صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / فلسفه / افلوطین /

فهرست مطالب

افلوطین


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 28 آبان 1398 تاریخچه مقاله

اَفْلوطین، یا فلوطین، پلوتینوس (205-270 م)، فیلسوف بنیان‌گذار مكتب نوافلاطونی. وی نزد فیلسوفان اسلامی مشهور به «الشیخ الیونانی» است، اما نام او در الفهرست ابن ندیم (ص 315)، و سپس در یك نوشتۀ محمد بن زكریای رازی به شكل فلوطینس آمده است (ص 121). قفطی نیز از فلوطین نام می‌برد و می‌نویسد كه افزون بر شرح برخی از آثار ارسطو، تصانیف خود وی نیز از رومی (یونانی) به سریانی (نه عربی) ترجمه شده بوده است (ص 258). اهمیت ویژۀ افلوطین برای اندیشۀ فلسفی اسلامی چنان است كه اگر تأثیر غیرمستقیم جهان‌بینی این فیلسوف و پیروان وی نمی‌بود، تفكر فلسفی اسلامی در شكل گذشته و كنونی آن، به ویژه پس از فلسفۀ ابن رشدی، پدید نیامده بود.


زندگی و نوشته‌ها


زندگی

از زندگی و سرگذشت افلوطین آگاهیهای كم و بیش دقیقی در دست است كه مهم‌ترین منبع آن «زندگی‌نامه»ای از اوست كه شاگرد برجسته و دوست وفادارش فرفوریوس(232 یا 233-301 یا 305 م)، 30 سال پس از مرگ او، یعنی در حدود سال 301 م با عنوان «دربارۀ زندگی افلوطین و ترتیب كتابهای او» در 26 فصل نوشته بوده است و در مراجع كنونی اروپایی با عنوان اختصاری لاتینی آن «زندگی افلوطین» نامیده، و به آن ارجاع داده می‌شود.
بنابرگزارش فرفوریوس، افلوطین خوش نمی‌داشت كه دربارۀ تبار، پدر و مادر یا كشور زادگاهش سخن گوید؛ اما بنابر محاسبۀ همو وی در سیزدهمین سال فرمانروایی امپراتور روم سپتیموس سِوِروس (حك‍ 193-211 م)، یعنی در 205 م زاده شده بود (فصل 2). اوناپیوس (ح 345- پس از 413 م)، نویسندۀ «زندگی نامۀ سوفیستها» زادگاهِ افلوطین را شهر لوكوپولیس در مصر علیا (اسیوط در مصر كنونی) می‌داند. افلوطین در 28 سالگی، یعنی در 232 م به فلسفه روی آورده بود و در اسكندریه آموزش می‌دید (همو، فصل 3). دربارۀ استادان وی هیچ‌گونه آگاهی در دست نیست، جز اینكه ظاهراً یكی از دوستانش در 232-233 م وی را به فیلسوف مشهور زمان آمونیوس ساكاس (د ح 242م) معرفی كرده بوده است. گفته می‌شود كه افلوطین پس از حضور در درسهای وی و شنیدن سخنان او به دوستش گفته بود: من در جست‌وجوی او بودم (همانجا).
وی سالها نزد آمونیوس آموزش فلسفی می‌دید و در آن تبحر كامل یافت و مشتاق آن شد كه با آموزشهای فلسفی ایرانی و نیز آنچه نزد هندیان بود، نیز آشنا شود. در آغاز سال 243 م جنگی میان آنتونیوس گُردیانوس امپراتور روم (حك‍ 234-244م) و شاپور
اول (سل‍ 241-272 م) درگرفت. افلوطین كه در آن زمان 39 ساله بود، داوطلب شركت در آن جنگ شد تا بتواند به مشرق زمین سفر كند و با فلسفۀ ایرانیان و هندیان آشنا شود (همانجا). اما وی پس از كشته شدن گردیانوس در بین‌النهرین در 244 م، با دشواری بسیار توانست از ایران بگریزد و به انطاكیه برود. شاید علت بازنگشتن افلوطین به اسكندریه، مرگ استادش آمونیوس در زمان غیاب او بوده باشد. او در این زمان 40 ساله بود. پس از رسیدن فیلیپ عرب، یعنی قاتل گردیانوس به امپراتوری (حك‍ 244- 249م) در همان سال (244م) افلوطین به رُم رفت (همانجا) و در آنجا مكتبی فلسفی گشود و شاگردان بر او گردآمدند. او 10 سال تمام درس می‌داد و سخنرانی می‌كرد، اما چیزی نمی‌نوشت، زیرا وی با همراهی دو تن از فیلسوفان دیگر توافق كرده بودند كه آنچه از آموزه‌ها و عقاید آمونیوس دریافته بودند، هرگز در درسها و سخنرانیهایشان آشكار نكنند. افلوطین بر این عهد وفادار ماند، اما آن دو تن پیمان را شكستند؛ افلوطین در این میان جز «رساله‌ای دربارۀ دیوها و جِنها» و نیز نوشته‌ای با عنوان «پادشاه تنها سازنده است» چیز دیگری ننوشت و تنها درسهایش را برپایۀ سخنرانیهای آمونیوس (كه او نیز هرگز چیزی در فلسفه ننوشته بود) قرار می‌داد. وی شاگردانش را تشویق می‌كرد كه پرسشهایی مطرح كنند و ازاین‌رو، در مجالس درس وی پرگوییهای بیهوده ادامه می‌یافت.
30 سال پس از اقامت افلوطین در رم، شاگرد فیلسوفش آمِلیوس به وی پیوست و 24 سال نزد او ماند. آملیوس كه از پركارترین همنشینان افلوطین بود، یادداشتهایی از درسها و سخنرانیهای او برمی‌داشت و در حدود 100 جزوه از آنها گرد آورد و به فرزند خوانده‌اش اوستیلیانوس هسوخیوس سپرد (همانجا). در این فاصله افلوطین نوشتن آغاز كرده، و تا هنگامی كه در تابستان 263 م فرفوریوس به رم آمد، 21 رساله نوشته بود (همو، فصل 4). وی 24 رسالۀ دیگر را طی 6 سال كه فرفوریوس شاگرد او بود، یعنی میان سالهای 263 و 268 م تألیف كرد.
فرفوریوس سرانجام در 268 م افلوطین را ترك كرد و از رم به سیسیل رفت (همو، فصل 5). وی بنا بر گفتۀ خودش در 30 سالگی به افلوطین پیوسته بود (فصل 4). افلوطین نیز 26 سال تمام (از 244 م) در رم می‌زیست (همو، فصل 9). او مكرراً بیمار می‌شد و غالباً از بیماریهای روده رنج می‌برد (همو، فصل 2)، اما از خوردن دارو امتناع می‌كرد و آن را برای مردی سالمند مناسب نمی‌دانست. وی همچنین از خوردن گوشت شكار وحشی سر باز می‌زد و گوشت جانوران اهلی را نیز نمی‌خورد، و بر روی هم،
به شیوه‌ای زاهدانه می‌زیست. او پس از چندی دچار بیماری گلودرد شدید شد، به گونه‌ای كه آوازش سخت گرفته بود و به دشواری شنیده می‌شد. بیناییش نیز تیره و دستان و پاهایش زخمگین شده بودند. از آنجا كه دوستانش به علت بیماری وی از دیدارش اجتناب داشتند، تصمیم گرفت كه رم را ترك گوید و از آنجا به كامپانیا نزدیك خلیج ناپل به ملك یكی از دوستان درگذشته‌اش به نام زِثُس سفر كرد. هنگامی كه اوستوخیوس از سفری كوتاه نزد وی بازگشت، افلوطین به وی گفت: «مدتها در انتظارت بودم!» و سپس این گفتۀ رمزآمیز را افزود كه «بكوش تا خدایی را كه در تواست، به آنچه در كل جهان الٰهی است، بازگردانی». بنابر گزارش اوستوخیوس، افلوطین هنگام مرگ 66 ساله بوده، و در آن زمان فرفوریوس در محلی به نام لیلوبایُم به سر می‌برده است (همو، فصل 2).


نوشته‌ها

فرفوریوس گزارش می‌دهد كه طی 6 سالی كه وی نزد افلوطین می‌گذرانده، همواره او را برمی‌انگیخته، و تشویق می‌كرده است كه به نوشتن ادامه دهد. بنابراین گزارش، افلوطین برای نخستین بار در 49 سالگی، یعنی در حدود سال 253 یا 254م آغاز به تألیف كرده بوده، و بر روی هم 54 رساله نوشته است.
فرفوریوس در 68 سالگی به گردآوری و ویراستاری نوشته‌های استادش پرداخت (نك‍ : فصل 23). وی آن 54 رساله را به 6 گروه تقسیم كرد كه هر گروه 9 رساله را شامل می‌شد و هر رساله دارای چندین فصل بود. فرفوریوس آن مجموعه را اِنِّئادِس یعنی «نهگانه‌ها» نامیده كه از آن پس به این عنوان شهرت یافته است. او در كار خود زمان‌بندی نوشته‌ها، یعنی پیشی و پسی زمانی تألیف آنها را در نظر نمی‌گیرد؛ اما از لحاظ موضوعی ترتیب رساله‌ها كاملاً واضح است. موضوعها از چیزهای محسوس زمینی آغاز می‌شود و به امور فرامحسوس آسمانی می‌رسد؛ به دیگر سخن، از مشخص به مجرد كشیده می‌شود، بدین‌سان: خیرهای انسانی (انئاد I). مباحث گوناگون دربارۀ موضوعهای مربوط به جهان طبیعی (انئادهای II-III)، دربارۀ روح (انئاد IV)، موضوع شناخت و واقعیات عقلی یا معقولات (انئاد V)، سرانجام دربارۀ واحد (یكتا) كه سرچشمه، اصل و انگیزۀ همۀ چیزهاست (انئاد VI). فرفوریوس در تنظیم و تدوین رساله‌های افلوطین دقت بسیار به كار برد و افزون بر آنچه او پیش از آن در رم نوشته بود، نوشته‌های بعدی را نیز آورد. خود افلوطین، در اصل، به هیچ یك از این رساله‌ها عنوان ویژه‌ای نداده بوده، بلكه فرفوریوس در هنگام تدوین عنوانهایی به آنها داده است.
افلوطین شیوۀ ویژه‌ای در تدریس و نیز تألیف داشته، و نوشته‌های او در واقع بازتاب كم و بیش منظمی از مسائل و موضوعهایی است كه در مكتب وی در حضور شاگردان و شنوندگان به شكل پرسشهایی مطرح می‌شده، و سپس او در طی تحلیل و توضیح آنها، نظریات و عقاید ویژۀ خود را دربارۀ آنها بیان می‌كرده، و سبب شگفتی و شوق شاگردانش می‌شده است. او سپس در هنگام نوشتن آنها را منظم و مرتب می‌كرده، و با فصاحت و زیبایی بسیار روی كاغذ می‌آورده است. اما فصاحت گفتار و نوشتار افلوطین نه عمدی و ساختگی و آگاهانه، بلكه نتیجۀ ژرف‌اندیشی و تبحر در مسائل بحث‌انگیز بوده است. در این میان، وی در تلفظ یا املای درست واژه‌ها گاه دچار خطا می‌شده، و فرفوریوس هنگام تنظیم و ویراستاری نوشته‌های او ناگزیر بوده است كه برخی از بی‌دقتیهای او را اصلاح كند (همو، فصلهای 4-6). ازاین‌رو، برخی گفته‌اند كه افلوطین یونانی را بد می‌نوشته است. البته وی شیوۀ نگارشی ویژه و كم و بیش منحصر به خود داشته، اما هرگز تعمدی در مبهم‌نویسی نداشته است، بلكه گاه زبانش از فصاحت و روانی می‌درخشد و غالباً می‌كوشد كه ناگفتنیها را با اشاره بگوید، چون یقین داشته است كه نكات مرموزی هست كه به گفتار در نمی‌آید و نباید بر زبان آید، بلكه اشاره، استعاره یا مجاز برای فهم آنها مناسب‌تر است. از سوی دیگر، باید به یادداشت كه قصد افلوطین از نوشته‌هایش نه انتشار آنها برای عموم خوانندگان، بلكه برای شمار معینی از شاگردان و دوستانش بوده است و چنانكه فرفوریوس می‌گوید، نسخه‌هایی از آن نوشته‌ها با دشواری به دست می‌آمده است (فصل 4). برخی نقل قولها از نوشتۀ افلوطین دربارۀ «مسائل روح» را كه دوست و پزشكش اوستوخیوس گرد آورده بوده، و از میان رفته است، اكنون می‌توان در كتاب مشهور اوسِبیوس (د ح 340م)، با عنوان «پیش درآمدی بر انجیل» یافت (كتاب XV، فصلهای 10, 22) كه با آنچه در متن كنونی انئادها دیده می‌شود، اختلاف دارد و بر اعتماد به درستی روش و اصالت كار فرفوریوس می‌افزاید.
در اینجا عناوین رساله‌هایی كه در انئادها گرد آمده است، ذكر می‌شود (شماره‌های داخل پرانتز) تقدم و تأخر زمانی نوشته شدن رساله‌ها را نشان می‌دهد):
انئاد I: 1. موجود زنده چیست و انسان چیست؟ (53)، 2. دربارۀ فضیلتها (19)، 3. دربارۀ دیالكتیك (20)، 4. دربارۀ سعادت (46)، 5. آیا سعادت بادوام زمان بستگی دارد؟ (36)، 6. دربارۀ زیبایی (1)، 7. دربارۀ خیر نخستین و خیرهای دیگر (54)، 8. شرها یا بدیها از كجا می‌آیند؟ (51)، 9. دربارۀ ترك معقولانۀ تَن (16).
انئاد II: 1. دربارۀ جهان (40)، 2. دربارۀ حركت مستدیر (14)، 3. آیا ستارگان سازنده (یا علت)اند (52)، 4. دربارۀ دوگونه ماده (12)، 5. دربارۀ آنچه بالقوه و آنچه بالفعل وجود دارد (25)، 6. دربارۀ كیفیت و مثال (یا نوع) (17)، 7. دربارۀ درهم‌آمیزی
كامل (37)، 8. چگونه چیزهای دور كوچك به نظر می‌رسند؟ (35)، 9. ردیه بر كسانی كه می‌گویند: جهان و سازندۀ آن شرند (یا بر ضد گنوستیكها) (33).
انئاد III: 1. دربارۀ سرنوشت (3)، 2. دربارۀ عنایت (تدبیر الٰهی) (بخش 1) (47)، 3. دربارۀ عنایت (تدبیر الٰهی) (بخش 2) (48)، 4. دربارۀ فرشتۀ نگهبان مقدرما (15)، 5. دربارۀ عشق (50)، 6. دربارۀ تأثرناپذیری چیزهای ناجسمانی (26)، 7. دربارۀ جاودانگی و زمان (45)، 8. دربارۀ طبیعت و اندیشه‌ورزی و واحد (30)، 9. ملاحظات گوناگون (13).
انئاد IV: 1. دربارۀ ماهیت روح (بخش 1) (21)، 2. دربارۀ ماهیت روح (بخش 2) (4)، 3. در پیرامون دشواریهایی دربارۀ روح (بخش 1) (27)، 4. در پیرامون دشواریهایی دربارۀ روح (بخش 2) (28)، 5. در پیرامون دشواریهایی دربارۀ روح، یا دربارۀ بینایی (بخش 3) (29)، 6. دربارۀ ادراك حسی و حافظه (41)، 7. دربارۀ نامیرایی روح (2)، 8. دربارۀ سقوط روح در بدنها (6)، 9. آیا همۀ روحها یكی هستند؟ (8).
انئاد V: 1. دربارۀ سه بنیاد آغازین (10)، 2. دربارۀ پیدایش و نظم موجودات پس از نخستین [موجود] (11)، 3. دربارۀ شناخت بنیادها و آنچه فراسوی آنهاست (49)، 4. چگونه آنچه پس از نخستین است، از نخستین می‌آید و دربارۀ واحد (7)، 5. دربارۀ اینكه معقولها بیرون از عقل نیستند و نیز دربارۀ خیر (32)، 6. دربارۀ اینكه آنچه فراسوی هستی است، نمی‌اندیشد و آن نخستین و آن دومین اندیشنده چیست (24)، 7. دربارۀ اینكه آیا تك چیزها (جزئیات) نیز دارای ایده یا مثالند (18)، 8. دربارۀ زیبایی عقلی (معقول) (31)، 9. دربارۀ عقل و ایده‌ها (مُثُل) و هستی (5).
انئاد VI: 1. دربارۀ اجناس هستی (بخش 1) (42)، 2. دربارۀ اجناس هستی (بخش 2) (43)، 3. دربارۀ اجناس هستی (بخش 3) (44)، 4. دربارۀ حضور موجود، واحد، و همان در همه جا همچون كل (بخش 1) (22)، 5. دربارۀ حضور موجود، واحد، و همان در همه جا همچون كل (بخش 2) (23)، 6. دربارۀ اعداد (34)، 7. چگونه كثرت ایده‌ها (مثل) به وجود آمد؟ و دربارۀ خیر (38)، 8. دربارۀ ارادۀ آزاد (اختیار) و ارادۀ واحد (39)، 9. دربارۀ خیر و واحد (9).
آخرین و بهترین چاپ انتقادی متن انئادها در «آثار افلوطین» به كوشش هنری و شویتسر (پاریس / بروكسل / لیدن، 1951-1973م) در 3 جلد منتشر شده است. جلد سوم، افزون بر انئاد VI، شامل ضمائمی بر انئادهای I-V، كتاب‌شناسی، فهرست و نمایه‌هاست. «فرهنگ افلوطینی» نیز در 1980 م در لندن انتشار یافته است.

مناسب‌ترین ترجمه‌ها: 1. ترجمۀ آلمانی از ر. هاردر و دیگران، با متن یونانی، تبصره‌ها، توضیحات و فهرست (هامبورگ، 1956-1971 م). 2. بهترین ترجمۀ انگلیسی از آرمسترانگ، همراه متن یونانی (لندن، 1966- 1988 م، 7 ج). 3. ترجمۀ فرانسوی از بریه، با متن یونانی (پاریس، 1924- 1928 م، 7 ج).


فلسفۀ افلوطین


امپراتوری روم در سدۀ 3 م مراحلی بحرانی را می‌گذراند و بیش و كم در همۀ زمینه‌ها دچار تضاد و درگیری بود. ناآرامیها و بی‌ثباتیهای سیاسی پیاپی، این امپراتوری نیرومند را گاه تا مرز فروپاشی می‌لرزاند. از یك سو، هجوم اقوام نیمه وحشی از شمال اروپا و از دیگر سو، درگیریها و جنگهای بیهودۀ فرساینده در شرق با ایران، بازتابها و نتایج اجتماعی ویرانگری به بار می‌آورد و به ویژه، سبب پیدایش بحرانهای درونی گوناگون فردی و اجتماعی می‌شد. اذهان ساكنان سرزمینهای زیرسلطۀ امپراتوری روم، كشتزارهای بسیار آماده و باروری برای عقاید، رویكردها و مراسم و آداب بسیار گوناگون دینی و نیز فلسفی به شمار می‌آمد. مسیحیت و جهان‌بینی آن كه هنوز به رسمیت شناخته نشده بود، با باورهای دینی متضاد درگیر بود. از درون مسیحیت، گروههایی با اندیشه‌ها و عقاید معارض با اصول پذیرفته شدۀ آن دین پدید آمده بودند كه مشهورترین آنها را گنوستیكها تشكیل می‌دادند. اندیشه‌ها و عقاید التقاطی دینی از مشرق زمین تا اعماق جوامع قلمرو امپراتوری روم راه یافته بود. در عرصۀ جهان‌بینی و اندیشه‌های فلسفی نیز گرایشهای گوناگون و متضادی در كار بودند. افلاطونیان، شكاكان، اپیكوریان و به‌ویژه رواقیان در شكل بخشیدن به اندیشه‌ها و نیز احساسات انسانها نقشی بسیار مؤثر داشتند.
افلوطین در چنین دورانی زاده شد، پرورش یافت، آموزش دید و

صفحه 1 از5

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: