1403/8/27 ۱۰:۱۱
جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك در خلیجفارس از اهمیت استراتژیك و ژئوپلیتیكی بالایی برخوردارند. این جزایر به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، نقش مهمی در كنترل و نظارت بر تنگه هرمز ایفا میكنند. در دهههای اخیر، با كشف منابع نفتی و تغییرات ژئوپلیتیكی در منطقه، اهمیت این جزایر بیش از پیش افزایش یافت. ایران همواره بر حاكمیت خود بر این جزایر تاكید كرده و آنها را بخشی از خاك خود میداند.
مروری تفصیلی بر تاریخ مالكیت ایران بر جزایر سهگانه - بخش نخست
علیرضا روشنایی: ما در گروه دین و فلسفه معمولا به مباحث دینی، الهیاتی و فلسفی یا تاریخی مرتبط با مباحث دینی و الهیاتی میپردازیم. اما گاه در مسائل مهم روز كه جنبه سیاسی یا تاریخی دارد نیز ورود میكنیم كه هر چند ممكن است در نگاه نخست با نامی كه برای این صفحه برگزیده شده چندان مرتبط به نظر نیاید، اما با نگاهی عمیقتر میتوان توضیح داد این مباحث بهرغم تفكیكهای منطقی در نوعی پیوستگی و تلازم با یكدیگر قرار دارند. علاوه بر آن دغدغهمندی و حساسیت روزنامه اعتماد از سویی و نویسندگان این صفحه از سوی دیگر گاه موجب میشود ما در اولویتهایمان برای تهیه و انتشار مطالب استثنائاتی قائل شویم. ازجمله این استثنائات مساله مهم جزایر سهگانه ایران عزیزمان است كه هیچ فعال فرهنگی در صورتی كه استطاعت ورود به آن را داشته باشد، نمیتواند نسبت به آن سكوت پیشه كند. لذا ما در گروه دین و فلسفه سعی كردیم به فراخور حساسیت این مساله، مطالبی را تهیه و برای انتشار آن اقدام كنیم. علیرضا روشنایی پیش از این در یادداشتی در همین صفحه به صورت فشرده تاریخ این جزایر را بازخوانی كرده بود و حالا در متن زیر به صور مبسوطتری و با ذكر جزییات بیشتری آن را توضیح داده است. این نگاه مبسوطتر در دو شماره تهیه شده كه بخش نخست آن اكنون در مقابل شما قرار دارد و بخش دیگر آن نیز در شماره بعدی تقدیم خواهد شد.
جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك در خلیجفارس از اهمیت استراتژیك و ژئوپلیتیكی بالایی برخوردارند. این جزایر به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، نقش مهمی در كنترل و نظارت بر تنگه هرمز ایفا میكنند. در دهههای اخیر، با كشف منابع نفتی و تغییرات ژئوپلیتیكی در منطقه، اهمیت این جزایر بیش از پیش افزایش یافت. ایران همواره بر حاكمیت خود بر این جزایر تاكید كرده و آنها را بخشی از خاك خود میداند. تنگه هرمز یكی از مهمترین گذرگاههای دریایی جهان است كه بخش عمدهای از نفت و گاز صادراتی كشورهای خلیجفارس از طریق آن به بازارهای جهانی (سه قاره اروپا، آفریقا، آسیا) منتقل میشود.
اهمیت جزایر سهگانه به چند دلیل عمده قابل توجه است:
۱- كنترل بر تنگه هرمز (اهمیت اقتصادی): از جنبه اقتصادی، كنترل این جزایر به ایران اجازه میدهد تا بر ترانزیت انرژی و كالا در خلیجفارس نظارت داشته باشد. این امر میتواند در تسهیل صادرات نفت و گاز ایران و ایجاد فرصتهای اقتصادی جدید موثر باشد. همچنین توسعه زیرساختهای بندری و گردشگری در این جزایر میتواند به رشد اقتصادی منطقه كمك كند.
۲- موقعیت جغرافیایی و اهمیت نظامی: از منظر نظامی، تسلط بر این جزایر به ایران امكان میدهد تا نظارت كاملی بر تنگه هرمز داشته باشد؛ تنگهای كه بیش از یكسوم نفت حمل شده در دریاهای جهان از آن عبور میكند. حضور نظامی ایران در این جزایر به تقویت قابلیتهای دفاعی كشور در برابر تهدیدات خارجی كمك كرده و امنیت خطوط كشتیرانی را تضمین میكند.
۳- ذخایر طبیعی: علاوه بر موقعیت استراتژیك، این جزایر ممكن است دارای ذخایر طبیعی مانند نفت و گاز باشند كه میتواند به اقتصاد كشور كمك كند.
۴- سیاسی و تاریخی: از دیدگاه سیاسی، حاكمیت ایران بر جزایر سهگانه نمادی از تمامیت ارضی و وحدت ملی است. این جزایر از دیرباز جزئی از سرزمین ایران بودهاند و اسناد تاریخی متعددی بر این امر دلالت دارند. تاكید بر این حاكمیت در عرصه بینالمللی به حفظ موقعیت راهبردی ایران در منطقه كمك كرده و پیام روشنی درباره حقانیت تاریخی و قانونی كشور ارسال میكند.
در مجموع، جزایر سهگانه به دلیل موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی، نقش كلیدی در سیاستهای امنیتی و اقتصادی ایران در منطقه خلیجفارس ایفا میكنند. تاریخچه مالكیت ایران بر جزایر سهگانه در خلیجفارس به شرح ذیل است:
دوره عیلامی
در دوره عیلامی، بهویژه در زمان پادشاهی اینشوشیناك (۱۱۶۵-۱۱۵۱ق. م)، بخشهایی از خلیجفارس و جزایر واقع در آن تحت كنترل دولت عیلام بودند. عیلامیان یكی از مهمترین تمدنهای باستانی در ایران و خاورمیانه بودند كه تاریخ آنها به ۲۷۰۰ سال قبل از مسیح باز میگردد و در جنوب غربی ایران بودند (عمدتا در استانهای امروزه خوزستان و بخشهایی از فارس و ایلام) كه در دورههای مختلف تاریخی نفوذ و قدرت زیادی در منطقه داشتند و توانستند كنترل خود را بر مناطق مختلفی از جمله خلیجفارس گسترش دهند.
دوره مادها
مادها یكی از اقوام آریایی بودند كه در قرن هشتم قبل از میلاد به فلات ایران مهاجرت كردند. یكی از نخستین حكومتهای ایرانی بود كه اولین پادشاه به نام دیاكو، بنیان نهاده شد. در حدود سالهای ۷۰۸ تا ۵۵۰ پیش از میلاد در مناطق غربی و مركزی ایران كنونی زندگی میكردند. لذا در این دوره، مناطق مختلفی تحت كنترل این دولت قرار داشتند كه به صورت ایالتها یا ساتراپها اداره میشدند. یكی از این ساتراپها، «درنگیانه» نام داشت كه شامل جزایر خلیجفارس و بخشهایی از جنوب غربی ایران بود. این منطقه در آن زمان بخشی از كرمان محسوب میشد. دولت ماد با ایجاد ساختارهای اداری و نظامی منظم، پایههای حكومتی را در این مناطق مستحكم كرد.
دوره اشكانیان
دوره اشكانیان، بهویژه در زمان حكومت مهرداد اول، مناطق جنوبی ایران از جمله خلیجفارس و بنادر و جزایر آن تحت كنترل و نفوذ دولت اشكانی قرار داشتند. مهرداد اول یكی از پادشاهان قدرتمند اشكانی بود كه توانست قلمرو اشكانیان را بهطور قابل توجهی گسترش دهد و مناطق مختلفی را تحت سلطه خود درآورد. كنترل بر خلیجفارس و بنادر آن از نظر اقتصادی و نظامی اهمیت زیادی داشت و به اشكانیان امكان میداد تا تجارت دریایی و ارتباطات با سایر مناطق را بهبود بخشند.
دوره ساسانیان
جزایر خلیجفارس تحت كنترل این امپراتوری ساسانیان قرار داشتند و به عنوان بخشی از ساتراپ پارس اداره میشدند. ساسانیان، مانند سلسلههای پیشین، اهمیت استراتژیك این منطقه را درك كرده و تلاش میكردند تا كنترل خود را بر آن حفظ كنند. این جزایر به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، نقش مهمی در تجارت و ارتباطات دریایی داشتند و به همین دلیل تحت نظارت دقیق حكومت ساسانی بودند. پس از ساسانیان و با ورود اسلام به ایران، تغییراتی در ساختار اداری و سیاسی این مناطق رخ داد.
ورود اسلام به ایران
احمد اقتداری در كتاب خلیجفارس مینویسد: بخشی از كتاب «خلیجفارس» نوشته احمد اقتداری است كه به بررسی تاریخی نفوذ و استقرار اقوام در مناطق ساحلی خلیجفارس و دریای عمان میپردازد. در این بخش، نویسنده بیان میكند كه اردشیر ساسانی اولین شهریاری بود كه به اعراب اجازه داد پس از دورهای از آوارگی، پراكندگی و تحمل فشار سیاهان شبهجزیره عربستان (كه از آفریقا آمده بودند)، به سواحل خلیجفارس و دریای عمان نزدیك شوند.
قبل از این دوره، شواهدی مبنی بر حضور اقوام عربنژاد در ناحیه وسیع بحرین، عمان، مسقط و همچنین سواحل دجله و فرات و سرزمین بینالنهرین وجود نداشته است. به عبارت دیگر، تا پیش از اردشیر ساسانی، مستنداتی از زندگی اقوام عرب در این مناطق در دست نیست.
نویسنده ادامه میدهد كه پس از ظهور امپراتوریهای بزرگ ایرانی و تا قبل از ظهور اسلام، دریای پارس و برخی شهرهای ساحلی به عنوان مراكز مهم سكونت و تجارت شناخته میشدند. دریای پارس نقش تعیینكنندهای در ساماندهی و توسعه این شهرها داشت و تمامی این نقاط و مراكز تجاری مهم تحت سلطه و اقتدار ایرانیان بودند. به بیان دیگر، دامنه قلمرو امپراتوری ایران آبهای خلیجفارس را نیز در بر میگرفت.
سابقه حضور اعراب در حاشیه خلیجفارس
اردشیر ساسانی (قرن سوم میلادی) نخستین شهریاری بود كه عربها را پس از آوارگی و پراكندگی و تحمل فشار سیاهان شبه جزیره عربستان (كه از آفریقا آمده بودند) اجازه داد تا در كنار خلیجفارس و دریای عمان به خط ساحلی نزدیك شوند و پیش از این قرینهای بر اینكه در ناحیه وسیع بحرین و عمان و مسقط از یك سو و در سواحل دجله و فرات و سرزمین بینالنهرین از سوی دیگر قومی عربنژاد زندگی كرده باشند، در دست نیست.
بنابراین آنچه از تاریخ این دوره خلیجفارس بر میآید، این است كه پس از پیدایش امپراتوریهای بزرگ ایرانی تا قبل از ظهور اسلام، دریای پارس و برخی شهرهای ساحلی از مراكز مهم سكونت و تجارت به شمار میرفتند و دریای پارس در ساماندهی سكونت در این شهرها نقش تعیینكنندهای داشت و بالاخره تمام این نقاط و مراكز مهم تجاری تحت سلطه و اقتدار ایرانیان بوده یا به دیگر سخن دامنه قلمرو امپراتوری ایرانی آبهای خلیجفارس را نیز در بر گرفته است.
یعقوب لیث و حكومت صفاریان
یعقوب لیث صفاری یكی از شخصیتهای مهم تاریخ ایران است كه در قرن سوم هجری (نهم میلادی) به قدرت رسید و سلسله صفاریان را بنیان نهاد. او از منطقه سیستان برخاست و توانست با استفاده از قدرت نظامی و حمایت مردمی، بخشهای وسیعی از ایران را تحت كنترل خود درآورد. یعقوب لیث به عنوان یك رهبر نظامی و سیاسی، تلاش كرد تا استقلال ایران را پس از سقوط ساسانیان و ورود اسلام به ایران بازگرداند. قلمرو حكومت صفاریان عمدتا در جنوب و شرق ایران بود و شامل مناطقی مانند سیستان، كرمان، فارس و خراسان میشد. یعقوب لیث و برادرش عمرولیث توانستند كنترل بنادر و جزایر خلیجفارس را نیز به دست آورند. این اقدامات نشاندهنده تلاشهای آنها برای گسترش نفوذ و قدرت خود در منطقه بود. حكومت صفاریان به عنوان نخستین دولت مستقل ایرانی پس از ورود اسلام به ایران، نقش مهمی در تاریخ ایران ایفا كرد و زمینهساز ظهور دیگر سلسلههای ایرانی مانند سامانیان و دیلمیان شد.
حكومت آل بویه
آلبویه را میتوان اولین حكومت قدرتمند ایرانی - شیعی در قرون میانه دانست كه نقش مهمی در تاریخ ایران و منطقه ایفا كرد. این سلسله در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) به قدرت رسید و توانست بخشهای وسیعی از ایران و مناطق اطراف آن را تحت كنترل خود درآورد. آلبویه به عنوان یك حكومت شیعی، تاثیر زیادی بر تحولات سیاسی و مذهبی آن زمان داشت. در این زمان تمام بخشهای جدا شده از سرزمین ایران را مجددا تصرف كرده و حتی كار را بدانجا برسانند كه خلفای عباسی را تحت انقیاد خود درآورند. یكی از دستاوردهای مهم آلبویه، تصرف مناطق مختلف از جمله جزایر خلیجفارس بود. در سال ۳۲۳ هجری قمری، علی عمادالدوله دیلمی، یكی از حكام آلبویه، توانست جزایر دریای پارس از جمله جزیره ابوموسی را فتح كند. این اقدام نشاندهنده قدرت و نفوذ آلبویه در منطقه بود.
حكومت سلجوقیان
سلجوقیان در دوره حكومت خود توانستند مناطق وسیعی از ایران و نواحی اطراف آن را تحت كنترل خود درآورند. تسلط بر مناطق جنوبی ایران و جزایر خلیجفارس نشاندهنده اهمیت استراتژیك و اقتصادی این مناطق در آن زمان است. فتح كرمان، مكران، فارس و سپس جزایر خلیجفارس، از جمله بحرین، بوموسی، تنبها، كیش و خوزستان، به سلجوقیان امكان كنترل بر مسیرهای تجاری و دریایی مهم را میداد. اداره این مناطق به ملوك كیش كه به بنیقیصر معروف بودند، سپرده شده بود. این امر نشاندهنده اعتماد سلجوقیان به این خاندان محلی برای مدیریت و حفظ امنیت و ثبات در این مناطق بود. جزایر ابوموسی و تنبها تا اواخر قرن ششم هجری تحت حاكمیت سلجوقیان كرمان باقی ماندند كه نشاندهنده اهمیت طولانیمدت این مناطق برای سلجوقیان است. این مناطق نه تنها از نظر تجاری و اقتصادی مهم بودند، بلكه از نظر نظامی و استراتژیك نیز اهمیت داشتند، زیرا كنترل بر آنها به معنای كنترل بر مسیرهای دریایی و تجاری مهم منطقه بود.
شاه شجاع و جزایر ایران
در قرن هشتم هجری قمری (چهاردهم میلادی) در منطقه فارس و كرمان حكومت میكرد. پس از سقوط سلسله اتابكان فارس، آلمظفر به قدرت رسیدند و توانستند بر بخشهای وسیعی از جنوب ایران تسلط پیدا كنند. شاه شجاع (معاصر حافظ شیرازی از بزرگترین شعرای ایران) یكی از معروفترین پادشاهان این سلسله بود كه به دلیل مهارتهای نظامی و سیاسیاش شناخته میشود.
پس از سرنگونی حكومت ملوك كیش، جزایر خلیجفارس از سوی ابوبكربنسعد زنگی (اتابك فارس) به ملوك هرمز واگذار شد و این خاندان تا سال ۷۷۹.ق بر تمامی جزایر خلیجفارس حكمرانی كردند. در زمان حكومت آلمظفر، جزایر خلیجفارس نیز تحت كنترل آنها بود و خراج این مناطق به شیراز، مركز حكومت آنها فرستاده میشد. این وضعیت تا سال ۷۹۵ هجری قمری ادامه داشت، زمانی كه امیر تیمور گوركانی به ایران حمله كرد و سلسله آلمظفر را منقرض كرد. تیمور با فتح مناطق مختلف ایران، قدرت خود را در این سرزمینها گسترش داد و بسیاری از سلسلههای محلی را از بین برد.
حكومت تیموریان
تیمور گوركانی در حملات خود به ایران، مناطق گستردهای از كشور از جمله ایالت فارس و بنادر و جزایر سهگانه خلیجفارس را به تصرف خود درآورد. در دوره حكومت تیموریان، خراج این جزایر تا سال ۸۷۳.ق توسط حكومت فارس دریافت میشد. با این حال، منابع تاریخی نشان میدهند كه در دوره تیموریان و ایلخانان مغول، هر چند كه تمام ایران از جمله خلیجفارس و جزایر آن تحت حاكمیت آنان بود، اما اداره این مناطق به واسطه حكمرانان محلی ایرانی انجام میشد. این نشاندهنده نوعی خودمختاری محلی در مدیریت جزایر خلیجفارس در آن دوره است.
حكومت صفویان
پس از انقراض حكومت ایلخانی در ایران و بروز دورهای از هرجومرج، سرانجام صفویان حكومت را در ایران به دست گرفتند. صفویان یكی از سلسلههای مهم تاریخ ایران بودند كه از اوایل قرن شانزدهم تا اوایل قرن هجدهم میلادی بر بخشهای وسیعی از ایران حكومت كردند. این سلسله به ویژه به خاطر تلاشهایش در تقویت مذهب شیعه اثنیعشری به عنوان مذهب رسمی ایران شناخته میشود. اما البته صفویان جهت استقرار پایههای حكومت خویش مجبور به جنگ و ستیز با دولتهای قدرتمند در همسایگی خود بودند. این امر موجب شد آنان برای مدتهای طولانی از سواحل و جزایر واقع در خلیجفارس غافل شوند. با ورود قدرتهای استعماری به منطقه خلیجفارس در اوایل قرن ۱۶ میلادی با حضور پرتغالیها آغاز شد. پرتغالیها با تسلط بر دریای پارس و اشغال جزایری مانند ابوموسی و تنبها، نفوذ خود را در این منطقه گسترش دادند. در این دوره، پادشاه هرمز تحت فشار پرتغالیها قرار گرفت و به تابعیت آنها درآمد.
اتحاد شاه عباس با كمپانی هند شرقی
شاه عباس صفوی كه به دنبال فرصتی برای اخراج پرتغالیها از خلیجفارس بود، با كمپانی هند شرقی انگلیس متحد شد. این اتحاد به شاه عباس كمك كرد تا در سال ۱۶۰۲ میلادی پرتغالیها را از بحرین بیرون كند. همچنین بندر گمبرون (كه بعدها به بندرعباس تغییر نام یافت) توسط نیروهای ایرانی به فرماندهی امامقلی خان تسخیر شد و پرتغالیها از آنجا رانده شدند. در ادامه شاه عباس در سال ۱۶۲۰ میلادی موفق به تصرف «رأسالخیمه» شد. شكست نیروی دریایی پرتغال در جنگ دریایی ۱۶۲۵ میلادی از نیروی انگلیس و اخراج آنها از عمان و مسقط در سال ۱۶۶۰ میلادی، به تسلط ۱۵۰ ساله پرتغالیها در خلیجفارس پایان داد. این تحولات نشاندهنده تغییرات مهمی در توازن قدرتهای استعماری در منطقه بود.
دزدان دریایی و حضور استعمارگران در خلیجفارس
در اواخر دوره صفوی، حضور قدرتهای استعماری در خلیجفارس افزایش یافت و رقابت بین آنها شدت گرفت. هلندیها كه در ابتدا نقش مهمی در تجارت و سیاست منطقه داشتند، به تدریج موقعیت خود را به نفع انگلیسیها از دست دادند. انگلیسیها با استفاده از بهانه سركوب دزدان دریایی، نفوذ و سلطه خود را در خلیجفارس گسترش دادند. حضور دزدان دریایی عرب در خلیجفارس از اواخر دوره صفویه آغاز شد و تا مدتها ادامه یافت. این دزدان دریایی تاثیرات زیادی بر معادلات سیاسی منطقه و جزایر آن داشتند. فعالیتهای آنها باعث شد كه قدرتهای استعماری به بهانه حفظ امنیت و تجارت، حضور خود را در منطقه تقویت كنند و به تدریج كنترل بیشتری بر مسیرهای تجاری و جزایر استراتژیك خلیجفارس به دست آورند. این تحولات بخشی از تغییرات گستردهتر در نظام سیاسی و اقتصادی منطقه در آن دوره بود.
در اواخر دوره صفوی، تحولات مهمی در خلیجفارس رخ داد كه تاثیرات بلندمدتی بر منطقه داشت. یكی از این تحولات، كاهش نفوذ هلندیها و افزایش قدرت انگلیسیها بود. انگلیسیها با ادعای مبارزه با دزدان دریایی، نفوذ خود را در منطقه گسترش دادند. حضور دزدان دریایی عرب در خلیجفارس از اواخر دوره صفویه آغاز شد و برای سالها ادامه یافت. این دزدان دریایی تاثیرات زیادی بر معادلات سیاسی و اقتصادی منطقه و جزایر آن داشتند. این تحركات باعث تغییر در توازن قدرت و روابط بینالمللی در خلیجفارس شد و زمینهساز حضور بیشتر قدرتهای استعماری در منطقه شد.
جزایر ایران نادر شاه افشار
در طی دوره صفوی، جز ۱۵۰ سال نخست كه سواحل و جزایر خلیجفارس تحت اشغال نیروهای دریایی پرتغال بود، تمامی جزایر منطقه، از جمله جزایر سهگانه، تحت حاكمیت ایران قرار داشتند. با حمله افغانها و سقوط صفویان، هرج و مرج ایجاد شده به دزدان دریایی فرصت داد تا برخی جزایر را تصرف كنند. حكومتهای محلی عرب در جنوب خلیج فارس نیز از نفوذ ایران كاستند. نادرشاه افشار با سركوب افغانها، قدرت را به دست گرفت و برای بازپسگیری نفوذ ایران در خلیجفارس اقدام كرد. نادرشاه دستور تشكیل نیروی دریایی قدرتمندی را داد كه با آن توانست بحرین و عمان را تصرف كند و امنیت و نظم را به خلیجفارس بازگرداند. برخی اعتقاد دارند كه نام «رأسالخیمه» به دلیل خیمههایی است كه لشكریان نادرشاه در این منطقه برپا كرده بودند تا عبور و مرور كشتیها در تنگه هرمز را كنترل كنند. در زمان نادرشاه، چهار حمله نظامی برای تصرف كرانههای جنوبی و جزایر خلیجفارس انجام شد.
نادرشاه افشار در دوران حكومت خود تلاشهای بسیاری برای بازپسگیری مناطق از دست رفته و تثبیت قدرت ایران انجام داد. در سال ۱۱۴۷ قمری، او لطیفخان دشتستانی را به عنوان حاكم ایالت دشتستان، شولستان و فرمانده كل سواحل، بنادر و جزایر خلیجفارس منصوب كرد. لطیفخان نقش مهمی در پاكسازی جزایری مانند كیش، ابوموسی و تنبها از وجود دزدان دریایی داشت و امنیت دریایی منطقه را تامین كرد. در سال ۱۱۴۹ قمری، لطیفخان به دستور نادرشاه به بحرین لشكركشی كرد. او پس از نبرد با حاكم محلی بحرین و شكست دادن او، كنترل این جزیره استراتژیك را به دست گرفت. سپس كلید دژ بحرین را به عنوان نماد تسلیم و پیروزی برای نادرشاه فرستاد. این اقدام موجب تقویت نفوذ ایران در خلیج فارس و تامین امنیت تجاری و دریانوردی در این منطقه مهم شد. اقدامات نادرشاه و فرماندهان او مانند لطیفخان دشتستانی، نقش بسزایی در توسعه قدرت دریایی ایران و تثبیت حاكمیت بر جزایر و بنادر خلیجفارس داشت.
جزایر ایران در دوران زندیه
پس از مرگ نادر شاه افشار، كریمخان زند بر خلیجفارس و جزایر سهگانه حكومت كرد. كریمخان زند با سیاستهای مدبرانه خود سعی در جلب حمایت و همكاری طوایف مختلف منطقه داشت. او با احترام به ساختارهای قبیلهای و اعطای مناصب محلی به سران قبایل، توانست ثبات و امنیت نسبی در مناطق تحت كنترل خود ایجاد كند. در این راستا، شیخ صالح قاسمی، رییس طایفه جواسم، به عنوان ضابط بندر لنگه منصوب شد. این مقام در سالهای بعد به فرزندان و نوادگان شیخ صالح نیز رسید، اما چون این افراد تحت تابعیت ایران بودند، حكومت آنان ناقض حاكمیت دولت ایران بر این منطقه تلقی نمیشد. در این دوره، جزایر كیش، تنب، ابوموسی، سیری و بیستوشش جزیره دیگر بخشی از حكمرانی لنگه بودند. این اقدام نه تنها به تقویت روابط بین حكومت زندیه و قاسمیها كمك كرد، بلكه به كنترل بهتر تجارت و امور دریایی در خلیجفارس انجامید. قاسمیها با داشتن ناوگان دریایی قوی، نقش مهمی در تجارت و دریانوردی خلیجفارس ایفا میكردند. آنها توانستند با تسلط بر مسیرهای دریایی، به قدرت اقتصادی و نظامی دست یابند. با این حال، وابستگی آنها به حكومت ایران و دریافت مناصب رسمی، باعث میشد كه حاكمیت ایران بر منطقه محفوظ بماند.
تحولات پس از كریمخان زند
پس از مرگ كریمخان و با تضعیف حكومت مركزی، قاسمیها به تدریج به سمت خودمختاری بیشتر پیش رفتند. در سواحل جنوبی خلیج فارس، آنها بندر رأسالخیمه و شارجه را به عنوان مراكز اصلی خود قرار دادند. این امر باعث افزایش تنشها با قدرتهای استعماری، به ویژه بریتانیا شد كه به دنبال كنترل مسیرهای تجاری و منابع منطقه بودند. در اوایل قرن نوزدهم، بریتانیا قاسمیها را به دزدی دریایی متهم كرد و در چندین نوبت به پایگاههای آنها حمله كرد. این درگیریها منجر به تضعیف قدرت قاسمیها در منطقه و تحمیل قراردادهایی شد كه نفوذ بریتانیا را در خلیجفارس افزایش داد. اگرچه قاسمیها از قبایل عرب بودند، اما تحت تابعیت حكومت ایران قرار داشتند و به عنوان نمایندگان دولت مركزی عمل میكردند. جزایری مانند كیش، تنب بزرگ و كوچك، ابوموسی، سیری و سایر جزایر خلیجفارس در این دوره تحت حاكمیت ایران و مدیریت ضابطان منصوب از سوی دولت بودند. نتیجهگیری: بررسی دقیق تاریخ قاسمیها نشان میدهد كه آنها به عنوان ضابطان و مدیران محلی، نقش مهمی در حفظ تمامیت ارضی و تقویت حاكمیت ایران بر سواحل و جزایر خلیجفارس داشتهاند.
آغاز دوران قاجار
با به قدرت رسیدن قاجاریان، آقامحمدخان قاجار به عنوان اولین پادشاه این سلسله بر تخت نشست. او به دلیل درگیریهای شدید سیاسی و نظامی در مناطق شمالی ایران، بهویژه در قفقاز، نتوانست به مسائل خلیجفارس توجه كافی داشته باشد. به همین دلیل، اداره امور گمركات بندرعباس، بندر لنگه و جزایر تابع آنها را از طریق اجاره به امام عمان و مسقط واگذار كرد. در ادامه، قواسم (قاسمیها) كه مدتی از بندر لنگه دور شده بودند، دوباره به این منطقه بازگشتند. آنها با پذیرش فرمانبرداری از والی فارس، از سوی او مسوولیت اداره بندر لنگه و جزایر تابع آن را بر عهده گرفتند. همزمان با این تحولات داخلی، در سطح منطقه و جهان نیز تغییرات مهمی رخ میداد. از اوایل قرن هجدهم میلادی، دولت استعماری بریتانیا به منظور تامین امنیت مستعمرات خود در شبهقاره هند و كسب منافع بازرگانی، به تسلط بر خلیجفارس علاقهمند شد. از سال ۱۸۲۰ میلادی، بریتانیا با استفاده از بهانههای مختلف تلاش كرد حضور خود را در خلیجفارس گسترش داده و عملا این منطقه را تحت نفوذ و كنترل خود درآورد.
منبع: روزنامه اعتماد
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید