عکس و عکاسی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258446/عکس-و-عکاسی
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
عَکْسْ وَ عَکّاسی، تصویر ثبتشده از پدیدهای مادی با کمک دوربین عکاسی را عکس، و این عمل را عکاسی گویند.امروزه، عکس یکی از اسناد مهم در پژوهشهای اجتماعی و فرهنگی ازجمله پژوهشهای مردمشناسی و فولکلوریک به شمار میآید. عکس در لغت معانی متفاوتی دارد؛ ازجمله برگرداندن، وارونهکردن، تافتن، تابیدن و تصویری که از شیء یا شخص در آب و آینه و جز آن پیدا شود (معین)؛ اما در اصطلاح عکاسی، عکس تصویری است پوزیتیف که از طریق عبوردادن نور از یک نگاتیو و تاباندن پرتوهای خروجی بر سطحی حساس، معمولاً کاغذ عکاسی، پس از طی مراحل ظهور و ثبوت به دست میآید (عباسی، 149)؛ البته امروزه، با توجه به فناوریهای جدید، مراحلی که در این تعریف کلاسیک ارائه شده است، تغییراتی اساسی کردهاند؛ ازجمله اینکه دیگر نیازی به پوزیتیف و نگاتیو وجود ندارد.عکاسی نیز در اصطلاح فنی معادل فتوگرافی، از ریشۀ یونانی فتوس به معنای نور و گرافوس به معنای نگاشتن، به کار میرود (همو، 147). با توجه به اینکه یکی از معانی واژۀ عکس در زبان فارسی، تصویرِ پدیدهای مادی در آب، آینه و یا برخی فلزات صیقلیافته است، چنانکه حافظ میگوید: عکس روی تو چو در آینۀ جام افتاد / عارف از خندۀ می در طمع خام افتاد (ص 114)، با واردشدن فن عکاسی به ایران، ایرانیان واژۀ عکس را برای حاصل فرایند عکاسی به کار بردند (برای نمونههایی دیگر از آن معنی، نک : لغتنامه ... ، ذیل عکس). واژۀ عکاس نیز در زبان ادبی، از سدهها پیش رایج بوده است؛ چنانکه در متنی بازمانده از اواخر سدۀ 10 ق / 16 م، ظاهراً به معنای نقاش یا تصویرگر به کار رفته است (افشار، گنجینه ... ، 28). برای عمل عکسبرداری نیز از همان آغاز اصطلاح عکسانداختن را به کار بردهاند؛ همانگونه که در سابق، یکی از عکاسانی که در خیابان ناصریه (ناصر خسرو کنونی) مغازۀ عکاسی داشت و عامۀ مردم به او مراجعه میکردند، روی تابلوی عکاسخانۀ خود این اصطلاح را ضمن یک بیت شعر نوشته بود (همانجا).
برای سالهایی طولانی، تصور بر این بود که عکاسی در 1260 ق / 1844 م، یعنی 5 سال بعد از اعلام رسمی آن در فـرانسه در 1839 م، بـه ایران راه یافتـه، و ژول ریشار فرانسوی نخستین عکس را در ایران برداشته است (ستاری، «عکاسی ... »، 8- 9)؛ اما امروزه، محققان و تاریخنگاران عکاسی ایران بر این باورند که نخستین عکسبرداری در ایران اواسط ذیقعدۀ 1258 / دسامبر 1842 یعنی کمتر از 3 سال پس از معرفی عکاسی بهصورت داگروتیپی بوده است. بر اساس تحقیقات تاریخی، بنابر درخواست محمد شاه قاجار از دولتهای روس و انگلیس، اسباب عکسبرداری به روش داگروتیپ به ایران فرستاده شد. دستگاه عکاسی دولت روس، که هدیۀ امپراتور این کشور بود، زودتر رسید و دیپلمات جوان روس، نیکلای پاولُف، که آموزش عکاسی دیده بود، آن را وارد تهران کرد و در این تاریخ، نخستین عکس ثبتشده در تاریخ ایران را در حضور محمد شاه قاجار برداشت (عدل، بش ). آنچه مهم مینماید، این نکته است که زمانی که بهعنوان تاریخ نخستین عکسبرداری به دست نیکلای پاولف شناخته میشود، تنها در حد همان روایت تاریخی باقی ماند؛ زیرا تا 1260 ق، هیچ فعالیت عکاسیای در ایران انجام نگرفت (نک : دنبالۀ مقاله).از یادداشتهای ژول ریشار و اشارههای اعتمادالسلطنه نیز چنین برمیآید که ژول ریشار، همراه خود دوربینی به روش داگروتیپ از فرانسه آورده بوده و نخستین عکس خود را در تهران از ناصرالدین میرزا در 24 ذیقعدۀ 1260 ق / 5 دسامبر 1844 م برداشته است (نک : ذکاء، 5).براساس شواهد بهدستآمده، گمان میرود نخستین فردی که بعد از ژول ریشار و شاید هم زودتر و یا همزمان با او در ایران، دوربین در دست گرفته، و بهشیوۀ داگروتیپ عکسبرداری کرده، ملکقاسم میرزا از فرزندان فتحعلی شاه بوده است. تمام داگروتیپهای ملکقاسم میرزا از بین رفتهاند و تنها، عکسی که از روی یکی از داگروتیپهای او برداشته شده، موجود است. برخی پژوهشگران معتقدند که ملکقاسم میرزا از طریق مطالعۀ نشریات اروپایی و همچنین، بهسبب مراوده با اروپاییان ساکن تبریز و توجهی که به دانشها و فرهنگهای نوین داشته، توانسته است در حدود سالهای 1255 تا 1263 ق / 1839 تا 1847 م دوربین عکاسی در اختیار داشته باشد و نخستین عکسبرداری بهشیوۀ داگروتیپ و سپس، کلودیون را در ایران انجام دهد (همو، 8، 17؛ امامی، 368، 381، برای دیدگاههای دیگر در این زمینه، نک : 382-383).برمبنای شواهد، باید گفت که فعالیتهای ادامهدار عکاسی در ایران، از حدود سالهای 1260 ق با عکسبرداریهای ژول ریشار، روند نسبتاً آهستهای را آغاز کرد و با بهقدرترسیدن ناصرالدین شاه در 1264 ق / 1848 م، بهسبب علاقهای که وی به این پدیده داشت و حمایت و اقداماتی که برای ترویج و کاربرد آن در فعالیتهای درباری میکرد، برسرعت آن افزوده شد.باتوجهبه تاریخنوشتهها میتوان شروع فعالیتهای گسترده و کاربرد عکاسی در ایران را همزمان با آغاز آموزش عکاسی در دربار، با استخدام کارلیان فرانسوی (نک : دنبالۀ مقاله) و تربیت نخستین عکاس حرفهای ایران، یعنی آقارضا سالهای حدود 1274 ق / 1858 م دانست؛ زیرا از این تاریخ به بعد، عکاسی بهطور جدی به فعالیتهای درباری وارد میشود (شیخ، «انقلاب ... »، 44).تحقیقات تاریخی نشان میدهند که ورود عکاسی از طریق مراودات دربار با دولتهای روس و انگلیس، نیز ارسال ابزار عکاسی از جانب این دولتها به دربار ایران تنها یکی از شکلهای ورود عکاسی به کشور بوده است. بر این اساس، از جملۀ شکلهای دیگر ورود عکاسی به ایران، روابط شهرهای جنوبی کشور همچون شیراز با شهرهای هند و آشنایی بیشتر با فرهنگهای غربی از راه ارتباط با انگلیسیهای ساکن هندوستان بوده است؛ همچنین، ورود عکاسی از طریق آذربایجان، همزمان با جنبش مشروطهخواهی، که طی آن، به موضوعهای اجتماعی چون شخصیتها، سنگرها، اعدامها، زندانها و جز اینها پرداخته میشد، صورت گرفت (ذکاء، 235؛ خدادادی مترجمزاده، 31، حاشیۀ 2).به نظر میرسد که در نخستین خاستگاه، عکاسی در ایران با دربار و خواستههای اشرافیت رابطۀ تنگاتنگی داشته است؛ زیرا، برخلاف چگونگی شکلگیری عکاسی در غرب، در ایران نخستین عکاسان چه ایرانی و چه غیرایرانی، یا در خدمت دربار، یا خود جزوی از اشراف و درباریان بودهاند. این امر نمایانگر آن است که عکاسی در دهههای نخستین ورودش، نفوذ چندانی در میان قشرهای مختلف و مردم عادی جامعۀ ایران نداشته، و بهطور مستقیم، در انحصار دربار بوده است.هرچند ازلحاظ تاریخی، «عمل عکسبرداری» در ایران با فاصلۀ زمانی بسیار کمی از اختراع و اعلام رسمی آن در جهان صورت گرفته، ورود امکانات و ابزارآلات فنی و همچنین، اقدامات بنیادینی که رشد سریع و فراگیر عکاسی در مدتزمانی کوتاه در غرب را سبب شد، در ایران با فاصلۀ زمانی نسبتاً طولانیای نسبت به غرب شکل گرفت. در ایران دورۀ قاجار، ضعف آن امکانات و اقداماتی که روند رشد عکاسی در جوامع غربی را سرعت بخشید، به کاهش سرعت گسترش عکاسی میان عامۀ مردم انجامید که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: وجود رسانههای اطلاعرسان قوی همچون روزنامههای کثیرالانتشار؛ افزایش سطح سواد مردم؛ رشد اقتصادی و ظهور طبقۀ متوسط فراگیر شهری؛ پیدایش روشهای ارزانقیمت تولید عکس برای استفادۀ عموم قشرها؛ برگزاری نمایشگاهها و نشستها؛ انتشار مقالات برای آگاهی روزافزون مردم نسبت به عکاسی و واردکردن آن به فرهنگ جامعه از طریق انجمنهای عکاسی و ابداع ابزارآلات جدید عکاسی که به همگانیشدن تجربۀ عکسبرداری انجامید.
بر اساس دادههای تاریخی، از زمان ورود نخستین دوربین عکسبرداری در 1258 ق / 1842 م تا 1274 ق / 1858 م و آغاز آموزش نظاممند عکاسی در ایران، بهجز شاهزاده ملکقاسم میرزا، همۀ عکاسانی که در ایران عکاسی میکردند، غیرایرانی بودهاند (ذکاء، 41). این گروه از عکاسان بنابر مأموریتهای مختلف، وارد ایران شدند و بنابر شرایط موجود و اهداف خاص، و یا بهسبب علاقۀ شخصی در زمینۀ عکاسی فعالیت کردند (نک : دنبالۀ مقاله).با آغاز آموزش نظاممند عکاسی در ایران، و استخدام کارلیان در 1275 ق از سوی دربار و به دستور ناصرالدین شاه، نخستین عکاسان ایرانی قدم به عرصۀ فعالیتهای عکاسی گذاشتند و در مسیر خدمت به اهداف و فعالیتهای مورد نیاز شاه و دربار عکاسی را آغاز کردند (طهماسبپور، 42).شمار عکاسان ایرانی و خارجیای که در دهههای نخستین ورود عکاسی به ایران فعالیت میکردند، تا دهههای پایانی سدۀ 13 ق / 19 م دستبالا به 50 تن میرسید. آنان برای فعالیتهای عکاسی خود از اهدافی خاص پیروی میکردند. شناخت و بررسی این اهداف و اینکه عکاسان از کدام قشر جامعه بودهاند و چرا عکاسان زن حرفهای، میان آنان دیده نمیشود، در شناخت بهتر وضعیت عکاسی ایران در این دوره و جایگاه آن میان تودۀ مردم جامعه مؤثر خواهد بود (ذکاء، سراسر اثر).بیشتر عکاسان ایرانی فعال در سدۀ 13 ق / 19 م، یا از رجال درباری بودند که برای انجام امور دولتی و امور شاه آموزش میدیدند و به کار گمارده میشدند و یا از اشراف، شاهزادگان و صاحبمنصبان درباری و افراد طبقۀ مرفه بودند، که هم توان مالی تهیۀ ابزارآلات عکاسی و هم امکان استفاده از فرصتهای تعلیم و یادگیری عکاسی را در اختیار داشتهاند که بهویژه در دهههای نخستین ورود عکاسی بیشتر در انحصار دربار بود. از جملۀ این افراد میتوان به میرزا احمد خان صنیعالسلطنه، علی خان امین حضرت، شاهزاده ملکقاسم میرزا، شاهزاده سلطاناویس میرزا، دوستعلی معیرالممالک و میرزا محمد خان حشمتالممالک اشاره کرد (نک : بلوری، 21 بب ). بر اساس تحقیقاتی که در این حوزه صورت گرفته است، چنین مینماید که تنها شمار بسیار معدودی از عکاسان این دوره همچون علی خان حاکم، توانستند بدون آنکه وظیفهای از سوی دربار به آنان داده شده باشد، عکسبرداری کنند (ذکاء، 74).خارجیانی که در این دوران در ایران در زمینۀ عکاسی فعالیت داشتند، تا حدودی عکاسی را وسیلهای برای ورود به دربار و رسیدن به مقام و منصب، یا سود شخصی و کسب مال و دارایی قرار دادند؛ برای نمونه، میتوان به مسیو هانری بلوکویل، نجیبزاده، پزشک، نقاش و عکاس فرانسوی اشاره کرد که در 1275 ق / 1859 م در ایران خدمت میکرد و بهسبب احساس نیاز دربار به عکاسی، میدانست که از این راه میتواند به دربار و دستگاه دولت ایران وارد شود؛ در نتیجه، مهارتهای دیگر خود را کنار گذاشت و در مقام عکاس دربار، مشغول به کار شد (همو، 41)؛ همچنین هدف عکاس دیگری چون لوئیجی پشۀ ایتالیایی که برای نخستینبار از بناهای باستانی تختجمشید عکاسی، و آلبوم آن را به ناصرالدین شاه تقدیم کرد، مالی و دریافت نشان و رسیدن به منصب بود و این از مقدمۀ آلبومش که بدینمنظور تهیه، و تقدیم شاه کرده، بهخوبی پیدا ست (همو، 6، نیز 22).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید