اقیانوس اطلس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/240398/اقیانوس-اطلس
سه شنبه 21 اسفند 1403
چاپ شده
4
فراوانی و تنوع ابرها، یکی از جذابترین پدیدههای اقیانوس اطلس به شمار میرود. این ابرها بهصورت پیوسته بهوسیلۀ سیستمهای توفانی سیکلونی بزرگ و تودههای هوای گرم و مرطوب تولید میگردند. مه نیز مشخصۀ مناطقی چون مناطق قطبی، گرندبنکس و نیوفاوندلند است که در آن نواحی، آبهای گرم و سرد با یکدیگر برخورد میکنند. این پدیده همچنین مشخصۀ عرضهای معتدل جنوبی است که هوای گرم از سطح خنک اقیانوس میگذرد. این مهها در فصول بهار و تابستان شکل میگیرند.
شرایط آبشناسی اقیانوس اطلس مطابق با اوضاع اقلیمی، تبادل آب با اقیانوسهای مجاور و دریای مدیترانه و بهویژه ساختار خشکیهای پیرامون تعیین میشود. تودههای آب ویژگیهایشان را از سطح دریا کسب میکنند، جاییکه تحت تأثیر عواملی چون تابش خورشیدی، بارش و تبخیر قرار میگیرند. محل بعدی این تودههای آب به چگالی نسبیشان بستگی دارد؛ ازاینرو، آبی که در سطح اقیانوس شکل گرفته است، بعدها امکان دارد در بستر آبهای شمال مرکز اطلس یافت شود. جریانات سطحی اقیانوس اطلس در درجۀ نخست به سیستم بادهای غالب و تغییراتی که مرزهای خشکی بر حرکت آب ایجاد میکنند، بستگی دارد. مازاد منطقهای تبخیر و بارش، تفاوتهای منطقهای گرمایش و سرمایش و چرخش زمین، دیگر عوامل تأثیرگذار بر جریانات سطحی به شمار میروند. مناطق مرزی میان تودههای بزرگ آب اقیانوس اطلس، در محل جریانات عمدۀ اقیانوسیاند. در نیمکرۀ شمالی آبهای سبکتر و گرمتر در جانب راست، و در نیمکرۀ جنوبی در جانب چپ جریانها قرار دارند. اگرچه بادها منبع اصلی انرژی چرخۀ اقیانوسیاند، اما در حقیقت، این پراکنش نابرابر تراکم تودههای آب است که حتى به هنگام نبود باد، چرخه را نگاه میدارد. این چرخه در بیشتر اطلس شمالی در جهت عقربههای ساعت است. جریانات سطحی که در بخش جنوبی بهطور مشترک بهعنوان جریان استوایی شمالی شناخته میشوند، با انرژی بادهای تجارتی شمال شرقی بهسوی غرب حرکت میکنند. این جریانات در نزدیکی ساحل آمریکای جنوبی به جریان گویان، از شاخههای جریان استوایی جنوبی، میپیوندند. این جریانات با یکدیگر از دریای کارائیب گذر میکنند و دیگربار از این ناحیۀ بسته، با عنوان جریان قدرتمند فلوریدا ازطریق تنگۀ فلوریدا خارج میشوند. این روند شروع سیستم گلفاستریم است که شامل جریانات فلوریدا، گلفاستریم و اطلس شمالی میگردد؛ جریان فلوریدا بهعنوان جریان شمالی تا کیپ هتراس؛ جریان گلفاستریم با جهتی شرقی از کیپ هتراس تا گرندبنکس؛ و جریان اطلس شمالی بهعنوان نامی کلی برای جریانات مختلف شمالی و شرقی در شرق گرندبنکس. جریان نروژ یکی از شاخههای این سیستم آب گرم است که بهسوی شمال در امتداد ساحل نروژ تا دریای قطبی جریان دارد. آب سرد و کمتر شور از اقیانوس قطب شمال در امتداد ساحل گرینلند به نام جریان گرینلند شرقی بهسوی جنوب جریان مییابد و با آبهای گرمتر اطلس مخلوط میگردد. جریان گرینلند شرقی با جریان بهسوی جنوب، مقادیر زیادی از یخ قطب شمال را با خود حمل مینماید. این جریان در کیپ فئرول بهسوی شمال و ساحل غربی گرینلند و تنگۀ دیویس میچرخد و به جریان گرینلند غربی تغییر نام مییابد. این جریان دوباره بهسوی جنوب میپیچد و با دریافت آبهای سرد خلیج بافین به نام جریان آب سرد لابرادور، در جانب غربی تنگۀ دیویس و دریای لابرادور جاری میشود و به همراه خود آیسبرگهای بسیاری را تا لبۀ جنوبی گرندبنکس در جنوب حمل میکند. در زیر جریان استوایی جنوبی در استوا، یک جریان عمقی وجود دارد که از غرب به شرق، و در جهت مخالف جریان سطحی روان است. چرخۀ آب در اطلس جنوبی برعکس اطلس شمالی، یا خلاف عقربههای ساعت است. در نزدیکی آمریکای جنوبی، آن بخش از جریان استوایی جنوبی که به جریان گویان نمیپیوندد، با چرخش به سوی جنوب، جریان آب گرم برزیل را شکل میدهد. اگرچه این جریان نقطۀ مقابل جریان گلفاستریم در شمال است، اما تنها در هر ثانیه 10 میلیون مـ3 آب را جابهجا میکند؛ درحالیکه گلفاستریم در هر ثانیه بیش از 50 میلیون مـ3 آب را حمل مینماید. جریان اطلس جنوبی ادامۀ جریان برزیل به شمار میرود و از نزدیکی عرض جغرافیایی بوئنوسآیرس بهسوی شرق و لبۀ جنوبی قارۀ آفریقا جاری میگردد. چرخۀ خلاف جهت عقربههای ساعت اطلس جنوبی، با جریان رو به شمال بنگوئلا در شرق تکمیل میگردد. برخلاف جریان کاناری که پیوند شرقی چرخۀ اطلس شمالی را شکل میدهد و یک جریان نامعین، آرام و جنوبی به شمار میرود، بنگوئلا جریانی بهتر تعریف شده است و در هر ثانیه بیش از 16 میلیون مـ3 آب جابهجا میکند. در امتداد قارۀ قطب جنوب شاخهای از جریان دورقطبی قطب جنوب وجود دارد. این جریان به نام فالکلند در جهت شمال، آبهای سرد را در امتداد ساحل حمل میکند و مشابه جریان لابرادور در اطلس شمالی است.
آبهای عمیق و بستر اطلس شمالی از آبهای سطحیای شکل میگیرند که میان ایسلند و گرینلند در دریای لابرادور به اعماق اقیانوس فرومیروند و از آنجا به جنوب گسترش مییابند. در ژرفای 900 و 000‘2 متر، آبهایی که از مدیترانه به گسترۀ اقیانوس گسترش یافتهاند، یک بیشینۀ شوری میانگین را شکل میدهند. این شوری با افزایش فاصله از دریای مدیترانه به دلیل ترکیب با دیگر تودههای آب کاهش مییابد، اما تأثیرات آب مدیترانه حتى تا جنوب عرض°40 جنوبی یافت میشود. در منطقۀ قطب جنوب، آبهای جاری در بستر اقیانوس با دمای حدود °6 / 0- سانتیگراد و شوری 6 / 34 در هزار، با فرورفتن آب در فلات قاره شکل میگیرند. دمای این آب آنقدر کم است که چگالی آن بالاتر از آبهای عمیق اطلس شمالی است و تا شمال عرض °40 شمالی جاری میشود. آبهای سطحی نیز در همگرایی قطب جنوب در °50 عرض جنوبی فرومیروند و بهعنوان آبی کمتر شور بهسوی شمال گسترش مییابد. این آب از لایههای میانی پیرامون قطب جنوب همچنین از خط استوا گذر میکند و آثار آن تا عرض °20 شمالی بر جای میماند. مقادیر بیشتر آب بستر قطب جنوب و آبهای میانی با آبهای عمیق اطلس شمالی مخلوط میگردند و بهسوی جنوب میچرخند و در میان عرضهای °50 تا °60 جنوبی به سطح دریا صعود میکنند. این آبهای عمیق به هنگام صعود، مقادیری از مواد مغذی گیاهی چون فسفات را به لایههای سطحی آب منتقل مینمایند، و ازاینرو، چرخۀ اقیانوسی دلیل بازدهی بیولوژیکی بالای آبهای قطب جنوب شمرده میشود. اکسیژن بالا مشخصۀ آبهای عمیق و بستر اقیانوس اطلس است، زیرا چرخش نسبتاً سریعی دارد.
جزرومدهای اقیانوس اطلس از دوران باستان مشاهده شده است. جزرومد حوضۀ Sشکل اطلس شمالی و جنوبی، یک پدیدۀ منحصربهفرد است که به یک موج بزرگ ایستاده و در حال گذر از حوضه شباهت دارد. سرعت، دوره، ابعاد و رفتار جزرومدهای اقیانوس اطلس، بهوسیلۀ ترکیب عوامل پیچیدهای چون عارضههای ساحلی، توپوگرافی بستر دریا، باد و الگوی جریانات تعیین میگردد. جزرومد نیمروزه غالبترین نوع جزرومد است که ویژگی آن دو مد و دو جزر در هر روز جزرومدی (24 ساعت و ´50) است. جزرومدهای نیمروزه در امتداد تمام حاشیۀ شرقی اطلس و در امتداد تمام آمریکای شمالی و جنوبی رخ میدهد. جزرومدهای ترکیبی یا جزرومدهایی که میتوانند هم نوسانات روزانه (یک مد و یک جزر در روز) و هم نیمروزه داشته باشند، در خلیج مکزیک، دریای کارائیب و نیز در امتداد ساحل جنوب شرقی برزیل در تیئرا دل فوئگو، برخی نواحی دریای مدیترانه، و ساحل لابرادور شایعاند. اما جزرومد کامل روزانه، تنها در بخشهایی از خلیج مکزیک دیده میشود. دورهها و الگوهای جزرومدی در نقاط مختلف در سراسر حوضۀ اطلس ممکن است کاملاً متمایز باشند. قابل توجهترین میزان جزرومد در خلیج فاندی در کانادا با 12 متر نوسان جزرومد، و در امتداد ساحل بریتنی در فرانسه با 5 متر اختلاف جزرومد دیده میشود. کمترین میزان جزرومد در بخشهایی از خلیج مکزیک، دریای کارائیب و مدیترانه رخ میدهد که در آنها نوسانات کمتر از یک متر است.
آبهای سطحی اطلس شمالی بیشترین میزان شوری تمام اقیانوسهای جهان را دارا ست. شوری آب به موازنۀ آب ناشی از تبخیر، بارش و تخلیۀ قارهای بستگی دارد. درجۀ شوری در گسترۀ باز اقیانوس، بهوسیلۀ تبخیر و بارش تعیین میگردد. بیشترین تبخیر در عرضهای گرمسیری و مجاور گرمسیری با 640‘1-660‘1 میلیمتر دیده میشود؛ این میزان در استوا به 400‘1 میلیمتر، در عرض °60 شمالی به 780 میلیمتر، و در عرض °60 جنوبی به 320 میلیمتر در سال کاهش مییابد. استوا با 770‘1 میلیمتر، بیشترین میزان بارش سالیانه را دارد؛ در عرض °20 شمالی این میزان به 640 میلیمتر، و در عرض °20 جنوبی به 270 میلیمتر در سال کاهش پیدا میکند. میزان بارش در عرضهای میانی دیگربار افزوده میشود و به 100‘1-200‘1 میلیمتر در سال میرسد. به همان نسبت، بیشترین میزان شوری 25 / 37٪ در عرضهای گرمسیری و مجاور گرمسیری ثبت شده است؛ در استوا میزان شوری به 35٪ ، در عرضهای میانی جنوبی به 34٪ ، در منطقۀ قطب جنوب به 6 / 33- 8 / 33٪ ، و در عرضهای میانی شمالی به 32٪ در غرب و 5 / 35٪ در شرق کاهش مییابد. اگر دریاهای وابسته در نظر گرفته شود، شورترین آبهای اقیانوس اطلس در منتهاالیه شرقی دریای مدیترانه یافت میشود. شوری آب در این ناحیه بیش از 39٪ است. آب بسیار شور این دریا در فصل زمستان سرد شده، به اعماق دریا فرومیرود.
پراکنش حرارت سطح اقیانوس رابطۀ تنگاتنگی با ویژگی جریانات آب دارد. جریانات اصلیترین توزیعکنندگان تابش خورشیدی جذبشده بهوسیلۀ سطح اقیانوساند. موازنۀ حرارتی اقیانوس اطلس از موازنۀ انرژی تابشی، گرمای هدررفته بهوسیلۀ تبخیر و گرمای تبادلشده با اتمسفر شکل میگیرد. آبهای جریان استوایی شمالی به شمال، و آبهای استوایی جنوبی به هنگام برخورد با سواحل آمریکای جنوبی و شمالی، به شمال و جنوب گسترده میشوند. بههمینسان منطقۀ دارای آبهای گرمتر سطحی در سواحل شرقی آمریکا پهناور، و در نزدیکی ساحل آفریقا کمعرض است، زیرا جریانات کاناری و بنگوئلا آب سرد را بهسوی استوا حمل میکنند. ازاینرو، ساحل شرقی سطح اقیانوس در عرضهای حدود °10-°30 جنوبی و °10-°30 شمالی، گرمتر از ساحل غربی است، اما در عرضهای بیشتر از °30 این پدیده وارونه میشود. این وارونگی در اطلس جنوبی بسیار مشخص است، جایی که جریان فالکلند آب سرد را تا حدود °30 جنوبی حمل میکند. جریان لابرادور آب سرد را تا عرض °40 شمالی میرساند، درحالیکه شاخههای سیستم گلفاستریم، آب گرم را در امتداد ساحل نروژ حمل میکنند. تفاوت میان اطلس شمالی و جنوبی به جریانات سطحی وابسته است، که خود بازتاب عمل بادهای غالب و شکل سواحلاند. در جاییکه جریان فالکلند با جریان برزیل، و جریان لابرادور با جریان گلفاستریم تماس مییابند، تغییرات حرارتی سطحی به سرعت در فاصلهای کوتاه دیده میشود. بزرگترین موازنۀ حرارتی مثبت اقیانوس اطلس در استوا به میزان 5 / 2-3 / 3 گیگاژول اندازهگیری شده است. موازنۀ حرارتی با افزایش عرض جغرافیایی منفی میگردد، بهگونهای که در عرضهای °30 شمالی و جنوبی به صفر میرسد. ازاینرو، سطح اقیانوس بیشترین گرمای خود را بین عرضهای °30 شمالی تا °30 جنوبی جذب میکند، و در دیگر نواحی گرما از دست میدهد.
حیات گیاهی اقیانوس اطلس بسیار متنوع است. گیاهان بستر (فیتوبنتوس) که از منطقۀ ساحلی تا ژرفای 100متری (در حدود 2٪ از تمام نواحی بستر اقیانوس) گسترش دارند، شامل جلبکهای قهوهای، سبز و قرمزند؛ آبهای شور نیز زیستگاه گیاهان گلدار است. شباهتهایی میان گیاهان بستر بخشهای شمالی و جنوبی اطلس وجود دارد، اما گونهها و بعضاً انواع متفاوتْ فرمهای عمده را شکل میدهند. شباهتها در میان گیاهان سواحل شرقی و غربی اطلس بیشتر روشن و آشکار است. یک توالی روشن جغرافیایی از گونههای عمدۀ فیتوبنتوس با تنوع بسیار در عرضهای گوناگون مشاهده میشود. کنارۀ اقیانوس اطلس در عرضهای بالاتر که سطح آب در بیشتر روزهای سال پوشیده از یخ است، گیاهی ندارد. تودۀ فیتوبنتوس در زیرکناره با لامیناریا و ترکیبی از جلبک قرمز پوشیده است. توسعۀ فیتوبنتوس قهوهای مشخصۀ عرضهای میانی جغرافیایی و امتداد سواحل آمریکا و اروپا در اطلس شمالی به شمار میرود. جلبک قهوهای در نواحی کنارهای بسیار دیده میشود و در نواحی زیرکنارهای انواعی چون لامیناریا، آلاریا، دسمارستیا و جلبک قرمز جایگزین میگردد. زوسترا در بسترهای ملایم و جلبک قهوهای و بهویژه لامیناریا در عرضهای میانی و سرد نیمکرۀ جنوبی غلبه دارند. حیات گیاهی در کنارهها و لایههای بالایی زیرکنارهای در منطقۀ گرمسیری بهسبب گرما و انزوای شدید، عملاً وجود ندارد. در دریای ساراگاسو همواره تودههای شناور جلبک قهوهای بهنام ساراگاسوم حضور دارد. فیتوپلانکتون در سراسر لایههای بالای 100 متر اقیانوس اطلس پراکنده شده است، اما عمدتاً در ژرفای 40-50 متری متراکم شدهاند. دیاتومها در عرضهای میانی و سرد اطلس شمالی و جنوبی بهوفور دیده میشوند و تودههای فیتوپلانکتون را شکل میدهند. بیشترین توسعۀ کمّی فیتوپلانکتون در عرضهای بالای اقیانوس، در فصل تابستان و در طی دورۀ تابش شدید خورشیدی مشاهده میشود. حیات گیاهی مناطق گرمسیری اطلس بهوسیلۀ انواع بسیار گوناگونی مشخص میگردد، اما از نظر کمّی از حیات گیاهی عرضهای میانی و سرد محدودتر است.
جانوران در تمام لایههای آب اقیانوس اطلس زیست میکنند؛ اما تنوع آنان در مناطق گرمسیری افزایش مییابد. این جانداران در عرضهای سرد و میانی شامل هزاران گونه، و در نواحی گرمسیری شامل دهها هزار میگردد. نهنگ، فُک و شیرماهی در میان پستانداران، شاهماهی، کُد، سوف و فلوندر در میان ماهیان، از جانداران خاص عرضهای سرد و میانی اقیانوس به شمار میروند. خرچنگ و بعضاً پری دریایی در میان زوئوپلانکتونها، از شمار بیشتری برخوردارند. تنوع گونههای جانوری هر دو قطب اقیانوس اطلس، کمتر از 100 گونه است که مشخصۀ عرضهای میانی و سرد به شمار میرود و در مناطق گرمسیری حضور ندارند. این گونهها شامل فک مودار، فک خزدار شمالی، نهنگ، شاهماهی، ساردین، ماهی کولی، و بسیاری بیمهرگان مانند صدفها میشوند. نهنگ، لاکپشت دریایی، خرچنگ، کوسه، ماهی پرنده، مرجان، ستارۀ دریایی و رادیولاریا نیز از جانداران نواحی گرمسیری اقیانوس اطلس به شمار میروند. جانوران دریای ساراگاسو خاص و متمایزند. اعماق اقیانوس اطلس نیز غنی از جانورانی چون اسفنجها، مرجانها، خارپوستان، سختپوستان و ماهیها ست.
اقیانوس اطلس در نقشۀ اقتصادی جهان، جایگاه ویژهای دارد. عواملی چون قرارگیری برخی از کشورهای مهم جهان، انتقال بزرگترین تولیدات صنعتی ازطریق آن، وفور مواد خام و منابع تولیدی، عملیات گستردۀ بازرگانی خارجی، و نیز پیشرفت کشتیسازی، ساخت هواپیما و ارتباطات، به اقیانوس اطلس اهمیتی برجسته در اقتصاد جهانی بخشیده است.
پهنـههای عمدۀ ماهیگیری اقیـانوس اطلس ــ که بیـش از نیمـی از تمـام پهنـههای جهـان را شـامل میشود ــ از گذشتههای دور، پربارترین و پراستفادهترین پهنههای تمام اقیانوسها بوده است؛ اما درپی صید بیرویه، برخی از گونههای ماهی این اقیانوس در معرض انقراض قرار گرفت. درحالیکه در نیمۀ سدۀ 20 م میزان جهانی صید ماهی به شدت افزایش یافت، این میزان در اقیانوس اطلس تا حدودی ثابت ماند. ازاینرو، سهم اقیانوس اطلس از مجموع صید دریایی جهان، از بیش از نیمی در دهۀ 1950 م به 5/ 1 در اوایل سدۀ 21 م کاهش یافت. عمدهترین بخش صید اقیانوس اطلس شامل ماهی میشود. صید بیمهرگان، بهویژه نرمتنان و سختپوستان و همچنین نهنگها، فکها و شیرماهیها اهمیت اندکی دارد. صنایع ماهیگیری در شمال شرقی اقیانوس اطلس در دریاهای بارنتس، نروژ، شمال و بالتیک متمرکز شده است. پهنههای بزرگ ماهیگیری کُد، شاهماهی و دیگر گونهها در شمال غربی اقیانوس اطلس و گرندبنکس و در سواحل گرینلند، لابرادور و نووا اسکوشا قرار دارند. در سمت غربی اطلس شاهماهی، و در جنوب شرقی و جنوب غربی آن ساردین بهوفور صید میگردد. نهنگ عمدتاً در آبهای نزدیک قطب جنوب، و فک در یخهای دریای سفید، نروژ و بارنتس صید میشوند. چندین قرارداد بینالمللی ماهیگیری دربارۀ صیادی در حوضۀ اقیانوس اطلس وجود دارد که هدف آنها استخراج منطقی و مؤثر منابع بیولوژیکی اقیانوس براساس به کارگیری اصول علمی برای تغذیۀ صنعت است. بزرگترین کشورهای صیدکننده در این اقیانوس عبارتاند از: نروژ، روسیه، ایالات متحدۀ آمریکا، اسپانیا، ایسلند، بریتانیا، دانمارک، فرانسه و کانادا.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید