صفحه اصلی / مقالات / زیورآلات /

فهرست مطالب

زیورآلات


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 6 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

زیوَرْآلات، مجموعه‌ای از اشیاء زینتی در مقیاسی متناسب با بدن انسان، از قبیل گوشواره، گردن‌بند، دست‌بند، انگشتر و جز آنها، که به‌منظور آراستن بدن و پوشاک مورد استفاده قرار می‌گیرند و کاربردهای متنوعی نیز در فرهنگ مردم دارند. 
در فرهنگهای لغت فارسی، واژۀ زیور به معنی آنچه بدان زینت و آرایش کنند، آمده، و بـرگرفتـه از اصل «زیـب‌ور» بـه معنـای صاحب زیب، یعنی دارندۀ نیکویی دانسته شده است ( لغت ... ، نیز برهان ... ، ذیل واژه)؛ همچنین در تعریف آن، به زرینه و سیمینه‌ای که زنان بر خود بندند، اشاره شده است ( لغت‌نامه ... ، نخجوانی، معین، ذیل واژه). در زبان پهلوی، واژۀ payrāyag به معنی زینت آمده است (مکنزی، 67). در «آبان‌یشت»، در توصیف ایزدبانو اناهیتا آمده است: «اَرِدْویسور اناهیتا از سوی آفریدگار مزدا برمی‌خیزد؛ بازوان زیبا و سپیدش که به زیورهای باشکوه دیدنی آراسته است، به ستبری کتف اسب است» ( اوستا، 1 / 298، نیز قس: 311). همچنین در بخشی دیگر از «آبان‌یشت» به گوشواره‌های زرین چهارگوشه، گردن‌بند و تاج زرین هشت‌گوشۀ اناهیتا اشاره شده است (همان، 1 / 320-321).
براساس اسناد و مدارک تاریخی، ایرانیان از دیرباز از زیورآلات برای آراستن خود استفاده می‌کرده‌اند. اشتیاق فراوان زنان به استفاده از انواع زیورآلات سبب شده است که در نظر کلی، این وسایل زینتی مختص زنان شمرده شود (نک‍ : دنبالۀ مقاله). ناصر خسرو نیز در بیتی به این موضوع اشاره کرده است: زیور و زیب زنان است حریر و زر و سیم / مرد را نیست جز از علم و ادب زیور و زیب (ص 521). زیورها افزون‌بر نقش زینتی و تجملی خود، عاملی برای آبرو و افتخار زنان، و پس‌انداز خوبی برای تأمین آتیۀ آنان، و همچنین سرمایه‌ای خانوادگی محسوب می‌گردد که از مادر به دختر به ارث می‌رسد (شهری، 2 / 198؛ نظری، 348). 
علاقۀ زنان ایرانی به استفاده از زیورآلات توجه سیاحان و محققان را به خود جلب کرده است. دروویل در جایی از سفرنامۀ خود آورده است: در ایران زنی را نمی‌توان یافت که زر و زیور، هرچند اندک، نداشته باشد؛ وی به استفادۀ زنان ثروتمند از قطعات درشت جواهر، دهها النگو، انگشتر برای هر انگشت دست و مرواریـدهای درشت بـرای زینت دستـارشان اشاره کـرده است (I / 71-72؛ نیز نک‍ : شاردن، 4 / 220-222). استفادۀ زنان طبقۀ متوسط جامعه از چندین زیور به‌طور هم‌زمان در دست و گردن نیز توجه دنیل را به خود جلب کرده است (ص 30). ماسه نیز هنگام توصیف آرایش زنان، به استفادۀ آنها از انواع زیورها در کنار اقلام آرایشی اشاره کرده است (1 / 142). 
زنان در مناسبتهایی خاص مانند جشنها، مراسم مذهبی و جز اینها از زیورآلات متعددی برای آراستن خود استفاده می‌کنند. برای نمونه، در تهران قدیم هنگام جشن عروسی، همۀ طلاجات و جواهرآلاتی را که برای عروس هدیه می‌آوردند، به سر، گوش، گردن، دست و سینۀ او آویزان می‌کردند (شهری، 3 / 92)؛ یا اینکه، در مراسم سفرۀ حضرت عباس (ع)، که سفره‌ای زنانه است، زنان خود را با انواع زیور می‌آراستند (همو، 4 / 564). در گیل و دیلم، زنان و دختران ثروتمند در حمامهای عمومی انواع زیورآلات را به دست و گردن خود می‌آویختند (پاینده، 98). 
در فرهنگ مردم ایران، گاه زیورآلات متناسب با وضعیت، طبقۀ اجتماعی و جنسیت فرد استفاده می‌شده است. در نیمۀ اول هزارۀ 2 ق‌م، مردان و زنان به‌طور همسان می‌توانستند از نوعی گردن‌بند استفاده کنند (فریه،187). در زمان پادشاهی اردشیر دوم هخامنشی، طبق قانونی، مردان حق استفاده از زیورآلات زنان را نداشتند (پلوتارک، 4 / 483). در دورۀ ساسانی نیز استفاده از زر و زیور، انگشتر، تاج، کمربند و گوشواره مخصوص شاه بود و کسی حق استفاده از آن را نداشت، مگر اینکه از طرف شاه بخششهایی از این قبیل به او می‌شد (کریستن‌سن، 431؛ سامی، 2 / 31). این دیدگاه طی سالیان متمادی همچنان پابرجا ست، چنان‌که هنوز هم در بسیاری از نقاط ایران استفاده از برخی زیورآلات مختص قشری خاص است (نک‍ : دنبالۀ مقاله).

پیشینه

 در منطقۀ سیلک کاشان، زیورآلاتی مربوط به دوران پیش از تاریخ از جنس صدف و یا سنگهای نرم به دست آمده است که به اعتقاد گیرشمن، این صدفها از انواعی است که تنها در خلیج‌فارس یافت می‌شده است و تجارت آن را نیز ظاهراً دست‌فروشان دوره‌گرد انجام می‌داده‌اند ( ایران ... ، 12-13). در کاوشهای منطقۀ شوش، در لایۀ مربوط به هزارۀ 5-4 ق‌م، نیز زیورآلاتی از گوش‌ماهی و سنگهای کمیاب گوناگون کشف شده است (ویلسن، 19؛ ضیاءپور، 29). در هزارۀ 4 ق‌م، ساخت جواهر با تنوع بیشتری همراه شد، چنان‌که ایرانیان از سنگهای کمیاب همچون عقیق، فیروزه، یشم، لاجورد و نیز سنگ بلور در ساخت زیورآلات استفاده کردند (گیرشمن، همان، 22-23). 
در کاوشهای شهر سوختۀ سیستان و بلوچستان و شهداد کرمان، نمونه‌های فراوانی از انواع زیورآلات مربوط به هزارۀ 3 ق‌م به دست آمده است که از سنگهای کمیاب و صدف دریایی ساخته شده‌اند؛ در این مکانها، مهره‌های به‌نخ‌کشیده‌شده از جنس نقره یا مس نیز کشف شده است (نک‍ : سیدسجادی، 1 / 302- 309؛ حاکمی، 86، 751-756). در آثار مکشوفۀ لرستان مربوط به اواخر هزارۀ 2 ق‌م، سنجاقهایی مفرغی با سری به شکل جانوران و پرندگان (گیرشمن، همان، 89، 92) برای آرایش مو، و نیز سنجاقهای نذری با تصویر رب‌النوع کشف شده است که به عقیدۀ گیرشمن، به‌منظور فراوانی و فزونی نعمت ساخته می‌شد و مردم آن را در شکاف دیوار قرار می‌دادند (همان، 91، 392؛ نیز نک‍ : گدار، 41-42). در تپۀ مارلیک نیز انواع گردن‌بند به اشکال گوناگون از جنس طلا، نقره، عقیق، بدل چینی، گوش‌ماهی و صدف کشف شده است (نگهبان، 22). 
 
از هزارۀ 3 ق‌م، مدارکی دال بر آرایش جسد با انواع جواهر و زیورآلات در دست است؛ مانند گردن‌بند نقره‌ای که به کمک قیر، آن را به جواهر مرصع کرده، و به گردن میت انداخته‌اند (گیرشمن، همان، 31). نمونه‌هایی از جسدهای متعلق به سده‌های نخستین هزارۀ 3 ق‌م، در شوش نیز کشف شده، که با انواع زیورآلات همچون سینه‌بند، گوشواره، دست‌بند و جز اینها دفن شده‌اند (آمیه، 46، نیز نک‍ : تصویر شم‍ 56). همچنین از قبور مکشوفه در لرستان برمی‌آید که در این ناحیه نیز مردان را با سلاح و دهنۀ اسب، و زنان را به همراه زیورآلاتشان دفن می‌کردند (گدار، 41؛ برای نمونه‌های بیشتر، نک‍ : فریه، همانجا؛ گیرشمن، هنر ایران < در دوران ماد ... >، 114؛ وارن، 1 / 190-191). 
دورۀ ماد (ح 701-550 ق‌م): سایکس در توصیف جلال و شکوه دربار ماد، به البسۀ سرخ و ارغوانی درباریان و زنجیرها و گردن‌بندهای طلا و تجملات دیگر اشاره کرده، و آنها را تقلیدی از دربار آشوری دانسته است (ص 171). در گنجینۀ زیویه مربوط به این دوره نوارهایی مزین به سنگهای قیمتی در رنگهای مختلف در میان گل و برگ کشف شده است که ظاهراً زنان از آنها برای آراستن گیسوانشان استفاده می‌کردند (گیرشمن، همانجا). همچنین از این گنجینه زیورآلاتی با اشکال جانورانی همچون بز، و یا شکل برگ درخت خرما، گل و صلیب به دست آمده که جنبۀ نظرقربانی داشته است. این زیورآلات را به لباس می‌دوختند. این‌گونه تزیین لباس با زیورآلات طلا در دورۀ هخامنشی معمول گردید (همانجا). 

دورۀ هخامنشی (559-330 ق‌م)

 ازجملۀ زیورآلات مربوط به دورۀ هخامنشی در گنجینۀ همدان، قطعات تزیینی کوچک طلایی با نقش شیر است که به حاشیۀ قبا یا لباده دوختـه می‌شد (همـان، 263). در نگاره‌های تخت‌جمشیـد، ایرانیـان بلندپایه با زیورآلاتی، ازجمله گردن‌بندهای ضخیم تـاب‌دار ترسیم شده‌اند (کخ، 255- 256؛ برای آگاهی‌بیشتر از زیورآلات به‌جامانده از این دوره، نک‍ : ه‍ د، انگشتر؛ تاج؛ دست‌بند؛ گردن‌بند؛ گوشواره). در گنجینۀ آخـالگوری در قفقاز مربوط به سدۀ 4 ق‌م، زیوری از جنس طلا برای تزیین گیسوان وجود دارد که در ارتفاع شقیقه‌ها قرار می‌گرفته است. این زیور مرکب از یک جفت اسب با یک زین است و در بالای زین، نواری عمودی قرار دارد که به گلی 16پر منتهی می‌شود. طرح زیور به سبک هنر صحراگردان و با سلیقۀ مردمان ساکن نواحی فلات ایران ساخته شده است. این زیور پیشگام جواهرات سنگین دورۀ اشکانی به شمار می‌آید (گیرشمن، همان، 265، نیز نک‍ : تصویر شم‍ 1).

دورۀ اشکانی (ح 250 ق‌م ـ ح 226 م)

 از هنر جواهرسازی این دوران اطلاعاتی اندک در دست است؛ از جملۀ نمونه‌های مربوط به این دوره، می‌توان به زیورآلات پیداشده در نیپور مانند گوشوارۀ طلا با طرحی برگرفته از یک نمونۀ هخامنشی، و نیز حلقۀ طلای کمربند، گردن‌بند طلای میناکاری‌شده و سنگهای گران‌بهای موجود در گنجینۀ نهاوند اشاره کرد (همو، هنر ایران < در دوران پارتی ... >، 100-101). تندیسها و حکاکیهای برجای‌مانده از دورۀ اشکانی، زنان اعیانی را نشان می‎دهد که لباس باشکوه و مجلل پارتی بر تن دارند و کلاههای بلندشان با جواهرات زینت داده شده است؛ همچنین، زنان بلندمرتبه‌‌ای که از چند رشته سینه‎ریز مروارید و جواهرات گران‌بها و گوشواره و دست‌بند استفاده می‌کرده‌اند (بروسیوس، 147- 148).

دورۀ ساسانی (ح 226-652 م)

 در بسیاری از آثار به‌جامانده از این دوران، ازجمله در پیکرۀ شاپور اول و نیز در صحنۀ تاج‌گذاری بهرام اول در نقش‌برجستۀ بیشاپور (نیمۀ دوم سدۀ 3 م)، زیورآلاتی چون گردن‌بند و گوشواره بر گردن و گوش پیکره‌ها دیده می‌شود (گیرشمن، همان، 163- 168). گیرشمن در توصیف تصاویر موزاییکهای کاخ بیشاپور به زیورآلات زنان از قبیل گوشوارۀ گلابی‌شکل، بازوبند، دست‌بند و مچ‌بند اشاره کرده است (بیشاپور، 2 / 86). در نقش‌برجستۀ طاق بستان نیز در صحنۀ اعطای منصب شاهی، شاه با زیورآلاتی بسیار مفصل از قبیل تاج، گوشواره، سینه‌ریز، انگشتر و جز اینها آرایش شده است (هرمان، 78-79). نقوش مهرهای برجای‌مانده از دورۀ ساسانی نشان از کاربرد انواع موبند در میان زنان این دوره دارد (ضیاءپور، 300-303). 
از دیگر زیورآلات مربوط به این دوره می‌توان به قلاب کمربند طلایی مرصع به یاقوت زعفرانی (سدۀ 4 م)، متعلق به اردشیر اول، پادشاه ساسانی، و نیز آویزی به شکل گراز که نماد «وَرِثْرَغْنَ»، خدای پیروزی است، اشاره کرد. این آویز افزون‌‌بر زینتی‌بودن، کاربردی تعویذگونه نیز داشته است (گیرشمن، هنر ایران < در دوران پارتی>، 222، 223). یک جفت آویز در حدود 40 سانتی‌متر، به شکل بوقلمون از جنس طلا با سنجاق مربوط به دورۀ ساسانی موجود است که زنان به کلاهکهای خود وصل می‌کردند، به‌طوری‌که از کنار بناگوش روی سینه آویزان می‌شد. این زیور بسیار شبیه به زیورآلات زنان ترکمن است (ضیاءپور، 296). همچنین، دو قلاب زینتی برای لباس در هیئت دو مرغ گردن‌دراز به شکل ترنجی گرد، مرصع به دانه‌های لعل و نیز میناکاری، از دیگر زیورآلات مربوط به این دوره است (اکرمن، «جواهر ساسانیان»، 772؛ نیز نک‍ : «سیری ... »، VII / 249، تصاویر B, C, D). 

در دوران ساسانی، در اعیاد بزرگ سال، مانند نوروز و مهرگان، زنان شاه، کنیزی زیبا را که به زیورها آراسته شده بود، به شاه پیشکش می‌کـردند (کـریستن‌سن، 430). در این دوره نیـز همانند دوره‌های پیشین برای تزیین لباس از زیورآلات استفاده می‌شد. کریستن‌سن در توصیف لباس خسرو پرویز آورده است: قبا و شلوار پادشاه غرق جواهر، و حاشیۀ آنها مزین به رشته‌های مروارید است. افزون‌بر اینها، چند رشته مروارید غلتان از گردن او آویزان است (ص 481). 

دورۀ اسلامی

 مقدسی (سدۀ 4 ق / 10 م) در توصیف فارس، به زیورآلات گوناگون این منطقه اشاره، و زیورآلات شیراز را جزو اقلام صادراتی این شهر عنوان کرده است (ص 629، 658). همچنین ابن‌حوقل در همین دوره، در ذکر فنون مردم طبرستان، به ساخت زیور از طلا اشاره می‌کند و اذعان می‌دارد که مردم عراق خریدار این زیورآلات‌اند (ص 124). در تاریخ سیستان، از هدایایی سخن به میان آمده است که نصر بن احمد سامانی (د 279 ق) برای حاکم سیستان می‌فرستد که شامل انواع لباسهای گران‌قیمت، جواهرات، کمربندها و جز اینها بوده است (ص 316).

به عقیدۀ اکرمن، کهن‌ترین نمونه‌های موجود از زیورآلات فاخر دوران اسلامی مربوط به سده‌های 6 و 7 ق است که در پی کاوشهای صورت‌گرفته در ری و ساوه به دست آمده است. زیورآلات طلای کشف‌شده در این محوطه‌ها بیشتر با روش ملیله‌کاری و مفتول‌کاری متأثر از هنر دوره‌های پیش از اسلام ساخته شده است؛ مانند تزیینات گوشوارۀ طلا به شکل منگوله با خوشه‌ای از گویها که برگرفته از هنر اشکانی است («جواهر در دوره ... »، 2664). 
کلاویخو که در سالهای 806- 809 ق / 1403-1406 م در زمان پادشاهی تیمور به ایران سفر کرده است، به روسری شاهزاده خانم جوانی اشاره می‌کند که کلاهی آراسته به جواهر و سنگهای گران‌بها روی آن قرار داشته است (ص254). از مهم‌ترین منابع در بررسی زیورآلات مربوط به دورۀ تیموری و صفوی، مینیاتورهای برجای‌مانده از این دوران است که از طریق آنها می‌توان از انواع گردن‌بند، گوشواره، دست‌بند، زیرچانه‌بند (رشته‌ای مرکب از مهره‌هایی مانند مروارید)، کمربند و جز اینها آگاهی یافت (کونل، V / 1841 ff.؛ نیز نک‍ : «سیری»، X / 879, 896, 902, 918, 922، تصاویر؛ فریه، 193). 
الئاریوس که در زمان شاه صفی (1038-1052 ق / 1628-1642 م) به ایران سفر کرده است، از زیورآلاتی چون حلقه‌های طلای مرصع به جواهرات در ‌بینی دختران تاتاری و نیز آرایش بازو با بازوبندهای طلایی در میان زنان نام می‌برد (ص 643). افزون‌براین، شاردن که در دورۀ حکومت شاه عباس دوم صفوی از ایران دیدن کرده، در سیاحت‌نامۀ خود نوشته است: زنان متشخص رشته‌مرواریدهایی بر بازو، و دست‌بندهایی به پهنای دو تا 3 انگشت به مچ دست می‌بندند (4 / 221-222). وی به زیورآلات و گوهرهای گران‌بهایی که روی پیشانی‌بند زنان تعبیه می‌شد و رشته‌مرواریدهایی که زیر چانه آویزان می‌کردند نیز اشاره کرده است (4 / 220-221). کمپفر در توصیف پوشش شاه سلیمان، به عمامۀ مزین به جواهر او و نیز تزیینات اسب وی، ازجمله طلا و جواهری که به تنگ و دهنۀ اسب زده بودند، اشاره کرده است (ص 235). 
در دورۀ زندیه (ح 1163- ح 1208 ق / 1750-1795 م)، زنان بازوبندهای جواهرنشان در قسمت فوقانی بازو از روی پیراهن یا ارخالق می‌بستند که رشته‌های ابریشمی از زیر آن آویزان، و به هر رشته، سکه‌ای از زر آویخته می‌شد (ذکاء، 13). در دورۀ قاجار (1210-1344 ق / 1795-1925 م)، قلاب یا گل کمر زنان از طلا و نقرۀ جواهرنشان بود که چند آویز پارچه‌ای لوزی‌شکل نیز از آن می‌آویختند (همو، 19)؛ آنان حتى در بیرون از خانه که سر تا پا را می‌پوشاندند، قلابۀ جواهرنشانشان در پشت سرشان می‌درخشید (همو، 20). مونس‌الدوله نیز به تزیین گیس زنان در دورۀ قاجار با سکه‌های طلا یا نقره، که به آنها «سرگیس» می‌گفتند، اشاره کرده می‌گوید: گاهی به دنبالۀ هر رشته گیس، تعدادی مروارید یا جواهر نیز آویزان می‌کردند (ص 23؛ نیز نک‍ : ذکاء، 19). 
زیورآلات زنان در تهران قدیم این اقلام را شامل می‌شد: انگشتر، که متناسب با شأن و موقعیت خود در دست راست می‌کردند؛ دست‌بندی از طلا، که بیشتر از سکه ساخته می‌شد؛ گوشواره؛ خِفتی؛ سینه‌ریز، که از سکه‌های بزرگ طلا یا گل و برگهای طلا و جواهرنشان بود؛ سنجاقهای طلای جواهرنشان که بر سر، سینه، زیرگلو، سرآستینها، پایین دامن و دم پاچۀ شلوار می‌آویختند؛ و خلخالهایی از جنس نقره و طلا (شهری، 4 / 336-337).
ضرابی در تاریخ کاشان، در ذکر پوشش زنان علما و تجار در خانه، به استفادۀ آنان از انواع طلا و جواهر در سر و گردن و دست و پای خود اشاره کرده (ص 180)، و نوشته است که در جهیزیۀ دختران کاشانی، در کنار پوشاک، طلا و جواهر نیز قرار می‌دادند (ص 191). سیاحانی که در دورۀ قاجار به ایران سفر کرده‌اند، زیورآلات مورد استفاده در این دوره را شرح داده‌اند. دیولافوا که از 1298 تا 1303 ق / 1881 تا 1886 م، 3 بار به ایران سفر کرده است، در سفرنامۀ خود اشاره دارد به زیورهای زنی ارمنی، اهل فریدن اصفهان، ازجمله تاج سر، مدالهای نقره و سینه‌ریزی که از کهربا و مسکوکات طلا بوده و کل سینه را می‌پوشانده است (ص 231). آلمانی که میان سالهای 1317-1325 ق / 1899-1907 م از ایران دیدن کرده، در سفرنامه‌اش آورده است: زنان ایرانی موهایشان را با نوارهای پارچه‌ای رنگین می‌بافند و سکه‌های طلا و نقره یا مروارید از آن آویزان می‌کنند؛ زنان اعیان و اشراف در خانه، شب‌کلاه کوچکی که دارای منگوله‌های مزین به جواهر است، بر سر می‌گذارند؛ گاه نیز نشانی از طلا یا نقره به کلاه خود می‌زنند که با پر طاووس یا دیگر پرندگان آراسته شده است؛ آنان پیشانی خود را با رشته‌هایی از مروارید یا سکه‌های رایج می‌آرایند (1 / 408-410). 
فریزر به یراق کمربندی که از پولکهای نقره‌ای با بندها و مفصلهای متصل به هم ــ که با استادی تراشیده، و در تسمه‌ای چرمی نشانده شده است ــ اشاره می‌کند و آن را از جملۀ زیورآلات زنان توانگر ترکمن می‌شمارد (ص 458- 459). رایس نیز به کاربرد مهره‎های سنگین و انواع جواهر بر سر و بدن زنان بختیاری اشاره کرده، یادآور می‌شود که زنان ثروتمند بختیاری انواع دست‌بند، خلخال، گردن‌بند مروارید و انگشترهای الماس به خود می‎آویزند (ص 73). پولاک، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، به زیورآلات زنان مانند گوشواره، سنجاق مخصوص روبنده، دست‌بند و پابند اشاره کرده (I / 158, 162؛ نیز نک‍ : سانسون، 124)، و در جای دیگر آورده است که ایرانیان قبل از گزاردن نماز، همۀ زیورها را از خود دور می‎کنند تا بتوانند درست وضو بگیرند و نیز در حالت خضوع و خشوع در درگاه خداوند باشند (نک‍ : همانجا). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: