صفحه اصلی / مقالات / دارایی /

فهرست مطالب

دارایی


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 18 دی 1398 تاریخچه مقاله

دارایی، پارچۀ ابریشمی رنگین با نقوش شعله‌مانند، که نقوش آن از طریق رنگرزی تار یا پود، و یا هر دو، پیش از مرحلۀ بافت صورت می‌گیرد. 
در فرهنگ معین، دارایی پارچۀ ابریشمی رنگارنگ موج‌دار معرفی شده، و نفیسی نیز آورده است: نوعی پارچۀ ابریشمی که چند تاری پنبه در آن بود و مانند خارا موج‌دار باشد. برخی گفته‌اند دارایی پارچه یا تافته‌ای خفیف و گوناگون است (نظام قاری، 199؛ نک‍ ‌: بهشتی‌پور، 1/ 156). این پارچه در میان برخی بافندگان و به‌ویژه در میان پژوهندگان هنرهای سنتی، به نام ایکات مشهور است (طالب‌پور، 185- 188) که از واژۀ مالایاییِ منجیکات به معنای بستن، گره‌زدن یا پیچاندن گرفته شده است (علاء فیروز، 203).
مورخان حوزۀ هنر به پارچه‌های دارایی ایران و کیفیت جنس و ظاهر آنها در دوره‌های گوناگون اشاراتی داشته‌اند. براساس مینیاتورهای دورۀ ایلخانی، نقوش لباس اشخاص در این نقاشیها، مشابه پارچه‌های دارایی است؛ اما از آنجا‌که این گمانه‌زنی بر مبنای نقوش است، نمی‌توان دربارۀ دارایی‌بودن آن قطعاً اظهارنظر کرد؛ اما با‌ توجه به مطابقت‌داشتن عرض پارچه‌های ساتن این دوره با پارچه‌های رنگ‌شده، و مهم‌تر از همه، پارچه‌های ساتن دارایی دوره‌های بعد و نادربودن پارچه‌های دارایی در ایران، می‌توان چنین اظهارنظر کرد که در سدۀ 8 ق، پارچه‌های دارایی احتمالاً ساتن بوده است (اکرمن، «فنون ... »، 2196-2197). طراحان پارچه در دورۀ تیموری با الهام از نقوش پارچه‌های راه‌راه دارایی مغول، پارچه‌هایی بافتند که گاه به شیوۀ پارتیان، این طرح راه‌راه نقش پارچه را به قسمتهای مربع و یا مستطیل‌شکل تقسیم می‌کرد (همو، «پارچه‌ها ... »، 2062-2063). بافت پارچه‌های مرکب ساتن با تصاویر انسانی در سدۀ 10 ق، به کاشان منسوب است. پارچه‌های ساتن دارایی در این دوره، در سطح وسیعی تولید، و از طرح کلی (تار آزاد روی 4 پود به روش پله‌ای با یک پود آزاد) استفاده می‌شد (همو، «فنون»، 2213-2214). 

در دورۀ صفوی، از پارچۀ ابریشم دارایی با دو رنگ موزون (سیر و روشن تک‌رنگ) در زری‌بافی (ه‍ م) استفاده می‌شده است که محل بافت آن اصفهان (اکرمن، همان، 2201)، و به زری دارایی مشهور بوده است (روح‌فر، 54). در سدۀ 11 و اوایل سدۀ 12 ق، پارچه‌های ساتن دارایی با طرحهای راه‌راه رایج دارایی، در اصفهان بافته می‌شد. زمینۀ اصلی بافت متشکل از خطوط جناغی و زمینۀ راهها نیز با نقش‌مایه‌های زربفت با پودهای آزاد مشخص است. تارها و پودها هر دو از ابریشمِ بسیار ظریف‌اند، اما بعدها به‌خصوص در بافت پارچه‌های ساتن دارایی، پودهای نخی خشن جایگزین شدند. هرچند این امکان وجود دارد که پارچه‌های اخیر در جای دیگری بافته شده باشند. این شیوۀ بافت خشن و زمخت در سده‌های 12 و 13 ق، به سبب اغتشاشات سیاسی و درنتیجۀ تغییر اوضاع اقتصادی و افزایش فقر در کشور، در بافت ساتن به کار رفت و در آن، تار آزاد با 7 پود و حتى بیشتر بافته می‌شد؛ درنتیجه، فواصل تارها و پودها از یکدیگر بیشتر شد و به این دلیل، پارچه‌ها دارای بافتی شل و کم‌دوام شدند (اکرمن، همان، 2213-2214). 
در سدۀ 12 ق، در کاشان، پارچه‌های دارایی درهم‌بافت به‌صورت راه‌راه، ولی سایه‌دار تهیه می‌شد. این پارچه‌ها بیشتر راه‌راه و به رنگ قرمز و سبز و گاه آبی و زرد نیز بودند. راههای مذکور متشکل از لوزیها و جناغیها ست که تا حدی برجسته اجرا شده است (همو، «پارچه‌ها»، 2149). به نظر می‌رسد اصطلاح ابری و ابرش که برای رنگ‌کردن کاغذ به صورت مرمری در سدۀ 11 ق، در ایران رایج بود، خاص پارچه‌های راه‌راه چندرنگ دارایی بود که در کاشان بافته می‌شد (کلاین، 2167).
در برخی اسناد تاریخی به استفاده از دارایی در میان شاهان و اشراف‌زادگان اشاره شده است. در مجالس ضیافت شاهان صفوی، قباهای دارایی به عنوان خلعتی به اشراف‌زادگان و دولت‌مردان اهدا می‌شد (اسکندربیک، 2/ 775). در عالم‌آرای شاه طهماسب، از این خلعتیهای فاخر با ‌عنوان داراییهای مشهدی یاد می‌شود (ص 397)؛ همچنین در جشن پایانی مراسم جرگۀ شکار (ه‍ م)، سایبانهایی از جنس داراییهای ساده و یا مخمل و اطلس ازجمله هدایا و تحف اهدا‌شدۀ شاه طهماسب به مهمانانش بود (اسکندربیک، 1/ 99). 
سیاحانی که به ایران سفر کرده‌اند نیز در سفرنامه‌های خود به دارایی و ویژگیهای آن اشاره کرده‌اند؛ به گفتۀ تاورنیه، دارایی یکی از انواع پارچه‌هایی است که در یزد بافته می‌شود و جنس آن از ابریشم خالص، و شبیه به تافته‌های ساده و پارچه‌های حریر اروپایی است (ص 121). به گزارش پولاک، در دورۀ قاجار، پارچه‌های دارایی ابریشمی ایران بادوام، و دارای رنگهای شاد و زنده بوده است؛ ایرانیان به این نکته واقف بودند که چگونه با به هم پیوستن دسته‌ای از الیاف ابریشم به هنگام رنگ‌کردن، نوعی نقش دلپذیر به‌دست آورند که با کم‌ و زیاد شدن رنگها، به شعله مانند شود، هرچند از نظر شفافیت و یک‌دستی الیاف، حاصل کار آنان به پای محصولات اروپایی نمی‌رسید (ص 382). بهترین پارچه‌های چهارخانۀ الوان دارایی برای تهیۀ ملحفه، در یزد و اصفهان، و بهترین پرده‌های دارایی در گیلان بافته می‌شد (همانجا).
به گزارش ضرابی، در دورۀ ناصرالدین شاه، در کارگاههای نساجی و شعربافی کاشان پارچه‌های دارایی و نیز زریهای الوان، مشجر و مخمل و امثال آنها تهیه می‌شده است (ص 174). قبای دارایی نیز از پوشاک عمدۀ علمای کاشان در فصل تابستان بوده است (همو، 179-180). حسین تحویلدار در همین دوره، از جماعت نساج اصفهان نام می‌برد که دارایی‌بافان جزو آنها بودند. وی در توصیف داراییهای اصفهان می‌گوید: دارایی در کمال لطف هرچه بیشتر استفاده می‌شد؛ از شقیت مثل کشک به هم می‌سایید و مانند ماهوت کرک می‌انداخت و هرقدر رشته می‌شد، کرکش زیادتر و رنگش روشن‌تر می‌گردید؛ فقرا دو سال و سه سال به یک قبا اکتفا می‌نمودند (ص 100). به گفتۀ جمال‌زاده، در دورۀ قاجار، در یزد و کاشان، پارچه‌ای موسوم به دارایی بافته می‌شد که به‌سبب نقشهای شعله‌مانندش دارای مرغوبیت زیادی بود (ص 79).
پس از دورۀ قاجار، در برخی از شهرها، نساجی سنتی ازجمله دارایی‌بافی به صورت کارگاهی و به دست بافندگان مرد انجام می‌شود که محصولات تولیدی آن در مقایسه با دست‌بافتهای خانگی روستایی، کمیت و کیفیت بهتر، و به همان نسبت، خریداران و مصرف‌کنندگان بیشتری نیز دارد. عرض این گونه منسوجات معمولاً بیشتر از نمونه‌های روستایی است (حسن‌بیگی، 232-233). 
استان گیلان به‌ویژه شهر رشت، ازجمله پایگاههای بافت پارچه‌های دارایی بوده ‌است که برخی سیاحان در گزارشهای خود به آن اشاره کرده‌اند؛ در سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان ... ، در توصیف شهر رشت، از کارخانه‌های شعربافی مشهورش یاد شده است که بغچه‌های دارایی از محصولات آنها ست (ص 171). خوجکو می‌نویسد: از عمده‌ترین پارچه‌های ابریشمی گیلان پارچه‌ای موج‌دار و فشرده، موسوم به دارایی است و پردۀ دارایی یکی از محصولات آن است، پارچه‌ای با رنگ مواج که جلو درگاه خانه‌ها را می‌پوشاند. به گفتۀ او، این پرده در زمرۀ اشیائی است که خانۀ هیچ اشراف‌زادۀ گیلانی از آن خالی نیست (ص 92-93). وی در مشاهداتش از یک پردۀ دارایی گل‌دوزی‌شده نام می‌برد و در ادامه می‌گوید: این نوع پارچه‌ها را به صورت قطعات کوچک رنگین می‌دوزند و در مجموع، از آن اشکال متفاوتی مانند سر آدمی و انواع گلها، پرندگان، درختان و از این قبیل می‌سازند، و سپس حاشیۀ گل‌دوزی را برودری‌‌دوزی می‌کنند (همو، 93). بافت پارچه‌های دارایی تا چند دهه پیش نیز در گیلان به‌ویژه در قاسم‌آباد، رواج داشته است (حاج‌سیدجوادی، 40). هم‌اکنون کارگاههای فعال دارایی‌بافی به تعدادی محدود در شهر یزد به تولید مشغول‌اند (سیدصدر، 153).
در گذشته، این پارچه در جهیزیۀ عروسان یزدی بوده و جزو دارایی آنها محسوب می‌شده (رمضانخانی، هنر ... ، 247- 248)، و به‌گونه‌ای نمایانگر تمول خانوادۀ عروس بوده است (کریم‌نژاد، 174) و به همین سبب، به آن دارایی گفته‌اند؛ همچنین، به قول رایج در میان مردم، ازآنجاکه اشخاص ثروتمند از خریداران این پارچه بودند، این پارچه به نام دارایی معمول شده است (رمضانخانی، همانجا). 
ازجمله تولیدات دارایی‌بافی ویژۀ یزد رومیزی دارایی است که در گذشته، زنان خانه‌دار به‌صورت کارمزدی می‌بافته‌اند (همان، 246). در گذشته، عرقچین مردان زردشتی در یزد از پارچۀ دارایی زردرنگ بود. بر روی این عرقچین، نقشهای گل‌وبوته بخیه‌دوزی می‌شد و لبۀ عرقچین را سنبله‌ای به رنگ مشکی و سفید می‌گذاشتند (همو، فرهنگ ... ، 284). در میبد، لنگ دارایی، مخصوص زنان بافته می‌شد که به آن پیش‌بند می‌گفتند (جانب‌اللٰهی، 126). از دیگر تولیدات دارایی‌بافی، پارچه‌هایی برای مصارفی چون رولحافی، روسری (طالب‌پور، 185)، پردۀ آویز، چادرشب، روتختی، ملحفه، روکرسی، رومتکایی، لنگ، بغچه، بغچۀ حمام، دستمال و روطاقچه‌ای است. برای تهیۀ هرکدام از این تولیدات، پارچه را به عرض خاصی می‌بافند؛ بنابراین، دستگاه بافندگی را هربار به طرز خاصی چله‌کشی می‌کنند (کریم‌نژاد، 175).
در پارچه‌های دارایی، رنگها تموج و زیبایی خاصی دارند که مربوط به شیوۀ خاص رنگرزی و نقش‌بندی آن است (رمضانخانی، هنر، 247). رنگهای دارایی عبارت‌اند از: زرد، آبی، سبز، قرمز، نارنجی، گاه قهوه‌ای، بنفش و سفید که برای آن از سفیدی تارهای ابریشم استفاده می‌شود (همو، «تاریخ ... »، 82، فرهنگ، 284، حاشیۀ 355؛ طالب‌پور، 190). در باور گذشتگان، این رنگها حشرات موذی، همچون پشه و مگس را از محیط زندگی دور می‌کرد (کریم‌نژاد، همانجا). در پارچه‌های قدیمی دارایی، همۀ رنگها منشأ گیاهی داشت؛ مثلاً از نیل برای رنگ آبی، روناس و قرمزدانه برای رنگ قرمز، پوست درخت و گل برای رنگ زرد، و مواد معدنی و خاکی گوناگون برای رنگ سیاه استفاده می‌شد؛ اما امروزه بیشتر از رنگهای شیمیایی برای رنگرزی استفاده می‌کنند (علاء فیروز، 205).
پارچه‌های دارایی با نقوش شطرنجی راه‌راه و گلهای خاصی به نام پیچان تهیه می‌شود که در اصطلاح محلی، پیچون خوانده می‌شود (الوند، 43؛ رمضانخانی، هنر، همانجا). دیگر نقوش عبارت‌اند از: تک‌گل، چهارگل (طالب‌پور، 186)، کج‌راه، جیم مشکی، خط ابریشمی، زیرشلواری، پیراهنی، تک‌خال، چادر شب (رمضانخانی، همانجا)، لوزی، بیرقی (پرچمی)، ابرو‌باد و سرو. همچنین ازجمله نقوشی که بافندگان برای نمایش ذوق و مهارت خویش می‌بافتند، طرح طاووسی و درخت سرو است که دو نمونۀ آن در یزد، و نمونه‌ای دیگر در یکی از موزه‌های آمریکا نگهداری می‌شود (کریم‌نژاد، همانجا). 
با ادامه و استمرار انواع روش در بافت دارایی، نقشهای بی‌شمار از ساده‌ترین صور راه‌راه و هندسی تا پیچیده‌ترین سبک ژاکار، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است. هیچ‌گاه دو گونه دارایی همسان نمی‌توان یافت، بلکه هر بافت طرح مواج ویژه‌ای دارد (علاء فیروز، همانجا)؛ زیرا هر قطعه با شیوه و موج خاصی گره خورده، رنگ و بافته می‌شود (طالب‌پور، 189).
ازآنجا‌که نقوش دارایی روی چله ایجاد می‌گردد، این روش امکاناتی به بافنده می‌دهد که سبب ایجاد نقوشی با ویژگیهای خاص می‌شود. رنگ و نقش در دارایی بسته به نوع مصرف، تنوع زیادی دارد (رمضانخانی، همان، 266). امروزه تنها قسمتی از تار با طراحی کاملاً ابتدایی و بیشتر لوزی‌شکل با 3 رنگ زرد، سبز و قرمز، نقش‌بندی می‌شود و پودها ساده و بدون نقش‌اند (همان، 247).
چله‌کشی و رنگرزی در دارایی هم‌زمان انجام می‌شود و ایجاد نقش در دارایی در این مرحله صورت می‌گیرد. مراحل آماده‌سازی چله به ترتیب اینها ست: دسته‌بندی نخهای تار طبق نقش موردنظر، رنگرزی و سپس چله‌کشی. در تولید پارچه‌های دارایی طرح به روش رنگرزی موضعی بر چله و نخ تار ایجاد می‌شود. طرح دارایی از طریق رنگرزی موضعی صورت می‌گیرد که در مرحلۀ چله‌کشی، قسمتهای رنگ‌شده را طبق طرح، کنار یکدیگر قرار می‌دهند (کریم‌نژاد، 177- 178). در مرحلۀ اول، نخهایی که برای تار در نظر گرفته‌شده، روی دو لولۀ فلزی پیچیده می‌شود که روی پایه‌ای نصب شده‌اند. فاصلۀ این لوله قابل تنظیم است و همیشه به اندازۀ طول پارچۀ مورد نظر ثابت می‌شوند؛ سپس این لوله‌ها را درحالی‌‌که چله به دور آن پیچیده شده، به حالت افقی برمی‌گردانند و کار دسته‌بندی را طبق طرح‌ریزی ذهنیِ دقیقی که از قبل انجام شده، شروع می‌کنند. دسته‌بندی نخهای تار در قدیم با ظرافت بیشتری انجام می‌شد. معمولاً در قدیم، نخها را ابتدا به دسته‌های چهارتایی تقسیم می‌کردند که به هریک از این دسته‌ها «مَر» گفته می‌شد (رمضانخانی، همان، 260-262). 
امروزه تارها را به‌صورت 20-30تایی که اصطلاحاً یک «ارده» نامیده می‌شود، دسته‌بندی می‌کنند و می‌چینند؛ سپس طرح یا نقشۀ موردنظر را بر آن پیاده می‌کنند. برای رنگرزی موضعی، قسمتی از ارده‌ها را برای جلوگیری از نفوذ رنگ به قسمتهای دیگر ارده‌ها، اندود می‌کنند. در گذشته، تارها را با چرم و یا موم اندود می‌کردند؛ ولی امروزه از لاستیک و نخهای پلاستیکی بهره می‌گیرند. پس از آن، مواضع رنگی را مشخص می‌کنند که اصطلاحاً به آن پیچون‌بندی گفته می‌شود (کریم‌نژاد، همانجا). سپس پیچونهای دسته‌بندی‌شده و یا همان چله را از روی لوله‌ها، درمی‌آورند و برای رنگرزی آماده می‌کنند. برای هر مرحلۀ رنگرزی، ابتدا باید چله را در محلول سود و نمک هیدروسولفیت وارد کرد؛ این محلول و رنگ در کنار هم و در دو ظرف جداگانه قرار می‌گیرد و دستۀ نخ ابتدا در محلول سود وارد می‌شود و بلافاصله در محلول رنگ برده می‌شود. معمولاً هر ظرف رنگ و نمک برای رنگرزی 3 تا 4 دستۀ نخ کفایت می‌کند. برای بعضی رنگها، مانند زرد، محلول سود و رنگ با هم ساخته می‌شوند؛ ولی برای برخی مانند رنگ قرمز، باید محلولها جداگانه ساخته شوند، در غیـر ایـن صورت، باعث بـریدگی و عـدم جذب آن می‌گردد (رمضانخانی، همانجا).
رنگرز هـر قسمت را بـا بستن یک نخ (همان رنگ) روی آن ناحیه، مشخص می‌کند؛ مثلاً برای رنگ‌کردن قسمتی که لازم است سبـز شود، یک نخ سبزرنگ بـر آن قسمت می‌بندند. بـا ایـن کار ضمن بالابردن سرعت رنگرزی، احتمال خطا نیز بسیار کم می‌شود. سپس پیچونها را از روی دستگاه باز کرده، روی دیوار به ترتیب آویزان می‌کنند. رنگینه‌هایی کـه معمولاً استفاده می‌شود، مستقیم، نفتل، خمی و جـوهرنمکی است. پس از آماده‌کردن حمام رنگرزی (خم رنگ)، قسمتهای مشخص‌شده را درون رنگ فروبرده، آبگیری و سپس پیچون را دوباره آویزان می‌کنند و این کار را تا رنگرزی آخرین پیچون بـا این رنگ ادامـه می‌دهند و بعد از آن، خم رنگ دوم را آماده کرده، به همین روش قسمتهای دیگر را رنگ می‌کنند. گفتنی است کار رنگرزی را معمولاً از رنگهای تیره آغاز می‌کنند، زیرا اگر غیر از این باشد، ممکن است بر رنگهای روشن لکۀ رنگ تیره بیفتد. پس از رنگرزی، اندودها را باز می‌کنند تا اگر لازم باشد، دوباره رنگرزی کنند. قسمتهای رنگ‌شده را اندود، و سایر مراحل را طبق روش یادشده تکرار می‌کنند. سپس ارده‌ها را طبق نقش کنار هم می‌چینند تا چلۀ تار آماده شود. آنگاه تار را بر دستگاه بافندگی نخ‌کشی کرده، بافت پارچه را آغاز می‌کنند (کریم‌نژاد، 178؛ رمضانخانی، هنر، 262).
 

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: