آل طباطبا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/237220/آل-طباطبا
یکشنبه 19 اسفند 1403
چاپ شده
2
فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس ازآن با نفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینۀ پیدایش دولت بنیطباطبا را پدید آورد. امامان این سلسله بدین قرارند:1. الهادی الی الحق یحیی بن حسین (245- 298 ق / 859-911 م)، فقیه، متکلم، محقق، محدث، ادیب، شاعر، مبارز و نخستین امام شیعی زیدی یمن. برخی تولد او را در 220 ق / 835 م نوشتهاند (زرکلی، 9 / 171). در مدینه زاده شد (شرفالدین، 4 / 227) و در همان شهر رشد و تربیت یافت و نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش علوم روزگارش را فراگرفت. وی در دانش و فقاهت شهره بود و او را به شجاعت، پارسایی و عدالت ستودهاند. گفتهاند که همواره جامۀ پشمین بر تن میکرد (ابن عنبه، عمدة الطالب، 177). برخی از فرمانروایان و عالمان دینی یمن برای تصدی امر امامت زیدیان و خاموش کردن شعلههای فتنه و جلوگیری از پراکندگی این فرقه، او را به یمن خواندند و او در 280 ق / 893 م به آنجا سفر کرد، اما در یمن یاوران راست گفتار و استواری نیافت و به مدینه بازگشت. بار دیگر نمایندگانی از سوی بزرگان یمن نزد او آمدند و از او خواستند که به یمن بازگردد و متعهد گشتند که فرمان وی را به جد گردن نهند و با دشمنان و مخالفان او بجنگند. بدین جهت در 284 ق / 897 م برای بار دوم به یمن رفت و در صَعده اقامت گزید. در 286 ق / 899 م به صنعا کوچ کرد و آنجا را مقر فرمانروایی خود ساخت (شرفالدین، 4 / 226). زیدیان یمن به یاری او برخاستند، شورش او در روزگار المعتضد عباسی ابوالعباس احمدبن الموفق (د 289 ق / 902 م) آغاز شد و پس از اندک زمانی کارش بالا گرفت. وی از یک سو با دستنشاندگان خلافت عباسی درگیر شد و از سوی دیگر با حکومتهای محلی یمن به جنگ پرداخت. قدرتهای بومی مانند آل یَعْفُر که گویا از بازماندگان حمیری در صنعا و کحلان بودند (قلقشندی، 5 / 47)، آل ضحاک، آل طریف، دعام، قرمطیان و پیروان علی بن فضل قرمطی (د 203 ق / 818 م) که رقیب سیاسی نیرومندی یافته بودند و نفوذ خود را در خطر میدیدند، با قدرت روبه رشد یحیی و زیدیان به مقابله برخاستند، اما یحیی بر آنان چیره شد و بر دامنۀ قدرت و نفوذ خود افزود. ابوالعتاهیه همدانی که خود از ملوک یمن بود، با قبیله و همۀ پیروانش و برخی از قبایل خولان و بنیحارث بن کعب و بنیعبدالمدان با او بیعت کردند (زرکلی، 9 / 171؛امین، حسن، 11 / 71). پس از استقرار امامت یحیی، عملاً بخش عمدهای از سرزمین یمن از قلمرو خلافت عباسیان خارج گشت. در 288 ق / 901 م که پدرش هنوز زنده بود، مردم با او بهعنوان امام و امیرالمؤمنین بیعت کردند و فرمانروایی او در صنعا تثبیت شد و او سکه به نام خود زد و این امر نشانۀ اعلام استقلال او از دستگاه خلافت بود. نفوذ او تا آنجا گسترش یافت که حاکم مکه از او فرمان برد و 7 سال در این شهر به نام او خطبه خواندند. یحیی صنعا و نجران را گرفت و مدتی در آنجا ماند، اما پس از چندی فرزندان یعفر صنعا را از وی بازپس گرفتند و بدین ترتیب دولت یحیی به شهر صعده انتقال یافت. یکی از عوامل گسترش حکومت یحیی این بود که او میان مسلمانان و مسیحیان نجران و نیز قبیلههایی که با هم در ستیز بودند، آشتی برقرار کرد. وی در صعده درگذشت (برکلمان، تاریخ الشعوب الاسلامیة، 228؛ زرکلی، 9 / 171).
یحیی از فقیهان بنام زیدیان است که آرای فقهی و کلامی او در شکلگیری و نفوذ مذهب شیعی زیدی نقش بسیاری داشت. پس از او با برخی از آرای وی مخالفتهایی پدید آمد (شرفالدین، 4 / 225). فقه او به فقه حنفی نزدیک است (ابن عنبه، عمدة الطالب، 177). از فتاوای مشهور او این بود که اهل ذمه (ترسایان و یهودیان) در حوزۀ اقتدار سیاسی و حکومتی اسلام فقط میتوانند مالک زمینهای به ارث رسیده از نیاکان خود باشند و حق ندارند از مسلمانان زمین بخرند و اگر پس از فتح اسلام زمینی خریده باشند، باید به صاحبان مسلمانشان بازگردانند. با این فتوا او میخواست راههایی را که منجر به وابستگی مسلمانان به کافران میشود، مسدود سازد. بر همین اساس بود که او واجب دانسته بود همۀ بردگان مسلمانی که در نزد غیرمسلمانان هستند، از پول بیتالمال و یا زکات خریداری و آزاد گردند. از برخی آرای او چنین بر میآید که وی اعتقادی به امام غایب که باور همۀ مؤمنان شیعی است، نداشته است (شرفالدین، 4 / 228، 229). او با قرمطیان و دیگر باطنیان جهادی مستمر داشت و گفتهاند که در 73 جنگ شرکت کرد و غالباً رهبری آنها با وی بود. خود او شرح برخی از جنگهایش را در بخشی از اشعارش آورده است (همانجا). اندیشههای سیاسی و فقهی او به وسیلۀ نوهاش یحیی بن محمدبن هادی در شمال ایران و دیلمان رسوخ یافت و با مذهب زیدی ناصری منسوب به ناصر الاطُروش داعی کبیر حسن بن زید (د 270 ق / 883 م) در هم آمیخت (همو، 4 / 227).یحیی دارای تألیفات بسیاری در فقه، حدیث، تفسیر و کلام است که برخی از آنها بدین قرار است: تفسیر قرآن از سورۀ 63 تا 78؛ الرّد علی من زعم ان القرآن قد ذهب بعضه؛ اصولالدین؛ فی تثبیت الامامة؛ تثبیت امامة امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب؛ جامع الاحکام فی الحلال و الحرام؛ الرضاع؛ المنتخب من الفقه؛ الفنون؛ اجوبة علی اسئلة مختلفة...؛ الاستدلال علی رسالة محمد (ص)؛ روایة عن الهادی الی الحق؛ موعظة للهادی الیالحق؛ عمدة؛ المسترشد فی التوحید؛ مسألة فی العلم و القدرة و الارادة و المشیة؛ المنزلة بین المنزلتین؛ الرد علی محمدبن الحسن بن الحنفیّة؛ الرد علی المجبّرة و القدریّة؛ الرد علی اهل الزیغ من المشبّهین؛ تفسیر الکرسی؛ العرش و الکرسی؛ الدیانة؛ جواب مسألة النبوة و الامامة؛ باب اثبات النبوة؛ مانهی الله عنه رسولالله؛ فی ذکر خطایا الانبیاء الجملة؛ الخشیة؛ البالغ و المدرک؛ تفسیر معانی السنة و الرد علی من زعم انها من رسولالله؛ القیاس و وصیتنامۀ منظوم او که در 54 بیت است (بروکلمان، تاریخ الادب العربی، 3 / 328-330). تمام این آثار در کتابخانههای بریتانیا، ایتالیا و آلمان موجود است. اثر دیگر او الأمالی است که به گفتۀ زرکلی در صنعا چاپ شده است (9 / 171). به گفتۀ فؤاد سیّد این کتابها در کتابخانۀ جامع الکبیر صنعا نگهداری میشود (ابن سمره، 79 حاشیه).
2. المرتضی لدینالله محمد بن یحیی الهادی (278-323 ق / 891-935 م)، فقیه، خطیب، متکلم، شاعر، ادیب و دومین فرمانروای طباطبایی یمن. او پس از پدر در اول محرم 299 ق / 29 اوت 911 م بهعنوان امام زیدیان به قدرت رسید. گفته شده که چون در آغاز کارْ مردم در امر امامت او اختلاف کردند، با مخالفان جنگید (صفدی، 5 / 185)، اما مدت کوتاهی در این مقام باقی ماند و پس از آن به سود برادرش احمد ناصر کناره گرفت و خود نیز با وی بیعت کرد. او پس از آن زندگی را به انزوا، تحقیق، مطالعه، تألیف و عبادت گذراند. از اواخر زندگی او چندان چیزی دانسته نیست. گویا مدتی در زندان آل طریف که از مخالفان فرمانروایی او بودند، به سر برده و پس از هجوم آل یعفر بر آل طریف و پیروزی بر آنان، از زندان گریخته یا رهایی یافته است (شرفالدین، 4 / 230، 231). آثار فقهی و کلامی او بسیار است و گفتهاند به 16 جلد میرسد. از آن میان اینها را میتوان نام برد: مختصر کتاب النهی؛ السبع رسائل المنتقاه، نامهای که پس از درگذشت پدر به مردم طبرستان نوشته؛ مسائل المعقلی در فقه، این آثار در موزۀ بریتانیا موجود است (برکلمان، تاریخ الادب العربی، 3 / 331)؛ النوازل؛ جواب مسائل مهدی؛ تفسیر القرآن در 7 جلد؛ الاصول در عدل و توحید؛ الایضاح؛ الرد علی الروافض و الرد علی القرامطة (شرفالدین، 4 / 230). او دارای فرزندانی چند بود، از آن میان حسن معروف به اتج از دیگران معروفتر است که در آمل (مازندران) زاده شده است. گروهی از نوادگان او به اصفهان کوچ کردند و به آل «ابوالعسّاف» شهرت یافتند و تا سدۀ 6 ق / 12 م در آنجا ماندند و نیز از میان آنان، جمعی در ساری، ری و خوزستان ساکن شدند (ابن عنبه، عمدة الطالب، 177- 178). سال مرگ او را 320 ق / 932 م نیز نوشتهاند.3. ترجمانالدین احمد بن یحیی الهادی معروف به احمد ناصر (275-325 ق / 888-937 م)، فقیه، اصولی، متکلم، محقق، شاعر و سومین فرمانروا از آل طباطبا. او پس از کنارهگیری برادرش محمد المرتضی لدینالله در 301 ق / 914 م به امامت رسید. در روزگار او قرمطیان و باطنیان بار دیگر سر به شورش برداشتند و در 307 ق / 919 م میان آنان و احمد در نزدیکی صنعا جنگ درگرفت (شرفالدین، 4 / 231-232) و او با 000‘30 سپاهی با قرمطیان جنگید و بر آنان پیروز شد (زرکلی، 1 / 253). احمد ناصر را از ادیبان و شاعران برجستۀ عرب دانستهاند (صفدی، 8 / 242). از آثار اوست: النجاة در اصول 13 جلد؛ الدامغ؛ التوحید؛ الفقه؛ التنبیه؛ الرد علی القدریة (شرفالدین، 4 / 231).4. المنتجب حسین بن احمد (د 329 ق / 941 م)، فقیه، و امام زیدی. به گفتۀ سیوطی پس از مرگ پدر به امامت رسید (ص 525).5. ابومحمد قاسم مختار بن احمد (د 344 ق / 955 م)، فقیه و امام زیدی، وی پس از برادرش حسین قدرت را در دست گرفت. در صعده میزیست و یکی از امامان بزرگ زیدی یمن شمرده میشد (ابن عنبه، عمدة الطالب، 178، 179).سه فرزند دیگر احمد ناصر، به نامهای جعفر الرشید بن احمد، مختار بن احمد و المنتجب لدینالله حسن یکی پس از دیگری به فرمانروایی رسیدند. افزونبر اینان احمد ناصر فرزندان دیگری هم داشته که خود و فرزندان و نوادگان آنان در جاهای مختلف پراکنده شدند و هر کدام شاخهای از آل طباطبا را پدید آوردند. ابوالغطمش اسماعیل یکی از پسران احمد بود که فرزندان او به خوزستان کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند؛ ابوالحمد داوود نیز که از عالمان دینی بود، در عراق اقامت گزید و از فرزندان او قاضی مجلی ابومحمد بن ابی الحمدبه خوزستان مهاجرت کرد و نوادگان او در اهواز و واسط مقیم شدند؛ یحیی بن احمد بر سر فرمانروایی با برادرش جنگید و ملقب به منصور شد. ابوالفضل رشیدالدین به حلب رفت. برخی دیگر از فرزندان احمد به مصر سفر کردند و در آنجا ساکن شدند (همانجا).6. امام منصور قاسم بن علی عیّانی (310-393 ق / 922-1003 م)، فقیه، محقق، نویسنده و امام زیدی. او از نوادگان قاسم رسی است و از طریق عبداللّٰه به قاسم میرسد. وی ازاینرو به عیانی شهرت یافت که در عیان (جنوب صعده) مدفون گردید. او در 388 ق / 998 م به امامت رسید. نفوذ وی در سراسر صنعا و ذمار گسترده شد. او در 389 ق / 999 م شریف قاسم بن حسین زیدی را حاکم و نمایندۀ خود در این دو شهر ساخت. امیر اسعد بن عبداللّٰه با او بیعت کرد و تاجالدین در کحلان به نام او خطبه خواند و هدایایی برای او فرستاد، اما مردم نجران و برخی از زیدیان سر از فرمان او برتافتند و او چند بار با آنان جنگید. سرانجام در 392 ق به نفع داعی یوسف، از مدعیان حکومت رسی، از امامت کنارهگیری کرد (شرفالدین، 4 / 269-270).7. الداعی الی اللّٰه یوسف بن یحیی بن احمد ناصر (مق 403 ق / 1012 م)، فقیه، نویسنده و فرمانروای زیدی. چیزی از احوال او نمیدانیم و حتی معلوم نیست که او پس از قاسم عیانی به فرمانروایی کامل دست یافته باشد. آنچه قطعی است اینکه وی سالیانی برای تصدی امامت کوشید و سرانجام کشته شد (بغدادی، هدیه، 2 / 550). او در ریدة قیام کرد و خود را «الداعی الی اللّٰه» خواند. پس از چندی وارد صعده شد و مدتی در آنجا ماند. پس از آن به سوی صنعا، نجران، ذمار و انس پیشروی کرد. میان وی و دیگر فرمانروایان روزگارش جنگهایی روی داد. در روزگار او آشفتگی بر یمن چیره شد و در هر گوشهای کسی به فرمانرانی نشست (زرکلی، 8 / 257). شاید او پس از کنارهگیری قاسم عیانی به نفع وی، به قدرت رسیده باشد. گفته شده که تألیفات او در حدود 100 مجلد بوده است، امّا هیچ یک از آنها شناخته نیست (بغدادی، همانجا).8. حسین بن قاسم عیانی (376-404 ق / 986-1013 م)، عالم، فقیه، متکلم، نویسنده و فرمانروای زیدی. او پس از درگذشت پدر، یا احتمالاً پس از یوسف الداعی، عهدهدار امامت زیدیان شد. در 403 ق / 1012 م در صنعا با امام محمد بن قاسم بن حسین زیدی جنگید و بر او چیره شد. در 404 ق / 1013 م احمد بن قیس ابن ضحاک از اطاعت او سر برتافت و میان آن دو جنگی روی داد. گفتهاند که وی و پدرش برخی از آرای مذهب عبیدیان (ه م) را بر آرای زیدی ترجیح میدادهاند. همچنین دربارۀ اینکه وی دعوی دریافت وحی داشته، سخنانی گفته شده است، اما این سخنان ظاهراً بیاساس است (شرفالدین، 4 / 255، 256). او بنیادگذار فرقهای به نام «حسینیّه» است. زیدیان حسینیّه بر این باورند که حسین امام زندۀ غایب است و روزی آشکار خواهد شد و دنیا را سراسر پر از عدل و داد خواهد کرد. به پیروان او نسبت داده شده است که عقیده دارند، او برتر از پیامبر است، زیرا سخن او در مبارزه با بیدینان از کلام رسول خدا نافذتر است. آنان تبلیغ میکردند که هرکس جز این دربارۀ امامشان بگوید، به دوزخ خواهد رفت. حسینیان دو دسته شدند: گروهی معتقد بودند که امام در همان حالی که غایب است، همواره به دیدار پیروانش میآید. دستۀ دیگر بر این اندیشه بودند که او تا هنگام ظهور و قیام بر کسی آشکار نخواهد شد و پیروانش فقط براساس فرمانها و نوشتههای وی عمل خواهند کرد (حمیری، 156، 157). نوشتههای بسیاری به او نسبت دادهاند که گفته شده تعداد آنها به 73 جلد میرسد. از برخی از آنها با این عناوین یاد شده است: منهج الحکمة؛ المعجز در اصول دین؛ الارادة؛ الصفات؛ معرفة الصانع؛ تفسیر غریب القرآن (شرفالدین، 4 / 255). روشن نیست که پس از او تا اوایل سدۀ 6 ق / 12 م چه کسانی از امامان این سلسله حکومت کردهاند.9. امام عبداللّٰه بن حمزه (551-614 ق / 1156-1217 م)، فقیه، متکلم، محدث، محقق، مؤلف، ادیب، شاعر و فرمانروای زیدی. نسب او به عبداللّٰه بن حسین بن قاسم رسّی میرسد و در 594 ق / 1198 م به قدرت رسید (ابن عنبه، عمدة الطالب، 179؛ شرفالدین، 4 / 261). او درگیر جنگهای طولانی با سلطان طغطکین بن ایوب و فرزند او المعز اسماعیل و لشکریان آن دو از کردان بود. دو بار شهر صنعا را از دست مخالفان خود رهانید: بار اول در 594 ق که امیر جکر بن محمد کردی از امیران المعز آنجا را اشغال کرد و دیگر بار در 611 ق / 1214 م، پس از آنکه ایوبیان (ه م) به سستی گراییدند. عبداللّٰه دارای تألیفات بسیاری است از آن میان: الشافی 4 جلد در کلام؛ المهذب؛ زیادة الادلة العقلیّة؛ صفوة الاختیارات؛ حدیقة الحکمة النبویة فی شرح الاربعین الحدیث السلیقیة؛ الجوهرة الشفافة در اصول دین؛ الرسالة الناصحة بالادلة الواضحة در دو جلد، یکی در علم کلام و دیگری در فضائل اهل بیت؛ الدرة الثمینة؛ الاجوبة الکافیة؛ الفتاوی المنصوریة و دیوان بزرگ اشعار. نوشتن تفسیری بر قرآن را آغاز کرد اما مرگش در رسید و او تنها تفسیر سورۀ بقره را نوشت. از آثار او نشانی در دست نیست. در ادبیات و اشعار عرب توانا بود و شاگردان بسیاری از حوزۀ درسِ او بیرون آمدند. وی در دژ کوکبان درگذشت و در قلعۀ «ظفار داوود» به خاک سپرده شد(همو، 4 / 261-264).10. احمد موطئ بن حسین بن احمد، فقیه، ادیب و فرمانروای زیدی. این را میدانیم که فرمانروایی طباطباییان زیدی یمن تا سدههای 5 و 6 ق / 11 و 12 م و پس از آن ادامه یافته است، اما تاریخ این سلسله و تحولات عمومی و احوال شخصی و حتی نام امامان آن چنان دچار آشفتگی است که تشخیص و تدوین شرح زندگی و بیان احوال آنان تقریباً ناممکن است. این آشفتگی تاریخی یکی به این دلیل است که پس از فرمانروایی احمد ناصر، این خاندان به ناتوانی سیاسی گرایید و ازاینرو اختلافهای داخلی در آن بروز کرد و افراد چندی از آنان مدعی حکومت شدند و میان آنان جنگهایی پدید آمد. امام متوکل احمد ابن سلیمان (532-566 ق / 1138-1171 م)، نویسندۀ اصول الاحکام، المدخل در فقه و الحکمة الدریة در اصول دین، در این درگیریها کشته شد (امین، حسن، 11 / 72). از سوی دیگر حمزة بن سلیمان که از نوادگان داوود بن حسن بن حسن (ع) و سرشاخۀ دیگری از این خاندان بود، در مکه سر برآورد و آهنگ تسخیر صنعا و مطیع ساختن دولت بنی طباطبا کرد و سرانجام بر این شهر که از مراکز عمدۀ طباطباییان بود، چیره شد. سقوط صنعا موقتاً به حکومت خاندان احمد ناصر پایان داد و اینان به کوههای شرقی صنعا پناه بردند و پنهان شدند، اما مردم بر این باور بودند که امامت به زودی به این خاندان باز خواهد گشت. پس از آن در 645 ق / 1247 م زیدیان با احمد فرزند حسین منتخب (معروف به احمد موطئ) بیعت کردند و بدین ترتیب فرمانروایی خاندان رسّی ادامه یافت. از تاریخ آغاز و انجام و چگونگی فرمانروایی احمد چیزی دانسته نیست، اما ابن خلدون گوید که امامت در خاندان احمد باقی ماند (4 / 243). در سدههای 7 و 8ق / 13 و 14 م نیز کسانی از اینان حکومت داشتند. در این روزگار افراد گوناگونی از طباطباییان مدعی حکومت بودند. گاه نیز کسانی همزمان بخشی از قدرت و رهبری زیدیان را در منطقههای مختلف در دست داشتند. بدین جهت در یک زمان از امامان متعددی در یمن یاد شده است.11. امام مهدی ابوطیر احمد بن حسین (612-656 ق / 1215- 1258 م)، عالم و فرمانروای زیدی. در 646 ق / 1248 م امامت یافت و با سپاهیان منصور رسولی جنگید و بر شبام محل فرمانروایی وی چیره شد. در 656 ق / 1258 م شیخ احمد بن محمد رصاص به تحریک مظفر رسولی سر به شورش برداشت و به جنگ با ابوطیر برخاست و ابوطیر در این جنگ کشته شد و پیکر او را در ذیبین به خاک سپردند (شرفالدین، 4 / 235-236).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید