حضرت ابوالحسن علی بن محمد(ع)، امام دهم از ائمه اثنیعشر(ع) و دوازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین القاب آن حضرت، «هادی» و «نقی» است و نزد شیعه امامیه ایران به امام علیالنقی معروف است. کُنیه آن حضرت ابوالحسن است و چون پیش از ایشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) و حضرت رضا(ع) نیز کنیه ابوالحسن داشتند، ایشان را «ابوالحسن ثالث» میگویند و نیز آن حضرت به جهت سکونت ممتد در سامرا، به «الفقیه العسکری» معروف بود؛ زیرا شهر سامرا شهری نظامی و به «العسکر» معروف بود و بعضی گفتهاند «عسکر» محلهای از سامراست که آن حضرت و فرزند ارجمندش امام یازدهم در آنجا سکونت داشتند و به آن شهرت یافتهاند.
زنده یاد استاد دکتر منوچهر ستوده سالیانی دراز عمر بارور خویش را در راه پژوهش و آموزش دانشگاهی و کوششهای فرهنگی صرف کرد و با نشر تألیفات گرانسنگی چون از آستارا تا استارآباد (10 مجلد) و تصحیح متون فارسی معتبری چون حدودالعالم من المشرق الی المغرب، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات اثر محمد جوسی، احیاء الملوک تألیف شاه حسین سیستانی، سفرنامۀ رودبار تألیف محمدعلی خان رشوند، مهمان نامۀ بخارا اثر فضل الله روزبهان خنجی و نیز تصحیح چند متن خاص در تاریخ و جغرافیای مازندران و گیلان و متون و رساله های دیگر در شناسایی فرهنگ گذشته و غنای زبان فارسی گام های مؤثر برداشت.
اشتراک سنن و آداب و رسوم ملی، بتحقیق قدیمترین و استوارترین پایههای همبستگی یک جامعه است و هـر ملت کـه سنتهای دیرین و ملی خویش را نیکوتر پاسداری و نگهبانی کند بیگمان پاینده میماند و دیر اتفاق میافتد که پیـشآمدهای روزگار بتواند ملیت و آزادی آنان را به خطر اندازد. جشن نوروز از جمله آداب و رسوم ملی و با ارج ماست و اکنون کـه بهاران و گاه برگزاری این جـشن بـزرگ است به مناسبت، تاریخچۀ آن به اختصار یاد میشود.
در ایران باستان ، سال دوازده ماه بود و ماه سی روز. یك سال 360 روز داشت و هر سال 5 روز و اندی كمتر از یك سال خورشیدی درست. این پنج روز در پایان سال افزوده میشد و اندی آن پس از گذشتن هر یك صد و بیست سال ، بصورت یك ماه در آخر دوازده ماه سال. یعنی پس از هر صد و بیست سال ، یك بار سال سیزده ماه داشت. پنج روز « اندرگاه » یا « وَهیجَك » یا « گاه » خوانده می شد2 و بعد در فارسی به « پنجه دزدیده » و در عربی به « خمسه مسترقه » معروف شد.
ایرانیان باستان روزهای بسیاری از سال را به انگیزه های گوناگون جشن میگرفتند، و به شادی برمیخاستند، و با پایكوبی و دس افشانی و نغمه سرایی دل خوش میداشتند. از جشنهای زیبا و بنام آنان، یكی جشنهای دوازدهگانه بود، كه در هر ماه از سال به روزی كه نام آن ماه با آن روز برابر می آمد، دست از كار بر میگرفتند و به سور و شادی میپرداختند. بنا براین با گذشت یك سال دوازده بار روز شادمانی میداشتند، و هر یك را چنین میخواندند: فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذر جشن، دی جشن، بهمنگان یا بهمنجه و مردگیران یا مژده گیران.
چنانكه میدانید سمنو یكی از هفت خوردنی است كه در سفره هفت سین باید چیده شود ولی پختن سمنو هفت سین آئین و تشریفات خاص ندارد. برای پختن سمنو یك دیگ مسین و یك پاروَك، لازم است. 1 – پاروَك- پاروی چوبی كوچكی است برای بهم زدن سمنو در دیگ بكار می رود این پارو را با دو دست میگیرند بطوریكه یك دست در بالای آن و دست دیگر در میانه دسته آن باشد. برای پختن سمنو دیگ مسین را بر روی اجاقی كه از دو دیوار ساخته شده می گذارند . این دیوارها از خشت یا آجر است كه با گل پوشانیده شده است. موادیكه برای پختن سمنو بكار می رود.
شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیت شاهنامه تنها به علت موضوع آن، حماسه ملی است. بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیرهدستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت و اخلاق و تغزل و وصف طبیعت، او را بزرگترینِ شاعران کرده است. اگر فردوسی به جای حماسه ملی و تاریخ گذشته ایران، در زمینههای دیگری هم شعر میسرود، اگرچه سخنش جلال و شکوه شاهنامه، و خود عزت و عظمت امروزی را نداشت، باز هم بزرگترین شاعر ایران بود.
نوروز از جشن های باستانی ایران است و شاید قرن ها پیش از عهد هخامنشی هم در ایران معمول بوده است. این عید که بزرگترین عید ملی ایرانیان است در اتدال ربیعی روز اولبهار و حلول برج حمل برگزار می شود. در عربی نوروز را «نیریز» و آنرا نیاریز جمع می نبدند و علاوه بر این به معنی روز شادمانی به کار می رود. همچنانکه کلمه مهرگان را که در نزد ایرانیان جشن پائیزه بوده مهرجان تلفظ می کردند و مهرجانات جمع می بستند و آن را به طور مطلق به معنی جشن به کار می بردند. در دوره اسلامی این دو عید اهمیت فراوانی داشت و بعضی از خلفای عباسی در ایندو جشن مانند شاهنشاهان ساسانی بارعام می دادند و هدایا و تحفی از مردم دریافت می داشتند.
مدتی دراز می پنداشتند كه طبع و روحیة هندوان بسان دنیایی بسته است كه فقط از خود توشه و مایه می گیرد . چون روایت و حدیث تاریخی مربوط به هند در دست نیست ، و ضمنا” هند هر چه را جذب كرده به تحلیل برده است ، و از همه چبز هائی كه به عاریت گرفته نشانه های آشكارامشهود و نمایان به جای نمانده است ، چنین به نظر رسید كه چیزی به خارجیان وامدار نیست ، به این دلیل كه از وام های خود سخن نمی گوید .
جمشید یكی از سلاطین باستانی ایران است و سراسر زندگی وی آمیخته با افسانه میباشد چنانكه در بخش (2) تا آخر بخش (5) یسنای نهم اینطور آمده است. زردشت از هوم(1) پرسید كه ترا در میان مردمان، نخستین بار در این جهان مادی بیفشرد و چه پاداشی نصیب آن كس گردید. هوم در پاسخ گفت: نخستین بشری كه مرا در این جهان مادی بیفشرد ویونگهان است در پاداش پسری مثل جمشید كه دارنده رمه خوب و در میان مردمان دارای بلندترین مرتبه است و مانند خورشید درخشان است باو داده شد. جمشید در اوستا با دو صفت هووتوو (Hovatva) و سریره (Saryara) آمده است كه اولی در تفسیر پهلوی و به هورمك یعنی دارنده گله و رمه خوب و دومی به معنی زیبا و خوشگل ترجمه شده.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید