مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • اغلب عجلی | اغلب بن جُشَم (د 21 ق / 642 م)، یكی از بزرگ‌ترین شعرای رجزسرای مخضرم. نام پدر او را جعشم (كلبی، 549) و عمرو (آمدی، 23) نیز آورده‌اند. وی نسب خویش به بنوعجل دریمامه بر می‌كشید (كلبی، همانجا؛ ابن قتیبه، الشعر ... ، 2 / 613؛ ابن درید، 346). تاریخ تولد وی به درستی روشن نیست، اما از آنجا كه ابن قتیبه (همانجا) گوید...
  • اغریبوز | یا آغریبوز، جزیره‌ای یونانی واقع در دریای اژه كه از 874 تا 1234 ق / 1470 تا 1819 م به مدت 360 سال تحت حاكمیت دولت عثمانی بوده است.
  • اغمات | شهری قدیم و كوچك در جنوب كشور مغرب حدود 40 كیلومتری جنوب شرقی شهر مراكش كه در كنار نهری به نام وادی وریكه یا وادی اغمات واقع است (عنان، حاشیه، 2 / 118؛ صدیق، 58، 59). نام این شهر در منابع، غالباً اَغمات (مثلاً نك‍ : سمعانی، 1 / 320؛ یاقوت، 1 / 225) و به ندرت آغمات (نك‍ : عبدالله، 171؛ ابن خطیب، اعمال ... ، 16...
  • افرنج* |
  • افسون* |
  • افتکین* |
  • افضل الدین محمدبن صدر الدین* |
  • افتاء* |
  • افسس* |
  • افشاری |
  • افشین بن دیوداد* |
  • افضل الدین محمد کاشانی |
  • افضل خان | افضل خان \afzal xān\، امير محمد (1230-1284 ق / 1815- 1867 م)، ملقب‌ به‌ سردار كلان،‌ پادشاه‌ افغانستان و پسر مهتر امير دوست‌ محمد خان،‌ بنيان‌گذار سلسلۀ محمدزايی‌.
  • افضل خان شیرازی | افضل خان شيرازی \afzal xān-e šīrāzī\، شكراللٰه (978- 12 رمضان‌ 1048 ق / 1570-7 ژانويۀ 1639 م)، مشهور به‌ افضل خان‌ علاّمی‌، ديوان‌سالار و وزير كاردان‌ و بانفوذ ايرانی‌‌تبار دورۀ جهانگير شاه‌ (سل‍ 1014-1037 ق / 1605- 1628 م) و شاه‌ جهان‌ گوركانی‌ (سل‍ 1037- 1068 ق / 1628- 1658 م).
  • افشار | افشار \afšār\، یکی از بخشهای شهرستان خدابنده از استان زنجان. بخش افشار در کنار بخشهای مرکزی، سجاس رود و بُزینه‌رود، یکی از 4 بخش شهرستان خدابنده شمرده می‌شود (سازمان ... ، 25) که خود از دو دهستان به نامهای شیوانات و قشلاقات افشار تشکیل شده، و مجموعاً دارای 69 آبادی است که 7 آبادی آن خالی از سکنه است ( آمارنام...
  • افراغه | شهری كوچك از ایالت وشقه در شمال شرقی اندلس، 30 كیلومتری جنوب غربی لارده، در دو سوی رود زیتون (ثینكا) كه حدود 18 كمـ بالاتر از محل به هم پیوستن آن با رود ابروقرار دارد (EUE; EI2). نام این شهر در منابع اسلامی به صورت افراغه (یاقوت، 1 / 323؛ ابن ابی زرع، 136)، افراغ (همو، 156، 169) و گاه نزدیك به لفظ لاتینی آن ف...
  • افسر کرمانی |
  • افامیه | شهری باستانی در غرب سوریه كه به فرمان سلوكوس نیكاتور (فاتح)، بنیادگذار سلسلۀ سلوكی (حك‍ 312-280 ق‌م) و به نام همسر ایرانی او اَپَما در ساحل راست رود اُرُنتِس (نهرالعاصی)، میان حمص و انطاكیه، به صورت دژی مستحكم ساخته شده بود (مایر، 47؛ نك‍ : اشپیگل، III / 25؛ قس: استرابن، كتاب XII، 8:15).این شهر كه تا تسلط اعر...
  • افضل رسولی* |
  • افطار* |
  • افطسیه* |
  • افطحیه* |
  • افعال* |
  • افریدی |
  • افضل ایوبی | افضل ایوبی \afzal-e ayyūbī\، ابوالحسن نورالدین علی (565-622 ق / 1170-1225 م)، فرزند ارشد و جانشین صلاح‌الدین ایوبی، ملقب به الملک ‌الافضل، که یک‌چند بر مناطقی از شام و مصر حکم راند، اما همچون دیگر فرزندان صلاح‌الدین در حکومت چندان اقتدار و توفیق نیافت.
  • افترا | واژه‌ای قرآنی كه در معارف گوناگون اسلامی به كار رفته، و از آن نسبت دروغ اراده شده است.
  • افسر | افسر \afsar\، محمدهاشم‌ ميرزا (1258- 1319 ش / 1879- 1940 م)، ملقب‌ به‌ شيخ‌الرئيس‌ و متخلص‌ به‌ افسر، پسر نورالله‌ ميرزای جناب‌ و نوۀ فتحعلی شاه‌ قاجار؛ اديب‌، شاعر، روحانی‌ و از رجال‌ سياسی‌ سرشناس‌ عهد قاجار و پهلوی.
  • افضل کتیفات | ابوعلی احمد (مق‍ 526 ق / 1132 م)، وزیر و فرمانروای مصر، فرزند افضل بن بدر الجمالی و نوادۀ امیر الجیوش بدرالجمالی وزیران نامدار عصر فاطمی.
  • افضل الحسینی | افضل‌الحسینی \afzal-ol-hoseynī\، نگارگر زمان شاه عباس دوم صفوی (سل‍ 1043-1077 ق). از این نگارگر شماری نقاشی به دو سبک کاملاً متفاوت باقی مانده است. نخستین سبک و بیشترین آثار باقی‌مانده از او در شاهنامه‌ای است که به‌سفارش مرتضى قلی خان قورچی‌باشی و خط محمد شفیع بن عبدالجبار برای شاه عباس دوم بین سالهای 1052-10...
  • افضل بن بدر الجمالی | افضل بن بدر الجمالی‌ \afzal-e-bn-e badr-ol-jamālī\، ابوالقاسم‌ شاهنشاه‌ (458- مق‍ 515 ق / 1066-1121 م)، وزير مشهور فاطميان‌ مصر كه‌ در اوضاع‌ سياسی‌ و نظامی‌ مصر و شام‌، در آغاز هجوم‌ صليبيان‌ به‌ سرزمينهای اسلامی‌ نقش‌ مهمی‌ داشت‌.
  • افضل بیک خان قاقشال اورنگ آبادی | از تذكره‌نویسان شبه قاره در سدۀ 12 ق / 18 م. او از خاندانی ترك نژاد بود و دو تن از اعضای طایفۀ او در دستگاه همایون و اكبرشاه به امیری رسیده بودند. افضل نیز در دربار فرمانروای دكن، آصف جاه (ه‍ م) و پسرش ناصر جنگ به مناصبی دست یافت. در لشكر آصف جاه «رساله‌دار» بود و چون ناصر جنگ در 1154 ق / 1741 م بر پدر شورید،...
  • افغان | افغان \afqān\، به‌ تعبير نوين‌ و عام‌، نامِ هر يك‌ از شهروندان‌ افغانستان‌ (ه‍ م‌) از هر قوم‌ و قبيله‌ و دين‌. اين‌ تعبير در قانون‌ اساسی‌ مصوب‌ 1343 ش / 1964 م افغانستان‌ (مادۀ 1) آمده‌ بود؛ در قانون‌ اساسی‌ مصوب‌ 1356 ش / 1977 م نيز با تكيه‌ بر اين‌ مطلب‌ همۀ شهروندان‌ كشور از نظر حقوق‌ و وظايف‌ در برابر قا...
  • افغانستان | افغانستان \afqānestān‌\، کشوری در غرب آسیا، میان ایران و پاکستان.
  • افشار | افشار \afšār\، نام‌ يك‌ گروه‌ بزرگ‌ قومی ـ عشايری از اقوام‌ ترك‌‌زبان‌ ايران. افشار در متنهای قديم‌ به‌ صورتهای اَوْشار (بدرالدين‌، 20؛ ابوالغازی، 27)، اَوشر (رشيدالدين‌، 1 / 40)، اَوْشَريّه‌، اوشاريه‌ و افشاريه‌ (ابن‌‌تغری ‌بردی، 14 / 48؛ مقريزی، 4(1) / 86، 126، جم‍ ؛ قلقشندی، 7 / 282) نيز آمده‌ است‌.
  • افلیلی* |
  • افلاک* |
  • افلاک، علم* |
  • اقامه* |
  • افندی، عبدالله | عبدالله بن عیسی بن محمد صالح اصفهانی جیرانی (1066-1130ق / 1656- 1718م)، جامع منقول و معقول و متخصص در كتاب‌شناسی و تراجم علما. وی در خانواده‌ای متمكن، اهل فضل و تبریزی تبار (منتسب به جیران محله ــ از محلات قدیم تبریز، قس: ساعدی، 3) در اصفهان متولد شد. پدرش میرزا عیسى بیك، عالم و مروج علم بود و همۀ نزدیكان و خ...
  • افندی | از القاب و عناوین رایج در امپراتوری عثمانی كه اصلاً از آفنتس بیزانسی، و این یكی از یونانی كهن آوثنتس به معنی «آقا، سرور، ارباب» گرفته شده است (EI1, III / 4؛ لیدل، 275).
  • افوه اودی | صلائة بن عمرو، شاعر یمنی دوران جاهلی. مأخذ عمدۀ زندگی او، همان چند روایتی است كه ابوالفرج اصفهانی در اغانی آورده، اما قطعات و ابیات پراكندۀ او را در آثار پیش از اغانی، چون الحیوان و البیان جاحظ، یا عیون الاخبار و الشعر و الشعراء ابن قتیبه می‌توان یافت. كنیه‌اش ابوربیعه بود و از آنجا كه لبانی درشت و دندانهایی ...
  • افنی | یا ایفنی، منطقه‌ای در جنوب مغرب (مراكش)، در ساحل اقیانوس اطلس كه بیش از یك سده (1860- 1969 م) مستعمرۀ اسپانیا بود.
  • افلیمون | سیماشناس یونانی سدۀ 2 م و مؤلف اثری در همین فن. در فهرست ابن‌ندیم نام او به‌عنوان مؤلف كتاب الفراسة، قلیمون (و در برخی نسخ كلیمون) ضبط شده كه بی‌گمان خطای كاتبـان است (ابن ندیم، 376، چ فلـوگل، 314؛ نیـز نك‍ : فلوگل، 155). وی در لاذقیه زاده شد و در ازمیر شهرت یافت (سارتن، «مقدمه ... »،I / 267,271).
  • افیون قره حصار | افيون قره‌حصار \afyūn qara(e)-hesār\، شهر‌ و استانی ‌به همین نام‌ در غرب آناتولی‌ در تركيه.
  • افلاق | یا اَفلاق، نام تاریخی سرزمینی در جنوب رومانی میان رشته كوههای كارپات و رود دانوب.
  • افلوطین | یا فلوطین، پلوتینوس (205-270 م)، فیلسوف بنیان‌گذار مكتب نوافلاطونی. وی نزد فیلسوفان اسلامی مشهور به «الشیخ الیونانی» است، اما نام او در الفهرست ابن ندیم (ص 315)، و سپس در یك نوشتۀ محمد بن زكریای رازی به شكل فلوطینس آمده است (ص 121). قفطی نیز از فلوطین نام می‌برد و می‌نویسد كه افزون بر شرح برخی از آثار ارسطو، ...
  • اقانیم ثلاثه* |
  • اقدسی مشهدی | محمد (د 1002 ق / 1594 م)، از شعرای عهد صفوی. او در مشهد زاده شد (نك‍ : اوحدی، 170؛ گلچین، 14، 18؛ قس: فخرالزمانی، 235، كه زادگاه وی را سبزوار ذكر كرده است). سال ولادت وی دانسته نیست، اما از آنجا كه درگذشت او را در 26 سالگی نوشته‌اند (نك‍ : اوحدی، 171؛ نفیسی، 1 / 517)، ولادت وی می‌بایست در 976 ق / 1568 م باشد.
  • اقرابادین* |
  • اقبالنامه نظامی* |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: