صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه فرهنگ مردم ایران / قربان /

فهرست مطالب

قربان


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 6 تیر 1403 تاریخچه مقاله

قُرْبان، از اعیاد بزرگ اسلامی که در روز دهم ذیحجۀ هر سال در ایران و کشورهای اسلامی برگزار می‌شود. در این روز، حاجیان پس از وقوف در عرفات و مشعر و انجام مناسک خاص حج تمتع، بـه منى می‌روند، رمی جمره می‌کنند و پس از قربانی‌کردن شتر، گاو یا گوسفند، عید را جشن می‌گیرند (برای اطلاعات بیشتر در این‌باره، نک‍ : ه‍ د، حج). 
عید قربان را از دیرباز عید اضحى و عید گوسفندکشان (بیرونی، 252-253؛ نفیسی، ذیل عید)، نیز «یوم‌النحر» و روز قربان هم گفته‌اند ( لغت‌نامه ... ، ذیل اضحى). از روز عید قربان با عنوان «یوم الحج الاکبر» هم یاد شده است که برگرفته از آیۀ 3 سورۀ توبه (9) است (نک‍ : مکارم، 7/ 288). 
مردم برخی مناطق عید قربان را عید بزرگ، و عید فطر را عید کوچک می‌دانند (ماسه، 227). در همۀ سرزمینهای اسلامی این روز بزرگ را جشن می‌گیرند، گاو و شتر و گوسفند قربانی می‌کنند و به دوستان و مستحقان می‌دهند و نماز مخصوص عید را برپا می‌دارند (نک‍ : دایرةالمعارف ... ؛ طباطبایی، 23-25). 
قربان در زبان عربی، مصدری از مادۀ قَرِبَ یا قَرُبَ، و به معنی نزدیکی است ( المنجد، ذیل ماده) که به نظر برخی محققان، اصل و ریشه‌ای آرامی و سریانـی دارد (نک‍ : جفـری، 341). در فرهنگ قرآنی به معنی عملی است که برای نزدیکی به خداوند انجام می‌شود (راغب، 399). در اصطلاح کلی علم ادیان، قربانی‌کردن، که از دیرینه‌ترین سنتها به شمار می‌آید، به معنی گرفتن زندگی موجود زنده‌ای (اعم از انسان و حیوان و نبات) است از راه کشتن و سوزاندن و دفن‌کردن و خوردن به منظور تقرب به خدایان یا قوای فوق‌طبیعی و جلب‌نظر آنان (یاحقی، ذیل قربانی؛ نیز نک‍ : ه‍ د، قربانی‌). 
نیز در میان اعراب جاهلی رسم قربانی رواج داشته است. آنان از قربانیهای خود نمی‌خوردند و پس از قربانی‌کردن شتران فربه و عظیم‌الجثه ــ کـه «بُـدن» می‌نامیدند ــ با خـون آنها منازلشان را آلوده می‌ساختند. با ظهور اسلام این کار نهی، و استفاده از گوشت قربانـی مجـاز شد (نک‍ : حج/ 22/ 36-37؛ خرمشاهـی، 2/ 1748). در شریعت اسلام، قربانی بر 4 قسم است: هَدی که در حج تمتع واجب است؛ اضحیه که در روز عید اضحى انجام می‌شود؛ کفارۀ گناه یا ارتکاب امری که در حین احرام ممنوع است؛ و وفای به نذر. در قرآن کریم تصریح شده است که هدف از قربانی، اطعام فقرا و همچنین تزکیۀ نفس و پرهیزگاری است (حج/ 22/ 38- 39). 
عید قربان در میان ایرانیان از اهمیت و احترام خاصی برخوردار است. ماه ذیحجه و این عید در گویشهای مختلف محلی ایران، عناوین متفاوتی دارد؛ ازجمله: «ماه قربون» در سیرجان (مؤیدمحسنی، 258)، «چه‌ژنی قوربان» در کردستان (فاروقی، 305) و «اِیْذِ قربو» در منطقۀ دوان (لهسایی‌زاده، 114). در برخی از شهرهای جنوب، ازجمله ماهشهر به عید حاجیها معروف است (جعفری). نیز در آذربایجان به این عید «حاجی‌لار بایرامی» می‌گویند که به معنی عید حاجیها ست (اکبری). در کرمان هم به آن «عید چربو» (باستانی، 730، حاشیۀ 2) می‌گویند. 
عید قربان در شهرها و روستاهای ایران افزون‌بر مراسم مذهبـی ــ که بـه آن «قربانـی اسمـاعیل» می‌گـویند (ماساهـارو، 180) ــ همراه با جشن و سرور و بسیار باشکوه برپا می‌شود. حتى گزارش شده است که گاه یهودیان با کشتن چند مرغ در شب قبل از عید، این روز را گرامی می‌دارند (پولاک، 233). ایرانیان در برخی مناطق به مناسبت این عید باشکوه، 3 روز تعطیل عمومی اعلام می‌کنند (موسوی، 158؛ فاروقی، 306). رسم عمومی آن است که در این روز، حجاج سالهای قبل گوسفند، گاو یا شترْ قربانی، و گوشت آنها را بین مستحقان توزیع کنند. ذبح قربانی بیشتر در نزدیکی بقاع متبرکه انجام می‌شود (نک‍ : ه‍ د، شترقربانی). علاوه بر اینکه در این روز حاجیها، پسردارها و حاجتمندان حیوانی قربانی می‌کنند، اعمال خصوصی ازقبیل غسل، نماز عید، خواندن دعای چهل‌وهشتم صحیفۀ سجادیه و دعاهای مخصوص این روز نیز انجام می‌گیرد (شهری، 4/ 10-11). 
در روزگاران پیشین رسم بود که دو روز مانده به عید، چوب‌دارها کوچه‌ها و محله‌ها را با گله‌های کوچک و بزرگ گوسفند قربانی پر می‌کردند و با فریاد «گوسفند قربانی» نزدیک‌شدن عید قربان را اعلام می‌کردند (پولاک، همانجا؛ فوروکاوا، 91؛ شهری، 4/ 11). امروزه در شهرهای بزرگ، به‌ویژه تهران، در ایام نزدیک به عید قربان، عده‌ای با در دست ‌گرفتن نوشته‌ای که نشان از فروش گوسفند زنده دارد یا در دست گرفتن چوب، که نشان از دامداری است، در بزرگ‌راهها و معابر، دامِ موردنیاز را برای عید قربانی تأمین می‌کنند. معمولاً عده‌ای از مؤمنان نذر می‌کنند که از اول ذیحجه تا ظهر روز عید قربان روزه بگیرند و ظهر آن روز با گوشت قربانی افطار کنند (لهسایی‌زاده، همانجا). 
مردم کردستان 3 روز قبل از عید قربان را، که به ایام عرفه معروف است، روزه می‌گیرند. در این ناحیه نان مخصوصی با آرد و شیر و شکر و روغن حیوانی به نام «کولیره ناسکه» درست می‌کنند و از آن برای دیگران می‌فرستند. شب عید قربان، مردم در مسجد جمع می‌شوند و به نماز و دعا می‌پردازند (فاروقی، 305). همچنین در برخی مناطق، مردم در شب عید به زیارت امامزاده‌ها می‌روند و خیرات می‌کنند (خلعتبری، 141). مردم برخی ولایات ایران نیز روز قبل از عید قربان به حمام می‌روند تا با بدنی پاکیزه در روز عید حاضر شوند (محمدی، 354؛ شریعت‌زاده، 478). برخی از ایرانیان باور دارند که روی دوش انسان موهایی هست که هیچ وقت تَر نمی‌شود، مگر با حمام عید قربان؛ به‌همین‌سبب از نظر ایشان، استحمام در این روز اهمیت فراوانی دارد (کیانی، 249). ترکمانان به این حمام «قربان‌شورا» می‌گویند و در هنگام استحمام، این کلمات مسجع و مقفا را می‌خوانند: «قربان شورا، من شورا، گییدا قربان آقادان سورا، کلأم سوسرنورا»، یعنی: ای عید قربان! نور ایمان بر من ببار (معطوفی، 3/ 2028؛ گلی، 272). 
در ناحیۀ افشار عصر روز قبل از عید، پسران و زنان جوان وسایل طبخ نان، یعنی تشتک و تخته و وردنه را، که «تخته‌طبق» می‌نامند، بر سر چشمه می‌برند و چند بار می‌شویند، زیرا اعتقاد دارند در شب عید قربان تخته‌طبق به حج می‌رود. سپس آن را به خانه می‌آورند و زنان اشیاء زینتی خود را در تشتک می‌گذارند، با این اعتقاد که تخته‌طبق احرام بسته است، آن را در گوشه‌ای از خانه می‌گذارند و رویش را می‌پوشانند و روز عید روی آن را باز می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند (محمدی، 353-354). 
در بسیاری از مناطق شهری و روستایی ایران، روز عید قربان از کوچک و بزرگ و زن و مرد لباس پاکیزه و نو می‌پوشند (برای نمونه، نک‍ : شهری، 4/ 10؛ لهسایی‌زاده، 114؛ بیگدلی، 457). برخی اعتقاد دارند که اگر حتى یک تکه از لباسهایشان در روز عید نو باشد، آن روز به آنها خوش خواهد گذشت (فاروقی، همانجا). نماز عید قربان معمولاً در بیابان یا جای بی‌سقف، با جلال و شکوه خاصی خوانده می‌شود (محمدی، 355؛ صفری، 2/ 120). کردها سحرگاه عید قربان، در مساجد محل خود نماز صبح را می‌خوانند و سپس به سمت مسجد جامع می‌روند و نماز عید را به‌جماعت اقامه، و با هم روبوسی می‌کنند، از هم حلالیت می‌طلبند و می‌گویند: «مه حزی ره‌زای خوا گه‌ردنم ئازاکه»، یعنی: برای خاطر خدا مرا ببخش. دیگری در جواب می‌گوید: «گه‌ردنت خوش‌و ئازابی، توگه‌ردنی من ئازاکه»، یعنی: حلال باشی، شما مرا ببخشید (فاروقی، 305-306). ترکمانان ایران نیز پس از نماز جماعت، به سخنان روحانی خود گوش فرامی‌دهند و پس از آن، یکدیگر را مخاطب قرار می‌دهند و می‌گویند: «آیدینگ قوتلی بولسن»، یعنی: عیدت مبارک باشد و در جواب می‌شنوند: «بارچانگ بیلان قوتلی بولسن، گلن یله حدای یترسن»، یعنی: عید همگی مبارک باشد، به امید خدا همگی عید دیگر را هم ببینیم (گلی، معطوفی، همانجاها). 
در برخی مناطق، در صورت نبود روحانی، عده‌ای باسواد در منزل به‌صورت انفرادی نماز عید می‌خوانند یا برای شرکت در نماز به شهر می‌روند (طباطبایی‌فر، 227). البته پس از انقلاب اسلامی 1357 ش، این آیین با تمرکز و نظم بیشتری در شهرهای مختلف و به امامت ائمۀ جمعۀ رسمی برگزار می‌گردد و امامان مذکور پس از اقامۀ نماز طی دو خطبه، به تشریح فلسفۀ حج و قربانی و تحلیل اوضاع سیاسی و اجتماعی روز می‌پردازند. در سالهای اخیر، تنها عدۀ معدودی از روحانیان بلندپایه و مراجع تقلید به اقامۀ نماز عید قربان به‌صورت مجزا، در مساجد، حسینیه‌ها و حتى منازل می‌پردازند. 
مردم برخی نواحی معمولاً بعد از نماز، به گورستان محل می‌روند و بر قبور عزیزانشان فاتحه و قرآن می‌خوانند و بر مزار جوانان ناکام نُقل و شیرینی تقسیم می‌کنند و گلاب می‌پاشند (فاروقی، 306؛ محمدی، همانجا). در برخی مناطق در روز عید قربان، آدابی چون اطعام فقرا و دوستان و آشنایان، استفاده از عطر و لوازم زینتی، عیادت بزرگان و همسایه‌ها، دیدار از روحانیان سرشناس و خانواده‌های سوگوار مرسوم است (موحد، 138؛ صفری، 2/ 118؛ محمدی، همانجا). 
ترکمانان روز قبل عید قربان (9 ذیحجه) را عید مردگان (معطوفی، 3/ 2028)، یا شب مردگان می‌نامند و خانواده‌ها مجلس قرائت قرآن برگزار می‌کنند (محمدی، همانجا). در تبریز و بسیاری از مناطق آذربایجان، اگر این روزْ نخستین عید بعد از فوت کسی بوده باشد، وابستگان، دوستان و آشنایان برای عرض تسلیت به دیدار بازماندگان متوفا می‌روند؛ این آیین با عنوان عید اول یا نوعید معروف است. ترکمانان ایران هم دو روز مانده به عید را «کرگون» یا روز خانه‌تکانی می‌گویند و به نظافت می‌پردازند و روز دوم را «قوقن» می‌نامند. در این روز، شیرینیهای روغنی می‌پزند و آن را بین مردم روستا تقسیم می‌کنند (معطوفی، 3/ 2032؛ نیز قس: بیگدلی، 457؛ گلی، 271). 
گاه در عید قربان، مادران بر چشمهای دختران خردسال و نوجوان سرمه می‌کشند و زنان خود را آرایش می‌کنند و سرمه بر چشم می‌کشند (مؤیدمحسنی، 257؛ شهاب، 178) و بر موها و دست و پاهای خود حنا می‌بندند (لهسایی‌زاده، 114). نیز مردان حداقل یک انگشت را به نشانۀ شادی در حنا می‌زنند و کف دستشان را به اندازۀ اثر انگشت رنگین می‌کنند (محمدی، 354). در این روز، خانواده‌هایی که توانایی مالی دارند، با پول حلال و نقد (مؤیدمحسنی، 256)، گوسفند یا گاو قربانی می‌کنند (موسوی، 158؛ ملک‌پور، 276؛ مؤیدمحسنی، همانجا؛ شاه‌حسینی، 204؛ مجیدی، 505؛ سرلک، 44؛ لهسایی‌زاده، همانجا؛ ماسه، 227؛ پولاک، 233؛ فوروکاوا، 91؛ ماساهارو، 180؛ محمدی، 355؛ طباطبایی‌فر، همانجا). 
در برخی روستاها، خانواده‌های دامدار به دنبال بیمارشدن گاو و گوسفندشان، چنانچه نر باشد، خودِ آن دام، و چنانچه ماده باشد، بره یا گوساله‌ای را که بعداً به دنیا خواهد آورد، برای قربانی‌کردن در سال آینده نذر می‌کنند (ملک‌پور، 276-277). برخی ایرانیان دامی را برای قربانی انتخاب می‌کنند که حتماً نر، و سن آن برای بز دو سال تمام و برای بره یک سال تمام باشد. همچنین دام سالم برای قربانی‌کردن انتخاب می‌کنند که فاقد داغ و دُرُشم باشد، زیرا وجود آنها نقص عضو محسوب می‌شود (شاه‌حسینی، همانجا). قشقاییان معتقدند کشتن برۀ سفید در عید قربان ثواب دارد، ازاین‌رو سعی می‌کنند حتماً برۀ سفید یا سبز برای قربانی انتخاب کنند (کیانی، 249). در برخی نواحی، حیوانی برای ذبح در روز عید قربان برمی‌گزینند که یک‌ساله باشد (صفی‌نژاد، 438). افرادی که دارایی‌شان کم است و نمی‌توانند به‌تنهایی قربانی کنند، با هم شریک می‌شوند (همانجا)؛ به‌خصوص وقتی‌که ذبح شتر و گاو نذر شده باشد (گلی، 272). در میان قشقاییان شمار شرکا باید فرد باشد (کیانی، همانجا). گاه به دلیل تنگ‌دستی، به‌جای گوسفند خروس قربانی می‌کنند (ماسه، 229؛ صفی‌نژاد، همانجا). در برخی ولایات کسانی که به مکه نرفته‌اند، چندنفری با هم شریک می‌شوند و گوسفندی قربانی می‌کنند و گوشت را بین خود تقسیم می‌کنند. برای تعیین اینکه هریک از شرکا کدام قسمتِ قربانی را بردارند، رسمی به نام «بِجِه» وجود دارد؛ به‌این‌ترتیب که قرار می‌گذارند تا یکی از شرکا قهر کند و در جایی مخفی شود. آنگاه هریک از شرکا شیئی را به نام خودشان معین می‌کنند و به یک بچۀ نابالغ هم می‌گویند که شیئی را برای شخص قهرکرده انتخاب کند. شخص مخفی‌شده را صدا می‌کنند و اشیاء را به دست او می‌دهند؛ او هر شیء را به سمت یکی از قسمتهای گوشت می‌اندازد. هر شیء روی هر قسمت از گوشت که بیفتد، آن قسمتِ گوشت متعلق به صاحب شیء می‌شود (شریعت‌زاده، 479). 
در برخی جاها، کسانی‌که حیوانی قربانی نمی‌کنند در روز یا شب عید، پشمک و نان برنجی و نان و خرما بین مردم توزیع می‌کنند (مؤیدمحسنی، همانجا). برخی از مردم افزون‌بر قربانی‌کردن، کشمش‌پلو درست می‌کنند و آن را بین اقوام و نزدیکان خود پخش می‌کنند (شریعت‌زاده، همانجا). ترکمانانی که اشتراکی قربانی می‌کنند پس از ذبح، گوشت را با وزنه به 7 قسمت مساوی تقسیم می‌کنند که اصطلاحاً به آن «اوله» یا «اوله‌چالماق» می‌گـویند (گلی، همانجا؛ معطـوفی، 3/ 2028). آنها مراسم قربانی‌کردن را، که به آن «قربانلیق» می‌گویند، پس از برپایی نماز عید و بازگشت به خانه انجام می‌دهند (همانجا). در برخی ولایات قبل از قربانی‌کردن، یکی دو عدد کارد را به‌وسیلۀ سنگی صاف تیز می‌کنند و اگر خود قربانی‌کننده قرآن‌خوان باشد، چند آیه از سوره‌های ابراهیم (14) و حج (22) را تلاوت می‌کند و چنانچه قرآن بلد نباشد، کسی دیگر این آیات را می‌خواند (شهاب، 177- 178؛ لهسایی‌زاده، 114). 
برخی ایرانیان برای ذبح قربانی، کارد مخصوصی دارند. صبح روز عید این کارد را، که در بعضی خانه‌ها نگهداری می‌شود و فقط مخصوص روز عید قربان است، به دست فردی خوش‌نیت که به پرهیزکاری مشهور است می‌دهند تا با خواندن دعای اسماعیل آن را تطهیر کند (کیانی، همانجا). در برخی نواحی، کارد را با آب دعای مخصوصِ قربان آغشته می‌کنند (شهاب، 178). 
مراسم قربانی‌کردن معمولاً پیش از طلوع آفتابِ روز عید انجام می‌شود و حین آن صاحب نذر دعای عید قربان می‌خواند. چنانچه او در ذبح مهارتی نداشته باشد، این کار را قصاب انجام می‌دهد که در آن صورت، صاحب نذر در کنار دام حاضر می‌شود و دستی به پشت آن می‌کشد (شاه‌حسینی، 204). گوسفند باید با یک ضربت کارد ذبح شود، به‌طوری‌که سرش کاملاً از تنش جدا نگردد (ماسه، 228). 
در برخی روستاهای ایران رسم است که یک «دست» (ملک‌پور، 277)، یا کله‌پاچه و دل و جگر و قلوه و پوست قربانی را به شخصی که دعای قربانی را خوانده است می‌دهند (شریعت‌زاده، 479). به هنگام ذبح در محلی پاکیزه و تمیز، زیر محل بریدن گردن را کمی گود می‌کنند (معطوفی، 3/ 2029؛ لهسایی‌زاده، همانجا؛ گلی، 272؛ پاینده، 179) که خون قربانی پخش نشود، زیرا اگر خون درون گودال نرود و بیرون بریزد، نجس می‌شود (کیانی، 249)؛ سپس رویش را می‌پوشانند (لهسایی‌زاده، همانجا). بعضی از ایرانیان در این گودال مقداری زغال یا خاکستر، نمک، گندم یا آرد می‌ریزند (گلی، همانجا). در میان تیره‌هایی از ترکمانان رسم بر آن است که خون داخل این گودال را که با آرد، نمک و خاکستر مخلوط شده، به‌عنوان تبرک بر پیشانی بمالند (معطوفی، همانجا). عده‌ای از ایرانیان به‌جای کندن گودال، زیر سر حیوان ظرفی می‌گیرند تا خونش به زمین نریزد (شریعت‌زاده، 478). دربارۀ اعضای بدن حیوان قربانی، باورهای فراوانی در مناطق مختلف ایران وجود دارد؛ ازجمله از چشم آن برای دفع چشم‌زخم استفاده می‌کنند (برای شرح کامل در این زمینه، نک‍ : ه‍ د، قربانی؛ چشم‌زخم). 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: