عکس و عکاسی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258446/عکس-و-عکاسی
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
در بیشتر این عکسها، روستاییان یا عشایر بهصورت دستهجمعی و بدون هیچ مشخصه و هویت فردیای به نمایش درآمدهاند؛ به عبارت دیگر، آنها بهعنوان بخشی از کادر گزارشی عکس از منطقۀ مسکونی یا طبیعی روستا در عکس گنجانده شدهاند. حالت تعجب و گاه نگاههای سرد افراد و همچنین نبود ژست و حالت نمایشی آنها در مقابل دوربین، نوعی بیخبری از سازوکار عمل عکاسی را مینمایاند. افزونبراین، باتوجهبه نحوۀ قرارگیری و پخششدن افراد در تصویر و همچنین، ژستهایی که گاه در افراد دیده میشود، بهوضوح میتوان مداخلۀ عکاس در چیدمان و سازماندهی فضا را برای رسیدن به کادربندی متناسب و بینقص دریافت.
بهطورکلی، میتوان گفت هدف از ثبت این نوع عکسها نه نمایش شخصیتها و افراد، بلکه ارائۀ گزارشی تمامعیار و بیکموکاست از املاک، اموال و ساکنان مناطق بهعنوان داراییهای شاه است؛ بنابراین، تنها هویت مسلط بر عکس و افراد درون آن، هویت شاه، و تنها هویت افرادْ رعیتِ شاه بودن است.بخش دیگری از تصاویر روستاییان در این دوران را میتوان در مجموعهها و عکسهای عکاسان و یا شخصیتهای خارجی ساکن در ایران دید که ازجمله میتوان به عکسهای آنتوان سوروگین (1840-1933 م) (ه م) اشاره کرد (نک : دنبالۀ مقاله).
هرچند عکاسی استودیویی تا حدودی موجب شد حلقۀ انحصار دربار بر عکاسی باز شود، تا پایان دورۀ قاجار این محدودیت وجود داشت و عکاسی استودیویی در اختیار طبقۀ مرفه و متوسط سنتی جامعه بود. آنچه توانست این حلقۀ انحصار را درهم بشکند و به عکاسی عمومیت ببخشد، انقلاب مشروطیت بود. با امضای فرمان مشروطیت، عکاسان استودیویی وارد خیابان شدند و عکاسی از عامۀ مردم را آغاز کردند. دوران مشروطه مقطعی است که در آن، «عکاسی در ایران به نقطۀ عطفی در تاریخ خود رسید و برای نخستینبار مردم عادی شاهد ثبت و انتشار چهرۀ خود در فضای تصویری عمومی در کنار چهرۀ نخبگان و رجال مملکتی، آن هم در ابعادی بیسابقه، بودند» (شیخ، «انقلاب»، 29). در این دوره، هنوز تصاویر ذهنی مردم از خود شکل نگرفته، و جمعگرایی و تودهایبودن مطرح بود. نخستین عکسهایی که در این انقلاب ثبت شدند، ماهیتی خبری و گزارشی داشتند، و همچون قبل تنها چهرههای خاصی همچون برخی از روحانیان و نمایندگان مجلس هویت یافته بودند (همو، «افول»، 325). با آغاز استبداد صغیر و مقاومت مشروطهخواهان، بهویژه در تبریز، تحولی مهم رخ داد و خود را به شکلی محسوس در افزایش درخور توجه عکسهای پرترۀ فردی اشخاص گمنام مسلح آشکار کرد و برای نخستینبار، فردیت این اشخاص گمنام بهعنوان مردم عادی مطرح شد؛ زیرا، تصاویر فردی و ذهنی اینان از خویشتن دیگر زیر سایۀ تصاویر تودۀ مردم قرار نمیگرفت (همانجا، نیز 326).در جریان تاریخ عکاسی در ایران، برای نخستینبار در جریان این اتفاقات است که عکس و عکاسی به زندگی و تفکرات عامۀ مردم وارد میشود و تمایل زیادی برای خرید عکس و یا عکسگرفتن مقابل دوربین از سوی این قشر پدید میآید. شاید بتوان یکی از علل این توجه و پیگیری را جنبۀ کاربردیشدن عکاسی در این دوره دانست. در این دوران، کاربردهای اطلاعرسانی و تبلیغاتی ـ سیاسی عکس در جریان تاریخ عکاسی بیسابقه بود. مردم برای آگاهی از اخبار انقلاب، عکسها یا کارتپستالهای عکاسی فعالیتها و چهرههای انقلابی را بین هم دستبهدست میکردند. این امر نهتنها ورود عکاسی به فرهنگ تصویری مردم را سبب میشد؛ بلکه مردم به تقلید از انقلابیون به عکاسخانهها مراجعه میکردند و با لباس و سلاح عکس یادگاری میگرفتند (همو، «افول ... »، 13).بهطورکلی، میتوان گفت که عکس در این دوران، به چند طریق به زندگی و فرهنگ دیداری مردم وارد شد و به نوعی، زمینۀ آشنایی و خوگرفتن آنها را با تصاویر عکاسی فراهم کرد:1. پخش وسیع عکسهای جنبش آزادیخواهان و فعالیت آنها، در شهرها و در میـان عموم مـردم؛ ایـن عکسها بهمنزلۀ رسانهای اطلاعرسان، اخبار و وقایع انقلاب را به عموم جامعه میرساندند.2. پخش عکسها بهمنزلۀ جبهۀ مخالف انقلاب، از طریق دربار برای نمایش و القای اقتدار و عزم راسخ محمدعلی شاه و نارضایتی وی، با این هدف که میان مخالفان و مردم رعب و وحشت ایجاد کند (شیخ، همان، 8).3. رونق بیشتر صنعت کارتپستال در این دوره که چند سال پیش از جریان انقلاب (1320 ق / 1920 م، از حدود 25 سال آخر حکومت قاجار) در ایران آغاز شده بود. در این دوره، بهسبب اینکه عرصۀ نمایش تصویر برای عکاسان وجود نداشت، آنها بیشتر عکسهای مربوط به این وقایع را بر کارتپستالها منتشر میکردند؛ بر این اساس، مشاهده میشود که در این دوره، بهشکل غیرمرسومی با تکثیر وقایع انقلاب این صنعت رونق چشمگیری در جامعه گرفت. این امر نه تنها با تجاریکردن عکس، رونق عکاسخانهها و حرفۀ عکاسی، بلکه رواج عکاسی میان مردم را نیز سبب شد (همان، 14؛ نیز افشار، «ورود»، 157).4. ظهور عکاسان دورهگرد در اواخر دورۀ قاجار و دوربینهای چوبی دستسازشان، که هم عکاسی و هم در عین حال تاریکخانۀ سیار بود، نیز رواج عکاسی در میان مردم کوچه و بازار را سبب شد؛ بهطوریکه آنان تا سالهای دهۀ 1330 ش، عکسهای یادگاری مسافران و زائران و عکسهای پرسنلی را تأمین میکردند (امامی، 406).افزونبراینها، تقریباً از اواخر دورۀ ناصرالدین شاه و بهویژه پس از مشروطیت، عکسهایی با افتتاح مدارس و انجمنهای جدید باب شد که «عکسهای رسمی» نامیده میشوند. «در این عکسها هیچکجا هویت شاه مطرح نیست و اولین نشانههای تصویرسازی جامعه از خود میباشد، که به ثبت مظاهر جدید تمدن و تجدد که حاصل فعالیتهای گروهی بود، پرداخته است» (شیخ، «افول»، 323).هرچند با آغاز مشروطیت، عکس عمومیت یافت و زمینه و بستری مناسب برای آشنایی عموم مردم، با عکس و عکاسی فراهم شد و آنها تا حدودی، به تصاویر آن خو گرفتند (خدادادی مترجمزاده، 67)، تا پایان دورۀ قاجار، بهسبب مشکلات اقتصادی، تنها عدهای خاص توان پرداخت هزینههای استودیوها و بهرهمندی از عکاسی را داشتند. این وضعیت با افزایش تحولات تدریجی مظاهر شهرنشینی و با تغییرات اجتماعی وسیعی که از دوران پهلوی آغاز شد، به افزایش نسبی افرادی با توان مالی مناسب و متوسط انجامید (نک : دنبالۀ مقاله).
با آغاز حکومت پهلوی در 1304 ش / 1925 م، اصلاحات متمرکز و فعالیتهای تجددگرایانه و تشکیلات اداری گستردهای به راه انداخته شد که دستگاه دولت را به طور بیسابقهای گسترش داد. در این جریان، با پیشقدمی دولت در همۀ زمینههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، چرخ فعالیتهای اقتصادی و اشتغال به کار افتاد و برای نخستینبار در تاریخ ایران، بستر مناسبی برای شکلگیری طبقهای متوسط ــ به طور فراگیر و پابرجا ــ و ایجاد نهادهایی فراهم شد که در آنها شهروندان عادی امکان رشد و ترقی داشتند (شیخ، «ظهور»، 15).طی سالهای آغاز حکومت پهلوی، بهویژه در اوج تحرکات اجتماعی ـ سیـاسی، نقش عکاسی در جامعـۀ ایرانی همانند جوامع دیگر بود؛ بدینمعنی که بهشکل متعارف و مرسوم، در مواجهه با تغییرات سریع همچون انقلابها و کودتاها به انعکاس و بازنمایی حوادث و رویدادها میپرداخت و همچون ابزاری آگاهیرسان، بهویژه از طریق جراید، فعالیت میکرد. افزونبر این نقش، عکاسی در مواجهه با تغییرات آرام و فرهنگی در این دوران از حوزۀ خود بیرون آمد و بهگونهای متنوع، در حـوزههای مختلف اجتماعـی ـ فرهنگی، به خدمت تبلیغ و ترویج تفکر، و یا بهعنوان ابزاری خاص درآمد (خدادادی مترجمزاده، 47). شاید بتوان این رویکرد را نوعی جریان ویژه در نهادینهکردن و ترویج فرهنگ عکاسی میان عموم مردم دانست.بعد از این جریان، نخستین سفارشهایی که به عکاسخانهها داده شد، عکسبرداری و چاپ عکس برای سجلاحوال با هدف تشخیص هویت فردی بود که پیش از این هیچ اثری از آن نبود. این امر رونق عکاسخانهها را سبب شد؛ زیرا، مردم بهاجبار باید برای تهیۀ عکس سجلاحوال به عکاسخانه مراجعه میکردند (شهری، 3 / 169؛ نیز نک : خدادادی مترجمزاده، 31). در این جریان، با تغییر وضع مالی مردم و بهبود آن و همچنین بیشترشدن آگاهی عموم از جایگاه اجتماعی و حق و حقوقشان، اعتماد به نفس آنها نیز بیشتر شد؛ «ازاینرو، آنها دیگر به عکس پرسنلی راضی نمیشدند؛ در عوض خواستار یادبودی از خودشان در عکسهای تکی یا در جمع بستگان و آشنایان بودند» (شیخ، همانجا)؛ همچنین در ادامۀ این دوره، با رواج تبلیغات کالاهای غربی از طریق چاپ عکس آنها در جراید دهۀ 1330 ش، چاپ عکسهای اغواگر هنرپیشگان خارجی بر رو و پشت مجلات و جز آنها بهنوعی به نهادینهشدن کاربرد عکسها و فرهنگ عکاسی بین عموم انجامید.این وضعیت در کنار رشد عرصۀ چاپ و نمایش تصویر در روزنامهها، رونق عکاسخانهها با اجباریشدن عکسداربودن شناسنامهها و عکس پرسنلی، رفع ممنوعیت حضور زنان در عکاسخانهها و حضور آنها بدون روبنده و چادر در کنار مردان در عکسهای خانوادگی، و گسترش خدمات عکاسخانهها افزونبر عکسبـرداری بهعنـوان فضایی بـرای فـروش دوربین ــ بهویـژه دوربینهای قطع کوچک و قابل حمل ــ فیلم، آلبوم عکس و همچنین بهعنوان نخستین آموزشگاههای حضوری عکاسی برای عموم مردم در ایران را میتوان از عوامل مهم گسترش عکاسی میان عامۀ مردم در این دوران قلمداد کرد (خدادادی مترجمزاده، 49، نیز 124). حدوداً از این دوره به بعد بهصورت فراگیر، دوربین، که در آغاز ورودش به ایران نخست در دستان شاه جای گرفت، درنهایت، بعد از حدود یک سده و سفری دورودراز، در دستان ملت و عموم مردم قرار گرفت (شیخ، همان، 17).ازاینرو، هرچند دوربین عکاسی تقریباً بهطور همزمان، به جوامع اروپایی و ایران آمد، بهسبب وجود طبقۀ متوسط گسترده در اروپا و اشتیاق آنها به تصویرسازی از خود، در کنار دیگر عوامل مؤثر، در عرض 15 سال، عکاسی به صنعتی موفق تبدیل شد و عکاسخانههای آن رونق فراوان یافتند (ماروین، 25)؛ این در حالی بود که در ایران رونق عکاسخانههای عمومی بهصورت فراگیر، در زمان تحولات اجتماعی از پهلوی اول و از 1310 ش به بعد محقق شد (شیخ، «افول»، 322). درکل، میتوان گفت بهسبب دلیلهای فرهنگی ـ اجتماعی، هیچگاه، آن اشتیاق دوران اولیۀ اختراع عکاسی در اروپا و آن هجوم جنونوار اروپاییان به عکاسخانهها در ایران شکل نگرفت.شایستۀ ذکر است که عکسگرفتن مردم نیز ماجراهایی داشت. برخی از افراد از دوربین میترسیدند و جلو آن مینشستند، برخی جعبۀ عکاسی و لنز خرطومی و عدسی آن را خطرناک میپنداشتند و پشت به دوربین مینشستند تا از خطر احتمالی آن در امان باشند، برخی خود را جمع و بهاصطلاح پنهان میکردند، برخی نیز دستهایشان را جلو صورتشان میگرفتند یا برای اینکه کمتر بترسند، فرد دیگری کنار خود مینشاندند. عکاس نیز هریک از آنها را با کلام، وعده، نَقل داستان کوتاه، و گاهی با درشتی و تغییر وامیداشت تا بیحرکت، جلو دوربین بنشینند و به عدسی نگاه کنند. اینها طوری در نهایت ادب و نزاکت، مقابل دوربین مینشستند که گویی رعیتها به حالت دوزانو در مقابل ارباب نشستهاند. آنها پاها را جفت هم از چهارپایه میآویختند، کف دستها را صاف و کشیده روی زانوها میگذاشتند، بدن را کاملاً شقورق نگه میداشتند، و چشمها را به خواست عکاس تا حد ممکن باز میکردند و خیره به عدسی دوربین مینگریستند. برخی نیز کلاه از سر برمیداشتند و موهای آشفتهشان را نشان میدادند. گاهی عکاس شانهای میداد تا موها را اندکی صاف کنند که البته ممکن نبود. گاهی نیز عکاس کتی سیاه رنگ را که از ابزارهای عکاس بود، به مشتریان میداد تا بر تن کنند (شهری، 3 / 170-171).عکاسان برای اینکه بتوانند پاسخگوی هر نوع سلیقۀ مشتریان باشند، وسایل متنوعی را در عکاسخانۀ خود جمع کرده بودند؛ از قبیل: آیینه، شانه، لباسهای مردانه (شال، عبا، قبا، عمامه، کلاه نمدی، کت و شلوار، کراوات و کلاهپهلوی) و وسایل دیگری از نوع اسب چوبی تقریباً در اندازۀ طبیعی، زره، لباس نظامی، فانُسقه، کلاه و پوتین. عدهای هم دوست داشتند در مقابل اتومبیل، هواپیما، موتورسیکلت، گنبد و بارگاه قم یا مشهد عکس بگیرند که عکاسان سعی میکردند تصویر بزرگ این نوع وسایل و مناظر را نیز در مغازههای خود داشته باشند. برای سلیقههای هنری وسایلی چون تار، تنبور، دایره، ویلن، کمانچه، نی و قرهنی داشتند و برای آنهایی که میخواستند عکس خود را در محافل خاص داشته باشند، لوازمی چون منقل، وافور و شیشههای خالی انواع مشروبات را نگهداری میکردند (همو، 3 / 177).
با ظهور و گسترش فراگیر طبقۀ متوسط، بهویژه از دهۀ 1330 ش به بعد، طبق انگارههای زندگی جدید، عکاسی میتوانست بخش بزرگی از اوقات فراغت جامعۀ شهری را به خود اختصاص دهد؛ ازاینرو، با گسترش فعالیتهای عکاسخانهها ازجمله فروش دوربین، فیلم و آلبوم عکس و ارائۀ خدمات دیگر، آنها به نخستین آموزشگاههای حضوری برای عموم تبدیل شدند؛ زیرا، در جریان فروش تجهیزات عکاسی، و یا دریافت فیلمهای عکاسی برای ظهور و چاپ عکس از سوی مسئولان عکاسخانهها ارائۀ اطلاعاتی نظیر چگونگی نورسنجی و کارکرد دوربین به مشتریان الزامی مینمود. در جامعۀ شهری سالهای دهۀ 1330 ش، تهیۀ عکسهایی مهیج از زندگی اعضای خانواده، مناظر، اماکن و حضور افراد در آنها، رویکردی نو در گرفتن عکسهای یادگاری از سوی مردم به شمار میآمد. در این جریان بود که «تهیۀ آلبوم عکس خانوادگی، بهدنبال ارزان و مرسومشدن آن، ارزشهای تصویر عکسی را در سالهای تحت بررسی [دهۀ 1330 ش] به بعد در میان طبقۀ متوسط تثبیت کرد؛ جریانی که میتوانست متأثر از غرب، در ایران رخ داده باشد» (خدادادی مترجمزاده، 124-126).افزونبراین، اشاره به پستکردن عکسهای خانوادگی، همچون کاربرد کارتپستالها در دوران قاجار، از سوی خانوادههای ایرانی برای اقوام و آشنایان خود در این سالها نیز مهم مینماید. از جملۀ موضوعات عکسهایی که بین خانوادهها رد و بدل، یا توسط یکی از اعضای خانواده برای دیگر اعضا ارسال میشد، میتوان به عکسهای عروسی، تولد نوزاد بهعنوان عضو جدید خانواده، سربازان نظام وظیفه در محل خدمت خودشان و جز آنها اشاره کرد. اهمیت این موضوع بهگونهای است که یکی از پژوهشگران تجاریشدن عکس و کاربرد عمومی آن را در ایران به دو عامل مربوط میداند: یکی از راه رشد عکسهای یادگاری که تـا سالهای طولانی در انحصار اشراف بود، و دیگری کاربرد آن در سجلاحوال (افشار، «ورود»، 157).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید