صفحه اصلی / مقالات / خواب /

فهرست مطالب

خواب


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 16 دی 1398 تاریخچه مقاله

اگر کسی شب زیر درخت انجیر یا گردو بخوابد، جن او را می‌زند (جنی می‌شود) (همو، 268). اگر کسی رو به کلیسا بخوابد و بمیرد، نامسلمان از دنیا می‌رود (همو، 211). اگر بالای سر کسی که خوابیده است، بنشینند یا از روی او بگذرند، عمرش کوتاه می‌شود (اسدیان، 302). اگر کسی شب موقع خوابیدن، به بالش بگوید: دین آسیابان، مُرده‌شوی، و دروازه‌بان به گردنت، اگر مرا صبح در فلان وقت بیدار نکنی، بالش به‌موقع او را بیدار می‌کند. اگر کسی جوراب یا شلوارش را شب بالای سرش بگذارد، خوابهای پریشان می‌بیند (همو، 303). 
مردم ایزدخواست خوابیدن به هنگام غروب را بد می‌دانند و معتقدند که باعث بیماری می‌شود (رنجبر، 499). مردم کازرون بر این باورند که اگر کسی روی سنگ قبر بخوابد، کم‌حافظه می‌شود. اگر کسی شب در گورستان یا زیر درخت کُنار یا در حمام و خرابه، و یا در امامزاده یا مسجد بخوابد، مضرت می‌کند (بیمار می‌شود) و جنیان و شیاطین او را اذیت خواهند کرد. کسی که بیمار است، نباید سر شب و به هنگام اذان شام، در رختخواب خوابیده باشد، چرا که این کار سبب بیماری همیشگی او خواهد شد (حاتمی، 136).
اگر کسی دچار بی‌خوابی بشود، کفشش را دمرو می‌کنند تا فوراً خوابش ببرد (شکورزاده، 316). مردم دماوند معتقدند که نباید شب در حمام یا زیر درختان خوابید (علمداری، 184). مردم سیرجان شب جمعه در منزل کسی نمی‌خوابند و بر این باورند که با این کار برکت از خانۀ خودشان می‌رود (مؤیدمحسنی، 472).
در کازرون می‌گویند: اگر کسی شب در بیابان بخوابد، غولک (موجودی وهمی) با لیسیدن کف پای او جانش را می‌ستاند و آنگاه او را می‌دَرَد و می‌خورد. با این وصف، شبی دو نفر از بیابان می‌گذشتند و چون خواب بر آنها چیره شده بود و ناچار بودند که بخوابند، و از طرفی ترس از غولک هم نمی‌گذاشت که آنها با خیال آسوده سر بر زمین بگذارند، ناچار تدبیری اندیشیدند، بدین‌گونه که هر دو برآن شدند جوری بخوابند که سر یکی بر پای دیگری باشد؛ درواقع کف پاهایشان را در زیر سر هم پنهان کنند تا غولک نتواند آنها را بلیسد و جانشان را بگیرد. بدین‌سان، هر دو می‌خوابند، اما غولک بوی آدمیزاد شنیده و گرسنه، به طرف آن دو مرد خوابیده می‌آید تا مگر کف پاهاشان را بلیسد و جانشان را بگیرد و آنها را بدرد و بخورد؛ لیکن هرچه بر گرد آنها می‌گردد و اندام آنها را با دقت و ولع نگاه می‌کند، بر شگفتی‌اش افزوده می‌شود (حاتمی، 125). به باور مردم سروستان، اگر بچه‌ای که در خواب است، صدای بلندی بشنود و از خواب بپَرَد، چشمش چپ می‌شود (همایونی، فرهنگ ... ، 333).
مردم ایزدخواست عقیده دارند که وقتی آدم به خواب می‌رود، روح او به‌طور موقت از بدن او خارج می‌شود و به سیروسیاحت می‌پردازد، ولی با بدن ارتباط دارد. خوابهایی که انسان می‌بیند، در حقیقت روح او ست که کارها و اعمال خواب دیدن را انجام می‌دهد؛ اگر کسی خواب باشد و به‌طور ناگهانی با صدای بلند و فریاد بخواهیم او را بیدار کنیم، ممکن است سکته کند و یا فلج بشود و این به‌سببِ کامل نبودن ارتباط بدن با روح و یا دور شدن روح از بدن در موقع خواب است (رنجبر، 480).
مردم لرستان بر این باورند که به هنگام خواب، روح از تن خارج می‌شود و شخصِ خوابیده مانند مُرده است؛ به همین دلیل است که نباید ناگهان کسی را از خواب بیدار کرد، زیرا روح فرصت بازگشت به تن را نمی‌یابد و او می‌میرد. وقتی روح به هنگام خواب از تن خارج می‌شود، آزادانه به هر جا می‌رود و از همه چیز آگاه می‌شود و بدین دلیل است که در هر خوابی حقیقتی و هر رؤیایی را معنایی است. خواب پیام است. فرشتگان به هنگام خواب روح را برمی‌گیرند و به جاهای گوناگون می‌برند (اسدیان، 183).
اگر بچه‌ای در خواب گریه کند، عقیده دارند که شیطان به او می‌گوید پدرت مُرده است؛ اما اگر بگوید: مادرت مُرده است، بچه می‌خندد و می‌گوید: او الآن به من شیر داده است (تکلیفی، 233).
آدم باید صبح زود از خواب بیدار شود، چون رزق و روزی را تقسیم می‌کنند و اگر خواب باشد، چیزی به او نمی‌رسد (سعیدی، سهراب، 29).
برای مقابله با خواب پریشان یا خواب بد و نیز در امان ماندن از نتایج آن، باورهایی در میان مردم رایج است که براساس آنها رفتارهایی خاص انجام می‌دهند؛ برای نمونه، در برخی مناطق، چنین خوابهایی را برای آب نقل می‌کنند تا درد و بلای آن نصیب آب شود (شهاب، 149). در بهار عجم نیز ذیل «خواب به چراغ گفتن» آمده است که چون خواب پریشان ببینند و در شب بیدار گردند، آن خواب را پیش چراغ نقل کنند، با این باور که اثر بد خواب را خنثى کنند. در ادامه نیز اضافه شده است که هر خوابی را باید پیش چراغ نقل کرد؛ از جهت آنکه مبادا اگر با نااهلی گویند و تعبیرش به لفظ قبیح کند، همان اثر را می‌بخشد و در تأیید آن، این بیت نقل شده است: گل را بینم حدیث روی تو کنم / مانند کسی که خواب گوید به چراغ (2/ 840 -841).
تعبیرخواب به‌سبب باورداشتهای مکتبی و جز آن، از دیرباز مورد توجه بوده، و آثاری چون کامل التعبیر حبیش تفلیسی، خواب‌گزاری و جز اینها از شمار نمونه‌هایی است که ریشه در گذشته‌های دور دارد. در این باره نیز باورهای فراوانی میان مردم رایج است که به برخی از آنها اشاره می‌شود: به باور مردم کوهپایۀ ساوه، اگر کسی مُردۀ خود را ناراحت و پریشان در خواب ببیند، برای او خیرات می‌کند. مردم باور دارند که دیدن اسب، گرگ، و خرگوش در خواب خوش‌یمن است (سالاری، 377).
در میان ترکمنها هنگامی که شخصی خواب ببیند که جوراب یا کفش خود را گم کرده است، پس از بیدار شدن باید همان کفش و جوراب را به بچه یتیمی ‌ببخشد، وگرنه یکی از نزدیکان وی می‌‌میرند. اگر کسی در خواب ببیند که گریه می‌کند، در بیداری خبر خوش به او می‌رسد؛ ولی برعکس، اگر در خواب بخندد، ‌باید در بیداری منتظر خبر بدی باشد (معطوفی، 3/ 2090). اگر کسی در خواب ببیند که سقف آسمان کوتاه است، خطری برایش پیش می‌آید. اگر در خواب خون ببیند، آن صحنه باطل است. اگر کسی در خواب ائمۀ اطهار (ع) را ببیند، نشانۀ پیشرفت کارهایش است و نباید آن را برای کسی تعریف کند (قلی‌پور، 267).
اگر کسی بـه دیگری بگوید که دیشب خوابش را دیده است، به او می‌گویند: شب سرت را بگذار جای پایت و پایت را بگذار جای سرت. سوار بر اسب بودن در خواب، نشانۀ سوار بر اسب مراد بودن است. خوابِ افتادن از جای بلند، نشانۀ بلنداقبالی است (حاتمی، 144). اگر کسی در خواب بخندد یا برقصد، اتفاق یا حادثۀ بدی برایش رخ می‌دهد (شهاب، همانجا).
اگر کسی خواب گوسفند ببیند، پول زیادی گیرش می‌آید. اگر کسی قورباغه به خواب ببیند، نشانۀ دشمنی است و دعوا و کدورت پیش می‌آید. اگر در خواب میت ببینند، نشانۀ مرگ است و عقیده دارند کسی می‌میرد. دیدنِ لباس در خواب نشانۀ مرگ است. اگر کسی خواب ببیند که دندان کشیده است، بعد جای دندان خون آمده‌است، اتفاق بدی می‌افتد، اما به خیر می‌گذرد و دفع بلا می‌شود. بوسیدن یکدیگر در خواب نشانۀ دوری و جدایی است. دیدن خواب انگور نشانۀ بدی است، و مرگ و بیماری و دعوا پیش می‌آید. اگر در خواب گریه کنند، نشانۀ شادی و خبر خوش است. اگر کسی آتش در خواب ببیند، نشانۀ بدی است و مرگ و بیماری پیش می‌آید (خلعتبری، 99). 
اگر کسی در خواب ببیند که مرده‌ای پیش کسی آمده و او را با خود برده‌است، علامت مرگ او ست. اگر کسی خواب زیارت ببیند، کار نیکی انجام داده است. اگر مار را در خواب ببینند، معتقدند نشانۀ دشمنی است و دعوا پیش می‌آید. اگر سگ را در خواب ببینند، دعوا پیش می‌آید. دیدنِ آب گل‌آلود در خواب، نشانۀ دعوا و مرگ است. خوابِ پول دیدن، نشانۀ فقر و بیماری و اتفاق بد است. خوابِ هرگونه از جواهرات دیدن، علامت بدی و اتفاق بد است (همو، 100). مردم معتقدند که نیمه‌شب نباید از چاه آب کشید، زیرا فرشتۀ نگهبان آب از خواب بیدار می‌شود (همو، 102).
اگر زنِ آبستن شمشیر در خواب ببیند، پسر خواهد زایید؛ ولی اگر مروارید در خواب ببیند، دختر خواهد زایید. کسی که خواب اسب ببیند، مرادش داده‌‌می‌شود. اگر کسی در خواب به حمام برود، به زیارت خواهد رفت. اگر در خواب، مُرده چیزی به کسی بدهد، دلیل زیادی عمر او ست، اما اگر چیزی را بگیرد، بد است. کسی که مرغ و ماهی در خواب ببیند، مرادش داده‌خواهدشد (هدایت، 66). اگر کسی در خواب روی بلندی برود، کارش خوب می‌شود. اگر در خواب توی خلا بیفتند، پول زیادی می‌یابند. مار در خواب، دولت است. هرکه در خواب ببیند دندانهایش افتاده است، می‌میرد. گاو و گوساله در خواب دشمن‌اند، و اگر ماه را در خواب ببینند، خبر خوشی می‌رسد (همو، 67). اگر کسی صبح برخاست و کف دست و پایش رنگ شده‌بود، بدین معنا ست که همزاد او عروسی کرده، و جنها برای او حنا گذاشته‌اند (نیازی، 57؛ برای نمونه‌های مختلف تعبیر خواب، نک‍ : ه‍ د، خواب‌گزاری).

مآخذ

ابوطاهر طرسوسی، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، 1389 ش؛ ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1347-1363 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ اسماعیلی، حسین، حاشیه بر ابومسلم‌نامۀ ابوطاهر طرسوسی، به کوشش همو، تهران، 1380 ش؛ افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، 1362 ش؛ امام‌اهوازی، محمدعلی، چیستان‌نامۀ دزفولی، تهران، 1379 ش؛ امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، 1381 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، مردم و فردوسی، تهران، 1355 ش؛ بهار عجم، لاله‌تیک چندبهار، به کوشش کاظم دزفولیان، تهران، 1380 ش؛ بهرنگی، صمد و بهروز دهقانی، افسانه‌های آذربایجان، تهران، 1379 ش؛ بیغمی، محمد، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، 1391 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ تشنه در میقاتگه، به کوشش حسین اسماعیلی، تهران، 1389 ش؛ تکلیفی چاپشلو، احمد، ادبیات عامۀ شهرستان درگز، تهران، 1379 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، تحقیقات میدانی؛ همو، روایتهای شفاهی هزارویک‌شب، تهران، 1384 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بی‌جا، 1385 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ سعیدی، مصطفى و احمد هاشمی، طومار شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1381 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شیرویۀ نامدار، به کوشش علیرضا سیف‌الدینی، تهران، 1384 ش؛ صالحی‌راد دربندسری، حسن، مجالس تعزیه، تهران، 1380 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ طومار نقالی شاهنامه، به کوشش سجاد آیدنلو، تهران، 1391 ش؛ عابدف، داداجان، پیران سخن در قصه‌های کهن، مشهد، 1382 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379 ش؛ فخرایی، محمدجواد، دشتستان در گذر تاریخ، شیراز، 1383 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی‌مطلق، تهران، 1386 ش؛ قصۀ امیرالمؤمنین حمزه، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1362 ش؛ قلی‌پور، حجت‌الله، یاقوت سبز، شیراز، 1384 ش؛ کیا،‌ خجسته، خواب و پنداره، تهران، 1378 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مارتسلف، اولریش، طبقه‌بندی قصه‌های ایرانی، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1371 ش؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میهن‌دوست، محسن، اوسنه‌های خواب، تهران، 1380 ش؛ نادری، افشین و سعید موحدی، شوقات، تهران، 1380 ش؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378 ش؛ نیازی، محسن، مردم‌شناسی خوانسار، تهران، 1389 ش؛ هاشمی فشارکی، علیرضا، چیستان، مقبول دیروز، مغفول امروز، تهران، 1390 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ هفت‌لشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش؛ همایونی، صادق، افسانه‌های ایرانی، شیراز، 1372 ش؛ همو، ترانه‌های محلی فارس، تهران، 1379 ش؛ همو، تعزیه در ایران، شیراز، 1380 ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش؛ هنری، مرتضى، تعزیه در خور، تهران، 1354 ش.

محسن میهن‌دوست

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: