صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه ایران / آسیای مرکزی، زبانها و گویشهای /

فهرست مطالب

آسیای مرکزی، زبانها و گویشهای


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 9 خرداد 1399 تاریخچه مقاله

زبانهای ترکی

اقوام ترک‌زبانِ چادرنشین در حدود سدۀ 2 ق‌م از خاستگاهشان، که جایی در مغولستان امروزی بود، به سوی دشتهای آسیای مرکزی سرازیر شدند و در طول سده‌ها، به‌تدریج در مناطق مختلف آن اقامت گزیدند، به‌گونه‌ای‌که اکنون بیشترِ زبانهای رایج در آسیای مرکزی از خانوادۀ زبانهای ترکی است. تنوع زبانها و گویشهای ترکی به اندازه‌ای است که تعیین شمار دقیق آنها تقریباً ناممکن است و نمی‌توان به‌آسانی آنها را طبقه‌بندی کرد (کُرنفیلت، «ترکی و زبانها ... »، 619). 
زبانهای ترکی آسیای مرکزی از 3 دوره گذر کرده‌اند: دورۀ ترکی کهن (از اواسط سدۀ 6 م تا سدۀ 13 م / 7 ق)، دورۀ ترکی میانه (از سدۀ 11 م / 5 ق تا سدۀ 17 م / 11 ق) و دورۀ ترکی نو (از سدۀ 17 م / 11 ق تا کنون). ترکیِ کهنْ زبان رایج در مغولستان کنونی و بخشهایی از آسیای مرکزی بود. گونه‌هایی از این زبان در امپراتوری کُکتورک (550-630 م و 680-745 م)، امپراتوری اویغور (745-840 م) و پادشاهی اویغوریِ قوچو در حوضۀ رود تاریم (از میانۀ سدۀ 9 م / 3 ق تا میانۀ سدۀ 13 م / 7 ق) رایج بود (تکین، 4781). کهن‌ترین آثار بازماندۀ ترکیِ کهن کتیبه‌های اُرخُن و یِنیسِی به خط رونی متعلق به حدود 700 م است (کامری، IV / 187). کتیبه‌های ارخن بر ستونهای یادبود دو شاهـزاده به نامـهای کول ـ تِگین و بیلگه ـ خان در درۀ ارخنِ مغولستان، و کتیبه‌های ینیسی در دره‌ای به همین نام در سیبری یافت شده‌اند (EI1,VIII / 911). کهن‌ترین کتیبۀ اویغوری کهن، به الفبای رونی ترکی، کتیبۀ یادبود یکی از خاقانهای اویغوری (حک‍ 746- 759 م) در شینه ـ اوسو در مغولستان بیرونی است. کتیبۀ دیگری از این نوع، که تنها بخشهایی از تحریر اویغوری آن باقی مانده است، کتیبۀ یادبود خاقان دیگری در قارابالگاسون (قره‌بلغسون) است که احتمالاً از 808 تا 821 م فرمانروایی می‌کرده است. آخرین کتیبه از این نوع در سوجی در مغولستان بیرونی یافت شده است، که احتمالاً به ربع نخست سدۀ 9 م / 3 ق باز‌می‌گردد (کلاوسن، xv). 
اویغوری کهن زبان اداری و ادبی آسیای مرکزی، به‌ویژه در دورۀ قراخانیان در سدۀ 11 م / 5 ق بود (کمبل، II / 1733؛ قس: قرشی، 55). بیشتر آثار بازماندۀ اویغوری کهن دست‌نوشته‌هایی است که کهن‌ترین آنها به سدۀ 8 م / 2 ق باز‌می‌گردد و متأخرترین آنها به سدۀ 14 م / 8 ق تعلق دارد؛ البته به‌استثنای دست‌نوشتۀ بوداییِ سووَرنَپربَهاسه‌سوتره که در سدۀ 18 م / 12 ق استنساخ شده، اما مسلماً تاریخ تألیف آن بسیار کهن‌تر بوده است. دست‌نوشته‌ای که به اواخر سدۀ 14 م / 8 ق تعلق دارد، لغت‌نامه‌ای چینی ـ اویغوری است که گروهی از دانشمندان چینی فراهم آورده بودند. دست‌نوشته‌های اویغوری کهن را می‌توان به دو دستۀ کلی غیردینی و دینی تقسیم کرد. دست‌نوشته‌های غیردینی به موضوعاتی همچون پزشکی، اخترشناسی، طالع‌بینی، افسونگری، پیشگویی، بازرگانی، مسائل حقوقی و جز آنها می‌پردازند. دست‌نوشته‌های دینی نیز متونی مربوط به مسیحیت نِسطوری (نِستوریوسی)، مانویت و بیش از همه، فرقۀ مَهایانۀ آیین بودایی‌اند (کلاوسن، xv - xvii, xix؛ کمبل، II / 1736). بیشتر دست‌نوشته‌های مانوی در آغاز سدۀ 20 م / 14 ق در ویرانه‌های صومعه‌های مانوی در واحۀ ترفان در ترکستان چین یافت شده‌اند. توبه‌نامه‌ای مانوی نیز در یکی از غارهای هزار بودا در دون‌هوانگ یافت شده است (لیو، 8). 
اویغوریِ کهن هستۀ اصلی زبانهای جَغَتایی و ازبکی را تشکیل می‌دهد ( ایرانیکا، V / 228). مِنگِس (نک‍ : همان، I / 910) اویغوری کهن را عضوی از شاخۀ ترکی مرکزی، و گُلدِن (ص 20) آن را عضوی از شاخۀ درون‌آسیایی (تورکوت) نامیده است. اویغوری کهن در آغاز به الفبای رونیِ ترکی نوشته می‌شد، اما اندکی پس از مانوی‌شدن بُگو، خاقان اویغور، در 762 م، گونه‌ای از خط تحریری سغدی برای نگارش اویغوری کهن استفاده شده است (کمبل، همانجا؛ قریب، 1 / مقدمه، 17، 24). آن دسته از آثار اویغوری کهن که در ترکستان چین یافت شده‌اند، افزون بر خط اویغوری برگرفته از سغدی، به خطوط رونیِ ترکی، مانوی، سریانی و براهمی هم نوشته شده‌اند (EI 1، همانجا). 
زبانهای ترکی میانۀ رایج در آسیای مرکزی عبارت بودند از: 1. قَراخانی، با آثاری از سده‌های 11 تا 13م / 5 تا 7 ق، که معروف‌ترین اثر به این زبان دیوان لغات الترک محمود کاشغری از نیمۀ دوم سدۀ 11 م / 5 ق است؛ 2. ترکی خوارزمی، با آثاری از سدۀ 14 م / 8 ق، که معروف‌ترین اثر به این زبان خسرو و شیرین قطب از میانه‌های سدۀ 14 م / 8 ق است؛ 3. جغتایی، با آثاری از سده‌های 15 و 16 م / 9 و 10 ق، که معروف‌ترین آثار به این زبان اشعار امیر علیشیر نوایی و بابُرنامه است؛ 4. کومان یا قِپچاق، با آثاری از سده‌های 13 تا 16 م / 7 تا 10 ق؛ 5. ترکی سلجوقی، با آثاری از سده‌های 13 تا 15 م / 7 تا 9 ق (تکین، همانجا). 
زبانهای ترکی نو براساس آخرین تقسیم‌بندی، که از آنِ دورفِر (ص 18-19) است، به 7 شاخه تقسیم می‌شوند. بر پایۀ این تقسیم‌بندی، زبانهای ترکی رایج در آسیای مرکزی را می‌توان از یکی از این 4 شاخه دانست: 1. اوغوز (شامل ترکمنی، ترکی خراسانی، ترکی آذری، ترکی عثمانی)، 2. اویغوری (شامل ازبکی، اویغوری)، 3. قپچاق (شامل تاتاریِ کریمه‌ای، قاراقالپاق، قرقیزی، قزاقی، باشکیر، تاتاری، کاراچای ـ بالکار)، 4. چوواش (نک‍ : ایرانیکا، III / 245, V / 226). 
بر اساس تقسیم‌بندی مهم دیگر، که از آنِ کامری (IV / 188) است، زبانهای ترکی رایج در آسیای مرکزی به این شاخه‌ها تعلق دارند: 1. ترکی شرقی یا قارلیق (شامل ازبکی، اویغوری)؛ 2. ترکی جنوبی یا جنوب غربی یا اوغوز (شامل تاتاری کریمه‌ای، ترکمنی، ترکی خراسانی، ترکی آذری، ترکی عثمانی)؛ 3. ترکی غربی یا قِپچاق، دارای زیرشاخه‌های قپچاق ـ کومان (شامل زبان کاراچای ـ بالکار)، قپچاق ـ بلغار (شامل باشکیر، تاتاری)، و قپچاق ـ نُغای یا آرالی ـ خزری یا ترکی مرکزی (شامل قاراقالپاق، قزاقی، قرقیزی)؛ 4. بلغار (شامل زبان چوواش) (نک‍ : لیووین، 110؛ نیز برای تقسیم‌بندیهای مهم دیگر، نک‍ : ایرانیکا، I / 910-911؛ بریتانیکا، XXII / 693؛ تکین، 4783؛ روهلن، I / 128-133؛ کامری، همانجا؛ کلاوسن، xxvii؛ کمبل، II / 1687-1688؛ گلدن، 20-25؛ برای فهرست کامل‌تری از زبانها و گویشهای ترکی، شمار تقریبی سخنگویان و مکان رواج هر یک، نک‍ : کامری، IV / 188-190). 
سخنگویان زبان ازبکی را افزون بر ازبکستان، به‌ ترتیبِ شمار سخنگویان، در تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان و شمال افغانستان می‌توان یافت (نک‍ : ایرانیکا،V / 227؛ اینگام، 46؛ کلارک، 4867). ازبکی سخنگویانی نیز در سین‌کیانگ چین دارد (شوبری، 1). زبان ادبی ازبکی بر پایۀ گویشهای ازبکی جنوبی بنا نهاده شده است که در شهرهایی چون تاشکند، سمرقند و بخارا رایج‌اند. گویشهای ازبکی این شهرها، تحت تأثیر فارسی، «هماهنگی مصوتها» را، که یکی از ویژگیهای مهم آوایی زبانهای ترکی است، از دست داده‌اند (همو، 3). 
زبان قزاقی در قزاقستان، و سپس، به ‌ترتیب شمار سخنگویان، در ازبکستان، ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان رایج است. همچنین، در 1992 م، 9 / 5٪ از جمعیت 300‘156‘2تنی جمهوری مغولستان در شمال غربی این کشور، قزاقی‌زبان بوده است (نک‍ : ایرانیکا، همانجا؛ «مغولستان ... »، 2523). 
مرکز اصلی رواج زبان ترکمنی، ترکمنستان است، اما سخنگویان این زبان را می‌توان در جمهوریهای ازبکستان، تاجیکستان، ایران و افغانستان نیز یافت (نک‍ : کمبل، II / 1395؛ کامری، IV / 190؛ اینگام، همانجا). ترکمنهای ایران از 4 طایفۀ تکه، گوگلان، نخورلی و یموت‌اند (گُلی، 239) و بیشتر آنان در استانهای مازندران، گلستان و خراسان شمالی، به‌ویژه در شهرهای گنبد کاووس، بندر ترکمن و درگز زندگی می‌کنند (نک‍ : ایرانیکا، همانجا). 
زبان قرقیزی در قرقیزستان و سپس، به‌ترتیب شمار سخنگویان، در ازبکستان، تاجیکستان و قزاقستان رایج است. شمار اندکی قرقیزی‌زبان نیز در استان سین‌کیانگ چین و افغانستان زندگی می‌کنند (هربرت، 1). گویشهای قرقیزی را به 3 گروه شمالی، جنوب شرقی و جنوب غربی تقسیم کرده‌اند که گویشهای جنوب غربی بسیار تحت تأثیر زبانهای ایرانی بوده‌اند (حاتمی، 229). 
ترک‌زبانانی که در آسیای مرکزی به زبانهایی جز ازبکی، قزاقی، ترکمنی یا قرقیزی سخن می‌گویند، غالباً مهاجرانی‌اند که در گذشته‌های دور یا نزدیک، به‌اسباب گوناگون به این مناطق آمده‌اند؛ برای نمونه، تاتاری کریمه‌ای، چنان‌که از نامش پیدا ست، پیش از جنگ جهانی دوم، زبان صدها هزار تن در شبه‌جزیرۀ کریمه در اوکراین کنونی بود. پس از اشغال دوبارۀ کریمه به‌دست نیروهای شوروی در خلال جنگ جهانی دوم، همۀ جمعیت کریمه به‌بهانۀ همکاری با آلمانیها به جمهوریهای آسیای مرکزی کوچانده شدند (پوپ، 44). 
مـرکز اصلی رواج تـرکی خـراسانی ــ کـه گـاه قوچانی نیز خوانده می‌شود ــ شمال خراسان، به‌ویژه شهرهای اسفراین، بجنورد، درگز، سبزوار، شیروان، قوچان، کلات نادری و نیشابور است، اما این زبان سخنگویانی نیز در جمهوری ترکمنستان و شمال غرب افغانستان دارد ( ایرانیکا، III / 245؛ اینگام، همانجا). 
بیشتر سخنگویان زبان قاراقالپاق در جنوب دریاچۀ آرال در ازبکستان، در دلتای رود آمودریا (جیحون) و مناطق پیرامون آن، یافت می‌شوند. آنچه باید دربارۀ زبانی که اکنون اویغوری خوانده می‌شود، دانست، این است که این زبان بازماندۀ اویغوری کهن نیست. این زبان را پیش از انقلاب 1917 م روسیه، تارانچی می‌نامیدند ( ایرانیکا، V / 227؛ بریتانیکا، XII / 108)؛ اما در 1921 م بـه نام اویغوری خوانده شد (GSE, XXVI / 553؛ نیز نک‍ : آکینر، 420؛ کمبل، II / 1733). اویغوری افزون بر ناحیۀ خودمختار اویغوری استان سین‌کیانگ چین، به‌ترتیبِ شمار سخنگویان، در قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و افغانستان رایج است (نک‍ : ایرانیکا، همانجا). این زبان 3 گونۀ اصلی دارد: 1. شمال غربی یا مرکزی، 2. شرقی یا لُپ‌نُر، 3. جنوبی یا هاتانگ. گویش شمال غربی 10 زیرشاخه دارد و از آن میان، زیرشاخۀ ایلی پایۀ زبان ادبی اویغوری به‌شمار می‌رود (GSE، همانجا؛ قس: قرشی، 56). گونۀ ادبی این زبان در چین، اورومچی نامیده می‌شود (کامری، همانجا). 
در آغاز از خط عربی برای نگارش زبان ازبکی استفاده می‌شد، اما در اواخر دهۀ 1920 م گونه‌ای از خط لاتین جایگزین آن شد و سرانجام، از 1940 م، خط سیریلیک برای نوشتن این زبان به‌کار رفت (شوبری، 4). در نتیجۀ ورود اسلام به آسیای مرکزی، مدتی خط عربی جایگزین خط اویغوری نیز شد، اما خط اویغوری دوباره احیا شد و تا نیمۀ دوم سدۀ 17 م / 11 ق کاربرد داشت (گاور، 127- 128؛ نیز نک‍ : GSE, XXVI / 554). اکنون اویغوری‌زبانان چین خط عربی را با پاره‌ای تغییرات به‌کار می‌برند (کمبل، بریتانیکا، همانجاها؛ نیز نک‍ : GSE, XXVI / 553)، اما اویغوری‌زبانهای ساکن در جمهوریهای بازمانده از شوروی سابق از خط سیریلیک استفاده می‌کنند (کمبل، همانجا). در فاصلۀ سالهای 1930 تا 1947 م، گونه‌ای از خط لاتین برای نگارش اویغوری نو به کار گرفته می‌شد (آکینر، همانجا). در چین نیز برای نوشتن این زبان، گونه‌ای از خط لاتین از 1960 م معمول شده است (کاتسنر، 231؛ نیز نک‍ : کامری، IV / 188). 

ترکمنهای ایران هنوز برای نگارش زبان خویش از خط عربی استفاده می‌کنند، اما ترکمنهای آسیای مرکزی از 1929 م گونه‌ای از خط لاتین را به‌کار بردند که پس از 3 بار تغییر، سرانجام در 1940 م جای خود را به خط سیریلیک داد (بیگدلی، 318؛ نیز نک‍ : کمبل، II / 1697؛ گرت، 125). در 1995 م، رئیس‌جمهور ترکمنستان رسماً «الفبای تازه» را بر پایۀ الفبای لاتین، برای نگارش این زبان معرفی کرد (همانجا). 
برای نگارش قرقیزی، در 1924 م خطی برگرفته از عربی استفاده می‌شد، اما در 1928 م، خطی برگرفته از لاتین جای آن را گرفت. قرقیزی‌زبانان از 1940 م برای نگارش زبان خویش گونه‌ای از خط سیریلیک را به کار می‌برند (هربرت، 1). از 1940 م، دیگر ترک‌زبانان جمهوریهای شوروی سابق نیز از خط سیریلیک استفاده می‌کنند (حاتمی، 223، 228-230؛ کرنفیلت، «ترکی»، 192؛ کمبل، II / 1691). 

زبانهای هندواروپایی

آنچه اکنون تحت عنوان خانوادۀ زبانهای هندواروپایی شناخته می‌شود، مجموعۀ بازماندگان زبانی واحد به نام هندواروپاییِ آغازین است که سخنگویان آن حدوداً در فاصلۀ سالهای 4500-3600 ق م می‌زیستند (پارپولا، «از گویشها ... »، 79). خاستگاه هندواروپاییان احتمالاً دشتهای جنوب روسیه، در شرق رود دنیِپر، شمال قفقاز و غرب رشته‌کوههای اورال بوده است. گروههایی از هندواروپاییان در حدود 4000 تا 3500 ق‌م به سوی غرب سرازیر شدند و در فاصلۀ سالهای 3500 و3000 ق‌م منطقۀ گسترده‌ای را تا شرق اروپای مرکزی به اشغال خود درآوردند و سرانجام به یونان، غرب آسیای صغیر و شرق مدیترانه گام نهادند (نک‍ : ملوری، 143-145). خانوادۀ زبانهای هندواروپایی 10 شاخۀ اصلی را در بر می‌گیرد (در این باره، نک‍ : فرتسان، 154-399)؛ از آن میان، زبانهای هندواروپایی رایج در جمهوریهای آسیای مرکزی به 6 شاخه تعلق دارند که عبارت‌اند از: 1. آریایی، 2. بالتی ـ اسلاوی، 3. ژرمنی، 4. ایتالیک، 5. ارمنی، 6. یونانی. 

1. آریایی

آریاییان گروهی از مهاجران هندواروپایی در دشتهای آسیای مرکزی بودند که پس از حدود 1900 ق‌م به دو گروه بزرگ «ایرانی» و «هندوآریایی» تقسیم شدند (پارپولا، «ایرانیان ... »، 241). زبانهای ایرانی‌ای که پیش از این دربارۀ آنها سخن گفته شد، در واقع زیرشاخه‌ای از زبانهای آریایی‌اند. 
گروهی از هندواروپاییان در فاصلۀ سالهای 1700 و 1200 ق‌م (ماسیکا، 37)، با گذر از رشته‌کوههای هندوکش در شمال افغانستان کنونی، به شمال غربی هندوستان (پنجاب و نواحی مجاور آن) رفتند و سپس به‌تدریج، مناطق شرقی و جنوبی شبه‌قارۀ هند را نیز به تصرف خود درآوردند. زبان رومَنی، از زبانهای کولیان، تنها زبان هندوآریایی است که بر پایۀ سرشماری 1989 م، سخنگویانی در ازبکستان و قزاقستان داشته است («اطلس»، 236). 

2. بالتی ـ اسلاوی

این شاخه خود به دو زیرشاخۀ بالتی و اسلاوی تقسیم می‌شود. تنها زبان بالتی که بر پایۀ سرشماری 1989 م، سخنگویانی در قزاقستان داشته، لیتوانیایی است (همانجا). زبانهای اسلاوی را به 3 زیرشاخۀ جنوبی، غربی و شرقی تقسیم می‌کنند. از زیرشاخۀ اسلاویِ جنوبی، بلغاری در قزاقستان؛ از زیرشاخۀ اسلاویِ غربی، لهستانی در قزاقستان؛ و از زیرشاخۀ اسلاویِ شرقی، اوکراینی، بِلاروسی و روسی در همۀ جمهوریهای آسیای مرکزی سخنگویانی داشته‌اند (همان، 235-236). زبان روسی در واقع زبان میانجی میان همۀ کشورهای بازمانده از اتحاد شوروی سابق است. این زبان به خط سیریلیک نوشته می‌شود که براساس خط یونانی ساخته شده، و در حدود سدۀ 12 م / 6 ق جایگزین خط گلاگولیتیک شده است (ساسکس، 351). 

3. ژرمنی

زبانهای آلمانی و ییدیش، از شاخۀ ژرمنی غربی، که در آسیای مرکزی سخنگویانی داشته‌اند («اطلس»، همانجا). زبان ییدیش در میان یهودیان رایج است؛ از‌این‌رو، آن را زبان آلمانی ـ یهودی نیز می‌نامند. این زبان به خط عبری نوشته می‌شود (نک‍ : لوید، 75). 

4. ایتالیک

مهم‌ترین عضو شاخۀ ایتالیکْ زبان لاتین است. یکی از بازماندگان زبان لاتین، به نام مُلداویایی یا ملدوان، سخنگویانی در قزاقستان دارد («اطلس»، 236). 

5. ارمنی

زبان ارمنی شاخه‌ای مستقل از زبانهای هندواروپایی است. فراوانی واژه‌های دخیل ایرانی در زبان ارمنی به‌اندازه‌ای است که پیش‌تر، آن را عضوی از شاخۀ زبانهای ایرانی به‌شمار می‌آوردند (بالدی، 42). هوبشمان، زبان‌شناس آلمانی، در 1875 م ثابت کرد که ارمنی را باید شاخه‌ای مستقل از زبانهای هندواروپایی به‌شمار آورد (آرلوتو، 105). این زبان سخنگویانی در همۀ جمهوریهای آسیای مرکزی داشته است («اطلس»، 235-236). 

6. یونانی

زبان یونانی نیز شاخه‌ای مستقل از زبانهای هندواروپایی است. این زبان سخنگویانی در ازبکستان، قرقیزستان و قزاقستان داشته است (همانجا). 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: