انجیر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 12 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/238441/انجیر
دوشنبه 1 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
اَنْجیر، درختی مقدس و اسطورهای در فرهنگ و باورهای ایرانیان. انجیر یا انجیره، درختی (و میوهای) از تیرۀ گزنهها ست و جزو دستۀ توتها بهشمار میآید (برهان ... ؛ آنندراج؛ نفیسی؛ معین). انجیر در زبان عربی به تین (اصمعی، 33؛ جبر، 104؛ آل یاسین، 329)، و در زبانها و لهجههای مناطق مختلف ایران به نامهای دیگری معروف است؛ مثلاً در کردی به آن ههنجیر، ههژیر، باقو و ئهنجیر (ابراهیمپور، 54؛ صفیزاده، 145)؛ درگیلکی و مازندرانی، انجیل (سرتیپپور، 124؛ جهانگیری، 130؛ عسکری، 83)؛ در لری، کِرّه؛ و در نواحی بوشهر و دشت ارژن، قره ههژیر ( ایرانیکا، IX / 610) میگویند. البته نامهای محلی دیگری برای انجیر و انجیرکوهی وجود دارد، ازجمله اینکه در نور به آن شال انجیر؛ در کجور وا انجیل و واتوش؛ در آمل دیوانجیر؛ در طوالش انجی؛ در رودسر، کشکل؛ در رامسر دیوانجیل؛ در کازرون کُچی؛ در ممسنی، میش دنبه، کازیر و کره تر؛ و در کهگیلویه و بویر احمد نیز کرهتر و کازیر گفته میشود (مجیدی، تاریخ و جغرافیای کوهگیلویه ... ، 60، تاریخ و جغرافیای ممسنی، 46؛ جهانگیری، 134؛ مظفریان، 33؛ علیزاده، 1 / 76؛ نجفزاده، 92). انجیر در ایران 3 گونه گیاه درختی خودرو دارد: انجیر خوراکی یا همان شال انجیر که هم نوع خودرو، و هم به دلایل اقتصادی و خوراکی نوع کاشتنی آن وجود دارد؛ انجیر وحشی افغانی یا دالکی که به صورت خودرو در بیشتر نقاط ایران یافت میشود؛ و انجیر بنگالی یا انجیر معابد که به آن لول، لور یا مَکْرِزَن هم میگویند و درمناطق جنوبی ایران میروید. البته، امروزه گونههای دیگری نیز به عنوان گیاه زینتی وارد ایران شده است (مظفریان، 232؛ زاهدی، 85). انجیر درختی است کوچک به ارتفاع 4 تا 6 متر که در بیشتر نقاط کشور اعم از مناطق خشک و نیمه خشک و جنگلهای میان بند شمال ایران بهطور وحشی و پراکنده یافت میشود. ارقام اهلی آن نیز به عنوان درختان میوه در باغات کشت میشود (ثابتی، 140).
درخت انجیر در بیشتر جنگلهای نواحی شمال و سواحل دریای خزر، مازندران و گلستان (ساری، گرگان، قائم شهر، بندر گز، تنکابن)، گیلان (بندر انزلی، آستارا)، اهر، اصفهان، شیراز، کازرون، دالکی، کوه سیوند، کردستان (اورامان)، خوزستان، خراسان (قوچان، تربت حیدریه)، تهران، کرج و قزوین میروید (عماد، 2 / 24؛ فلورا ایرانیکا، 7-8). استانهای فارس، سمنان، خوزستان و تهران بیشترین سهم تولید و سطح زیر کشت انجیر را در ایران دارند، چنانکه استان فارس با داشتن بیش از 000‘36 هکتار سطح زیرکشت وتولید سالانه 000‘56 تن انجیر، مقام نخست در کشور را به خود اختصاص داده است. حتى بزرگترین سطح باغات انجیر دیم در دنیا را در منطقۀ استهبان فارس دانستهاند که وسعت آن به بیش از 000‘20 هکتار میرسد (آرنتزن، 1 / 303-304). انجیر نسبت به گرما مقاوم است و در زمینهای سبک آهکی عمیق و نیز لب جویبار خوب به عمل میآید، تخم آن کمتر کاشته میشود و معمولاً از طریق قلمه تکثیر مییابد. بیشتر رقمهای انجیر، بهاره وپاییزه هستند (بهرامی، 219-220). گونههای مختلف انجیر را در زبانهای عربی، بقراطی، بیاضی، حمیری، خضیری، سویدی، شتوی و فرنجی نامگذاری کردهاند (حایک، 31-32). در ایران حدود 24رقم انجیر وجود دارد که معروفترین آنها انجیر سفید و انجیر سیاه است. البته بسته به مکان کشت انجیر شیرازی، انجیر یزدی و جز آنها و همچنین انجیرهای خشکشده (انجیر خشکه) به انواع انجیر رشته (یا انجیر ریسه، انجیر نخی، انجیر بندی) نامگذاری میشوند (عدل، 1655؛ ایرانیکا، IX / 612). ارزش غذایی انجیر خشک بهمراتب بیشتر از انجیر تازه است، چنان که هر 100 گرم از آن، 274 کالری انرژی، 3 / 4 گرم پروتئین، 3 / 1 گرم چربی، 1 / 69 گرم هیدرات کربن، 80 میلیگرم ویتامین A، 126 میلیگرم کلسیم، 77 میلیگرم فسفر، 3 میلیگرم آهن، 34 میلیگرم سدیم و 640 میلیگرم پتاسیم دارد (آرنتزن، 1 / 311).
در بررسی پیشینۀ انجیر بهجز ابعاد زمانی و مکانی، نکتۀ مهم دیگری که باید مدنظر داشت، نوع انجیر، یعنی نوع خودرو و به اصطلاح وحشی آن و نوع مهارشده و به اصطلاح کاشتنی آن است که سرگذشت این دو طی زمان و در مکانهای مختلف، کاملاً متفاوت بوده است. حتى امروزه، نواحی شرق ایران، سوریه، حاشیۀ مدیترانه تا جزایر قناری، قلمرو اصلی رشد و نمو درختان خودروی انجیر به شمار میآیند و جالب توجه آنکه همچون زیتون، این گسترش در کوهپایههای قفقاز از یکسو و کوههای اروپا از سوی دیگر باز میایستد (کاندول، 295). برای گریز از سردرگمی و امکان مقایسهای تطبیقی در منابع، بهتر است مستندات را در 3 دستۀ شواهد و متون باستانی، متون دینی، و متون ادوار اسلامی تقسیمبندی نمود.
گستردگی انجیر وحشی به واسطۀ پخش دانههای آن به شکل سالم از طریق دستگاه گوارش انسان و حیوانات صورت گرفته است، هرچند شواهد بسیاری از کشت وکار بر روی این گیاه درتمدنهای کهن وجود دارد (همانجا). بر اساس کاوشهای باستانشناسی، شناخت گیاه انجیر به 000‘10 سال پیش در آسیای غربی، یعنی درۀ رودهای دجله و فرات بر میگردد. این گیاه در کنار بسیاری از محصولات کشاورزی و دامیدر تمدن نیپور (ح 000‘ 3 قم) و نیز تمدنهای بعدی وجود داشته است. این بخش از آسیا بهعنوان خاستگاه انجیر اهلی، آن را از طریق مردمان فنیقیه و بعد یونان به اروپا و افریقا معرفی کرد؛ در اواخر سدۀ 14 قم بازرگانان از طریق بنادر بزرگ و مهم مدیترانه نظیر قبرس، رُدس، سیسیل، مالت و کُرس، انجیر را به اروپا بردند و از راه فرانسه، اسپانیا و پرتغال آن را به افریقا شناساندند؛ بااین همه، تاریخ دقیق شناخت اروپاییها دربارۀ چگونگی کاشت این درخت مشخص نیست (آیزن، 16-17). در یونان هم اگرچه هُمر در اُدیسه، 3 مرتبه در کنار انار، هلو، سیب و زیتون به انجیر شیرین اشاره کرده است، اما هسیودوس (هزیود) که پس از وی میزیسته، هیچ اشارهای به آن نداشته است (همانجا؛ کاندول، 297). شواهد دیگر حاکی از آن است که شناخت یونانیها از این گیاه در حدود سدۀ 8 قم و از طریق ملل سامیزبان (بهویژه مردم فلسطین) و نیز آسیای صغیر بوده است. گیاه انجیر در یونان آنقدر شهرت یافت که نام خود را از منطقۀ آتیکا و سیکیون گرفت و نهتنها کشت آن در همه جای سرزمین یونان معمول شد، بلکه به عنصری مهم چه در خوراک فقرا و چه در میان ثروتمندان نیز تبدیل گردید (آیزن، 17-18). ظاهراً انجیر در این منطقه چنان مرغوب بوده که خشیارشا نه تنها آن را به عنوان یکی از میوههای محبوب خود برگزید، بلکه دستورکشت آن را نیز درایران داد (همانجا؛ لاوفر، 412). با آنکه گونههای وحشی انجیر در سرزمینهای فلات ایران، کوههای تورُس و ارمنستان کاملاً بومی بوده، از سمت شرق به سمت خراسان، هرات، افغانستان و تا مرو و خیوه گسترش یافته، تا آنکه سرانجام گونۀ وحشی و مرغوب آن، سر از هند و پنجاب درآورده است (آیزن، 20؛ لاوفر، همانجا)؛ اما به ادعای هرودت مردم ماد، پارس و بابل هیچ نوشابهای نمینوشیدند، مگر آب، و اصلاً شراب انجیر را نمیشناختند (کتاب I، بند 120). این در حالی است که ایرانیها از دیرباز در تولید و فراوری شراب از انگور، سرآمد بوده، و به گفتۀ استرابن (II / 242) مردمان هیرکانیا (در بلخ) سالانه مقادیر هنگفتی انجیر از باغات خود استحصال میکردهاند (نیز نک : لاوفر، همانجا). به رغم گسترش کشت انجیر در آسیای صغیر، سوریه، بخشهایی از بین النهرین (ازجمله آشور)، ایران و نیز واحههای آباد صحرای عربستان، تاریخ دقیق شروع به کاشت و پرورش این گیاه، حتى در درههای دجله و فرات، معلوم نیست (آیزن، همانجا). بااین همه، هیچ تردیدی نیست که در دوران سلوکیها و همچنین ساسانیان، درخت انجیر در ایران وجود داشته و محصولات آن به نواحی غرب (اروپا و روم) صادر میشده است (عدل،1562)، چنانچه در متون پهلوی از جمله بندهش میخوانیم: «هرچه را بار به خواربارِ مردمان میهمان و سالوار است، مانند خرما، کُنار، انگور، به، سیب، بادرنگ و انار و شفتالو و امرود و انجیر و گوز (گردو) و بادام و دیگر از این گونه، میوه خوانند»، یا آنکه: «میوههای مایهور 30 گونه است. 10 گونهاش را درون و بیرون شاید خوردن، مانند انجیر و سیب و به و بادرنگ و انگور و توت بُن و امرود و ... » (ص 87- 88). آشنایی رومیها با انجیر در آثار پلینی اکبر و دیوسکوریدس کاملاً مشخص است. پلینی مبحث مفصلی را به روایات تاریخی مربوط به درخت انجیر اختصاص داده و به کشت آن در رُم و قرطاجه (کارتاژ) و به کارگیری این درخت در معابد و کاخها اشاره میکند (کتاب XV، فصل 20). او همچنین در اشاره به مصر و برخی درختان عجیب و کمیاب در آن سرزمین به نوعی درخت انجیر، که آن را انجیر مصری میخواند، اشاره دارد و اینکه این درخت تشابه بسیاری با درخت توت / شاتوت داشته است (کتاب XIII، فصل 40(7)). دیوسکوریدس نیز به تفصیل ابعاد پزشکی انجیر را توضیح داده است (نک : دنبالۀ مقاله).
در آیین یهود، انجیر یکی از 7 گونهای است که در ارض موعود ستایش میشده است. در عهد عتیق، 16 بار از انجیر سخن به میان آمده؛ و آنجا که سخن از حضور هرکس زیر درخت مو و درخت انجیر شده، مشخصکنندۀ عصری از صلح و امنیت در گذشته و چشماندازی از آیندۀ آرمانی بوده است (نک : جودائیکا، VII / 18؛ نیز اول پادشاهان، 25:30، یوئیل، 22:2). از سوی دیگر با توجه به مطالب مندرج در تورات، موسى (ع) بارها مردمان را از آسیب رسانیدن به درختان مو و انجیر برحذر داشته است (حبقوق، 17:3، ارمیا، 17:5). کاوشهای صورتگرفته در منطقۀ گزر بیانگر وجود بقایای انجیرهای خشکشده در آنجا ست و نقوش باستانی مصر هم صحنههای قطع و تخریب درختان انجیر را توسط مهاجمان به تصویر کشیده است (جودائیکا، همانجا). گسترش کشت انجیر در ارض موعود را میتوان با نام این گیاه، که نام مکانی بوده است، تأیید کرد. به کار بردن واژۀ انجیر در بیش از 70 عبارت در متون میشنایی و تلمودی، خود بیانگر اهمیت این گیاه نزد یهودیان بوده است (همانجا). در انجیل متى نیز اهمیت درخت انجیر و نقش مشخص آن را در زندگی روزمرۀ مردمان آن عصر، طی داستان ورود عیسى (ع) به اورشلیم متوجه میشویم: «و بامدادان چون به شهر مراجعت مینمود، گرسنه گشته، که در اثنای راه، درخت انجیری را مشاهده فرموده، نزد آن آمده، به جز برگ بر آن هیچ نیافت، پس به او گفت که هیچ میوه به تو نمو نکناد که درخت انجیر در ساعت خشک گردید» (21: 18- 19). در قرآن کریم یک سوره به نام «تین» است و تنها در همین سوره و فقط یکبار واژۀ تین (انجیر) یاد شده است. این سوره، نودوپنجمین سوره در ترتیب مصحف است که 8 آیه دارد و مکی دانسته میشود (طبرسی،3 / 548). البته برخی، از جمله طباطبایی احتمال مدنی بودن آن را میآورد (20 / 364-365). بیشتر مفسران دو واژۀ تین و زیتون را که در آغاز این سوره آمده، به معنی دو میوۀ ارزشمند و دلپسند معروف دانستهاند، اما بسیاری دیگر از مفسران تین و زیتون را نام دو کوه که یکی از حُلوان تا هَمْدان و دیگری در شام است، تفسیر کردهاند که بلیغتر مینماید و با معنای دو واژۀ دیگر که نامهای دو مکان مقدس هستند، یعنی طور «سینین» (کوهی که در آنجا خدا با موسى (ع) سخن گفت) و بلد امین (مکه) سازگارتر است (برای اطلاعات بیشتر در این باره، نک : طوسی، 10 / 375-376؛ فرا، 3 / 276-277). در تفاسیر دیگر، تین و زیتون اشاره به دو مسجد، یکی در شام و دیگری در بیتالمقدس، یا دو کوه تینا و زیتا در این دو منطقه است (طبری، 30 / 153-154؛ زمخشری،4 / 773) و نیز به قرینۀ طور سینین و بلد امین، این دو اشاره به مکانهایی در شام و مرتبط با محل تولد و زندگی حضرت عیسى (ع) داشتهاند (ابنکثیر،4 / 876-877). از آنجا که کوههای مناطق مذکور دارای باغات انجیر و زیتون هستند (نک : ه د، زیتون)، با هر تفسیری که به آیات بنگریم، بیانگر اهمیت، مغذی بودن و تقدس این دو گیاه از صدر اسلام خواهد بود، تا آنجا که بر آنها سوگند نیز یاد شده است (دربارۀ احادیث منسوب به پیامبر (ص) و ائمه (ع)، نک : دنبالۀ مقاله).
نام انجیر و یاد آن بارها در متون ادوار مختلف اسلامی و سدههای میانی آمده است (برای نمونه، نک : مقدسی، 424، 466؛ ابنحوقل، 2 / 281، 382). بیشتر این آثار به مکانهایی نظیر فارس، کرمان و جرجان که در آنها کشت انجیر رواج داشته، و نیز نحوۀ کشت این محصول اشاره داشتهاند؛ مثلاً در کتاب تاریخ قم میخوانیم: «این دیه [انجیلاوند] از ساوۀ جبل [کوهستان ساوه] است و آن را انجیل بن نودرز بنا کرده است، و چون او بدین موضع فرود آمده است، این موضع بیشه بوده است پر از درخت انجیر، بدان موضع این دیه بنا کرده است و انجیلاوند نام نهاده» (نک : قمی، 242). در کتاب فرخنامه که به نوعی دائرةالمعارفی است از علوم و فنون و عقاید که زمان تألیف آن سدۀ 6 ق است، به تفصیل دربارۀ صفات انجیر، انواع پیوندها و فواید طبی و بهداشتی آن مطالبی آمده است (نک : جمالی، 131). در متون کشاورزی آن دوران، انجیر بیشتر درختی سردسیر معرفی شده وانجیرهای بلاد فرنج، سقسین و بعضی از ولایات ماوراءالنهر و خوارزم مرغوب دانسته میشد. این درخت انواع بسیار دارد که اختلاف میوۀ آنها در رنگ، شکل، طعم و خاصیت آن است؛ انجیر سیاه، سرخ، زرد، سفید، زنگاری و عنابی از انواع آن بیان شده است (رشیدالدین، 8) که از پیوند این گونههای مختلف با هم، گونههای جدیدتری به دست میآید؛ مطلوبترین پیوند انجیر، پیوند آن با درخت توت بوده است (همو، 9؛ فاضل، 234؛ نیز نک : بیرجندی، 61-63). متون دورههای بعد نیز مطالب پیشینیان را کموبیش تکرار کردهاند، ازجمله طول عمر درخت انجیر، انواع روشهای کاشت و برداشت آن، فصول مناسب کاشت، انواع پیوندها، شرایط نگهداری، مرغوبیت و فواید آن. مثلاً فاضل هروی معتقد است: «انجیر، گرم و تر است، سنگ مثانه ببرد و احداث شپش کند ... جالینوس حکیم گوید درد سینه و سرفه را ببرد و جگر و سپرز را سود دارد، اما انجیر سفید بهتر بود از سرخ، و تر بهتر بود از خشک وی و چون بسیار مداومت نمایند، دندان را زیان دارد از سفید و سیاه و سرخ و زرد»، نیز «انجیر بهشتی که شده قوت دلها / مقبول از آن نزد همه جنتیان است»(ص 188). تاورنیه که در سدۀ 11 ق / 17 م بهایران سفر کرده است، در سفرنامهاش به تفصیل دربارۀ گلها و میوههای ایران مانند سیب، گلابی، نارنج، انار، آلو، گیلاس، شاه بلوط، ازگیل، زردآلو و خربزه صحبت میکند و اشارهای هم به پسته، فندق، بادام، گردو، انجیر و زیتون دارد (ص 365-366). در سفرنامۀ منسوب به میرزا ابراهیم نامی، ضمن وصف ولایت رحمتآباد در جنوب رشت و شرق سفیدرود، به میوههای متنوعی ازجمله انجیر پرداخته شده است (ص 181-182). سیاحان وشرقشناسان غربی در سدههای بعد نیز طی مشاهدات خود از درخت انجیر در مناطق مختلف ایران نام بردهاند (برای نمونه، نک : نیبور، 165؛ فریزر، 547؛ مرگان، 1 / 266). در متون ادبی نظم و نثر نیز بسیار به انجیر پرداختهاند. این میوه از ارزش والایی در مضامین ادبی برخوردار است و صرفاً افرادی با شایستگیهای بالا میتوانند آن را بخورند؛ «برو که فکرت تو نیست مرد این دعوی / برو که خاطر تو نیست مرغ این انجیر» (انوری، 164؛ برای آگاهی بیشتر، نک : خاقانی، 39؛ سنایی، 93)، و یا: «مگس بر خوان حلوا کی کند پشت / به انجیری غرابی کی توان کشت» (نظامی، 334)، و نیز: «خاموش، که گفتار تو انجیر رسیده است / اما نه همه مرغ هوا درخور تین شد» (مولوی، 354)، که یعنی طعمۀ هر مرغکی انجیر نیست. یکی از معروفترین انجیرها انجیر بُستی بوده است که منسوب به شهر بست است و در ابیات شعرا به آن اشاره شده است (آبادی، 117). در ارشاد الزراعه متنی فصیح و ادبی دربارۀ انواع میوهها ازجمله انجیر آمده که سرشار از تشبیهات و تلمیحات زیبا ست: « ... و بر حوالی چمنهای زرنگار، خربزۀ سبز خط، طرفهعذار، چون ماه تمام از افق سپهر مینافام روی نماید، به جلوه در آمده، سیب بی آسیب چون ذقن دلبران سیمین تن، دلها را صید کرده و به رنگ زیبا و به بوی راحتافزا عالمی را در قید آورده ... و انجیر بینظیر، که دست قدرت وصف جمالش را بر طبق «وَالتّین» نهاده و حلوای زیبا از خشخاش و قند ترتیب داده، انار، چون لب دلدار خندان و حریفان ظریف را آب دندان ... » (فاضل، 16). در ادب فارسی هر دو واژۀ انجیر و تین به کار برده شده است. انجیر واژهای است پهلوی (مکنزی، 10؛ یونکر، 119)؛ واژۀ تین نیز بسیار کهن است، چنان که در آشوری tittu، در فنیقی tin، در عبری te’ena(h)، در آرامیtenta / tena و در عربی و پازند tin ضبط شده است (همانجا؛ نیبرگ، 43؛ نیز نک : عریان، 87). کاندول معتقد است که سیر واژهگذاری در مناطق شرقی از هند تا چین، برگرفته از قاموس فارسی است و ریشۀ سنسکریت ندارد، چرا که ایرانیها این درخت را به این مناطق معرفی کردهاند (ص 296؛ قس: لاوفر، 411). در برخی از متون طب سنتی دربارۀ نامهای فارسی و یونانی انجیر مطالبی آمده است؛ مثلاً انطاکی واژۀ یونانی انجیر را سیقمورس، و فارسی آن را هجار آورده است (1 / 99).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید