آل سعود
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 24 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/222379/آل-سعود
سه شنبه 12 فروردین 1404
چاپ شده
2
در این دوره از فرمانروایی آل سعود اینان به قدرت رسیدند:6. تُرکی بن عبداللّٰه (حک 1236- 1249 ق / 1821-1834 م). او در اثنای هجوم مصریان به سُدَیْر گریخت. پس از مرگ مشاری با ابن معمر درگیر شد و پس از قتل او کوشید در ریاض پایگاهی به دست آورد، ولی کاری از پیش نبرد. در شورش وهابیان در 1236 ق / 1821 م در درعیه، رهبری وهابیان را به دست گرفت. وی حاکم دست نشاندۀ مصریان را ساقط کرد و دولت وهابی را در درعیه دوباره بنیاد نهاد. در اواخر1237 ق / 1822 م حسین ابوظاهر از سوی عثمانیها وارد نجد شد. ترکی به همراهی پسرش فیصل به مقابله رفت و پس از مدتی جنگ و گریز آنها را از نجد بیرون راند (همو، 344). در همان سال بر پادگان ضعیف مصر در ریاض چیره شدو این شهررا پایتخت خود ساخت (لوتسکی، 135). با حکومت او قدرت از خاندان عبدالعزیز بن محمد به خاندان عبدالله بن محمد منتقل شد. وی در 1243 ق / 1827 م مصریان را از شمّر بیرون راند (همانجا) و با صالح ابن علی، امیر حایل و نیز امیر شمّر صلح کرد (حمزه، 344). در 1245 ق / 1830 م احساء را اشغال کرد و سپس رو به سوی خاور و جنوب خاوری یعنی بحرین و قطر و عمان آورد و در 1247 ق / 1831 م شیخ بحرین را واداشت که به وهابیان زکات بپردازد (کیلی، 97). ترکی سرانجام در 1249 ق / 1834 م توسط مشاری بن عبدالرحمن که از سوی محمدعلی پاشا تجهیز و پشتیبانی میشد، به قتل رسید. برخی آغاز حکومت او را 1240 ق / 1824 م دانستهاند (لاریمر، بخش 3، نمودار 13).7. مشاری بن عبدالرحمن بن مشاری (حک 40روز)، چون کار ترکی بن عبدالله بالا گرفت، محمدعلی پاشا برای مقابله با او مشاری را که قبلاً از سوی ابراهیم پاشا به مصر تبعید شده بود، زیر حمایت خود گرفت (زرکلی، 8 / 126). مشاری در 1242 ق / 1826 م وارد نجد شد و ترکی بن عبداللّٰه او را به گرمی پذیرفت و به امارت منفوخه منصوب کرد (حمزه، 344)، ولی چندی بعد او را برکنار کرد و به ریاض بازگرداند. مشاری که طمع در حکومت ترکی بسته و ظاهراً همین معنی باعث عزل او از حکومت منفوخه شده بود، به مکه نزد شریف محمدبن عون رفت و چون مدد نیافت، به نزد ترکی بازگشت و اظهار پشیمانی کرد، ولی سال بعد به پشتیبانی مصریان توانست امیر ترکی را به قتل رساند و خود بر مسند حکومت نشیند (لوتسکی، 135). با اینهمه دولتش دوام نیافت و 40 روز و به قولی 2 ماه بعد (همانجا)، فیصل بن ترکی که در اطراف قَطیف سرگرم نبرد با مخالفان بود بازگشت و او را به قتل رساند و حکومت 40 روزۀ مشاری به پایان رسید (حمز، 344).8. فیصل بن ترکی (حک 1249-1254 ق / 1834- 1838 م). وی ازجمله کسانی بود که پس از استیلای محمدعلی بر وهابیان به مصر تبعید شد، ولی در 1243 ق / 1827 م از آنجا گریخت و به نجد بازگشت و فرماندهی سپاه ترکی را برای مقابله با امیران مخالف آل سعود در دست گرفت. آنگاه که پدرش به دست مشاری کشته شد، او در قطیف گرم پیکار بود، اما به سرعت بازگشت و پس از قتل مشاری به حکومت نشست (همانجا). محمدعلی پاشا برای سرکوب فیصل، به پشتیبانی از خالدبن سعود که داعیۀ حکومت داشت برخاست و سپاهی به سرکردگی خورشید پاشا (لوتسکی، 136) به نجد فرستاد (1252 ق / 1836 م). فیصل که یارای پایداری در خود ندید به منفوخه و از آنجا به الخرح رفت و خالد درعیه را تصرف کرد. فیصل به مقابله رفت، ولی کاری از پیش نبرد و به صلح گردن نهاد. آنگاه وی و خانوادهاش را به مصر بردند و مصریان در 1255 ق / 1839 م بر ریاض، احساء و قطیف چیره گشتند (همانجاها).9. خالد بن سعود (حک 1256- 1258 ق / 1840-1842 م). فیصل پیش از مرگ، نجد را میان پسران ارشد خود تقسیم کرد (لوتسکی، 223) و این باعث پراکندگی و ستیزهای گسترده میان جانشینان او شد. از مدعیانِ حکومتِ فیصل بن ترکی، خالدبن سعود بود که با پشتیبانی محمدعلی پاشا و به یاری ارتش مصریان، به سرکردگی خورشید پاشا، بر فیصل تاخت و درعیه را تصرف کرد و پس از تبعید او به حکومت نشست (دائرةالمعارف الاسلامیة). در 1256 ق / 1840 م محمد علی پاشا، به دلیل تیرگی روابط مصر با انگلستان، نیروهای خود را از عربستان واپس کشید (لوتسکی، 136). عبداللّٰه بن ثُنَّیان، مدعی دیگر حکومت که از پشتیبانی وهابیان برخوردار بود، خالد را تنها یافت و در 1258 ق / 1842 م او را از ریاض بیرون راند و خود بر تخت فرمانروایی نشست. خالد در جده اقامت گزید و در 1277 ق / 1861 م درگذشت.10. عبداللّٰه بن ثنیان بن ابراهیم (حک 1258- 1259 ق / 1842-1843 م). وی در مقابل خالد که از پشتیبانی مصریان برخوردار بود، نیروی وهابیان را در کنار خود داشت. پس از خروج نیروهای مصر فرصت را غنیمت شمرد و خالد را از تخت به زیر کشید و خود قدرت را در دست گرفت (1258 ق / 1842 م)، ولی یک سال بیش نپایید که فیصل بن ترکی پس از ورود به نجد، او را در ریاض به محاصره گرفت و پس از غلبه بر او به زندانش افکند و عبداللّٰه در زندان درگذشت (دائرةالمعارف الاسلامیة).11. فیصل بن ترکی (حک 1259-1282 ق / 1843-1865 م). پس از تبعید فیصل، خالد بن سعود و سپس عبداللّٰه بن ثُنَّیان یک چند رشتۀ کارها را در دست گرفتند تا آنکه در 1257 ق / 1841 م فیصل از مصر گریخت و به دمشق رفت و از آنجا وارد نجد شد و به سرعت دست به کار تجدید حکومت خود زد (لوتسکی، 221، 222). او عبداللّٰه ابن ثنیان را در ریاض به محاصره گرفت و پس از غلبه بر او قدرت را به چنگ آورد. با اینهمه چون مردی صلحدوست بود، سرانجام در 1262 ق / 1846 م سیادت عالیۀ عثمانیان و تأدیۀ خراج را به آنان پذیرفت و توانست حکومت آل سعود را در نجد استوار کند. وی در رجب 1282 ق / دسامبر 1865 م درگذشت.12. عبداللّٰه بن فیصل بن ترکی (حک 1282- 1288 ق / 1865-1871 م). پس از مرگ پدر، به وصیت او حکومت ریاض را در دست گرفت، ولی برادرش سعود که امارت خَرج و اَفْلاج را داشت بر او شورید و چندی بعد هُفوف را تصرف کرد. عبداللّٰه به مقابله رفت و ناکام ماند و به عنیزه نزد ابن سلیم پناه برد. چون مقدمش را گرامی نداشتند، به حایل نزد ابن رشید رفت، ولی در اینجا نیز مدد نیافت (حمزه، 345). وی که از دستیابی به حکومت نومید شده بود، به بغداد نزد مدحت پاشا رفت و برادرش سعود بر جای او استقرار یافت. عبداللّٰه با سپاهی که مدحت پاشا در اختیار او نهاده بود، احساء را تصرف کرد و به تابعیت حکومت بصره درآورد.13. سعود بن فیصل ترکی (حک 1288-1291 ق / 1871-1874 م). به وصیت پدر،حکومت خروج و افلاج را در دست داشت. پس از مرگ فیصل بر برادرش عبداللّٰه، امیر ریاض، شورید و پس از تصرف هفوف او را گریزاند و خود بر مسند حکومت نشست (همو، 346). در روزگار او نجد به امارتنشینهایی میان آل سعود تقسیم شد (زرکلی، 3 / 142، 143). با اینهمه او کوشید که احساء را تصرف کند، ولی توفیق نیافت. سپس برای تصرف عتیبه به نبرد ابن ربیعان رفت، ولی زخم برداشت و به ریاض بازگشت و در 1291ق / 1874م درگذشت (حمزه، 346).14. عبداللّٰه بن فیصل بن ترکی (حک 1292-1304 ق / 1875-1887 م). او پس از مرگ سعود به ریاض بازگشت و رشتۀ کارها را در دست گرفت، ولی با مخالفت پسران سعود روبهرو شد. عبداللّٰه کوشید تا احساء را از عثمانیها باز پس گیرد، ولی توفیق نیافت. در 1296 ق / 1879 م بر عنیزه چیره شد و بریده را به محاصره گرفت. اهالی از محمد بن رشید، امیر حایل، مدد خواستند و این یکی بریده را از محاصرۀ عبداللّٰه بیرون آورد (همانجا). عبداللّٰه به ریاض بازگشت، ولی با خطری سهمناکتر روبهرو شد. پسران سعود ریاض را محاصره کردند و عبداللّٰه را به اسارت گرفتند. عبداللّٰه دربند از دشمن دیگر خود یعنی ابن رشید یاری خواست و او به ریاض تاخت و عبداللّٰه را آزاد ساخت (زرکلی، 4 / 253). سپس پسران سعود را به خَرْج تبعید کرد و عبداللّٰه را به حایل برد. وی مدتی درآنجا ماند و سپس به ریاض بازگشت و چندی بعد درگذشت.15. محمد بن سعود بن فیصل (؟). قطعاً نمیتوان او را در زمرۀ فرمانروایان آل سعود به شمار آورد، اما گفتهاند که اندک مدتی در بخشی از قلمرو آل سعود حکم رانده و سپس جای خود را به عمّش عبدالرحمن داده است. او رهبر شورش احساء بر ضدّ عثمانیها بود (1295 ق / 1878 م). توسط عمّش عبداللّٰه به زندان افکنده شد، ولی در 1296 ق / 1979 م آزاد گشت و رهبری وهابیان را در دست گرفت، سپس از آن مقام برکنار شد و به بحرین رفت (1303 ق / 1886 م) و سرانجام در 1305 ق / 1888 م توسط یکی از عمال شمریّان در الخرج کشته شد (لاریمر، بخش 3، نمودار 13).16. عبدالرحمن بن فیصل (حک ؟- 1308 ق / ؟-1891 م)، از 1289 ق / 1872 به مدت دو سال در اسارت عثمانیها در بغداد میزیست. در 1291 ق / 1874 م در رأس شورشیان احساء بر عثمانیها تاخت. نیز بر ابن رشید که بخشی از نجد را تصرف کرده بود چیره گشت و حکومت ریاض را در دست گرفت (همانجا). پس از شکست عبداللّٰه و چیرگی سعود، در همانجا ماند. ظاهراً وقتی عبداللّٰه دیگر باره بر ریاض چیره شد و چندی بعد پسران سعود او را اسیر کردند و ابن رشید عبداللّٰه را نجات داد، عبدالرحمن را به حکومت ریاض گماشت، زیرا بعدها که ابن رشید عبداللّٰه بن فیصل را اجازۀ خروج از حایل داد و شورشیان کاظم را درهم شکست، عبدالرحمن از ریاض گریخت (شم 14، در همین مقاله). در روزگار عبدالرحمن امرای شمّر یعنی آل رشید قدرتی بسیار یافتند و به نیرومندترین دولت شمال عربستان تبدیل شدند. امیر محمد ملقب به کبیر که در پی براندازی قطعی وهابیان و آل سعود بود، از اتحاد عبدالرحمن با شورشیان کاظم در 1308 ق / 1891 م سود برد و آنها را درهم شکست. عبدالرحمن به احساء و سپس به کویت گریخت و نجد به صورت ایالتی از ایالات دولت آل رشید درآمد (لوتسکی، 534).17. محمد بن فیصل (؟). ابن رشید پس از گریز عبدالرحمن از ریاض محمد بن فیصل را به امارت آن دیار منصوب کرد (1309 ق / 1892 م) تا به نام او بر آنجا حکم راند. محمد در همان شهر درگذشت و با مرگ او حکومت آل سعود در این دوره نیز به پایان رسید و قلمرو آنان را ابن رشید تصرف کرد (حمزه، 348).
در این دوره که تاکنون ادامه دارد اینان به فرمانروایی رسیدهاند:18. عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل (حک : 1319-1372 ق / 1902-1935 م)، معروف به ابن سعود. وی از بزرگترین فرمانروایان این خاندان و پایهگذار کشور عربستان سعودی، نیز نخستین پادشاه آن کشور است. پس از تسلط ابن رشید بر ریاض عبدالرحمن همراه پسرش عبدالعزیز به کویت رفت و در پناه شیخ مبارک سکنی گزید (لوتسکی، 534). چندی بعد که عثمانیها کوشیدند توسط متحد خود، ابن رشید بر کویت سیطره یابند، انگلستان به تکاپو افتاد و ائتلافی از اعراب مخالف آل رشید، مرکب از شیخ مبارک و قبایل وهابی مذهب به سرکردگی عبدالعزیز و یکی از قبایل جنوب عراق، منتفق، پدید آورد. عبدالعزیز به ریاض تاخت و اگرچه در نخستین هجوم خود کامیاب نشد (همو، 535)، ولی سرانجام در 4 شوال 1319 ق / 14 ژانویۀ 1902 م آنجا را گشود (سعید سلیمان، 1 / 225) و حکومت آل سعود را دوباره استوار ساخت. سپس به توسعۀ قلمرو خود پرداخت و نجد را تصرف کرد. او در 1322 ق / 1904 م قلمرو سعودیها را به مرزهای سابق برگرداند و خود را امیر نجد و امام وهابیه خواند. در 1324 ق / 1906 م آل رشید را به سختی شکست داد و عبدالعزیز رشیدی را کشت (لوتسکی، 536، 537).ابن سعود در این ایام، در کنار جنگ با مخالفان، برای توسعه و تثبیت نیروی خود به ایجاد آبادیهای وهابی دست زد و ساکنان آنها را «اخوان التوحید» یا «برادران یکتاپرستی» که در حقیقت سازمان دینیِ ـ نظامیِ وهابیان بود نامید. نخستین منطقۀ مسکونی برادران در 1330 ق / 1912 م ایجاد شد و سپس شمار آن رو به افزایش نهاد. اعضای آن عقاید وهابیت را در صحرا نشر میدادند. این آبادیها که بنیادهای یک سازمان متمرکز را تشکیل داد، در سالهای بعد وسیلۀ تثبیت نیروی وهابیان شد («خاورمیانه و ... »، II / 506). عبدالعزیز همچنین کوشید تا قبایل بیابانگرد شبهجزیره را که پیش از آن به کشورهای همسایه کوچیده بودند و اینک بهسبب چیرگی انگلستان بر عراق و فلسطین، و فرانسویان بر سوریه و لبنان و ایجاد راههای آهن و اتومبیلرو، به سرزمین نیاکان خویش باز میگشتند، اسکان دهد. بازگشت این قبایل که با فزونی بیش از پیش دشواریهای زیستی همراه بود، آتش زدوخورد میان آنان را بر سر آبشخور و چراگاه برافروخت. در چنین شرایطی پیکار فرمانروای نجد در برابر جداییگرایی و هرجومرج قبیلهای و در راه یکپارچه کردن سرزمینهای شبه جزیرۀ عربستان و تبدیل آن بهصورت دولتی متمرکز، چهرهای ترقیخواهانه به خود گرفت. چنانکه سازمان اخوان التوحید هم ابزار خاموش ساختن آتش کینهکشیها و خونریزیهای قبیلهای و هم اسکان بیابانگردان گشت. چنین بود که فرزندان قبیلههای مطیر و شمّر در 1330 ق / 1912 م نخستین آبادی را به نام «الهجرة» پدید آوردند که سپس تا 1338 ق / 1920 م، تعداد آنها در نجد به 52 و در سراسر عربستان سعودی تا 1358 ق / 1939 م به 143 رسید.پس از آنکه بیابانگردان در آبادیها جایگزین شدند و با ساکنان واحهها و سایر قبیلهها درآمیختند، پیوندهای خود را به قبیلههایشان از دست دادند و از تأثیر روابط عشیرهای رهایی یافتند و سرانجام به وهابیت و فرمانروایی ابن سعود گردن نهادند.در این آبادیها تنها به کار کشاورزی نمیپرداختند، بلکه خدمات سپاهیگری را نیز فراهم میکردند. هر آبادی را امیری بود که ساکنانش او را با تأیید ابن سعود برمیگزیدند. ساکنان آبادیها عبارت بودند از کشاورزان، شبانان، سوداگران و داوطلبان. داوطلبان که شمارشان یک تن از میان پنجاه «برادر» بود، مالیات و سرباز میگرفتند و بیاباننشینان را کشاورزی و قرآنخوانی میآموختند و مراقب بودند که ایشان از اصول اعتقادات وهابیان تخطّی نکنند.در آن هنگام، اخوان وهابی تنها نیروی نظامی بنیادی بودند که ابن سعود به یاری ایشان توانست جهشهای جداییخواهانۀ قبیلههای بیابانگرد را فرونشاند و خود برای پایهگذاری دولتی متمرکز در دل شبه جزیرۀ عربستان وارد جنگ شود (تاریخ معاصر، 1 / 259، 260)، اما این پیکار با آغاز جنگ جهانی اول رو به سردی نهاد. انگلستان برای خشنود ساختن قبایل عرب و استفاده از آنان برای حمله بر عثمانیان، رئیس دو خانوادۀ محتشم در عربستان یعنی شریف حسین و ابن سعود را که با هم سخت دشمنی داشتند، به بازی گرفت و نزد هریک افسری از کارگزاران خود را گسیل داشت: توماس ادوارد لارنس (1888-1935 م) را به اردوگاه شریف حسین و ویلیام شکسپیر (1876-1915 م) را به نزد سعودیها روانه کرد. پس از کشته شدن شکسپیر در جنگ میان ابن سعود و ابن رشید (حمزه، 380)، هاری سنت جان بریجر فیلبی (1885-1960 م) را که تظاهر به اسلام کرده و خود را عبدالله نام نهاده بود، به آنجا فرستاد تا ابن سعود را بر عثمانیها و همپیمانانشان بشوراند (همو، 382). لارنس با شریف حسین پیمان بست و از سوی دولت انگلستان او را نوید داد که پس از شکست عثمانیها، حکومت عربستان بزرگ به او واگذار شود. انگلستان همچنین پیمانهای نهانی مبتنیبر همان وعدهها با عبدالعزیز منعقد کرد (سعید سلیمان، 1 / 225) و حکومت او را بر نجد و احساء و قصیم و جُبَیْل به رسمیت شناخت و کمک مالی هنگفتی نزد او ارسال داشت. با اینهمه، انگلستان از نیروی روزافزون ابن سعود بیمناک بود و ازاینرو به ایجاد اختلاف میان قبایل هوادار ابن سعود پرداخت. در عین حال، او را برای تصرف سراسر احساء یاری داد. انگلستان به این وسیله هم از نفوذ ترکهای جوان و آلمان در سواحل خلیجفارس جلوگیری کرد و هم امتیازی پر ارزش از ابن سعود به دست آورد (لوتسکی، 538). در پیمانی که در 1333 ق / 1915 م میان سر پرسی کاکس از سوی انگلستان و ابن سعود منعقد شد (حمزه، 381)، مقرر گشت که ابن سعود بر سرزمینهای «حمایت شدۀ» بریتانیا در شبه جزیرۀ عربستان نتازد، امتیازی در نجد به دشمنان انگلیس ندهد، جانشین خود را از میان دشمنان آن برنگزیند، سیاست خارجی خود را با انگلستان هماهنگ سازد و در مورد آن با این کشور به توافق رسد؛ و در برابر، انگلستان هر سال 000‘60 لیره به ابن سعود پرداخت کند (لنچافسکی، 436؛ تاریخ معاصر، 1 / 262)، اما دیری نپایید که پارهای از مواد این پیمان شکسته شد. در 1336 ق / 1918 م میان شریف حسین و ابن سعود بر سرواحۀ خورمه پیکار شد (لنچافسکی، 437)و شریف حسین از آنجا واپس نشست و ابن سعود جنگ خود را برای یکپارچهسازی سرزمینهای شبه جزیرۀ عربستان از سر گرفت و بر «حمایتشدگانِ» انگلستان در منطقه، شکستهای سخت وارد آورد. وهابیان در آغاز رو به سوی شمال نهادند و در برابر امیر کوهستان شمر، ابن رشید، به نبرد در ایستادند. در پی جنگی که یک ماه به درازا کشید، بخشی از این امیرنشین و مرکز آن «حایل» به نجد پیوست. ابنسعود سپس به جنگ شریف حسین رفت و نیروهای او در 1337 ق / 1919 م، ارتش حجاز را در واحۀ «تربة» درهم شکست و راه را برای پیشروی سعودیها به سوی حجاز هموار ساخت، اما انگلستان به ابن سعود هشدار داد که نیروهایش را واپس کشاند.در 1338 ق / 1920 م وهابیها سرزمین «عسیر» برکرانۀ دریای سرخ را اشغال کردند، اما بهسبب دخالت انگلستان، از پیوستن آن به خاک خود بازماندند. در نتیجۀ قراردادی که به دنبال گفتوگوها بسته شد، عسیر تابع نجد گشت، اما فرمانرواییاش در دست حاکم پیشین آن امیر حسن، باقی ماند. نیز انگلستان برای تضعیف نیروی سعودیان که میخواستند سراسر شبهجزیره را اندک اندک به زیر سلطه کشند، خاندان رشید را در کوهستان شمر به جنگ با نجدیان تحریک کرد، اما ناکام ماند و ابن سعود در 1339 ق / 1921 م پس از گردهمایی عالمان و پیران قبایل در ریاض که طی آن ابن سعود را پادشاه نجد و همۀ سرزمینهای وابسته به آن شناختند (فیلبی، 282)، سراسر امیرنشین شمر را ضمیمۀ خاک نجد کرد و پسرش فیصل به اشغال اَبْها، پایتخت عسیر، پرداخت.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید