تاریخنگاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/225398/تاریخنگاری
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
آنچه به تاریخنگاری شام نامبردار است، ترکیبی است از خصایص دو مکتب اهل حدیث و اخباریان مورخان منسوب به این مکتب، مانند عروة بن زبیر و عوانة بن حکم، اصلاً از رجال مکاتب اهلحدیث و اخباریان بهشمار میروند. در حقیقت هم مغازی و سیر، و هم فتوح و انساب در میدان تاریخنگاری نمایندگان این مکتب قرار داشت؛ ولی مغازی و سیر البته محل عنایت و اهتمام بیشتر بود و راویان شامی از دیر زمان به روایت مغازی شهرت داشتند؛ چنانکه اوزاعی(د 157ق / 773م)، پژوهش در سیر و مغازی را خاص دانشمندان شام و حجاز میدانست (ابویوسف، 2-3). توجه به این معنی از کسانی چون ابن عساکر (1 / 316) و ابن تیمیه هم نقل شده است (نک : مصطفى، 1 / 123-125).بیگمان یکی از وجوه شهرت شام به پژوهش و گردآوری روایات سیر و مغازی، تجمع گروهی از صحابه و تابعین و محدثان بزرگ طبقات بعدی در این سرزمین بوده است. از آن سوی، وقایع و روایات صرفاً تاریخی، خاصه روایات فتوح، به علل سیاسی و خاندانی میتوانست علاقۀ نخستین خلفا را به اهتمام به آن برانگیزد. چنانکه کهنترین یا یکی از کهنترین نوشتههای تاریخی عصر اسلامی، موسوم به کتاب الملوک و اخبار الماضین، به دعوت معاویه و به قلم عبید بن شریۀ جرهمینوشته شد (ابن ندیم، 102)؛ و روایـات شراحیل بـن مرثد تابعی ــ که خود در فتح دمشق شرکت داشت ــ از مهمترین و رایجترین روایات فتوح شام به شمار میرود (ابن حجر، 4 / 320). با این همه، به سبب فقدان آگاهی دقیق دربارۀ این کتاب و آثاری که گفتهاند در زمان امویان، دربارۀ جنگها و فتوح سوریه نوشته شده (دهان، 109)، نمیتوان جزئیات خصایص تاریخنگاری شام را، در نخستین دورۀ تکوین، به درستی باز شناخت. در واقع پس از استقرار دولت عباسی تا میانههای سدۀ 3ق اثر مهم و مکتوب تاریخی در این سرزمین یا دربارۀ آن نوشته نشد. برخی، علت این رکود را مهاجرت نویسندگان و دانشمندان شامی به عراق دانستهاند (همو، 109-110).همینجا باید یادآور شد که اتحاد فرهنگی مصر و شام هم، در همین سالها با انتقال خصایص تاریخنگاری شام به مصر، به گونهای که تفکیک آندو از هم ناممکن مینماید، مؤکد شد. در سدۀ 3ق / 9م تألیف کتابهای تاریخ در مصر و شام روند قابل توجه به خود گرفت. البته اغلب آثاری که دربارۀ تاریخ این نواحی در دورۀ نخستین دولتهای این نواحی نوشته شده است، اکنون در دست نیست و بیشترین و بهترین اطلاعات ما دربارۀ آنها و حتى فاطمیان اولیه متکی بر آثار نویسندگان عصر جنگهای صلیبـی، از اتابکان زنگـی و ایوبیان تا ممالیک است. به هر حـال از کهنترین و مهـمترین نوشتههای مربوط به تاریـخ مصر تا سدۀ 3ق که اکنون موجود است، کتاب فتوح مصر و اخبارها از عبدالرحمان ابن عبدالحکم (د257ق / 871م) میتوان نام برد که دو روایت از آن در دست است (مصطفى، 2 / 164). کتاب سیرة احمد بن طولون نوشتۀ عبدالله بن محمد بلوی در اوایل سدۀ 4ق از کهنترین آثاری است که دربارۀ فرمانروایی از عصر اسلامی مصر نوشته شده، و موجود است. کتاب الولاة و کتاب القضاة از محمد بن یوسف کندی (د 350ق / 961م)، بهخصوص مشتمل بر اطلاعات گرانبهایی دربارۀ عصر اخشیدیان و طولونیان مصـر است. جـالب توجه آنکه کتاب العیـون الدعج فی حلی دولة بنی طغج، نوشتـۀ ابن سعید اندلسـی، متعلق به سدۀ 7ق، دربارۀ همان سلسلههاست که البته مبتنی بر شماری کتابهای معتبر تاریخی از سدههای پیشین است (سجادی، تاریخنگاری، 88).دربارۀ عصر سلجوقیان و اتابکان آل زنگی، آثاری چون تاریخ دمشق یا الذیل على تاریخ دمشق، نوشتۀ ابن قلانسی (د 555ق) از آثار گرانبها به شمار میرود (زکار، مقدمه بر تاریخ دمشق، 3-6، جم ). تاریخ دمشق نوشتۀ ابن عساکر (د 571ق / 1176م) هم از مهمترین تاریخهای محلی دمشق و شام، خاصه تاریخ فرهنگی آن است. در همین دوره، عمادالدین کاتب اصفهانی (د 597ق / 1201م) دو اثر مهم در تاریخ شام به روزگار زنگیان و ایوبیان نوشت. یکی موسوم به البرق الشامی، و دیگری به نام الفتح القسی فی الفتح القدسی که هردو از منابع گرانبهای یکی از مهمترین ادوار تاریخ مصر و شام (هملی، 86-87)، ولی با نثری مصنوع و منشیانه، به شمار میرود.یکی از مشهورترین تکنگاریها دربارۀ فرمانروایی اسلامیدر مصر و شام، کتاب سیرة صلاح الدین یا النوادر السلطانیة و المحاسن الیوسفیة، اثر بهاءالدین ابن شداد (د 632ق / 1234م) است که از زبان و بیانی روان برخوردار است (همو، 87). ابن اثیر(د630ق)، بزرگترین مورخ این عصر هم صاحب یکی از تواریخ دودمانی، دربارۀ ممدوحان خود، یعنی آل زنگی است که التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة نام دارد. ابوشامه (د 665ق / 1267م) نیز کتابی در تاریخ دو دودمان حاکـم بر مصر و شام ــ زنگیان و ایوبیان ــ دارد، با عنوان کتابالروضتین فی اخبار الدولتین که از اهمیت خاصی برخوردار است. عزالدین محمد ابن شداد (د 684ق / 1285م) از نخستین مورخانی است که دربارۀ سلاطین مملوک اثری با عنوان الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة پدید آورد که از مهمترین منابع تاریخ سوریه و مصر به شمار میرود (GAL,S, I / 883). کتاب مفرج الکروب فی اخبار بنی ایوب نوشتۀ جمالالدین ابن واصل هم از آثار معتبر دربارۀ ایوبیان و آغاز عصر ممالیک و جنگهای صلیبی است.باید گفت که در این حوزۀ جغرافیایی، تاریخهای عمومی معتبریچون تاریخالاسلام نوشتۀ شمسالدینمحمد ذهبی(د748ق / 1347م) و البدایة و النهایة نوشتۀ عمادالدین اسماعیل ابن کثیر (د774ق / 1372م) هم پدید آمد که اولی خاصه به سبب اشتمال بر تاریخ فرهنگی منطقه (صفدی، 2 / 163-164)، و دومی در تاریخ شام به روزگار مغولان از منابع مهم به شمار میروند.در پایان سدۀ 8ق کتاب الانتصار لواسطة عقدالامصار از ابندقماق(د 809ق / 1406م) و در نیمۀ اول سدۀ 9ق کتاب المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار نوشتۀ تقیالدین احمد مقریزی (د845ق / 1441م) از منابع معتبر و کممانند در تاریخ و جغرافیای مصر محسوب میشوند. در همین سده باید از آثار جمالالدین یوسف ابن تغری بردی، خاصه کتاب النجوم الزاهرة فی اخبار مصر و القاهرة یاد کرد که به ویژه به سبب اشتمال بر اطلاعات وسیع و دقیق از دورۀ فاطمیان به این سوی، و نیز استفاده از منابعی که اکنون در دست نیست، از اهمیتی خاص برخوردار است. پس از او باید از شمسالدین محمد سخاوی (د 902ق / 1497م) یاد کرد که بخشی از فعالیتهای خود را به بررسی تاریخنگاری اسلامی و برخی از آثار مکتوب تاریخی اختصاص داد و اثری گرانبها با عنوان الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ پدید آورد. چند سالی پس از او عبدالرحمان سیوطی(د 911ق / 1505م) که در تاریخنگاری با سخاوی رقابت و کشمکش داشت (نک : عزاوی، 252)، علاوه بر کتابهای متعدد در تاریخهای عمومی و محلی،کتاب الشماریخ فی علم التاریخ را نوشت که از منابع معتبر در این موضوع به شمار میرود. از آخرین تواریخ مهم محلی شام باید از الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل از مجیرالدین حنبلی (د 927ق / 1521م) یاد کرد که از منابع معتبر دربارۀ فلسطین در اواخر ایام ممالیک است.
آنچه به قلم نویسندگان و مورخان این سرزمینها نوشته شد، مانند برخی از دیگر دانشها، دیرتر از شرق اسلامیآغاز گردید. از اینرو، مغرب و اندلس در اوایل گسترش اسلام در آن سرزمینها، از نظر فرهنگی پیرو شام و عراق بود (حتی،565)؛ چنانکه عبدالملک ابن حبیب (د 238ق / 852م)، مورخ کهن اندلسی در مشرق اسلامی دانش اندوخته بود (گنثالث پالنثیا، 194)، اما آثار تاریخی او، خاصه مباحث مربوط به اندلس را مشتمل بر افسانه و اساطیر نیز دانستهاند (همو، 194-195؛ پلا، 119).اعضای خاندان رازی، از کهنترین مورخان اندلس، کتابهای متعددی دربارۀ فتح اسلامی و تاریخ این سرزمین و احوال فرمانروایان و دیوانسالاران آن تا سدۀ 4ق پدید آوردند (گنثالث پالنثیا، 196- 198). گفتهاند که احمد بن محمد رازی اولین کسی است که قواعدی برای تألیف آثار مکتوب تاریخی پیشنهاد کرد ( فروخ، 4 / 188؛پلا، همانجا). کتاب اخبار مجموعه، از نویسندهای ناشناس، که با روایات فتح اندلس آغاز شده، و تا حوادث روزگار عبدالرحمان الناصر در سدۀ 4ق ادامه یافته است و تاریخ افتتاح الاندلس از ابن قوطیه، هردو از آثار معتبر در تاریخ اندلس(دربارۀ این دو اثر، نک : ابیاری، مقدمۀ بر تاریخ...، جم ، نیز مقدمه بر اخبار...، جم)، و نمونههای مهم تاریخنگاری در اینجا به شمار میروند. شماری آثارکوچک منظوم در تاریخ اندلس نیز از شاعران و ادیبانی چون ابن عبدربه، ابن زیدون و ابن خطیب در دست است (پلا، 124).در تاریخنگاری اندلس و شمال افریقا به ندرت روح نقادی دیده میشود. حتى ابن خلدون به رغم آنچه در مقدمه آورده، در متن کتاب العبر، به نقد و سنجش روایات توجه نداشته است. ابنحزم در سدۀ 5ق از معدود کسانی بود که در اخبار تاریخی دقت میکرد، اسباب و علل حوادث را بررسی مینمود، راویان را میسنجید و به ارزیابی روایات تاریخی میپرداخت و به داوری عقل در نقد اخبار اعتقاد داشت (عباس، 2 / 16؛ قس: مهدی، 184-185). ابن حیان (د 469ق / 1076م) نویسندۀ کتاب المقتبس و اخبار بلد الاندلس،که گویا در اصل شامل 10 جلد بوده (حجی، 12-14)، یکی از بزرگترین مورخان اندلس است که در اواخر عصر اسلامی این سرزمین میزیست و آنچه در کتاب خود دربارۀ علل انحطاط اسپانیای مسلمان آورده، در نوع خود بیمانند است (مهدی، 185). قاضی صاعد اندلسی هم ــ که برخی از نخستین دیدگاههای جامعهشناسانه دربارۀ اقوام بشر را در طبقات الامم او میتوان دید ــ در تاریخنگاری این سرزمین پایگاهی دارد و برخی از محققان او را واضع علم مردمشناسی به مفهوم کلی آن خواندهاند (همانجا؛ نیز نک : بوعلوان، جم ).تاریخنگاری در مغرب از اندلس هم دیرتر پای گرفت و از سدۀ 6ق روی بهشکوفایی نهاد. در این دوره عبدالملک ابنسعید کتاب بزرگ فلک الارب المحیط بحلى لسان العرب را در تاریخ شرق و غرب اسلام آغاز کرد و پس از او پسرانش محمد و احمد، وآنگاه نوادگانش موسی بن محمد و علی بن موسى در سدۀ 7ق آنرا به سامان رساندند. کتابهای المُغرب فی حلی المغرب و المُشرق فی حلی المشرق اجزاء همان اثر بزرگ به شمارند که جز قطعاتی کوچک از آن برجای نمانده است (گنثالث پالنثیا، 243-245) و همین قطعات، دیدگاهها و شیوههای این مورخان را به خوبی باز میتاباند.دو سفرنامۀ مهم از سدههای 6و 7ق، یکی سفرنامۀ ابن جبیر، و دیگری رحلة التجانی در دست است که اطلاعاتی گرانبها دربارۀ احوال سیاسی و اجتماعی مغرب، اندلس و سیسیل دربر دارند و از منابع مورخان و نویسندگان سدههای بعد بهشمار میروند (برنسویک، 2 / 416- 417). در سدۀ 7ق کتاب المعجب فی تلخیص اخبار المغرب از عبدالواحد مراکشی که در آن، تاریخ مغرب و اندلس پیوسته با یکدیگر بررسی شده، و الحلة السیراء نوشتۀ محمد ابن ابار؛ و در سدۀ 8ق،کتاب الاحاطة فی اخبار غرناطة از لسانالدین ابن خطیب، و العبر و دیوان المبتدأ و الخبر... از ابن خلدون، نمونههای عالی تاریخنگاری در اندلس و مغرب به شمار میروند.
آملی، محمد، نفائس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1377ق؛ ابراهیـم، محمدابوالفضـل، مقدمه بر تاریخ طبری؛ ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغة، بهکوشش محمدابوالفضل ابراهیم،قاهره، 1378-1384ق؛ ابن اثیر،الکامل؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412ق / 1992م؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، تهذیب التهذیب، حیدرآباد دکن، 1325ق؛ ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، به کوشش عبدالسلام هارون، قاهره، 1962م؛ همو، «مراتب العلوم»، رسائل، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1987م؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، مقدمه، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، 1417ق؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن سعد، محمد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش ادوارد زاخاو و دیگران، لیدن، 1904- 1918م؛ ابن سلام جمحی، محمد، طبقات فحول الشعراء، به کوشش محمود محمد شاکر، قاهره، 1974م؛ ابن عبدربه، احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، قاهره، 1365ق / 1946م؛ ابن عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش صلاح الدین منجد، دمشق، 1951م؛ ابن قتیبه، عبدالله، عیون الاخبار، بیروت، دارالکتاب العربی؛ همو، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960م؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، 1405ق / 1985م؛ ابن منظور، لسان؛ ابن ندیم، الفهرست؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 1375ق / 1955م؛ ابوعبیده، معمر، ایام العرب، به کوشش عادل جاسم بیاتی، بیروت، 1407ق / 1987م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، به کوشش ابوالقاسم امامی، تهران، 1366ش؛ همان، به کوشش ه.ف. آمدرز، قاهره،1914م؛ ابوالفرج اصفهانی، علی، الاغانی، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی؛ ابویوسف، یعقوب، الرد علی سیر الاوزاعی، به کوشش ابوالوفا افغانی، قاهره، 1357ق؛ ابیاری، ابراهیم، مقدمه بر اخبار مجموعة، قاهره / بیروت، 1410ق / 1989م؛ همو، مقدمه بر تاریخ افتتاح الاندلس ابن قوطیه، قاهره / بیروت، 1402ق / 1982م؛ ادهم، علی، بعض مورخیالاسلام، بیروت، 1974م؛ امامی، ابوالقاسم، مقدمه بر تجارب الامم (نک: هم ، ابوعلی مسکویه)؛ باقلانی، محمد، اعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، 1374ق / 1954م؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، 1407ق / 1986م؛ همو، الصحیح، استانبول، 1257ق؛ برنسویک، روبر، تاریخ افریقیة فی العهد الحفصی، ترجمۀ حمادی ساحلی، بیروت، 1988م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش گویتین، قدس،1936م؛ همو، فتوح البلدان، به کوشش منجد، قاهره، 1956م؛ بوعلوان، حیاة، مقدمه بر طبقات الامم صاعد اندلسی، بیروت، 1985م؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1872م؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علی اکبر فیاض، مشهد 1324ش؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1361ش؛ تاجالعروس؛ تهانوی، محمد اعلى، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، 1862م؛ جاد المولى، محمداحمد و دیگران، ایام العرب فی الجاهلیة، قاهره، 1942م؛ جوالیقی، موهوب، المعرب، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1867م؛ جونز، مارسدن، مقدمه بر المغازی واقدی، بیروت، 1989م؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، بیروت، دارالعلم للملایین؛ حاجی خلیفه، کشف؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1375ش؛ حجی، عبدالرحمان علی، مقدمه بر المقتبس ابن حیان، بیروت، 1965م؛ حمزۀ اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء، برلین، 1340ق؛ خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، قاهره، 1349ق؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، 1895م؛ دوری، عبدالعزیز، بحث فی نشأة علم التاریخ عند العرب، بیروت، 1983م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمال الدین شیال، قاهره، 1960م؛ ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی، مکه، 1374ق؛ رسائل اخوان الصفا، تهران، 1405ق؛ رشیدالدین فضلالله، جامعالتواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران،1373ش؛ زبیری، مصعب، نسب قریش، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، 1372ق / 1953م؛ زریاب خویی، عباس، «مورخان ایران در عصر اسلامی»، بزم آورد، تهران، 1368ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران، 1362ش؛ همو، تاریخ در ترازو، تهران، 1362ش؛ زکار، سهیل، مقدمه بر تاریخ دمشق ابن قلانسی، دمشق، 1403ق / 1983م؛ همو، مقدمه بر المغازی زهری، بیروت، 1401ق / 1981م؛ سالم، عبدالعزیز، التاریخوالمورخون العرب،بیروت، 1981م؛ ستوده، حسینقلی، تاریخ آل مظفر،تهران، 1346؛ سجـادی، صادق، تاریخنگـاری در اسلام، تهران، 1380ش؛ همو،طبقـهبندی علوم در تمدن اسلامی، تهران، 1360ش؛ سخاوی، محمد، الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ، به کوشش صالح احمدعلی، بغداد، 1382ق؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408ق / 1988م؛ صالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، دمشق، 1379ق / 1959م؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش هلموت ریتر، ویسبادن، 1962م؛ صولی، محمد، ادب الکتاب، قاهره، 1341ق؛ ضیف، شوقی، العصر الجاهلی، قاهره، 1341ق؛ طاش کوپری زاده، احمد، الشقائق النعمانیة، بیروت، 1395ق؛ طبری، تاریخ؛ همو، تفسیر، ترجمۀ کهن، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1339ش؛ عاملی، جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، قم، 1403ق؛ عباس، احسان، مقدمه بر رسائل (نک: هم ، ابن حزم)؛ عزاوی، عباس، التعریف بالمورخین، بغداد، 1376ق / 1957م؛ علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت، 1968م؛ عمادالدین کاتب، محمد، الفتح القسی فی فتح القدسی، به کوشش محمد محمود صبح، بیروت، دارالقومیه؛ فخرالدین رازی، محمد، جامع العلوم، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، 1346ش؛ فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، بیروت، 1983- 1985م؛ فضلالله بن روزبهان، تاریخ عالم آرای امینی، به کوشش محمداکبر عشیق، تهران، 1382ش؛ قرآنکریم؛ قرشی، ه ، «تاریخنگاری»، تاریخ فلسفه در اسلام، به کوشش میان محمد شریف، تهران، 1367ش؛ قطبالدین شیرازی، محمود، درة التاج، به کوشش محمد مشکوٰة، تهران، 1320ش؛ کافیجی، م.، «المختصر فی علم التاریخ»، همراه علم التاریخ عند المسلمین فرانتس روزنتال، ترجمۀ صالح احمدعلی، بغداد، 1963م؛ کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1345ش؛ کلیما، اوتاکر، تاریخچۀ مکتب مزدک، ترجمۀ جهانگیر افکاری، تهران، 1371ش؛ گنثالث پالنثیا، آنخل، تاریخ الفکر الاندلسی، ترجمۀ حسین مونس، قاهره، 1955م؛ محمدی، محمد، «آییننامههای پهلوی»، الدراسات الادبیة، بیروت، 1959م، شم 2-3؛ همو، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام، تهران، 1365ش؛ همو، «کتاب التاج للجاحظ»، الدراسات الادبیة، بیروت، 1959م، شم 1؛ مدرس رضوی، محمد تقی، مقدمه بر تاریخ بخارا (نک: هم ، نرشخی)؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش برنهارد دارن، پترزبورگ، 1850م؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش دخویه، لیدن، 1893م؛ همو، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق؛ مصطفى، شاکر، التاریخ العربی و المورخون، بیروت، 1978م؛ مهدی، محسن، فلسفۀ تاریخ ابن خلدون، ترجمۀ مجید مسعودی، تهران، 1352ش؛ نامۀ تنسر، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1311ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد ابن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، 1351ش؛ نصار، ناصف، اندیشۀ واقع گرای ابن خلدون، ترجمۀ یوسف رحیملو، تهران، 1366ش؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق؛ نفیسی، سعید، مقدمه بر مواهب الاهی معلم یزدی، تهران، 1326ش؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، بیروت، 1989م؛ ویدگری، البان گریگوری، التاریخ و کیف یفسرونه، ترجمۀ عبدالعزیز توفیق جاوید، قاهره، 1972م؛ هورویتس، یوزف، المغازی الاولى و مؤلفوها، ترجمۀ حسین نصار، قاهره، 1369ق؛ یاقوت، ادبا؛ یعقوبی، احمد، التاریخ، بیروت، 1379ق / 1960م؛ نیز:
Cahen, C., «The Historiography of the Seljuqid Period», Historians of the Middle East, ed. B. Lewis, London, 1962; id, Introduction à l'histoire du monde musulman médiéval, Paris,1982; Dahan, S.,«The Origin and Development of the Local Histories of Syria», Historians at the Middle East, ed. B. Lewis, London, 1962; Duri, A.A., «The Iraq School of History to the Ninth Century- A Sketch», ibid; EI2; Fischer, A., «Neue Auszüge aus aḏ-Ḏahabî und Ibn an-Nağğâr», ZDMG, 1968, vol. XLIV; GAL,S; GAS; Grunebaum, G. E. von, Medieval Islam, Chicago / London, 1971; Himly, M. and M. Ahmad, «Some Notes on Arabic Historiography During of the Zengid and Ayyubid Periods», Historians of the Middle East, ed. B. Lewis, London, 1962; Hitti, Ph. K., History of the Arabs, London, 1970; Lewis, B.and Holt, introd. Historians of the Middle East, London, 1962; Meisami, J. S., Persian Historiography to the End of the Twelfth Century, Edinburgh, 1999;Nicholson, R.A., A Literary History of the Arabs, Cambridge,1956; Nöldeke, Th., Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, 1973; Pellat, Ch., «The Origin and Development of Historiography in Muslim Spain», Historians of the Middle East, ed. B. Lewis, London, 1962; Rozenthal, F., A History of Muslim Historiography, Leiden, 1968; Spuler, B., «The Evolution of Persian Historiography», Historians of the Middle East, ed. B. Lewis, London, 1962 .
صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید