صفحه اصلی / مقالات / زری بافی /

فهرست مطالب

زری بافی


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 25 دی 1398 تاریخچه مقاله

زری در ترانه‌های محلی نیز بازتاب یافته است؛ برای نمونه در دوبیتیهای مردم هزاره در وصف معشوق، پارچۀ لباس و کفش وی از زری است (شریعتی،1/ 273-275). امثال و حکم و کنایاتی نیز در باب زری آمده است: «اگر اطلس زر پوشی، همون سبدسر ماسوره‌فروشی» (جانب‌اللٰهی، 144).

مواد اولیۀ زری‌بافی

مواد اولیۀ زری‌بافی عبارت است از: نخ ابریشم طبیعی و رشته‌های نازک طلا و نقرۀ گلابتون (غرشی، 34). گلابتون نخ ابریشم بسیار ظریفی است که به دور آن، رشتۀ نازکی از طلا یا نقره پیچیده شده باشد ( لغت‌نامه، ذیل زری). معمولاً مقدار طلای این رشته‌ها 2٪ تا 3٪ است، اما در گلابتونهای برخی از زریهای دورۀ صفوی، تا 50 ٪ طلا نیز به کار رفته است (روح‌فر، «نگاهی به»، 74). در زریهای اصل، زمینۀ عمده را گلابتون تشکیل می‌دهد، ولی زریهایی هم بافته می‌شوند که در آن طلا به کار نبرده‌اند و زری‌نما نامیده می‌شوند (بهنام، 17). معمولاً زمینه یا در اصطلاح، بوم پارچه‌های زربفت از نخ ابریشم است و گلابتون جزو نخهای پود است که با آن نقش‌اندازی می‌شود (روح‌فر، نگاهی بر، 41). نخ گلابتون از نظر ظرافت و ضخامت درجاتی دارد که در بافت زری بسیار مؤثر است (همان، 40). 
تولید الیاف گلابتون شامل فرایند کوبیدن، کشیدن و نورد کردن طلا ست. فلزهای گران‌بها را می‌کشند و به شکل سیم نازک تختی نورد می‌کنند و آن را به‌صورت مارپیچ، دور نخهای ابریشمی یا کتانی می‌پیچند. این نوع نخ فلزی بسیار درخشان و پرتلألؤ است و در برابر فرسایش مقاومت دارد، اما احتیاج به مقادیر بسیاری از این فلز قیمتی هست؛ از این رو، پارچه سنگین و گران می‌شود (وولف، 158). فن تولید نخ چرمی زراندود، که در چین ابداع شد، در زمان چیرگی مغولان به ایران راه یافت و برای تولید پارچه‌های زربفت استفاده شد. نوارهای کاغذی زراندود نیز از دیگر فنونی بود که در پایان این دوره از میان رفت (همانجا).

دار زری‌بافی و طرز کار با آن

ساختمان دستگاههای زری‌بافی معمولاً شامل افزار و آلات چوبی است که به سبک کهن و بسیار ساده و معمولی ساخته می‌شود. در بافت زری، پیش‌تر، از دستگاهِ دستوری استفاده می‌کردند، ولی بعدها دستگاه ژاکارد جای آن را گرفت. تفاوت اصلی این دو دستگاه در شیوۀ اجرای نقش در زمان بافت است. شیوۀ نقش‌اندازی این دو دستگاه بدین شرح است: 

دستگاه دستوری

دستور شامل مقدار معینی نخ است که نقشۀ بافت به‌صورت نخهای حلقه‌ای‌شکل (گوشواره) در آن تعبیه شده است. نخ دستور از 9 دسته نخ سه‌لا تشکیل می‌شود. این نخها به کمک حلقه‌های فلزی درون یک قاب قرار می‌گیرند و محکم می‌شوند. دستور در قسمت بالایی دستگاه قرار دارد و گوشواره‌کش در این قسمت می‌نشیند و با کشیدن گوشواره‌ها دستور نقشه را اجرا می‌کند (حشمتی، 26). بافنده معمولاً در پشت دستگاه، و گوشواره‌کش بالای دستگاه قرار دارند. کار گوشواره‌کش در بالای دستگاه بالا و پایین آوردن نقشه‌ای است که پیش‌تر روی نخ نقش‌بندی شده و هدایت آن به سوی بافنده است و بافنده نیز پس از بالا آمدن نقشه، ابریشمهای الوان و نخ طلا و نقره (گلابتون) را روی ماکو سوار می‌کند و به داخل کار می‌فرستد و روی آن را شانه می‌زند و به این طریق، هر دو نفر با همکاری همدیگر روزانه 8 تا 35 سانتی‌متر زری تهیه می‌کنند (غرشی، همانجا).

دستگاه ژاکاردی

نام این دستگاه برگرفته از نام مخترع فرانسوی آن است. در این دستگاه، به جای گوشواره‌کش از دستگاه چله‌کشی ویژه‌ای که با کارت کار می‌کند (ژاکارد)، استفاده می‌شود. ژاکارد در واقع، همان دستگاه کارت‌خوان نساجی است. نقشۀ پارچه به شکل سوراخهایی روی کارتهایی ویژه اجرا می‌شود. این کارتها به ترتیب رنگها در دستگاه قرار می‌گیرند و اجرای نقشه را بر عهده دارند (حشمتی، همانجا). با این دستگاه یک نفر بافنده به‌تنهایی و بدون کمک گوشواره‌کش می‌تواند بافندگی کند؛ میزان کار روزانۀ این دستگاه تا 70 سانتی‌متر می‌رسد (غرشی، 34).
دستگاه زری‌بافی بر پایۀ دستگاه چله‌بافی، افقی است. در این دستگاه، ردیف تارها (چله‌ها) با زاویه‌ای به سمت بالا (سقف جایگاه بافت) به دور تیری چوبی می‌گردد، سپس آنها را به‌طور عمودی روی قرقره‌ای که به کمک وزنه‌هایی با کشش مستمر آویزان نگه داشته می‌شوند، می‌پیچانند تا عملیات پودکشی و سرانجام بافت صورت گیرد (حشمتی، همانجا).

اجزاء دار

اجزاء دار عبارت‌اند از: ماکو، ماسوره، دفتین، پدال، وردجوجه، قَلَنبک، سوک، نی، خرک، کلک ژاکارد و کارتهای نقش که همراه ژاکاردند (همو، 27-30).

انواع بافت

برخی پژوهشگران طی تحقیقات میدانی در کارگاههای زری‌بافی تهران و اصفهان، از زبان این هنرمندان به‌طور‌کلی 4 نوع زری را معرفی می‌کنند که این تفاوت صرفاً دربارۀ نحوۀ به‌کارگیری نخهای گلابتون و میزان آن در بافت است که این میزان تأثیر بسزایی در لطافت یا خشن بودن پارچۀ زربفت دارد. تارها در پارچۀ زری یکسان و در کل از الیاف ابریشم، و پودها از دو الیاف تشکیل می‌شود (روح‌فر، «نگاهی به»، 74). 
الیاف ابریشم و الیاف گلابتون و تفاوت در نحوۀ بافت انواع پارچه‌های زربفت صرفاً در میزان به‌کارگیری نخهای پود است؛ یعنی در کم و زیاد بودن ابریشم و گلابتون. این 4 نوع زری اینها ست: 
1. زربفتی که تار آن از الیاف ابریشم، و پودها از الیاف ابریشم و الیاف گلابتون است. در این نوع، شمار الیاف گلابتون بیشتر از الیاف ابریشم است و این نوع زری به سبب زیاد بودن نخهای گلابتون در بافت، سنگین و کمی خشن است. بافندگان برای این نوع زری، اصطلاح زری دارایی‌باف را به کار می‌برند. 

2. در نوع دومِ پارچه‌های زربفت، همانند نوع اول، تارها از ابریشم، و نخهای پود از ابریشم و گلابتون است، ولی برعکس نوع اول، شمار الیاف ابریشم بیشتر از الیاف گلابتون است. این نوع زری بسیار لطیف و ظریف است که اگر کسی با نحوۀ بافت آن آشنا نباشد، ممکن است آن را با پارچۀ تمام‌ابریشم اشتباه کند. هنرمندان به این نوع پارچۀ زری، زری اطلس‌باف می‌گویند.
3. نوع سوم که به آن «زری لُپه‌باف پشت‌کلاف» می‌گویند، از نظر نوع و میزان الیاف ابریشم و گلابتون شبیه نوع دوم، اما روش بافت آن متفاوت است. بافت آن به ترتیبی صورت می‌گیرد که الیاف پود در پشت پارچه متمرکز و مشخص است؛ دقیقاً مانند پشت پارچه‌هایی که گل‌دوزی می‌شود و اگر کسی با این نوع بافت آشنایی نداشته باشد، آن را با پارچۀ گل‌دوزی‌شده اشتباه می‌گیرد. در بافت پارچه، تارها زمینه و متن را تشکیل می‌دهند و نقوش به‌وسیلۀ پودها ایجاد می‌شود.
4. پارچه‌های مخمل زربفت که افزون بر تار و پود، پرز هم دارند. در این نوع بافت، تارها و پرزها عموماً از ابریشم، و پودها از الیاف گلابتون است و به‌نحوی بافته می‌شود که نقوش حالتی گرد نسبت به زمینه می‌یابند (همانجا).

 شمار افراد برای بافت

در کارگاههای سنتی زری‌بافی، افراد شرکت‌کننده در بافتِ یک زری شامل استاد ماسوره‌پیچ، استاد نقش‌انداز، شاگرد استاد ‌نقش‌انداز (نقش‌خوان)، استاد بافنده و گوشواره‌کش است (حشمتی، 30).

مآخذ

آقاجمال خوانساری، محمد، «عقائد النساء»، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، 1349 ش؛ آلمانی، هانری رنه دُ.، از خراسان تا بختیاری، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1378 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیر‌سیاقی، تهران، 1335 ش؛ ابن‌بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1337 ش؛ ابن‌حوقل، محمد، سفرنامه، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1366 ش؛ ابن‌خلدون، مقدمه، ترجمۀ محمد پروین گنابادی، تهران، 1347 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1374 ش؛ الگروو مکداول، ج.، «نساجی»، هنرهای ایران، به کوشش ر. دبلیو. فریه، ترجمۀ پرویز مرزبان، تهران، 1374 ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1363 ش؛ اندروز، پ. ا. و م. اندروز، «لباس کردها و ترکها در آذربایجان»، پوشاک در ایران زمین، از سری مقالات دانشنامۀ ایرانیکا، به کوشش احسان یارشاطر، ترجمۀ پیمان متین، تهران، 1382 ش، ج 1؛ انصاف‌پور، غلامرضا، تاریخ زندگی اقتصادی روستاییان و طبقات اجتماعی ایران، تهران، 1352 ش؛ اوتر، ژان، سفرنامه، ترجمۀ علی اقبالی، تهران، 1363 ش؛ باربارو، ج.، «سفرنامه»، سفرنامه‌های ونیزیان در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1349 ش؛ بامداد، مهدی، شرح‌حال رجال ایران، تهران، 1371 ش؛ برآبادی، احمد، پوشاک محلی خراسان جنوبی (1)، تهران، 1393 ش؛ بک، ل.، «پوشاک ایلات قشقایی»، پوشاک ... (نک‍ : هم‍ ، اندروز)؛ بهشتی‌پور، مهدی، تاریخچۀ صنعت نساجی ایران، تهران، 1343 ش؛ بهنام، عیسى، صنایع دستی ایران، تهران، 1341 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامـه، تـرجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ پیرنیـا، حسن، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان، تهران، 1355 ش؛ پیگولوسکایا، ن. و.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1367 ش؛ همو و دیگران، تاریخ ایران، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1346 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، 1336 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش الٰهه تیرا، تهران، 1388 ش؛ تمیم‌داری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، تهران، 1383 ش، دفتر دوم و سوم؛ جمال‌زاده، محمدعلی، گنج شایگان، تهران، 1335 ش؛ جملی کارری، ج. ف.، سفرنامه، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، 1348 ش؛ چیت‌ساز، محمدرضا، تاریخ پوشاک ایرانیان (از ابتدای اسلام تا حملۀ مغول)، تهران، 1379 ش؛ حشمتی رضوی، فضل‌الله، «زری و مخمل»، دانشنامۀ کاشان، تهران، 1386 ش؛ دروویل، گاسپار، سفر در ایران، ترجمۀ منوچهر اعتمادمقدم، تهران، 1367 ش؛ ذکاء، یحیى، لباس زنان ایران، تهران، 1336 ش؛ رستم‌الحکما، محمدهاشم، رستم التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1352 ش؛ رمضان‌خانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ روح‌فر، زهره، نگاهی بر پارچه‌بافی دوران اسلامی، تهران، 1380 ش؛ همو، «نگاهی به تاریخ پوشاک: زری‌بافی در دورۀ صفوی»، کتاب ماه هنر، تهران، 1378 ش، شم‍ ‍‍17- 18؛ همو، هنر پارچه‌بافی دورۀ قاجار، تهران، 1391 ش؛ ریاضی، محمدرضا، طرحها و نقوش و لباسها و بافته‌های ساسانی، تهران، 1382 ش؛ سانسون، سفرنامه، ترجمۀ تقی تفضلی، تهران، 1346 ش؛ سایکس، پرسی، سفرنامه، ترجمۀ حسین سعادت نوری، تهران، 1363 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج‌فارس، به کوشش احمد اقتداری و علی ستایش، تهران، 1342 ش؛ سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علی‌اصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ سفرنامۀ مارکوپولو، ترجمۀ حبیب‌الله صحیحی، تهران، 1350 ش؛ سیلوا ای فیگروا، گارثیا، سفرنامه، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1363 ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شریعتی، حفیظ‌الله، فرهنگ شفاهی مردم هزاره، کویته، 1390 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ شیل، مری، خاطرات، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهـران، 1362 ش؛ صباغ‌پور آرانی، طیبه، خانـۀ ایرانی (نقش‌مایه‌های سنتی در خانـه‌آرایی)، تهـران، 1393 ش؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1335 ش؛ علی‌بابایی، اکرم، اصناف در دورۀ ناصری بر مبنای اسناد، تهران، 1394 ش؛ غرشی، مهدی و محمد طریقی، «با کارگاههای زری‌بافی هنرهای زیبای کشور آشنا شوید»، هنر و مردم، تهران، 1341 ش، شم‍‍4؛ غیبی، مهرآسا، هشت‌هزار سال تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، تهران، 1385 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فلور، ویلم، صنایع کهن در دورۀ قاجار، ترجمۀ علیرضا بهارلو، تهران، 1393 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کلاویخو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1344 ش؛ کمپفر، ا.، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ گیرشمن، رمان، هنر ایران (در دوران پارتی و ساسانی)، ترجمۀ بهرام فره‌وشی، تهران، 1350 ش؛ همو، هنر ایران (در دوران ماد و هخامنشی)، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1346 ش؛ لسترنج، گ.، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، 1337 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مرادی، صحبت‌الله، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، تویسرکان، 1375 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1390 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ مقدسی، مطهر، آفرینش و تاریخ، ترجمۀ محمدرضا شفیعی‌کدکنی، تهران، 1349 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میرزاسمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1368 ش؛ مینورسکی، و.، «سازمان اداری حکومت صفوی»، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، همراه تذکرة الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1334 ش؛ نجمی، ناصر، تهران در یک‌صد سال پیش، تهران، 1368 ش؛ نراقی، حسن، تاریخ اجتماعی کاشان، تهران، 1345 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ تمدن ایران ساسانی، تهران، 1331 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش؛ وولف، هانس ا.، صنایع دستی کهن ایران، ترجمۀ سیروس ابراهیم‌زاده، تهران، 1372 ش؛ ویلسن، ج. ک.، تاریخ صنایع ایران، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1317 ش؛ همایونی، صادق، گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ هوار، کلمان، ایران و تمدن ایرانی، ترجمۀ حسن انوشه، تهران، 1363 ش؛ نیز: 

Gluck, J. and S. H. Gluck, A Survey of Persian Handicraft, Tehran etc., 1977.
عارفه صابری افتخاری
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: