درخت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246599/درخت
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
ساختن باغهای بزرگ و هنر باغسازی از دورانهای گذشته تا امروز، نشان از ارزش فرهنگی درختان در بین مردم دارد. باغ ارم شیراز، باغ نظر و باغ شازده در کرمان، باغ فین کاشان، باغ گلشن طبس، باغ گلستان و باغ شاه تهران، باغ نگارستان و جز اینها از این جملهاند. در کتاب تاریخ یزد، از باغهای یزد سخن به میان آمده است (جعفری، 167-176). کاشتن و وقف کردن درختان میوهدار نیز در فرهنگ مردم جایگاه ویژهای دارد («نقش ... »، بش ). بعضی درختان مقدس در فرهنگ مردم ایران عبارتاند از:
یکی از درختان مقدس (در گذشته درخت خوانده شده است)، ریواس اساطیری است. شاید دعا خواندن به هنگام برکندن ریواس و رفتار احترامآمیز کسانی که ریواس را جمع میکنند و بسمالله گفتن در موقع خوردن آن، ناشی از این باور باشد که در اساطیر کهن و روایات ایرانی، مشی و مشیانه (آدم و حوا) از درخت ریواس (ه م) پدید آمدهاند.
سرو (ه م) را درخت خاص ایرانیان و از نشانههای ناهید، ایزدبانوی آبها دانستهاند (قهرمانی، بش ).
در منطقۀ «اوعلی» در روستای کلاتۀ گرگان، درخت افرای مقدس، ولی خشکیدهای وجود دارد که مردم برای شفای بیماریهای لاعلاج تکههای لباس بیمار را بر شاخههای آن میبندند و در طلب باران، آب چشمۀ مقدس نزدیک به آن را گلآلود، و در کنار آن، گاو قربانی میکنند و مقداری از خون آن را در کنار درخت میریزند. مردم معتقدند که این درخت به سبب مشروبخواری جوانان در کنار آن خشک شده است (پورخالقی، تحقیقات). در منطقۀ تقرتپۀ گرگان در محلی به نام «بادو» نیز درخت افرای مقدسی وجود دارد که مردم برای شفای بیماران به آن دخیل میبندند؛ یا اینکه در کنار این درخت چالهای حفر، و آن را پر از آب میکنند و با انداختن سنگهای داغ به درون آب، آن را گرم میکنند. سپس درون چالۀ پر از آب مینشینند و اعتقاد آنها این است که این آب گرم به برکت آن درخت مقدس، بیماران را شفا میدهد (همو، تحقیقات).
شمشاد (ه م) (شوش/ شومینا/ شوشاد) از درختان همیشهسبز مقدس است و روستاییان بهویژه در زیارتگاهها، آن را گرامی و مقدس میشمارند و در بسیاری از امامزادهها، بر شاخههای آن نخ و پارچههای رنگین برای برآورده شدن حاجات میبندند.
درخت بلوط (ه م) نیز رمز طول عمر، دانایی و عقل شناخته شده است و آن را خدای تندر و آذرخش دانستهاند؛ به همین جهت در فرهنگ مردم (بهخصوص در فرهنگ گیلان) شاخههای این درخت را بهعنوان طلسم (دعای بیوقتی) برای مصونماندن از خطر صاعقه و رعد در خانه میآویزند یا همراه خود نگه میدارند (جوادی، 64).
در فرهنگ ایران، درخت انار (ه م) از نظر رنگ سبزِ تند برگها و نیز به سبب رنگ و شکل غنچه و گل آن، که شبیه آتشدان است، همیشه جزو درختان مقدس بوده است (مهدی، 1039، 1041).
درخت چنار (ه م) نیز در فرهنگ مردم، مظهر غنا، باروری، سرسبزی طبیعت و موجب برکت و نعمت است.
درخت انجیر (ه م) از نظر مردم مقدس و نماد ثروت و تولید مثل است و مردم میوۀ آن را مبارک میدارند (نک : قزوینی، 148- 149؛ اسدیان، 234).
درخت نخل یا خرما یکی دیگر از درختان بسیار مقدس نزد ایرانیان است (نک : ه د، نخل؛ خرما).
یکی دیگر از درختان مقدس، درختِ به (ه م) است. مردم به را نماد محبت میدانند؛ به همین جهت عروس و داماد پیش از رفتن به حجلۀ زفاف، باید از این میوه بخورند تا نشاط آنها افزایش یابد و فرزندان خوب و زیبا داشته باشند. در فرهنگ مردم رایج است که اگر زنی بخواهد پسردار شود، باید از این میوه زیاد بخورد (جوادی، 61).
درخت زیتون (ه م) از درختان مقدس در ایران شناخته میشود و نماد صلح، فرزانگی، فراوانی نعمت و پیروزی است. درخت زیتون به عمر دراز گاه تا 4هزار سال معروف است (یاحقی، 438).
بلسان درختی کوچک و خوشبو و شبیه درخت حنا ست و مثل کافور در تدفین اموات به کار میرود. در عجایبنامهها آمده است که این درخت از چاهی روییده که عیسى (ع) در آن غسل کرده است (نک : قزوینی، 147).
درخت گز نماد دیرپایی و استقامت و عمر پردوام، و در فرهنگ مردم، از تقدس و احترام خاصی برخوردار است. ایرانیان باستان به این درخت احترام میگذاشتند (نک : بندهش، 87) و از آن، حیات جاودانه و طول عمر و تندرستی آرزو میکردهاند. مردم سیستان نیز به درخت گز بسیار احترام میگذارند. آنها باور دارند که با توسل به درخت گز، شفا مییابند و معالجه میشوند (یاحقی، 699-700). در زابل، رسم است که اگر دختر جوانی از دنیا برود، برای آنکه سنت دربارۀ او کامل شود، او را به عقد درخت گز درمیآورند (پورخالقی، تحقیقات). در بلوچستان، رسم است که نام فرزندان خود را از نام درختان انتخاب میکنند؛ نامهایی مثل کنار، گز، کهور و جز اینها (میرنیا، 184).
مورد (ه م) (مُرد/ مورت/ مُرت) از گذشته، درختی گرامی و مقدس، و بنابر بندهش، مخصوص اهورهمزدا بوده و به درخت اهورهمزدا شهرت داشته است (ص 88).
درخت سیب (ه م) از درختان مقدس در ایران شناخته میشود. باروری و عشق ازجمله مفاهیمی است که با درخت سیب در ارتباط است.
درخت گردو (ه م) در بین مردم، دارای شخصیت است و مردم آن را همانند یک انسان میدانند و حتى واژۀ مرگ را برای خشکیدنش به کار میبرند. کهنسالی، بارآوری فزاینده، پایداری آن در برابر دشواریهای طبیعی، و در نهایت، نقش آن در فرهنگ مردم، چنین خصلتی را به درخت گردو بخشیده است.
درخت مهرگیاه (ه م) از درختان مقدس، مظهر عشق و سپیدبختی، درمانبخش و زایاکننده است. بهجز درختانی که تقدس آنها نزد ایرانیان عمومیت و رواج دارد، در هر یک از شهرها و روستاهای ایران درختان مقدسی وجود دارد که مردم کرامات و خصایلی به آنها نسبت میدهند و برای حاجتخواهی به آنها متوسل میشوند؛ مثلاً از درختان مقدس بجنورد، به این موارد میتوان اشاره کرد: درختان تپۀ گل امام؛ دارهایر (دو درخت جنگلی نظرکرده)؛ داره پرتده (درخت پارچه)؛ درخت آقا سیبگ؛ درخت بلخان (درخت افرای کهنسالی که معتقدند نباید شاخههای آن را قطع کرد)؛ درخت پیر اسفیدان (درخت 200سالۀ صندل کهنسال که در گذشته شامل 12 درخت و وقف حسینیه بوده است و مردم از بریدن آنها خودداری میکردند)؛ درخت پیر بیدک (درخت مرج) که به شاخههای آن نخ یا پارچۀ نو آبندیده با 3 گره میبندند و معتقدند که اگر پس از یک هفته، گره باز شده باشد، مشکل آنها حل میشود؛ درخت پیر رختیان (درخت ارس کهنسال)؛ علم جدی (دو درخت مرخ کهنسال 200ساله) که شکستن شاخههای آن را بدشگون میدانند و در ایام خشکسالی زیر آن آش نذری میپزند تا باران ببارد؛ مرخ قلعه (درخت ارستپۀ سرکُله که مردم معتقدند شبهای چهارشنبه، نور چراغی در زیر آن دیده میشود) (سیدیزاده، 123-126). درختان مقدس و نظرکرده در فرهنگ مردم ایران به همینها محدود نمیشوند. درختهای گِروبُنِ غار شاه قندآب در صغاد آباده (صادقی، 31)، چندرآغاچیِ حاجیپیرلو از توابع آذربایجان (جلیلزاد، 34)، درختان طابیق راهزن رفسنجان (قاسمی، 32)، پیرپستۀ محلۀ جرمدین ابرقو، درخت انجیر مقبرۀ حسن بن کیخسرو در ابرقو، انجیر کهن «کوسرک» جوشقان کاشان، درخت «وَلیک» دهکدۀ والت کلاردشت چالوس که هر شب به عنوان نذر یک چراغدستی بر بالای آن روشن میکنند، و جز اینها از دیگر درختان مقدس در فرهنگ مردم ایران بهشمار میروند (نک : فرهادی، سراسر مقاله).
سابقۀ شفابخشی بعضی از درختان به دوران کهن ایران میرسد، چنانکه در مینوی خرد (ص 143-144)، از درخت دورکنندۀ غم که در میان دریای فراخکرد رسته، نام برده شده است؛ از این درخت در بندهش با عنوان نیکوپزشک، کوشاپزشک و یا همهپزشک نیز یاد شده است (ص 101). در گفتههای پیشین دیده شد که بیشتر درختان کهنسال در فرهنگ مردم ایران خاصیت شفابخشی دارند. در لرستان و ایلام، درخت گیرچ (زالزالک) مقدسی وجود دارد که اگر طفلی زیاد بیقراری کند، تکهای از پیراهن او را به این درخت میبندند تا آرام بگیرد. به اعتقاد مردم، اگر این درخت را ببُرند، از آن خون بیرون میزند (اسدیان، 234-235). درخت عود و نوع خاصی از آن (عودالصلیب/ فاوانیا) نیز درختی شفابخش شمرده شده است و میگویند همراه هرکس باشد، از زحمت صرع ایمن گردد. بعضی آن را به رشته میکشند و بر گردن کودکان میآویزند تا در خواب نترسند ( لغتنامه، ذیل عود). برخی درختان نیز مانند گنهگنه در فرهنگ مردم، به دلیل خاصیت دارویی مورد توجه و احترام و تقدساند (جوادی، 83). درخت نفوس نیز درختی است که به اعتقاد مردم ایلام، با جان همۀ جانداران پیوند دارد و نباید آن را برید (اسدیان، همانجا).
پرتقال «میوۀ خورشیدی» است و در فرهنگ ایران، نماد نور، روشنایی، پاکی، صداقت و دوستی است و در آیین میترا، جلوههای خاصی داشته است. مسیحیان آن را میوۀ مطلوب مریم باکره معرفی کردهاند و درخت پرتقال را خوشیمن میدانند و به همین جهت، تصاویر مریم را با شاخههای پرتقال زینت میدهند. مردم میوۀ پرتقال را به شاخ گاوهای بارکش میبندند و باور دارند که این گاوها کالسکۀ عروسان را برای مبارکی میکشند. تازهعروسان نیز پیشانی خود را با گلهای این درخت تزیین میکنند، و گاه گلهای پرتقال را هنگام بردن عروس به خانۀ داماد، بر روی عروس و داماد میپاشند (جوادی، 15-20). در گیلان، داماد به هنگام ورود عروس به خانه، به سوی جمعیت همراهِ عروس نارنج پرتاب میکند (بشرا، 87). برگزاری آیین نارنج و سیبزدن عروس به داماد و برعکس، هنوز هم در بسیاری از روستاها مرسوم است و اگر فصل این میوهها نباشد، گویی پنبهای یا پشمی میسازند و به نشانۀ خوشیمنی پرتاب میکنند (نک : همو، 87- 89؛ پورخالقی، تحقیقات). در گیلان، صبح روز اول ماه، خوشقدمِ خانواده که پایش سبک است، قرآن را بغل میکند و از خانه بیرون میرود، و به هنگام بازگشت، از درختان نارنج و پرتقال برگی میکند و به زلفین (زُفلین) درِ اتاق میآویزد. صاحبخانه به عنوان تبرک و تیمن، چیزی به او میدهد. پس از رفتوآمد فرد خوشقدم، ورود و خروج برای هرکس آزاد است (پاینده، 168). درخت زیرفون/ نمدار نیز در تداول مردم خوشیمن است. مردم گلهای درخت زیرفون را در کیسهای میریزند و آن را چون طلسم شگونآور نگاه میدارند و عقیده دارند که این طلسم همهگونه خسارات و بلایا را خنثى میکند و موجب افزایش عشق، مال و ثروت میشود (جوادی، 75- 78). اگر برگهای پهن زیرفون رو به پایین خم شوند، مردم آن را نشانۀ آمدن باران میدانند (پورخالقی، تحقیقات).
در برابر درختان مبارک و خوشیمن، زقوم درختی بدیمن و جهنمی و مظهر تلخی است (قمی، 224). مردم این درخت را کشتزار شیاطین میدانند که شیطانها با انواع و شکلهای مختلف، از شاخههای آن بیرون میآیند و نیز میوۀ آن شبیه سر مار است (میبدی، 9/ 452). در مثلها نیز آمده است: زقوم و مار غاشیه، بخور ببین چه آشیه (شکورزاده، دوازدههزار، 601). یکی دیگر از اینگونه درختان، «رز» است. گاه اساطیر و افسانههای مربوط به بعضی درختان عیناً و یا با تغییراتی، تا روزگار حاضر در فرهنگ مردم دوام یافته است. مثلاً بسیاری از مردم معتقدند که هنگام خوردن شراب، خصلت 4 حیوان (طاووس، میمون، شیر و خوک) در شرابخوار ظاهر میشود؛ این پندار مردمی از آنجا ناشی شده که در قصص و اسطورهها آمده است: وقتی حضرت آدم (ع) درخت رز را در بهشت کاشت، ابلیس در پای آن درخت طاووس، میمون، شیر و خوک را کشت و این درخت از خون آنها آبیاری شده است و ویژگیهای این حیوانات را دارا ست (یاحقی، 554).
آیینهای عزاداری ماه محرم هنوز در بسیاری از روستاها و شهرهای ایران زیر درختان تنومند و کهنسال چنار برگزار میشود (مثلاً چنارِ الله و ملا در چترود کرمان). در اطراف یزد، رسم بر این است که درختان را وقف میکنند تا پس از کهنسال شدن، ساقههای آن را ببرند و نخل عاشورا را مرمت کنند (پورخالقی، تحقیقات). در آمل، مراسم طلب باران (شیلون/ شیلان) در اطراف درختان مقدس برپا میشود (همو، تحقیقات). گاهی برای مردۀ جوان نیز تابوت را به شکل درخت (نخل) میسازند (داعیالاسلام، 5/ 326). برگزاری مراسم حاجیفیروز (ه م) با چهرۀ سیاه در میان مردم یکی از آیینهای کهن بومی ایران است که با آیین ستایش ایزد نباتی (سیاوش) در ارتباط است (بهار، پژوهشی ... ، 195). حاجیفیروز بازماندۀ آیین بازگشت خدای شهیدشوندۀ نباتی است که از زیر زمین به روی زمین میآید. شخصیت سیاوش در اساطیر ایرانی با این خدای شهیدشونده برابر است (نک : همو، جستاری ... ، 289-290). مراسم علمواچینی در گیلان، و گریۀ زنان کرد و لر در گشودن کتل که به هیئت درختی است و از پارچههای رنگین درست شده است (باجلان فرخی، 208؛ نیز نک : پاینده، 215)، ریشه در چنین آیینی دارد. نمونۀ این رویش درخت از خون را در داستان فرهاد، و رویش درخت انار از خون او نیز میتوان دید (نظامی، 166). به همین سبب درخت انار در بین مردم، مقدس شمرده شده است و بیماران میوۀ آن را داروی خود میدانند (اسلامی، 148).
در باور مردم ایران، کاشتن درخت ثواب دارد، زیرا با گسترش سطح کشاورزی، قلمرو نیکی افزایش مییابد و دیوان رانده میشوند (موله، 44-46). جشن درختکاری در پی جشن درختبری که در آغاز ورود آریاییها به خاک ایران انجام میشد، مرسوم گردید (وخشوری، 32-33). انتخاب روزهای خاص مثل روز سپندارمذ، زامیادروز و بهرامروز (اوشیدری، 317؛ یاحقی، 228- 229، 414- 415، 450؛ سلیم، 276) و تأکید بر اهمیت کشت درخت و مذمت قطع درختان و مجازاتهای سنگین درختافکنان نشانۀ اهمیت این جشن است. آیین درختکاری در مؤسسۀ نوبنیاد، به نشانۀ ثمربخشی (جوادی، 42) و آیینهای نیایش در مراسم درختکاری (نک : اوشیدری، 506؛ کزازی، 40-43؛ وخشوری، 33) از آیینهای جشن درختکاری است.
در شیراز، رسم بر این است که اگر درخت نارنج خانه کم بار بدهد یا اصلاً بار ندهد، آن را عروس میکنند و برایش مراسم عروسی میگیرند. برای این کار، ابتدا زن صاحبخانه زنان همسایه را دعوت به عروسی درخت نارنج میکند. همه در یک زمان مشخص، در خانه جمع میشوند و زن صاحبخانه ارهای را برمیدارد تا شاخههای درخت را ببرد. یکی از زنان همسایه جلو میآید و ضامن درخت میشود. سپس تور بسیار نازکی روی درخت میکشند، شکرپنیر روی درخت میپاشند، کِل میزنند، واسونک میخوانند و شادی میکنند، و بر این باورند که آن درخت، سال بعد در فصل بهار، بار نارنج خواهد داشت (پورخالقی، تحقیقات). نظیر این مراسم در شهرستان بم برای درختان خرمای بیبر انجام میشود (همو، تحقیقات). در خراسان اگر درختی میوه ندهد، بلغور نذری میپزند و مقداری از آن را به تنۀ درخت میمالند، و یا موقعی که درخت گل میکند، چند عدد جگر سرخ در پای درخت میسوزانند و دودش را به درخت میدهند. گاه نیز درخت بیبر را تهدید به بریدن میکنند (شکورزاده، عقاید، 632).
در گیلان، هنگام بردن عروس به خانۀ شوهر، یک اصله درخت میوه را با ریشه میکنند و پابهپای عروس به خانۀ داماد میبرند. پدر داماد جای مناسبی را برای کاشتن درخت معین میکند. عروس و داماد با لباس عروسی این درخت را میکارند. پدر داماد نیت میکند که این درخت را به این امید میکاریم که تا سالهای سال که این درخت پابرجا ست، عروس ما هم در این خانه پابرجا باشد. اولین میوۀ این درخت را عروس و داماد میخورند. این رسم را بورُمدار میگویند (پاینده، 81).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید