فرهنگ مردم (فولکلور)

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • ارمنیان | اَرْمَنیان، یکی از گروههای قومی ساکن در ایران و منطقۀ قفقاز. قوم ارمنی از اختلاط ساكنان بومی یا نخستین ساكنان سرزمین ارمنستان با اقوام هندواروپایی پدید آمد
  • اسباب چای | ‌اَسْبابِ چای، وسایل آماده‌سازی و نوشیدن چای. یکی از رایج‌ترین نوشیدنیها در ایران چای (ه‍ م) است.
  • اسباب بازی | اَسْبابْ‌بازی، ابزار و وسایل بازی و سرگرمی کودکان و نوجوانان که از اجناس مختلفی چون چوب، سنگ، فلزات، پارچه، نخ و جز آنها ساخته می‌شود.
  • اژدها | اِژْدِها، هیولایی افسانه‌ای که معمولاً به صورت سوسمار یا مار غول‌پیکر فلس‌دار، با بال خفاش‌مانند، نَفَس آتشین و دُم نوک‌تیز مجسم می‌شود.
  • اسباب خانه |
  • اسب | اَسْب، حیوانی که از دیرباز در امور گوناگون زندگی انسان چون سواری، کشیدن بار، راندن ارابه و سوارکاری مورد استفاده قرار گرفته است.
  • استخاره | اِسْتِخاره، از کهن‌ترین شیوه‌های مصلحت‌اندیشی و رهنمودجویی از خداوند در میان مردم. بیشتر مردم ایران گاهی استخاره را برابر فال (ه‍ م) و به معنی آن به‌کار می‌برند.
  • استکان و نعلبکی | اِسْتِکان و نَعْلْبَکی، در تلفظ متداول «استکانْ نَلبِکی»، از رایج‌ترین اسباب نوشیدن چای در ایران.
  • اسطو خدوس | اُسْطوخُدّوس، از گیاهان معطر درمانی در فرهنگ مردم ایران. اسطوخدوس همچون مرزه و ریحان و گزنه ازجمله نعناعیان محسوب می‌شود که محل رویش آنها غالباً نقاط خشک است اما گاه در نقاط مرطوب نیز می‌روید.
  • اسفناج | اِسْفِناج، از گیاهان کهن، محبوب و آیینی ایرانیان. این گیاه از دیرباز در همۀ نواحی ایران‌زمین شناخته شده بوده است.
  • اسفندیار | اِسْفَنْدیار، فرزند گشتاسب، و از پهلوانان بزرگ حماسۀ ملی ایران. او با پذیرش دین زردشتی از مبلغان و مروجان اصلی این دین شد، برای گسترش آن جنگهای فراوانی کرد و سرانجام، در زابل به دست رستم (با راهنمایی سیمرغ) کشته شد.
  • اسفند | اِسْفَنْد، یا اسپند، سِپَنْد، گیاهی خودرو، پایدار و همیشه سبز که در کوه و بیابان و زمینهای کویری می‌روید.
  • اسکندر | اِسْکَنْدَر، یا اسکندر سوم (356-323 ق‌م)، فرزند فیلیپ دوم مقدونی، در منابع اسلامی مشهور به اسکندر مقدونی، یا اسکندر رومی، یا اسکندر ذوالقرنین؛ از سرداران و پادشاهان بلند آوازۀ تاریخ جهان باستان و فاتح گسترۀ پهناوری از کرانۀ خاوری مدیترانه تا فراسوی رود سند.
  • اسم فامیل | اِسْمْ فامیل، از بازیهای فکری و گروهی رایج در بیشتر نقاط ایران. این بازی اغلب در جوامع شهری، بدون در نظر گرفتن گروه سنی و جنسی خاص، رواج دارد و افراد با سواد در آن شرکت می‌کنند.
  • اسهال | اِسْهال، دفع پی‌درپی و آبکی مدفوع. این حالت که می‌تواند در شدتهای متفاوت بروز کند، دارای علل متنوع عفونی، گوارشی، انگلی، عصبی و محیطی است و بیشتر با دردهای روده‌ای، ضعف و بی‌اشتهایی همراه است.
  • اشکنه | اِشْکِنه، از غذاهای آسان و زودپخت، از دستۀ تریدها، که تقریباً در تمامی مناطق ایران رواج دارد. پخت و استفاده از این خوراک در ایران دارای ریشه‌ای کهن است و با توجه به نحوۀ کشیدن آن (ترید)، به نظر می‌رسد از غذاهای بومی ایران‌زمین بوده
  • اعجوبه و محجوبه | اُعْجوبه و مَحْجوبه، افسانه‌ای عامیانه و اخلاقی از قرن 7 ق / 13 م نوشتۀ حامد بن فضل الله بن محمد سرخسی.
  • افسانه | اَفْسانه، یکی از گونه های روایی بسیار کهن و مشهور ادبیات عامه یا ادبیات شفاهی. افسانه‌های ایرانی اغلب به‌صورت نثر و گاهی نیز به شکل نظم روایت می‌شوند.
  • اماج، آش | اُماج، آش، از خوراکهای سنتی و آیینی متشکل از سبزی و حبوبات مختلف. تهیۀ این آش را نخستین بار به سلطان سنجر، از سلاطین سلجوقی در سدۀ 6 ق / 12م نسبت داده‌اند
  • افطاری | اِفْطاری، هرگونه خوراکی و نوشیدنی که روزه‌دار با آن روزۀ خود را می‌گشاید.
  • اقاقیا | اَقاقیا، درختی تزیینی با گلهای معطر که صمغ و شاخه‌های خاردار آن در نظام طب سنتی، عامیانه و باورهای مردم ایران جایگاهی دارد.
  • الاکلنگ | اَلّاکُلَنْگ، از بازیهای سنتی خردسالان ایران. کهن‌ترین سندی که در آن به بازی الاکلنگ اشاره شده، و دربارۀ خاستگاه آن سخن رفته، آثارالباقیۀ بیرونی است. بیرونی ساخت و کاربرد الاکلنگ را به دورۀ پادشاهی جمشید پیشدادی منسوب کرده است.
  • الک دولک | اَلَکْ دولَک، ازبازیهای کهن رایج در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران. فرهنگهای فارسی این بازی را به صورتهای «لاوه»، «چالیک»، «آلاوه» و «کورشت» نیز آورده‌اند
  • الول ساتن | اِلْوِلْ ساتِن، لورنس پل، ایران‌شناس و پژوهشگر افسانه‌های ایرانی. در 1912 م / 1291 ش در ایرلند متولد شد و در 1984 م / 1363 ش در ادینبورگ اسکاتلند درگذشت.
  • الموت | اَلَموت، قلعه‌ای در منطقۀ رودبار الموت شرقی و در شمال شرقی آبادی گازرخان که فاصلۀ آن تا شهر قزوین، 105 کمـ‍ است.
  • امامزاده داوود | اِمامْزاده داوود، از امامزاده‌های مشهور اطراف تهران. فیض قمی (ص 9) نسب این امامزاده را به امام حسن مجتبى (ع) می‌رساند
  • امامزاده | اِمامْزاده، فرزند یا نوادۀ یکی از امامان دوازده‌گانۀ شیعه که توسعاً به آرامگاه آنان نیز گفته می‌شود.
  • امامزاده صالح | اِمامْزاده صالِح، از امامزاده‌های مشهور منطقۀ شمیران و یکی از جاذبه‌های فرهنگی ـ زیارتی شمال تهران واقع در ضلع جنوب شرقی میدان تجریش.
  • انجیر | اَنْجیر، درختی مقدس و اسطوره‌ای در فرهنگ و باورهای ‌ایرانیان. انجیر یا انجیره، درختی (و میوه‌ای) از تیرۀ گزنه‌ها ست و جزو دستۀ توتها به‌شمار می‌آید
  • ام البنین | ‌‌‌‌‌اُمُّ‌الْبَنین، فاطمه ‌بنت حزّام، همسر دوم امیرالمؤمنین علی ‌بن ابی‌طالب (ع)، که پدرش ابوالمجْل حزام بن خالد، از قبیلۀ بنی‌کلاب (طبری، 5 / 153) و مادرش لیلى یا ثمامه دختر سهیل بن عامر بن مالک بود (نک‍ : ابن‌عنبه، 356؛ غفاری، 174).
  • ام صبیان | اُمِّ‌صِبْیان، نام نوعی بیماریِ کودکان در طب قدیم، همچنین نام مادینه‌دیوی موهوم که دشمن‌ نوزادان و کودکان، و رباینده و آزاردهندۀ آنان پنداشته می‌شده است.
  • امیری | اَمیری، از بومی‌سروده‌های رایج طبری، در قالب دوبیتی و رباعی و نام یکی از مقامهای آوازی موسیقی مازندران.
  • انا فتحناک لک فتحا مبینا | اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً، آیۀ اول سورۀ فتح (48)، دارای مفهوم رمزیِ گشایش و باطل السحر. «اِنّا فَتَحْنا ... » و چند آیۀ دیگر در قرآن کریم به آیات فتح شهرت دارند و مردم این آیات را نمادی از گشایش، پیروزی و نصرت الٰهی می‌دانند.
  • انار | اَنـار، میوۀ درختی از تیرۀ موردیها یا پونیكاسه، و از جنس پونیكا و گونۀ گراناتوم (گل گلاب، 232؛ ثابتی، 50).
  • انغوزه | اَنْغوزه، یا آنقوزه، گیاهی با صمغ بدبو، دارای مصارف خوراکی، درمانی و آیینی در ایران.
  • انوشیروان | اَنوشیرْوان، یا انوشروان، نوشین‌روان، تلفظ فارسی اَنوشک‌روان (به زبان پهلوی) به معنی دارای روان بی‌مرگ یا روان جاویدان
  • اهل هوا | ‌اَ‌هْلِ هَوا، یکی از تک‌نگاریهای مردم‌نگارانۀ غلامحسین ساعدی (1314-1364ش / 1936-1985م)، دربارۀ مراسم بادزدایی و زار در نواحی جنوب ایران.
  • اهل حق | اَهْلِ حَقّ، گروه مذهبی ایرانی با گرایشهای عرفانی، با آداب و متون مذهبی خاص خود و دارای بعضی اعتقادات که در مواردی با برداشتهای رسمی و متشرعانۀ اسلامی مطابقت ندارند.
  • باباکرم | باباکَرَم، از انواع رقصهای نمایشی که در آن ویژگیها و رفتارهای گروههای لوطی یا داش‌مشدی، با حرکات و اطوار خاص اجرا می‌شود. این رقص از 1320 ش ابتدا در تهران رواج یافت و با تحولاتی در نوع اجرای حرکات و پوشش رقصنده‌ها، تا امروز در همه جای ایران اجرا می‌شود.
  • بادبادک | بادْبادَک، از اسباب‌بازیهای سنتی کودکان ایران. بادبادک ـ بازی هنوز هم در بسیاری از مناطق ایران رواج دارد. در فرهنگ و ادب فارسی بادبادک به صورتهای «کاغذباد»، «بادپرک»، «بادبرک»، «بادپر»، «بابر» و «کاغذ هوایی» آمده است
  • بابونه | بابونه، گیاهی معطر با مصارف درمانی. بابونه یا بابونج در تـاریخ اسلام و ایران بـا نامهای بسیار متنوعی شناخته شده ـ است
  • باجناق | باجِناق، یا باجناغ، نسبت میان مردانی که همسرانشان با هم خواهرند. باجاناق یا باجیناق واژه‌ای ترکی است
  • باچوخه، کشتی | باچوخه، کُشْتی، یا کشتی چوخه (چوخا، چوخه‌ای)، از کشتیهای محلی و بسیار رایج منطقۀ خراسان.
  • بادام | بادام، میوه‌ای با مصارف خوراکی، طبی و آیینی. درخت بادام درختی به ارتفاع 5- 8 متر با برگهایی ساده، منفرد و گلهایی زیبا و صورتی‌رنگ است.
  • باد | بـاد، یکی از عنـاصر طبیعت، همچنین نـام یکی از ایـزدان ایران باستان و از مهم‌ترین پدیده‌های باورساز در اساطیر، ادبیات، فرهنگ و اندیشۀ ایرانی.
  • بالنگ | یا بادرنگ، بادرنج، درختی از دستۀ مرکبات با میوه‌ای معطر و ترش و پوست ضخیم که به آن تُرنج هم می‌گویند.
  • باروت | گردی سیاه رنگ و آتش‌گیر و ماده‌ای منفجره مرکب از شوره (نیترات پتاسیم) و گوگرد و زغال چوب (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ تاریخچۀ کشف، ترکیبات و گسترش باروت در جهان، نک‍ : دبا، ه‍ م).
  • بارهنگ | گیاهی علفی با مصارف طبی متعدد نزد مردم که به صورت خودرو در کنار جویبارها و نقاط مرطوب می‌روید. بارهنگ1 یا بارتنگ گیاهی از تیرۀ بارهنگیان2 و نزدیک به زیتونیان است.
  • بازار | مکانی برای مبادلۀ کالا. بازار در ایران از لحاظ شکل‌گیری و کارکرد، دارای فرهنگ خاصی است که پیوندهای عمیقی با مذهب، ادبیات، سلسله‌مراتب اجتماعی، اخلاق و سیاست، نیز با گروههای اجتماعی و کانونهای ارتباطات آنها دارد.
  • بازداری | فن شکار با باز و دیگر پرندگان شکاری مانند شاهین، چرغ، باشه و قوش و جز آنها و نیز ضوابط گزینش و شیوۀ پرورش و آموزش، نگهداشت، بهداشت و شناخت بیماریهای این پرندگان و چگونگی درمان آنها (کشاجم، 48، 56، 115-116؛ حسن، 49-50، 62-65، 79-94).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: