- بیست سال پیش در مجموعه ی مقالاتی که به کوشش گروهی از پژوهشگران در یک جلد به خاطره ی و. مینورسکی اهدا شد، مقالهای به چاپ رساندم که در آن ضمن تجزیه و تحلیل مقدمه ی ابن مقفع درباره ی زبانهای ایرانی، بر معانی گوناگون نامهای پهلوی، پارسی و دری تاکید کردم (لازار، ١٩۷١). من موضوع یاد شده را بدین مناسبت برگزیده بودم که در میان مباحث فراوان مورد علاقه مینورسکی، تاریخ زبانها همواره یکی از موضوعهایی بود که توجه او را به خود جلب میکرد. اکنون که دادههای تازه امکان تکمیل این مقاله را به من میدهد، خوشوقتم که آن را به نشانه ی احترام، همراه با درودهای دوستانه به تاریخدان دیگری که او هم علاقه ی ویژه ای به تاریخ زبانها ابراز میدارد، پیشکش کنم.
روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخص ستیزی است. مردم زمانه رو گردان از هرگونه تبعیض و تفاوت، هراسان از هرنوع تشخص و تمایز، با شتاب هرچه تمام تر به سوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده می شوند. پی روان آیین جهان بینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران سوداگری آزاد جهانی می کوشند طرحی بیاندازند و سامانی بچینند تا در ناکجاآباد هزاره ی سوم، همگان زیرسلطه ی یک نظام اقتصادی نامریی، همه مثل هم بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمیرند! با این شتاب که هر روز در هر چهار سوی جهان، مرزهای طبیعی، گسست های ضروری و ناهمداستانی های سالم و لازم می شکنند و فرو می ریزند، دیری نپاید که گیتی ِ عاری از آرایش ها و برهنه از شکفتگی و زیبایی هایش که بخش کلانی از آن ها ناشی از رویارویی تفاصل ها و ناهمتایی هاست، خراب آبادی شود هموار که در آن ترک و رومی و چینی و زنگی، همه در پشت رایانه هایشان با کیف های سامسونت دردست و تلفن های همراه در جیب و همبرگر مک دونالد در دهان، همه همسان بزیند و بمیرند.
در باب واژه ی ادب و این كه منظور از ادب و ادبیات چیست سخنان گوناگون گفتهاند و تعریف های گوناگونی برای ادب و ادبیات كردهاند كه هیچ یك جامع نیست. البته مفهوم آن تا حدی برای همه ی مردم روشن است و منظور از آن را كم و بیش در مییابند بدون آن كه نیازی به قالبگیری در تعریف و حدود معینی باشد. آیا میتوان مرزی و حدی برای ادبیات ملت ها قایل شد و اگر میتوان حدی برای آن دانست، دامنه ی آن تا كجا كشیده میشود؟
شاید کمتر کسی میدانست یا باور میکرد مرد پرآزرم و کمگویی چون شادروان دکتر حبیبی در چند سال پایان عمر که دست به گریبان بیماری نیز بود، آنچنان سرگرم کارهای بنیادی و علمی است که مدتها پس از خاموشیاش، باز کتابها و مقالههایی به خامه پربار او منتشر خواهد شد که یکی از آنها نوشتار زیر است که به همت بنیاد ایرانشناسی در کتابی سترگ به همین نام چاپ شده است. یادش را گرامی میداریم و به روانش درود میفرستیم.
آنشب نوبت آب خانه ما بود. یکی از شبهای دلچسب تابستان بود. تقریبا همه اهل خانه بیدار مانده بودند و در انتظار شروع آببازی. همه میدانستند رقابت میان آقایبصیرت و عمورضا داغ است.
آدمي هر جا رود و هر كار كه بكند، باز در بند شهر خويش و بنده احسان آن است، و سر از پا نشناخته، باز ميآيد و ميگويد: سعدي اينك به قدم رفت و به سر باز آمد مفتي ملت اصحاب نظر بازآمد...
10-1- با مرگ خشايارشا ، دربار هخامنشي در يك سلسله سوء قصدهاي جنايتآميز كه در توالي نسلها شامل برادركشيها و پدركشيهاي بيرحمانه بود فرو رفت و هر روز بيش از پيش به انحطاط و انقراض گراييد. اين انحطاط كه با بازگشت خشايارشا از يونان نشانههاي آن آشكار گشت در واقع از وقتي آغاز شد كه روح جنگجويي و انضباط نظامي جاي خود را به توطئهپردازي، سياست بازي و مخصوصاً دسيسههاي حرمخانه و خواجه سرايان داد.
یواش یواش که نطق کردم شهرت پیدا کردم. نفوذ من در خارج مجلس زیاد شد. به تدریج پر زور شدیم. من معروفتر شدم. گرچه مردم مرا صورتا نمیشناختند ولی در روزنامهها میخواندند و میگفتند تقیزاده چنین و چنان گفت.
بازگشت به تبریز؛ نهضت مشروطه و سلطنت محمدعلی شاه (۱۳۲۴-۱۳۲۳) ظاهرا در ماه شعبان ۱۳۲۳ وارد تبریز شدیم. این دفعه که تبریز آمدیم محرمانه با دوستان سیاسی خیلی نزدیک مشغول امور سیاست و فعالیت بر ضد استبداد و تبلیغ آزادی شدیم.
76 سال پيش از اين نيما يوشيج (علي اسفندياري، 1338-1276 شمسي) منظومه افسانه، نخستين شعر نو فارسي را سرود و تجددي در حوزه شعر فارسي پديد آورد. اين نوگرايي حاصل كوششهاي فرهنگي نوانديشاني بود كه از اوايل مشروطيت (1324 قمري) در انديشه نو كردن بنيانها و مظاهر اجتماعي ايران بودند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید