صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / فرهنگ مردم (فولکلور) / دانش عامه / علوم غریبه / جادو /

فهرست مطالب

جادو


آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

یكی دیگر از كارهایی كه جادوگران را می‌راند و برمی‌اندازد، خواندن دعاهای مقدس یثا اَهو، اَشِم وُهو، ینگه هاتام (نک‍ : یسن 27) و دَهمَ‌آفریتی (یسـن 60) است (نیـز نک‍ : یسن 61، بندهای 1-3؛ یسن 72، بندهای 1-3). در جایی دیگر، دعای آ اَیریما ایشی (یسن 54) نیرومندترین مانثره و براندازندۀ اهریمن و همۀ جادوگران و پریان معرفی شده‌است (اردیبهشت‌یشت، بند 5). این در حالی است كه به روایت سروش‌یشت هادُخت، دعای اَهونه‌وَیریه (= یثا اهو) پیروزمندترین سخن است و اهوره‌مزدا به زردشت می‌آموزد كه بلند خواندن این دعا جادوگران را می‌هراساند و می‌گریزاند (بند 6). گردیزی نیز روایت می‌كند كه فریدون جادوهای ضحاك را با افسونهای حق باطل كرد (همانجا). 
به روایت مینوی خرد، اهریمن به زردشت وعدۀ هزار سال سلطنت گیتی را داد؛ به شرطی كه از دین برگردد، اما زردشت نپذیرفت و بدو گفت كه او و كالبد دیوان و دروجان و جادوگران و پریان را با هوم و بَرسُم و با دین راستیِ به كه آفریدگار بدو آموخته، می‌شكند و نابود می‌كند (پرسش 56، بندهای 24، 28). نیز در بهرام‌یشت، زردشت از اهوره‌مزدا می‌پرسد كه اگر از جادوی مردمان آزرده شود، چارۀ آن چیست و اهوره‌مزدا در پاسخ می‌گوید كه شهپری از مرغ «وارِغن» (= شاهین) را برگیرد و بر بدن خویش بمالد تا بدان طریق بر جادوی دشمن غلبه كند. آن‌گاه ادامه می‌دهد كه اگر كسی استخوانی یا پری از این پرندۀ دلیر با خود داشته باشد، در پناه آن خواهد بود و كسی نمی‌تواند او را بكُشد (بندهای 34-36).
برافروختن آتش در دفع جادوان بسیار مؤثر است. به روایت وندیداد، زمانی كه كسی هیزم خوشبو بر آتش می‌نهد، در هرسو كه باد بوی خوش آتش را می‌برد، هزار دیو و دوهزار جادو و پری نابود می‌شود (فرگرد 8، بندهای 79-80، قس: 98). نیز بنابر روایت پهلوی، اگر به غیر از نیمه‌شب آتش بهرام را برافروزند یا در نیمه‌شب آتش آذران را برافروزند یا در نیمه‌شب بوی خوش بر آتشِ بهرام ‌نهند، آن آتش هزار دیو و دو هزار جادو و پری را نابود می‌كند (بندهای 18c1-18c4). ازجمله كارهایی كه به بهدینان توصیه می‌شود، روشن نگاه‌داشتن آتش برای 3 شبانه‌روز در خانه‌ای است كه کودکی در آن متولد شده‌است. این آتش كودك را در برابر دیوان و جادوان و پریان محافظت می‌كند (شایست ... ، فصل 12، بند 12). وظیفۀ آتش بلندسود زدن و سوختن و شكست دادن جادوان و پریان است ( گزیده‌ها، فصل 3، بند 83، نیز نک‍ : 16).
خویدودَه (= ازدواج با نزدیكان) نیز در دفع جادوان مؤثر است. به نوشتۀ روایت پهلوی، در نتیجۀ خویدوده، بار نخست كه مرد با زن نزدیكی می‌كند، هزار دیو و دو هزار جادوگر و پری، بار دوم دو هزار دیو و 4 هزار جادوگر و پری، و بار سوم 3 هزار دیو و 6 هزار جادوگر و پری نابود می‌شوند (بندهای 8f 2-8f 3). نیز چون خویدوده صورت می‌پذیرد، ضربه و آسیبی به دیوان می‌رسد كه اگر برای جبران آن مرد و زنی جادوگر هزار چارپای كوچك و بزرگ را به یكباره قربانی و پیشكش دیوان كنند، سودی برای دیوان نخواهد داشت (بند 8g2). ثواب خویدوده تا بدانجا ست كه به نوشتۀ روایت پهلوی اگر كسی جادوگری كرده یا آموخته باشد، خویدوده او را از دوزخ می‌رهاند (فصل 8b، بندهای 1-2، نیز نک‍ : 5).
زمانی كه كسی ناخنش را می‌گیرد، باید افسونی بر آن بخواند؛ در غیر این صورت، دیوان و جادوان آن را برمی‌گیرند و به مانند تیری بـر جغد ــ كه پـرنده‌ای اهـورایی است ــ می‌زنند و او را می‌كشند (بندهشن، فصل 24h، بند 29، نیز نک‍ : 102). علت این امر آن است كه پرندگانِ دَد، دشمن جادوان‌اند (همان، فصل 24i، بند 32، نیز نک‍ : همانجا). در جایی دیگر، خروس و سگ نیز دشمن دیوان و جادوان معرفی شده‌اند (همان، فصل 24u، بند 48، نیز نک‍ : 103). خروس از پرندگانی است كه با بانگ خویش جادوان را از خانه دور می‌كند (قس: شایست، فصل 10، بند 30). از میان گیاهان نیز گیاه آویشن برای بی‌اثر كردن تباهی ناشی از جادوان آفریده شده‌است ( گزیده‌ها، فصل بند 49، نیز نک‍ : 13). 
در میان دست‌نوشته‌های بازماندۀ مانوی دو دست‌نوشتۀ ضد‌ جادویی وجود دارد كه یكی افسونی به زبان فارسی میانه بر ضد تب (نك‍ : هنینگ، 40-41)، و دیگری طلسمی به زبان پارتی بر ضد دیوان و نیروهای ظلمت است (نك‍ : همو، 50-51).
به روایت گردیزی (ص 45-46) پس از آنكه کیکاووس و همراهانش ــ كه به دست جادوگران یمنی نابینا شده، و در حصاری زندانی شده بودند ــ به دست رستم دستان نجات یافتند، به راهنمایی سودابه، جگر آن جادوگران را ساییدند و آب آن را در چشم نابینایان كردند و چشمان همۀ آنان بینا شد.

جادوگران معروف

چنان‌كه پیش‌تر گفته شد، پس از آنكه اهوره‌مزدا یازدهمین سرزمین نیك، هیلمند، را در سیستان آفرید، اهریمن نیز جادوگری را پدید آورد؛ از این‌رو، در سنت زردشتی بیشترین جادوگری متعلق به آن سرزمین است و از جادوگران آنجا ست كه برف و تگرگ و عنكبوت و ملخ بر زمین می‌بارد (بندهشن، فصل 31، بندهای 26-27، نیز نک‍ : 134). 
در اوستا و برخی از متون پهلوی نام چند جادوگر نیز آمده‌است: بابِل، بنیان‌گذار شهر بابِل در زمان جمشید (شهرستانیها ... ، بند 24)، تور، سازندۀ باروی اَروَنداسپ در زمان كیقباد (همان، بند 57)، ویدرَفش، از همراهان ارجاسپ، فرمانروای خیونان، در هنگام نبرد او با گشتاسپ، پادشاه حامی زردشت (یادگار زریران، بند 4؛ «بیدرفش جادو» در: ابن‌بلخی، 51)، افراسیاب تورانی در زمان منوچهر (یادگار جاماسپی، فصل 4، بند 50؛ بندهشن، فصل 32، بند 6، نیز نک‍ : 137)، مَلكوس در زمان جمشید (یادگار جاماسپی، فصل 7)، وامون كه دخترش مادرِ زاب بود (بندهشن، فصل 35، بند 41، نیز نک‍ : 151)، دورَسرَو كه در هنگام زادن زردشت در صدد كشتن او بود (آموزگار، 74-75؛ گزیده‌ها، فصل 12، بندهای 7-9، نیز نک‍ : 27- 28)، برادَروریش كه به همراه دورسرو در صدد كشتن زردشت بود (آموزگار، 78)، و ستَرَگ جادوپزشك ( گزیده‌ها، فصل 8، بند 3، نیز نک‍ : 22). ملكوس پس از پایان هزارۀ اوشیدَر ــ كه نخستین هزاره از 3 هزار سال پایانی عمر جهان است ــ بار دیگر پدیدار می‌شود و بارانی سهمگین، به نام ملكوسان، و بی‌شمار برف و تگرگ می‌باراند و بسیاری از مردم را به كام مرگ می‌فرستد (بندهشن، فصل 33، بند 36، نیز نک‍ : 142). 
رساله‌ای پهلوی با نام مادَیانِ یوشت فریان و اخت بر جای مانده كه دربارۀ جادوگری به نام اخت است. به نوشتۀ این رساله، اخت با 70 هزار سپاهی وارد شهری می‌شود و می‌گوید كه اگر كودكی كه هنوز 15 سالش تمام نشده است، نتواند به معماهای او پاسخ گوید، شهر و همۀ ساكنانش را نابود خواهد كرد. كودكی به نام یوشت‌فریان تن بدین آزمون می‌سپارد، به شرطی كه اگر توانست به پرسشهای اخت پاسخ دهد، اخت نیز باید به 3 پرسش او پاسخ دهد، وگرنه كشته خواهد شد. اخت شرط كودك را می‌پذیرد. سرانجام پرسشهای چیستان‌گونۀ اخت آغاز می‌شود و یوشت‌فریان به همۀ 33 پرسش او پاسخ می‌دهد. در پایان، اخت از پاسخگویی به 3 پرسش یوشت‌فریان فرومی‌ماند و كشته می‌شود. روایتهایی شفاهی از این افسانه در فرهنگ مردم وجود دارد که برخی از آنها به بخت نصر منسوب‌اند (وکیلیان، قصه‌ها ... ، 248- 249، تمثیل‌ ... ، 2 / 27). نام اختِ جادوگر در اوستا (آبان‌یشت، بند 82) و برخی از دیگر متون پهلوی آمده است (مثلاً در گزیده‌ها، فصل 25، بند 10، نیز نک‍ : 36؛ داستان، 156-157، 163-164).
فردوسی سرزمین ضحاك را جادوستان، و خود او را جادوپرست نامیده (1 / 59-60)، و در جایی دیگر نیز آورده‌است که در زمان پادشاهی او «هنر خوار شد جادویی ارجمند» (1 / 51). ابن‌بلخی نیز ضحاک را «جادو» خوانده است (ص 34). گردیزی هم می‌نویسد كه به روزگار ضحاك، جادوی و فسق و فجور آشكار شد (ص 34). ابن‌بلخی (ص 41)، همسر كیكاووس را نیز كه به روایتی دختر یكی از ملوك یمن، و به روایتی دیگر دختر افراسیاب بود، «جادو» نامیده است.
در بندهشن همۀ خرفستران (= جانوران اهریمنی)، و در رأس آنان مار، از جادوان به شمار آمده‌اند (فصل 22، بند 18، نیز نک‍ : 98)، و در جادوگری خرفستران همین بس كه اگر غذایی را دور از مورچه‌ای قرار دهند، نه با بوییدن و دیدن، بلكه به جادویی به سوی آن می‌رود و آن را می‌یابد (فصل 22، بند 21، نیز نک‍ : 99). 

احكام فقهی و حقوقی دربارۀ جادوگران

به روایت اوستا اگر مزداپرستان بالغ به درگاه ایزدان دعا نكنند تا جادوگرانی را كه در میانشان زندگی، و تظاهر به دینداری می‌كنند، بدانها بنمایانند، جرم جادوگری بر آنها وارد خواهد آمد (یسن 8، بند 4).
در کتابهای فقهی و حقوقی زردشتی مطالبی نیز دربارۀ جادو و جادوگری آمده است؛ ازجمله اینکه اگر فردی زردشتی ببیند که كسی جادوگری می‌كند، بر او واجب است که به دیگران بگوید و دیگران را از کردار وی آگاه سازد (روایت آذرفرنبغ ... ، پرسش 60). نیز به گزارش هیربدستان، غذا ندادن به جادوگر گناه نیست و اگر در نتیجۀ آن، جادوگر از گرسنگی و تشنگی بمیرد، كیفر كسی كه بدو غذا نداده، تنها یك «سروشچَرَنام» (ه‍ د، ثواب و گناه) است، زیرا آن جادوگر سزاوار مرگ بوده‌است (فصل 20، بندهای 1-2).
براساس قوانین حقوقی ساسانی، در صورت اثبات جادوگریِ كسی، همۀ دارایی او به رَد (= حاكم شرع) منتقل می‌شد؛ در‌صورتی‌كه آسیبی به كسی رسانده بود، دارایی‌اش بدو می‌رسید و اگر به جادوگری او شهادت می‌دادند، اما معلوم نبود به چه كسی آسیب رسانده‌است، دارایی‌اش به شاهدان می‌رسید (مادَیان ...  فصل A38، بندهای 13-15).

فرجام جادوگران

ارداویراف، موبد پرهیزکار، در سفر آسمانی خویش و دیدار خود از دوزخ، روانهای زنانی را می‌بیند كه بر فلزِ روی داغ ایستاده‌اند و با دست‌و‌دندان پستانهای خویش را می‌برند و سگان شكم آنان را می‌درند و می‌خورند؛ وقتی از گناه آنان سؤال می‌كند، پاسخ می‌شنود كه در گیتی یكی از گناهانشان این بوده است كه به دنبال جادوگری بوده‌اند ( ارداویراف‌نامه، فصل 76، نیز ترجمه، 150-151). همو در جایی دیگر روان زنی جادوگر را می‌بیند كه با دندان مردار خویش را می‌لیسید و می‌خورد (همان، فصل 35، نیز ترجمه، 116-119). نیز روان زن روسپی جادوگری را می‌بیند كه زبانش بریده، و چشمش كنده شده بود و مار و كژدم و كرم و دیگر جانوران اهریمنی مغز او را می‌خوردند و گاه تنش را به دندان می‌گرفتند و گوشتش را می‌جویدند (همان، فصل 81، نیز ترجمه، 154-155). 
سغدیانی كه به دین بودایی گرویده بودند نیز در آثار خود بـه زبان سغدی ــ كـه از زبـانهای ایرانـی میانۀ شرقـی است ــ نفرت خود را از جادوگران نمایانده‌اند. برای نمونه، به نوشتۀ سوترۀ علت و معلول كردارها، پیشگویان و جادوگران پس از مرگ در دامهایی در دوزخ آهنین گرفتار می‌شوند و پرندگان گوشت بدنشان را تا استخوان می‌خورند (گوتیو، II(1) / 14 ، سطرهای 263-272). 

مآخذ

آموزگار، ژاله و احمد تفضلی، اسطورۀ زندگی زردشت، تهران، 1370 ش؛ ابن‌بلخی، فارس‌نامه، به کوشش لسترنج و نیكلسن، كیمبریج، 1921 م؛ ارداویراف‌نامه، به کوشش فیلیپ ژینیو، ترجمۀ ژاله آموزگار، تهران، 1372 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ داستان گرشاسب، تهمورس و جمشید گلشاه و متنهای دیگر، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1378 ش؛ روایات داراب هرمزدیار، به كوشش رستم اونوالا، بمبئی، 1922 م؛ روایت آذرفرنبغ فرخزادان، به کوشش حسن رضایی باغ‌بیدی، تهران، 1384 ش؛ روایت پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، 1367 ش؛ زند بهمن یسن، به کوشش محمدتقی راشد‌محصل، تهران، 1370 ش؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به كوشش رستم علی‌اف و دیگران، مسكو، 1966-1967 م؛ كارنامۀ اردشیر بابكان، به کوشش بهرام فره‌وشی، تهران، 1354 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به كوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ گزیده‌های زادسپرم، به کوشش محمدتقی راشدمحصل، تهران، 1366 ش؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1354 ش؛ وکیلیان، احمد، تمثیل و مثل، تهران، 1368 ش؛ همو، قصه‌های مردم، تهران، 1379 ش؛ وندیداد، به کوشش محمدعلی حسنی، حیدرآباد دكن، 1327 ش / 1948 م؛ یادگار زریران، به کوشش یحیى ماهیار نوابی، تهران، 1374 ش؛ یسنا، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1337-1340 ش؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347 ش؛ نیز:

Andarz-ī Dānāyān be Mazdayasnān, Pahlavi Texts, tr. and ed. J. M. Jamasp-Asana, Bombay, 1897; Anthologie de Zādspram, tr. and ed. Ph. Gignoux and A. Tafazzoli, Paris, 1993; Asha, R., The Doubt-Expelling Book of Mardānfarrokh, Paris, 2004; Avesta, ed. K. F. Geldner, Stuttgart, 1896; The Book of a Thousand Judgements, tr. N. Garsoïan, ed. A. Perikhanian, Costa Mesa, 1980; Bundahišn: Zoroastrische Kosmogonie und Kosmologie, tr. and ed. F. Pakzad, Tehran, 2005; «Dinkard VIII», Pahlavi Texts, tr. and ed. E. W. West, Oxford, 1892, vol. IV; Frachtenberg, L. J., «Allusions to Witchcraft and Other Primitive Beliefs in the Zoroastrian Literature», The Dastur Hoshang Memorial Volume, Bombay, 1918; Gauthiot, R. and P. Pelliot, Le Sûtra des causes et des effets du bien et du mal, Paris, 1926; Gujastak Abâlish, tr. and ed. H. F. Chacha, Bombay, 1936; Henning, W. B., «Two Manichaean Magical Texts, with an Excursus on the Parthian Ending-ēndēh», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, 1947; The Hērbedestān and Nērangestān, tr. and ed. F. M. Kotwal and Ph. G. Kreyenbroek, Paris, 1992, vol. XII; Herodotus, The History, tr. A. D. Godley, London, 1922; Libro Apocalittico Persiano Ayātkār i Žāmāspīk, tr. and ed. G. Messina, Rome, 1939; Le Livre dArdā Vīrāz, tr. and ed. Ph. Gignoux, Paris, 1984; Olmstead, A. T., History of the Persian Empire, Chicago, 1948; The Pahlavi Rivāyat : Accompanying the Dādestān ī Dēnīg, tr. and ed. A. V. Williams, Copenhagen, 1990; Panaino, A., «Some Remarks upon the Initiatic Transmission in the Later Avesta», Ātaš-e Dorun: The Fire Within, Jamshid Soroush Soroushian Memorial, ed. C. G. Cereti and F. Vajifdar, 2003, vol. II; Sad dar Nasr and Sad dar Bundehesh, tr. and ed. B. N. Dhabhar, Bombay, 1909; Šahrestānīhā ī Ērānšahr, tr. T. Daryaee, California, 2002; Shikand-Gûmânîk Vijâr, tr. and ed. H. J. Jamasp-Asana and E. W. West, Bombay, 1887; Le Troisième livre du Dēnkart, tr. and ed. J. de Menasce, Paris, 1973; The Wisdom of the Sasanian Sages, tr. and ed. Sh. Shaked, Boulder, 1979; Zand-î Vohûman Yasn, tr. and ed. B. T. Anklesaria, Bombay, 1957.

حسن رضایی باغ‌بیدی (دبا)

 

صفحه 1 از7

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: