سرود انسان امروز / جواد مجابي

1392/10/25 ۰۹:۳۷

سرود انسان امروز / جواد مجابي

76 سال پيش از اين نيما يوشيج (علي اسفندياري، 1338-1276 شمسي) منظومه افسانه، نخستين شعر نو فارسي را سرود و تجددي در حوزه شعر فارسي پديد آورد. اين نوگرايي حاصل كوشش‌هاي فرهنگي نوانديشاني بود كه از اوايل مشروطيت (1324 قمري) در انديشه نو كردن بنيان‌ها و مظاهر اجتماعي ايران بودند.

 

 

 

76 سال پيش از اين نيما يوشيج (علي اسفندياري، 1338-1276 شمسي) منظومه افسانه، نخستين شعر نو فارسي را سرود و تجددي در حوزه شعر فارسي پديد آورد. اين نوگرايي حاصل كوشش‌هاي فرهنگي نوانديشاني بود كه از اوايل مشروطيت (1324 قمري) در انديشه نو كردن بنيان‌ها و مظاهر اجتماعي ايران بودند.

همزمان با نيما، نوانديشاني براي ايجاد دگرگوني در شعر سنتي با قدمتي هزار ساله، دست به تجربه‌هاي گوناگوني زده بودند، از آن ميان، نيما با سختكوشي، تداوم آزمون‌هاي متنوع توفيق يافت كه شعر نو ايران را چه از لحاظ نظريه‌پردازي و چه در زمينه‌هاي تجربي بر بنيادي طبيعي و رشديابنده پايه‌گذاري كند. در آغاز آن را يك تنه پيش ببرد. بعدها ذهن‌هاي مستعد نوآور را با خود همراه سازد و تا آخرين روزهاي عمرش در تعالي و تعميق شعر امروز ايران بكوشد.امروز كه به شعر نو ايران مي‌نگريم، با نگاهي تاريخ‌نگرانه، روند گسترش اين پديده را با برخوردي نقادانه، در نظر مي‌آوريم مي‌توانيم به جرات بگوييم كه شعر امروز ايران دو بنيادگذار جدي دارد، نيما وبار ديگر شاملو. شعر سنتي ايران يك بار با نيما متحول و بار ديگر با احمد شاملو شكوفا شد.اگرچه نيما راهگشاي شعر امروز ايران است اما با حفظ نوعي وزن و قافيه بند ناف خود را با ادب قديم حفظ كرد، الف بامداد اگرچه تاريخا بعد از او مي‌آيد و مدتي به اقتفاي او كار مي‌كند اما زماني بعد آزادسازي شعر از قيود سنتي وزن عروضي و تبعات آن را ضروري مي‌بيند و از عروض نيمايي نيز عدول و تجربه شعر سپيد ايران را قانونمند مي‌كند و سامان مي‌بخشد و دوره جديدي در شعر فارسي آغاز مي‌شود كه به مشخصات آن خواهيم پرداخت. اندكي به پيشينه كار و كوشش‌هاي نيما براي پي افكندن زمينه تجددشعر ايران بپردازيم.در كشورهايي كه سنت فرهنگي پيشينه‌يي نيرومند و ديرپا دارد نوآوري‌هاي ادبي دشوار كند در اين 70 سال در هر دهه شعر ايران يك وجه غالب شعري داشته كه جريان اصلي شعر را در آن دوره مشخص كرده است با اين توضيح كه جز آن وجه غالب، جريان‌هاي ديگري هم با ارزش و حقانيت مساوي يا برتر اما به آن كثرت و تعميم وجود داشته است.

در دو دهه نخستين فقط تجربيات نيما قابل اعتناست كه حسب حال شاعري طبيعتگرا را در برخورد با تجدد و نيازهاي جدي جامعه نشان مي‌دهد. در دهه سوم تنوع تجربه‌ها مطرح مي‌شود. دو قطب افراطي آن هوشنگ ايراني با شعر پرهياهوي اروپايي مآبش و شعر اسلامي ندوشن با فاصله اندكش از قطعه‌هاي مرسوم سنتي، نشانگر جست‌وجوهاي پراكنده در فراخناي شعر نيماست. در اين دهه شعر نو براي اثبات حقانيت خود مي‌جنگد، مقالات و نظرات ادبي در دفاع از شعر امروز انتشار مي‌يابد. هنوز ديدگاه‌هاي محافظه‌كارانه رايج در سطحي فروتر از ابداعات و نوآوري‌هاي نيما تبليغ مي‌شود.

در دهه چهارم جز آنها كه نظرات ادبي و شعرشان در دهه پيشين تداوم نوآوري را نشان مي‌دهد چهره‌هاي ديگري در افق شعر پديدار مي‌شوند چون مهدي اخوان ثالث، حسن هنرمندي، محمد زهري، منوچهر آتشي و فروغ فرخزاد كه رونقي به عرصه تجدد ادبي مي‌دهند. مي‌توان شعرهاي اين دهه را به پيش از سال 32 و بعد از آن تقسيم كرد. شعرهاي سياسي معترض پيش از كودتا، چشم‌انداز نويني از صلح و آينده روشن را مي‌گستراند و مرثيه‌هاي شكست كه پس از كودتا سروده مي‌شود، بسياري از چهره‌هاي شعري را در افقي از نوميدي و حسرت و انتحار غرقه مي‌كند. غالب منتقدان ادبي، دهه پنجم شعر ايران را كه سال‌هاي 50-40 را دربرمي‌گيرد پربارترين ادوار شعري خوانده‌اند. در اين دهه به رغم غيبت جسماني نيماي نام‌آور، بسياري از شاعران تراز اول راه و رسم او را گسترش و غنا مي‌بخشند. در اين دهه مشخص‌ترين چهره شعر ايران احمد شاملو است. در كنار او شاعر ديگر اخوان ثالث مرثيه شكست و اعتراضيه انهدام ارزش‌هاي اصيل انساني را با بياني شكوهمند و درد آشنا مي‌سرايد.

در جوار دو جريان حماسه و سوگ، جريان عظيم رمانتيسيسم انقلابي يا عاطفي شاعران بسياري را مطرح مي‌كند كه بخش اعظم اين رمانتيسيسم انقلابي و پرخاشگر است و پاره‌يي ديگر عاشقانه و سودايي‌وش. در واقع آرمانگرايي شيفته‌واري بر شعرهاي دهه مستولي است كه رهايي انسان در بند و گمگشته را به اميد فردايي بهتر، در فضاي عاشقانه يا هواي صلح‌آميز آينده تصوير مي‌كند. اين درد مشترك نسلي است كه براي ساختن آينده‌يي روشن، به همراه ملت خود، به قلب ناشناخته يورش برده اما با سد تحجر و استبداد رويارو شده است، بي‌آنكه اميد خود را به يافتن آزادي و بهروزي از دست داده باشد.

اما آنچه كار شاعراني چون شاملو، اخوان، فروغ، رويايي، م-‌آزاد، سپهري وانشي را از شعر ديگران ممتاز مي‌كند، حضور ذهنيت نوآور يا معماري استوار فرم شعري آنهاست. بسياري از شاعران جوان اين دوره مي‌كوشند تا از درون فضاي نيمايي راهي و شيوه‌يي خاص خرد برگزينند. بعضي به يافتن و تكميل اسلوب تازه توفيق مي‌يابند و جمعي ديگر با اولين يافته‌هاي خود راضي‌اند و مضمون‌هاي عاطفي حب حال خود را عين شعر مي‌شمرند.

جز احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، يدالله رويايي. م-‌آزاد، سهراب سپهري، نادر نادرپور، منوچهر آتشي، اسماعيل شاهرودي، بايد از شاعران ديگري چون فريدون مشيري، محمد زهري، مفتون اميني، بيژن جلالي، سياوش كسرايي، هوشنگ ابتهاج، نصرت رحماني، فرخ تميمي، محمود كيانوش، رضا براهني، محمد حقوقي و از جوان‌ترها شفيعي كدكني، اسماعيل خويي، م – آزرم، حميد مصدق، م. ع. سپانلو، منوچهر نيستاني، طاهره صفارزاده، احمدرضا احمدي و منصور اوجي ياد كرد و اينها جز چند صد نفري هستند كه هفته‌نامه‌هاي ادبي و جنگ‌ها را از شعرهاي قابل اعتناي خود پر كرده‌اند. در دهه ششم به جز اينها كه نام‌شان آمد، كاظم سادات‌اشكوري، جواد مجابي، علي باباچاهي، موسوي گرمارودي، محمد مختاري و عمران صلاحي شعر را به صورت حرفه‌يي و آگاهانه ادامه دادند.

در پايان اين دهه، انقلاب 57 محوري است كه شعرهاي دو، سه سال پيش پس از خود را متحول مي‌كند، شور انقلابي، گرايش به زبان ساده مردمي، پرداختن به مضامين اجتماعي و سياسي، گزينش فرم‌هاي ساده، شعر را در پايان اين دهه سرشار از حماسه‌هاي خون و باروت، عليه ظلم و خودكامگي و بهره‌كشي مي‌كند و گرايش شاعران بيشتر مصروف صراحت بيان، ارتباط‌گيري گسترده با توده انقلابي و بهره‌گيري از شعر به عنوان ابزار آگاهي بخش رنجبران و مبارزان ملت مي‌شود.

در فاصله دهه 60 تا 70، شعر ايران دو بخش كاملا مجزا دارد. آثار پاره‌يي از شاعران واجد محتواي ايدئولوژيك، دفاع از آرمان‌هاي انقلاب و دفاع مقدس و تبليغ آيين است و بخش اعظم شعر ايران كه ادامه تكاملي تجربه‌هاي نوآورانه است از سوي شاعراني دنبال مي‌شود كه نام‌شان را ياد كرديم. به دليل عدم انتشار آثار، در حوزه‌يي محدود محفلي و قرائت و نقد آن در جمع كوچك شاعران و هنرمندان عملي مي‌شود. هنوز بخش اعظم اين شعرها، در پايان دهه هشتم چاپ و منتشر نشده است.از نظر فرم و محتوا، دو نوع شعر متمايز خلق مي‌شود: شعرهاي كوتاه حسي و عاطفي كه لحظه را بازتاب مي‌دهد و منظومه‌ها و شعرهاي بلند كه ابعاد مختلف جهان‌بيني شاعر را ترسيم مي‌كند. تاملات شگرفي كه با تجارب عظيم و حوادث هول‌انگيز حدوث انقلاب و جنگ ‌زاده شده بود عرصه مناسبي براي بيان اين فضاي بغرنج مي‌طلبيد. شعرهاي بلند، در كنار رمان‌هاي عاطفي و انديشگي محملي براي بيان فضاي جديد و تجربه‌هاي نويني بود كه ريشه در تحولات اجتماعي و دگرگوني ارزش‌ها داشت. در كنار اين گرايش‌هاي عام، رجعتي به شكل‌هاي سنتي ديده مي‌شود كه هدف شاعران از به كارگيري اين قالب‌هاي مانوس شوق ارتباط‌گيري با مخاطبان انبوه‌تر است. زبان شعر در دهه‌هاي پس از انقلاب، در يك جمع‌بندي كلي ساده‌تر و فرم‌ها عادي و عام‌ شده است. بگذريم از تجربه چند شاعر نخبه كه هنوز هم شعر را به عنوان هنري دشوار براي رسيدن به قلمرو ناشناخته و شگرف جان آدمي كه هم بافته با جان جهان و هستي لايتناهي است مطرح مي‌كنند و شعر كمال خود را مديون اين پيامبران نوآور نوانديشه است.

 

تهران - 1377

نظر دهید
نظرات کاربران

کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.

گزارش

برچسب ها

اخبار مرتبط

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: