بویر احمدی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 5 مرداد 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/229093/بویر-احمدی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
13
درگذشته در جامعههای ایلی ایران قشرهایی وجود داشت كه در وضع اجتماعی متفاوت با یكدیگر، و در سلسله مراتب ایلی برابر با هم یا فراتر و فروتر از هم قرار میگرفتند. میزان سهمبری از منابع طبیعی، چگونگی مالكیت بر زمین، آب و مرتع، وضع فعالیت در تولید و عرضۀ خدمات، مالكیت برشمار بیش و كم گله و دام، میزان و نوع درآمدها و عضویت در دودمانها، در جداسازی قشرهای اجتماعی از یكدیگر نقش و اهمیت اساسی داشتند و تعیین كنندۀ پایگاه و منزلت اجتماعی افراد در جامعههای ایلی بودند (بلوكباشی، همان، 77). تا 1345ش، 3 قشر مهم از قشرهای جامعۀ بویر احمد، خانها، كیها (یا كلانتران) و رعایا بودند (نک : گزارش، 29-30). لفلر نیز از 3 قشر یا لایۀ كلی ایلیاتی در سطح پایین، سران تیرهها و طایفهها در میانه، و رئیس بزرگ یا خان در رأس ایل در تركیب جامعۀ بویراحمد یاد میكند («نظم»، .(146-147 در این 3 لایه تمایزات قومی مرسوم در بسیاری از نظامهای متمركز وجود نداشت و اعضای همۀ تیرهها و طایفهها با داشتن خاستگاههای قومی متفاوت، خود را لُر به شمار میآوردند. سران تیرهها و طایفهها نیز كه به رسوم موروثی از خاندانهای ویژه برآمده بودند، از لحاظ نسبی خود را با افراد تیره و طایفهشان مربوط میدانستند و خان نیز، با اینكه تبار از دودمانی خاص داشت، خود را جدا از بویراحمد نمیشمرد. هیبتالله غفاری (ص 146-174) به طور كلی 7 قشر خرد و كلان در جامعۀ ایلی بویراحمد تشخیص داده است: 1. خانها: از تیرۀ اردشیری و قشر بالای جامعه. 2. ریش سفیدان (اعم از كدخدا و ریش سفید): سرپرست تیرهها، طایفهها و اولادها. سرپرستان تیرۀ سادات با عنوان «میر» و سرپرستان تیرۀ كیگیوی با عنوان «كِی» از یكدیگر متمایز میشدند. 3. میرزاها: مشاوران و مباشران و مأموران اجرایی خانها. میرزاها از تیرۀ سادات امامزاده علی بودند و آنها را «باو» (بابا) و «پیرالی» (پیرعلی) خطاب میكردند. 4. عالمها: از گروه آگاهان به احكام دینی و مسائل فقهی و معلمان برآمده از طایفۀ سادات شاه قاسمی. عالمها بجز داوری در امور قضایی، اجرای امور عقد نكاح و مسائل دیگر دینی، در برخی امور سیاسی و اقتصادی نیز مشیر و مشار خانها بودند. اینان در خطاب، با افزودن «آ» (مخفف آقا) بر سر نامشان، از افراد دیگر تیره و طایفهها تمایز مییافتند. 5. نوكرها: خدمتكاران و مأموران اجرایی خانها. محصلان بهرۀ مالكانه و رسومات، كشیكچیان، سواران محافظ خان، تفنگچیان و... از این قشر بودند. 6. رعیت ـ دامدارها: مولّدان واقعی جامعه كه شاخههای خویشاوندی را در ایل تشكیل میدادند. در میان آنها 3 گروه متمایز بودند: الف دامدار ـ رعیتهای معدودی از جمله ریشسفیدان برخی تشها كه افزون بر كار خانوارهای خود به كار دیگران نیز متكی بودند؛ ب خانوارهایی كه تنها خود به كارهای تولیدی میپرداختند؛ ج خانوارهای دامدار تهیدستی كه گروه «بازیاران» (داسزنان) و برزگران را تشكیل میدادند و برای گذران زندگی روزانه ناگزیر از كار كردن برای دیگران بودند. 7. قشر جنبی: شامل گروه خطیران (سلمانیها)، مهتران (نوازندگان)، آهنگران و پیلهوران (نک : دنبالۀ مقاله) غیربومی (نیز نک : بلوكباشی، جامعه، 80 -81). قشرهای خان و كی و كا و نوكر و میرزا از قشرهای سلطهگر در جامعۀ بویراحمدی بودند (طاهری، عشایر... ، 10؛ برای شرح تفصیلیخادمان و نوكران خان، نک : صفینژاد، عشایر مركزی، 525- 548؛ برای ملازمان شخصیخان، نک : فاضل، «پایهها»، .(38-39
شمار بویراحمدیها را در نیمۀ سدۀ 13ق، 3 هزار خانوار (دوبد، 177) و در دهۀ آغازین سدۀ 14ق، دو هزار خانوار (فسایی، 2 /1482) تخمین زده بودند. دومورینی در 1329ق /1911م شمار آنها را بیش از 5 هزار خانوار مسلح و جنگجو (ص 44)، و هنریفیلد در آماری (1917م)، جمعیت ایل را 100‘6 خانوار داده است (ص .(223 بنابر سرشماری 1346ش، جمعیت كل بویراحمد ساكن در 3 منطقۀ بویراحمد علیا، بویراحمد سفلا و بویراحمد گرمسیر 110‘20 خانوار ( جمعیت، 5)، شامل 500‘118 تن (صفینژاد، اطلس، 20) بوده است. برطبق گزارش مركز آمار ایران این جمعیت در 1359ش / 1980م به 503‘23 خانوار و 097‘127 تن رسیده بوده است (نک : ایرانیكا، .(IV /321 بنابر سرشماری 1375ش، از 356‘544 تن جمعیت كل استان، 263‘212 تن (489‘75 تن شهری و 774‘136 تن روستایی) در شهرستان بویراحمد، زندگی میكردند ( آمارنامه... ، 21).
بویراحمدیها همچون دیگر ایلات دو بار در سال كوچ میكردند: یكی كوچ بهاره كه از دهۀ نخست اردیبهشتماه آغاز میشد و مالهای هر تش و اولاد حركت میكردند و از گرمسیر به ارتفاعات یا سردسیر (مالُ بالا) میرفتند؛ دیگری كوچ پاییزه كه از دهۀ آخر شهریور شروع میشد و مالها یكی پس از دیگری از سردسیر به دشتها یا گرمسیر (مالُ زیر) بازمیگشتند. مالها در راههای رفت و برگشت در «وَرْد» یا «وار» (اردوگاه، منزل)هایی در «روال» (ایل راه) بار میافكندند و چند ساعت، یا یكی دو روز برای چرای دامها در مراتع ورد میماندند (طاهری، «نیم قرن...»، 288، 300؛ بلوكباشی، همان، 34). مدت زمان كوچ از گرمسیر به سردسیر و برعكس به واسطۀ كوتاه بودن فاصلهها چندان طولانی نبود. این مدت تا پیش از اجرای اصلاحات ارضی (1342ش) از 3 تا 15 روز، و پس از آن از یك تا 6 روز طول میكشید (غفاری، هیبتالله، 195، حاشیۀ 1). مدت زمان كوچ در رفت و برگشت، هر كدام را میان 15 تا 30 روز هم نوشتهاند (صفینژاد، «عشایر و كوچ»، 36).
ایل بویراحمد از چند دهه پیش به تدریج از اقتصاد شبانی به اقتصاد روستایی و شهری روی آورده، و بیشترین آنها دهنشین و شهرنشین شدهاند. حركت از كوچندگی به یكجانشینی ایل بویراحمد، مانند ایلات دیگر، از اوایل سدۀ 14ش آغاز شد و به جز زمانی كوتاه در دورۀ حكومت پهلوی كه اسكان عشایر جنبۀ اجباری و كم و بیش شكل سیاسی یافته بود، در دورههای پس از آن برآمده از نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعۀ ایلی و حالتی خودخواسته و طبیعی و منطبق با مقتضیات زمان داشته است (بلوكباشی، همان، 35-36). سالهای میان 1309 تا 1320ش دورۀ اسكان اجباری عشایر بویراحمد بود. در 1309ش قوای نظامی حكومت مركزی برای امنیت بخشیدن به منطقۀ عشایرنشین به قوۀ قهریه توسل جست و با خلع سلاح عشایر و ایجاد ستادهای اجرایی اداری در منطقۀ كهگیلویهوبویراحمد، به تغییر شیوۀ معیشت ایل و اسكان دادن آنان در روستا و شهر پرداخت و آنها را به كشاورزی و باغداری و درختكاری واداشت. ازجمله فعالیتهای عمرانی نظامیان ساختن شهر تل خسرو در منطقۀ سررود بویراحمد، در 5 كیلومتری شهر كنونی یاسوج در 1311ش با بهرهگیری از نیروی كار عشایر منطقه بود. این دوره با اعمال زور دولت در جامعۀ ایلی بویراحمد، دستگیری و تبعید خانها و اعدام چند تن از آنان، و سعی در تغییر روش زندگی عشایر از دامداری به كشاورزی همراه بود. كوششهای حكومت در دگرگونی بنیادی ساختار معیشتی جامعۀ عشایری به سبب ناآگاهی عشایر به كار كشاورزی و باغداری، اتكا به مناسبات سنتی در بهرهوری از زمین و نبود ابزار كار مناسب برای تولید ناكام ماند. پس از شهریور 1320 و بروز آشوب و ناامنی در كشور و در پی آن، بازگشت خانهای تبعیدی بویراحمد به سرزمین ایلی، كوچندگان اسكان یافته دوباره زندگی به شیوۀ سنتی را از سرگرفتند و خانوارهای مستقر در تل خسرو نیز خانههای خود را در شهر خالی، و ساختمانها را ویرانكردند و به چادرنشینی روی آوردند. در 1327ش با فعال شدن دوبارۀ «ادارۀ اسكان ایلات» در سرزمینهای عشایرنشین، باز مسئلۀ یكجانشینی عشایر مطرح شد و اسكان دادن آنها با شتابی كند و با كمك خانها و كدخدایان و زیرنظر افسری با عنوان «مسئول نظامی ایل» تا آستانۀ اصلاحات ارضی در 1341ش پیش رفت. در این دوره دولت همراه حذف حقوق و امتیازات سنتی خانها و متعاقب آن لغو عنوان و منصب خانی، در سیاست اسكان دادن عشایر نیز نرمخویی نشان میداد. پس از اجرای اصلاحات ارضی و تغییرات در ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعۀ سنتی بویراحمد كه با دگرگونی نسبی در ابزار و وسایل تولید، ملی شدن مراتع، توسعۀ برنامههای عمرانی و ایجاد بازار كار در منطقه و بیرون از منطقه همراه بود، آهنگ اسكان میان بویراحمدیها بدون مداخلۀ دولت و نیروی نظامی شتاب گرفت. بنابر آمار به دست آمده در 1346ش، از 623‘11 خانوار بویراحمد سفلا 26٪ و از 069‘7 خانوار بویراحمد علیا 60٪ اسكان یافته بودند و تمام جمعیت 418‘1 خانواری بویراحمد گرمسیری یكجانشین بودند (غفاری، هیبتالله، 223-230، 236-237؛ نیز نک : فاضل، «پایهها»، 46، «پایگاهها...»، 86؛ قدیمی، 39-41؛ برای آمار اسكان یافتگان بویر احمد سفلا و علیا و گرمسیر، نک : جمعیت، جدول ص 7، برای آمار به تفكیك تیرهها، نک : جدولهای ص 58، 152، 154).
ایل بویراحمد از آغاز سدۀ 13ش تا نیمۀ نخست سدۀ 14ش اقتصادی دو پایه، یا تركیبی از اقتصاد شبانی گسترده و اقتصاد زراعی محدود داشت. این انگارههای گوناگون با بسیاری از ویژگیهای بوم شناختی سرزمین كوهستانی بویراحمدیها تطبیق میكرد. برخی از طایفههای بویراحمد (طایفههای مناطق مركزی سرزمین بویراحمد)سراسر سال را در سیاه چادر میزیستند و با گلههایشان میان چراگاههای تابستانی و زمستانی در رفتوآمد بودند. طایفههای دیگر بویراحمد (به ویژه طایفههای مناطق شمال غربی سرزمین بویراحمد) بخشی از سال را در دهكدهها به سر میبردند و فقط در بهار و تابستان همراه گلههایشان به چراگاههای واقع در ارتفاعات میرفتند (فریدل، «ترانهها...»، 47؛ ایرانیكا، .(IV /323 در اقتصاد ایل كمبود امكانات زیستی و رفاهی به خوبی به چشم میخورْد و درآمد حاصل از اقتصاد شبانی و زراعت سنتی در زمینهای محدود نمیتوانست به معاش مردم سر و صورتی بدهد. گردآوری میوههای جنگلی مانند بلوط برای پختن نان از آرد آن، دانههای وحشی، انواع تمشك و توت، ریشههای گیاهی و انواع سبزیها مكمل سفرۀ غذایی آنها بود. لفلر سبب این اقتصاد ابتدایی و ناتوان را نه در جهل و سستی مردم بویراحمد و نه در فقر محیط زیست آنها، بلكه در شكل ساختار سیاسی ایل میانگارد و میافزاید نبود كامل امنیت در منطقه و بهرهكشی تند روانۀ خانها كه با تحمیل مالكیت خود بر زمین، سهم فزایندهای از محصولات دامی و زراعی را برایخود میطلبیدند،زندگی ایلیاتی را در پایینترین سطح نگه داشته بود و از هر كوششی برای بالا بردن آن پیشگیری میكرد (نک : ایرانیكا، .(IV /323-324 خانها و كدخدایان بویراحمد بجز گرفتن «مَنال» (بهرۀ مالكانه) از زمینهای مزروعی كه خود را مالك آنها میدانستند، از راههای «گلهبگیری» یا «شاخ شماری» و یا «سرچَر»، «شادباش»، «دیدنی» (عیدی)، «پیشكشی عروسی و ختنهسوران»، «روغن»، «بیگاری»، «جَنیبه» (جریمه) و «غارت» نیز درآمدهایی از عامۀ مردم ایلیاتی به دست میآوردند (برای آگاهی دربارۀ هر یك از درآمدهای خانها و كدخدایان و چگونگی اخذ و مقدار آنها، نک : صفینژاد، «خاننامه»، 182-204؛ فاضل، «پایهها»، 44-39؛ نیز نک : احمدی، 196-199). فاضل حفظ مقام و اقتدار سیاسی رؤسای ایل بویراحمد را منوط به كسب این درآمدها میداند و میافزاید ثروتی كه خان هر ساله از این منابع گسترده در ایل به دست میآورد، نمیبایستی به مصرف شخصی و تجملی خود و خانوادهاش برسد و یا به دارایی شخصی تبدیل شود، بلكه باید این درآمدها را در گردش توزیع مجدد به ایل بازگرداند (همان، 43؛ قس: احمدی، 192). لفلر معتقد است كه درآمدهایی كه خان و كدخدایان از طریق بهرۀ مالكانه، مالیاتها و باجهای دیگر به دست میآوردند، عمدتاً در گرداندن یك خانوادۀ بزرگ سفره گستردۀ پذیرای مهمان، و زندگی پرطمطراق به تقلید از زندگی نمونۀ طبقۀ بالای شهری، حمایت و نگهداری از نوكران، صنعتگران، ملازمان و تفنگچیان هزینه میشد. در این جریان بخشی از محصول جمعآوری شده به مصرف شخصی، و بخشی دیگر در مبادلۀ كالاهای بازاری و تهیۀ سلاح و مهمات به مصرف میرسید («نظم»، .(154 بویراحمدیها با عرضۀ محصولات و نیروی كار خود به بازار و در برابر وابستگی به بازارهای شهری برای خرید كالاها و مواد مصرفی مانند پوشاك، چای، قند و اسبابخانه، با جامعه و مردم سرزمین ایران پیوند مییافتند. نتیجۀ این پیوند اقتصادی جابهجایی وسایل و ظروف چوبی، چرمی یا پشمی ساخت ایلی با اسباب پلاستیكی بازار شهر بود. این فرایند كه با فروپاشی اقتصاد خودكفای ایلی پدید آمده بود، برای اقتصاد ملی و نیز اقتصاد محلی عشیرهای مطلوب و سودمند نمینمود (همو، «وحدت...»، 132 ).
جایگاه اقتصادی زنان در حوزۀ فعالیتهای شبانی بسیار اهمیت داشت. درآمد كار زنان از شیردوشی، عمل آوردن فرآوردههای شیری و تهیۀ پشم و بافت قالی، از درآمد كار مردان بیشتر بود. دستاوردهای هنر زنان قالیباف خانوادههای بویراحمد را مستقلاً با جهان بیرون پیوند میداد. با این همه، زنان بویراحمد در فعالیتهای اقتصادی خود استقلال و اقتدار نداشتند و این مردان بودند كه محصولات را توزیع و بر درآمدهای اقتصادی آن كاملاً نظارت میكردند؛ در نتیجه، مردان ایل به مفهوم اقتصادی از زنان بهرهكشی میكردند (فریدل، «پویاییها...»، .(9 اما فاضل بر آن است كه زنان بویراحمد بر پولی كه از طریق فروش دست بافتهای خود مانند قالی، جُل، خورجین، طناب، پارچۀ سیاه چادر و ظروف چرمی به دست میآوردند، اختیار و نظارت داشتند و آن را برای خرید نیازمندیهای خانه، مانند قند، چای، پارچه و تنباكو و گاهی هم خرید قطعهای طلا و جواهر برای خود و دخترانشان هزینه میكردند («پایگاهها»، 79 ).
عشایر دیگر كهگیلویه به یكجانشینی و انتخاب برخی شیوههای زندگی روستایی برای به دست آوردن مالكیت زمین ــ كه پیشتر از آن بیبهره بودند ــ روی آوردند ( گزارش، 21). پس از آن، رفتهرفته امكان تحصیل نیز برای فرزندان آنها فراهم گردید و بر درآمدشان هم از دستمزد عرضۀ نیروی كار خود در فعالیتهای مختلف، افزوده شد. اجرای تقسیم اراضی در جامعۀ ایلی بویراحمد به نوشتۀ یكی از صاحبنظران محلی دو نوع اثر مثبت و منفی در دهههای 40 و 50 سدۀ 14ش در زندگی ایل گذاشت: توسعۀ كمّی آموزش و پرورش و افزایش شمار با سوادان، ساختن راههای اصلی و فرعی در منطقه، ایجاد كارخانۀ قند و اشتغال گروهی از عشایر به كشت چغندر و كار در كارخانه، جذب شماری از آنان در سازمانها و ادارههای دولتی، تسهیل رفت و آمد به شهرها و اقامت برخی از آنان در شهرهای استان كهگیلویه و بویراحمد یا استانهای همجوار، به كارگیری وسایل و ابزار نوین كشاورزی، ورود رادیو و تلویزیون در برخی از خانوادهها، شركت مردم در فعالیتهای سیاسی از جمله آثار مثبت؛ و اعتبار بخشیدن به زمین و زمینداری بیش از ارزش واقعی اقتصادی آن و در نتیجه جذب عشایر دامدار به زمین و رها كردن دامداری و از میان بردن مراتع و جنگلها و تبدیل آنها به زمینهای زراعتی، سست و ضعیف شدن رشتههای همكاری و تعاون در میان عشایر در امر دامداری و زراعت بر اثر خالی كردن آبادیهای بزرگ و گرایش به سوی آلونكنشینی در كنار مزرعه و نسق، زیان و خسارت بزرگ دامداران در پی برنامههای اجرایی غلط دولت، روی آوردن عشایر به زندگی شهری و ورود كالاهای غیرضروری و تجملی به درون خانوادهها نیز از آثار منفی اصلاحات ارضی بود (طاهری، عشایر، 11، 13-14، جم ). از پدیدههای زیانبار اقتصادی در زندگی بویراحمدیها، رابطۀ اقتصادی آنان با پیلهوران (نک : ه د، پیلهوری) شهرهای مجاور بوده است. سوداگران شهری از طریق چوبداران و دلالان با بستن قراردادهای ستمگرانه به صورتهای «نیم سودی»، «پیشْ خَری»، «تراز»، «شبانی»، «خرید نیروی كار» و جز آن بویراحمدیها را پیوسته بدهكار و نیازمند خود نگه میداشتند (طاهری، همان، 8).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید