هر قوم و ملت و هر گروهی از مردم بجهت علل و اسباب متعدد و مختلف دارای اخلاق و اطواری میشود که چه بسا در نزد خودش پسندیده و مقبولست در صورتیکه مردم دیگری آنرا نمیپسندند و نکوهیده و مکروه میشمارند. مثلا آیا تقصیری بر ما ایرانیان است اگر فرنگیها معمولیترین تعارفهای ما را از قبیل «جانم» و «عزیزم» و «قربانت شوم» و «تصدقت گردم» و «فدایت شوم» که مانند «شرآمی» فرانسویها و «ماینلیبر» آلمانیها در حقیقت تعارف محض است و معنی و مفهومی ندارد بمعنای تحتاللفظی آن ترجمه میکنند و مایة تعجب و استهزاء قرار میدهند، ایرانی بجای لفظ «شما» برسم ادب و احترام «سرکار» و «سرکار عالی» و «جنابعالی» و «جناب مستطاب عالی» و «قربان» میگوید و بجای «من» از طریق تحقیر نفس خود و تعظیم طرف «بنده» و «فدوی» و «داعی» و «ذرة بیمقدار» و «خاکسار» و غیره استعمال میکند و بجای «برو»، «بفرمائید» میگوید و بجای «بیا» «تشریف بیاورید» مینویسد.
نقد به معنی تجزیه و تحلیلی است برای سنجش و تمییز٫ کانت به «عقل محض» حمله نکرده است مگر در آخر کار برای تعیین حدود آن. کانت امیدوار بود که حدود امکانات عقل را نشان دهد و آن را از معلومات غیرمحض و غیرخالص که از راه حواس حاصل شده و تغییر شکل داده است جدا سازد و بالاتر قرار دهد. زیرا «عقل محض» عبارت است از معلوماتی که از راه حواس حاصل نمیگردد، بلکه از هر حس و تجربهای مستقل است و مربوط به طبیعت و فطرت و ساختمان ذهن ماست.
ششم تا نهم آذر ۱۳۲۲، تهران میزبان سران متفقین در جنگ جهانی دوم بود که طی آن درباره آینده بزرگترین زورآزمایی تاریخ جهان گفتوگو کردند. فرانکلین روزولت رئیسجمهور آمریکا، وینستون چرچیل نخستوزیر بریتانیا و ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، در چند روز اقامتشان در تهران چنان گرم گرفتند که علاوه بر تحکیم اتحادشان در جنگ، از شوخی با هم، دعوت یکدیگر به ضیافت شام در سفارتخانههایشان و حتی برگزاری جشن تولد برای چرچیل غافل نشدند.
چهرههایی در تاریخ بشریت ظهور کردهاند که یک بار دیدن یا شنیدن توصیفی از آنان، برای اطلاع از وقاحت و بیشرمی بینهایت و شدت مبارزه آنها با حق و حقیقت که یک انساننما میتواند داشته باشد، کفایت میکند. بیتردید یزید یکی از آنهاست که به تنهایی مجمع خباثت نسل و رذالت خانوادگی و نشو و نمای خودمحوری و لذتپرستی و کامجویی حیوانی را در وجود خود جمع کرده است. نخستین جمله را از عبدالرحمن ابنخلدون مؤلف مقدمه تاریخ معروف میشنویم. او میگوید: «درباره حسین چه بگویم؟ وقتی که فسق و انحراف یزید بر همه مردم دورانش آشکار شد، پیروان اهل بیت پیغمبر(ص) در کوفه، از حسین درخواست کردند که به کوفه برود و آنان در قیام علیه یزید یاریاش کنند.»
پیترو دلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی در اوایل سده هفدهم میلادی، همزمان با حکومت صفویان به ترکیه و ایران و هند سفر کرد و خاطرات خود را به صورت نامههایی به رشته تحریر درآورد. خاطرات وی کتابی باارزش است که بهویژه بخشهای مربوط به ایران آن، نکتههایی فراوان درباره زندگی اجتماعی و سیاسی دوران سلطنت شاهعباس اول صفوی دربرگرفته است. سفرنامه دلاواله، یکی از سفرنامههای جالب درباره رفتارهای اجتماعی ایرانیان به شمار میآید که تاکنون نوشته شده است. او با دقت و ظرافتی کمنظیر دیدهها و شنیدههای خود را در زمان سفر به مناطق گوناگون سر راهش به تحریر درآورده و پیشروی خواننده قرار داده است.
ارنست ژوبر که از سوی ناپلئون بناپارت به ایران اعزام شده بود، در سال ۱۲۲۱ق در اردوگاه جنگی عباسمیرزا با روسها، از او دیدار میکند. او میگوید: در مدت زمان کوتاهی که در خدمت عباسمیرزا بودم، همواره به مسائل مهم میپرداخت. او از امور پوچ و یاوهگویی خودداری مینمود و همواره نکتههای دقیقی را مطرح میکرد. یک بار از سر درد به من چنین گفت: مردم به کارهای من افتخار میکنند؛ ولی چون من، از ضعیفی من بیخبرند. چه کردهام که قدر و قیمت جنگجویان مغرب زمین را داشته باشم؟ چه شهری را تسخیر کردهام و چه انتقامی توانستهام از تاراج ایلات خود بکشم؟… از شهرت فتوحات قشون فرانسه دانستم که رشادت قشون روسیه در برابر آنان هیچ است، معالوصف تمام قوای مرا یک مشت اروپایی (روسی) سرگرم داشته، مانع پیشرفت کارم میشوند…
امام، حکم مجسّم و ایمان مجسم است و فرقی نمیکند که در جنگ پیروز شود یا شکست بخورد شهادت حسینی در روز عاشورا، امام شهادتها یا شهادتی معیار است تشیع به معنای مسئولیتپذیری است. و عبارت است از ایدئولوژی رهبران و رفتار پیشگامانه آنان که بر پایه اجتهاد و جهاد استوار است امام حسین میدید محنت فرودستان خطرناکتر شده است، زیرا ایدئولوژیهای خطرناکی برای واداشتن رنجدیدگان به تحمل سختیها و صبر کردن در برابر آنها شکل گرفته است امامت به معنای مسئولیت پاسداری از حرکت مردم است
چهل و چند سال پیش از امروز (اول مهر ۱۳۹۴ برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۵)، نگارنده در نظر داشت که چند داستان نادر و خوش را از تاریخ بیهقی برگیرد و بشکافد. نخستین داستان که بر روی کاغذ آورده شد، داستان «قاضی بُست» بود که چندی بعد در کتاب «دیدها و اندیشهها»۱ نیز به چاپ رسید.
یکی از دوستان اندیشمند ما میگوید که دشمنان حسین سه گروهاند: دشمن نخست: کسانی که حسین و یارانش را کشتند. آنان ستمکار بودند؛ اما اثر ستمشان ناچیز است، زیراکه جسم را کشتند و اجساد را پارهپاره کردند و چادرها را به آتش کشیدند و اموال را به غارت بردند. آنان چیزهای محدودی را از میان بردند. اگر حسین در سال ۶۱ هجری به شهادت نمیرسید، در سال دیگری از دنیا میرفت. پس خطر اصلی چیست؟ آنان با کشتن حسین چه چیزی را محقق ساختند؟ باید گفت که آنان مرگ حسین(ع) را جاودانه و همیشگی کردند؛ بنابراین خطر دشمن اول، ظالم اول و طغیانگر اول، محدود است.
حضرت ابوالحسن علی بن محمد(ع)، امام دهم از ائمه اثنیعشر(ع) و دوازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین القاب آن حضرت، «هادی» و «نقی» است و نزد شیعه امامیه ایران به امام علیالنقی معروف است. کنیه آن حضرت ابوالحسن است و چون پیش از ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت رضا(ع) نیز کنیه ابوالحسن داشتند، ایشان را «ابوالحسن ثالث» میگویند و نیز آن حضرت به جهت سکونت ممتد در سامرا، به «الفقیه العسکری» معروف بود؛ زیرا شهر سامرا شهری نظامی و به «العسکر» معروف بود و بعضی گفتهاند «عسکر» محلهای از سامراست که آن حضرت و فرزند ارجمندش امام یازدهم در آنجا سکونت داشتند و به آن شهرت یافتهاند.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید