صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / جغرافیا / رشت /

فهرست مطالب

رشت


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 28 بهمن 1403 تاریخچه مقاله

رَشْت، مرکز، و بزرگ‌ترین شهر استان گیلان، و شهرستانی به همین نام.

شهرستان رشت

این شهرستان با وسعتی حدود 427‘1 کمـ2 در نواحی مرکزی استان گیلان جای دارد و از شمال و شمال غربی به دریای مازندران و شهرستان انزلی، از جنوب به شهرستان رودبار، از شرق به شهرستانهای آستانۀ اشرفیه، لاهیجان و سیاهکل، و از غرب به شهرستانهای صومعه‌سرا و شفت محدود است. ازلحاظ عوارض طبیعی نیز جلگۀ حاصلخیز شهرستان رشت که دشتی آبرفتی است، از شمال به کرانه‌های دریای مازندران، از شرق به دلتای سفیدرود (آستانۀ اشرفیه)، از جنوب به ارتفاعات کوهپایه‌ای ـ جنگلی رودبار، و از غرب به شالیزارهای جلگۀ تولمات و فومنات منتهی است.

تالاب انزلی در شمال غربی شهرستان رشت، و در حدفاصل شهرستانهای رشت و انزلی جای دارد. بخشهای گسترده‌ای از این شهرستان در ناحیۀ جلگه‌ای استان گیلان واقع شده، و بخش کوچکی از آن در ابتدای ارتفاعات و کوهپایه‌های جنگلی قرار دارد (نک‍ : اطلس ... ، 169؛ «دربارۀ ... »، بش‍ ؛ عباسی، 17).

بلند‌ترین کوهها در محدودۀ شهرستان رشت، میانه‌خاله (ارتفاع: 810 متر)، نزه‌کوه یا نیزه‌سر (760 متر) و رضالو (630 متر) است (فرهنگ جغرافیایی کوهها ... ، 1/ 288، 324، 325).

در شهرستان رشت افزون‌بر سفیدرود، که امروزه مرز شرقی شهرستان را تشکیل می‌دهد، رودخانه‌هایی به‌نام گوهررود، سیاه‌رود، کیله‌رود و خمام‌رود جریان دارد. رودخانۀ سیاه‌رود که صیقلان و زرجوب هم خوانده می‌شده، در شرق شهرستان، در سر راه رشت به قزوین، رشت به لاهیجان و رشت به پیربازار جاری است و از کوههای کم‌ارتفاع جنوب شهرستان سرچشمه می‌‌گیرد و پس از طی مسیری با رودهای دیگر تلاقی می‌کند و سرانجام، شاخه‌هایی از آنها به تالاب انزلی، و شاخه‌هایی هم به دریای مازندران می‌ریزند (افشین، 2/ 119-120؛ فرهنگ جغرافیایی رودها ... ، 2/ 75، 78، 81، 82). رابینو، کنسول بریتانیا در رشت در اواخر دورۀ قاجار، از پلهایی که بر روی رودخانه‌های سیاه‌رود و گوهررود وجود داشته، نام برده است (ص 88).

پارکهای جنگلی لاکان و سراوان از مهم‌ترین نواحی جنگلی شهرستان رشت به شمار می‌روند (سیمای ... ، 185).

آب‌وهوای این شهرستان، معتدل و شبه‌مدیترانه‌ای است و تابستانهای گرم و شرجی، و زمستانهای سرد و مرطوب دارد (نک‍ : «شهرستان ... »، 479-480).

بنابر قانون تقسیمات کشوری، این شهرستان در 1395 ش/ 2016 م، متشکل از 6 بخش به نامهای مرکزی، خمام، سنگر، کوچصفهان، لشت‌نشا و خشکبیجار، و 7 شهر و 18 دهستان بوده است. جمعیت شهرستان رشت بر طبق سرشماری رسمی در همان سال، 971‘956 تن بوده است («درگاه ... »، بش‍‌ ). بیشتر باشندگان شهرستان را گیلکها تشکیل می‌دهند؛ آنان به زبان گیلکی، با لهجۀ بیه‌پس و گویش رشتی سخن می‌گویند و بیشتر آنها مسلمان پیرو مذهب شیعۀ دوازده‌امامی‌اند («دربارۀ»، بش‍‌ ).

مردم شهرستان رشت به انواع مشاغل خدماتی ـ تجارتی، صنعتی و کشاورزی اشتغال دارند. افزون‌بر رونق فراوان کشاورزی در منطقه، به سبب شرایط اقلیمی، شالی‌کاری نیز رواج بسیار دارد و این کار بیشتر بر‌عهدۀ زنان روستایی آنجا است. در کنار محصول برنج، گیاهان علوفه‌ای، تره‌بار، انواع میوه‌ها، توتون، چای و بنشن نیز کاشت می‌شود. برنج، توتون و چای جنبۀ صادراتی دارند (فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 16/ 189). صنایع دستی نظیر خراطی و درودگری، سوزن‌دوزی، ابریشم‌تابی و حصیربافی هم در این شهرستان رواج دارد. در گذشته، گلدوزی و منسوجات ابریشمی (مانند دارایی) و ابریشم‌دوزی رشت معروف بوده، ولی امروزه این پیشه‌های هنری مهجور مانده است (کشاورز، 92؛ عباسی، 59). همچنین، صید ماهی در سواحل دریای مازندران و رودخانۀ سفیدرود از دیگر فعالیتهای اقتصادی مردم این شهرستان است (فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 16/ 190).

شهرستان رشت از نظر جاذبه‌های گردشگری از مناطق مستعد برای جذب گردشگر است؛ از جملۀ مناطق مهم گردشگری و جاذبه‌های تاریخی، فرهنگی و مذهبی آن، می‌توان از پارک جنگلی سراوان، کاروان‌سرای لات، عمارت کلاه‌فرنگی، و زیارتگاه امامزاده هاشم نام برد (عباسی، 32، 33، 37، 49-50؛ سیمای، 151) .

شهر رشت

این شهر که مرکز استان گیلان و مرکز شهرستان رشت است، در °49 و ´35 طول شرقی و °37 و ´16 عرض شمالی، در ارتفاع 10متری از سطح دریا واقع است و میانگین بارندگی سالانۀ آن به حدود 350‘1 میلی‌متر می‌رسد (جعفری، 612). شمار باشندگان این شهر در سرشماری سال 1395 ش، 995‘679 تن بوده است («درگاه»، بش‍‌ ).

در سال 1285 ش/ 1906 م که قانون ایالات و ولایات ایران به‌تصویب رسید، رشت از توابع ولایت گیلان بود و با ارتقای ولایت به ایالت، شهر رشت مرکز ایالت گیلان گردید («شهرستان»، 483). در گذشته، این شهر دروازۀ ورود به گیلان به شمار می‌رفت و به‌سبب واقع‌شدن در مسیر راههای بازرگانی به اروپا، از اهمیت سیاسی و اقتصادی فراوانی برخوردار بود و به همین سبب، در دورۀ قاجار، این شهرْ دارالمرز هم خوانده می‌شد (رابینو، 70).

در گذشته، رشت دارای بازار هفتگی بود، اما امروزه این بازارها دیگر برپا نمی‌شود. محل برگزاری بازار، گویا در نزدیکی مزار آقا سید جعفر بوده است. این بازار را می‌توان سنگ اصلی بنای بازار بزرگ رشت به شمار آورد که سپس‌تر، محل فعالیتهای پررونق مبادلات بازرگانی منطقه‌ای، ملی و بین‌المللی شد. شکل‌گیری محله‌های نخستین شهر رشت نیز بیشتر به‌سبب وجود مزار یا بقعۀ شخصی بزرگ و یا دیگر نمادهای مقدس مذهبی بوده است؛ چنان‌که محله‌های رشت نام خود را از عارفان، زاهدان یا پیران طریقت ساکن در محله گرفته بودند. هستۀ مرکزی شهر رشت منطبق بر بازار و محدودۀ اطراف آن است.

شرایط ویژۀ اقلیمی، همچون میزان بارندگی و رطوبت در چگونگی ساخت و سازهای شهر تأثیر فراوان داشته است. این ویژگی در نوع مصالح ساختمان و نحوۀ ساخت نماها و بامها مشاهده می‌شود که شیب‌دار و سفالین‌اند («شهرستان»، 502).

مآخذ

اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به‌کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383 ش؛ افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1373 ش؛ جعفری، عباس، دائرة‌المعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379 ش؛ «دربارۀ شهرستان رشت»، فرمانداری رشت (مل‍‌ )؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل‍‌ )؛ رابینو، ی. ل.، ولایات دارالمرز ایران ( گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامی‌زاده، رشت، 1374 ش؛ سیمای میراث فرهنگی گیلان، ادارۀ کل آموزش انتشارات و تولیدات فرهنگی سازمان میراث فرهنگی کشور، تهران، 1380 ش؛ «شهرستان رشت»، کتاب گیلان، به‌کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1387 ش، ج 4؛ عباسی، هوشنگ، رشت در نوشته‌های جهانگردان و شعر شاعران، به کوشش محمدرضا توسلی، رشت، 1390 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (رشت)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1371 ش؛ فرهنگ جغرافیایی رودهای کشور، حوضۀ آبریز دریای خزر، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1382 ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1379 ش؛ کشاورز، کریم، گیلان، رشت، 1394 ش؛ نیز:

Amar, www.amar.org.ir (acc. Sep.16, 2019); Rasht-Gilan, www.rasht. gilan.ir (acc. Sep.16, 2019).

شیوا جعفری

 

سبب نام‌گذاری

دربارۀ سبب نام‌گذاری رشت نظرهای متفاوتی ارائه شده است (نک‍ : ضیاءپور، 274-275؛ مهدی‌زاده، 29-32؛ محمودپور، 99)، اما برخی محققان رشت را به معنی فروافتاده و در گودی قرارگرفته می‌دانند که در گیلان به‌عنوان صفت، زیاد به کار می‌رود؛ مثلاً «رشت رودخان» به معنی رودی که در گودی قرار گرفته، و در کنار فومنات است و «رشت بجار» به معنی برنجزارِ در فرود افتاده (سرتیپ‌پور، 220).

همچنین، واژۀ رشت صفتی بوده، برای بازاری که روزهای یکشنبه در شهر رشت با نام «رشت بازار» (بازاری که در گودی قرار گرفته)، و روزهای چهارشنبه در آج‌بیشه، در حومۀ رشت، تشکیل می‌شده است. این صفت بدان اعتبار بود که هر پیله‌ور یا مسافری که از بخشهای جنوبی مانند کهدم و رودبار، و یا از مناطق غربی مانند فومن، و یا از شرق مانند لاهیجان به سوی رشت حرکت می‌کرد، از منطقه‌ای بلندتر به ناحیه‌ای پست سرازیر می‌شد. به‌تدریج بازار از آخر نام حذف، و «رشت» اسم خاص شد (همانجا؛ «شهرستان ... »، 490).

در برخی از فرهنگها ازجمله برهان قاطع، لغت فرس اسدی و فرهنگ فارسی معین، رشت به معنی گردوغبار و فروریز آمده است و این معنی با کیفیت اقلیمی و وضع شهر رشت تطبیق نمی‌کند، چون این شهر در منطقه‌ای باران‌خیز جای دارد و فاقد گردوخاک است و شاید فروریز را بتوان با فروافتاده تطبیق داد (نک‍ : همانجا).

پیشینۀ تاریخی

از پیشینۀ تاریخی و کهن رشت اطلاعی دقیق در دست نیست. بنابر شواهد تاریخی، نام رشت گویا نخستین‌بار در کتاب حدود العالم آمده، که از آن با صفت «ناحیۀ بزرگ» یاد شده، و یکی از نواحی 11گانۀ کرانه‌های غربی سفیدرود در گیلان بوده است؛ محدوده‌ای که دست‌کم از سدۀ 9 ق/ 15 م به بعد، بیه‌پس یا گیلان بیه‌پس بوده است (ص 149؛ نوایی، 24؛ سرتیپ‌پور، 219).

براساس تاریخ اولجایتو، رشت در اوایل سدۀ 8 ق/ 14 م، شهری آباد بوده، و در کنار میدان بزرگ آن (در دورۀ قاجار، معروف به سبزه‌میدان)، مسجد و مزار استاد ابوجعفر (جعفر) قرار داشته است که بیشتر گیلانیها به ارشاد او مسلمان شده بودند (ابوالقاسم، 58). مزار ابوجعفر مورد احترام اهالی بود و گاه کسانی در آنجا پناه می‌گرفتند و بست می‌نشستند؛ نام محلۀ وستاسرا، اوستاسرا یا استادسرا که در منابع محلی سده‌های 9- 11 ق/ 15-17 م آمده، احتمالاً برگرفته از نام او ست (مرعشی، 256، نیز حاشیۀ 2؛ فومنی، 197). حمدالله مستوفی نیز در سدۀ 8 ق، از رشت به‌عنوان شهر یاد کرده است (ص 162).

در سده‌های 8 و 9 ق، سرزمین بیه‌پس و بیه‌پیش حاکمان مقتدری داشتند، اما رشت با وجود واقع‌شدن در قلمرو بیه‌پس، دارای حاکم، و سلسله‌ای مستقل به نام تجاسبیان بود که از آغاز فرمانروایی آنها آگاهی زیادی در دست نیست.

در سال 706 ق/ 1306 م، هم‌زمان با حملۀ اولجايتو به گیلان، فردی از خاندان تجاسبی، با نام شرف‌الدوله بر رشت حکم می‌راند، که با همدستی دیگر فرمانروایان محلی، در برابر حملۀ اولجایتو مقاومت کرد (ابوالقاسم، همانجا، نیز 65-67). در منابع تاریخی، از اميره محمد تجاسبی رشتی به‌عنوان متنفذترين حاکم این خاندان بر رشت یاد شده است (نک‍ : مرعشی، 35). در آن دوران، با توسعۀ نفوذ سادات کیایی در گیلان بیه‌پیش، دامنۀ اقتدار خاندان تجاسبی محدود گردید و در زمان امیره فلک‌الدین، پسر و جانشین امیره محمد، کشمکش میان این دو خاندان ایجاد شد (همو، 70-72). از 789 تا 791 ق/ 1387- 1389 م، درگیری میان امیره محمد تجاسبی به همراه امیره دباج فومنی با سید علی کیا، به کشته‌شدن سید علی منجر شد. پس‌ازآن، مناطق تحت تصرف کیاییان به تصرف خاندان تجاسبی درآمد (همو، 78-86).

امیره دباج فومنی که از اقتدار امیره محمد تجاسبی نگران شده بود، توطئه کرد و امیره محمد را در فومن به زندان انداخت و مناطقی را که در تصرف کیاییان بود، به آنان برگرداند (همو، 90-91). امیره ساسان گسکری که از حامیان امیره محمد بود، به جنگ حاکم فومن رفت و پس از پیروزی، امیره محمد را به حکومت رشت بازگردانید (همو، 97- 98). منازعات کیاییان و تجاسبیان در پی حملۀ گورکانیان به نواحی شمالی ایران، موقتاً فروکش کرد و امیره محمد تجاسبی ــ حاکم رشت ــ و سید رضا کیا ــ حاکم گیلان ــ در 806 ق/ 1403 م، ناگزیر به اطاعت تیمور درآمدند و به پرداخت مالیات فراوان تن دادند (خواندمیر، 3/ 521).

زیاده‌خواهیهای یکی دیگر از حاکمان تجاسبی، که او نیز امیره محمد نام داشت، باعث می‌شد که گاه با اسحاقوندان فومن، و گاه با سادات کیایی لاهیجان متحد شود (مرعشی، 219، 254-255، 273-275، 287). امیره محمد در 863 ق/ 1459 م، مغلوب امیره علاءالدین (حاکم فومن) و سپاهیان لاهیجان گردید؛ او پس از فرستادن تجاسب، فرزند خردسالش، نزد نظام‌الدین یحیى (از امرای کیایی)، با کشتی به باکو گریخت. تجاسب تحت سرپرستی نظام‌الدین یحیى دو ماه حاکم رشت شد، اما به خواهش امیره علاءالدین برکنار، و به دیلمان تبعید گردید. امیره محمد در 865 ق، بار دیگر به رشت بازگشت، اما سرانجام به توصیۀ محمد کیایی در 866 ق کشته شد. پس از مرگ امیره محمد، حکومت تجاسبیان عملاً منقرض شد (همو، 287-294، 297-300).

رشت از اواخر سدۀ 9 ق/ 15 م، در اختیار خاندان اسحاقوندی قرار گرفت. در این دوران، در منازعات مستمر میان کیاییان و اسحاقوندان (در واقع بیه‌پیشیان و بیه‌پسیان)، و گروهی از قزلباشان و کارگزاران صفوی در گیلان، بارها دستخوش ویرانی و غارت و کشتار شد (پرتو، 392- 399)، اما در دورۀ حکومت 18سالۀ جمشید خان اسحاقوندی، آرامش و امنیتی نسبی در رشت برقرار بود (نک‍ : فومنی، 34 بب‍‌ ).

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: