عقد، مراسم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258437/عقد،-مراسم
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ نشده
6
عَقْد، مَراسِم، آیینی برای رسمیتدادن به پیوند زناشویی. اساس مراسم عقد در نقاط مختلف ایران کموبیش یکسان است و تنها برخی رسوم و باورها، آنها را از یکدیگر متمایز میکند. در بسیاری از مناطق، این مراسم پس از مرحلۀ خواستگاری و بلهبرون (ه مم)، و جدا از مراسم عروسی برگزار میشود (نک : دنبالۀ مقاله). نخستین گام در برگزاری این مراسم، تعیین ساعت و روز سعد برای عقد است؛ زیرا به باور مردم، ساعت و روز خواندن خطبۀ عقد تأثیر بسیاری در زندگی آیندۀ زوجین دارد. در تهران، برای تعیین روز عقدکنان ساعت میدیدند؛ آنها ساعت عقد را در خوشبختی عروس و داماد مهم میدانستند. اگر خود سواد داشتند، از روی تقویمْ زمان را تعیین میکردند و اگر سواد نداشتند، از ملایی میخواستند این کار را بکند. معمولاً زمانی که قمر در عقرب بود، یا زمان خسوف و کسوف، یا 3 روز آخر ماه، شب یکم ماهها، بهجز رمضان، شب نیمۀ ماه، هنگام «تحتالشعاع» (جلوگیری نور خورشید در دیدن ستارهها) و «تربیع نحسین» عقد نمیگرفتند و هیچگاه عقدکنان را به شب نمیانداختند (نک : کتیرایی، 162، 163، 167)؛ درصورتیکه در روستای زیرده خمام از توابع گیلان بر این باورند که عقدکنان الزاماً باید در شب انجام گیرد و عروس نیز باید تا پایان جاریشدن خطبۀ عقد، پایش را تا زانو در کاسهای از آب فروبَرَد تا سیاهی شب با روشنی آب بهدر شود (بشرا، 67). در بیرجند، برای تعیین روز عقد بهاصطلاح ساعت میبینند و بیشتر در عیدهای مذهبی و زمانهای فرخنده و مبارک، این مراسم را برگزار میکنند (رضایی، جمال، 338). در گذشته در میناب، ابتدا دختر و پسر نزد ملای آگاه به علم نجوم میرفتند و او با نگاهکردن به صور فلکی و بعضی کتابهای خاص و با استفاده از حروف ابجد و قاعدهای خاص، روز سعدی را برای عقد انتخاب میکرد (سعیدی، 221-222).در روستای آینهورزان فیروزکوه، عقدکنان معمولاً حدود ساعت یک بعدازظهر انجام میگرفت (خلج، 4). در اراک، پیش از حضور مهمانان بزرگترهای خانواده، حدود ساعت 2 بعدازظهر، در اتاق عقد جمع میشدند و عاقد از عروس برای خواندن خطبۀ عقد وکالت میگرفت (محتاط، 2 / 296). در سمنان، بعد از تدارک سفرۀ عقد ــ معمولاً پس از اذان صبح و پیش از طلوع آفتاب ــ دو نفر ملا برای قرائت خطبه و یک خوشنویس برای تزیین و نوشتن قبالۀ (ه م) ازدواج خطبه را میخواندند و عروس و داماد و پدران آنها و شهود، آن را امضا میکردند (احمدپناهی، 246). در تهران دورۀ قاجار ساعت عقدکنان به رسم همیشه صبح بوده است (مستوفی، 2 / 606). در روستاهای گیلان، مراسم عقدکنان قبل از بردن عروس به خانۀ داماد، و بیشتر در روزهای دوشنبه یا پنجشنبه برگزار میشد (بشرا، 65). پس از تعیین روز و ساعت عقد، از مهمانان با آدابی خاص، برای شرکت در مراسم دعوت میکردند. در منطقۀ خور و جندق، دو زن از خانوادۀ عروس و داماد، بستگان را برای مراسم عقدکنان دعوت میکنند که دراصطلاح به آن «گرد برآمدن» میگویند (حکمت، 367). در تهران قدیم، زن و مردی از خویشان عروس و داماد دستمالی نقل با خود به خانۀ اقوام میبردند و برای دعوت به مراسم، آن را در برابر کسانی که باید دعوت میشدند، میگشودند (شهری، 3 / 93). در بوشهر، زن سلمانی محل افراد را طلبون (دعوت) به عروسی میکند (احمدی، 1 / 56). در میان تاتها و تالشان، خانوادۀ داماد برای تهیۀ لوازم مراسم عقد به کسانی که باید دعوت شوند، میگویند «برنجپاککنی داریم». در روز موعود، دعوتشدگان مجمعههایی پُر از مواد خوراکی که دراصطلاح «بهره» نامیده میشود، برای همیاری در این مراسم با خود میآورند، به خانۀ داماد میروند و زمانی را همراه خانوادۀ داماد برنج پاک میکنند (عبدلی، 94)؛ آنها دعوت از مهمانان برای شرکت در مراسم عقد را صلاژه (صلازدن) مینامند (همانجا).در تهرانِ زمان ناصرالدین شاه قاجار (سل 1264-1313 ق / 1848- 1895 م)، اسباب عقد در خوانچههای تزیینشده، معمولاً یک روز پیش از عقد و گاه همان روز، از خانۀ داماد با ساز و آواز به خانۀ عروس فرستاده میشد. بعضی از خانوادهها همراه خوانچه، دستهای مطرب مردانه راه میانداختند و گاه مداح و یک «لعنتچی» نیز همراه دسته حرکت میکرد. مداح در کوچه و خیابان شرح عروسی حضرت فاطمه (ع) را میخواند و لعنتچی بعد از سکوت مداح، به دشمنان پنجتن با شعرهای شوخ و طنز، لعنت میفرستاد (مونسالدوله، 37- 38). در گیل و دیلم، پس از چیدن اسباب عقد در خانۀ داماد، دو روز آنها را برای تماشای همسایگان و نزدیکان میگذارند، سپس خوانچهها را با مراسم و موسیقی به خانۀ عروس میبرند (پاینده، 54). در تربت حیدریه، هزینۀ مراسم عقدبِندَنی به عهدۀ پدر عروس است. در این مراسم، خانوادۀ داماد وسایلی را همراه با چاووشخوانی به خانۀ عـروس میبرند (تهرانچی، 416). بیرجندیها شب پیش از عقد، وسایل عقد را طی مراسمی از خانۀ داماد به خانۀ عروس میبرند که به این مراسم بارکَشان میگویند (رضایی، جمال، 338- 339).اتاق عقد که سفرۀ عقد را در آن میگسترند، میباید روبهقبله باشد یا عروس روبهقبله بنشیند (خلج، همانجا؛ خلعتبری، 151). شاهرودیها اتاق عقدکنان را طوری انتخاب میکنند که رو به حرم امام رضا (ع) باشد (شریعتزاده، 267). به باور مردم بیشتر نواحی ایران، اتاقی که عقد در آن اجرا میشود، باید زیرش پُر باشد، وگرنه زیر پای عروس خالی خواهد شد، یعنی شوهرش وی را طلاق خواهد داد (شکورزاده، 150؛ کتیرایی، 167). در بیشتر جاها، به اتاقی که خطبۀ عقد در آن جاری میشود، زنان چندبخته (زنانی که بیش از یک بار ازدواج کرده باشند)، زن هوودار و زن نازا را راه نمیدهند (محتاط، همانجا؛ طباطباییفر، 196)، و تنها زنانی در اتاق حضور دارند که همه یکبخته و سفیدبخت باشند (هدایت، 28). در شاهرود، دختر مجرد را به اتاق عقد راه نمیدادند، زیرا باور داشتند که بختش بسته میشود (شریعتزاده، همانجا). در برخی جاها پس از آمادهکردن اتاق عقدکنان و انداختن سفرۀ عقد (نک : ه د، عقد، سفره)، عروس را کنار سفره مینشانند و در کنار سفره، پیهسوزی از روغن و عسل روشن میکنند (برای اینکه زندگیشان چرب و شیرین باشد)، رویش تشتی را واژگون میگذارند و روی آن زین اسب مینهند و عروس را روی آن مینشانند تا بر شوهرش مسلط باشد (هدایت، 28-30). در گیل و دیلم، چند تخممرغ زیر صندلی یا تشتی که عروس روی آن مینشیند، میگذارند تا عروس به تعداد تخممرغها بچه بیاورد (پاینده، 56). در خراسان با همین هدف، در برابر سفرۀ عقد، تشتی را وارونه روی زمین میگذارند و 10-12 عدد تخممرغ زیر آن میچینند و عروس را روبهقبله روی تشت مینشانند (شکورزاده، 148).در خراسان و در برخی جاها دو نفر عاقد، یکی از طرف عروس و یکی از طرف داماد وکالت میگیرند و خطبۀ عقد را جاری میکنند. در هنگام خواندن صیغۀ عقد، دو زن سفیدبخت بالای سر عروس قند میسایند و زن دیگری ضمن خواندن شعری برای «زبانبند»کردن داماد و بستگان او، سوزنی با نخ هفترنگ را مرتب در پارچهای فرومیکند و درمیآورد، یا اینکه پارچۀ پنبهای سرخی را زیر پای عروس به زمین میکوبند و میگویند: زبان مادرشوهر، خواهرشوهر، جاری و پدرشوهر را بستم (همو، 149، نیز حاشیۀ 6؛ هدایت، 29). در تهران قدیم نیز در مراسم عقدکنان عروس را روی زین مینشاندند و زبان مادرشوهر و خواهرشوهر را بهاصطلاح با میخ بر زمین میکوبیدند که به نوشتۀ مستوفی، در دورۀ ناصرالدین شاه منسوخ شده بود (1 / 460-461؛ نیز نک : کتیرایی، 167- 168).مردم باور دارند که در حین خواندن صیغۀ عقد، کسی نباید انگشتانش را در هم قفل کند و یا قفلی را ببندد، زیرا باعث میشود داماد در شب زفاف موفق نباشد و به اصطلاح خراسانیها، داماد «پشت در خواهد ماند» (شکورزاده، 150). در هنگام عقد، یک نفر قفلی را دائماً میبندد و باز میکند و هنگامیکه خطبه خوانده شد، دیگر آن را نباید تا شب عروسی باز کند تا داماد با زن دیگری آشنا نشود. اراکیها معتقدند با این کار، همۀ گرههای آیندۀ این زوج باز خواهد شد (هدایت، همانجا؛ راسخ، 181؛ قس: کتیرایی، 168؛ محتاط، 2 / 297). در کازرون، این قفل را پیش از سرآمدن چلۀ عروسی، به ضریح یا به درِ یکی از اماکن متبرکه میبندند تا دفع چشمزخم کنند (حاتمی، 34). در تهران، هنگام خواندن صیغۀ عقد، زنی کنار عروس مینشست و خطبۀ آدم میخواند. به باور مردم خطبۀ آدم را حوا به هنگام عقد با آدم خوانده، که باعث شده است الفت و دوستیِ وصفناشدنیای میان آنها شکل بگیرد (کتیرایی، 176، نیز حاشیۀ 2؛ هدایت، همانجا، نیز حاشیۀ 1). در سروستان، در حین عقد، قرآن را در دامن عروس میگذارند و سورۀ یوسف (12) را باز میکنند تا عروس و داماد، همانند عشق شورانگیز یوسف و زلیخا، تا آخر عمر همدیگر را دوست بدارند (نک : همایونی، فرهنگ ... ، 532-533). در تهران نیز سورۀ فتح (48)، یا مُلک (67) یا یوسف (12) را جلو عروس باز میکنند (شهری، 3 / 94). در سروستان، دستمال یا نخ ابریشمی سبزی هم دور گردن عروس و داماد میاندازند که نشان خوشیمنی است. همچنین بالای سر عروس و داماد افزونبر ساییدن قند، زنی دیگر مقداری عمبربو (همان مشک یا عنبر) در هاونی میریزد و میکوبد و میگوید: عروس عمبر دوماد گربه، عروس عمبر دوماد گربه (همایونی، همان، 533). در تهران نیز به عروس در هنگام عقد، قدری سنبلالطیب میدادند تا همانطور که گربه عاشق سنبلالطیب است، داماد هم دلش برای عروس غش و ضعف کند. دارویی هم به نام «هلهله ولوله» همراه عروس میکردند تا به جان داماد هلهله و ولوله بیندازد (کتیرایی، 173).در شاهرود، عروس را برای عقدکنان، آرایش نمیکردند (شریعتزاده، 267). همچنین میان انگشتان پای او هل و میخک میگذارند و قرآنی در دامنش مینهند و از او میخواهند تا سورۀ یس (36) را بخواند. در مجلس عقدکنان، دو پیرزن، یکی از خانوادۀ داماد و دیگری از خانوادۀ عروس حضور دارند. یکی سوزن و نخ به دست میگیرد و دیگری قیچی. در هنگام عقد، زنی که نخ و سوزن به دست دارد، به پارچۀ روی سر عروس سوزن میزند و زن دیگر با قیچی آن پارچه را ریزریز میکند و بر سر عروس میریزد (شریعتزاده، 267- 268). در تهران عهد قاجار، زنی سفیدبخت بالای سر عروس قند میسایید تا خردههایش بر سر عروس بریزد و زندگیاش پر از شیرینی شود. در یک قهوهجوش قلیاب سرکه و فلفل سفید میجوشاندند و در قهوهجوشی دیگر، دو تخممرغ در هفتادویه به نیت اولاد، که یکی از تخممرغها را عروس، و دیگری را داماد میخورد (مونسالدوله، 39). در کازرون در هنگام عقد، مقداری نمک بلور پودرشده زیر زانوی راست عروس، و چند شاخه مورد یا جارویی را زیر زانوی چپش میگذارند و یک شاخهنبات و کمی دارچین هم به دستش میدهند. عروس باید آنها را تا پس از مراسم عقد نگه دارد (حاتمی، 32-33). در سیرجان، مراسم زنانه در خانۀ عروس، و مراسم مردانه در خانۀ داماد برگزار میشود. در اینجا قرآنی را در دامن عروس میگذارند و او سورۀ یس (36) را زمزمه میکند. در هنگام خواندن خطبۀ عقد، عروس مومی در دست میگیرد و آن را فشار میدهد تا بدینگونه بر خانوادۀ شوهرش مسلط شود (مؤیدمحسنی، 84-85).در گذشته تنکابنیها، دو پای عروس را در ظرفی آب و در زیر صندلی عروس، 5 تا 6 تخممرغ میگذاشتند و بعد از عروسی، عروس و داماد آنها را میخوردند. در هنگام قرائت خطبه، از مهمانان میخواستند که تسبیح نیندازند و چیزی را گره نزنند. ابتدا از عروس بله میگرفتند و سپس از داماد. امروزه ابتدا از داماد، و سپس از عروس بله میگیرند (خلعتبری، 152). در اردکان در هنگام عقد، عاقد به همراه عدهای از مردان به اتاق عقد میرود و شرایط عقد را میخواند و از عروس اجازه میخواهد. پس از اینکه عروس از پدر و مادرش اجازه گرفت، زنان او را پِیک (نیشگون) میگیرند تا بله را بگوید. وقتی عروس بله گفت، عاقد از شاهدان میپرسد که بله را شنیدند و در صورت تأیید، خطبۀ عقد را جاری میکند (طباطبایی، 343-344).در گیلان، رسم بود که عروس را برای عقدکنان آرایش نمیکردند و زنی سفیدبخت در طول مدت خواندن خطبه، بالای سر عروس با قیچی قندی را میشکست و پس از بلهگفتن عروس، قیچی را میبست (بشرا، 67). در شیراز، هنگام خواندن خطبۀ عقد، ماستی را که در آن مقداری تربت ریخته باشند، روبهروی عروس میگذارند و او مقداری را با سرانگشتانش میخورد. داماد هم چراغی را که با عسل و روغن میسوزد، روشن میکند تا مثل عسل و روغن عروس و داماد در هم بجوشند (همایونی، گوشهها ... ، 85).در آینهورزان، در کنار عروس یک دختر دوشیزه و زنی یکبخته مینشاندند. داماد در اتـاق دیگری بود و آخوندی خطبۀ عقد را میخواند (خلج، 5). چنین رسم است که عروس در هنگام مراسم عقد به آینه نگاه میکند و در لباسهای او نباید گرهی باشد و بندهای لباس او هم باید باز باشد تا گره در کارش نیفتد (هدایت، 28). در کوملۀ گیلان، وقتی عروس را پای سفرۀ عقد مینشانند، پای چپش را بیرون از کفش و پای راستش را درون کفش میگذارند. همۀ وسایل قفل و گرهدار مثل کفش بنددار، سنجاققفلی، ساعت مچی بنددار و جز اینها در اتاق عقد باید باز باشد (شهاب، 59).در تهران، مغز یک فندق را درمیآورند و در آن جیوه میریزند و سوراخ آن را با موم میگیرند و آن را همراه عروس میکنند تا همانطور که جیوه در فندق میلغزد، دل داماد نیز برای عروس بتپد و به روایت دیگر، جیوه بلرزد و دل عروس سر عقد نلرزد (هدایت، 29؛ کتیرایی، 173).در خراسان، در حین خواندن خطبۀ عقد، نزدیکان عروس و داماد برای کسب امتیازاتی اعمالی انجام میدهند؛ مثلاً یکی از خویشان عروس تیغۀ چاقویی را به نیت زبان داماد باز میکند و میبندد تا زبان داماد بسته باشد و بر سر عروس دراز نشود؛ پس از قرائت خطبۀ عقد، آن را میبندد و تا شب عروسی آن را باز نمیکند. کسان داماد هم نخی را مرتب گره میزنند یا با تیغۀ چاقو بر زمین خط میکشند، با این نیت که عروس در خانۀ داماد زباندرازی نکند. مادر داماد هم در جیب داماد مقداری گورس (گاورس) میریزد تا بخت پسرش بسته نشود. مادر عروس هم تکهای نبات به عروس میدهد تا بین دو پستانش قرار دهد و پس از خطبۀ عقد، آن را از دخترش میگیرد و آهسته در چای داماد میریزد و به خورد او میدهد، با این نیت که مهر عروس بر دل داماد بنشیند (شکورزاده، 150). در دوان فارس، در کنار عروس، قطعهای نمک برای دفع چشمزخم (ه م) و سنگی یکمنی بهعنوان اینکه عروس سنگین و رنگین باشد، قرار میدهند (لهساییزاده، 136-137).رسم است که دختران همان بار اول «بله» نگویند و این کار را ننگ و عار میدانند. در بسیاری از شهرها، عروس بعد از 3-7 بار پرسش عاقد باید بله بگوید (همایونی، فرهنگ، همانجا؛ مونسالدوله، 40؛ رضایی، جمال، 340-341). در گیل و دیلم، عاقد به نیت پنجتن، باید 5 بار خطبه را بخواند (پاینده، 57- 58). در بیشتر نواحی، عروس تازمانیکه هدیهای به نام زیرزبونی نمیگرفت، بله نمیگفت. در آینهورزان، عروس از مادر داماد قطعهای زمین یا چند گاو و گوسفند بهعنوان زیرلفظی میگرفت (خلج، همانجا). در بیشتر جاها، زیرزبونی (در بندر گز: لفظانه) سکهای طلا بود (محتاط، 2 / 296؛ نجمی، 508؛ ضیغمی، 111؛ فروتن، 592).در گیل و دیلم، خواهر داماد سکهای زیر زبان عروس میگذاشت و عروس بعد از بلهگفتن، آن را برمیداشت (پاینده، 56-57). در منطقۀ خور و جندق، زیرزبانی (در دوان: زِر زوونی) را مادر عروس به دخترش میدهد تا بله بگوید (حکمت، 367؛ لهساییزاده، همانجا). در قاطول، از توابع گرمسار، زیرلفظی را از پدر داماد مطالبه میکنند و وقتی پدر داماد پولی به عروس هدیه داد، عروس بله میگوید (طباطباییفر، 195-196). در فشتکۀ گیلان، عروس وقتی زیرزبانی میگرفت، آن را در کفشش میگذاشت (بشرا، همانجا). در خراسان، پس از خطبۀ عقد، اسفند (ه م) دود میکنند و کندر میسوزانند، سپس داماد را به اتاق عروس میبرند و در کنار او مینشانند. مادر داماد حلقهای به انگشت عروس میکند و عروس و داماد در دهان هم عسل میگذارند. عروس در تشتی پای راست داماد، و داماد در همان تشت پای راست عروس را میشوید و شمع سفرۀ عقد را با لنگۀ راست کفشِ عروس خاموش میکنند (شکورزاده، 151).در تهران، پس از انجام مراسم عقد، داماد وارد اتاق عقد میشد و سکه و طلاهایی را بهعنوان رونما روبهروی عروس میگذاشت؛ سپس تور را از روی صورت عروس برمیداشتند تا داماد صورت عروس را ببیند (کتیرایی، 182؛ نیز نک : حاتمی، 34). در سمنان، وقتی داماد وارد اتاق عقد میشد، عروس به احترام داماد میایستاد. سپس برای عروس و داماد شربت میآوردند که باید در دهان همدیگر میریختند. آفتابهلگنی هم میآوردند تا انگشت شست پای عـروس و داماد را بشویند و در حین شستن، عروس و داماد سعی میکردند که هرکدام پایش را روی پای دیگری بگذارد تا در طول زندگی بر دیگری مسلط باشد (احمدپناهی، 247). در فسا، بعد از اینکه عروس بله میگفت، جوانهای خانوادۀ داماد تیراندازی میکردند. سپس عروس و داماد در دهان هم ماست و تربت یا عسل و شربت میگذاشتند و داماد سکهای زیر زبان عروس میگذاشت و هدیهای به او میداد (رضایی، غلامرضا، 508). در میناب، پس از عقد، یکی از بستگان داماد در خانۀ داماد و یکی از بستگان عروس در خانۀ عروس کل و هلهله میزنند (سعیدی، 222-223).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید