بیدار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 18 خرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229244/بیدار
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
چاپ شده
13
تا پیش از سلطۀ بریتانیا بر مالزی، علمای دینی نمایندگان اسلام در مالزی بودند و سلطانهای محلی ــ با آنكه مهمترین كارگزاران مذهبی و سیاسی، و مظهر ماهیت اسلامی جامعۀ مالایا به شمار میرفتند ــ نقش بسیار محدودی در اجرای شریعت اسلامی و آموزشهای دینی داشتند و تمامی امور دینی و احوال شخصی در دست علما بود (لاپیدوس، همان ترجمه، 1073-1075).
بریتانیا امتیازات سلطانها را در همۀ زمینهها ــ بجز مسائل دینی و فرهنگی ــ سلب كرد. از این رو، سلطانها كوشیدند تا تشكیلات مذهبی اسلامی را به كنترل خود درآورند و نفوذ خویش را بر ابعاد مذهبیِ حیات روزانۀ مردم گسترش دهند. در 1333ق / 1915م شورایی به نام «مجلس مذهبی» تشكیل شد كه ادارۀ دادگاههای مذهبی و مساجد روستایی را در دست گرفت. از طریق همین شورا، حكومتهای شبه جزیرۀ مالایا كم كم اختیار امور حقوقی و آموزشی و مسائل عبادی و مالی مسلمانان را به دست آوردند. این امر كه عاملی مهم در حفظ ثبات سیاسی تا دهۀ 1950مبود، موجباتخاذ رویكردی شدیداً محافظهكارانه نسبت به امور اسلامی شد (همانجا). كشور مستقل مالزی در 1336 ش /1957 م به رهبریِ تنكو عبدالرحمان تأسیس گردید و در قانون اساسیِ آن اسلام دین رسمی اعلام شد. در مالزی اسلام از جایگاهی ویژه در سیاست و حكومت برخوردار است و بیشترِ دولتهای ایالتی وزارت امور دینی دارند. با این حال، از همان ابتدای امر، دولتهای محلیِ ایالتهای كلانتن و ترِنْگانو با مخالفت حزب اسلامیِ پان مالایا روبهرو شدند. حزب اسلامی پان مالایا متقاضی تشكیل حكومت اسلامی بود و در 1959 م توانست تشكیلات اسلامی را تحت كنترل خود درآورد (EI2, VI /241). این حزب بعدها با تعدیل مواضعِ سیاسیِ افراطی خود و تغییر نام به «حزب اسلامی» واردِ عرصۀ مبارزات سیاسی و اجتماعی شد كه این امر تقویت جنبشهای تبلیغی و آموزشی را در پی داشت. در 1350ش /1971م «انجمن جوانان مسلمان ماله» به رهبری انور ابراهیم تشكیل شد. هدف این انجمن اصلاح فرد و جامعه بر اساس تعالیم اسلام بود. گروه اسلامی دیگر «دارالارقم» نام دارد كه از تشكیل تعاونیها و تأسیس كارگاهها، درمانگاهها و مدارس اسلامی حمایت میكند. گروه اسلامی دیگری نیز به نام «تبلیغ» وجود دارد كه افراد تحصیل كردۀ اسلام گرا به آن توجه دارند. این 3 گروه كه از لحاظ مذهبی و سیاسی اسلام گرای اصلاح طلب هستند، در محیطی مشغول فعالیتاند كه گفته شده است: اصرارشان بر رعایتِ مصالح اسلامی و منافع جمعیِ مسلمانان موجب برهم خوردنِ تعادل شكنندۀ جامعۀ مالزی، و از بین رفتن یكپارچگیِ آن میشود (لاپیدوس، همان ترجمه، 1079- 1080). در غرب: به بیداری اسلامی در غرب باید به گونۀ دیگری نگریست؛ چه، وضعیت مسلمانان در غرب با وضع آنان در سرزمینهای اسلامی متفاوت است؛ بیشتر مسلمانان اروپا مهاجرند و تنها در اروپای شرقی، به ویژه بوسنی و آلبانی، بخش عمدۀ مسلمانان را جمعیت بومی تشكیل میدهد. آغاز مهاجرتِ انبوه مسلمانان به اروپای غربی به دهۀ 1960م باز میگردد؛ در آغاز، این مهاجران كارگرانی بودند كه اقامت در اروپا را موقت تلقی میكردند؛ اما از دهۀ 1970م با پیوستن خانوادههای بسیاری از این كارگرانِ مهاجر به آنها و سكنای دائم در آنجا، آنان نسبت به حفظ هویت اسلامیِ نسل دوم خودنگران شدند ( اسلام ... ، 55). بنابراین، هستۀ مركزی بیداری اسلامی در غرب كوششی است كه اقلیت مسلمان برای حفظ هویتِ اسلامی و گسترش دادن همبستگی میان خود مبذول داشتهاند. برای تحقق این هدف، از همان زمان فعالیتهای گستردهای برای شناساندن حقوق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و ایجاد نهادهای مورد نیاز مانند تأسیس مساجد، نمازخانهها، انجمنهای اسلامی و نیز تلاشهایی برای نفوذ در نظام سیاسی كشورِ میزبان آغاز شد (همان، 41-42، 60-61). به سبب حاكم بودنِ فضایی آزاد در كشورهای غربی، این كشورها مكان مناسبی برای مبارزان و فعالان اسلامی بودند. افزایش درآمدِ كشورهای نفتیِ خاورمیانه در دهههای 1960 و 1970م، به بسیاری از دانشجویان كشورهای اسلامی فرصت داد تا برای ادامۀ تحصیل به غرب بروند. این دانشجویان از یك سو با تشكیل انجمنها و نهادهای اسلامی، مهمترین پایهگذاران گسترش اسلام در غرب شدند و از سوی دیگر دامنۀ مبارزات سیاسی فعالان اسلام گرا در كشورهای مادر، به میان این دانشجویان نیز كشیده شد و فعالیت آنان را وارد حوزۀ اسلام سیاسی كرد. برخی مشكلات و تنگناهای معنوی در غرب نیز باعث شد تا بعضی از روشنفكران و تحصیلكردگان غربی هم به اسلام روی آورند. بسیاری از این گرایشها نتیجۀ مطالعات برخی اندیشمندان غربی مانند مونتگمری وات، ماسینیون، ادوارد براون، آن ماری شمیل، هانری كربن، روژهگارودی و دیگران است. برخی از آنان مانند شیمل با شناختی عمیق از اسلام، آثار علمیِ بسیاری در معرفیِ اسلام و فلسفه، عرفان و ادبیات غنی مسلمانان آفریدند كه به طور مستقیم در جذب افراد، به ویژه روشنفكران به اسلام مؤثر بود؛ برخی نیز مانند روژهگارودی خود به اسلام گرویدند. پیروزیِ انقلاب اسلامی ایران نیز عامل مهمی در توجه به اسلامِ سیاسی در سراسر جهان، و از جمله غرب بود. عامل دیگری كه در بیداری اسلامی و گسترش اسلام در غرب مؤثر بوده، اسلام ستیزی موجود در غرب است. به عنوان نمونه، انتشار كتاب آیات شیطانی در انگلستان و ممنوعیت حجاب در فرانسه، هر یك به نقطۀ عطفی در حیات سیاسی و اجتماعیِ مسلمانان در غرب تبدیل شده است. در نتیجۀ همین تحولات، امروزه اسلام به كانون جذب جوانان و روشنفكرانی تبدیل شده است كه پیش از این، به جنبشهای چپ و ضد نژادپرستی روی میآوردند (كپل، 203).
جامعۀ مسلمانان بریتانیا با بیش از 5 /1 میلیون نفر جمعیت، در زندگیِ سیاسی و اجتماعی این كشور دارای اهمیت است. نخستین مهاجران مسلمان به بریتانیا كارگران عدنیِ كشتیهای بریتانیایی بودند. همانان در 1287 ق /1870 م نخستین مسجد را در بریتانیا بنا كردند (نیلسن، 41). امروزه بیشترِ مسلمانان بریتانیا را مهاجران هندی و پاكستانی تشكیل میدهند (همانجا). مسلمانان بریتانیا در طول دهههای طولانیِ حضور در این كشور، با احداث مسجدها و نهادهای آموزشی و اجتماعی كوشیدهاند محیط مناسبی برای زندگی خود ایجاد كنند (ژولی، 35-37). بر اساس آمار رسمی شمار مساجد از 13 باب در 1342 ش /1963م، به 450باب در 1372ش /1993م رسیده بود (نیلسن، 45). این رشد سریع، نشانۀ توجه و نگرانیِ جدی مسلمانان به حفظ هویت اسلامی خود و فرزندانشان است. از دهۀ 1980م به این سو، حضور جوانان در مساجد بیش از پیش شده است. در زمینۀ آموزش، مسلمانان از 1960م به بعد، برای ایجادِ محیطی اسلامی برای آموزش و پرورش فرزندان خود، به طور جدی فعال شدهاند؛ به همین منظور، در 1966م، «بنیاد آموزش مسلمانان» تشكیل شد. این تلاشها در دهۀ 1980 م، علاوه بر تغییر شرایط آموزش و پرورش به نفع مسلمانان، راه را برای ایجاد مدارس اسلامی در بریتانیا هموار كرد (همو، 53-59). بجز مساجد، نهادها و مدارس آموزشی اسلامی متعددی در بریتانیا تأسیس شده است. به عنوان نمونه، میتوان از كالج اسلامی، تأسیس شده به همت زكی بداوی، رئیس سابقِ مركز فرهنگی اسلامی لندن، و مدرسۀ اسلامی لندن، تأسیس شده به همت یوسف اسلام، خوانندۀ سابقپاپ در بریتانیا ــ كه پیش از مسلمان شدن كت استیونس نام داشت ــ یاد كرد (همو، 47, 48؛ كپل، 123-124). مسلمانان بریتانیا با تشكیل سازمانهایی چون «اتحادیۀ سازمانهای اسلامی بریتانیا»، «شورای مساجد بریتانیا»، «شورای ائمۀ جماعت مركز فرهنگی اسلامی مسجد ریجنتس»، برای احقاق حقوق اجتماعی و دینی خود میكوشند. این امر باعث شده است كه آنان در صحنۀ سیاست ملی و محلی فعال شوند؛ به گونهای كه در شهر برادفورد در دهۀ 1980 م، مسلمانان به عضویت شورای شهر درآمدند و حتى این شهر برای نخستین بار دارای شهردار مسلمان شد. در جریان انتشار كتاب آیات شیطانی و قضیۀ سلمان رشدی، «كمیتۀ بریتانیایی اقدام در امور اسلامی» تشكیل شد (نیلسن، 124؛ كپل، 141-142). پارلمان مسلمانان بریتانیا نیز در 1992م، به همت كلیم صدیقی، طرفدار مشهور انقلاب اسلامی ایران افتتاح شد. این رویداد در رسانهها و جامعۀ بریتانیا انعكاس وسیعی داشت. هدف از تأسیس پارلمان ایجاد نهادی برای سخنگویی رسمی از جانب مسلمانان بریتانیا و سازمان دادن آنان در مواجهه با مشكلات سیاسی و اجتماعی و مذهبی است (نک : «پارلمان ... »).
حضور مسلمانان در فرانسه به سدۀ 13ق /19م باز میگردد كه این كشور فعالیتهای استعماری خود را در سرزمینهای اسلامی، به ویژه در شمال افریقا، آغاز كرد. با این حال، تا پیش از نیمۀ دوم قرن 20 م حضور مسلمانان در فرانسه چندان محسوس نبود (خداقلیپور، ... فرانسه، 93، 103). بسیاری از مهاجران مسلمان، خاصه از شمال افریقا، پس از جنگ دوم جهانی، به تشویق فرانسویان برای كار وارد این كشور شدند. با این همه، دولت فرانسه سیاستی بر پایۀ جلوگیری از شكلگیری نهادهای اسلامی و كوشش برای استحالۀ مسلمانان در جامعه و فرهنگ فرانسه اتخاذ كرد. از این رو، بیشترِ مساجد فرانسه، از دهۀ 1980م به مراكز تعلیمات اسلامی تبدیل شد و ایجاد و تأسیس مساجدِ بیشتر، روندی روی به رشد یافت (نیلسن، 21) كه این امر را میتوان تلاش مسلمانان برای حفظ هویتِ دینیِ خود تلقی كرد. در واقع، وقایع سیاسی و اجتماعی، بسیاری از مسلمانانِ تابع فرانسه را به نزدیكی جستن به اسلام تشویق كرد و همین معنی سبب شد كه دولت فرانسه به گونهای، هویت اسلامی آنان را به رسمیت بشناسد (لویس، 131). چنانكه گفتهاند: هیچ مركز صنعتی در فرانسه وجود ندارد كه برای مسلمانان نماز خانهای نداشته باشد (خداقلی پور، همان، 258-259؛ كپل، 179-184). افزون بر گسترش جنبشهای تجدید هویت در میان مسلمانان فرانسه، اسلام در میان فرانسویان غیر مسلمان نیز رشد قابل توجهی دارد و این معنی به طور كلی در غرب روندی بیسابقه یافته است (نیلسن، 39-41). برخی از مشكلاتی كه رسماً و از سوی دولت در فرانسه برای مسلمانان و حفظ ارزشهای اسلامی در این كشور ایجاد میشود، حاكی از نگرانیِ دولتمردان از گسترش اسلام است؛ به ویژه آنكه مسلمانانِ جوان در بازشناسیِ هویت اسلامی خود غالباً با بنیادهای جامعۀ لائیكِ فرانسه در تقابل قرار میگیرند. از این رو، برخی از اهل نظر با طرح مباحثی چون اسلام فرانسوی، درصددِ یافتن راهحلهایی برای این مشكلِ فزایندهاند (خداقلیپور، كپل، همانجاها). در 1368 ش / 1989 م دولت فرانسه به جلوگیری از حضور دختران مسلمان با حجاب در مدارس پرداخت؛ ولی با اعتراض مسلمانان روبهرو شد و این موضوع خود در روند جنبش اسلامی فرانسه تأثیر گذارد و تغییراتی به بار آورد و جوانان بیشتری به این جنبش جذب شدند (خداقلیپور، همان، 269). افزون بر این، چند جنبش و سازمان اسلامیِ تبعیدی از كشورهای شمال افریقا ــ به خصوص الجزایر ــ در فرانسه فعالیت دارند. از دهۀ 1980 م، اسلامگرایان فرانسه اتحادیهای موسوم به «اتحادیۀ سازمانهای اسلامی فرانسه» براساس اندیشۀاخوان المسلمین تشكیل دادند و به فعالیتهایی دست زدند. این روند اكنون نیز به صورت كوششهایی برای تثبیت هویت خود از سوی پیروان اسلام در فرانسه ادامه دارد (كپل، 32-33).
سابقۀ شكلگیریِ جامعۀ مسلمانان آلمان به پس از جنگ جهانی دوم باز میگردد كه نیاز به نیروی كار در آلمان موجب مهاجرت گروههایی بزرگ از مسلمانان تركیه به این كشور شد. بخش اعظم مسلمانان آلمان را اكنون نیز تركها تشكیل میدهند كه خود دارای انجمنها، مساجد و مراكزی هستند. افزون بر آن، مركز اسلامی هامبورگ به شیعیان ایران تعلق دارد؛ و مراكزی مشابه در مونیخ و آخن وابسته به اخوان المسلمین مصر و سوریه، فعالیت میكنند. مسلمانان آلمان عموماً برای حفظ هویت اسلامی و كسب حقوق مدنی، بسیار میكوشند، در حالی كه فعالیتِ برخی از گروههای ترك مسلمان در آلمان غیرقانونی اعلام شده است. یكی از مشهورترینِ این سازمانها، «ملی گُروش» (نگاه ملی) است كه در نیمۀ دهۀ 1970 م توسط حزب «نجات اسلامی» به رهبری اربكان (بعداً حزب رفاه) ایجاد شد و به فعالیتهایی گسترده در سطح اروپا دست زد، با برخی از سازمانهای اسلامی غیرترك روابطی نزدیك ایجاد كرد و به كوشش برای ایجاد تحولات اسلامی در داخل تركیه پرداخت. «جماعت تبلیغ» به رهبری جمالالدین كاپلان، از همان سازمان «ملی گروش» جدا شد. این گروه تا درگذشتِ كاپلان در 1995م همواره خواهان ایجاد یك دولت اسلامی در تركیه بود. كاپلان همچنین سازمانی موسوم به «فدراسیون جوامع اسلامی» در آلمان ایجاد كرد (ونسكه، 100؛ كتانی، 39؛ كُگلمان، 326-328؛ اسلام، 202). یكی از مهمترین زمینههای فعالیت مسلمانان آلمان، گذشته از تشكیل كلاسهای آموزشی خاص دینی كه مورد استقبال مسلمانان واقع شده، كوشش برای وارد كردن آموزشهای اسلامی در برنامههای درسیِ فرزندان مسلمانان در مدارس رسمی است؛ البته در این زمینه موفقیتهایی نیز به دست آوردهاند (ونسكه، 105-107؛ نیلسن، 32). مسلمانان آلمانی تبار بهرغم شمار اندكشان، نقشی مهم و گسترده در فعالیتهای جامعۀ اسلامی آلمان و ایجاد تشكیلات اسلامی برعهده دارند (كگلمان، 332؛ نیلسن، 61-67؛ «اسلام ... »، II /295-296).
مسلمانان بلژیك حدود 3٪ از جمعیت این كشور را تشكیل میدهند كه غالباً پس از جنگ جهانی دوم، از شمال افریقا و تركیه به آنجا مهاجرت كردهاند. مركز اسلامی ـ فرهنگی بلژیك در 1348ش / 1969م ایجاد گردید. این مركز فعالیت خود را بر آموزشهای دینی، حفظ باورها و هویت اسلامی، معرفی اسلام و برگذاری مراسم دینی متمركز كرده است. این فعالیتها موجب شد تا در اوایل دهۀ 1970م اسلام در بلژیك رسمیت یابد. بیشتر مسلمانان بلژیك وابسته به اخوان المسلمین مصر و گروه «سلیمانیۀ» تركهای مسلمان یا ملهم از آناناند (نیلسن، نیز «اسلام»، همانجاها).
جامعۀ مسلمانان هلند را نیز مهاجرانی از تركیه و شمال افریقا، و نیز مسلمانان هلندی تبار تشكیل میدهند. از حدود دهۀ 1980م، در پی ایجاد فدراسیون فرهنگ تركها، شمار مساجد و مراكز اسلامی در هلند روی به افزایش نهاد. گروههای مسلمان مانند «ملی گروش»، گروه كاپلان و «سلیمانیه» از جمله جوامع فعال مسلمانان در هلند بهشمار میروند. مسلمانان هلندی تبار نیز فعالیتهای گستردهای برای تثبیت هویت اسلامی، از طریق انتشار نشریۀ قبله و ایجاد مراكز اطلاعات مسلمانان در لاهه دارند ( اسلام، 66؛ نیلسن، 3-4). در بوسنی و هرزگوین: بوسنیاییها از آغاز جنگ جهانی دوم، با ایجاد تشكلهایی مانند سازمان «الهدایۀ» و «مرحمت» در یوگوسلاوی سابق دست به كوششهای استقلالطلبانه زدند. برخی از رهبرانشان دستگیر و زندانی، یا اعدام شدند. در پیِ تسلط كمونیسم، فشار بر مسلمانان فزونی گرفت و اجرای مناسك و مراسم دینی ممنوع شد. در دهۀ 1960 م، بر اثرِ سیاست ایجاد روابط نزدیك با كشورهای مسلمان توسط تیتو و ظهور جنبش عدم تعهد، وضع مسلمانان روی به بهبود نهاد و مدارس و مساجد اسلامی بازگشایی شدند (خداقلیپور، همان، 17- 18). به دنبال انتشار «بیانیۀ اسلامی» در دهۀ 1970م كه در آن علی عزت بگویچ از ضرورت احیای اسلام، ایجاد جامعه و حكومت اسلامی سخن به میان آورد، فعالیتهای اسلامی در بوسنی وارد مرحلۀ نوینی شد. اینگونه فعالیتها دولت یوگسلاوی را بیمناك ساخت و این دولت به دستگیری بگویچ و چند تن از دیگر رهبران مسلمان دست یازید و همه را به زندانهای بلندمدت محكوم كرد. ولی با فروپاشیِ یوگسلاوی، جنبش مسلمانان جوان با تشكیل «حزب اقدام دموكراتیك»، همان اهداف را پی گرفت (همان، 47- 48).
بنابر شواهدی، ورود نخستین مسلمانان به قارۀ آمریكا، به زمان كشف این قاره باز میگردد؛ ولی نخستین گروههای بزرگ مسلمان كه وارد این سرزمین شدند، بردگانِ سیاه افریقایی بودند كه گفتهاند: حدود یك پنجمِ كل بردگان سیاه را در گفتهاند: حدود یك پنجمِ كل بردگان سیاه را در آمریكا تشكیل میدادند (همو، ... آمریكا، 254- 268، 325). با این همه، گویا اینان به ناچار دست از دین پدران فرو شستند و مسیحی شدند. از دهۀ 1930م، نخستین كوششهای سازمان یافتۀ مسلمانان آمریكا، با تشكیل سازمانی به نام «ملت اسلام» توسط والس فرد آغاز شد. مدتی بعد عالیجاه محمد رهبری سازمان را عهدهدار شد و بهتدریج این عقیده قوت گرفت كه سیاهان باید به دین اصلی خود، یعنی اسلام بازگردند. با آنكه این جنبش به عنوان واكنشی در برابر افكار نژادپرستانه در آمریكا، رنگ و بوی نژادپرستی سیاهپوستان به خود گرفته بود، ولی عالیجاه محمد پیش از مرگ به پیروی از تعالیم پیامبر (ص)، از این موضع بازگشت و این تغییرِ موضع و عدول از افكار نژادپرستانۀ سیاهپوستان، موجد تحولی در روند گروش به اسلام در میان سیاهان و غیرسیاهان آمریكا شد. ناامیدیِ سیاهاناز نهضت احقاق حقوق مدنیِ مارتین لوتركینگ در دهۀ1960 م، یكی از عوامل افزایش جنبشهای اسلامی و گروش به اسلام در میان سیاهان بود. تظاهرات یك میلیونی مسلمانان سیاه آمریكایی به دعوت «ملت اسلام» در مهر 1374 / اكتبر 1995 در واشینگتن، نشان دهندۀ نفوذ روزافزونِ اسلام در جامعۀ سیاهان آمریكاست (همان، 40؛ نیانگ، 317؛ گاردل، 436-437). افزون بر این، از دهۀ 1960م، مهاجرت گروههای مسلمان از دیگر كشورها به آمریكا، روی به افزایش نهاد (همانجاها). این فرایند خود به افزایش سازمانها و مراكز و جمعیتهای اسلامی در آمریكا انجامید كه غالباً برای احیای اسلام و ایجاد فضایی اسلامی در این سرزمین میكوشند. انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریكا، از فعالترین سازمانهای اسلامی بهشمار میروند. هدف این انجمنها بازسازی و تثبیتِ هویت اسلامی و ترویج آداب و رسوم و عقاید دینیِ فراموش شده در میان مسلمانان است. از آن میان، «انجمن دانشجویان مسلمان» در آمریكای شمالی كه در 1342ش /1963م توسط دانشجویان خاورمیانهای آمریكا تشكیل شد و بسیاری از آنان طرفدار گروههایی مانند «اخوان المسلمین» و «جماعت اسلامی» بودند، قابل توجه است. مواضع ضداستعماری و اسلامگرایانۀ این انجمن دیگر مراكز اسلامیِ آمریكا را تحتالشعاع قرار داد. ایجاد سمینارهای مربوط به دین و فرهنگ اسلامی، انتشار نشریات متنوعِ تحقیقی، ایجاد مساجد و مراكز دینی و نهادهای تبلیغاتی ازجمله فعالیتهای مستمر این سازمان است. باید گفت: استقرارِهدفدارِ جامعۀمسلمانان آمریكای شمالی تا حد زیادی مرهون اقامت دائم دانش آموختگانِ مسلمانِ غیرآمریكایی در این سرزمین است. تعدد سازمانهای اسلامی كه این گروهها ایجاد كردند و لزومِ همكاری و وحدت میان آنان سرانجام به ایجاد «جامعۀ اسلامی آمریكای شمالی» انجامید. هدف اصلی این سازمان ایجاد تریبونی واحد برای ترویج اسلام و عقاید اسلامی از طریق تأسیس مدارس، ترجمۀ آثار متفكران و نویسندگانی چون سیدقطب و ابوالاعلی مودودی، گسترش اطلاعات، تبلیغ اسلام، كمكهای معنوی و تربیتی به خانوادههای مسلمان، و یاری رساندن به سازماندهی فعالیتهای اجتماعی مسلمانان در آمریكاست. فعالیت «جامعۀ اسلامی آمریكای شمالی» نتایج قابل توجهی در روند گروش به اسلام و تأثیرگذاری در حوزۀ سیاست و امور اجتماعی در آمریكا برجای نهاده است (نک : مكلود، 45؛ حداد، دنی، جم ؛ حنیف، 27- 28).
آدمیت، فریدون، امیركبیر و ایران، تهران، 1354ش؛ آذری، علی، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، تهران، 1329ش؛ احمد، عزیز، تاریخ تفكر اسلامی در هند، ترجمۀ تقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران، 1367ش؛ ارس، بولنت و عمركاها، «جنبش اسلام لیبرالی در تركیه: اندیشههای فتحالله گونی»، ترجمۀ اسدالله اطهری، فصلنامۀ مطالعات خاورمیانه، تهران، 1381ش، س 9، شم 4؛ اسلام در اروپا، به كوشش استیون ورتووك و سری پیچ، ترجمۀ كاووس سیدامامی، تهران، 1380ش؛ اسناد نهضت آزادی، تهران، 1361 ش؛ افسر، محمدهاشم، اتحاد اسلام، به كوشش صادق سجادی، تهران، 1367ش؛ الگار، حامد، «نهضت اصلاحطلبی در ایران»، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، ترجمۀ مهدی جعفری، تهران، 1362ش؛ همو و دیگران، سلسلۀ پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ كمبریج، ترجمۀ عباس مخبر، تهران، 1371 ش؛ انتخابی، نادر، «دین و دولت در تركیه: از تنظیمات تا امروز»، نگاه نو، تهران، 1374ش، شم 25؛ انصاری، فاروق، تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان (1880-1933)، تهران، 1381ش؛ بازرگان، مهدی، مدافعات؛ بجنوردی، كاظم، مسی به رنگ شفق، به كوشش علیاكبر رنجبر كرمانی، تهران، 1381 ش؛ بحثی دربارۀ مرجعیت و روحانیت، تهران، 1341 ش؛ تیموری، ابراهیم، تحریم تنباكو، تهران، 1328ش؛ جعفری، محمدمهدی، «تكملهای لازم»، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، تهران، 1362ش؛ جمالالدین اسدآبادی، عروةالوثقى، به كوشش هادی خسروشاهی، قم، 1421 ق؛ همو، نیچریه، تبریز، 1327 ش؛ حائری، عبدالهادی، «مفهوم نوین آزادی از دیدگاه پارسیزبانان افغانستان»، مطالعات تاریخی، مشهد، 1369ش، شم 5؛ همو، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران، تهران، 1367 ش؛ حبیبی، عبدالحی، جنبش مشروطیت در افغانستان، قم، 1372 ش؛ حسن، مشیر، جنبش اسلامی و گرایشهای قومی در مستعمرۀ هند، ترجمۀ حسن لاهوتی، مشهد، 1367 ش؛ حسین، طه، علی و فرزندانش، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، 1335ش؛ حكیمی، محمدرضا، تفسیر آفتاب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ حنیف، غلام، «طلوع اسلام در آمریكا»، ترجمۀ علی پاریاد، اسلام و غرب، تهران، 1378ش، س 3، شم 26؛ حیدرزادۀ نائینی، محمدرضا، تعامل دین و دولت در تركیه، تهران، 1380ش؛ خداقلیپور، محمود و فهیمه وزیری، اسلام و مسلمانان در آمریكا، قم، 1379 ش؛ همان دو، اسلام و مسلمانان در فرانسه، قم، 1380 ش؛ خسروشاهی، هادی، نهضتهای اسلامی افغانستان، تهران، 1370ش؛ خورشید، عبدالسلام و روشن آرا راؤ، تاریخ تحریك پاكستان، اسلامآباد، 1993م؛ دائكوس، هلن كارر، «اسلام و روسیه»، همشهری، 12 /12 /1381ش؛ دوانی،علی، زندگانیزعیمبزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، تهران، 1372ش؛ همو، نهضت دو ماهۀ روحانیون ایران، تهران، 1377 ش؛ رجایی، فرهنگ، اندیشۀ سیاسی معاصر در جهان عرب، تهران، 1381 ش؛ رجبی، محمدحسن، زندگینامۀ سیاسی امامخمینی، تهران، 1378ش؛ ركنزادۀ آدمیت، محمدحسین، دلیران تنگستانی، تهران، 1313ش؛ روا، الیویه، افغانستان، اسلام و نوگرایی سیاسی، ترجمۀ ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، 1369ش؛ روحانی، حمید، بررسی تحلیلی از نهضت امامخمینی، تهران، 1364 ش؛ ریكلفس، م. ك.، تاریخ جدید اندونزی، ترجمۀ عبدالعظیم هاشمی نیك، تهران،1370ش؛رئیسنیا،رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، 1374ش؛ زركلی، اعلام؛ ژولی، دانیل، استقرار اسلام در جامعۀ بریتانیا، به كوشش توماس گرهلم و جرج لیتمن، ترجمۀ محمد قالیباف خراسانی، تهران، 1378ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به كوشش جمشید كیانفر، تهران، 1377ش؛ سید، رضوان، سیاسیات الاسلام المعاصر، بیروت، 1997م؛ صدیق، محمد، افغانستان در پنج قرن اخیر، تهران، 1374ش؛ طالقانی، محمود، اسلام و مالكیت، تهران، 1332ش؛ همو، مقدمه بر تنبیه الامة و تنزیه الملة (نک : هم ، نائینی)؛ عنایت، حمید، اندیشۀ سیاسی در اسلام معاصر، ترجمۀ بهاءالدین خرمشاهی، تهران، 1362ش؛ همو، سیری در اندیشۀ سیاسی عرب، تهران، 1356ش؛ عوض، لویس، تاریخ الفكر المصری الحدیث، قاهره، 1986م؛ غوث، عبدالصمد، سقوط افغانستان، ترجمۀ محمدیونس طغیان، پیشاور، 1378ش؛ فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران، 1357ش؛ فراستخواه، مقصود، «سیدجمالالدین اسدآبادی و نواندیشی دینی»، تاریخ و فرهنگ معاصر، س 5، شم 3-4؛ فرخزاد، فروغ، گزینۀ اشعار، تهران، 1371 ش؛ فلور، ویلم، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجاریه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، توس؛ قانون، مرتضی، دیپلماسی پنهان، تهران، 1381ش؛ قائممقام فراهانی، احكام الجهاد و اسباب الرشاد، به كوشش غلامحسین زرگرنژاد، تهران، 1380ش؛ كسروی، احمد، آیین، تهران، 1356 ش؛ همو، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1344ش؛ همو، زندگانی من، تهران، 1355ش؛ كشككی، صباحالدین، دهۀ قانون اساسی، پیشاور، 1377ش؛ كیم، كوكی، تاریخ جنوب شرقی، جنوب و شرق آسیا، ترجمۀ علی درویش، مشهد، 1372ش؛ لاپیدوس، آ. م.، تاریخ جوامع اسلامی، ترجمۀ علی بختیاریزاده، تهران، 1381ش؛ همو، همان، ترجمۀ محسن مدیر شانهچی، تهران، 1376ش؛ لویس، برنارد، ظهور تركیۀ نوین، ترجمۀ محسن علی سبحانی، تهران، 1372ش؛ محیط طباطبایی، محمد، نقش سیدجمالالدین در بیداری مشرق زمین، به كوشش هادی خسروشاهی، تهران، 1370ش؛ مراد، آ.، «نهضت اصلاحطلبی در جهان معاصر عرب»، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، ترجمۀ محمدمهدی جعفری، تهران، 1362ش؛ مطهری، مرتضی، «احیای فكر دینی»، ده گفتار، تهران، 1373ش؛ همو، عدل الهی، تهران، 1352ش؛ همو، علل گرایش به مادیگری، تهران، 1357ش؛ همو، كتاب سوزی ایران و مصر، قم، 1357ش؛ همو، «مشكل اساسی در سازمان روحانیت»، بحثی دربارۀ ... (هم )؛ همو، نهضتهای اسلامی در صدسالۀ اخیر، قم، صدرا؛ مفتون دنبلی، عبدالرزاق، مآثرالسلطانیۀ، تهران، 1351ش؛ مكتب اسلام، دورههای مختلف؛ مكی، حسین، تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران، 1357ش؛ همو، مدرس قهرمان آزادی، تهران، 1358ش؛ میثمی، لطفالله، از نهضت آزادی تا مجاهدین، تهران، 1380ش؛ نائینی، محمدحسین، تنبیه الامية و تنزیه الملة، به كوشش محمود طالقانی، تهران؛ نجاتی، غلامرضا، تاریخ بیست و پنج سالۀ ایران، تهران، 1373 ش؛ ونسكـه، هـانس ـ توما، حیات دینی مسلمانان در برلین، به كوشش توماس گرهلم و جرج لیتمن، ترجمۀ محمد قالیباف خراسانی، تهران، 1378 ش؛ هاردی، پ.، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمۀ حسن لاهوتی، مشهد، 1369 ش؛ هدایت، مهدی قلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1344ش؛ همایون كاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمۀ محمدرضا نفیسی و كامبیز عزیزی، تهران، 1373 ش؛ نیز:
Ayata, S., «Patronage, Party, and State: The Politicization of Islam in Turkey», The Middle East Journal, 1996, vol. L; Cederroth, S., «Indonesia and Malaysia», Islam Outside the Arab World, eds. D. Westerlund and I. Svanberg, London, 1999; Denny, F.M., «Islam in Americas», Encyclopedia of Modern Islamic World, vol. II; EI2; Gardel, M., «North America», Islam Outside the Arab World, eds. D. Westerlund and I. Svanberg, London, 1999; Haddad, Y.Y. and A.T. Lumis, Islamic Values in the United States, New York, 1987; Hilav, S., «Düşünce tarihi (1908-1980)», Türkiye tarihi, ed. S. Akşin, Istanbul, 1990, vol. IV; IA; «Islam in Europe«, Encyclopedia of Modern Islamic World; Kepel, G., Allah in the West, Oxford, 1997; Kettani, M. A., Muslim Minorities in the World Today, London, 1986; Kogelmann, F., «Germany and Austria», Islam Outside the Arab World, eds. D. Westerlund and I. Svanberg, London, 1999; Lapidus, I.M., A History of Islamic Societies, Cambridge, 1991; Lipovsky, I., «The Awakening of Central Asian Survey», Middle Eastern Studies, 1996, vol. XXXII(3); McCloud, A.B., African American Islam, New York, 1995; Mc Turaan, G., Nationalism and Revolution in Indonesia, Ithaca / London, 1970; Mesrioğlu, K., Kurtulus, savasinda sarikli mücahitler , Istanbul , 1972; Meydan Larousse, Istanbul, 1987; The Muslim Parliament of Great Britain, www. muslim parliament., org.uk; Niang, S., «Muslim in Europe», The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World, ed. J. Esposito, New York, 1995; Nielson, J., Muslims in Western Europe, Edinburgh, 1995; The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World, ed. J. L., Esposito, New York, 1995; Özdemer, H., «Sial tarih (1960-1980), Türkiye tarihi, ed. S. Akşin, Istanbul, 1990; Paklın, M. Z., Osmanlı tarih deyimleri ve terimleri sözlüğü, Istanbul, 1972; Schulze, R., A Modern History of the Islam World, London /New York, 2000; Shaw, S. J. and E.K. Shaw, History of the Ottoman Empire and Modern Turkey, Cambridge, 1977; Tamara, N., «The Ummah: Rising to the Challenges With Special Reference to Indonesia», Islamic Civilization in the Malay World, ed. M. T. Osman, Kuala Lumpur, 1997; Tazmini, Gh., «The Islamic Revival in Central Asia», Central Asia Survey, 2001, vol. XX(2); Toprak, B.,«Islamist Intellectuals: Revolt Against Industry and Technology», Turkey and the West, London / New York, 1993; Tunçay, M., T.C.ʾ nde tek-parti yönetiminin kurulmasi (1923-1931), Istanbul, 1981; Türkiye dianet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1989; Ülken, H. Z., Türkiye’de çağdas düşünce tarihi, Istanbul, 1979; Yetkin, Ç., Etnik ve toplumsal yönleriyle Türk halk hereketleri ve devrimler, Istanbul, 1974; Yücekök, A., 100 Sorudo Türkiye’de din ve siaset, Istanbul, 1976.علیاكبر ولایتی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید