سعدی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 28 فروردین 1404
https://cgie.org.ir/fa/article/257641/سعدی
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
5
حشرونشر سعدی با اشخاص مختلف و ژرفنگری در رفتار و خلقیات آنان در آثار او انعکاس یافته است که تصویری از زندگانی مردم آن دوران را بهوضوح نشان میدهد. از خواندن گلستان صورت مرد پخته و جهاندیدهای در ذهن پدیدار میشود که هر حکایت و نکتهای را در اثنای جهانگردی یادداشت کرده است تا آنها را در سخنرانیها و مواعظ خود به کار برد؛ زیرا برخی معتقدند که سعدی مانند بسیاری از جهانگردان آن تاریخ در بلاد مختلف به وعظ و خطابه پرداخته، و از این راه امرار معاش کرده است (یوسفی، مقدمه بر گلستان، 24- 28؛ دشتی، 232). شاید یکی از جهات محبوبیت عام برخی از آثار سعدی ازجمله گلستـان همین جامعیت و شمول آن باشد که به عموم مردم ــ از پیغمبران گرفتـه تـا پادشاهان جهانگیر و پیـادگان سروپابرهنـه ــ پرداخته و از آنان سخن رانده است (یوسفی، همان، 27). در باب ششم گلستان داستان دختر کمسنوسالی را میخوانیم که پیری قصد دارد او را به عقد خود درآورد. دختر با این جملۀ کوتاه: «زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند، بِهْ که پیری» (ص 150)، آب سردی بر عشق سوزان پیر حجرهبهگلآراسته میریزد. این حکایت، نشاندهندۀ نابرابری سن ازدواج و ظلم به دختران در آن عصر است. مجلس بزم قاضی همدان در گلستان (ص 145- 148) هم نشان از فساد دستگاه قضا در روزگار وی دارد. در داستان معلم بدخو و معلم مهربان (ص 155-156)، رفتار دو گروه معلمان تصویر میشود. مطربان ناخوشآواز (ص 94-95) نیز از چشم تیزبین سعدی دور نماندهاند. همچنین در داستان مؤذن بدصدای مسجد سنجار (ص 131-132) ضمن آنکه وی تعلق خاطر خود را به آواز خوش نشان میدهد، عملکرد مردمانی را نقد میکند که برای رضای خدا، خلق را میآزارند. داستان داماد زنمرده و مادرزن در باب پنجم گلستان (ص 141)، نشان از بدبینی و دشمنی با مادرزن دارد؛ داماد به طنز، اندوه دیدن مادرزن را از ندیدن همسر بالاتر میداند و مادرزن را به «مار» و «دشمن» مانند میکند. در داستان جوانمرد مجروح (ص 112) که زخم برداشته است و از او میخواهند تا از بازرگان بخیلی نوشدارو بخواهد، بازرگان را چنین وصف میکند: اگر به جای نان، آفتاب در اختیار او بود، تا ابد کسی روی خورشید را نمیدید. این ویژگی گلستان و بوستان است که به بررسی و نقد روحیات تمام طبقات، و اخلاق و طرز عمل و زندگی آنان میپردازد (برای آگاهی بیشتر، نک : متینی، 705- 728). سعدی در چهرهپردازی مردم، کمال استادی را به کار برده است: در گلستان از میان 431 شخصیت، نام 89 شخصیت مشخص و 342 شخصیت بدون ذکر نام هستند. در میان شخصیتهای معلوم بهجز 40 مورد که خود سعدی است و حیوانات و گیاهان که اسم جنساند، تنها 35 مورد از شخصیتهای گلستان مشخصاند. نام قهرمانان داستانها در مواردی که آورده شده، بیشتر تاریخیاند و تنها عبارتهایی از آنان نقل شده است. در بقیۀ موارد افراد نامشخص، و طبعاً تعیین واقعیت تاریخی آنها دشوار خواهد بود. در مواردی که اشخاص از میان مشاهیر انتخاب میشوند، به دلیل ذهنیت خواننده نسبت به آنها، کمتر نیاز به توصیف و پژوهش شخصیت آنها احساس میشود (ذوالفقاری، «ساختار ... »، 132-134). در انتخاب اشخاص داستانهای سعدی تنوع فراوانی به چشم میخورد. قهرمانان منحصر به یک تیپ و طبقه نمیشوند؛ در میان 16طبقه، 431 شخصیت دیده میشوند که همۀ افراد یک جامعه را دربر میگیرند. از امیر و شاه و وزیر تا گدا و درویش، از مالدار و توانگر و خواجه و بخشنده تا بینوا و فقیر و بخیل، از پارسایان و علما و زهاد و خطبا و بزرگان تا گناهکاران و متظاهران و بدآوازان که هریک نمایندگان خلقوخوهای گوناگونی چون ریاکاری، قناعتپیشگی، شهرتطلبی، پرگویی، طمعورزی، عاشقپیشگی، بخیلی و نادانی هستند، وصف شدهاند؛ از این حیث، گلستان آیینۀ مطالعه در خلقوخو و طبایع مردم عصر سعدی است (همان، 134، 136). در گلستان بهندرت شخصیتهای داستان از حیوانات انتخاب شدهاند. این موضوع نشان میدهد که سعدی در داستانپردازی به حقایق جامعه بیشتر نظر داشته است تا بیان نمادین و تمثیلی. او تنها 13 بار به زنان اشاره میکند. نسبت قهرمانان زن به مرد بسیار پایین است. اشاره به شخصیت زنان در این موارد نیز یادآور برخی از صفات زنان بد است. در حکایتهایی هم که از عشق سخن میرود، معشوق بیشتر مذکر است؛ مثل داستان قاضی همدان و پسر نعلبند، داستان سعدی و جوان کاشغری، داستان سعدی و شاهد، داستان محمود و ایاز، داستان پسر پادشاه، داستان مرد عاشق، و داستان معلم و متعلم. این داستانها نیز گویای اوضاع اجتماعی و تمایل به همجنسگرایی در آن دوره است (همان، 134). سعدی در کمال ایجاز مردمان را وصف میکند. در داستان «درویش فقیر و ثروتمند ترشرو» در بیان مرد ثروتمند با یک طرح گذرا، کوتاه و گویا او را میشناسیم: «یکی را دید لب فروهشته و ابرو در هم کشیده و تند نشسته» ( گلستان، 113). در وصف مردی ابله نیز میخوانیم: «ابلهی را دیدم سمین، خلعتی ثمین در بر و قصبی مصری بر سر و مرکبی تازی در زیر ران و غلامی از پی دوان» (همان، 119). سعدی با تصویرهای طرحگونه از این دست، خطوط اصلی چهره و روحیات مردم و مناظر و مکانها را بهمقتضای حال ترسیم میکند. وی در آثارش چنان به روحیات متفاوت و متناقض و اخلاق عموم مردم میپردازد که گویا مردمشناسی متخصص است که سالیان دراز در احوال مردم پژوهش میکند. نمونۀ آن مثنوی کوتاه وی در باب هفتم بوستان است با این مطلع: اگر در جهان از جهان رستهای است / در از خلق بر خویشتن بستهای است (ص 167- 169)؛ در این مثنوی به 30 نکته از داوری مردم دربارۀ طبقات مختلف اشاره شده است که حاکی از شناخت و برداشتهای اجتماعی سعدی از روحیات مردم است (نک : ناصح، 253-254). شخصیتهای اساطیری ایرانی و اسلامی و داستانهایشان جزئی از فرهنگ وسیع ذهنی سعدی است. وی آنها را از خلال کتابهای دینی و حماسیای چون شاهنامه که بسیاری از آنها را از زبان مردم کوچه و بازار و در سفر و حضر شنیده است، در خلال اشعارش درج میکند. نیز اشاره به برخی از باورهای عامه در زمینههای مختلف در خلال داستانها بهفراوانی در گلستان دیده میشود؛ ازجمله: صخر جنی (صخرالجن) (ص 84)، خرمهره (ص 167)، خزف (ص 115) و خر دجال (ص 166). در باب ششم از درخت مقدسی در دیار بکر یاد میکند که توانگری پیر برای فرزندخواهی، شبهای دراز در پای آن دعا میکند (ص 151). معروف است که هنگام طلوع سهیل از سیل مطمئن نباید بود؛ سعدی به رابطۀ سهیل با برف و باران و سیل نظر داشته است: ز باریدن برف و باران و سیل / به لرزش درافتاده همچون سهیل (بوستان، 175)؛ یا جهیدن پلک به نشانۀ دیدار کسی: دیدهام میجست و گفتندم نبینی روی دوست / خود درفشان بود چشمم کاندرو سیماب داشت (دیوان، 398). افسانههای رایج در میان مردم از بنمایههای مضامین اشعار وی است. داستان پوستیندوزی گرگ مشهور است (نک : ذوالفقاری، داستانها، 732). سعدی آن را در این بیت به کار برده است: از بدان جز بدی نیاموزی / نکند گرگ پوستیندوزی ( گلستان، 177). خصیصۀ مردمی و مردمپسندی سعدی باعث شده است که داستانهایی دربارۀ وی رواج یابد. طایفهای به نام «آل سعد» در بلندترین نقطۀ پاریز کرمان، به نام «سرگل»، اقامت دارند و خود را از طوایف عرب، و سعدی را از خود میدانند. آنها 3 شیء در خانه دارند که برکت خانۀ آنها ست: یک عقال (پایبند شتر)، یک تیغ و یک کاسه. میگویند وقتی سعدی برای دیدار اقوام خویش بـه سرگل آمده بـود، این اشیاء از او باقی مانده، و موجب برکت خانۀ آنها شده است. زنی که در حال زایمان است، این اشیاء را کنارش میگذارند و معتقدند که بدینوسیله، آل او را نمیزند (باستانی، 22). در بوستان برخی از آدابورسوم و آیینهای عصر سعدی بازتاب یافته است، مانند آداب جنگ و شبیخونزدن (ص 77)؛ تصویرکردن چهرۀ ابلیس بر بالای ایوان شاه (ص 49)؛ بتپرستی برهمنان و عوامفریبی آنان (ص 178-180)؛ شیوۀ درمان گردنی که مهرههایش جابهجا شده است (ص 173)؛ بردهفروشی (ص 123)؛ گلاندودکردن قبرها (ص 187)؛ نصب سنگ بر سر قبرها (ص 187- 188)؛ ساختن پایبست خانهها از رخام (ص 186)؛ ساختن سقف خانهها از چوب عود (همانجا)؛ نصب دیگدان در اتاق (همانجا)؛ پوشاندن گور با خشت (ص 187)؛ و طرز چیدن مهرههای شطرنج (ص 101). در گلستان با نام و کاربرد بسیاری از اشیاء زندگی، آلات جنگی، پوشاک و آلات موسیقی نیز آشنا میشویم؛ مانند نای (ص 156)، کوس (ص 146)، لباچۀ پوستینی (ص 131)، چمچه (ص 81)، کلوخکوب (ص 161)، کمر (همیان) (ص 94، 115)، سوهان (ص 186)، سیم دغل (ص 89)، و سماط (ص 114). حتى انواع خوراکهای مرسوم عصر سعدی را میشناسیم، مثل مرغ بریان (ص 116)، گلشکر (ص 111)، سرکه و تره (ص 184)، کوفته (ص 103)، و برفاب (ص 141). در آثار سعدی همچنین به باورهای فراوانی اشاره شده است که برخی از آنها تا امروز نیز میان مردم رایج است، مانند درختان مقدسی که مردم حاجت خود را از آنها میطلبند ( گلستان، 151؛ قس: ه د، درخت)؛ اسفند دودکردن برای دفع چشمزخم (غزلیات، 535؛ قس: ه د، اسفند)؛ باور به وجود گنج در خرابهها ( گلستان، 84)؛ باور به نحسبودن جغد (همان، 174)؛ اشاره به چشمارو (بوستان، 96). یادآوری میشود که چشمارو تعویذی است برای دفع چشمزخم از انسان، حیوان، باغ، خانه و جز اینها (معین، ذیل واژه). سعدی داستان علمکردن سر الاغ مرده برای دفع چشمزخم از باغی را به شیوهای طنزآمیز نقل میکند (بوستان، 139). از موارد قابل تأمل دیگر در آثار سعدی اشارات وی به ضروریات زندگی مانند انواع جامه و پوشاک است، مانند خرقه و انواع آن ( گلستان، 88، 94-95)، سرپوش مانند دستار و کلاه (همان، 92، 94، بوستان، 38، 85، 116)، دراعه (= جبّه، نک : گلستان، 119)، عبا (همان، 107)، و چادر (همان، 177). یکی از موارد جالب توجه در آثار سعدی سوگند و سوگند خوردن است. عبدالوهاب نورانیوصال ضمن بررسی دقیق آثار سعدی، سوگندهای مختلف را استخراج، و در 4 گروه به این صورت طبقهبندی کرده است: سوگند به خدا و صفات قادر متعال، مانند به خدا و به عزت آن خدای؛ سوگند به پیامبران و نیکمردان و صفات گرانقدر و راستین ایشان، مانند به آبروی مردان درگاهت، به صدق معاملۀ راستان و پاکان و مردان راه، و سوگند به مدفون یثرب، صالحان، و مردان میدان؛ سوگند به معشوق و آنچه مختص به او ست، مانند به جان دوست، به جانت، به حق دوستی، به خاک پات، به دو چشم تو و به سرت؛ و سوگند به امور و مظاهر و اشیائی که در نزد شاعر گرامی و مقدس است، مانند سوگند به دوستی که سعدی آن را بسیار تکرار کرده است، سوگند به خاک عزیزان، و نیز سوگند به لبیک حجاج (نک : ص 288-302).
ابنبطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1370 ش؛ احمدعلی هاشمی سندیلوی، مخزن الغرائب، به کوشش محمد باقر، لاهور، 1970 م؛ افسر، کرامتالله، تاریخ بافت قدیمی شیراز، تهران، 1353 ش؛ امینی، امیرقلی، داستانهای امثال، اصفهان، 1333 ش؛ همو، فرهنگ عوام، اصفهان، 1350 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ همو و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371 ش؛ انصاری، نوشآفرین، «نظر برخی از سیاحان اروپایی دربارۀ سعدی و حافظ»، مقالاتی دربارۀ زندگی و شعر سعدی، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1352 ش؛ باستانی پاریزی، ابراهیم، «تخلص سعدی»، سعدیشناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، شیراز، 1382 ش، ج 6؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ جوادی، شهره و ندا عربسلغار، «تجلی قداست آب در آرامگاه سعدی شیراز»، دوماهنامۀ باغ نظر، تهران، 1392 ش، س 10، شم 26؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1379 ش؛ دشتی، علی، قلمرو سعدی، تهران، 1356 ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ دهلوی، امیر خسرو، هشتبهشت، به کوشش جعفر افتخار، مسکو، 1972 م؛ ذوالفقاری، حسن، داستانهای امثال، تهران، 1384 ش؛ همو، «ساختار داستانهای گلستان»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، مشهد، 1386 ش، س 40، شم 1؛ همو، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ همو، «کاربرد ضربالمثل در شعر شاعران ایرانی»، فصلنامۀ پژوهشهای ادب عرفانی، اصفهان، 1391 ش، س 6، شم 21؛ همو، «مثلوارگی، راز ماندگاری و جاودانگی کلام سعدی برای نسل امروز»، سعدیشناسی، به کوشش کورش کمالی سروستانی، تهران، 1393 ش، ج 17؛ رجبی، محمدحسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسیگوی، تهران، 1374 ش؛ روحالامینی، محمود، باورهای عامیانه دربارۀ فال حافظ، تهران، 1369 ش؛ ریاحی، محمدامین، زبان و ادب فارسی در قلمرو عثمانی، تهران، 1369 ش؛ سعدی، بوستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1384 ش؛ همو، دیوان، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، 1340 ش؛ همو، غزلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1342 ش؛ همو، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1384 ش؛ شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، 1370 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366 ش؛ متینی، جلال، «مقامهای منظوم به زبان فارسی»، فصلنامۀ ایراننامه، تورنتو، 1364 ش، س 3، شم 12؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، تهران، چاپخانۀ هما؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1353 ش؛ موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، 1386 ش؛ ناصح، محمدمهدی، «سعدی و فرهنگ مردم»، ذکر جمیل سعدی، تهران، 1366 ش، ج 3؛ نشاط، محمود، «نقش واژهها و ترکیبات در آثار سعدی»، مجموعۀ خطابههای نخستین کنگرۀ تحقیقات ایرانی، به کوشش غلامرضا ستوده، تهران، 1353 ش، ج 2؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1317 ش؛ نفیسی، سعید، «تاریخ درست درگذشت سعدی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، تهران، 1337 ش، س 6، شم 1؛ نورانیوصال، عبدالوهاب، «سوگند در آثار سعدی»، مقالاتی دربارۀ زندگی و شعر سعدی، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1352 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1350 ش؛ همایون کاتوزیان، محمدعلی، «جدلهای سعدی»، مجلۀ بخارا، تهران، 1381 ش، شم 23؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ یوسفی، غلامحسین، دیداری با اهل قلم، مشهد، 1355 ش؛ همو، مقدمه بر بوستان (نک : هم ، سعدی)؛ همو، مقدمه بر گلستان (نک : هم ، سعدی)؛ نیز:
Benjamin, S. G. W., Persia and the Persians, London, 1887; Layard, A. H., Early Adventures in Persia, Susiana, and Babylonia, London, 1904; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865.
حسن ذوالفقاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید