صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه تهران بزرگ / حسینیه ارشاد /

فهرست مطالب

حسینیه ارشاد


آخرین بروز رسانی : دوشنبه 4 اسفند 1399 تاریخچه مقاله

همکاری گستردۀ علی شریعتی با مؤسسان حسینیۀ ارشاد که با استقبال جوانان، به‌ویژه دانشجویان داخل و خارج کشور روبه‌رو شده بود، سبب شد که نوارهای گردآوری‌شده از سخنرانیهای علی شریعتی در حسینیۀ ارشاد به صورت جزوه و کتاب منتشر گردد. شمار قابل ملاحظه‌ای از این کتابها به سوریه و لبنان ارسال می‌شد که برخی از آنها به وسیلۀ امام موسى صدر و مصطفى چمران از فارسی به عربی ترجمه گردید. آثار مرتضى مطهری و نوارهای سخنرانیها و آثار چاپ‌شدۀ علی شریعتی، چه از طریق مسافر و چه از مرکز پخش مستقر در لبنان، به نجف اشرف و به دست امام خمینی نیز رسیده بود و اغلب سخنرانیهای علی شریعتی، توسط حجت‌الاسلام محمود دعایی از برنامۀ «روحانیت مبارز» در رادیو بغداد پخش می‌شد (میناچی، تاریخچه، 390-391). 
پس از انتشار کتاب محمد (ص)، خاتم پیامبران در 1347 ش، مقاله‌های شریعتی، به‌ویژه مقالۀ «از هجرت تا رحلت» موجب بروز نارضایتی شدید در میان روحانیان سنتی گردید. اختلافهای شریعتی و مخالفانش به کشمکشهای میان شیعه و سنی مربوط می‌شد و به زمان پیامبر اسلام (ص) و خلفای راشدین برمی‌گشت. مخالفان وی ازجمله سید مرتضى جزایری و لنکرانی جزوه‌ای پنج‌صفحه‌ای تهیه کردند و به 4 مورد اشاره نمودند. در این جزوه بیش از هر چیز به روایتی که شریعتی از رضایت پیامبر اسلام (ص) به امامت ابوبکر در نماز جماعت در آخرین ساعات عمرش نقل کرده بود، حمله شده بود؛ ثانیاً، در جزوه به بخشهایی از مقالۀ شریعتی اشاره شده بود که در آنها از ابوبکر و عمر تصویر مثبت و خوش‌آمدی ترسیم شده بود. 
نویسندگان جزوه از ترتیب اسامی موجود در این فهرست به این نتیجه رسیده بودند که از نظر شریعتی، شأن و مقام ابوبکر از همه برتر، و حضرت علی (ع) از همه پایین‌تر است. مخالفان در این جزوه نوشته بودند که مشکل واقعی حسینیۀ ارشاد صرفاً این نیست که «وهابی‌گری و سنی‌گری را ترویج ... ، به مبانی و اصول تشیع حمله ... یا مفاسدی نظیر رقصیدن و ارتباط جنسی میان زن و مرد را تبلیغ می‌کند»، بلکه مشکل اصلی اینجا ست که این مؤسسه «همه نوع لامذهبی و لاادری‌گری را اشاعه داده است». آنها نام «یزیدیۀ اضلال» را برای حسینیۀ ارشاد انتخاب کرده بودند، اصطلاحی که گویا از سوی مرتضى جزایری ساخته شده بود. 
مطهری درصدد برآمد در مقابل تبلیغات روزافزون بر ضد حسینیۀ ارشاد و شریعتی، به رد شایعات و تهمتهایی نظیر وهابی‌گری و سنی‌گری بپردازد. به همین منظور، در 31 مرداد 1348 دو ماه پس از ممنوع شدن علی شریعتی از سخنرانی در مجامع عمومی، اعضای هیئت مدیره تصمیم گرفتند که در چاپ دوم نخستین جلد محمد (ص) خاتم پیامبران، مقدمه‌ای روشنگر بگنجانند، اما بهتر دانستند که شریعتی خود به تبیین موضوع بپردازد و با استدلالهای خود به انتقادات مخالفان پاسخ دهد (رهنما، 342-345). 
از آغاز سال 1348 تا پایان سال 1349 ش، انتخاب سخنران و اعضای هیئت علمی حسینیۀ ارشاد زیر نظر شهید مرتضى مطهری بود. در این سالها آیت‌الله مرتضى مطهری 49 جلسه، محمدتقی شریعتی 36 جلسه، علی شریعتی 24 جلسه، صدرالدین بلاغی 19 جلسه، و حجت‌الاسلام علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی 15 جلسه در حسینیۀ ارشاد سخنرانی کردند. همچنین حجت‌الاسلام علی خامنه‌ای، آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی، علی دوانی، حجت‌الاسلام محمد بهشتی، محیط طباطبایی، مرتضى شبستری، جلال‌الدین همایی و جعفر شهیدی از دیگر سخنرانان آنجا بودند (میناچی، تاریخچه، 53-55). 
از 1347 تا 1350 ش مسئولان حسینیۀ ارشاد برای برقراری ارتباط نزدیک‌تر با دانشجویان خارج از کشور و کمک‌رسانی به مبارزان مسلمان فلسطینی و معرفی آنان به مسلمانان جهان، تصمیم گرفتند در سفرهای حج به تبلیغ حسینیۀ ارشاد بپردازند؛ اما به‌سبب آنکه در کاروانهای حج اعزامی از طرف سازمان اوقاف، تعدادی مأمور ساواک مراقب حجاج بودند، امکان هیچ‌گونه فعالیتی وجود نداشت. بنابراین، حسینیۀ ارشاد از 1347 ش مستقلاً یک کاروان حج راه‌اندازی کرد، و از آن طریق با انتخاب زوار آشنا و مورد اطمینان خود، در مدینه، مکه، عرفات و مشعر با دانشجویان خارج از کشور و مبارزان فلسطینی، ملاقات کرد تا ضمن مبادلۀ مطالب و کتابها و برقراری جلسه‌های بحث و سخنرانی، آنان را با حسینیۀ ارشاد بیشتر آشنا سازد. برگزاری مراسم حج تمتع با همکاری شهید مرتضى مطهری، محمدتقی شریعتی، علی شریعتی، صدرالدین بلاغی، عبدالله نورانی و غلامرضا سعیدی صورت می‌گرفت (همان، 69-71). 
در آغاز سال 1350 ش، فعالیتهای حسینیه به دو بخش تقسیم شد: بخش تبلیغات، که مرتضى مطهری امور آن را به علی شریعتی واگذار کرد؛ و بخش تحقیقات، که خود آن را اداره می‌کرد. مطهری از رضا اصفهانی، محمدتقی شریعتی، حجت‌الاسلام جواد معادیخواه و امیر نجف‌آبادی برای کارهای تحقیقاتی و راه‌اندازی نشریات و کتابها، زیر نظر خود دعوت به همکاری کرد (همان، 55، 63). در این دوره کتابهای عدل الٰهی، جاذبه و دافعۀ علی (ع)، وحی و نبوت، و حجاب به چاپ رسید (همانجا). 
روند فعالیتهای حسینیۀ ارشاد که رفته‌رفته جنبه‌های سیاسی آن روشن‌تر می‌شد، حساسیت ساواک را به صورتی روزافزون برمی‌انگیخت. جهت‌گیریهای سیاسی و ضد رژیم سخنرانان که گاه صریح و گاه در لفافه بیان می‌شد، بر انبوه مخاطبان می‌افزود و ناگزیر دامنۀ مراقبتهای ساواک نیز افزایش می‌یافت. از سوی دیگر، برخی از روحانیان با نظریه‌های ارائه شده از سوی علی شریعتی مخالف بودند. این مخالفتها تنشهایی را در حسینیه به وجود آورده بود؛ ازاین‌رو، جلسه‌هایی دربارۀ تعیین تکلیف سخنرانان و نحوۀ انتخاب آنان تشکیل شد. همچنین جلسه‌های فوق‌العاده‌ای مرکب از هیئت مدیره و 6 تن از مشاوران اصلی و مشاوران روحانی و غیرروحانی تشکیل گردید و در آنجا پیشنهاد شد که کسانی چون حجت‌الاسلام محمد بهشتی، محمدجواد باهنر، آیت‌الله مرتضى عسگری، حجت‌الاسلام علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد امامی کاشانی و محمدرضا مهدوی کنی برای مشاوره دربارۀ مسائل حسینیۀ ارشاد حضور داشته باشند. بااین‌حال، رابطۀ مرتضى مطهری به جهت اختلاف نظر در چگونگی ادارۀ حسینیۀ ارشاد با اعضای هیئت مدیره در 1349 ش تیره شده بود (همان، 8 بب‍‌ ). 
آن دسته از روحانیانی که با حسینیۀ ارشاد مخالف بودند، هیئتی را به نجف نزد امام خمینی (ره) فرستادند تا ایشان فتوایی بر ضد علی شریعتی صادر کنند، اما موفق نشدند (یاوری، 390). 
موضع‌گیری روحانیان بر ضد حسینیۀ ارشاد، اختلافات درون هیئت مدیره را شدت بخشید و مرتضى مطهری از اینکه به‌رغم مسئولیتش در جریان برخی از تصمیمات شرکت نداشت، ناخشنود بود. در این میان، گروهی از روحانیان از مرتضى مطهری خواستند که با علی شریعتی گفت‌وگو کند تا شاید اوضاع آرام شود و حسینیۀ ارشاد بتواند با آسودگی به فعالیتهای خود ادامه دهد (حسینیه، نه ـ ده). بیشتر این اختلافات بر سر ادامه یا قطع فعالیتهای علی شریعتی در حسینیۀ ارشاد بود (میناچی، مصاحبه). 
به گفتۀ آیت‌الله علی خامنه‌ای در تابستان 1349 ش در مشهد، دربارۀ مسائل پیش‌آمده در حسینیۀ ارشاد جلسه‌هایی با حضور مرتضى مطهری، محمدتقی شریعتی و علی شریعتی برگزار شد، اما این گفت‌وگوها راه به جایی نبرد. مرتضى مطهری خواهان تغییراتی در ساختار اداری و مدیریتی حسینیۀ ارشاد بود، اما مقاومتهایی که در برابر خواست او صورت می‌گرفت، مانع از این تغییرات بود. با رایزنیهایی که به عمل آمد، «هیئت تعیین ضوابط» برای سخنرانان ایجاد گردید، اما تشکیل این هیئت نه‌تنها از مشکلات نکاست، بلکه آن را افزون‌تر ساخت. اختلافات به وجود آمده در حسینیۀ ارشاد نگرانیهایی را برای گردانندگان حسینیۀ ارشاد ایجاد کرده بود. محمدتقی فلسفی معتقد بود که این موضوع باید از راه مسالمت‌آمیز بین روحانیان و گردانندگان حسینیه حل شود و به روحانیان توصیه می‌کرد که حتی‌الامکان با حسینیه مخالفت علنی نکنند، زیرا ممکن بود دولت از این موقعیت به نفع خود استفاده کند و طرفین متخاصم را به نحو غیرمستقیم به جان یکدیگر بیندازد (حسینیه، همانجا، نیز، 221). 
بدین‌ترتیب، مرتضى مطهری از اسفند 1350 رابطۀ خود را با حسینیه به کلی قطع کرد و پایگاه فعالیتهای خود را به مسجد الجواد (ع) انتقال داد. با رفتن او از حسینیۀ ارشاد، دیگر روحانیان که از یاران و دوستان وی بودند نیز به‌تدریج حسینیه را ترک کردند و به مسجد الجواد (ع) روی آوردند. علی شریعتی با سخنرانیها و تدریس در کلاسهای تاریخ ادیان، تقریباً به محور اصلی حسینیۀ ارشاد بدل شده بود؛ اما در این دوره شخصیتهایی چون مرتضى شبستری، عباس زریاب خویی، اسماعیل رضوانی، صدرالدین بلاغی، کاظم سامی، حسن الامین و خانم کاتوزیان در حسینیۀ ارشاد سخنرانی داشتند (همان، ده ـ یازده؛ میناچی، تاریخچه، 55-57). 
اوج فعالیتهای فرهنگی علی شریعتی در حسینیۀ ارشاد، مقارن با حوادث 1350 ش، یعنی آغاز حرکات مسلحانۀ چریکی شهری و کوهستانی، و درگیریهای سیاهکل در 1349 ش در جنگلهای شمال کشور بود. البته کار مبارزان چپ با نهضتی که علی شریعتی در محیطهای دانشگاهی آغاز کرده بود، جدی نبود، اما اطلاع یافتن از دیدگاه جوانان مسلمان انقلابی که سازمانی مسلحانه برای براندازی نظام سلطنتی بنیادگذاری کرده بودند، نسبت به شریعتی و تلاشهای گستردۀ فرهنگی او، همچنین دیدگاه شریعتی، نسبت به آن افراد و سازمانها، برای شناخت جریانات سیاسی آن دوران، دارای اهمیتی قابل توجه است. از سوی دیگر، حسینیۀ ارشاد برای دولت دامگاه مناسبی بود، زیرا افرادِ دارای گرایشهای مذهبی را هم شناسایی می‌کرد. کنشگران فعالیتهای مسلحانه در آغاز با بی‌اعتمادی و بدبینی به حسینیۀ ارشاد و علی شریعتی می‌نگریستند و به گمان آنان، فعالیتهای حسینیۀ ارشاد باعث می‌شد که جوانان از کنشهای انقلابی و مسلحانه دور شوند (بازرگان، 55-56، 141، 142؛ رهنما، 374؛ حسینیه، یازده). 
اما حسینیۀ ارشاد به پایگاهی شایسته بدل شده بود. مخاطبانی که شریعتی در دوران بازگشت خود با آنان سخن می‌گفت، در مورد اتخاذ راه حلهای سیاسی و اجتماعی، به مراتب انقلابی‌تر و سیاسی‌تر از گذشته عمل می‌کردند. جوانان سیاست‌گرا که فعالیتهای مسلحانه را می‌ستودند، با توزیع اعلامیه و سردادن شعارهایی به نفع زندانیان سیاسی و سازمانهای چریکی در تالار حسینیۀ ارشاد، ساواک را به‌شدت برانگیختند. ازاین‌رو، ساواک بر هیئت مدیرۀ حسینیۀ ارشاد فشار وارد می‌آورد. اوج‌گیری فعالیتهای مسلحانه در آن روزها، حسینیۀ ارشاد را نیز به مکانی برای سربازگیری سازمانهای چریکی بدل کرده بود و البته علی شریعتی نیز در سخنان خویش در لفافه فعالیتهای مسلحانه را می‌ستود. 
ساواک که می‌دید در بیان دستگیرشدگان مذهبی، آموزه‌های علی شریعتی نقش بسزایی دارد، تعطیل کردن حسینیۀ ارشاد را در دستور کار خود قرار داد و در 26 آبان 1351، شهربانی شمیرانات این دستور را به ناصر میناچی‌مقدم اطلاع داد و در همان روز محمد همایون و بسیاری از دانشجویان و استادان بازداشت شدند. علی شریعتی که موفق به فرار شده بود، برای آزادسازی پدرش که او را به گروگان گرفته بودند، خود را تسلیم کرد و مدت 18 ماه در زندان به سر برد (همانجا، نیز 322؛ یاوری، 393). 
آزادی غیرمنتظرۀ شریعتی در 29 اسفند 1353 موجب بروز ابهاماتی در مورد انگیزه‌های رژیم از این اقدام شده است. محمدرضا شاه در 14 اسفند 1353 به الجزایر رفت و گویا در جریان همین سفر، عبدالعزیز بوتفلیقه، وزیر امور خارجۀ آن کشور، از طرف بومدین، رئیس‌جمهور الجزایر، از محمدرضا شاه خواسته بود دستور آزادی شریعتی را صادر کند. گویا شاه به‌سبب نقش سرنوشت‌سازی که الجزایریها در مذاکرات صلح ایران و عراق ایفا کرده بودند، این درخواست را پذیرفته بود. از لحاظ زمانی این روایت صحیح می‌نماید، زیرا شاه در 17 اسفند به ایران بازگشت و شریعتی هم در 29 اسفند از زندان آزاد شد (رهنما، 479). 
پس از بسته شدن حسینیۀ ارشاد، حکومت تصمیم گرفت حسینیه را زیر نظر ادارۀ اوقاف ببرد، اما چون این حسینیه در ادارۀ ثبت شرکتها ثبت قانونی شده بود، نتوانستند این کار را انجام دهند (فاتحی، 15). 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حسینیۀ ارشاد در 16 فروردین 1358 بازگشایی شد و به فعالیت پرداخت و سخنرانیهایی از طرف گروههای مختلف، مخصوصاً روحانیان مستقل از نظام و جریان روشن‌فکری دینی در آنجا انجام گرفت. ناصر میناچی‌مقدم که تنها یار اولیۀ حسینیه بود، مدیریت آن را برعهده گرفت. او تاکنون (1389 ش) جز وقفه‌ای که به‌سبب تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت موقت مهدی بازرگان پیش آمد، مدیریت حسینیه را برعهده داشته است. 
حسینیۀ ارشاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی محل برگزاری جلسه‌های تدوین پیش‌نویس قانون اساسی بود. از دیگر فعالیتهای این حسینیه آن است که هرساله به پاس خدمات علمی آیت‌الله محمود طالقانی، مهدی بازرگان، علی شریعتی و یدالله سحابی مراسم سالگرد آنها را برگزار می‌کند. 
حضور و فعالیت مهم‌ترین چهره‌های تاریخ انقلاب اسلامی در حسینیۀ ارشاد بر اعتبار تاریخی آن افزود و موجب ثبت آن در فهرست آثار ملی با شمارۀ 857‘10، مورخ 2 بهمن 1382 شد و از آن پس هرگونه ساخت‌وساز در حریم حسینیۀ ارشاد تابع مقررات خاص مربوط به حریم آثار تاریخی است (میناچی، مصاحبه). 

مآخذ

بازرگان، عبدالعلی، خاطراتی از پیشگامان، تهران، 1381 ش؛ حسینیۀ ارشاد به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1383 ش؛ رهنما، علی، مسلمانی در جست‌وجوی ناکجاآباد، ترجمۀ کیومرث قرقلو، تهران، 1381 ش؛ غنی، مهدی، «شریعتی و چالشهای نو و کهنه»، اعتماد، تهران، 1388 ش، ضمیمۀ شم‍ 105‘2؛ فاتحی، مهدی، «گفت‌وگو با دکتر ناصر میناچی به مناسبت سالگرد بستن حسینیۀ ارشاد»، همان، ضمیمۀ شم‍ 108‘2؛ میناچی‌مقدم، ناصر، تاریخچۀ حسینیۀ ارشاد، تهران، 1384 ش؛ همو (مدیر حسینیۀ ارشاد)، مصاحبه با مؤلف، 1389 ش؛ یاوری دلانکور، نوشین، «حسینیۀ ارشاد، دشنۀ اسلام در قلب تهران پهلوی»، تهران، پایتخت دویست‌ساله، به کوشش شهریار عدل و برنار اورکاد، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم و دیگران، تهران، 1375 ش. 

شیوا جعفری
 

صفحه 1 از3

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: