صفحه اصلی / مقالات / دریا /

فهرست مطالب

دریا


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 19 دی 1398 تاریخچه مقاله

خلیج فارس و دریای عمان نیز از دریاهایی‌اند که در جنوب ایران، بخش عظیمی از ساحل‌نشینان جنوب را تحت تأثیر خود قرار داده‌اند. سواحل جنوبیِ ایران را سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان تشکیل می‌دهند که بنادر مهم آن بر اساس نقشه، از مغرب به مشرق اینها هستند: بندر ماه‌شهر، بندر دیلم، بندر گِناوه، بندر بوشهر، بندر کنگان، بندر چارک، بندرلنگه، بندر خمیر، بندر قشم، بندرعباس، بندر سیریک، بندر جاسک، بندر کنارک و بندر چابهار، که جمعیت آنها و جمعیت نقاط مسکونی حوالی آنها همه تحت تأثیر خلیج فارس‌اند. در جنوب ایران، وقتی دریا آرام است، دریانوردان می‌گویند: دریا روغنی است و با آرامش خاطر جهازهای حمل مسافر و کشتیهای غول‌پیکر تجاری بر پهنۀ آن روان می‌شوند (موسوی، 52). 
خلیج فارس با داشتن انواع ماهیها و جانوران دریایی، تأثیرات مستقل و مهمی بر اقتصاد و مشاغل و نوع تغذیۀ ساحل‌نشینان جنوب گذاشته است. این دریا بر رفتارها، اندیشه‌ها، باورها و بیماریها و در کل زندگی این مردم نیز اثر مستقیمی دارد. پاره‌ای از مردم باور دارند که گرفتاری به بیماریهایی از نوع باد، که مشهورترین و سخت‌ترین آن باد زار است، رابطۀ مستقیمی با دریا و خلیج فارس دارد (نک‍ : ه‍ د، زار؛ اهل هوا). دریانوردان بوشهری و دیگر بنادر تا بندرعباس، برای پیشگیری از حالت دریازدگی، در میانۀ بهار هر سال مقداری هلیلۀ پودرشده همراه با آب می‌خورند (دوستان، 46). 

دریا و موجودات وهمی

دریانوردان سواحل خلیج فارس همچون بندرلنگه و سایر بنادر داستانهایی دربارۀ موجودات وهمی مثل مادردریا و پدردریا و جز اینها برای هم نقل می‌کنند که آنها دیده‌اند، یا از دست آنها گریخته‌اند، یا برای بچۀ مادردریا گهواره درست کرده و برایش برده‌اند و در عوض، مادردریا به آنان لطف کرده و صدفهای دارای مروارید به ایشان داده است (نوربخش، همان، 290-296). بوشهریها می‌گویند: اگر وقت شب بخواهی به کنار دریا بروی، باید 7تا صلوات بفرستی و بعد بسم‌الله ... بگویی تا ازمابهتران به سراغت نیایند (احمدی، 173). 
اهالی بندرلنگه باورهایی به موجودات وهمی دریایی چون مادردریا، بچه بنینگی (بچه گهوارگی) و بابادریا دارند و برای هریک داستانی نقل می‌کنند. مادردریا زنی است که همیشه کودک شیرخواره‌ای در آغوش دارد. گاهی این زن به غواصان شجاعی که با دیدن زن فرار نکرده و یا سکته نکرده‌اند، نزدیک می‌شود و از آنها می‌خواهد که برای بچه‌اش گهواره‌ای تهیه کنند و به عمق دریا بیاورند. اگر غواص فراموش نکند و چنین گهواره‌ای را برای او ببرد، مادردریا چند مروارید درشت به غواص می‌دهد. بر اساس نقل دریانوردان، گاهی صیادان وقتی تور برای صید ماهی به دریا افکنده‌اند، گهواره‌ای با کودکی درون آن به درون تور افتاده است؛ دریانوردان فوراً گهواره و کودک را به دریا برمی‌گردانند که اگر چنین نکنند، همۀ سرنشینان کشتی مریض یا دیوانه خواهند شد. به باور دریانوردان، موجودی در خلیج فارس زندگی می‌کند که بدنش از پشم سیاه و صدفهای بی‌شمار پوشیده شده است و پستانهای متعددی دارد و او را بابادریا می‌نامند. او به هنگام غروب و شبها، از آب خارج می‌شود و کسی را که در ساحل است، می‌گیرد و به دریا می‌برد. گاهی نیز از بدنۀ کشتیها بالا می‌آید و ملوانان را می‌گیرد و به دریا می‌برد (نوربخش، همان، 290-292). دریانوردان و اهالی قشم باور دارند که جانوری به نام ام‌المداس از دریا بیرون می‌آید و کسانی که در ساحل تنها نشسته‌اند، می‌ترساند (پاکدامن، 262). 
اهالی قشم باور دارند که خضر (ه‍ م) زنده و جاودان است و محافظ دریاها و پشتیبان صیادان و ماهیگیران و دریانوردان است. در بیشتر نقاط ساحلی جنوب ایران، برایش مقبره یا قدمگاه ساخته‌اند، همه یک‌شکل و یک‌طرح. مشهورترین قدمگاه خضر در قشم، در دهکدۀ پشت کوه است. وقتی دریا بدون ماهی می‌شود و صیدی صورت نمی‌گیرد، ماهیگیران چندین شبانه‌روز در کنار قدمگاه جمع می‌شوند و شیرینی می‌دهند و نذر و نیاز و قربانی می‌کنند تا اینکه دریا پر از ماهی شود (همو، 263). 
در یکی از روایتهای جنوب ایران، آمده است که ماهیگیری در تور خود به جای ماهی، جانوری به شکل انسانِ پشمالو و بی‌آزار را صید می‌کند، آن را به خانه می‌آورد و به کار نگهداری از گوسفندانش می‌گیرد و چون مرتباً فقط کلمۀ هول را تکرار می‌کرده است، او را هول می‌نامد. هول شبی 100 دزد سواره را شکست می‌دهد و نیمی از آنها را می‌کشد و نیم دیگر را فراری می‌دهد و صاحب پوشاک، اسب و زین‌وبرگ اسبان آنها می‌شود. مرد طمع‌کاری به امید دستیابی به این همه غنایم، دختر خود را به عقد هول در می‌آورد. این دختر دارای 4 پسر می‌شود که بازماندگان آنها به نام بن‌هول معروف‌اند. افراد قبیلۀ او همه ماهیگیر، ملاح و راهزن دریایی شدند و همیشه در دریا به سر می‌بردند (زنگنه، 8- 9). 
به باور اهالی قشم، آب دریا در آغاز شیرین بود. پدر و پسری تشنه، لب دریا رسیدند. پدر با جامی که همراه داشت، پیش از فرزند آب نوشید. وقتی پسر جام آب را بر لب گذاشت، آب شور شده بود. آب شور پسر را هلاک کرد و از آن زمان آدمی دریافت که به هنگام تشنگی، اول باید کوچک‌ترها آب بنوشند (اسدیان، 35). به باور مردم قشم، عوج بن عنق موجودی بسیار بلند است؛ ولی وقتی همین عوج ماهی داهیری (نوعی ماهی) را صید کرد و بر پا ایستاد تا ماهی را در مقابل حرارت خورشید کباب کند، متوجه شد که سر و دم ماهی هنوز در آب است (همو، 39). 
در بندر گناوه و در مراسم چهارشنبه‌سوری یا چهارشنبۀ آخر صفر، اهالی به‌ویژه زنان و دختران، صبح با حرکت دسته‌جمعی به کنار دریا می‌رفتند و با انداختن سنگ در دریا، شیاطین را تا سال آینده از خود دور می‌کردند و با زمزمه‌کردن شعر «سالی دیگر، بلا به‌در»، شادمانه به خانه برمی‌گشتند (دریانورد، 255). 
بوشهریها دربارۀ خوش‌بینی و شتابزدگی کسی که هنوز اصل موضوعی فراهم نشده، ولی او به فکر فرع موضوع است، می‌گویند: ماهی توی دریا ست، بی‌بی فلفل می‌کوبد (احمدی، 374)؛ و نیز می‌گویند: تا آب دریا هست، تو زنده باشی، که دعای خیر برای طول عمر است (همو، 345). آنها وقتی که دریا، به اصطلاح محلی کاملاً خالی باشد، آن را «اوگرا» گویند (همو، 162)؛ بیشترین حد پر بودن (مد) آب را «اُو حمل»، و کمترین حد خالی بودن (جزر) را «گُسران» می‌نامند (همو، 181). آنها آرامش بعد از توفان دریا را دوُگ، بادهای ملایمی که آرامش دریا را موقتاً به هم می‌زنند، چِلچِل، و وضعیت هوای آرام دریا برای صید را هواخوار (هواخواهر) می‌گویند (همو، 160). 
بوشهریها معمولاً در گذشته و در سفرهای دور و نزدیک، پسربچه‌ها را برای انجام کارهای سبک با خود به دریا می‌بردند که به این پسر بچه‌ها وُلید، به معنی پسرک می‌گفتند (همو، 161-162). یکی از نفرینهای مادرهای بوشهری به فرزندانشان این است: دریا بروی انشاءالله (یعنی در دریا غرق شوی) (همو، 129). مردم عسلویۀ بوشهر می‌گویند: اگر در دریا دلفین زیاد باشد، نشانۀ در پیش بودن توفان است (رستگار، عسلویه، 255). 
در روستاهای کنگان و به هنگام خشک‌سالی، برای طلب باران، هنگام سحرگاهان، شخصی با یک بطری خالی به سوی دریا می‌دود و آن را از آب دریا پر می‌کند و با دویدن، آن را به رودخانه‌ای می‌رساند و در نیم متری کف رودخانه چال می‌کند. مردم باور دارند که دریاها به ابرها دستور می‌دهند که آب دزدیده‌شده را به دریا برگردانند؛ ابرها آن‌قدر می‌بارند که رودخانه پر می‌شود و طغیان می‌کند و بطری را به دریا می‌رساند (همو، کنگان، 313). 
ساحل‌نشینان دریای فارس به بیماریهای تنگی نفس و درد پا گرفتارند که شاید بقایای اثر سوء غوص طولانی در آب باشد (آل احمد، 60). بزرگ‌ترین مرکز صید مروارید در میان سواحل ایرانی خلیج فارس، بندرلنگه است که مهار (صدف حاوی مروارید) در اثر آلوده‌شدن آب خلیج فارس به نفت به آنجا گریخته است (همو، 63). 
یکی از مشغله‌های اهالی ساحل‌نشین خلیج فارس راهنمایی دریاها بوده است. از نقش دریانوردان سواحل خلیج فارس این موضوع حاصل می‌شود که دریاها نقشی بنیادین در اختلاط فرهنگهای گوناگون دارند؛ مثلاً دریانوردان سواحل ایرانی خلیج فارس وقتی به دریاهای دور سفر می‌کردند، موسیقی، لهجه، آداب و سنن اقوام دوردست را می‌آوردند و رواج می‌دادند (پاکدامن، 249). در گذشته، وقتی کسی در جهاز اقیانوس‌پیما می‌مرد، با این باور که مرده بسیار سنگین است و ممکن است باعث غرق جهاز شود، به پایش وزنه‌ای می‌بستند و به دریا می‌انداختند (همو، 263). 
در سواحل جنوبی ایران، نوروز عرب یا نوروز دریا که ناخدایان به حساب آن بادبان کشیده و مسافرت کنند، همان نوروز قدیم و نوروز مردمی است که از اول فروردین شروع می‌شود. ناخدایان که همیشه با دریا سروکار دارند، به تجربه دریافته‌اند که 60 روز بعد از نوروز، توفان لُکیذِب خواهد شد. 80 روز بعد از نوروز، ستارۀ سماک طلوع می‌کند و توفان لُمحیر بر پا می‌شود که در روز نودم، این توفان آرام می‌شود. روز صدودهم نوروز هوا ئشمال شده و چلۀ زمستان شروع می‌شود. روز صدوپنجاهم، هوا توفانی می‌شود. از 160 تا 190 اوج زمستان است (سدیدالسلطنه، 35-36). 

مآخذ

آل احمد، جلال، جزیرۀ خارگ، درّ یتیم خلیج فارس، تهران، 1361 ش؛ احمدی ری‌شهری، عبدالحسین، سنگستان، تهران، 1375 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد، گوشه‌هایی از دانشها و باورهای عامه در شهر قشم، تهران، 1383 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، التدوین فی احوال جبال شروین (تاریخ سوادکوه مازندران)، به کوشش مصطفى احمدزاده، تهران، 1373 ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، تهران، 1384 ش؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، اصفهان، 1353 ش؛ بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بدیعی، ربیع، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1362 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1389 ش؛ پاکدامن، رحمت‌الله، قشم جزیره‌ای آشنا، بندرعباس، 1364 ش؛ پرچمی، محب‌الله، هزار ترانۀ گیل، تهران، 1375 ش؛ خاقانی شروانی، منشآت، به کوشش محمد روشن، تهران، 1349 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دریانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، 1377 ش؛ دمشقی، محمد، نخبة الدهر، ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، 1357 ش؛ دوستان، علی‌اکبر، پیدایش بندری بر بستر باتلاقها (خلیج پارس)، کرمانشاه، 1389 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ رحیمیان، حسن، فرهنگ زبانزدهای رامسر (سخت‌سر)، تهران، 1383 ش؛ رستگار، زکریا، عسلویه، بروجن، 1392 ش؛ همو، کنگان، بروجن، 1392 ش؛ رضایی، علی، «آب، آیینه، آیین (نقش آب در فرهنگ مردم هرمزگان)»، خلیج فارس، فرهنگ و تمدن، تهران، 1387 ش؛ زنگنه، حسن، جنوب ایران به روایت سفرنامه‌نویسان، شیراز، 1380 ش؛ سجادی، محمدتقی، تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر، تهران، 1376 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج فارس و دریای عمان در صد سال پیش، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1386 ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش خلیل خطیب‌رهبر، تهران، صفی‌علیشاه؛ سنایی، حدیقة الحقیقة، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، [1329 ش]؛ صائب تبریزی، دیوان، به کوشش سیروس شمیسا، تهران، 1373 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1387- 1388 ش؛ عظیمی، صادق، فرهنگ بیست‌هزار مثل و حکمت و اصطلاح، تهران، 1382 ش؛ فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1337 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی‌مطلق، تهران، 1386 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع، ج 2؛ موسوی همدانی، صدیقه، دریا و دلاوران، بی‌جا، 1352 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش محمد استعلامی، تهران، 1370 ش؛ مهجوریان نماری، علی‌اکبر، باورها و بازیهای مـردم آمل، ساری، 1384 ش؛ نجف‌زاده، محمدباقـر، گزیده‌ای از نغمه‌های مازندرانی، تهران، 1375 ش؛ نظامی گنجوی، اقبال‌نامه، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1379 ش؛ نوربخش، حسین، بندرلنگه در ساحل خلیج فارس، بندرعباس، 1358 ش؛ همو، دریانوردی در ایران، تهران، 1382 ش؛ همو، فرهنگ دریایی خلیج فارس، تهران، 1381 ش؛ هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به کوشش جهانگیر هدایت، تهران، 1378 ش؛ هرودت، تاریخ، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، 1338 ش؛ نیز: 

Bartholomae, Ch., Altiranisches Wörterbuch, Strasbourg, 1904; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974. 
اصغر کریمی

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: