تفسیر معاصرانه قرآن، تفسیری است با این چند مشخصه: اول اینکه آن را یک مفسر خاص ننوشته، بلکه چهار نفر از اسلامشناسان و قرآنپژوهان غربی زیر نظر و اشراف دکتر نصر گردآوری کردهاند.
تالیف و نگارش دیدگاهها و نظرات در میان روشنفكران و دانشگاهیان رشتههای علوم انسانی در ایران امر چندان رایجی نیست و چهرههای معدودی به نوشتن خطر میكنند و اندیشههای خود را با مخاطبان در میان میگذارند.گرایش عمومی به ترجمه است و آنجا هم كه نویسندهای میخواهد حاصل تفكرات خود را بیان كند، انگار ناگزیر است آن را به آرا و دیدگاههای متفكرانی از دیگر سرزمینها مستند كند. از آن كمتر، بیتوجهی اهل اندیشه در ایران به آثار تالیفی یكدیگر است.
امروز مصطفی ملكیان 65 ساله میشود، روشنفكر سرشناس ایرانی كه قریب به 30 سال پیش در میانه دهه 70 خورشیدی نامش بر سر زبانها افتاد. البته اهل نظر و افراد پیگیر مباحث اندیشه او را از یك دهه پیشتر میشناختند، جوانی خوش فكر و با سواد كه در كنار فلسفه اسلامی، زبان انگلیسی میدانست و با اندیشههای جدید غربی آشنایی داشت.
شگفت زده شدم وقتی شنیدم که سروش از " جناب هیدگر" و نظر او درباب حقیقت گفت، از رورتی نقل قولی بسیار مهم کرد و غیره. سروش با آشنایی بسیار اولیه و اجمالی که اخیرا با مباحث پست مدرن پیدا کرده ، با تواضع از هرگونه تعریف جامع و مانع و قاطع از روشنفکری و حقیقت امتناع ورزید و صرفا به تعدد و تکثر دیدگاهها در این باب اشارت کرد.
مصطفی ملکیان گفت: این کتاب تفسیری فقط با مشرب سنت گرایانه گردآوری شده است بنابراین تقریباً هیچ نکته ای در این تفسیر نمی بینید که در آن سخنی از تجدد گرایان دینی یا بنیادگرایان باشد. این تفسیر در محدوده خودش بهترین است، اما از لحاظ اینکه آن دو دسته تفاسیر به نظر ویراستاران در آن نیامده از این لحاظ این تفسیر دارای نقصان است.
گفتوگوی عبدالكریم سروش و مصطفی ملكیان در «كلاب هاوس» برای مخاطبان اندیشه در ایران، رویدادی قابل توجه و حائز اهمیت است. دو روشنفكر اثرگذار در سالهای پس از انقلاب به ویژه در دهههای70 و 80 خورشیدی كه هر دو از بستر جریان نواندیشی دینی برآمدند، اگرچه سروش در این 4 دهه همواره از تعبیر مناقشه برانگیز «روشنفكری دینی» دفاع كرده، در حالی كه ملكیان از همان ابتدا از «پارادوكسیكال بودن» آن سخن گفته و در تطور فكری خود حتی از جریان «نواندیشی دینی» نیز فاصله گرفته است.
اروین یالوم در بخش سوم از كتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» به سه شكل از تنهایی میپردازد كه خلاصهای از آن را اینگونه میتوان بیان كرد: 1.تنهایی بینفردی (وقتی جدا افتادگی و بیكسی تجربه میشود، به معنای دور افتادن از دیگران كه عوامل بسیاری در آن دخالت دارد: انزوای جغرافیایی، فقدان مهارتهای اجتماعی مناسب، احساسات به شدت متضاد درباره صمیمیت یا یك سبك شخصیتی كه مانع تعامل اجتماعی راضیكننده است و بر غربت بینفردی دامن میزند.
چرا حال بسیاری از ما خوب نیست؟ چرا با وضعیت مطلوب به معنای برخورداری از آرامش و خوشی فاصله داریم؟ چرا با وجودی كه میدانیم از وضعی كه داریم رضایت نداریم و خوش نیستیم به ایجاد تغییر در زندگیمان فكر نمیكنیم؟ چرا در محاصره اضطراب و ناآرامی قرار میگیریم و چگونه میتوانیم از آن رها شویم؟ چرا از تنهایی گریزان هستیم و گاهی با خود به خلوت نمیرویم؟
چکیده ی درس گفتارهای “روانشناسی اخلاق” مصطفی ملکیان در موسسه پرسش
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید