). در توالیِ قصص قرآنی، به سلیمان نبی(ع) میرسیم؛ آنجا كه آیات به شخص میپردازند كه آگاه به دانش الاهی است و توانِ جابهجایی و آوردنِ تخت ملكۀ سبا را در طرفۀالعینی دارد (نمل / 27 / 38-40). مفسران در تفصیل و توضیح آوردهاند كه بنا به خواست سلیمان، آصف بن برخیا تخت بلقیس را از یمن به بیتالمقدس برد (راوندی، الخرائج ... ، 1 / 18؛ نوادر ... ، 18)؛ حال آنكه برخی اساساً مأرب، سرزمین بلقیس را در فاصلهای نه چندان دور از بیتالمقدس یاد كردهاند (نک : سیوطی، عبدالرحمان، الدر ... ، 5 /105). در مسیری متصل به حلقههای پیشین، آبادیها و شهرهایی نزدیك به هم نیز كه به عنوان لطفی الاهی برای مردم سبأ در قرآن یاد شده، و خداوند آن سرزمینها را بركت داده است (سبأ /34 /18)، در روایات به بیتالمقدس تفسیر شدهاند (نک : طوسی، 8 /389؛ ابن كثیر، التفسیر، 3 /534؛ برای برخی آیات و تفاسیر مرتبط، نک : سبأ /34 /12؛ طوسی، 8 /382). به عنوان بخشی دیگر از پردازشهای قرآنی از قصص انبیا باید به عیسی بن مریم(ع) اشاره كرد. مفسران افزون بر آنكه به طور طبیعی به ولادت آن حضرت در بیتالمقدس اشاره میكنند (مثلاً همو، 7 /121)، «مَكاناً شَرقیاً» در آیۀ 16 سورۀ مریم (19) را هم بیتالمقدس (سیوطی، عبدالرحمان، همان، 4 /265)، و «مَكاناً قَصیاً» را هم یكی از قرای آن دیار دانستهاند (مریم /19 /22؛ نیز ابن جماعه، 329). در تفسیر آیۀ 50 سورۀ مؤمنون (23) كه در آن از منزل دادن حضرت مریم و فرزندش در مكانی مرتفع كه هموار و چشمهسار است، سخن به میان آمده، این مكان بلند را در روایات تفسیری، بیتالمقدس مییابیم (طوسی، 7 /373؛ محلی، 405). این مكان مرتفع یادآور همان اندیشهای است كه در آن، بیتالمقدس نزدیكترین نقطۀ زمین به آسمان معرفی میشود (نک : طبری، همان، 18 /27). دو موضوع مهم برای مسلمانان، یعنی اسراء (مقدمۀ معراج) و تغییر قبله كه به مسجدالاقصی در بیتالمقدس ارتباط دارد، در قرآن كریم آمده است. براساس آیات الاهی كه در تفاسیر بسط داده شده است، در معراج نبی(ص)، آن حضرت سوار بر بُراق، به همراه جبرئیل از بیتالله الحرام در مكه، به مسجد الاقصی در بیتالمقدس میرود (اسراء /17 /1). غالباً در تفاسیر، مسجد الاقصى را در مفهوم عام خود (مسجد) بیتالمقدس معنا كردهاند (نک : ه د، مسجد الاقصى). به عنوان نكتۀ ویژه باید از گروهی از احادیث پیامبر(ص) یاد كرد كه راوی آن بیشتر انس بن مالك است و در آنها به طرزی كاملاً آشكار و متفاوت با دیگر روایات، مسجد و شهر بیتالمقدس از یكدیگر تفكیك شدهاند (ابن ابی شیبه، 7 /333؛ قاضی عیاض، 1 /177: احادیث انس؛ بزار، 5 /14-15؛ ابن حبان، 1 /244؛ طبرانی، 10 /69: احادیث دیگر؛ برای برخی تأویلها، نک : قاضی نعمان، اساس ... ، 337- 338). آنچه از تغییر قبله از مسجد الاقصى به بیتالله الحرام در قرآن كریم آمده، در تفاسیر با توضیحات و بهرهگیری از روایات تاریخی بسط داده شده است (نک : ه د، قبله، نیز مسجد الاقصى). گفتنی است كه گاه در سخن از قبلۀ پیشین و مكانی برای ادای نماز، مسجد بیتالمقدس به عنوان قبله، به شهر بیتالمقدس تعمیم یافته است (مثلاً نک : ابن ابی عاصم، 2 /355). گفت و گویی میان ارقم و پیامبر (ص) دربارۀ قصد سفر وی به بیتالمقدس و بیان چرایی آن نیز دربارۀ همین موضوع است (حاكم، 3 /576؛ هیثمی، 4 /5، 6). گفتنی است كه افزون بر اینها، روایات بسیاری است كه زیتونِ یاد شده در آیۀ نخست سورۀ تین (95) را همان بیتالمقدس دانستهاند (طبری، تفسیر، 30 / 239؛ ابن بابویه، الخصال، 225؛ ربعی، 26، 36؛ سیوطی، عبدالرحمان، الدر، 6 /365).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید