صفحه اصلی / مقالات / دائرة المعارف بزرگ اسلامی / تاریخ / الازهر /

فهرست مطالب

الازهر


آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 3 اردیبهشت 1399 تاریخچه مقاله

به روزگار پادشاهی فاروق (1936-1952م)، دانشگاه الازهر گرفتار نابسامانیهای سیاسی بود. با این حال، بنای دانشگاهی جدید و دو دانشکدۀ شریعت اسلامی و زبان عربی در شرق بنای قدیم در 1369-1370ق، الازهر را از مسجدی کهن به صورت دانشگاهی برخوردار از مظاهر نو مبدل ساخت. در این دوره با گرایش بسیاری از استادان و دانشجویان ازهری به نهضت اخوان المسلمین، این دانشگاه صحنۀ تظاهرات سیاسی و اعتقادی شد، تا اینکه سرانجام با کودتای افسران جوان و اعلام نظام جمهوری در مصر از 1371ق/ 1952م، الازهر به مرحله‌ای دیگر از دگرگونیهای سیاسی و علمی وارد شد (همو، 161-162). 
در عصر انقلاب، در پرتو همکاری متقابل رؤسای جمهوری با استادان الازهر، این دانشگاه در مسیر پیشرفت قرار گرفت و بسیاری از طالبان دانش، از کشورهای آسیایی و افریقایی را به خود جذب کرد. شرکت رؤسای جمهوری مصر و سوریه به هنگام طرح تشکیل جمهوری متحد عربی در 1379ق/ 1958م، در نماز جمعۀ الازهر، یادآور همان شکوه و جلال شرکت خلیفگان فاطمی در این نهاد کهن بود (همو، 165-166). 
از جمله گامهای ارزندۀ الازهر در دورۀ اخیر، تأسیس کرسی فقه شیعۀ جعفری بود که پس از تأسیس دو کرسی فقه حنفی و شافعی در دانشکدۀ الٰهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در 1335ش به عنوان عملی متقابل صورت گرفت (کسایی، کارنامۀ...، 58). 
در این دوره، شورای عالی مرکزی به نام «مجلس الازهر الاعلى» بالاترین مرجع رسیدگی به تمامی امور این دانشگاه بود. اعضای هیأت علمی الازهر در 3 مرتبۀ استاد صاحب کرسی (الاستاذ ذوالکرسی)، استادیار (الاستاذ المُساعد) و مربّی (المدِّرس)، به تدریس می‌پرداختند (داج، 168) در فاصلۀ سالهای تحصیلی 1364-1366ق، شمار دانشجویان خارجی الازهر از کشورهای افریقایی، آسیایی و اروپای شرقی، حدود هزار نفر بوده است و رشته‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، تاریخ سیاسی، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و تربیت بدنی، بر دروس سنتی الازهر افزوده شد و سازمان وعظ و تبلیغ، تربیت و فرستادن گروههای تبلیغاتی (البعثة) به کشورهای مختلف، خاصه افریقا را برعهده گرفت و مراکز فرهنگی وابسته به الازهر در کشورهایی چون سودان، انگلستان و آمریکا تأسیس شد. در 1958م شمار دانشجویان این دانشگاه در تمامی مقاطع تحصیلی نزدیک به 40 هزار نفر بود (همو، 174-175، 178، 183-184، 191، حاشیه). 
در بین رؤسای اخیر الازهر، شیخ محمود شلتوت، شخصیتی بارزتر از دیگران داشت، وی که از همین دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و تألیفات بسیار در رشته‌های مختلف علمی از خود بر جای نهاد، بر آن شد که روحیۀ روشنگری و اجتهاد را در این دانشگاه برانگیزد (زرکلی، 7/ 173). استفاده از وجود شخصیتهای علمی چون محمد ماضی، محمد بهی، محمد فهام و محمود حُب الله ــ که دوره‌های تخصص علمی را در غرب گذرانده بودند ــ برای ادارۀ این دانشگاه از جمله اقداماتی است که در راستای احیای تفکر علمی و تطبیق آن با آموزشهای سنتی الازهر انجام گرفته است (داج، 194) و چنین بود که پس از استقرار نظام جمهوری در مصر، با لغو قانون 1936م و صدور فرمانی جدید در 1961م، الازهر به عنوان نهادی بزرگ، برای حفظ میراثهای دینی، علمی، فکری عربی ـ اسلامی برای همگامی ملت عرب با پیشرفتهای علمی و فنی جهان معاصر معرفی شد. به موجب این قانون، سازمان مرکزی الازهر از 4 ارگان المجلس الاعلى للازهر، مجمع بحوث الاسلامیه، ادارة الثقافه و البحوث الاسلامیه، جامعة الازهر و المعاهد الازهریه و 6 دانشکدۀ شریعت، اصول دین، مطالعات علوم عربی، کشاورزی، مهندسی و پزشکی تشکیل می‌شد. جامع الازهر نیز از این زمان به «جامعة الازهر» تغییر نام یافت. در 1382ق/ 1962م، دانشکدۀ دختران نیز فعالیت علمی ـ آموزشی خود را در این مجموعۀ دانشگاهی آغاز کرد (امین، حسن، 1/ 90؛ ولی، 524-525؛ طنطاوی، 98). هر چند که به دیدۀ برخی از صاحب‌نظران، پژوهشهای علمی و روند آموزشها در دانشکدۀ پزشکی بدون بیمارستان، و دانشکدۀ علوم بدون کارخانه، و مهندسی بدون امکانات لازم، سطح علمی دانشگاه الازهر را دست کم در سالهای آغازین تأسیس این رشته‌ها، پایین‌تر از دیگر دانشکده‌ها قرار داده بود (شلبی، 68). 
در 1954م هیأت دولت مصر بنیاد شهرک دانشگاهی برای استفادۀ استادان و دانشجویان راتدارک دید (امین، حسن، 1/ 85). طبق آمار سالهای 1370-1371ق/ 1950-1951م، نزدیک به 3 هزار دانشجوی خارجی از 65 کشور در این دانشگاه، به تحصیل اشتغال داشته‌اند (طنطاوی، 102). گفتنی است که توجه به قرائت و علوم قرآنی، سرلوحۀ برنامه‌های آموزشی این نهاد کهن از آغاز تأسیس تاکنون بوده است. این دانشگاه هنوز هم چون تاجی زرین در بین دانشگاههای جهان اسلام می‌درخشد. دانشگاهی که فرهنگ عربی ـ اسلامی را در روزهای تیرۀ سلطۀ ترکان عثمانی، نیک نگاه داشت و اکنون نیز بر آن است که آموزشهای دینی و سنتی رایج در یک هزار سال پیش را با دانش و تکنولوژی دنیای امروز پیوند دهد (خفاجی، 1/ 137؛ ولی، 525؛ نیز نک‍ : غنیمه، 82؛ ویت، 49؛ طنطاوی، 74-75؛ زنکلونی، 285). 

مآخذ

ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، بیروت، 1408ق؛ همان، قاهره، 1299ق/ 1882م؛ ابن اثیر، الکامل؛ ابن ایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفى، قاهره، 1404ق؛ ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1361ش؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، قاهره، 1352ق؛ ابن جزری، محمد، غایة النهایة، بیروت، 1351ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد، «رفع الاصر»، همراه الولاة و القضاة کندی، بیروت، 1908م؛ ابن خلدون، العبر، ترجمۀ عبدالمحمد آیتی، تهران، 1371ش؛ همو، مقدمة، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ ابن خلکان، وفیات؛ ابن رشید، محمد، ملء العبیة، به کوشش محمد حبیب ابن خوجه، تونس، 1981م؛ ابن ظهیره، احمد، الفضائل الباهرة، به کوشش مصطفى سقا و کامل مهندس، قاهره، 1969م؛ ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، به کوشش عبدالقادر و محمود ارناؤوط، بیروت، 1412ق؛ امین، احمد، ظهرالاسلام، بیروت، 1388ق؛ امین، حسن، دائرةالمعارف الاسلامیة الشیعة، بیروت، 1401ق؛ حتی، فیلیپ، تاریخ عرب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1366ش؛ حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیة، مصر، 1964م؛ خفاجی، محمد عبدالمنعم، الازهر فی الف عام، قاهره، 1374ق؛ داج، بایارد، دانشگاه الازهر، ترجمۀ آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، 1367ش؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش تدمری، بیروت، 1409ق؛ زرکلی، اعلام؛ زکی، عبدالرحمان، القاهره، قاهره، 1386ق؛ زنکلونی، علی سرور، الدعوة و الدعاة، قاهره، 1979م؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی، تهران، 1341ش؛ سیوطی، حسن، المحاضرة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387ق؛ شلبی، احمد، رحلة حیاة، مصر، 1978م؛ ضیف، شوقی، الادب العربی المعاصر فی مصر، مصر، 1961م؛ طنطاوی، محمد، «الازهر»، العربی، کویت، 1392ق، شم‍ 170؛ عنان، محمد عبدالله، الحاکم بامرالله، قاهره، 1379ق/ 1959م؛ همو، مورخو مصر الاسلامیة، قاهره، 1388ق/ 1969م؛ عیسى بک، احمد، تاریخ البیمارستانات فی الاسلام، بیروت، 1981م؛ غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمۀ نورالله کسایی، تهران، 1364ش؛ قلقشندی، احمد، صبح الاعشى، بیروت، 1407ق؛ کسایی، نورالله، کارنامۀ دانشکدۀ الٰهیات و معارف اسلامی، تهران، 1357ش؛ همو، مدارس نظامیه و تأثیرات علمی و اجتماعی آن، تهران، 1363ش؛ ماهر محمد، سُعاد، مساجد مصر، مصر، 1971م؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة، مصر، 1980م؛ مقریزی، احمد، الخطط، بیروت، دارصادر؛ همو، السلوک، به کوشش عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1972م؛ ولی، محمدطه، المساجد فی الاسلام، بیروت، 1409ق؛ ویت، گاستون، قاهره شهر هنر و تجارت، ترجمۀ محمود محمودی، تهران، 1365ش؛ همایی، جلال‌الدین، غزالی‌نامه، تهران، 1342ش. 

نورالله کسایی

بخش دوم ـ معماری 

جامع الازهر همچون مساجد عمروعاص، ابن طولون، سلطان حسن و غیره جزو آثار مهم معماری اسلامی مصر است و از لحاظ قدمت، نحوۀ توسعه، ترکیب تاریخی و تزیینات درخور بحث و بررسی است. این مسجد و مرکز آموزشی که به سبب اهمیت فرهنگیش در دورانهای مختلف توسعه یافته است، از نمونه‌های بارز ارتباط میان کیفیت معماری با فرهنگ جامعه به شمار می‌آید. الازهر در زمان فاطمیان ساخته شد و سپس ابنیۀ تازه به خصوص در زمان ممالیک بر آن افزودند و گسترش آن در دورۀ عثمانی و پس از آن ادامه یافت (نک‍ : ویت، 27-28؛ پاپادوپولو، 488-490؛ نیز دنبالۀ مقاله). 

مقریزی (د 845ق/ 1441م) نخستین مورخی است که از ساختمان الازهر تا حدودی به تفصیل سخن گفته است. از آنجا که گذشتگان آثار ساختمانی را بیشتر از لحاظ فایدۀ عملی آنها می‌شناختند و نه از لحاظ هنر و باستان‌شناختی، در کتابهای خود معمولاً به وصف دقیق آنها نمی‌پرداختند و تنها به ذکر نام اثر اکتفا می‌کردند. برای نمونه ابن خلکان (1/ 380)، ابن رُشید (3/ 297)، ابن بطوطه (1/ 64)، ابن ملقّن (ص 564) و دیگران معمولاً از الازهر به مناسبتهایی فقط نام می‌برند؛ بنابراین، یافتن اوصاف و خصوصیات بنا از طریق منابع قبل از مقریزی دشوار است. 
به نوشتۀ مقریزی، هنگام بنای الازهر، بر دایرۀ [محاطی] قبه‌ای که در گوشۀ جنوبی شبستان قرار داشت، کتیبه‌ای دربارۀ احداث آن نگاشته بودند که دارای چنین متنی بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، مما امر بینائه عبدالله و ولیه ابوتمیم معد الامام المعز لدین الله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و علی آبائه و ابنائه الاکرمین علی ید عبده جوهر الکاتب الصقلی و ذلک فی سنة ستین و ثلثمائة». با توجه به ذکر سال 360ق در کتیبه بایستی آن را یک سال پیش از اتمام کامل بنا نصب کرده باشند (الخطط، 2/ 273، نیز 244؛ ابن خلکان، همانجا؛ ابن تغری بردی، 4/ 32). به گفتۀ همو، خلفا و اطرافیان در عمارتی ایوان‌دار که جایگاه رسمی بازدید و مشرف بر الازهر بود به تماشای مراسمی خاص موسوم به «لیالیِ وقود» (شبهای آتش) می‌نشستند. در این مراسم دور تا دور مسجد آتش می‌افروختند و حول صحن را چراغانی می‌کردند و طعام و حلویات و بخور در کار می‌آوردند (همان، 1/ 362، 465-466). 
موقعیت قدیم جامع را هم که در سمت شرقی قاهرۀ عتیق بوده است، می‌توان از توضیحات مقریزی دریافت، چنانکه به محله‌های دیلم، اتراک، باطلیه و جز اینها در مجاورت الازهر اشاره، و آنها را محل پیشین خزاین کتب، اشربه، زینها، خیمه‌ها، فرشها و پوشاک قصر فاطمی یاد کرده است (نک‍ : همان، 1/ 363، 374، 2/ 10، 35، 38). همچنین در توضیح راجع به ساختمان از وجود طلسمهایی با نقوش پرنده در سرستونها سخن گفته است که آنها را برای ممانعت از آشیانه ساختن پرندگان قرار داده بودند (همان، 2/ 273؛ عینی، 2/ 6). بعد از دورۀ معز چند تن دیگر از خلفای فاطمی در آن دست به تعمیرات زدند. ظاهراً بعضی قسمتهای مسجد را پسر او عزیز رونق داد (ابن ظهیره، 182). در دورۀ خلافتِ حاکم (386-411ق)، الازهر تعمیر و بازسازی شد، موقوفاتی نیز برای آن اختصاص یافت که عوایدش برای تعمیر ساختمان مسجد در نظر گرفته شد. مقریزی این موارد را بر اساس وقف‌نامه نقل کرده است؛ چلچراغها و قندیلهای مسجد هم به امر حکم تهیه شد (همان، 2/ 275؛ عینی، 2/ 6؛ سیوطی، 2/ 251). 

پس از این مستنصر، نزار و حافظ لدین الله تعمیرات و اصلاحاتی در آن صورت دادند. حافظ مقصورۀ فاطمه(ع) را ساخت، زیرا که حضور فاطمۀ زهرا(ع) در آنجا به خواب دیده شده بود. رواقهای اطراف صحن هم ظاهراً در این زمان ایجاد گردید (مقریزی، همانجا؛ هوگ، 148؛ زکی، 26). در 519ق/ 1125م آمر دستور به ساختن محرابی چوبی داد که اکنون در موزۀ هنر اسلامی قاهره است. در طرفین فرورفتگی این محراب تاریخی، دو ستون باریک و در کنار هریک از آنها قابهایی از تزیینات گیاهی تراشیده شده است. قسمتی از متن کتیبه چنین است: «مما امر بعمل هذا المحراب المبارک برسم الجامع الازهر الشریف بالمعزیة القاهرة مولانا و سیدنا المنصور ابوعلی الامام الآمر باحکام الله امیرالمؤمنین صلوات الله علیه... فی شهور سنة تسع عشرة و خمسمائة الحمدالله وحده». مقریزی با توجه به وجود اختلاف بین جهات محرابهای سرزمین مصر، محراب الازهر را در شمار مواردی آورده است که جهت آنها به درستی تعیین شده بود. همچنین به محرابی نقره‌کاری اشاره گردیده است که در دورۀ ایوبی برکنده شد (الخطط، 2/ 256-275؛ نیز نک‍ : حسن، فنون...، 458، اطلس...، تصویر 358). 

طرح کلی ساختمان الازهر به شیوۀ عربی بود و افزوده‌های پیرامون آن سبب شد که مسجد به صورت مجموعه‌ای مرکب از آثار دوره‌های مختلف درآید. برخی از محققان برآنند که این خصیصه با آنکه موجب تنوع معماری الازهر شده، یکپارچگی و تجانس آن را از میان برده است. با این حال، مقایسۀ وضع کنونی مجموعه با طرحی که کرسول از بنای اولیه عرضه می‌کند، نشان می‌دهد که عمارت فعلی از وحدت و همگنی نسبی برخوردار است (نک‍ : دِونشیر، 561؛ ویت، 27؛ شراتو، 53؛ پاپادوپولو، 489؛ EWA، ذیل هنر فاطمی). بنابر نقشه‌های موجود، مساحت مجموعۀ لواحق اندکی بیشتر از مساحت بنای دورۀ فاطمی و محیط بر آن است، و بنای دورۀ فاطمی همچنان قسمت اصلی و چشمگیر مجموعه است. آنچه در این دوره ساخته شد، اکنون با صحن مسجد و شبستان و تالارهای شرقی و غربی آن، مطابقت دارد و به خوبی مشخص است (همانجا؛ نیز نک‍ : نقشه). 
 

صفحه 1 از4

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: