دارایی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 18 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246560/دارایی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
دارایی یا ایکات دارای انواع دارایی تار، دارایی پود و یا دارایی دوگانه است. لازمۀ هر 3 روش آن است که نخها روی نوعی چهارچوب کشیده شوند تا بتوان آنها را بهصورت نقشی جمع کرد و به هم بست (علاء فیروز، همانجا). در دارایی تار، نخهای تار قبل از بافت رنگرزی میشوند و بعد چلهکشی پارچه انجام میگیرد، سپس نقوش در حین بافت پدید میآیند (سیدصدر، 153). دارایی تار معمولاً ثابت است و همینکه روی دستگاه بافندگی نصب شود، فقط پود رنگی واحدی را به آن میبافند. البته این قاعده استثنایی نیز دارد و آن اینکه هنگامی که تارها را بهصورت افقی میبندند، باید آنها را به ترتیب و توالی به جلو بکشند تا نقش پیکان یا شعلهای از آن پدید آید (علاء فیروز، همانجا). داراییهای پود به کار بیشتری روی دستگاه بافندگی نیاز دارند، زیرا هر گرهی باید در جای دقیق و معین زده شود تا نقش ظاهر گردد. البته بافنده تا اندازهای میتواند با حرکت دادن و جلو و عقب بردن پود، نقشهایی را که خود در نظر دارد، به وجود آورد (رمضانخانی، همان، 245-246).تولید دارایی دوگانه (یا مضاعف) بسیار پیچیده و زمانبر است و نیروی کار زیادی میخواهد. این روش به مهارت فوقالعادهای که در هر دو روش باید به کار بسته شود، نیاز دارد و گاه تکمیل این بافتهای ظریف پیچیده یک سال یا بیشتر زمان میبرد (همان، 246). نوعی از این دارایی را با دستگاه بافندگی کمربندی میبافند که عرض کمی دارد. ممکن است دو یا 3 قطعه دارایی کمعرض را به هم بدوزند تا پارچۀ عریضتری به دست آید، یا اینکه به همان صورت کمعرض به کار برند. فرایند رنگرزی در این روش بسیار طولانی است. برای به دست آوردن طرح مناسب، فاصلۀ بین گرهها در تارها و پودها بسیار مهم است (طالبپور، 188). در هر 3 روش، زمانبرترین کار، بستن و رنگزدن و گشودن نخها ست. مقدار بستن از اندازۀ ظرافت نقش تبعیت میکند (علاء فیروز، 205). تولید این پارچهها با حرفههای بسیاری مانند ریسندۀ نخ، رنگرز، پیچونبند، چلهکش، بافنده و دوزنده در ارتباط است (کریمنژاد، 175). داراییهای تولیدشده معمولاً به عرض 90 سانتیمتر و طول حدوداً 30 متر است که پس از پایان بافت، بسته به مورد مصرف بریده، و استفاده میشود (سیدصدر، همانجا).
1. کوره، که محل قرار گرفتن و نصب دستگاه داراییبافی است؛ 2. چوب پُل، که چوب قطوری است که بالای کوره نصب میشود تا وردها (گرتها) از آن آویزان شوند؛ 3. گرت، که کار اصلی آن در دستگاه بافندگی بازکردن دهانۀ نخهای تار، برای گذراندن نخ پود از بین آنها ست. شمار گرتها در دستگاه بافندگی، بسته به نقش موردنظر در دستگاههای مختلف، با هم متفاوت است. شمار آنها در دستگاه داراییبافی 4 عدد است. شمار کم گرتها در داراییبافی نسبت به برخی از بافتهها از آنجا ناشی میشود که در داراییبافی نقش اصلی بر روی نخهای تار، در چلهپیچی انجام شده است و در مرحلۀ بافت تنها بافت ساده انجام میگیرد. هر گرت قابلیت جابهجایی شماری از نخهای تار را دارد (رمضانخانی، همان، 271) و بافنده برای هر پودگذاری به طور متناوب دو گرت را با هم جابهجا میکند (همان، 264). در گذشته، گرتها با رشتههای نخ و چوب نی ساخته میشد، ولی امروزه از گرتهای فلزی که مخصوص دستگاههای ماشینی است، استفاده میشود. برای بستن نخهای گرت معمولاً نخها را به رنگ زرد انتخاب میکنند تا موقع دارکشی و بافت با نخهای تار، از هم تشخیص داده شوند؛ 4. پوشال، که شمار آن با گرتها برابر است، و برای آنکه بافنده در حین بافت بتواند بدون نگاه کردن و تنها با لمس پا آنها را از هم تشخیص دهد، اندازۀ آنها متفاوت است؛ 5. بند پا، که رشتهطنابهای ضخیمی است که از یک طرف به پوشال و از طرف دیگر به گرتها متصلاند و بافنده با فشار بر روی آنها، گرتها را بالا و پایین میبرد. هر پوشال یک گرت را جابهجا میکند. گاهی به جای طناب از زنجیر استفاده میشود؛ 6. چغورک (معادل گنجشک در اصطلاح محلی) یا ساز، که عمل لوله را برای جابهجایی گرتها انجام میدهد؛ از آنجاکه در حین کار صداهایی نظیر صدای گنجشک ایجاد میکند، به این نام خوانده میشود. چغورک را معمولاً با چوبهای محکمی مثل بادام، شمشاد، و یا گردو میسازند؛ 7. منجنیق، که برای بستن قسمت انتهایی چله در دستگاههای سنتی چون دستگاه داراییبافی استفاده از آن و کیسههای شن از روشهای معمول است؛ 8. چوب لنگر، که منجنیق با طناب به آن بسته میشود؛ 9. چوب چلهپیچ، که نخهای تار را در حالت کشیده نگه میدارد؛ 10. نیهای جداکننده، که دو قطعه چوب نازک در بین تارها ست و وظیفۀ اصلی آنها جداسازی تارهای زیر و رو ست؛ 11. چوب موممال، یا مومال، که برای استحکام بیشتر نخهای تار و خوابیدگی پرز نخها به آنها موم میمالند. این عمل را با چوبی آغشته به موم و به موازات بافت هر چند وقت یکبار انجام میدهند؛ 12. پیشکار، که قسمت جلویی دستگاه بافندگی پشت آن مینشیند؛ 13. نورد، که پارچۀ بافتهشده را به دور آن میپیچند. عمل پیچیدن پارچه به دور نورد به وسیلۀ میخ طویلۀ پهلوکش و میل ورانداز انجام میشود که در یک طرف نورد قرار دارند؛ 14. پهلوکش، که ابزاری متشکل از دو قطعۀ چوبی یا فلزی است و وظیفهاش ثابت نگه داشتن عرض پارچه به هنگام بافت است؛ 15. دفتین، که وظیفۀ اصلی آن کوبیدن نخهای پود است و متشکل از اجزاء شانه، بازو و قاب است؛ 16. ماکو، که عمل گذراندن پود از میان تارها به وسیلۀ آن انجام میشود. برای این کار نخ پود روی ماسورههایی پیچیده میشود و داخل ماکو قرار میگیرد. نوع ماکو و نحوۀ پودگذاری در دستگاه داراییبافی به وسیلۀ ماکوپران انجام میشود. نصب ماکوپران روی دستگاههایی انجام میگیرد که عرض پارچه زیاد است و بافنده قادر نیست که ماکو را از دو طرف پرتاب نماید و این موضوع دربارۀ داراییبافی صدق میکند. در قدیم، گاه اینگونه پارچهها را دو نفر بافنده با هم میبافتند، به این صورت که به هنگام بافت، هرکدام در یک طرف نورد قرار میگرفت و پرتاب ماکو از آن سمت را انجام میداد. ماکوپران متشکل از دو جعبۀ ماکو ست که در دو طرف قاب دفتین نصب میشود و قطعهچوب کوچکی در داخل آن قرار دارد که به موشک یا شیطانک موسوم است. موشک به وسیلۀ نخهایی به چوب پل وصل میشود و یک سر نخ در دست بافنده قرار دارد. با کشیدن نخ، موشکها حرکت کرده، ماکو را به سمت دیگر پرتاب میکنند. ماکو در اینگونه دستگاهها دارای قرقرههایی است که حرکت آن را تسهیل میکند؛ 17. خرک، که در میان تار و پود قرار میگیرد و به اصطلاح، کار را تنگ میکند و با فشار لازم نخهای تار و پود را پایینتر میآورد تا موازی شانه قرار گیرد. همچنین عمل بافتن را آسانتر میکند (همان، 271-277). طراحی نقش در داراییبافی نسبتاً ساده است، زیرا شمار گرتها در دستگاه داراییبافی کم است. در داراییبافی وقتی یک بار طراحی انجام شد، چنانچه چلۀ بعدی و شمار تارهای آن تغییری نکند، آن را میتوان به دنبالۀ چله وصل کرد. به هنگام پیادهکردن چلۀ دارایی، براساس نوع پارچۀ موردنظر، بخشی از تارها نیز با رنگ یکدست به چله اضافه میشود. این کار باعث ایجاد خطوط عمودی در طول پارچه میگردد و ایجاد زمینۀ یکدست را نیز میسر میکند (رمضانخانی، هنر، 262-263). تولید پارچه با دستگاههای سادۀ بافندگی نظیر دستگاههای دووردی و چهاروردی انجام میشود (طالبپور، 187) و برای بافت عمدتاً از روش بافت ساده مانند طرح تافته و سرژه بهره میگیرند (همو، 190). بافت پارچههای ساده مثل دارایی به صورت یکی زیر و یکی رو ست، و تار چله به صورت قلاج (نوعی روش نخکشی) کشیده میشود. در طراحی بافت پارچههای دارایی که تار در زیر و روی پارچه قرار میگیرد و نقش را در دل خود جای میدهد، تار به صورت قلاج در وردها حرکت میکند (مژگانی، 95). برای بافت، در ابتدا با انتخاب وردهای مناسب (گرت) دهانۀ کار را باز میکنند و نخ پود را که روی ماسوره پیچیده شده است، از دهانه میگذرانند و با حرکت دفتین، پود را میکوبند (طالبپور، 190). بافنده گاه از یک پود یکرنگ در تمام طول کار استفاده میکند و به نقش اصلی که روی تار قبلاً پیاده شده، بسنده میکند (رمضانخانی، همان، 263)، بهجز مواقعی که در بافت، ایجاد خطوط افقی مدنظر باشد که در آن صورت، برای ایجاد راههای افقی در عرض پارچه، از پودهایی با رنگهای متفاوت استفاده میشود (همان، 264). از آداب این هنر سنتی آن است که هنرمندان با وضو به محوطۀ کارگاه وارد میشدند و کار را با سلام و صلوات جمعی، به همراه شاگردان آغاز میکردند. دستمزد این هنرمندان نیز به دو صورت پیشبرات و برات پرداخت میشد که آن را قبل و در حین انجام کار، استاد به شاگردان میداد. به گفتۀ ملکثابت، از استادان داراییباف یزد، اگر پرداخت این وجوه به تأخیر میافتاد، شاگردان با تغییر رفتار خود به استاد یادآوری میکردند؛ مثلاً در هنگام ورود استاد به کارگاه با تأخیر صلوات میفرستادند (نک : کریمنژاد، 176-177). در بسیاری از کارگاههای یزد، هنرمند هنگام انجام کار، بنا به اعتقادی که دارد، شمعی را روی دستگاه روشن میکند و در پایان کار، هنگام جداکردن پارچه از دستگاه هم ذکر صلوات همچون شروع کار مرسوم است (همو، 177).
اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، تهران، 1350 ش؛ الوند، احمد، صنعت نساجی ایران از دیرباز تا امروز، تهران، دانشکدۀ صنعتی؛ بهشتیپور، مهدی، تاریخچۀ صنعت نساجی ایران، تهران، 1343 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1336 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ جانباللٰهی، محمدسعیـد، چهـل گفتـار در مـردمشنـاسی میبـد، تهـران، 1383 ش، دفتـر ششم؛ جمالزاده، محمدعلی، گنج شایگان، تهران، 1362 ش؛ حاجسیدجوادی، حسن، «صنایع دستی گیلان»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ حسنبیگی، م.، مروری بر صنایع دستی ایران، تهران، 1365 ش؛ خوجکو، الکساندر، سرزمین گیلان، ترجمۀ سیروس سهامی، تهران، 1354 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، «تاریخ و هنر نساجی در شهر تاریخی یزد»، فرهنگ یزد، یزد، 1386 ش، س 8، شم 32؛ همو، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ همو، هنر نساجی در شهر یزد، تهران، 1387 ش؛ روحفر، زهره، نگاهی بر پارچهبافی دوران اسلامی، تهران، 1380 ش؛ سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان ... ، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355 ش؛ سیدصدر، ابوالقاسم، دایرةالمعارف هنرهای صنایع دستی و حرف مربوط به آن، تهران، 1386 ش؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1335 ش؛ طالبپور، فریده، «مروری بر تولید دارایی در ایران»، گنجینههای ازیادرفتۀ هنر ایران، به کوشش مهدی مکینژاد، تهران، 1388 ش، ج 3؛ عالمآرای شاه طهماسب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1370 ش؛ علاء فیروز، ایران و س. گلاک، «کلاقهای (باتیک)، دندانی و زریبافی»، سیری در صنایع دستی ایران، به کوشش گ. گلاک و دیگران، ترجمۀ حمید عنایت، تهران، 1355 ش؛ کریمنژاد، محمدمهدی و محمود دهقان هراتی، «طراحی داراییبافی تاری در استان یزد»، گنجینههای ازیادرفتۀ هنر ایران، به کوشش مهدی مکینژاد، تهران، 1388 ش، ج 3؛ مژگانی، حسین، گلهای ابریشمی، تهران، 1380 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1386 ش؛ نظام قاری، محمود، دیوان البسه، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1359 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نیز:
Ackerman, Ph., «Persian Weaving Techniques: History», A Survey of Persian Art, eds. A. U. Pope and Ph. Ackerman, Tehran etc., 1967, vol. V; id, «Textiles of the Islamic Periods: History», ibid; Klein, V. and Ph. Ackerman, «A Russian Document on Persian Textiles», ibid. عارفه صابری افتخاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید