صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قصه /

فهرست مطالب

قصه


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

قِصّه‌، از انواع داستانی ادبیات گفتاری یا شفاهی با مضمون دینی و مذهبی. 
قصه در لغت به معنی افسانه، سرگذشت، نقل، داستان، حکایت، روایت و مانند این آمده است. از این واژه تعبیرهایی مانند «قصۀ روشن»، «قصۀ کوتاه»، «قصه‌افگندن»، «قصه‌برداشتن»، «قصه‌دادن»، «قصه‌کردن»، «قصه‌پیمودن»، «قصه‌پرداختن»، «قصه‌پرسیدن»، «قصه‌ریختن»، «قصه‌راندن»، «سرآمدن قصه»، «قصه دراز کردن» و «قصه‌گفتن»، و ترکیبات «قصه‎آور»، «قصه‌پرداز»، «قصه‌خوان»، «قصه‎گو»، «قصه‌گویی» و مانند این ساخته شده است ( لغت‌نامه ... ).
در فولکلور کشورهای فارسی‌زبان، اصطلاحات علمی انواع (ژانر) ادبیات شفاهی به‌طور دقیق تعریف، و ویژگیهای آنها معین نشده است؛ ازاین‎رو، پژوهشگران و ادیبان اصطلاحات «اسطوره»، «افسانه»، «قصه»، «روایت»، «حکایت شفاهی»، «نقل» و «سرگذشت» را در بیشتر موارد همچون اصطلاح واحد و مترادف یکدیگر به کار می‎برند؛ درصورتی‌که پس از گردآوری، نشر و پژوهش متون نثر گفتاری در بسیاری از کشورها، پژوهشگران حدود اصطلاحی این ژانرها را تا حدی معین کرده‎اند. بنابر پژوهشهای بین‎المللی، می‎توان «قصه» را ژانر مستقل ادبیات گفتاری دانست.
قصه را می‌تـوان چنین تعریف کرد: نقلهای بدیعی که در طول تاریخ از سوی قصه‎گویان و قصه‎‎خوانان همچون اثر نصیحت‎آمیز دینی بیان شده، در اصل منشأ گفتاری داشته، و بعدها از راه کتابهای دینی گسترش و همچون پند معارف دینی میان مردم شهرت یافته است. این تعریف نسبی است و شاید در آینـده تکمیـل شود (نک‍ : رحمانی، نثر ... ، 45-46).
برای گوش‌دادن به قصه، مردم با اعتماد و اخلاص رو می‎آورند. هرچند مانند افسانه (ه‍ م)، وقایع در قصه، پر از مبالغه، اغراق و حتى سرشار از بافته‌وساخته‎های باور‎ناپذیر است، راویان و شنوندگان به آن احترام خاص دارند و همچون روایتی مقدس به آن گوش می‎دهند و نقل می‎کنند؛ حتى اگر شنوندگان به برخی تصویرهای بدیعی قصه ناباورانه نظر داشته باشند، هم به اصل وقایع و معجزات قهرمانهای قصه‎ها باور دارند؛ زیرا قصه‎ها با دین اسلام، با قرآن کریم، احادیث و دیگر وقایع و حوادث مربوط به دین روابط ناگسستنی دارند.
برای جداکردن قصه از ژانرهای دیگر ادبیات گفتاری، می‎توان به قرآن مراجعه کرد: این قصه‎ها را بر آنها بازگو کن، شاید که بیندیشند (اعراف/ 2/ 176). همچنین در سورۀ «قصص» (28) قصۀ موسى و فرعون نقل شده است. پس می‌توان قرآن را یکی از منابع قصه دانست. بسیاری از مردم برای شرح آیه یا حدیثی، قصه‎ای را بیان می‌کنند و سپس، معنی آن را شرح می‎دهند. این هم یکی از خصوصیات قصه است که در دیگر ژانرهای نثر گفتاری وجود ندارد.
در معناشناسی قصه دو نکته را باید در نظر داشت: نخست، واژۀ قصه؛ برای مثال می‎گویند: «من به شما قصه‌ای خواهم گفت»، «قصه‎های زندگی بسیار است» و امثال این، که در چنین مواردی قصه به معنای حکایت یا بیان‌کردن آمده است. دیگر اینکه قصه باید همچون اصطلاح علمی نوعی (ژانری) گفتاری در ادبیات‎شناسی و فولکلورشناسی به کار برود. فولکلورشناسان کشورهای فارسی‌زبان (ایران، افغانستان و تاجیکستان) قصه را با تکیه بر گفتار مردم، به معنای افسانه و داستان نیز به کار برده‎اند (برای نمونه، نک‍ : انجوی، الول‌ساتن، وکیلیان، پزشکیان، نادری، شیرمحمدیان، عناوین آثار).
دوم، قصه در ایران و کشورهای دیگر فارسی‌زبان به معنای داستان کوتاه و داستان بلند نیز به کار می‎رود؛ یعنی تا‌به‌حال، اصطلاح قصه در معنی و مفهوم واحدی به کار نمی‎رود. پژوهشگر ایرانی، سیروس شمیسا، فصل هفتم انواع ادبی را «قصه‎های سنتی» نام‌گذاری کرده، و اصطلاح قصه را در معنای کلی، نه همچون نوعی از ادبیات گفتاری و نوشتاری به کار برده است (ص 223-251).
پژوهشگران ادبیات تاجیک، خدایی شریفُف، در کتاب خود، نظریۀ نثر در ادب فارسی، به تفاوت قصه از داستان و انواع دیگر نثر ادبیات نوشتاری اشاره کرده است: تفاوت قصه از داستان در این است که اولی را می‎پردازند و دومی را می‎سازند؛ بنابراین، قصه واقعیات زندگی شخص با همۀ فرازونشیبها ست که موافق خواهش شنونده یا به نیت رساندن به نیازمندان نقل می‎شود. ارزش قصه به سطح دریافت، آرایش و ساختارش وابسته است. قصه سرگذشت حقیقی فرد و در شکل احتمال وقوع رویداد واقعی ارائه می‌شود (ص 297).
نویسندگان و پژوهشگران ادبیات معاصر تاجیک، قصه را در مفهوم «پُوِست» روسی نیز به کار برده‌اند؛ یعنی داستانی که نه کوتاه، و نه مثل رمان، بلند است. پژوهشگر ایرانی، رضا براهنی، نیز اصطلاح قصه را در مقابل ژانر ادبیات نوشتاری به کار برده است (سراسر اثر). 
در مجله‎ها و روزنامه‎ها، هم ذیل نام قصه، سرگذشت و حکایتهای زندگی نقل می‎شود. طی 20-25 سال اخیر، اصطلاح قصه‎نویسی در مفهوم نـوشتن سرگذشت پرماجرای ایـن یا آن شخص بـه کار می‎رود. این نویسندگان اصطلاح «قصه» را در معنای حکایات سرگذشتی واقعی و برساختۀ خود به کار می‎برند که اشتباه است.
پژوهشگران دربارۀ قصه به‎طورکلی ابراز نظر کرده‎اند. خدایی شریفف ضمن درنظرگرفتن خصوصیات اصطلاحی قصه، می‎نویسد: قصه نوعی اثر در ادبیات خطی (کتبی) و آفرینشهای شفاهی است که در آن، حالت و سرگذشت شخص به توصیف و توضیح، نقل یا تصویر می‎شود. حدود ژانری قصه در ادبیات کلاسیک روشن نیست (ص 296-297).
لازم به ذکر است که قصه‎های دینی از صدها سال پیش تا به امروز، میان مردم فارسی‌زبان به حیث ژانری در ادبیات گفتاری (شفاهی) شهرت خود را از دست نداده است. یوسف‎زاده ضمن بررسی مفصل قصه‎های قرآنی می‎نویسد: قصه‎های قرآنی بخش فراوانی از حجم قرآن کریم را به خود اختصاص داده است. این حجم گویای آن است که قسمتی از معارف اصیل دینی از این طریق ارائه شده است؛ زیرا قرآن کریم کتابی برای هدایت همۀ مردم است و مخاطب خاص ندارد (ص 12).
در تأیید این دیدگاه می‎توان افزود که قصه‎های قرآن پیش از همه، به شکل گفتاری میان مردم گسترش یافته است و تا به امروز از سوی قصه‎گویان باسواد و یا بی‎سواد در مسجد و اماکن دیگر به‎طور شفاهی روایت می‎شود.
بیشتر پژوهندگان فولکلور ایران تا به امروز، ژانرهای نثر گفتاری را از یکدیگر جدا، و اسطوره، افسانه، قصه، حکایت و جز اینها را همچون ژانر مستقل بررسی نمی‎کنند. این نکته در پژوهش قصه‎های دینی و حتى قرآن نیز مشاهده می‎شود. ازجمله در کتاب ریخت‎شناسی قصه‎ های قرآن، دو ژانر مستقل فولکلور، یعنی افسانه و قصه، از یکدیگر مجزا نشده‎اند. به گمان نویسندۀ کتاب، همۀ انواع داستانی ادبیات شفاهی «قصه» ‎است، درحالی‌که در این کتاب، فقط قصه‎های قرآن همراه با ذکر آیه‎‎های قرآنی بررسی شده است (حسینی، سراسر اثر).
خاورشناسان نیز به پژوهش در قصه‎های قرآنی توجه بسیار نشان داده‌اند. یکی از این پژوهشها، کتاب پیاترُفسکی، «قصۀ‎ قرآنی» است که در این اثر، مؤلف قصه‎های قرآن را برپایۀ آثار تاریخی، باستان‎شناسی و در مقایسه با منابع آثار دینی سایر کشورها بررسی کرده است (سراسر اثر). 
باتوجه‌به آنچه گفته شد، باید قصه را همچون اصطلاحی در ادبیات گفتاری در نظر گرفت که بعدها به ادبیات نوشتاری راه یافته است. قصه در اصل منشأ دینی و مذهبی دارد و در آن، اندیشه و افکار اخلاقی و پندآمیز دینی بازتاب یافته است. هدف اصلی قصه نیز قبل از همه، هدایت جامعه به راه وجدان و ایمان، عدل و انصاف، صمیمیت و انسانیت ازطریق دین است. 
در گذشته، قصه را مانند ژانرهای دیگر ادبیات گفتاری، به‌صورت شفاهی روایت می‎کردند. بعدها اشخاص و قصه‌گویان باسواد به ثبت و کتابت آن اقدام کردند و به‌این‌ترتیب، ژانر قصه به کتابهای دینی و تاریخی راه یافت و تا به امروز، در شکل گفتاری و نوشتاری به کار می‎رود. در کشورهای اسلامی، مجموعه‎های فراوان از قصه‎های دینی چاپ شده، و دربارۀ ژانر قصه نیز بحثهایی صورت گرفته است و آن را به حیث اصطلاح فولکلوری و ادب دینی به کار می‎برند.
یکی از کتابهای تاریخی تاریخ طبری است که در آن، ضمن شرح وقایع و حوادث تاریخی، قصه‎های دینی هم آورده شده است. طبری دربارۀ نقل داستانها از زبان راویان و ناقلان چنین یادآور می‎شود: «بینندۀ کتاب ما بداند که بنای من در آنچه آورده‎ام و گفته‎ام، بر راویان بوده است نه حجت عقول و استنباط نفوس به‌جز اندکی که علم اخبار گذشتگان به خبر و نقل به متأخران تواند رسید، نه استدلال و نظر و خبرهای گذشتگان که در کتاب ما هست و خواننده عجب داند یا شنونده نپذیرد و صحیح نداند، از من نیست، بلکه از ناقلان گرفته‎ام و همچنان یاد کرده‌ام» (ص 7).
در این کتاب دربارۀ پیدایش عالم و آدم، دین و مذاهب گوناگون، خدا، آفتاب و ماه، پیدایش زمین، آدم و حوا، نوح، ابراهیم خلیل (ع)، ایوب، یعقوب، یوسف، موسى (ع)، داوود، سلیمان و دیگران ضمن وقایع دیگر دینی، قصه‎ هایی هم روایت شده است (نک‍‍ : سراسر ج 1).
بعدها قصه‎های گفتاری در مجموعه‎های فراوانی با عنوان قصص الانبیاء گردآوری شدند که بیشتر این کتب، قصه‎های دینی و سرگذشت پیغمبران را در بر می‎گیرد (نک‍ : ه‍ د، قصص الانبیاء).
در کشورهای اسلامی، کتابهای فراوانی دربارۀ قصه ‎ها تألیف شده است که یکی از این آثار، کتاب القصاص والمذکرین ابن‌جوزی است. ابن‌جوزی در این کتاب، به‌طور مفصل و در 12 فصل دربارۀ قصه بحث کرده است (سراسر اثر) و مترجم این کتاب، مهدی محبتی نیز در مقدمه‎ای بر آن، دربارۀ «معنای قصه»، «زمینه‎های پیدایش قصه»، «عصر تدوین قصه‎ها»، «زمان و مکان قصه‎گوها»، «قصه‎گویان مهم»، «اصول قصه و قصه‎گویی» و «نگاهی به مبانی تئوریک اسلام دربارۀ قصه» اظهارنظر کرده است (ص 15-44).
یکی از پژوهشگران ژانر قصه را د‎ر دین اسلام و جامعه مفصل بررسی، و زمینه‎ای برای پژوهش پیرامون قصه‎های شفاهی فراهم کرده است. او با استناد به منابع عربی و فارسی به منشأ پیدایش قصه‎‎خوانی نیز پرداخته است (جعفریان، 7- 9). نویسنده راجع به منشأ اصلی قصه و اخلاقیات عالمان دین و دیدگاه قصه‎خوانان واقع‎بینانه یادآور شده است که قصه‎خوانی حرکتی متأثر از فرهنگ اهل کتاب و برای قرنها مایه‎های اصلی آن قصصی بوده است که اهل کتاب از انبیا و جز آنها روایت می‎کرده‎اند. حرکت قصه‎خوانی فرهنگی را در کنار فرهنگ اسلامی قرار داد و باوجود مخالفتهای برخی از عالمان دین و با حمایت برخی خلفا و محدثان، توانست در عمق جامعه نفوذ کند و تأثیرات مصیبت‌باری بر فرهنگ اسلامی بگذارد. این قصه‎ها بعدها از مصادیق و نمونه‎های جوامع اسلامی نیز بهره گرفته است. خصوصیت عمدۀ این قصه‎ها، با اینکه قرار بوده است قصه به معنای واقعی و اصیل آن یعنی تاریخی باشد، دوری آنها از واقعیت است که البته، به نام واقعیت برای مردم عرضه شده است. برای قصه‎‎خوانان مهم آن بود تا قصۀ آنها خوب جا بیفتد؛ حتى اگر با واقعیت تطبیق نکند. درعین‌حال، هدف آنها در ارائۀ این قصه‎ها در ظاهر آن بود تا مردم را نصیحت و وعظ کنند (همو، 11- 18). براساس دیدگاه وی، برخی قصه‎‎گویان در طول تاریخ، قصه را به افسانه آمیخته، آن را از اصل خود دور ساخته‎اند.
قصه خصوصیات متمایزی نسبت به ژانرهای دیگر به‌خصوص افسانه دارد. افسانه سرگرم‌کننده است و با تمثیل و تخیل بیشتر برای خردسالان نقل می‎شود؛ اما قصه فقط خصوصیت اخلاقی و دینی دارد. دیگر اینکه در افسانه، «دروغ» ظریفی وجود دارد، مثل «جنگ بز و گرگ» یا «فریب‎دادن خروس پادشاه را». در قصه نیز از چنین تصاویری با مبالغه و اغراق استفاده می‎شود؛ اما مردم باوجود این‌گونه اغراقها، قصه را باور دارند؛ زیرا متناسب با اعتقادات دینی آنها ست. افسانه ساختار مخصوص خود را دارد که شامل «ابتدا»، «گـذر» و «انجام» آن است (نک‍ : ه‍ د، افسانـه)؛ اما قصه ساختار افسانه را ندارد؛ برای نمونه، قصه با «یکی بود، یکی نبود»، «روزی روزگاری»، «پادشاهی بود» و مانند اینها شروع نمی‎شود. اگر آغاز قصه‎ای این گونه باشد، این تأثیر ژانر افسانه بر آن است. تفاوت دیگر قصه و افسانه در آن است که افسانه تقریباً تصویرهای دینی ندارد، اگر هم باشد، آن را راوی وارد کرده است؛ اما از اول تا آخر قصه دین و مذهب مهم است.
به‌رغم تفاوت شکل، سوژه، سیما و دیگر ویژگیهای بدیع افسانه با قصه، این دو نوع ارتباطی ناگسستنی با هم دارند. با نگاهی به تاریخ ادبیات، مشاهده می‌شود که در اوایل، ژانرهای ادبی از یکدیگر جدا نبوده‎اند و به مرور زمان، از سوی پژوهشگران مجزا شدند. جداساختن ژانرهای افسانه و قصه در ادبیات گفتاری مردم فارسی‌زبان، تااکنون انجام نگرفته است؛ اما در کشورهای اروپایی، این کار انجام گرفته است. برای نمونه، افسانه‎شناس مشهور روس، ا. ن. آفاناسیف، قصه‎‎های روسی را از افسانه‎ها جدا می‎کند. در فهرست آرنه ـ تامپسون نیز به‌رغم آنکه سایر ژانرهای نثر شفاهی از هم جدا نشده‎اند، شماره‎های 750 تا 849 این فهرست به قصه اختصاص دارد؛ اما این شماره‎‎ها فقط نوع قصه را در بر نمی‎گیرند. پژوهشگر آلمانی، اوتر، سالها بعد، کار آرنه و تامپسون را تکمیل کرد. پژوهشگر آلمانی، اولریش مارتسلف، هم ژانرهای نثر شفاهی ایرانی را براساس فهرست آرنه ـ تامپسون طبقه‎بندی، و در آن، به بعضی نمونه‎های قصه‎های ایرانی نیز اشاره کرده است (ص 152-161). در سالهای اخیر، پژوهشگر ایرانی، جعفری (قنواتی) در کتاب خود، درآمدی بر فولکلور ایران، براساس پژوهشهای بین‎المللی، اشاره کرده است که در واقع، قصه نوعی ژانر فولکلوریک است (ص 266- 269).
مضمون و موضوع قصه‎‎ها اساساً دینی است و هر قصه با بیانی ویژه تبلیغ اندیشه‎ و افکار دینی را در بر دارد. در قصه‎های اسلامی، سیمای ادیان دیگر را نیز می‎توان دید. بسیاری از قهرمانان قصه‌های مسیحی را در قصه‎های مردم مسلمان هم می‌توان مشاهده کرد. سوژه‎های فراوانی دربارۀ آدم و حوا، ابراهیم (ع)، داوود، سلیمان، موسى (ع)، عیسى (ع) و دیگران در قصه‌های اسلامی رایج است.
قهرمانها و شخصیتهای قصه‎ها معمولاً از قرآن و دیگر منابع نوشتاری دینی در میان مردم رایج شده‎اند. طبق مشاهده‎ها، مردم به همۀ وقایع و حوادث قصه‎ها (به استثنای برخی از مبالغه‌ها و اغراقها) باور دارند و با دقت تمام گوش می‎دهند و قصه‎هایی را که شنیده‎اند برای دیگران نقل می‎کنند. بیشتر قهرمانها و شخصیتهای قصه‎های گفتاری، پیغمبران، اولیاء و نمایندگان دین اسلام، مانند حضرت محمد (ص)، علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هستند؛ همچنین قهرمانها و شخصیتهایی مثل آدم و حوا، ابراهیم (ع)، داوود، سلیمان، خضر، موسى (ع)، عیسى (ع)، ایوب، نوح و فرشته‎ها در قصه‎های گفتاری فارسی حضور دارند. قصه‎های گفتاری در طول سده‎ها دچار تغییرات شده‌اند و درنتیجه، روایتهایی گوناگون پیدا کرده‎اند. یکی از جهات مهم قصه‎ها آن است که در آنها، دربارۀ بهشت، دوزخ، عذاب قبر و عموماً زندگی بعد از مرگ لوحه‎‎های جالبی موجود است که بر شنونده تأثیر می‌گذارد و تمایل او را برای شنیدن بیشتر می‎کند. بر همین اساس، قصه همچون ژانر ادبیات گفتاری دینی و مذهبی، امروزه نیز در بین مردم موقعیت خاص خود را دارد.
قصه‎گویی و قصه‎خوانی و سرایش آن تاریخ دور و درازی دارد. قصه‎گویان متن را با مهارت و با صدای بلند می‎خوانند یا قصه‎های منظوم را می‎سرایند. معمولاً، ‎قصه‎گویان و قصه‎‎خوانان انواع دیگر نثر گفتاری را نیز می‎خوانند و می‎سرایند؛ به‌خصوص در کشورهای اسلامی برای هدایت مردم به راه و روش اسلامی، قصه‎گویی و قصه‎‎خوانی اهمیت بی‎نظیری دارد. در گذشته میان مردم، قصه‎گویان تاحدی وظیفۀ آموزش معارف و در تربیت معنوی جامعه و هدایت آن به سمتی معین سهم داشتند. می‎توان گفت که قصه‎‎گویی و قصه‎خوانی واسطه‌ای مهم در تربیت انسان به شمار می رفت.

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: