تریاق
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224219/تریاق
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
به گفتۀ ابن قف، در باب تریاق کتاب مسائل فی الطب حنین، مغنیس حمصی (هفتمین پزشک در فهرست دستاندرکاران تکمیل تریاق)، به عنوان نخستین ترکیبکنندۀ تریاق معرفی شده است. البته ابن قف (با تکرار استدلال ابن ابی صادق نیشابوری، نک : ادامۀ مقاله، آثار حنین در باب تریاق) این باب را از افزودههای حبیش اعصم، و این خطا را منسوب به وی میداند (ص369-370). از اینجا میتوان دریافت که اهوازی، آنجا که مغنیس را نخستین ترکیبکنندۀ تریاق نامیده (2/ 526، و به احتمال قوی در ذکر وجه تسمیۀ صحیح تریاق) از مسائل فی الطب بهره برده است (جالب آنکه خود وی اندکی بعد، 2/ 527، و به نقل از کتاب التریاق حنین، از ماغنوس/ مغنیس به عنوان یکی از دستاندرکاران بعدی تغییر ترکیب تریاق نقل میکند). البته از آنچه که تمیمی ظاهراً به نقل از همین اثر حنین نقل میکند ــ اگر خود آن را اصلاح نکرده باشد ــ درمییابیم که ظاهراً حنین یا حبیش بدون تأکید بر تقدم مغنیس تنها ذکر نسخۀ تریاق وی را در نظر داشتهاند (تمیمی، 518: «التریاق الاکبر… و هو مما عنی بجمعه و ترکیبه مغنس الطاربطی»). گفتنی است که حمزۀ اصفهانی ابداع تریاق از گوشت افعی را به فریدون نسبت داده است (ص 29؛ نیز ابن اثیر، 1/ 83).چنان که دیده شد، پژوهش در بارۀ تریاق فاروق و منافع آن، دست کم به گواهی این تاریخچۀ نیمه افسانهای که در دورۀ اسلامی بسیار جدی و مهم تلقی شده بود، چونان سنتی دیرپای به مسلمانان رسید و آنان نیز این سنت را همچون دیگر موارد مشابه، در سراسر این روزگار به طور جدی و پیوسته ادامه دادند. گذشته از نگارندگان آثاری در این باره (نک : ادامۀ مقاله) فهرست پزشکانی که در نسخۀ تریاق کبیر (و گاه مثرودیطوس) دست بردهاند یا دستکم در شناخت منافع جدید این دو دارو کوشیدهاند، بسیار طولانی است و اگر پزشکی در نسخ موجود دست نبرده، دستکم میکوشیده است که از میان نسخ موجود این دو دارو، بهترینها را یاد کند. از این رو، در آثار دورۀ اسلامی هیچ نسخهای از این دو دارو را نمیتوان یافت، مگر آنکه نگارنده هنگام ذکر آن، عباراتی از قبیل «من آن را مقابله و تصحیح کردم»، «بهترین و کاملترین نسخۀ آن است» (مثال از کسانی که مدعی تصرفی نشدهاند: ابن سرابیون، مقالۀ هفتم، باب 8؛ کشکری، 530-531؛ اهوازی، 2/ 526-527؛ زهراوی، 1/ 375؛ ابن سینا، 3/ 311؛ ابن قف،384؛ عطار هارونی، 130). ابن ابی اصیبعه از کسانی چون ابوجعفر بن غزال (از پزشکان ابویوسف یعقوب المنصور موحدی)، ابن جمیع (د 594ق) و ابوالعباس نباتی (د 637ق) مشهور به ابن رومیه به عنوان ترکیبکنندگان تریاق فاروق نام برده است (2/ 80-81، 113).اما شمار متصرفان در ترکیب تریاق فاروق و نیز آنان که تریاقهای جدیدی ــ با الهام از نسخۀ این تریاق ــ ترتیب کردند، کم نبود. از این میان ظاهراً هیچ کس به اندازۀ محمد بن احمد تمیمی شهرت نیافت، چندان که قفطی از او با عنوان «تمیمی تریاقی مقدسی» یاد کرده (ص 169)، و آورده است: «او کسی بود که به اجماع پزشکان تریاق فاروق را با افزودن مفرداتی کامل کرد» (ص106). تمیمی افزون بر نگارش دستکم 3 اثر مستقل در این باره (نک : ادامۀ مقاله)، در مادة البقاء نیز نسخۀ این تریاق را به وجهی که خود اصلاح کرده بود، یاد کرده است (ص 493-498). او همچنین هنگام سکونت در قدس، تریاقی ابداع کرد که آن را مخلّصالنفوس نامید که به جز عسل و می، 66 داروی ساده داشت. به نظر تمیمی این تریاق یک ویژگی مهم دیگر دارد و آن اینکه اگر کسی روزی بههنگام گرمای سخت نیمروزی 4 مثقال از آن بنوشد، یک سال تمام از زیانکاری نیش انواع مارها و کژدمها در امان خواهد بود، حتى اگر هر روز گزیده شود (ص501-504، وی نسخۀ مختصری نیز از آن برآورد). او همچنین از 3 شربت/ شراب ساخت خود (حرزالنفوس، المنقذ، المخلّص) که در دفع ضرر سموم جانشین تریاق اکبر فاروق است و در این مورد و دفع زیان فساد هوا در زمان شیوع بیماریهای همهگیر، از تریاق قویتر است، یاد میکند (ص459بب ).به گفتۀ ابن ابی اصیبعه، نیکولای (نقولا) راهب، پزشک و داروشناس روزگار عبدالرحمان الناصر خلیفۀ اموی اندلس ــ که همراه با حسدای بن شبروط کتاب دیوسکوریدس را در اندلس به عربی ترجمه کردند ــ نخستین کسی بود که با تصحیح [و شناسایی دقیق] گیاهان یاد شده در نسخ تریاق فاروق، موفق به تهیۀ آن در اندلس شد (2/ 47). ابن سینا نسخۀ دو معجون تریاقی ابداعی خود را ذکر کرده است (3/ 321). ابوالعلاء ابن زهر نیز چنان که فرزندش ابومروان عبدالملک (د557ق) گوید، برخی داروهای تریاق را که در اندلس یافت نمیشد، با داروهای دیگری جایگزین کرد (ابن زهر، 473-476؛ نیز عطار هارونی، 133).ابوالعلاء در ترکیب اقراص اندروخورون نیز به جای قصب الذریره که [در اندلس] نایاب بود، زعفران به کار میبرد (ابن زهر، 476-477). ابومروان خود تریاقی برای عبدالمؤمن موحدی ترکیب کرد که ظاهراً بر اساس مفردات به کار رفته در آن (قاعدتاً بدون شمارش می و انگبین) سبعینی نامیده میشد. و سپس نسخههایی مختصر 10 جزئی و 7 جزئی (عشاری و سباعی) از آن برآورد. این تریاق به تریاق الانتلة مشهور شد. فرزندش ابوبکر محمد بن عبدالملک بن زهر (د595ق) مشهور به حفید نیز تریاق خمسینی را برای ابویوسف یعقوب المنصور ترکیب کرد (ابن ابی اصیبعه، 2/ 66-68؛ قس: ه د، 3/ 632، 634، که تألیف یا ترکیب تریاقهای سبعینی و خمسینی با تألیف یا نگارش 2 کتاب با این عنوان خلط شده است). رشیدالدین ابوحلیقه (591- پس از 658ق) نخست کوشید برای الملک الکامل تریاق فاروق بسازد، اما چون به لحاظ نایابی ادویۀ آن از این کار باز ماند، تریاقی از داروهای آسانیاب تألیف کرد (ابن ابی اصیبعه، 2/ 125). داوود بن عمر انطاکی نیز در حدود سال 964ق تریاقی دیگر ابداع کرد (2/ 95).تصرفات پزشکان و داروشناسان دورۀ اسلامی موجب شد که شمار مفردات و مرکبات داروهای به کار رفته در تریاق فاروق (و نیز مثرودیطوس) و نیز کاربردهای تجویزشدۀ این دو دارو به مرور زمان افزایش یابد. مثلاً عطار هارونی در منهاج الدکان، شمار مفردات مثرودیطوس و تریاق فاروق را (به جز می و انگبین) به ترتیب 69 و 86 آورده است (ص 126-127). عقیلی ( قراباذین، 656) نیز شمار مفردات به کار رفته در تریاق فاروق را به جز می و انگبین و نیز به جز مفردات به کار رفته در 3 داروی مرکب اقراص الافاعی، اقراص العنصل و اقراص الاندروخون که به تریاق افزوده میشوند، بین 70 تا 75 ( و در نتیجه کل مفردات را بیش از 90) دانسته است. به تصریح همۀ پزشکان، مثرودیطوس، به لحاظ نداشتن اقراص الافاعی تنها در مورد گزش جانوران سمی و نیز درمان جذام به اندازۀ تریاق فاروق کارایی ندارد، و تنها در صورت ناچاری باید از آن بهره برد، اما در سایر موارد چه بسا که بهتر از فاروق باشد، جز آنکه میزانی که از این معجون تجویز میشود، بیش از تریاق فاروق است (رازی، المنصوری، 340-341؛ ابن سینا، 3/ 315؛ جرجانی، ذخیره، 692، الاغراض، 714؛ ابن زهر، 478).در مآخذ دورۀ اسلامی به ندرت به ناکارآمدی تریاق اشاره شده است. به گفتۀ ابومنصور موفق هروی (ص70-71) هر که هلهل خورد نه تریاق بر او سود کند و نه جز تریاق. او در این مورد معجون بزرجلی را (که ابن سینا در درمان جذام مؤثر میداند، 3/ 144) تجویز میکند. ابن وحشیه تنها کسی است که در دورۀ اسلامی دارویی را به طور مطلق برتر از تریاق فاروق دانسته است. وی در الفلاحة النبطیة، در اثبات برتری نبطیان آورده است: معجون شیلثا را که بیشتر پزشکان روزگار ما به ایرانیان نسبت میدهند، ساختۀ نبطیان است و به خدا سوگند از تریاق فاروق بسی سودمندتر، و کارکردهای نیکوی بسیار دارد که تریاق کبیر ندارد. اما پزشکان نصرانی به گمان آنکه این دارو ترکیب ایرانیان است، از روی تعصب از آن روی میگردانند و ترکیب آن را از روی هوس میدانند و میگویند در آن چیزهایی است که نمیدانیم به چه کار میآید، در حالی که آنان با نبطیان چنین نیستند. اما از آنجا که از روی نادانی آن دارو را ایرانی میپندارند، به کناری مینهندش. ... بدان ای فرزند که شیلثا در سودمندی از همۀ معجونها برتر است و در رهایی دادن از زهرها کاراتر از تریاقی که آن را کبیر و از روی تعصب و نادانی فاروق نامیدهاند، و سودمندیاش بیشتر از همۀ فوایدی که به تریاق نسبت میدهند ــ و بسیاری از آنها به دروغ و گزافه است تا جایی که برخی آنها را 90 فایده دانستهاند ــ اما اگر تریاق، چنان که گفتهاند، 90 منفعت داشته باشد، شیلثا 90 در 90 برابر آن سود دارد. و دلیل بر فزونی منافع شیلثا اینکه: تریاق به سبب بسیاری داروهایش در آن بر ترکیبات دیگر برتری یافته، در حالی که اخلاط تریاق 60 و اندی دارو و از آن شیلثا بیش از 90 است و شیلثا همۀ اخلاط تریاق و نیز نزدیک به 30 دارو بیشتر دارد. ابن وحشیه سپس میافزاید که بیشتر ربع مسکون را درنوردیدم و کسی را ندیدم که پس از ظهور اسلام شیلثا ساخته باشد. در دولت عرب شماری از پادشاهان ایشان به کار ساختن تریاق کبیر برخاستند، اما به سبب منع پزشکان خود، از ساختن شیلثا خودداری کردند. پادشاهان عرب نباید سرزنش شوند، زیرا از دانش پزشکی آگاهی ندارند و تنها به گفتار پزشکان نصرانی زمان خود که در نادانی و بیخردی استوارند، عمل میکنند. ... شنیده بودم که المقتدر بالله شیلثا ساخته است. من به پرسوجو برخاستم و دریافتم که از روی نسخۀ صحیح عمل نکرده است (ابن وحشیه، الفلاحة...، 1/ 546-548).معجون شیلثا (یا چنان که در مآخذ دیگر آمده: شلیثا) از معجونهای مشهور دورۀ اسلامی بوده، با این همه، به نظر ابن سینا نسخ این معجون در آثار مختلف سخت مشوش است و بر خلاف پزشکان دیگر که در فواید این معجون چیزهای شگفت یاد کردهاند، فایدۀ بزرگی در آن دیده نمیشود (3/ 318؛ نیز جرجانی، ذخیره، 693، تأیید آشفتگی نسخ و رد تلویحی بی فایدگی این نسخه). داروی مرکب اقراص الافاعی که عمود تریاق فاروق و علت برتری آن بر مثرودیطوس است، خود داستانی جداگانه دارد. از روزگار کهن، گوشت افعی را مستقیماً به مفردات دیگر نمیافزودند، بلکه آن را با تمهیداتی ویژه با چند داروی دیگر ترکیب میکردند و به صورت قرصهایی نگه میداشتند تا در زمان مقتضی به کار گیرند. چون گوشت افعی مهمترین جزء تریاق فاروق بود، ترکیب قرص افعی نیز مهمترین مرحلۀ ترکیب تریاق به شمار میرفت. گذشته از این برای اطمینان از خاصیت جذب سم گوشت افعی دستکم از روزگار جالینوس دستورالعملی برای چگونگی انتخاب افعی، زمان و مکان و چگونگی صید و... وجود داشت که مسلمانان در تکمیل این شرایط نیز به تفصیل گراییدند؛ از جمله آنکه نباید در آغاز فصل بهار که افعیها تازه بیدار شدهاند، به شکار آنها پرداخت، بلکه باید دستکم چندین روز (و اگر بهاری سرد باشد تا رسیدن گرمای تابستان) تأمل کرد تا افعیها تغذیه شوند و بر خاک بخزند. افعی باید جوان، ماده (که سمش ضعیفتر است)، رنگش سرخ و سپید، سرش پهن و گردن و دمش باریک باشد. افعی را نباید خشمگین کرد (تا سم چندانی در بدنش تولید نشود، قس: اعلم، 379، که بر خلاف تأکید همۀ منابع متقدم، از لزوم خشمگین کردن افعی یاد کرده است). به همین دلیل باید پس از شکار افعی بیدرنگ سر و دم او را به اندازۀ 4 انگشت از هر طرف، و حتماً همزمان قطع کرد (با ذکر تمهیداتی دربارۀ تسریع در این کار برای رنج کمتر افعی). اما اگر بتوان افعی را بیهیچ رنجی به نزد پزشک سازندۀ قرص آورد و آنجا سر و دمش را قطـع کرد، بهتر است. اگر افعی پس از قطع سر و دم مدت زیـادی تکان خورد و خـون بسیار از آن رفت، خـوب است و الا به کار نمیآید. سپس پوستش را بکنند... و گوشت را به 3 یا 4 پاره تقسیم کنند و در ظرف سفالین نو بنهند... و در همۀ مراحل بایـد دست سازنده با روغـن بلسان اندود شـده باشد (ابن ربن، 451؛ رازی، المنصوری، 344-345؛ تمیمی، 497-498؛ اهوازی، 2/ 529-530؛ زهراوی، 1/ 377-388؛ ابن سینا، 3/ 313-314؛ ابن زهـر، 477-478). ابن قف افـزون بر ذکر مفصل این شرایط بهـری نیز دربـارۀ انواع افعیها سخن رانده است (ص 374-379).از گزارش منحصر به فرد جاحظ در الحیوان میتوان دریافت که در سرزمین سجستان افعی بسیار بوده، و شمار بسیاری از مردمان آنجا، هنگامی که اعراب در 81ق پای بدانجا گذاردند، به کار مار افسایی، مارگیری و ساختن تریاق مشغول بودهاند و این شغل دستکم تا روزگار جاحظ رواج داشته است. چه، شماری از آنان افعی زنده یا مرده را برای فروش نزد محمد بن جهم میآوردهاند، تا در ساخت تریاق به کار رود. و نیز میتوان دریافت که خرید و فروش افعی در بغداد بدین منظور رواج داشته است (4/ 114-117، 168-169). نیز به گزارش او، در مجلسی با حضور سلمویة بن بنان، ابن ماسویه و بختیشوع بن جبرئیل (پس در ربع نخست سدۀ 3ق) نزد ابوعبدالله احمد بن ابی داوود دربارۀ نقش میزان گوشت افعی به کار رفته در تریاق و کارایی آن در برابر مارگزیدگی بحث شده است (4/ 123-126). همچنین در برخی آثار ادبی به این نکته تنها درمان زهر افعی گوشت خود آن است، اشاره شده (از جمله: همو، 4/ 250؛ «فیکیفیة...»، 273، مناظرۀ مار و صرصر).
پزشکان کهن، بر آن بودند که برای کارایی تریاق، لازم است که پس از ترکیب آن، چندی درنگ کرد و سپس آنرا به کار برد. به نظر ابن سرابیون مدت این درنگ (زمان ادراک تریاق) 12 سال است، اما آنان که میخواهند آن را زودتر به کار برند، پس از سال پنجم یا هشتم از آن بهره میگیرند. این دارو تا 30 سالگی تازه، و از آن پس کهنه محسوب میشود و دیگر اثری ندارد، یا اگر داشته باشد، اندک است (نک : مقالۀ هفتم، باب 8، فی وقت استعمال الدریاق؛ قس: اهوازی،2/ 533: ادراک دستکم 7 سال و به روایتی 5 سال؛ تمیمی، 496، که پس از دو سال جایز میداند). قوت تریاق پس از 30 سالگی تا 60 سالگی رو به ضعف میرود، تا آنکه پس از 60 سال کلاً بیفایده میشود و در این 30 سال از آن تنها در مواردی میتوان بهره برد که به داروی قوی نیاز نباشد (همانجا؛ نیز قلانسی، 43).ابن سینا تریاق را به انسانی تشبیه میکند که کودکی (پیش از ادراک)، جوانی (دورۀ افزایش قوت)، میانسالی (دورۀ ثبات قوت)، پیری (کاهش قوت) و مرگ ( از دست دادن خاصیت تریاقی) دارد. این دورهها در سرزمینهای گرم/ سرد به ترتیب 6ماه تا یکسالگی، 10/ 20 سالگی، 20/ 40 سالگی، 30/ 60 سالگی است. و از آن پس آن را باید همچون برخی معجونهای دیگر که خاصیت پادزهری ندارند، به کار برد (3/ 311؛ جرجانی، ذخیره، 691-692؛ نیز قوصونی، 1/ 294؛ قس: زهراوی، 2/ 455؛ ابن بطلان، 165؛ ابن زهر، 475: به کارگیری پس از 3 روز را هم ممکن میداند!). نیز زمان ادراک معجون مثرودیطوس، شلیثا و تریاق الطین 6 ماه، و از آن تریاق الاربعة و نیز 3 قرص به کار رفته در تریاق کبیر، دو ماه است ( ابن سرابیون، همانجا؛ قلانسی، 44). البته این زمانها به کیفیت ترکیبات تریاق، شرایط و محل نگهداری نیز ارتباط دارد (عطار هارونی، 127، 131-132). بیشک در نگهداری از چنین معجون معجزهآسایی علاوه بر نکات پزشکی (مثلاً نک : قلانسی، 46)، باورهای مذهبی نیز دخیل خواهد بود، پس «باید جنب و حایض مسّ ظرف او نکند» (حکیم مؤمن، 983). از آنجا که بهکارگیری تریاق کهنه، مغشوش یا بدلی، به قیمت جان بیمار تمام میشد و از طرفی آزمایش آن در کاربرد اصلی ممکن نبود، پزشکان روشهایی سادهتر برای آزمودن کیفیت و تازگی تریاق (محنة التریاق) به کار میبردند. از جمله 3 روشی که تقریباً همۀ پزشکان دورۀ اسلامی به همین ترتیب یادآور شدهاند (روش نخست بر خلاف گمان اعلم، 377، ابتکار ابن سینا نیست): 1. کسی را خربق سپید، سقمونیا یا مانند آن دهند و چون بر وی اثر کرد، به اندازۀ یک ترمسه یا نیم مثقال تریاق دهند، اگر مسهل را از کار خود باز داشت، نیک است. 2. روش جالینوس: افعی را بر خروس دشتی/ وحشی که بدنش خشک است، افکنند. سپس بدو تریاق دهند، اگر زنده ماند، تریاق نیکوست. به تأکید حنین اگر خروس اهلی باشد، چندان زود میمیرد که نمیتوان تریاق را بدان آزمود؛ 3. روش برخی پزشکان [یونانی] متأخر [و همۀ پزشکان دورۀ اسلامی[: حیوانـی را دارویی کشنـده چـون افیون و مانند آن دهنـد، اگر تریاق بر وی کارگر شد، نیک است. در منابع جدیدتر به روشهای دیگر (گاه تا 7 روش) نیز اشاره شده است. از جمله آنکه تریاق نیکو، خون بسته را بگدازد (بیرونی تذکر میدهد که سجزیانا، شلیثا و مثرودیطوس نیز چنیناند)، چون در دهان افعی یا عقرب نهد بکشد، افعی را بگریزاند... (ابن سرابیون، مقالۀ هفتم، باب 8، محنة الدریاق؛ رازی، المنصوری، 346؛ کشکری، 533؛ اهوازی، 2/ 533؛ زهراوی، 1/ 380؛ ابن سینا، همانجا؛ بیرونی، الصیدنة، 143-144؛ کاسانی، 1/ 170؛ قلانسی، 46-47؛ ابن قف، 383؛ عطار هارونی، 132؛ قوصونی، 1/ 293؛ حکیم مؤمن، 984).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید