آذر کیوان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 13 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237369/آذر-کیوان
جمعه 5 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
اما شخص سومی که مؤلف این کتاب شناخته شده، میرذوالفقار اردستانی معروف به «ملاموبد» یا «موبدشاه» است که شعر نیز میگفته و «موبد» تخلص داشته و مجموعهای از اشعارش، درحدود 3000 بیت، در «کتابخانۀ عمومی شرقی پتنه» موجود است (عسکری، 85-104). نام او به عنوان نویسندۀ دبستان مذاهب در مآثرالامرا تألیف صمصامالدوله شاهنوازخان (1 / 226-227، 2 / 76، 392) که بخش اصلی آن میان سالهای 1150-1155ق / 1738-1742م نوشته شده، و نیز در مجمعالنفائس سراجالدین علیخان آرزو (ریو، II / 1081) که در 1164ق / 1751م تألیف شده، و سپس مآثرالکرام آزاد بلگرامی (ص 22) و منتخباللطائف رحم علیخان ایمان (ص 179) یاد شده است. نویسندۀ دبستان سالها در کشمیر و پنجاب و گجرات و دکن زندگی کرده بود و طبعاً کسان بسیاری او را میشناختهاند، و شخصی چون صمصامالدوله که زمانی دراز در دکن صاحب مقام بوده و با اهل علم و ارباب قلم معاشرت داشته و کتاب دبستان مذاهب را میخوانده است، باید نام نویسندۀ آن («ذوالفقار اردستانی موبد تخلص») را از سالخوردگان آن ناحیه شنیده باشد. در دبستان مذاهب 15 بیت شعر از همین «موبد» نقل شده است که بیشتر آنها در دیوان او موجود است و قطعهای که به عنوان افتتاحیه در آغاز آن کتاب آمده است (و نام «دبستان» در بیت اول و تخلص «موبد» در بیت آخر آن دیده میشود)، از ساختههای همین «ملاموبد» است و در دیوان او ثبت شده است (عسکری، 90-91). علاوه بر این بخش بزرگی از دیوان «موبد» در ستایش زرتشت و آیین زرتشتی است، و شاعر از توجه و علاقۀ خود به ادیان دیگر سخن میگوید، همۀ ادیان را جلوهگاه یک حقیقت میداند، تقید به ظواهر دین و عبادتهای آمیخته به اغراض دنیوی را مردود میداند، به «دساتیر» و «مهاباد» سوگند یاد میکند، خود را از همۀ کیشها و ملتها بیرون میشمرد (عسکری، 90-104) و اینها همه خصوصیاتی است که با آنچه در دبستان مذاهب دیده میشود توافق تمام دارد. شهرهایی که نامشان در دیوان «موبد» آورده شده ــ از مشهد مقدس در ایران تا سیکاکل در سواحل شرقی هند ــ و همچنین اغلب اسامی اشخاص، همانهایی است که در دبستان نیز آمده است (عسکری، 92). از دبستان مذاهب نسخههای خطی فراوان موجود است و در بسیاری از آنها همین «موبد» مؤلف کتاب شناخته شده است. از آن جمله است نسخهای که سرویلیام اوزلی در سفرنامۀ خود (II / 564) از آن سخن گفته و ویلیام ارسکین نیز بدان اشاره کرده است (ریو، I / 142)؛ نسخهای که ملافیروز، ناشر و مترجم دساتیر به زبان انگلیسی، در دست داشته و بر اساس آن در مؤخرهای که به زبان فارسی بر کتاب دساتیر نوشته از مؤلف دبستان به نام «میرذوالفقار علی» یاد کرده است (دساتیر، 221؛ ریو، همانجا)؛ نسخۀ شمارۀ 25849، Add در موزۀ بریتانیا، که نام مؤلف در آن «میرزا ذوالفقار علیالحسینی المتخلص به موبدشاه» است. این نسخه از روی نسخهای مورخ به سال 1163 یزدگردی (1209ق / 1795م) نوشته شده (ریو، همانجا)؛ نسخۀ کتابخانۀ انجمن آسیایی بنگال، که در آن نام مؤلف «ذوالفقار بک» است (ایوانف، II / 1134)؛ در نسخهای که اسماعیل پاشا، مؤلف ایضاحالمکنون فی ذیل على کشفالظنون دیده است (1 / 442) نام مؤلف «موبدشاه المهتدی» بوده؛ در نسخۀ مکتبة مشرقیة دارالعلومالاسلامیۀ پیشاور از مؤلف به نام «موبدشاه» یاد شده است (مولوی عبدالرحیم، 127)؛ در نسخۀ مورخ 1260ق / 1844م که مؤلف فرهنگ نظام در دست داشته نام مؤلف «میرذوالفقار علی الحسینی المتخلص به هوشیار» بوده است (فرهنگ نظام، 1 / 30)؛ و بالأخره در نسخهای کهنه از سدۀ 11 یا 12ق / 17 یا 18م که در کتابخانۀ گنجبخش اسلامآباد پاکستان نگهداری میشود، نام مؤلف در ضمن این عبارت آمده است: «حکیم فاضل و فرزانۀ کامل محقق دانا مدقق توانا مؤید به تأییدات حضرت یزدانی میرزا ذوالفقار آذر ساسانی متخلص به موبد طوّل عمره» (گنجبخش، 2 / 471). گرچه در اشاراتی که به نام و تخلص این شخص در مراجع مذکور دیده میشود اختلافاتی هست، لیکن از مجموع آنها دانسته میشود که نام وی «ذوالفقار» و تخلصش «موبد» بوده، و تخلص «هوشیار» که در نسخۀ مؤلف فرهنگ نظام نقل شده، بیشک اشتباه کاتب است. این اختلافات نمایانگر شخصیت چندگانۀ اوست که در اشعارش گاهی خود را مسلمان میشمارد:
قرآن که کلام ایزد ارض و سماست آن معجز برگزیده پیغمبر ماست
گاه زرتشتی است و گاه خدایان هندوان را میستاید، در جایی «به یزدان و دساتیر و مهاباد» و «عقل و نفس و چرخ اخترآرا» سوگند یاد میکند و جایی از وحدت وجود دم میزند. در موردی گوید که «شاهراه کشور تحقیق جز الحاد نیست» و باز در جای دیگر کعبه و بتخانه و زمزم و گنگا را تجلیگاه ذات حق میبیند (عسکری، 94-98, 103) و سرانجام حالت خود را چنین وصف میکند:
نـــزد تورانیـان ز ایرانم نزد ایرانیـان نه زیشانـمسنیان شیعهام گمان دارند شیعیان محض نامسلمانم
باتوجه به نکات فوق شگفتآور نیست که مردی از یکسو نامش «میرزا ذوالفقار علی حسینی» باشد و سنیان او را شیعه و شیعیان او را نامسلمان بدانند، و از سوی دیگر به «آذر ساسانی» و «موبد» و «موبدشاه» معروف گردد و از پیروان آذرکیوان بهشمار رود. اینگونه پریشان فکریها و اندیشههای التقاطی و الحادی در آن زمان، خاص این شخص نبوده و از دوران اکبرشاه تا پایان سلطنت شاه جهان نظایر او در هند بسیار بودهاند. در اطراف اکبرشاه چند کس را میشناسیم که در ساختن دین الٰهی او دست داشتند و خود گرچه از لحاظ نام و نسبت مسلمان بودند، لیکن اقوال و افکارشان با اصول اسلامی هیچ سازگار نبود. نویسندۀ دبستان مذاهب نیز چندکس را نام میبرد که «نام مسلمانی» داشتند، ولی از آیینهای سمرادی و اخشی و شیدابی پیروی میکردند (دبستان، 1 / 67، 71، 72). اگر میرزا ذوالفقار اردستانی نویسندۀ دبستان باشد ــ و باتوجه به شواهدی که ذکر شد، دلیل استواری بر نفی آن نمیتوان یافت ــ چنین به نظر میرسد که وی در اصل به خانوادهای از مسلمانان شیعیمذهب ایران تعلق داشته، در کودکی در حلقۀ پیروان آذرکیوان قرار گرفته (و شاید پدر یا ولی و سرپرستش از این گروه بوده)، در دورۀ سلطنت شاهجهان در نواحی مختلف هند به تحقیق در مذاهب رایج و معروف آن روزگار و تألیف کتاب دبستان مذاهب و ترویج آیین آذرکیوانی مشغول بوده، و در 1059ق / 1649م، شاید به سبب سختگیریهایی که نسبت به فرقههای الحادی از طرف علما و متشرعان اعمال میشد، به ناحیۀ دوردست کلنگ در سواحل شرقی هند مهاجرت کرده و تا 1063ق / 1653م در آنجا بوده است. از اشاراتی که در دیوان او به جلوس اورنگزیب، کشته شدن داراشکوه و مرگ شاه جهان آمده است (عسکری، 92)، معلوم میشود که وی تا سال 1077ق / 1666م، یعنی تا هفتمین سال سلطنت اورنگزیب، زنده بوده است.سیاست دینی اورنگزیب مبتنی بر حفظ حدود و موازین شریعت اسلام بود، و برخلاف اکبرشاه و جهانگیر و تا حدودی شاه جهان، در برابر افکار و حرکات الحادی و ارتدادی کمترین تسامح و اغماضی روا نمیداشت. از این روی، در عرصۀ حکومت او نه تنها مجالی برای تبلیغ و ترویج پندارهای آذرکیوانی نبود، بلکه حتى دورترین ارتباط با اینگونه مسلکها امری بسیار خطرناک بود و کیفر مرگ در پی داشت. اینکه در دبستان مذاهب هیچگونه ذکری از نام و نشان نویسندۀ آن دیده نمیشود به ظن قوی از آنروست که او خود (یا یکی از دوستان و همکیشانش) با دقت تمام در کتاب تجدیدنظر کرده و هرگونه اشارۀ صریح و غیرصریح به هویت نویسنده را از آن محو کرده است. شاید دربارۀ کیخسرو اسفندیار، فرزند و خلیفۀ آذرکیوان، نیز در این کتاب مطالبی بوده که به همین ملاحظات و برای حفظ جان او از آن حذف گردیده است، ولی با اینهمه، نام و نشان نویسندۀ این کتاب بر مؤلفان و تذکرهنویسان دورۀ بعد پوشیده نماند، و کسانی چون صمصامالدوله شاهنوازخان، سراجالدین علیخان آرزو و آزاد بلگرامی او را میشناختند و از کتاب او استفاده میکردند.دبستان مذاهب نخستینبار در 1224ق / 1809م به کوشش نذر اشرف در کلکته به چاپ رسید، و پس از آن بارها در هند و در ایران چاپ شده است. آخرین چاپ این کتاب در 1362ش در تهران به کوشش رحیم رضازاده ملک در 2 جلد (جلد اول متن، جلد دوم تعلیقات) با تحقیقات و توضیحات و فهرستهای سودمند انجام شده است. فرانسیس گلادوین تعلیم دبستان را در 1203ق / 1789م به زبان انگلیسی ترجمه و در تحقیقات گوناگون جدید دربارۀ آسیا (ج 1 و 2) در کلکته منتشر کرد، و در 1259ق / 1843م تمامی آن به زبان انگلیسی (نیمۀ اوّل به قلم دیوید شی و نیمۀ دوم به قلم آنتونی ترویر) ترجمه و با مقدمهای مبسوط از ترویر در 3 جلد در پاریس منتشر گردید. این ترجمه بار دیگر در 1319ق / 1901م با مقدمۀ ا. و. و. جکسن، ایرانشناس آمریکایی و حذف قسمتهایی از آن در یک جلد در لندن و نیویورک انتشار یافت. ترجمۀ گجراتی دبستان به قلم موبد فردونجی مرزبان بار اول در 1230ق / 1815م و بار دوم در 1261ق / 1845م در بمبئی به چاپ رسید. 9. رسالهای بینام در خودشناسی، که نویسندۀ آن نیز معلوم نیست، شامل مطالبی مربوط به آرای این گروه. این رساله جزو مجموعهای است که در 1228 یزدگردی برای کتابخانۀ مانکجی لیمجی هاتریا یزدانی تحریر شده و در 1240 یزدگردی (1287ق / 1870م) به انجمن زرتشتیان اهدا شده است (دبستان مذاهب، 2 / 74). 10. فرازستان، از میرزا اسماعیل تویسرکانی. وی ظاهراً در اوایل عمر، زرتشتی بوده و خود را «پرستندۀ اورمزدای بلند» (ص 406) و «پرستندۀ اورمزدای برتر» (ص 409) میخواند، و «هرمز» یا «خان هرمز» نام داشته (صص 409، 410) و «هرمز» تخلص میکرده است (ص 412). در 20 سالگی از تویسرکان به ری آمد و به خدمت شاهزاده جلالالدوله حسین میرزا پیوست، و با او به اصفهان و خراسان رفت. پس از مرگ جلالالدوله در 1283ق / 1866م به ری بازگشت و با مانکجی لیمجی هاتریا، نمایندۀ زرتشتیان هند در تهران، آشنا شد، و به خواهش او کتاب فرازستان را در تاریخ ایران باستان و شاهان و بزرگان آن تصنیف کرد. این کتاب در 7 «تابش»، و هر تابش در 3 «آرش» تنظیم شده است. در این بخشها پس از گفتاری دربارۀ ذات و صفات الٰهی و چگونگی آفرینش جهان (چنانکه در نوشتههای دیگر این گروه دیده میشود) و بیان تاریخ مهابادیان و سلسلههای دیگر دساتیری، ذکر دوران پیشدادیان و کیانیان و کاووسیان و آمدن اسکندر و پادشاهی اشکانیان و ساسانیان میآید و در تابش هفتم از «دانایان چرخۀ واپسین»، چون ابونصر فارابی و ابنسینا و شهابالدین سهروردی و آذرکیوان سخن میرود، و کتاب به «آرش» یا فصلی در باب قیافهشناسی و اخلاق (که کلاً از شارستان چهارچمن اقتباس شده) به پایان میرسد. مطالب فرازستان غالباً از دساتیر و شرح آن و نوشتههای دیگر آذرکیوانی گرفته شده و ترکیبی است از موضوعات تاریخی و اسطورهای، سخنان منسوب به شاهان باستانی ایران، اشعار و اقوال شاعران پارسیزبان چون فردوسی و اسدی و ناصرخسرو و نظامی و سعدی و حافظ. زبان این کتاب بسیار پیچیده و ناهموار است، و چنان به لغات و ترکیبات دساتیری آمیخته است که فهم آن در بیشتر موارد دشوار و گاهی ناممکن مینماید. فرازستان در 1300ق / 1883م (1253 یزدگردی) در تهران به چاپ رسیده است. 11. گلشن فرهنگ، از کیخسرو بن کاوس پارسی. کتابی است در 3 چمن، چمن اول در بیان ظهور زرتشت و احوال نبوت او؛ چمن دوم دربارۀ دساتیر و گزارش بعضی از عقاید و احکام دین پارسیان؛ چمن سوم در ذکر مواعظ و اندرزهای بزرگان پارسی. این کتاب بار اول در 1274ق / 1858م (1227 یزدگردی)، و بار دوم در 1327ق / 1909م هر دوبار در بمبئی به چاپ رسیده است (دبستان مذاهب، 2 / 75). 12. گلچین از نامههای دساتیر، از کیخسرو بن کاوس. نمازهای روزانۀ دساتیری است، و در پایان آن برخی از اشعار کیخسرو بن کاوس نقل شده است. این کتاب در بمبئی (بدون تاریخ) چاپ شده و در اشعار پایان آن تاریخهای 1237 و 1253 یزدگردی دیده میشود (دبستان مذاهب، 2 / 75).13. رسالهای بیعنوان دربارۀ هویت نویسندۀ دبستان مذاهب، از کیخسرو بن کاوس. نویسنده در این رساله کوشیده است تا اثبات کند که کیخسرو اسفندیار (پسر آذرکیوان) مؤلف دبستان مذاهب است. این رساله در حدود سال 1272ق / 1856م نوشته شده و جزو مجموعهای است که در 1275ق / 1859م (1228 یزدگردی) برای کتابخانۀ مانکجی لیمجی هاتریا نوشته شده و اکنون در کتابخانۀ مؤسسۀ خاورشناسی کاما در بمبئی نگهداری میشود (دبستان مذاهب، 2 / 74).14. مقولات بهمنی، به زبان گجراتی. از دستور ملاکاوس بن رستم، که آن را در 1157 یزدگردی (1204ق / 1790م) به دستور وادیا بهمنجی نوروجی نوشت. این کتاب گفتوگویی است در موضوعات عرفانی که میان گرشاسپ، نیای رستم، و مردی به نام بهمن میگذرد و در ضمن آن از آذرکیوان و پیروان او و کتب آذرکیوانی نیز سخن میرود (اینکه جیوانجی جمشیدجی مودی عنوان کتاب را «ماکولات بهمنی» خوانده است درست نیست). مقولات بهمنی در 1258ق / 1842م به کوشش فریدونجی مرزبانجی در بمبئی طبع شده است (مودی، «موبد پارسی»، 350-351).
از اواخر سدۀ 12 و 13ق / 18 و اوایل 19م که نام و موضوع دساتیر در مجامع علمی مطرح شد، پژوهندگان دربارۀ قدمت و اصالت آن اختلافنظر داشتند. از یکسو کسانی چون ویلیام جونز، خاورشناس انگلیسی که از روی شرح و توصیف کتاب دبستان مذاهب با آن آشنا شده بود (در ششمین اجلاسیۀ سالانۀ انجمن آسیائی بنگال، 1203ق / 1789م)، ملافیروز، دستور پارسیان هند (در مقدمۀ ترجمۀ انگلیسی دساتیر، 1233ق / 1818م)، سرجان ملکم مورخ انگلیسی و فرماندار بمبئی (در کتاب تاریخ ایران) و گروهی دیگر از پارسیان هند این کتاب را از مهمترین آثار تاریخی و فرهنگی ایران قدیم میدانستند و وارن هیستینگز، فرماندار کل هندوستان، به دست آمدن آن را «اکتشاف بزرگ» نامیده بود (سخنرانی در کالج فورت ویلیام، شعبان 1231ق / ژوئیۀ 1816م)؛ از سوی دیگر کسانی چون ویلیام ارسکین (در نامهای به سرجان ملکم که در مذاکرات انجمن ادبی بمبئی، II / 362-398، 1234ق / 1819م به چاپ رسید) و پس از او نوریس (در مجلۀ آسیائی، 9 / 421-430، 1235ق / 1820م) و سیلوستر دوساسی (در مجلۀ دانشمندان، فوریۀ 1821م، ص 16)، و ویلیام فن شلگل (در «ملاحظاتی دربارۀ زبانهای آسیائی، تقدیم به سرجیمز مکینتاش»، بن 1832، 51-52) به نقد و بررسی مطالب دساتیر پرداختند و زبان و مندرجات آن را مجعول و بیاساس تشخیص دادند. ارسکین آن را ساختۀ زمان آذرکیوان و دوران سلطنت اکبرشاه دانست، سیلوستر دوساسی آن را به دوران بعد از عصر سلاجقه نسبت داد و نوریس معتقد بود که در آغاز ورود اسلام به ایران در سدۀ هفتم میلادی (اول هجری) ایرانیان زرتشتیمذهب برای مقابله با دین جدید و کتاب آسمانی آن از خود دین و کتابی ساختهاند (مودی، «موبد پارسی»، 283-288؛ همو، نظری...»، 183-187, 289-290؛ مقدمۀ ترویر بر ترجمۀ انگلیسی دبستان مذاهب). آنتونی ترویر در مقدمهای که به سال 1258ق / 1842م بر ترجمۀ انگلیسی دبستان نوشت، کوشید که این اعتراضات را پاسخ دهد و قدمت و اصالت بخش اصلی دساتیر را به اثبات رساند، ولی سعی او بینتیجه بود. از آن پس نه تنها خاورشناسان غربی، بلکه اغلب دانشمندان زرتشتی و غیرزرتشتی ایران و هند نیز دساتیر و زبان دساتیری را ساختگی و افکار و آراء مندرج در آن را بیاصل و اساس دانستهاند (ویلسون، دین پارسی، 409-411؛ مودی، همانجا؛ داعیالاسلام، فرهنگ نظام، 1 / مقدمه؛ پورداود، «دساتیر»، 17 به بعد). اینکه هانری کربن، ایرانشناس فرانسوی معاصر، دساتیر و افکار دساتیری را احیاءِ اندیشههای قدیم ایرانی و ادامۀ حکمت اشراق دانسته است (مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، 1 / مقدمه به زبان فرانسوی، LVI-LIX؛ دربارۀ اسلام ایرانی، II / 354-358)، دور از تحقیق است و همان ادعایی است که پیروان آذرکیوان خود داشتهاند. حکمت اشراق نظام فلسفی منسجم و هماهنگی است که بر اصول و ضوابط خاص خود مبتنی است و گرچه سوابق و مقدمات آن، همانند حکمت مشّاء، به دورههای پیش از اسلام تعلق دارد، لیکن در طی چند قرن رشد و پرورش در محیط فکری و فرهنگی اسلامی، با جوهر عرفانی اسلام درآمیخته و با آن هماهنگ شده است و امروز یکی از مکاتب مهم فکری و فلسفی اسلامی بهشمار میرود. آموزشهای دساتیری و آذرکیوانی ترکیبی است ناهمگون از عناصر مختلفی که یاد کرده شد، و گرچه کلاً رنگ اشراقی شد دارد، لیکن در موارد بسیار از آن جداست. اساس فکری این فرقه آشکارا با اصول دیانت اسلام و حتى با دیانت زرتشتی، مخالفت کلی دارد، و جهت اصلی آن ایجاد تزلزل در مبانی اعتقادی پیروان مذاهب دیگر است، و از این لحاظ باید آن را نوعی دینسازی از قبیل مسلمیّه و بهْ آفریدیّه و مبیّضه و محمّره بهشمار آورد. افکار و ادبیات آذرکیوانی گرچه از اوایل سدۀ 12ق / 18م در میان پارسیان هند طرفدارانی پیدا کرد و به عنوان یکی از مکاتب اصیل و باستانی اندیشۀ ایرانی مورد توجه قرار گرفت و آثار آن به زبان گجراتی ترجمه شد، لیکن تأثیر فکری و فرهنگی مهمی بر جای نگذارد. سرجان ملکم در کتاب تاریخ ایران دوران پیش از پیشدادیان را از دبستان مذاهب اقتباس کرد، و محمدتقی سپهر نیز در آغاز جلد اول ناسخالتواریخ در این باب از او پیروی کرد. کسانی چون نایبالصدر شیرازی در طرائقالحقائق (2 / 251، 254)، محمد قزوینی در یادداشتها (8 / 45-50)، و ابراهیم پورداود در فرهنگ ایران باستان (1 / 17 به بعد) به نقد برخی از مضامین و مندرجات دساتیر و دبستان مذاهب پرداختند و در چند مورد سخافت و بیبنیادی مطالب آن را باز نمودند. همچنین محمدعلی داعیالاسلام در مقدمۀ فرهنگ نظام و پورداود در فرهنگ ایران باستان (همانجا) و در هرمزدنامه (310-319؛ 320 به بعد، 353- 358)، لغات دساتیری و نوشتههای شامل اینگونه لغات را مورد انتقاد قرار دادند. از زمان تألیف برهان قاطع (1062ق / 1652م) لغات دساتیری و ترکیبات و اصطلاحاتی که در نوشتههای آذرکیوانی آمده است در بسیاری از فرهنگهای فارسی (چون هفت قلزم، انجمن آرا، آنندراج، فرنودسار، و واژهنامههای دیگری که از این کتابها واژه گرفتهاند) وارد شده، و گروهی از نویسندگان و شاعران دورۀ اخیر آنها را واژههای اصیل و کهن فارسی پنداشته و در آثار خود به کار بردهاند. ابراهیم پورداود (فرهنگ ایران باستان، 22-23؛ هرمزدنامه، 312-319) و محمد معین («آذرکیوان و پیروان او»، 41 به بعد) به نام برخی از کسانی که اینگونه لغات را در نوشتهها به کار بردهاند بدین شرح اشاره کردهاند: 1. محمدحسین خلف تبریزی در برهان قاطع؛ 2. میرزازینالعابدین در بستانالسیاحه؛ 3. هدایت در انجمن آرا؛ 4. محمد پادشاه شاد در آنندراج؛ 5. محمدحسین آزاد در سخندان فارس؛ 6. دانش متخلص به حکیم در گنج دانش؛ 7. فتحاللهخان شیبانی در اشعار خود؛ 8. فرصت شیرازی در اشعار خود؛ 9. اعتمادالسلطنه در سالنامۀ دولت علیۀ ایران؛ 10. سپهر در ناسخالتواریخ؛ 11. شیخاحمد کرمانی در سالارنامه؛ 12. میرزا رضاخان افشار بکشلو در بروز نگارش و رسالۀ الفبای فارسی؛ 13. ادیبالممالک فراهانی در اشعار خود؛ 14. میرزا سنگلاخ خراسانی در تذکرةالخطاطین؛ 15. ناظمالاطباء در فرنودسار.ادبیات آذرکیوانی، بهویژه دو کتاب دبستان مذاهب و شارستان چهارچمن از لحاظ مطالعه در اوضاع فکری و اجتماعی هند در سدۀ 11ق / 17م و نیز از لحاظ تاریخ الحاد و دینسازی در سرزمینهای اسلامی قابل ملاحظه است و اطلاعاتی که در این زمینهها از این نوشتهها به دست میآید در منابع دیگر یا نیست و یا مختصر و غیرصریح است و یا به قصد رد و ابطال مطرح شده است، لیکن چون مندرجات این کتابها در بسیاری از موارد آشفته و غرضآلود و احیاناً مجعول است در مطالعۀ آنها احتیاط تمام باید داشت و مطالب را باید نقادانه از نظر گذراند. نویسندگان این آثار عقاید خود را در قالب تعبیرات کلامی و فلسفی بیان میکرده و غالباً سعی داشتهاند که زبانی ساده به کار برند که برای عوام قابل فهم باشد. این کیفیت را در اغلب آثار آذرکیوانی میتوان دید، و از نمونههای خوب آن یکی بخشهائی از شارستان و دبستان است که به بیان موضوعات فلسفی و عرفانی اختصاص دارد، و دیگری دو رسالۀ زردست افشار و زندهرود است که در آنها برخی از موضوعات حکمت اشراق به زبانی ساده و روشن نگارش یافته است. از ویژگیهای دیگر این نوشتهها آوردن واژههای نوساخته به جای الفاظ و اصطلاحات تازی است. بسیاری از این واژهها، چنانکه پیش از این گفته شد، مجعول و بیاصل و اساساند و از لحاظ زبانشناسی هیچگونه وجهی برای آنها نمیتوان یافت، ولی بسیاری دیگر الفاظ و ترکیباتیاند که در ساختن آنها قواعد اشتقاق رعایت شده و با قیاس و ذوق سلیم سازگارند. اینگونه واژهها را میتوان مشخصکرد، در نوشتهها به کار برد، و برای ساختن واژهها و ترکیبات جدید چگونگی ساخت و ترکیبات آنها نمونه قرار داد.
آزاد بلگرامی، میرغلام علی، مآثرالکرام، به کوشش محمدقادر علیخان، آگره، 1910م؛ آیین هوشنگ، مجموعۀ چهار رساله؛ خویشتاب، زردست افشار، زندهرود، زورۀ باستانی، با مقدمه و مؤخرۀ مانکجی لیمجی هوشنگ هاتریا یزدانی (درویش فانی)، تهران، 1296ق؛ ایمان، رحم علیخان، منتخب اللطایف، به کوشش محمدرضا جلالی نایینی و امیرحسن عابدی، تهران، 1349ش؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، ایضاح المکنون، استانبول، 1945م؛ بهرامبن فرهاد، شارستان چهارچمن، بمبئی، 1327ق؛ پورداود، ابراهیم، «دساتیر»، فرهنگ ایران باستان، دانشگاه تهران، 1355ش؛ همو، هرمزدنامه، تهران، انجمن ایرانشناسی، 1331ش؛ تویسرکانی، میرزااسماعیل، فرازستان، تهران، 1300ق؛ دبستان مذاهب، به کوشش رحیم رضازاده ملک، تهران، طهوری، 1362ش؛ دساتیر، بمبئی، 1888م؛ شاهنوازخان، صمصامالدوله، مآثرالامرا، به کوشش مولوی عبدالرحیم، کلکته، ایشیاتیک سوسایتی بنگاله، 1888م؛ عبدالرحیم، مولوی، لبابالمعارف العلمیه، پیشاور، مکتبة دارالعلوم الاسلامیه؛ فرهنگ نظام؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، دانشگاه تهران، 1345ش؛ کربن، هانری، مجموعۀ مصنفات شیخ اشراق شهابالدین یحیى سهروردی، تهران، انجمن فلسفۀ ایران، 1355ش؛ گنجبخش، فهرست خطی؛ معصوم علیشاه، محمد، طرائقالحقائق، به کوشش محدجعفر محجوب، تهران، بارانی، 1339-1345ش، ج 2؛ معین، محمد، «آذرکیوان و پیروان او» مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، س 4 شمـ 3، (1335ش)؛ ملکم، سرجان، تاریخ ایران، ترجمۀ اسماعیل حیرت، 1330ق / 1886م؛ نیز:
Askari, S. H., »Dabistan-i-Mazahib and Divān-i-Mubad«, in Indo-Iranian Studies, ed. F. Mujtabai, New Delhi, 1977; Aziz Ahmad, Studies in Islamic Cultere in the Indian Enrironment, Oxford, Pakistan, 1970; Corbin, Henri, En Islam Iranien, Paris, Gallimare, 1971; Desatir Carefully published by Mulla Firuz Bin Kaus, Vol. II (English translation), Bombay, 1818; Erskin, William, »On the Authority of the Desatir, with Remarks on the Account of the Mahabadi Religion Contained in the Dabistan«, in Transactions of the Literary Society of Bombay, 1819; Ivanow, Wladimir, Descriptive Catalogue of the Persian Manuscrips in the Collections of the Asiatic Society of Bengal, Calcutta, the Asiatic Society of Bengal, 1928; J. William, »The Sixth Discours on the Persians«, in Asiatic Researches, 1789, Vol. II / 43-66; Kennedy, Capt. Vans, »Notice Respecting the Religion Introduced into India by the Emperor Akbar«, in Transactions of the Literary Society of Bombay, 1818; Madhora, Dh. J., Preface to the Desatir or the Sacred writings of the Ancient Persian Prophets (2 nd edition), Bombay, 1888; Modi, J. J., »A Glimps into the Works of the Bombay Branch, Royal Asiatic Society, during the last 100 years from a Parsi point of view«, Journal of the Bombay Branch of the Royal Asiatic Society, (Extra No.), Bombay, 1905; Id, »A Parsee High Priest (Dastur Azar Kaiwan, 1529-1614 A. D.), with His Zoroastrian Disciples in Patna, in the 16th and 17th Century«, in Oriental Comference Papers, Bombay, 1932; Mujtabai, F., Hindu-Muslim Cultural Relations, New Delhi, Amit Sehgal, 1978; Ouseley, Sir William, Travels in various countries of the East, more particularly Persia, London, Redwell and Martin, 1819-1823; Rieu, Charles, Catalogue of the Persian Manuscripts in the British Museum, Oxford, 1966; Troyer, Antony, »discourse Préliminaire â la traduction du Dabistan«, in School of Manners (English transl. of Dabistan), Paris, 1943; Wilson, John, The paris Religion Bombay 1843.
فتحاللّه مجتبائی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید