صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / بلخ /

فهرست مطالب

از مغول‌ تاکنون‌

سلطان‌ محمد خوارزمشاه‌(سل 596-617ق‌ / 1200-1220م‌) پس‌ از نخستین‌ برخورد با مغولان‌ که‌ به‌ ناکامی‌ و پریشانی‌ وی‌ انجامید، کوشید که‌ دیگر با آنان‌ روبه‌رو نشود. او به‌ بلخ‌ رفت‌ و از آنجا نیز به‌ نیشابور شتافت‌ (نک‍ : جوینی‌، 2 / 103-109). در 617ق‌، سپاهیان‌ مغول‌ به‌ فرماندهی‌ چنگیزخان‌ از گذرگاه‌ ترمذ و رود جیحون‌ گذشتند و به‌ بلخ‌ رسیدند (ابن‌ اثیر، 12 / 390؛ رشیدالدین‌، 1 / 518؛ اشپولر، .(36
بلخ‌ در این‌ زمان‌ بزرگ‌ترین‌ شهر خراسان‌ به‌ شمار می‌رفت‌. پیشوایان‌ شهر با پیشکشهایی‌ نزد چنگیز رفتند و فرمانبرداری‌ خود را اعلام‌ داشتند، ولی‌ از آنجا که‌ سلطان‌ جلال‌‌الدین‌ (پسر سلطان‌ محمد خوارزمشاه‌) هنوز در برابر مغولان‌ پایداری‌ می‌کرد، چنگیز به‌ فرمانبرداری‌ بلخیان‌ اعتماد نکرد. به‌ فرمان‌ او مردم‌ بلخ‌ را به‌ بهانۀ سرشماری‌ به‌ صحرا بردند و زن‌ و مرد و کوچک‌ و بزرگ‌ را به‌ سربازان‌ واگذار کردند و همه‌ را از دم‌ تیغ‌ گذرانیدند. مغولان‌ شهر را سوزاندند و خانه‌ها را ویران‌ ساختند و بار دیگر، هنگام‌ بازگشت‌ آن‌ گروه‌ از بلخیان‌ را که‌ از دید مغولان‌ پنهان‌ مانده‌ بودند، یافتند و کشتند و هر جا دیواری‌ برجای‌ مانده‌ بود، ویران‌ ساختند (جوینی‌، 1 / 103-104؛ رشیدالدین‌، 1 / 518-519). بدین‌‌ترتیب‌، پس‌ از حملۀ چنگیز از بلخ‌ جز ویرانه‌ای‌ بیش‌ نماند (وصاف‌، 319). ابن‌ اثیر تسخیر بلخ‌ به‌ دست‌ مغولان‌ را به‌ گونه‌ای‌ دیگر نوشته‌ است‌. بنا به‌ نوشتۀ او، مردم‌ بلخ‌ از مغولها امان‌ خواستند و بدیشان‌ امان‌ داده‌ شد، مردم‌ نیز شهر را تسلیم‌ کردند. مغولان‌ به‌ مردم‌ شهر آزار نرسانیدند و پس‌ از گماردن‌ شحنه‌ای‌، از آنجا رفتند (همانجا). برخی‌ از پژوهندگان‌ از نوشتۀ ابن‌ اثیر چنین‌ برداشت‌ کرده‌اند که‌ ویرانی‌ بلخ‌، بعدها بر اثر شورش‌ مردم‌ در برابر مغولان‌ روی‌ داده‌ است‌ (بارتولد، .(438
به‌ گفتۀ مارکوپولو که‌ در سالهای ‌671-672ق‌ / 1272-1273م‌ و 692-693ق‌ / 1293-1294م‌ به‌ ایران‌ سفر کرده‌ بوده‌ است‌ (نک‍ : گابریل‌، 52)، بلخ‌ در روزگاران‌ پیشین‌ بزرگ‌ترین‌ و شریف‌‌ترین‌ِ شهرهایی‌ بوده‌ که‌ به‌ دست‌ تاتارها غارت‌ و نابود شده‌ بوده‌ است‌. او از کاخهای‌ مرمرین‌ و خانه‌های‌ زیبای‌ این‌ شهر ــ که‌ به‌ هنگام‌ دیدارش‌، همه‌ ویران‌ بوده‌اند ــ سخن‌ گفته‌ است‌ («سفرنامه‌...»، .(I / 151
بلخ‌ از جمله‌ سرزمینهایی‌ بود که‌ چنگیز آن‌ را به‌ پسرش‌، جغتای‌ بخشید (اقبال‌، 1 / 110). این‌ سرزمین‌ در سدۀ 7ق‌ / 13م‌ جزو قلمرو خانهای‌ جغتایی‌ به‌ شمار می‌رفت‌ (بارتولد، تذکره‌ ...، 63-64). برخی‌ از مورخان‌ بازسازی‌ بلخ‌ را به‌ کبگ‌ خان‌ جغتایی‌ (د 726ق‌ / 1326م‌) نسبت‌ داده‌اند (همان‌، 63؛ منز، 46)، ولی‌ ابن‌‌بطوطه‌ که‌ در سدۀ 8ق‌ / 14م‌ از بلخ‌ دیدار کرده‌ (بارتولد، همانجا، که‌ تاریخ‌ این‌ دیدار را 734ق‌ ذکر می‌کند)، در گزارش‌ خود این‌ شهر را شهری‌ ویران‌ وصف‌ کرده‌ است‌. او دربارۀ رفتار چنگیز در این‌ شهر می‌نویسد که‌ وی‌ یک‌سوم‌ مسجد بلخ‌ را که‌ از بهترین‌ مسجدهای‌ جهان‌ بود، به‌ طمع‌ یافتن‌ گنج‌، ویران‌ کرد (ص‌ 394). 
در سالهای‌ آغازین‌ پیشرفت‌ امیر تیمور گورکانی‌ (حک‍ 771-807ق‌ / 1369-1404م‌) در ماوراءالنهر، بلخ‌ در تصرف‌ امیر حسین‌، برادر زن‌ امیر تیمور بود (نظام‌الدین‌، 15). امیر حسین‌ قصد داشت‌ با مرمت‌ شهر بلخ‌ و دژ آن‌ (قلعۀ هندوان‌)، شهر را مرکز حکومت‌ خود قرار دهد؛ وی‌ تیمور را نیز از این‌ تصمیم‌ خود آگاه‌ کرد و با وجود مخالفت‌ او این‌ کار را انجام‌ داد (همو، 51-52؛ میرخواند، 1023-1024). تاریخ‌ این‌ بازسازی‌ 769ق‌ / 1368م‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (بارتولد، همانجا؛ منز، 74). پس‌ از اختلافی‌ که‌ میان‌ امیرحسین‌ و تیمور روی‌ داد، در 772ق‌ در بلخ‌ جنگی‌ میان‌ آن‌ دو درگرفت‌ که‌ به‌ شکست‌ و کشته‌ شدن‌ امیرحسین‌ انجامید (نظام‌الدین‌، 59-60؛ بارتولد، همانجا). تیمور پس‌ از تصرف‌ قلعۀ هندوان‌ آن‌ را ویران‌ ساخت‌ (شرف‌ الدین‌، 1 / 155) و بیشتر مردم‌ بلخ‌ را نیز به‌ گناه‌ وفاداری‌ به‌ امیرحسین‌ کشت‌ (گروسه‌، .(492
کلاویخو که‌ در سفرش‌ (806 -809ق‌ / 1403- 1406م‌) بلخ‌ را دیده‌ است‌، آگاهیهایی‌ دربارۀ آن‌ به‌ دست‌ می‌دهد. بنا به‌ نوشتۀ او، شهر بلخ‌ بسیار بزرگ‌ بوده‌، و خاک‌ریزی‌ با 30 گام‌ پهنا در گرداگرد خود داشته‌ است‌. دیوار مشرف‌ بر این‌ خاک‌ریز، در بسیاری‌ نقاط شکسته‌ و ویران‌ شده‌ بوده‌، و درون‌ این‌ دیوار، دو دیوار دیگر بوده‌ است‌ که‌ شهر را از آنجا پاسداری‌ می‌کرده‌اند. در فضای‌ دیوار نخست‌ و دیوارهای‌ دوم‌ و سوم‌ خانه‌هایی‌ با جمعیت‌ اندک‌ وجود داشته‌، ولی‌ در مرکز شهر جمعیت‌ فراوانی‌ بوده‌ است‌ (ص‌ .(198 کلاویخو افزوده‌ است‌ که‌ از دیوار سوم‌ شهر بلخ‌ ــ که‌ بسیار استوار بنا شده‌ بود ــ به‌ دقت‌ نگهداری‌ می‌کردند (همانجا). 
در سدۀ 9ق‌ / 15م‌، بلخ‌ بخشی از قلمرو تیموریان به‌ شمار می‌رفت‌ (بارتولد، همان‌، 64؛ مختارف‌، هشت‌). این‌ شهر چندی‌ در دست‌ سلطان‌ حسین بایقرا (سل‍ ح‌ 875-911ق‌ / 1470-1505م‌) قرار گرفت‌ (خواندمیر، 4 / 210-211) که‌ فرمانروایی‌ بلخ‌ را به‌ فرزندش بدیع‌الزمان‌ میرزا واگذار کرد (همو، 4 / 249-250). در 909ق‌ / 1503م‌ محمد خان شیبانی‌ (شیبک خان‌ ازبک‌) بلخ‌ را محاصره‌ کرد، ولی‌ به‌ سبب‌ پایداری مردم شهر، پس‌ از 3ماه‌ ناامید شد و دست از محاصره‌ کشید و به سمرقند بازگشت‌ (همو، 4 / 296-299). سپاهیان‌ شیبک‌ خان بار دیگر در زمان‌ سلطنت‌ بدیع‌الزمان‌ میرزا (سل‍ 911-913ق‌) به‌ بلخ‌ حمله‌ کردند و این‌بار توانستند بر آنجا دست‌ یابند و شهر را غارت‌ نمایند (همو، 4 / 371-372). 
پس‌ از آنکه‌ شاه‌ اسماعیل‌ اول‌ در 916ق‌ / 1510م‌ محمد خان‌ شیبانی‌ را شکست‌ داد، یکی‌ از سرداران‌ خود به‌ نام‌ بیرام‌ بیک‌ قرامانی‌ را به‌ فرمانروایی‌ بلخ‌ گماشت‌ (روملو، 160-164). در 981ق‌ / 1573م‌، بلخ‌ به‌ تصرف‌ عبدالله‌ خان‌ ازبک‌ (از دودمان‌ شیبانیان‌) درآمد و پسرش‌، عبدالمؤمن‌ خان‌ از 990ق‌ از سوی‌ وی‌ به‌ عنوان‌ فرمانروای‌ بلخ‌ برگزیده‌ شد (بارتولد، «عبدالله‌...»، 369-370). در 999ق‌ / 1591م‌، عبدالمؤمن‌ خان‌ حوالی‌ بلخ‌ را مقر سپاهیان‌ خویش‌ قرار داد (افوشته‌ای‌، 367). پس‌ از خانهای‌ ازبک‌، برخی‌ از فرمانروایان‌ سلسلۀ اشترخانی (دربارۀ این‌ سلسله‌، نک‍ : ه‍ د، اشتر خانیان‌) نیز توانستند بلخ‌ را به‌ تصرف‌ درآورند، 
چنان‌ که‌ باقی‌ محمد خان‌ ــ که‌ در 1007ق‌ / 1598م‌ بر ماوراءالنهر دست‌ یافته بود ــ فرمانروایی‌ بلخ‌ را به‌ برادر کوچک‌ خود، ولی‌ محمد خان‌ سپرد (محمد یوسف‌، 124؛ نیز نک‍ : وامبری‌، 309). 
در 1011ق‌ / 1602م‌، شاه‌ عباس‌ اول‌ برای‌ باز پس‌ گرفتن‌ بلخ‌ به‌ خراسان‌ لشکر کشید و بلخ‌ را محاصره‌ کرد، ولی‌ بر اثر شیوع‌ وبا و پاره‌ای‌ مشکلات‌ ناگزیر به‌ عقب‌نشینی‌ شد (فلسفی‌، 4 / 136؛ وامبری‌، 311). در این‌ هنگام‌، سپاهیان‌ اشترخانی‌ از راه‌ رسیدند و سپاه‌ قزلباش‌ را شکست‌ دادند، به‌ طوری‌ که‌ شاه‌ عباس‌ تنها توانست‌ با گروه‌ اندکی‌ از یارانش‌ به‌ سوی‌ ایران‌ بازگردد (محمد یوسف‌، 129-130). 
در زمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌، حکومت‌ بلخ‌ در دست‌ نظر محمد خان‌ اشترخانی‌ بود که‌ پس‌ از درگذشت‌ برادرش‌، امام‌ قلی‌ خان‌ (1052ق‌ / 1642م‌) فرمانروای‌ اشترخانیان‌ شد، ولی‌ پس‌ از چندی‌ ناگزیر گردید به‌ دربار شاه‌ عباس‌ دوم‌ پناهنده‌ شود. شاه‌ ایران‌ او را با سپاهی‌ به‌ زادگاهش‌ گسیل‌ داشت و وی‌ توانست‌ با نیروی‌ ایرانیان‌، بلخ‌ را از دشمنان خود باز پس‌ گیرد (وامبری‌، 321). سبحان‌ قلی‌، از معروف‌ترین فرمانروایان‌ اشترخانی‌ 31 سال‌ در بلخ‌ فرمان‌ راند و سرانجام‌ در 1114ق‌ / 1702م‌ درگذشت‌ (همو، 335). از وضع‌ بلخ‌ در زمان‌ وی‌ آگاهیهایی‌ در دست‌ است‌؛ گویا در آغاز پادشاهی‌ او (1061ق‌ / 1651م‌) دو برج‌ شهر به‌ نامهای‌ «عیاران‌» و «آسیای‌ بادی‌» بر پا بوده‌ است‌، ولی‌ در 1118ق‌ / 1706م‌ مردم‌ برج‌ آسیای‌ بادی‌ را ویران‌ ساخته‌ بودند. درهمین‌ زمان‌، 12 مسجد از 40مسجد بلخ‌، نیز ویران‌ بوده‌ است‌ (محمد مؤمن‌، 27- 28). 
در 1149ق‌ / 1736م‌ نادرشاه‌ افشار، پسر بزرگ‌ خود، رضاقلی‌ را به‌ همراه‌ طهماسب‌ خان‌ جلایر برای‌ گرفتن‌ بلخ‌ بدان‌ سوی‌ فرستاد. رضاقلی‌ این‌ شهر را تصرف‌ کرد و ازبکان‌ را از آنجا راند (وارد، 46؛ وامبری‌، 337). در سدۀ 13ق‌ / 19م‌ بلخ‌ به‌ تصرف‌ خانهای‌ بخارا درآمد که‌ این شهر را ارج‌ بسیار می‌نهادند. در این‌ دوران‌، بلخ‌ مانند گذشته به‌ مادر شهر اسلام‌ (ام‌ البلاد) معروف‌ بود (بارتولد، تذکره‌، 64). در1261ق‌ / 1845م‌، بیماری‌ وبا بلخ‌ را فرا گرفت‌. ناراحتیهای‌ حاصل از این‌ بیماری‌ و آشفتگی‌ شهر سبب‌ گردید که‌ پایتخت‌ از بلخ‌ به‌ مزار شریف‌ انتقال‌ یابد. این‌ دگرگونی‌ در دورۀ فرمانروایی‌ امیر شیر علی‌ خان‌ بر افغانستان‌، به‌ وسیلۀ نایب‌ علی‌ خان‌، والی‌ شیعی‌ بلخ‌ در 1283ق‌ / 1866م‌ انجام‌ گرفت‌ (بارتولد، همانجا، نیز 67؛ دوپری‌، .(90 از این‌ پس‌، بلخ‌ به‌ روستایی‌ بی‌اهمیت‌ تبدیل‌ شد (همانجاها). 
در 1313ش‌ / 1934م‌، کار بازسازی‌ و نوسازی‌ بلخ‌ آغاز گردید و در جریان‌ آن‌، باغی‌ بزرگ‌ برگرد مزار خواجه‌ ابونصر پارسا (د 865ق‌ / 1461م‌) ــ که‌ به‌ مسجد سبز نیز معروف‌ است‌ ــ در مرکز شهر احداث‌ گردید و به‌ دور آن‌، خیابانهای‌ کمربندی‌ متحدالمرکزی‌ کشیده‌ شد. از این‌ باغ‌، 8خیابان‌ منشعب‌ می‌گردد که‌ محله‌های‌ شهر را به‌ یکدیگر پیوند می‌دهند. در طرح‌ نوسازی‌ بلخ‌، همۀ ادارات‌ و بازارها نوسازی‌ شد، اما با این‌ وجود، مناطق‌ مسکونی‌ شهر به‌ سبب‌ جاذبه‌های‌ شهری‌ِ مزارشریف‌ برای‌ اهالی‌ منطقه‌، از توسعۀ مورد نظر برخوردار نگردید و تا 1352ش‌ / 1973م‌، از 270‘1دستگاه‌ خانه‌ای‌ که‌ در طرح‌ نوسازی‌ بلخ‌، پیش‌‌بینی‌ شده‌ بود، تنها 430 دستگاه‌ خانه‌ ساخته‌ شد. مزارخواجه‌ ابونصر پارسا و باغ‌ عمومی‌ آن‌ و همچنین‌ ویرانه‌های‌ بر جای‌ مانده‌ از بناهای‌ تاریخی‌ بلخ‌ که‌ امروزه‌ در جای‌ جای‌ شهر دیده‌ می‌شود، از جاذبه‌های‌ دیدنی‌ این‌ شهر است‌ (گروتسباخ‌، 129-130؛ دوپری‌، .(91 جمعیت‌ بلخ‌ آمیزه‌ای‌ از ازبکان‌ و تاجیکان‌ است‌ و مردم‌ آن‌ به‌ زبانهای‌ فارسی‌ دری‌ و ازبکی‌ سخن‌ می‌گویند («فرهنگ‌...»، IV / 99؛ الفینستون‌، 195؛ دولت‌آبادی‌، 30). 

مآخذ

 ابن‌ اثیر، الکامل‌؛ ابن‌ بطوطه‌، رحلة، به‌ کوشش‌ طلال‌ حرب‌، بیروت‌، 1407ق‌ / 1987م‌؛ افوشته‌ای‌، محمود، نقاوة الآثار، به‌ کوشش‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ اقبال‌ آشتیانی‌، عباس‌، تاریخ‌ مفصل‌ ایران‌، تهران‌، 1347ش‌؛ بارتولد، و. و.، تذکرۀ جغرافیای‌ تاریخی‌ ایران‌، ترجمۀ حمزه‌ سردادور، تهران‌، 1358ش‌؛ همو، «عبدالله‌ ابن‌ اسکندر»، گزیدۀ مقالات‌ تحقیقی‌، ترجمۀ کریم‌ کشاورز، تهران‌، 1358ش‌؛ جوینی‌، عطاملک‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1334ق‌ / 1916م‌؛ خواندمیر، غیاث‌الدین‌، حبیب‌ السیر، به‌ کوشش‌ محمد دبیر سیاقی‌، تهران‌، 1353ش‌؛ دولت‌آبادی‌، بصیر احمد، شناسنامۀ افغانستان‌، قم‌، 1371ش‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌ الله‌، جامع‌التواریخ‌، به‌ کوشش‌ محمد روشن‌ و مصطفى موسوی‌، تهران‌، 1373ش‌؛ روملو، حسن‌، احسن‌ التواریخ‌، به‌ کوشش‌ عبدالحسین‌ نوایی‌، تهران‌، 1357ش‌؛ شرف‌ الدین‌ علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌، به‌ کوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، 1336ش‌؛ فلسفی‌، نصرالله‌، زندگانی‌ شاه‌ عباس‌ اول‌، تهران‌، 1346ش‌؛ گروتسباخ‌، اروین‌، جغرافیای‌ شهری‌ در افغانستان‌، ترجمۀ محسن‌ محسنیان‌، مشهد، 1368ش‌؛ محمد مؤمن‌، جریدۀ بلخ‌، به‌ کوشش‌ مایل‌ هروی‌، 1357ش‌؛ محمد یوسف‌ منشی‌، تذکرۀ مقیم‌ خانی‌، به‌ کوشش‌ فرشته‌ صرافان‌، تهران‌، 1380ش‌؛ مختارف‌، احرار، تاریخ‌ عمومی‌ شهر بلخ‌ در قرون‌ وسطی‌، به‌ کوشش‌ علیرضا خدا قلی‌پور، تهران‌، 1381ش‌؛ منز، ب‌. ف‌.، برآمدن‌ و فرمانروایی‌ تیمور، ترجمۀ منصور صفت‌گل‌، تهران‌، 1377ش‌؛ میرخواند، محمد، روضةالصفا، تلخیص‌ عباس‌ زریاب‌، تهران‌، 1373ش‌؛ نظام‌الدین‌ شامی‌، ظفرنامه‌، به‌ کوشش‌ محمد پناهی‌ سمنانی‌، تهران‌،1363ش‌؛ وارد، محمدشفیع‌، تاریخ نادرشاهی‌، به‌ کوشش‌ رضا شعبانی‌، تهران‌، 1369ش‌؛ وامبری‌، آرمینیوس‌، تاریخ‌ بخارا، ترجمۀ محمد روحانی‌، تهران‌، 1380ش‌؛ وصاف‌، تاریخ‌، تحریر عبدالمحمد آیتی‌، تهران‌، 1346ش‌؛ نیز:

W. W., Turkestan Down to the Mongol Invasion, London, 1977; The Book of Ser Marco Polo, tr. and ed. H. Yule, New York, 1926; Clavijo, Embassy to Tamerlane, tr. G. Le Strange, London, 1928; Dupree, N. H., The Road to Balkh, Kabul, 1967; Elphinstone, M., An Account of the Kingdom of Caubul, Karachi, Oxford University Press; Gabriel, A., Marco Polo in Persien, Vienna, 1963; Grousset, R., L' Empire des steppes, Paris, 1948; Historical and Political Gazetteer of Afghanistan, ed. L. W. Adamec, Graz, 1979; Spuler, B., İran Moğolları, tr. C. Köprülü, Ankara, 1957.

محسن‌ احمدی‌


II. ادبیات

بلخ‌ یکی‌ از مراکز مهم‌ تاریخی‌ و فرهنگی‌ ایران‌ بوده‌ است‌. از این‌ شهر که‌ به‌ بلخ‌ بامی‌ (بامیک‌) و بلخ‌ شایگان‌ نیز نام‌بردار بوده‌، در منابع‌ تاریخی‌ و ادبی‌ با صفات‌ و القاب‌ دیگر همچون‌ گُزین‌، غَرّاء، حَسناء، بَهیه‌، دارالفقاهة، دارالاجتهاد، قبةالاسلام‌ و جز آنها نیز یاد شده‌ است‌ ( طبری‌، 1 / 382؛ بلعمی‌، 449؛ دقیقی‌، 49، 92؛ ناصرخسرو، 603؛ انوری‌، 1 / 403؛ صفی‌الدین‌ بلخی‌، 28-30، 52؛ محمد مؤمن‌، 8-10). 
ناصرخسرو بلخ‌ را خانۀ حکمت‌ (ص‌ 172) و چونان‌ بهشت‌ (ص‌ 511) می‌داند. انوری‌ در قصیده‌ای‌ به‌ مطلع‌ «ای‌ مسلمانان‌ فغان‌ از دور چرخ‌ چنبری‌» (1 / 470- 475) ــ که‌ سوگندنامه‌ای‌ در رد و نفی‌ قصیدۀ هجو بلخ‌ است‌ که‌ به‌ ناروا به‌ او نسبت‌ داده‌ بودند ــ ضمن‌ مدح‌ این‌ شهر و بزرگان‌ آن‌، بلخ‌ را به‌ زر جعفری‌ مانند می‌کند و می‌گوید اگر آسمان‌ طفل‌ بود، بلخ‌ دایگی‌ آن‌ را به‌عهده‌ می‌گرفت‌ (1 / 470، 472). این‌گونه‌ تعبیرات‌، القاب‌ و نامها بیانگر اهمیت‌ این‌ سرزمین‌ در نظر ادبا و علما بوده‌ است‌. بازورث‌ برآن‌ است‌ که‌ رونق‌ اقتصادی‌ بلخ‌ باعث‌ رشد فرهنگی‌ آن‌ گردید، مدارس‌ و مکتب‌خانه‌هایی‌ در آن‌ بنا شد و دانشمندان‌ و شاعران‌ بسیاری‌ در این‌ شهر پرورش‌ یافتند (نک‍ : ایرانیکا، III / 589؛ نیز مشایخ‌، 28-29، 37؛ گیرشمن‌، 218). 
بلخ‌ در ایران‌ باستان‌ بیش‌ از یک‌ میلیون‌ جمعیت‌ داشت‌ و شکوفایی‌ اقتصادی‌ آن‌ چنان‌ بود که‌ یونانیان‌ آن‌ را گوهر ایران‌ می‌نامیدند (بهار، مهرداد، شصت‌). این‌ اهمیت‌ در دورۀ اسلامی‌ نیز به‌ قوت‌ خود باقی‌ بود و از لحاظ مرکزیت‌ علمی‌ و ادبی‌ در قلمرو اسلام‌، با بصره‌ و کوفه‌ برابری‌ می‌کرد (حبیبی‌، «فضایل‌»، 3؛ مشایخ‌، 7)؛ چنان‌که‌ صفی‌الدین‌ بلخی‌ در سدۀ 6ق‌ بلخ‌ را با 400 مدرسه‌ و 900 دبیرستان‌ معتبر، 1200 مفتی‌ و 520 ادیب‌ ماهر وصف‌ کرده‌ است‌ (ص‌ 21، 41). مدرسۀ نظامیۀ بلخ‌ را از مشهورترین‌ مدارس‌ نظامیه‌، و بلکه‌ کهن‌ترین‌ آنها به‌شمار آورده‌اند (فروزانفر، مباحثی‌ ...، 254؛ صفا، 2 / 234-235؛ فرای‌، بخارا...، 189؛ کسایی‌، 71، 234). افزون‌ بر نظام‌الملک‌، تنی‌ چند از بزرگان‌ دیگر هم‌ مدارسی‌ در این‌ شهر بنا کردند (عوفی‌، 232؛ خواندمیر، 3 / 629؛ صفا، 1 / 267). رشیدالدین‌ وطواط، شاعر و ادیب‌ سدۀ 6 ق‌ از پرورش‌یافتگان‌ نامدار نظامیۀ بلخ‌ است‌ (صفا، 2 / 240، 628؛ فروزانفر، سخن‌...، 324؛ کسایی‌، 236). 
اکثر اهل‌ بلخ‌ به‌ ظرافت‌ و لطافت‌ طبع‌، تیزفهمی‌ و دقت‌نظر و دوستداری‌ علما و مشایخ‌ مشهور بودند (ابن‌حوقل‌، 374؛ مقدسی‌، 301، 302؛ صفی‌الدین‌ بلخی‌، 52؛ محمد مؤمن‌، 22) و گفته‌اند که‌ در هیچ‌ شهری‌ به‌ اندازۀ بلخ‌ عالم‌ و فاضل‌ دیده‌ نشده‌ است‌ (صفی‌الدین‌ بلخی‌، 24). 
برخی‌ از محققان‌ منشأ عرفان اسلامی‌ را بلخ‌ و معبد «نوبهار» آن‌ می‌دانند و براساس‌ این‌ باور، زندگی‌ ابراهیم‌ ادهم‌ بلخی‌ را با بودا مقایسه‌ می‌کنند (فرای‌، «عصر...»، 158-159؛ میرعابدینی‌، 150). خانقاههایی نیز مانند خانقاه حضرت مولوی‌، خانقاه‌ میرکمال‌، خانقاه‌ صوفی خواجه‌ در این‌ شهر دایر بوده‌ است‌ (محمد مؤمن‌، 28). 
پژوهشگران، زبان‌ اهل‌ بلخ‌ را زبان‌ «دری‌» دانسته‌اند (همو، 11؛ صفی‌الدین بلخی‌، 17، 29-30؛ بهار، محمدتقی‌، 1 / 19، 26-27؛ همایی‌، 1 / 161؛ صفا، 1 / 141-142، 160؛ شکورزاده‌، 81، 83). آثار زرتشتی‌ برجا مانده‌ از ایران‌ کهن‌ و کشف‌ مجسمۀ اناهیتا در بلخ‌ حاکی‌ از رواج‌ زبانهای‌ قدیم ایرانی‌ در این‌ سرزمین‌ است‌ (داندامایف‌، .(237 زبان‌ اوستایی‌ در بلخ‌ کهن‌ رایج‌ بوده‌ است‌ و برخی‌ از محققان‌ این‌ زبان‌ را «زبان‌ قدیم‌ بلخ‌» دانسته‌اند (براون‌، 1 / 40). یادگارهایی‌ از زبان‌ سغدی‌، شاخه‌ای‌ از زبانهای‌ ایرانی‌، همچنان‌ در بلخ‌ باقی‌ است‌ (بهار، محمدتقی‌، 1 / 18). نیز برخی‌ حدس‌ می‌زنند که‌ رواج‌ زبان‌ فارسی‌ میانه‌ در بلخ‌ پیش‌ از اسلام‌، مایۀ گسترش‌ بیشتر این‌ زبان‌ به‌ سوی‌ مشرق‌ و شمال‌ گردید (فرای‌، همان‌، .(52 صفا دو بیت‌ هجوآمیز دربارۀ اسدبن‌ عبدالله‌ قسری‌ حاکم‌ خراسان‌ (نک‍ : طبری‌، 5 / 389-390) را که‌ از جملۀ نخستین‌ شعرهای‌ برجای‌ مانده‌ از زبان‌ دری‌ است‌، به‌ بلخیان‌ نسبت‌ می‌دهد (1 / 148-149؛ نیز نک‍ : ریپکا، 216). 
خط اوستایی‌ هم‌ از خطوط رایج‌ در بلخ‌ بوده‌ است‌، اما پس‌ از سلطۀ یونانیان‌، خط یونانی‌ رواج‌ یافت‌ که‌ تا سدۀ 8م‌ بدان‌ می‌نوشتند (بهار، مهرداد، شصت‌ ـ شصت‌ و یک‌؛ فرای‌، بخارا، 19؛ میرعابدینی‌، 178-179؛ نیز نک‍ : کریستن‌ سن‌، 41). خط دیگری‌ به‌ نام‌ «خَروشتی‌» نیز در بلخ‌ رواج‌ داشته‌ است‌. بر مسکوکات‌ بنیان‌گذار اشکانیان‌، یعنی‌ اشک‌ بلخی‌ که‌ مربوط به‌ حدود سال‌ 250ق‌م‌ است‌، خط یونانی‌ و خروشتی‌ دیده می‌شود. بر سکه‌های‌ ساسانیان‌ نیز در سدۀ 4م‌ در بلخ‌ 3 گونه‌ خط یونانی‌، پهلوی‌ و برهمایی‌ دیده‌ می‌شود. از سکه‌های‌ مضروب‌ در اوایل‌ سدۀ 2ق‌ در بلخ‌ معلوم‌ است‌ که‌ از همین‌ روزگار، برخی‌ انواع‌ خط عربی‌ هم‌ رواج‌ داشته‌ است‌ (میرعابدینی‌، 178-181؛ حبیبی‌، تاریخ‌...، 21، 24-25، 66، 69، 87 بب‍‌ ). 
از میان‌ دانشمندان و ادیبانی که‌ از بلخ‌ برخاستند، می‌توان‌ به‌ شهید بلخی‌، ابوالمؤید بلخی‌، عنصری‌، ناصرخسرو، رشید وطواط، برهان‌الدین بلخی‌، صفی‌الدین‌ بلخی و مولانا جلال‌الدین‌ اشاره‌ کرد (دولتشاه‌، 46، 87، 193؛ براون‌ 2(2) / 200؛ صفا، 1 / 391، 401، 404، 2 / 443-444، 450، 3(2) / 1056؛ یاقوت‌، 19 / 29-34؛ قزوینی‌، 223). افزون‌ بر این‌، شاعران‌، ادیبان‌ و دانشمندانی‌ چون‌ قطران‌ بن‌ منصور ترمذی که‌ بسیاری‌ از شاعران‌ بلخ‌ و ماوراءالنهر شاگرد او بودند (دولتشاه، 67)، انوری‌، ابوالفضل‌ بیهقی‌، خیام‌ نیشابوری‌، منوچهری، سلمان‌ ساوجی‌، شاه‌ نعمت‌الله‌ ولی‌ و ادیب صابر (همو، 86؛ بیهقی، 196؛ نظامی‌، 100؛ فروزانفر، مباحثی، 153، 287؛ صفا، 2 / 643، 3(2) / 996، 4 / 520) نیز مدتها در بلخ‌ اقامت‌ داشتند. 

مآخذ

ابن‌ حوقل‌، محمد، صورةالارض‌، بیروت‌، 1979م‌؛ انوری‌، محمد، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، 1347ش‌؛ براون‌، ادوارد، تاریخ‌ ادبی‌ ایران‌، ترجمۀ علی‌ پاشا صالح‌، تهران‌، 1335ش‌؛ بلعمی‌، محمد، تاریخ‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ بهار و محمد پروین‌ گنابادی‌، تهران‌، 1380ش‌؛ بهار، محمدتقی‌، سبک‌شناسی‌، تهران‌، 1337ش‌؛ بهار، مهرداد، اساطیر ایران‌، تهران‌، 1352ش‌؛ بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، به‌ کوشش‌ خلیل‌ خطیب‌ رهبر، تهران‌، 1368ش‌؛ حبیبی‌، عبدالحی‌، تاریخ‌ خط و نوشته‌های‌ کهن‌ افغانستان‌، کابل‌، 1350ش‌؛ همو، «فضایل‌ بلخ‌»، آریانا، 1348ش‌، س‌ 28، شم‍ 1؛ خواندمیر، غیاث‌الدین‌، حبیب‌ السیر، به‌ کوشش‌ محمددبیر سیاقی‌، تهران‌، 1362ش‌؛ دقیقی‌، محمد، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمدجواد شریعت‌، تهران‌، 1380ش‌؛ دولتشاه‌ سمرقندی‌، تذکرةالشعراء، به‌ کوشش‌ ادوارد براون‌، لیدن‌، 1318ق‌/1900م‌؛ ریپکا، یان‌ و دیگران‌، تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌، ترجمۀ کیخسرو کشاورزی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ شکورزاده‌، میرزا، تاجیکان‌، آریاییها و فلات‌ ایران‌، تهران‌، 1380ش‌؛ صفا، ذبیح‌الله‌، تاریخ‌ ادبیات‌ در ایران‌، تهران‌، 1339ش‌؛ صفی‌الدین‌ بلخی‌، عبدالله‌، فضایل‌ بلخ‌، ترجمۀ فارسی‌ عبدالله‌ محمد بلخی‌، به‌ کوشش‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، 1350ش‌؛ طبری‌، تاریخ‌، بیروت‌، 1409ق‌/1989م‌؛ عوفی‌، محمد، جوامع‌ الحکایات‌، گزیدۀ جعفر شعار، تهران‌، 1363ش‌؛ فروزانفر، بدیع‌الزمان‌، سخن‌ و سخنوران‌، تهران‌، 1358ش‌؛ همو، مباحثی‌ از تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌، به‌ کوشش‌ عنایت‌الله مجیدی، تهران‌، 1354ش‌؛ قزوینی‌، زکریا، عجائب‌ المخلوقات‌، به‌ کوشش‌ فردیناند ووستنفلد، ویسبادن‌، 1848م‌؛ کریستن‌ سن‌، آرتور، ایران‌ در زمان‌ ساسانیان‌، ترجمۀ رشید یاسمی‌، تهران‌، 1345ش‌؛ کسایی‌، نورالله‌، مدارس‌ نظامیه‌ و تأثیرات‌ علمی‌ و اجتماعی‌ آن‌، تهران‌، 1358ش‌؛ گیرشمن‌. ر.، ایران‌ از آغاز تا اسلام‌، ترجمۀ محمدمعین‌، تهران‌، 1336ش‌؛ محمد مؤمن‌، جریدۀ بلخ‌، به‌ کوشش‌ مایل‌ هروی‌، کابل‌، 1357ش‌؛ مشایخ‌ فریدنی‌، آزرمیدخت‌، بلخ‌، کهن‌ترین‌ شهر ایرانی‌ آسیای‌ مرکزی‌ در قرون‌ نخستین‌ اسلامی‌، تهران‌، 1376ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ کوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ میرعابدینی‌، ابوطالب‌، بلخ‌ در تاریخ‌ و ادب‌ پارسی‌، تهران‌، 1371ش‌؛ ناصرخسرو، دیوان‌، به‌ کوشش‌ جعفر شعار و کامل احمدنژاد، تهران‌، 1378ش‌؛ نظامی عروضی‌، احمد، چهار مقاله‌، به‌ کوشش‌ محمد قزوینی‌ و محمد معین‌، تهران‌، 1333ش‌؛ همایی‌، جلال‌الدین‌، تاریخ ادبیات ایران‌، تهران‌، 1366ش‌؛ یاقوت‌، ادبا؛ نیز:

Dandamaev, M. A, Iran pri pervikh akhemenidakh, Moscow, 1963; Frye. R. N., Bukhara, the Medieval Achievement, Oklahoma; id, The Golden Age of Persia, London, 1975; Iranica
ملیحه‌ مهدوی

 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: