ترکمن، قوم
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 7 مهر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/224199/ترکمن،-قوم
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
15
چارواهای یموت ساکن در گومیش تپه که دامداران بزرگ شتر، گوسفند و گاو بودند، گوسفند و گاو و پشم به روسیه میفرستادند و از مردم ترکزبان آذربایجان که همه ساله به منطقه میآمدند، شتر و گاومیش میخریدند (ییت، 278).
زمینهای گوکلان حاصلخیزتر از زمینهای یموت بود و در آن چشمهسارهای فراوان وجود داشت و بیشتر اراضی آنها جنگل و نیزار و کوهسار بود و از آبهای کوهسار و حاجیلَرْ آبیاری میشد. زراعت آنان برنج، ماش، کنجد، گندم و جو بود (قورخانچی، 58). درخت توت هم میکاشتند و کرم ابریشم تربیت میکردند و پارچۀ ابریشمی به بیرون از مرزهای ایران میبردند و میفروختند. مقداری از زمینها را هم زیر کشت تریاک برده بودند (رابینو، 157). شالیکاری در برخی نواحی ترکمننشین پیش از تداول کشت گندم و پنبهکاری معمول بود. برخی از شهرها و دهکدهها، ازجمله اینچه بورون، تَنْگَلی، دانشمند و... که به رودخانۀ اترک وابسته بودند، دورهای از زندگی را به برنجکاری اشتغال داشتند (برای تفصیل اشتغال ترکمنها به شالیکاری و کشت پنبه و گندم و چگونگی تولید آنها، نک : پورکریم، شم 64،ص 58-62، شم 71، ص 43-55).از دهۀ 1330ش/ 1950م بیشتر چمورهای یموت ایران به کشت مکانیزۀ پنبه مشغول شده بودند و بهرهگیری از ماشینهای کشاورزی و آبیاری در میان آنها عمومیت یافته بود. چارواهای یموت هم کم و بیش تغییراتی در فضای اقتصادی زندگی داده بودند، اما همچون گذشته گلهچرانی را ادامه میدادند (آیرونز، «تنوع در لایهبندی سیاسی»، همانجا، «تنظیم اجتماعی...»، 6).تامپسن (ص 287-288) به نقل از دوبد مینویسد: در 1264ق/ 1848م چمورهای زارع جنوب که اندکی هم دام داشتند، از پایگاه اجتماعی پایینتری از چارواها برخوردار بودند. وقتی یکی از چمورها دامدار و دولتمند میشد، یکجانشینی و زراعت در درۀ بارورگرگان را رها میکرد و به منقطۀ بایر شمال میرفت و به برادران مستقل کوچندۀ چاروا میپیوست. وقتی هم که یکی از چارواها دارایی و دامش را از دست میداد و فقیر میشد، به زندگی یکجانشینی چمورها روی میآورد.فرایند تدریجی دگرگونی در شیوۀ معیشت، از کوچندگی و دامداری به یکجانشینی و کشاورزی، از سدۀ 13ق/ 19م در جامعۀ ترکمن پدیدار گردید و چارواهای دامدار ابههای خود را بهتدریج رها کردند و به روستانشینی روی آوردند و گلهداری را به کشاورزی، و مراتع را به کشتزار تبدیل کردند (پورکریم، شم 61-62، ص 51). با از میان رفتن شیوۀ معیشت از کوچندگی به یکجانشینی، هنوز هم ترکمنها هویت قومی ـ ایلی خود را همراه با خاطرات زندگی شبانی در دشت و بیابان و میراث کهن نیاکانی در نگهداری و پرورش اسبان اصیل با تبار خونی ترکمنی (تامپسن، 291) و علاقه به اسب و تفنگ و آلاچیق حفظ کردهاند (قورخانچی، 34). از اینرو، با اینکه نوع معیشت چمورهای زارع و چارواهای گلهچران با یکدیگر تفاوت دارد، اما هر دو گروه در ساختار ایلی ـ سنتی کهن به هم پیوسته اند و سازمان سیاسی مشترکی را به کار میبندند (آیرونز، «کوچندگی»، 637).ترکمنهای سواحل دریای خزر بیشتر ماهیگیر، کشتیران و کاسب و تاجر بودند. صاحبان حرفه و صنایع در میانشان به ندرت دیده میشد. صنعت و حتى کار زراعت برعهدۀ زنان بود (شوقی، 39؛ قورخانچی، 44؛ گرگاننامه، 114). محصولات صنعتی معمول میان یموتها قالی، قالیچه، گلیم، خورجین، آغاری (نوعی پارچۀ ابریشمی درشت باف)، نمد، جُل و جز آنها بود ( گرگاننامه، 117؛ قورخانچی، 35). فرش یموت را بیشتر چارواها یا بادیهنشینان میبافتند. همه نوع کارهای بافندگی و نمدمالی برعهدۀ زنان ترکمن (بهویژه زنان طایفههای جعفربای، آتابای و داز) بود (رابینو، 153؛ میرزا ابراهیم، 71). تنها صنعت گوکلانها تهیۀ نمد و قالیچههای خرسک کمبها بود. نمدها را برای فروش به بجنورد میفرستادند (ییت، 234).
ترکمنها از دو نوع مسکن متحرک و ثابت استفاده میکردهاند. گونهگونی در شکل ساختمان و مصالح کاربردی در هریک از این دو نوع مسکن اساساً به شیوۀ زندگی معیشتی ترکمنها و کم و بیش به ویژگیهای اقلیمی و اقتصادی ـ فرهنگی بستگی داشته است. ترکمنهای کوچندۀ دامدار عموماً در چادرهای نمدی به نام «اوی» (آلاچیق)، و ترکمنهای روستانشین زارع در خانـههای گلی و در قلعههای تدافعی زندگی میکردهاند.پژوهشگران 3 نوع اوی ترکمنی (لوگاشوا کلمۀ «یورت» را به جای اوی به کار میبرد): اوی ترکمنهای تکه با گنبد نیمگرد، اوی یموت با گنبد پهن، و اوی چودور با گنبد بلند و گوشهدار را وصف کردهاند. در ایران دو نوع اوی نخست متداول بوده است (لوگاشوا، 58). اسکلت اوی چوبی و قابل باز و بسته شدن بود و سطح دیواره و سقف آن را از بیرون با چند تخته نمد میپوشاندند. بزرگ و کوچک بودن آلاچیقها به وضع اقتصادی و اجتماعی و عیالواری سرپرست خانواده بستگی داشت (بلوکباشی، 48؛ برای شرحچگونگی ساختمان اوی یا آلاچیق،نک : پورکریم، شم 73، ص 38-41؛ شریعتزاده، 79-106؛ نیز نک : ه د، اوی؛ برای چگونگی برپایی آلاچیق، نک : گلی، 304، 305- 308). این چادر نمدی را میتوان هنوز در میان برخی ترکمنهای ساکن دشت ترکمن در ایران مشاهده کرد. اگرچه اوی امروزه بیشتر به صورت نوعی خانۀ فرعی یا فضای انباری و در کنار مسکن دائمی به کار میرود، اما هنوز شبانان گوگچاداغ از این مسکن متحرک استفاده میکنند (تامپسن، 290).قرارگاههای ترکمنها در گذشته به دو صورت نزدیک و مجاور هم، یا پراکنده و دور از هم بود. وقتی که ترکمنها خود را در معرض تاخت و تاز و حملۀ بیگانگان مییافتند، اویهای خود را در نزدیکی یکدیگر برپا میکردند، و زمانی که خود را از حملۀ همسایگان در امان میدیدند، اویهای خود را با فاصله از یکدیگر برپا میداشتند (لوگاشوا، همانجا). جمعیت: آمار دقیق و روشنی از جمعیت ترکمنهای جهان، حتى ترکمنهای هریک از سرزمینهای ترکمننشین در دست نیست. از حدود 20 سال پیش سیاحتگران اروپایی و برخی جغرافینویسان آمار تخمینی ضد و نقیضی از ترکمنها و شمار خانوارهای طایفههای هریک از گروههای بزرگ ترکمن به دست دادهاند که به برخی از آنها اشاره میشود.وامبری (ص 379) در 1282ق/ 1865م شمار خانوارهای ترکمن در قراقوم را 500‘96 چادر و جمعیت آنها را حدود 500‘982 تن داده است. در آمار او شمار تکهها با 60 هزار چادر و قره با 500‘1 چادر، بیشترین و کمترین جمعیت را داشتهاند. کریدر در 1968م جمعیت کل ترکمنها را در قراقوم حدود 000‘500‘1 نفر تخمینزده است (نک : آیرونز، «ترکمنهای یموت»، 9). جمعیت ترکمنهای جمهوری ترکمنستان را که بخش عمده و اصلی ترکمنها در آنجا به سر میبرند، بیش از 000‘400‘1 (GSE, XXVI/ 484) و حدود 000‘891‘1 (نک : آکینر، 319) تا 000‘100‘2 تن (آیرونز، «ترکمن»، 804) آوردهاند. بنابر آخرین آمار در 1374ش/ 1995م از جمعیت حدود 4 میلیون و 460 هزار نفری ترکمنستان 3/ 73٪ ترکمن و بقیه از اقوام دیگر بودهاند (ترکمنستان، 9، 10).شمار جمعیت هریک از 3 گروه یموت، گوکلان و تکۀ ایران را نیز با آمار تقریبی چنین دادهاند: یموت بیش از10 هزار خانوار چادرنشین (قورخانچی، 38)، 7 هزار (3/ 1 صحرانشین و بقیه یکجانشین،نک : رابینو، 158)، 25 هزار(فریر، 88)؛ گوکلان دو هزار (رابینو،همانجا)،12 هزار و تکه 35 هزار چادر(فریر، همانجا). ییت (ص 217-218) شمار گوکلانهای ناحیۀ گرگان را میان 700‘1 تا دوهزار خانوار گزارشکردهاست. آمارهای متفاوتی نیز از جمعیت ترکمنهای کشورهای افغانستان،ازبکستان، قزاقستان، چین، ترکیه، عراق و سوریه نقل کردهاند (برای این آمارها، نک : دوردیف، 37-83؛ آکینر، 327-318؛ EI2, X/ 685؛GSE, XXVI/ 484 ).
در میان اعضای هر خانوادۀ بزرگ قومی یک فرهنگ عام و مشترک وجود دارد که مردم گروههای گوناگون وابسته به هر خانوادۀ قومی معمولاً از راه ویژگیهای فرهنگی ـ زبانی خاص آن خانواده شناخته میشوند. زبان رکن اساسی شناسۀ هویت قومی ـ فرهنگی هر قوم است (بلوکباشی، 89).زبان گروهی از اقوام و ایلات و عشایر بزرگ و کوچک پراکنده در سرزمین ایران ترکی است. زبان ترکمنی به گروه زبانهای ترکی اغوز (ترکی شاخۀ غرب و جنوب غربی) تعلق دارد. ترکی ترکمنی دارای گویشهای چندی است که میان طوایف مختلف پراکنده در ترکمنستان و ایران و سرزمینهای دیگر به آنها سخن میگویند (بلوکباشی، 2؛ آکینر، 322-325؛ نیز نک : ه د، ترکمنی، زبان).
ترکمنها اندکاندک از سدۀ 4ق به دین اسلام گرویدند (سومر، 59؛ برای شرح تفصیلی اسلام آوردن ترکمنها، نک : بیات، 232-233) و بیشتر آنان مذهب حنفی را پذیرفتند (آکینر، 325؛ گلی، 269). ترکمنها پیش از گرایش به مسیحیت و آنگاه اسلام (بارتولد، تاریخ ترکهای...، 122، 126) آیین شمنی داشتند («فرهنگ...»، III/ 2128) و پچشگان (پزشکان) یا حکیمان (احتمالاً شمنها) را بزرگ میداشتند و بر آنها که «بر خون و خواستۀ ایشان حکم» میراندند،نماز میبردند(حدودالعالم، 86). این حکیمان راهنمایی و درمان معنوی ـ مذهبی مردم را برعهده داشتند و «قام» نامیده میشدند. یکی از این حکیمان قورقودآتا، یا دَده قورقوت بود (معطوفی، 1/ 309؛ برای آگاهی بیشتر دربارۀ قهرمان حماسی دده قورقوت، نک : لویس، 1-15؛ نیز بیات، 226-227).
ترکمنهای سنی مذهب بیابانگرد در آغاز با شیعیان مستقر دشمنی میورزیدند و پیوسته به آنها یورش میبردند و آنها را می کشتند، یا اسیر میکردند و اموال و احشامشان را میربودند. به نوشتۀ فریر (ص 90) ترکمنان حمله به شیعیان و اسیر گرفتن از آنان و فروختنشان را عملی نیک و موجب رضای خدا میپنداشتند و قصد از این کار را متدین ساختن شیعیان عنوان میکردند.برخی چند تار موی باریک بر چانه گذاشتن مرد ترکمن را نشانۀ حنفی بودن او دانستهاند (طباطبایی، 131). این رسم از سدۀ 4ق میان ترکمنها معمول بوده، و ابن فضلان (ص 75) به این نوع آرایش اشاره کرده است. باتوجه به اشارۀ ابن فضلان این رسم احتمالاً باید بازمانده از دورۀ کهنتر و مربوط به پیش از اسلام آوردن ترکمنها بوده باشد. مردان ترکمن به یاد و پاس دورۀ حیات 63 سالۀ پیامبر اسلام(ص)، زمانی که به این سن میرسند، آن را جشن میگیرند (شوقی، 34-35). مـاه رمضان از مقدستـرین ماهها، و عیـد قربان از مهمترین عیدهای مذهبی ترکمنها ست. عید قربان را 3 روز با آداب خاصـی جشن میگیـرند (برای مـراسم مـاه رمضان و عیـد قربان، نک : پورکـریم، شم 50، ص 28-30؛ نیـز نک : گلـی، 271-273).آخوند، ملا و قارلیملا از مراتب روحانیت در جامعۀ ترکمن بوده است. آخوندها آموزش یافتگان مدارس دینی، ملاها درس خواندگان در محضر آخوندها و قارلیملاها قاریهای قرآن با اجازهنامه از مدارس دینی بودند (پورکریم، همان، 23-25). در میان ترکمنهای کوهستانی ایران روحیۀ مذهبی بر روحیۀ قومی، و در میان ترکمنهای دشتی روحیۀ قومی بر روحیۀ مذهبی برتری داشت. در دشت،وظایف و مسئولیتهای«یاشول»(سرپرست تیره و طایفه) و آخوند از یکدیگر جدا بود و منصب یاشولی را به آخوند نمیسپردند؛ در حالی که در میان ترکمنهای کوهستانی گاهی ادارۀ امور طایفه به آخوند واگذار میشد (همو، شم 61-62، ص 52).اعضای 4 طایفۀ مقدس اته، مختوم، شیخ و خوجه یا خواجه را از نسل اولیا، و به ترتیب از تبار خلفای راشدین، ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) میدانند. خوجهها را سید و محترمتر از دیگران بهشمار میآورند و آنان را همچون مشایخ و قضات محلی ــ که از راه توارث به این مناصب رسیده بودند ــ همچنین صوفیان و ترکمنهای پیرو طریقت نقشبندی را حرمت فراوان میگذاشتند (گرگاننامه، 120؛ شوقی، 15-16؛ برای توضیح دربارۀ پیروان طریقت عرفانی و نقشبندیه، نک : آکینر، 326؛ پورکریم، شم 41- 42، ص 32-33؛ گلی، 269). اشیاء متعلق به سیدها را مقدس میشمردند و آنها را نمیچاپیدند و هرگاه چیزی از آنان ربوده میشد، آن چیز را به آنان بازمیگرداندند یا جایگزین میکردند. از اینرو، سیدها آزادانه در میان همۀ طوایف ترکمن رفت و آمد میکردند (ییت، 229). آنها حمله به فرزندان این 4 طایفه و غارت و آزارشان را موجب غضب و عقوبت الاهی میانگاشتند (آیرونز، «کوچندگی»، 645).افزون بر منابعی که در متن مقاله به آنها ارجاع داده شده است، کتابها و مقالههای بسیار دیگری دربارۀ تاریخ قوم ترکمن و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، ادبیات، هنر و صنایعدستی اینقوم و ایلها و طایفههای آن توسط پژوهشگران ایرانی و خارجی نوشته، و منتشر شده است. در اینجا فهرستی از برخی منابع که به آنها دست یافتهایم، برای آگاهی و بهرهمندی بیشتر پژوهشگران و علاقهمندان به مطالعۀ قوم ترکمن آورده میشود: آذرمهر، گیتی، «نقوش قالی ترکمن، خاستگاه، رموز و کنایهها»، مجموعۀ مقالات اولین گردهمآیی مردمشناسی، 17-19 مهرماه 1369، تهران، 1371ش، ص 165-191؛ احمدی، آنه محمد، تاریخچۀ خلق ترکمن، گنبد کاووس، قابوس نشریاتی؛ اشتری، بهروز، «ترکمن و تبار»، مجموعۀ مقالات مردمشناسی، دفتر سوم، تهران، 1366، ص 245-266؛ همو، «موسیقی و ترکمن»، مجموعۀ مقالات اولین گردهمآیی مردمشناسی، 17-19 مهرماه 1369، تهران، 1371ش، ص 9- 18؛ همو، «یک بازی ترکمنی»، مجموعۀ مقالات مردمشناسی، دفتر دوم، تهران، 1362ش، ص 65-79؛ بوگولیف، ی.، فرشهای ترکمن، ترجمۀ ناز دیبا اعلم، تهران، 1357ش؛ توکل، محمد، موانع توسعه: مطالعۀ مقایسهای ایران با ترکمنستان و مراکش، تهران، 1381ش، ص 55-121؛ جرجانی، موسى، موسیقی آیینی قوم ترکمن: سیری بر جایگاه اهل بیت، تهران، 1384ش؛ خانهزاد، علی (مترجم)، سفرنامۀ ترکمنستان (بخشی از جلد چهارم مجموعۀ ناصری)، تهران، 1258ش؛ خطیب، عَلیاء، عرب الترکمان: انباء مرج ابن عامر (فلسطین)، عمان، 1987م؛ رزمآرا، علی، جغرافیای نظامی ایران، گرگان و دریای خزر، تهران، 1320ش؛ سارای، محمت، ترکمنها در عصر امپریالیسم، ترجمۀ قدیر ویردی رجایی، تهران، 1378ش؛ سارلی، ارازمحمد،ترکستان درتاریخ، تهران، 1364ش؛ سه سفرنامۀ هرات، مرو، مشهد، به کوشش قدرتالله روشنی زعفرانلو، تهران، 1356ش؛ سه مقاله دربارۀ ترکمنصحرا، دشت مغان و روستاهای دیگر، تهران، 1358ش؛ شادمهر، امان قلیچ، نغمههای زنان ترکمن، گنبد قابوس، 1377ش؛ ضابط، شاکر صابر، موجز تاریخ ترکمان فیالعراق، با مقدمۀ مصطفى جواد، بغداد، 1960م؛ عسکری خانقاه، اصغر و محمد شریف کمالی، مقایسۀ خطوط پوستی دو گروه ترکمن، تهران، 1366ش؛ قوجق، یوسف و محمود عطاگزلی، یاپراق: مجموعهای از ادبیات و فرهنگ ترکمنصحرا، تهران، 1371ش؛ قورخانچی، محمدعلی (صولت نظام)، نخبۀ کامرانی، تهران، نسخۀ خطی شم 3935 کتابخانۀ ملی ملک؛ کسرائیان، نصرالله و زیبا عرشی، ترکمنهای ایران، تهران، 1364ش؛ همان دو، ترکمنهای ایران، تهران، 1370ش؛ کلته، ابراهیم، مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر ترکمن، گنبد قابوس، انتشارات حاجی طلایی؛ همو، و دیگران، بررسی اجمالی امکانات و موانع تشکیل تعاونی دستبافتههای عشایری، گنبد، 1371ش؛ کمالی، محمدشریف، «ترکمنهای ایرانی»، مجموعۀ مقالات مردمشناسی، دفتر سوم، تهران، 1366ش، ص 145-180؛ همو، «ریشهیابی ترکمنهای یموت»، همان، دفتر دوم، تهران، 1362ش، ص 53-63؛ گرگانی، منصور، مسئلۀ زمین در صحرای ترکمن، تهران، 1358ش؛ گوبینو، جنگ ترکمن، ترجمۀ محمدعلی جمالزاده، تهران، 1357ش؛ محسنی، منوچهر و عزتالله کیوان، آگاهیهای فرهنگی در میان ترکمنها، انتشارات علمی دانشکدۀ بهداشت و مؤسسۀ تحقیقاتی بهداشتی، دانشگاه تهران، وزارت بهداری، 1356ش، شم 1984؛ معینی، اسدالله، گرگان و دشت: جغرافیا و جغرافیای تاریخی، تهران، 1344ش؛ موزر، هنری، سفرنامۀ ترکستان و ایران، ترجمۀ علی مترجم، تهران، 1356ش؛ میرنیا، سیدعلی، طوایف ترکمن، مشهد، 1366ش؛ یاقوتی، حسین، مقدمهای بر فاصلۀ اجتماعی ترکمنها و غیرترکمنها، گنبد قابوس، 1379ش؛ نیز:
Andrews, P. A., «Alachikh and Küme: The Felt Tents of Azarbaijan», Geschichte des Konstruierens, III, ed. R. Graefe and P. Andrews, Stuttgart, 1987, pp. 49-135 (Expanded Version of Article with same Title, published in Mardom-Šenasi va Farhang-e ªĀmme-e-Iran, vol. III, 1977-1978, pp.15-19);Barthold, W.W., «A History of the Turkman People», Four Studies in the History of Central Asia, tr. V. Minorsky and T. Minorsky, Leiden, 1962, vol. III, pp.73-187; Bregel,Y.,«Nomadic and Sedentary Elements among the Turkemens», Central Asiatic Journal, 1981, vol. XXV, no. 1-2, pp. 5-37; Irons, W., «The Turkmen Nomads», Natural History, 1968, vol. LXXVII(2), pp. 44-51; id., «The Turkmen Nomads: A Brief Research Report», Iranian Studies, 1969, vol. II(1), pp. 27-38; id, «Political Stratification among Pastoral Nomads», Pastoral Production and Society, Ann Arbor, 1979, pp. 361-374; id., «The Qizilbash Turcomans: Founders and Victims of the Safavid Theocracy», Intellectual Studies on Islam, ed. M. M. Mazzaoui and V. B. Moreen, Salt Lake City, 1990; Kalter, J., The Arts and Crafts of Turkestan, London, 1984; Kanonor, A., Shajarah-yi Tarakimah, Moscow, 1958; König, W., «Die Achal-Teke: Zur Wirtschaft und Gesellschaft einer Turkmenen-Gruppe», XIX Jahrhundert, Berlin, 1962; Küpruluzade, F., «Turkmen Literature», EI1, vol. VIII, pp. 898-899; Marvin, Ch., Merv, The Queen of the World and the Man-Stealing Turcomans, London, 1881; id, The Russian Compaign against the Turcomans, London, 1880;Okazaki, Sh., The Development of Large-Scale Farming in Iran: The Case of the Province of Gorgan, Tokyo, 1968;Roemer,H.R., «Die Turkmenischen Qïzilbaš Gründer und Opfer der Safawidischen Theokratie», ZDMG, 1985,vol.CXXXV(2), pp. 227-240.
ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک والممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889م؛ ابن فضلان، احمد، سفرنامه، ترجمۀ ابوالفضل طباطبایی، تهران، 1345ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، لیدن، 1927م؛ بارتولد، و. و.، تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، ترجمۀ غفار حسینی، تهران، 1376ش؛ همو، «تغز غزان»، گزیدۀ مقالات تحقیقی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1358ش؛ برهان قاطع، محمدحسین ابن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش؛ بلوکباشی، علی، جامعۀ ایلی در ایران، تهران، 1382ش؛ بیات، نادر، مهاجران توران زمین، تهران، 1370ش؛ بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1374ش؛ بیگدلی، محمدرضا، ترکمنهای ایران، تهران، 1369ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علیاکبر فیاض، تهران، 1362ش؛ پورکریم، هوشنگ، «ترکمنهای ایران»، هنر و مردم، تهران، شم 41-42، 50 (اسفند 1344، فروردین، آذر، 1345)، شم 61-62، 63-64 (آبان، آذر، دی، بهمن 1346)، شم 71، 73 (شهریور، آبان 1347)؛ پیگولوسکایا، ن. و. و دیگران، تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان سدۀ هجدهم، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1346ش؛ ترکمنستان، گردآوردۀ حسین کریمی، تهران، 1375ش؛ حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362ش؛ خواجه نوریان، فتحعلی، تعلیقات بر سیاحت درویشی دروغین (نک : هم ، وامبری)؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1383ش؛ دوردیف، مراد و شهرات قادیرف، ترکمنهای جهان، ترجمۀ امانگلدی ضمیر، تهران، 1379ش؛ رابینو، ه . ل.، سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1343ش؛ روشن، محمد و مصطفى موسوی، مقدمه و حاشیه بر جامع التواریخ (نک : هم ، رشیدالدین فضلالله)؛ رشیدالدین فضلالله، جـامع التـواریخ، بـه کـوشش محمد روشن و مصطفى موسـوی، تهران، 1373ش؛ شریعتزاده، علی اصغر، «آلاچیق ترکمن»، مجموعۀ مقالات مردمشناسی، تهران، 1362ش؛ شوقی، عباس، دشت گرگان، تهران، 1314ش؛ طباطبایی، ابوالفضل، حاشیه بر سفرنامه(نک : هم ، ابن فضلان)؛ قرهگوزلو همدانی، عبدالله، دیار ترکمن، قائمشهر، 1371ش؛ قورخانچی، محمدعلی (صولت نظام)، نخبۀ سیفیه، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1360ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1333- 1335ق؛ کمالی، محمدشریف و اصغر عسکری خانقاه، ایرانیان ترکمن، تهران، 1374ش؛ گردیزی، عبدالحی، زینالاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347ش؛ گرگاننامه، به کوشش مسیح ذبیحی، تهران، 1363ش؛ گلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، 1366ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لوگاشوا، بیبی رابعه، ترکمنهای ایران، ترجمۀ سیروس ایزدی و حسین تحویلـی، تهـران، 1359ش؛ لـویس، جفری، مقـدمه بر کتاب بابا قورقـود، ترجمۀ فریبا عزب دفتری و محمد حریریاکبری، تبریز،1355ش؛ معطوفی،اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمان، تهران، 1383ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ میرزا ابراهیم، سفرنامۀ استراباد و مازندران و گیلان و...، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1355ش؛ وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمۀ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، 1343ش؛ نیز:
Akiner, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London, 1986; Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; EI1; EI2; Ferrier, J. P., Caravan Journeys and Wanderings in Persia, Afghanistan, Turkistan and Beloochistan, London, 1976; GSE; Humphrey, C., «Some Ideas of Saussure Applied to Buryat Magical Drawings», Social Anthropology and Language, ed. E. Ardener, London, 1971; Irons, W., «Nomadism as a Political Adaptation the Case of the Yomut Turkmen», American Ethnologist, Pennsylvania, 1974, vol. I(4); id, «The Social Regulation of Population Sizes: The Implications of Research among the Turkmen of Northern Iran», Mardom Šenasi va Farhang-e-Amme-e-Iran, Tehran, 1974, no. 1; id, «Turkmen», Muslim Peoples, ed. R. V. Weekes, Westport, 1984; id, «Variation in Economic Organization a Comparison of the Pastoral Yamut and the Basseri», Perspectives on Nomadism, Leiden, 1972; id, «Variation in Political Stratification among the Yomut Turkmen», Anthropological Quarterly, 1971, vol. XLIV(3); id, The Yomut Turkmen, Ann Arbor, 1975; The Oxford Dictionary of Byzantium, ed. A. P. Kazhdan, New York, 1991; The Oxford English Dictionary, ed C. T. Onions, Oxford, 1989; Sümer, F., Oğuzlar (Türkmenler), Ankara, 1972; Tapper, R., «The Tribes in 18th and 19th Century Iran», (Paper), California, 1975-1976; Thompson, J., «From Nomads to Farmers: The Turkmen of Iran», The Nomadic Peoples of Iran, London, 2002; Yate, C. E., Khurasan and Sistan, Edinburgh, 1977.علی بلوکباشی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید