صفحه اصلی / مقالات / عکس و عکاسی /

فهرست مطالب

عکس و عکاسی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

البته در میان عکاسان خارجی فعال در ایران، افراد و گروههایی هم بودند که از سر تمایل و علاقۀ شخصی، و یا همچون هیئتهای نظامی برای اهداف و جنبه‌های نظامی عکاسی می‌کردند؛ اما شمار آنها در برابر افرادی که برای رسیدن به جایگاهی در دربار و مقاصد مالی، به عکاسی می‌پرداختند، بسیار ناچیز بود و از آنها عکسهای چندانی در ایران به جا نمانده است (افشار، «ورود ... »، 152-153).


این رویکرد بین عکاسان ایرانی و بعضی از عکاسان خارجی که تا سالها ساکن ایران بودند نیز مشاهده می‌شود. بر همین اساس هم، اشخاص یادشده بعد از رسیدن به مقام و منصب مناسب، گاه به‌سبب مشغلۀ زیاد، عکاسی را رها می‌کردند و یا کمتر به آن می‌پرداختند؛ برای نمونه، می‌توان به آقارضا عکاس‌باشی اشاره کرد که پس از دریافت لقب «آجودان مخصوص» از شاه، گرفتار کارهای اجرایی شد و از آن پس، فعالیتهای او در زمینۀ عکاسی رفته‌رفته کاهش یافت (ستاری، «میزان ... »، 96). از عکاسان خارجی ساکن در ایران نیز می‌توان به ژول ریشار و کارلیان اشاره کرد که پس از استخدام در کارهای اداری، به‌تدریج فعالیتهایشان در زمینۀ عکاسی اندک، و یا کنار گذاشته شد (ذکاء، 6، 7، 25).
می‌توان گفت که عکاسی میان درباریان، به‌ویژه شاهزادگان و اشراف قاجاری، سرگرمی‌ای اشرافی و وسیله‌ای برای متمایزکردن خود و همچنین، برانگیختن حس تحسین و تعجب دیگران نیز به شمار می‌آمده است (طهماسب‌پور، 57- 58). در این میان، بیشتر اطرافیان شاه کارهای مورد علاقۀ او را همچون نقاشی، شکار و جز آنها تقلید، و با این کار، خود را به شاه نزدیک‌تر می‌کردند؛ به همین سبب، عکاسی را نیز به منزلۀ یکی از علایق وی انجام می‌دادند (افشار، همان، 153).
بر اساس اطلاعات به‌دست‌آمدۀ تاریخی، به‌سبب وجود محدودیتهایی برای عکاسی زنان در دوران قاجار، شمار زنانی که با عکاسی سروکار داشته‌اند، از شمار انگشتان یک دست بیشتر نبوده است (ذکاء، 178).

آموزش عکاسی و چگونگی آن در دوران اولیۀ عکاسی

نخستین عکاسان ایرانی به دو روش، عکاسی را فـراگرفته‌اند؛ یکـی از طریق عکاسان خارجی که در ایران عکاسی می‌کردند و یا به قصد آموزش عکاسی به ایرانیان، وارد ایران شده بودند و دوم از طریق سفر به کشورهای اروپایی به قصد تحصیل، تفریح و یا تجارت (نک‍ : بخشهای پیشین مقاله). در تاریخ‌نگاریهای عکاسی ایران، سرآغاز آموزش صحیح و نظام‌مند عکاسی میان ایرانیان را از اواخر سال 1275 ق / 1858 م دانسته‌اند. بر این اساس، بعد از گذشت 16 سال از تاریخ نخستین عکس‌برداری در ایران و حدود 20 سال پس از اعلام رسمی عکاسی در جهان، نخستین پایه‌های آموزش عکاسی، به‌سبب اشتیاق و دل‌بستگی ناصرالدین شاه و آشنایی بیشتر او با این فن و کاربردها و فواید آن، که با دیدن عکسهای عکاسان خارجی در ایران پدید آمده بود، در ایران بنا نهاده شد (ذکاء، 24؛ طهماسب‌پور، 41).
ناصرالدین شاه به سفیر خود فرخ خان امین‌الدوله، که در اروپا به سر می‌برد، دستور داد تا عکاسی ماهر را برای آموزش و ترویج عکاسی استخدام کند و به ایران بیاورد؛ ازاین‌رو کارلیان، عکاس فرانسوی، در پایان سال 1275 ق / 1859 م وارد تهران شد و بدین‌ترتیب، نخستین گام آموزش صحیح و گسترش عکاسی در میان ایرانیان برداشته شد (همو، 43). بر اساس منابع موجود، پیش از این تاریخ، احدی از ایرانیان در دربار (به‌جز ملک‌قاسم میرزا) قادر به عکاسی نبوده‌اند و تا آن تاریخ و اندکی بعد، بیشتر امور عکاسی دربار را عکاسان خارجی انجام می‌دادند (ذکاء، 17). بعد از این تاریخ، دست‌کم از 1861 م با حضور کارلیان در مدرسۀ دارالفنون، عکاسی نیز همچون نقاشی، جزو برنامه‌های آموزشی این مؤسسه قرار گرفت و عکاسان در این مدرسه بعد از گذراندن مراحل آموزش عکاسی نزد کارلیان و بعدها نزد دیگر پیش‌گامان عکاسی، به‌عنوان عکاسان درباری در خدمت اهداف شاه درمی‌آمدند (طهماسب‌پور، همانجا).
نکتۀ مهم در جریان آغاز آموزش عکاسی در ایران این است که همۀ اقداماتی که برای آموزش و رواج عکاسی در این دوران صورت گرفت، به منظور آموزش عکاسی به شاه، اشراف، درباریان و دیگر افراد خدمتگزار به اهداف شاه و حکومت و برای به‌کارگیری هرچه بیشتر عکاسی برای ثبت فعالیتهای روزمرۀ زندگی و فعالیتهای ناصرالدین شاه ازجمله مراسم، تفریحات، شکار و به‌ویژه سفرهای او بوده، و بدین‌ترتیب، در آغاز، خبری از آموزش این فن میان عموم جامعه نبوده است؛ حتى زمانی که عکاسی جزو درسهای دارالفنون شد، بنابر رسم موجود در آن زمان، فارغ‌التحصیلان آنجا در خدمت دربار و استخدام دستگاه دولتی درمی‌آمدند؛ بنابراین، امکان استفاده از این فرصت برای همگان فراهم نبود. وضعیت نامناسب اقتصادی و رایج‌نبودن عکس میان مردم عامل مؤثر دیگری بود که فارغ‌التحصیلان این مدرسه را مجبور می‌کرد برای رسیدن به جایگاه و درآمدی مناسب به خدمت دربار درآیند؛ زیرا، چنانچه خود عکاس‌خانه‌ای دایر می‌کردند، درآمد آنْ زندگی آنها را تأمین نمی‌کرد (افشار، «ورود»، 157).
از جملۀ مشهورترین عکاسانی که در سرآغاز آموزش عکاسی، در ایران آموزش دیدند، آقارضا فرزند آقااسماعیل جدیدالاسلام پیشخدمت ناصرالدین شاه بود. او و شخص شاه نخستین افرادی بودند که از 1275 ق به بعد، با ورود کارلیان، عکاسی را فراگرفتند. آقارضا بعد از گذراندن مراحل آموزش عکاسی، برای نخستین‌بار در تاریخ از سوی ناصرالدین شاه در 1280 ق / 1863 م به لقب «عکاس‌باشی»، برترین مقام فنی در رشتۀ عکاسی در دربار قاجار، نائل شد (نک‍ : طهماسب‌پور، همانجا، نیز 47- 48).
 


بر اساس شواهد تاریخی، برای نخستین‌بار در 1294 ق / 1877 م، هم‌زمان با گشایش عکاس‌خانۀ دارالفنون برای استفادۀ عموم مردم و طبقات جامعه، به‌ظاهر، امکان آموزش عکاسی نیز برای عموم مردم و افراد غیردرباری ممکن شد. در این تاریخ در اعلانی دربارۀ عکاس‌خانۀ مبارکۀ دارالفنون، ضمن اعلام گشایش آن برای استفادۀ عموم مردم، همچنین اعلام ساعت کار، قیمت عکس و ضوابط عکس‌برداری، پذیرش «کارآموز» عکاسی در این عکاس‌خانه نیز اعلام شده بود (نک‍ : همو، 47).
هرچند این اعلان برای نخستین‌بار حدود 35 سال بعد از تاریخ اولین عکس‌برداری در ایران اقدامی به منظور ایجاد فرصتی برای آموزش این فن به مردم جامعه بود، در بخشی از آن آمده بود: «جهت انتشار علم عکاسی بر حسب امر قدر همایون اعلیٰحضرت اقدس شاهنشاه روحنا فداه و فرمایش نواب اشرف والا اعتضاد ]السلطنه[ وزیر علوم، چند نفر شاگرد به عکاس‌خانه سپرده می‌شود که این علم و عمل میان طبقات نوکر شایع شود ... » (زنگی‌آبادی، 101)؛ به‌عبارت دیگر، هدف اصلی این اقدام، بیشتر تعلیم عکاسی برای طبقۀ نوکر، یعنی طبقۀ کارگزاران شاه، بوده است، نه مردم عامۀ جامعه و دیگر طبقات؛ اما بااین‌همه در ادامه آمده بود که اگر کسی غیر از این افراد به یادگیری عکاسی علاقه‌مند است، نیز می‌تواند اقدام کند (همو، 101-102).
اما چون تا اواخر دورۀ قاجار، داشتن عکس مستلزم پرداخت هزینۀ گزاف بود، تنها طبقه‌های خاص و مرفه جامعه، ازجمله تجار و نخبگان می‌توانستند از آن بهره‌مند شوند. استفاده از فرصت یادگیری عکاسی بدین‌ترتیب، در عکاس‌خانۀ دارالفنون نیز که براساس اعلان آن، مستلزم خرید ابزار و پرداخت هزینه‌های چاپ عکس بوده است، تنها برای همین طبقات امکان‌پذیر بوده است (شیخ، «افول ... »، 322؛ نیز نک‍ : زنگی‌آبادی، 101).
افزون‌براین، در اعلان اشاره می‌شود که حضور زنان در این عکاس‌خانه ممنوع است (زنگی‌آبادی، 103)؛ بنابراین، حدود نیمی از جمعیت تهران در این دوران از امکان یادگیری عکاسی محروم بودند (برای شمار جمعیت تهران و نسبت زنان و مردان در آن دوران، نک‍ : شهری، 1 / 12). از طرفی ازآنجاکه دارالفنون در تهران واقع بوده است، فقط مردم آن در زمان انتشار اعلان، می‌توانستند از این فرصت بهره‌مند شوند و شهرهای دیگر تا جایی که از منابع برمی‌آید، فرصتی برای یادگیری عکاسی نداشته‌اند (برای آگاهی بیشتر دربارۀ شهرها، نک‍ : ذکاء، 235-236).
به‌طورخلاصه می‌توان چنین بیان کرد کـه هرچند در 1294 ق، به‌ظاهر، بر اساس اعلان رسمی، فرصت یادگیری عکاسی برای عموم مردم جامعه فراهم شد، به‌سبب وضعیت شرایط اجتماعی و اقتصادی و محدودیتهای مکانی و زمانی، تنها شمار بسیار معدودی از مردم توانایی بهره‌مندی از این فرصت را داشتند. این وضعیت، یعنی دوربودن عامۀ مردم از عکس و عکاسی و استقبال‌نکردن آنها از این فناوری برخلاف تأسیس عکاس‌خانه‌های دیگر در تهران کم‌وبیش تا دورۀ اول ادامه یافت؛ برای نمونه، یکی از عکاسان مشهور، آقاغلامرضا عکاس اکونومی، که در دهۀ 1330 ق عکاس‌خانه‌ای در تهران تأسیس کرده بود، به‌سبب استقبال‌نکردن مردم نزدیک به 20 بار عکاس‌خانۀ خود را تعطیل و بازگشایی کرد (همو، 160).

عکاسی و بازتاب آن در زندگی عامۀ مردم

با بررسی عکسها به‌منزلۀ اسناد گویای تاریخی این دوران، می‌توان نسبت عکسهای شاه و درباریان با مردم عادی را نشان داد؛ همچنین، با بررسی و طبقه‌بندی عکسهای پرتره (تک‌چهره و دسته‌جمعی)، به‌منزلۀ موضوع اصلی عکسهای دورۀ قاجار و پرشمارترین آنها، نه‌تنها می‌توان به چگونگی وضعیت معیشت مردم، پوشش و درک فرهنگی آنها پی برد، بلکه می‌توان چگونگی بازنمایی عامۀ مردم را در این رسانۀ نـوظهور نیـز کندوکاو کرد. به‌طورکلی، می‌توان موضوع عکسهای پرترۀ سدۀ 13 ق / 19 م را بدین شکل تقسیم‌بندی کرد:
 1. شاه، شاهزادگان، خانواده‌هایشان و اشراف؛ 2. سران ایل قاجار، خوانین، کارگزاران یا طبقۀ نوکر، نظامیان و مستخدمان شاه؛ 3. زندانیان و محکومان سیاسی و جزایی؛ 4. قشر مرفه جامعه، روحانیان، تاجران و اقلیتهای دینی؛ 5. صاحبان مشاغل و حرفه‌ها و تیپ‌نگاری مردم کوچه و بازار، چه به‌صورت مستند و چه به‌صورت صحنه‌آرایی‌شده، برای شاه یا فروش به خارجیان؛ 6. پرتره‌هایی، بیشتر به‌صورت دسته‌جمعی و گزارشی، از رعیت شاه اعم از شهری، روستایی و عشایری.
در این طبقه‌بندی، به‌سبب انحصار عکاسی از سوی دربار، پرشمارترین عکسها متعلق به شاه، شاهزادگان و خانواده‌هایشان است. بعد از این دسته، بیشترین عکسها به مستخدمان و کارگزاران شاه، که به دستور خود وی تهیه شده‌اند، و همچنین قشر بسیار مرفه جامعه تعلق داشت. اینان همگی به تقلید از شاه و با تأثیرپذیری از هویت نافذ او به ثبت تصاویر ایده‌آل از خویش، که با واقعیت اجتماعی و اقتصادی کشور هم‌خوانی نداشت، مشغول بودند (شیخ، «افول»، 322؛ نیز نک‍ : طهماسب‌پور، 74-75).

در این دوران، به‌جز اشراف و طبقۀ مرفه جامعه، عامۀ مردم تنها در گزارشهای تصویری عکاسان درباری و یا در مجموعه‌عکسهای عکاسان خارجی ساکن در ایران مشاهده می‌شوند. برخلاف پرتره‌های درباریان و طبقۀ مرفه، در این عکسها، هیچ هویت فردی‌ای دیده نمی‌شود و در بیشتر آنها، عامۀ مردم به‌صورت گروههای چندنفره و یا دسته‌های پرجمعیت در حین انجام فعالیتهای روزمره، و یا اجرای مراسم نشان داده شده‌اند.
به‌طورکلی، می‌تـوان گفت عکاسان همۀ عکسهای برجای‌مانده از روستاییان را، که ضعیف‌ترین قشر این دوران بودند، برای اهداف گزارشی گرفته‌اند. بخش بیشتر این عکسها در آلبومهایی گردآوری شده است که به فرمان ناصرالدین شاه در سفرها و اردوکشیهای خود به‌دست عکاسان مخصوص درباری همچون آقارضا و عبدالله قاجار گرفته شده‌اند؛ همچنین، گاه افرادی به دستور شاه مأمور می‌شدند تا با سفر به مناطق مختلف، گزارشهایی تصویری از مردم و خوانین، داراییها، وضعیت راهها و جز اینها تهیه کنند (طهماسب‌پور، 81-85).

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: