زریوار
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 17 اسفند 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274637/زریوار
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ نشده
26
زِریوار، بزرگترین دریاچۀ آب شیرین ایران در شهر مریوان از توابع استان کردستان.
نام این دریاچه [گُل در زبان کردی] (شافعی، 65) در منابع گوناگون، بهصورتهای مختلف، مانند: زرهبار (بابانی، 191؛ سنندجی، 58؛ وقایعنگار، 58، 85)، زریبار (مشکور، 46؛ رشیدیان، 43)، زریوار (مردوخ، 2/ 71؛ رزمآرا، 47؛ شمیم، 15؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 1/ <کلیات>، 7؛ زارعی، 192)، زروار ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 5/ 212؛ جعفری، 644)، زریبار، زرهوار و زیراه (قادری، 14؛ زکی، 1/ 100) آمده است. شیوۀ تلفظ نام دریاچه نیز در میان مردم منطقه متفاوت است. گویشوران هورامی به آن زرِوار (زریوار)، و سورانیها به آن زرِبار (زریبار) میگویند. با وجود این، در منابع قدیمی جغرافیایی ایران مانند کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور (2/ 58) و فرهنگ جغرافیایی ایران (همانجا)، نام دریاچه بهصورت زریوار آمده است. نیزارهای گستردۀ اطراف زریوار سبب شده است که زریوار بهشکل تالاب درآید و به همین سبب، در برخی از پژوهشها به جای دریاچه، از تالاب زریوار سخن رفته است (شانازی، 25-42). بیشتر پژوهشگران نام دریاچه را برگرفته از واژۀ «زره» در زبان کردی به معنای دریا، و پسوند «وار» به دو معنای شبیه و پایین دانسته، و زریوار را دریاوار (دریاچهای مانند دریا)، یا دریاچۀ پایین معنی کردهاند (زارعی، قادری، همانجاها؛ شرفکندی، 378). گروهی دیگر نام این دریاچه را دراصل ژِرآوبار [زیرآوبار] دانستهاند که بهتدریج کوتاه شده، و به زرِبار و سپس، زریبار تغییر یافته است. سبب نامگذاری هم گویا آن بوده است که هیچ رودخانهای وارد زریوار نمیشود و منبع آب آن، چشمههایی است که از پایین و دل زمین میجوشند. طرفداران این دیدگاه نام زریوار را نادرست میپندارند و پسوند وار در زریوار را نه پسوند تشبیهی، بلکه شکل دیگری از بار میدانند (رشیدیان، 43، 44؛ مشکور، همانجا). بابانی تاریخنگار کُرد عصر قاجار، زریبار را به معنای زیروزبر نوشته است (ص 191). در روایتی دیگر، نامگذاری زریبار بهسبب وجود قلعه و برجوباروی مستحکم در کنار دریاچهای پنداشته شده است که به آن زره (زری) میگفتند. در افسانههای منظوم محلی (بیت زریبار) هم به شهر فیلقوس با برجوباروهای مستحکم در کنار دریاچه اشاره شده است. این نام امروزه به یکی از کوههای اطراف مریوان اطلاق میشود. بار نیز به معنای کنار و ساحل، و زریبار همان دریاچهای است که در کنار این برجوبارو قرار گرفته است (قادری، 14-16؛ بابانی، 192). این نکته را هم باید افزود که واژۀ زره همان دره [مانند دانای فارسی و زانای کردی] است که در زبان کردی، برخلاف فارسی، بدون تشدید به کار میرود. شاید پسوند وار به معنای پایین هم در مقام مقایسه با دریاچۀ اورمیه آمده است که در شمال زریوار قرار دارد (شیخی). این نکته را هم باید افزود که جغرافیدانان قدیم در نزدیک زریوار از رودها و نقاطی به نام زَرَاوند در اطراف دریاچۀ اورمیه و زرکون در کنار رود زاب نام بردهاند (یاقوت، 2/ 922، 925) که پیشوند همۀ آنها زَرَ است و شاید سبب نامگذاری زریوار را بتوان در این زمینه هم بررسی کرد.
این دریاچه که در 128کیلومتری شمال غربی سنندج و 3کیلومتری غرب مریوان در نیمۀ شمالی دشت نسبتاً وسیع مریوان واقع شده، بزرگترین دریاچۀ آب شیرین ایران است. مسـاحت حوضۀ آبریز دریـاچه حدود 94 کمـ2 اسـت. امتداد عمومی دریـاچه، شمـالی ـ جنوبی، و فرورفتگی موجود در قسمت انتهایی دریاچه در ناحیۀ جنوبی معبر سرریز جریانات مازاد در دورۀ پرآبی است (ایرانی، «دریاچه ... (1)»، 28- 29). طول و عرض دریاچهْ بسته به پرآبی و خشکسالی متغیر است. طول متوسط دریاچه در حدود 5 تا 5/ 6 کمـ ، و عرض آن در حدود 5/ 2 تا 3 کمـ است. مساحت متوسط دریاچه نیز حدود 15 کمـ2 است که در فصول مختلف سال تغییر میکند؛ بهطوریکه در فصل بهار، حداکثر 20 کمـ2، و در اواخر تابستان به حداقل مساحت یعنی 9 کمـ2 میرسد. عمق متوسط دریاچه در حدود 93/ 5 متر و تغییرات سالانۀ آن در حدود 33/ 1 متر محاسبه شده است (شافعی، 65؛ مشکور، 46؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 1/ <کلیات>، 7). رشیدیان که در 1356 ش این دریاچه را مطالعه کرده، ارقـام ذکرشده را بیشتر از اعداد بالا نوشته است که نشان میدهد آب دریاچه در 50 سال اخیر کم شده است (ص 47- 48). منابع تأمین آب دریاچۀ زریوار نزولات جوی، چشمههای مجاور و مسیلهای حاصل از ذوب آب برفهای کوههای اطراف دریاچهاند (ایرانی، «دریاچه ... (2)»، 46-47). با وجود این، منبع اصلی تأمین آب دریاچهْ سفرههای زیرزمینی و چشمههای خودجوش است. در زمستان، سفرههای آب زیرزمینی دریاچه یخ نمیبندد و در تابستان هم برخلاف آب دیگر جاهای دریاچه که گرم است، آب آن نقطه سرد است. همچنین در فصل خشک سال، سرریز آب دریاچه از طریق رودخانۀ زریبار به دشتهای مریوان میرود و این نشان میدهد که تغذیه و تعدیل آب دریاچه بهوسیلۀ چشمههای خودجوش بستر آن است. همچنین دریاچۀ زریوار منبع و تأمینکنندۀ آب رودخانههایی مانند مریوان [زریبار] و ریخَلان است (شمیم، 15؛ سنندجی، 58، 458؛ ایرانی، همان، 47؛ رشیدیان، 43).در مورد زمینشناسی و منشأ و پیدایش دریاچه باید گفت که همزمان با آخرین دورۀ چینخوردگی زاگرس و بالاآمدن تودههای درونی در شمال مریوان، قسمتی از زمینهای این ناحیه دگرگونی یافته، و بهصورت طبقات شیستی درآمده است. این تحولات همچنین موجب تشکیل درۀ تکتونیکی زریوار در مجاورت روراندگی بزرگ زاگرس شده است؛ بهطوریکه این دره از مغرب بهوسیلۀ تودههای بزرگ خارایی، و در مشرق بهوسیلۀ برجستگیهای چینخوردۀ شیستی و آهکی محدود شده است (همو، 48- 49). دریاچۀ زریوار توسط نیزارها کاملاً احاطه شده، و کوههای اطراف آن را هم جنگلهای بلوط پوشانده است (ایرانی، «دریاچه ... (1)»، 28- 29). آب شیرین دریاچه و قرارگرفتن در بین کوههای زاگرس، آن را به زیستگاه و پرورشگاه انواع دوزیستان، ماهیها، مرغابیها و بسیاری از پرندگان و آبزیان تبدیل کرده است. نیزارها و باتلاقهای اطراف دریاچۀ زریوار محل زندگی انواع پرندگان بومی، مانند کشیم، گیلار، مرغ ماهیخوار، پرستوی دریاچهای و نیز انواع پرندگان مهاجر چون اردک سرسبز، خوتکا و پرستو ست. مرغابی که در زبان کردی مرآوی (مرغ آبی) خوانده میشود، بیشتر از هر آبزی دیگری در زریوار زندگی میکند و مردم محلی بر این باورند که نام مریوان هم برگرفته از نام مرآوی، و به معنای زیستگاه مرغابی است (رشیدیان، 50؛ ایرانی، «دریاچه ... (3)»، 38-40؛ شیخی). دامنههای مشرف بر دریاچۀ زریوار پوشیده از جنگلهای بلوط و گونههای مختلف گیاهان است. از انواع درختان این ناحیه میتوان به بلوط، مازو، پستۀ وحشی و نباتات بومی چون نعناع کوهی و گون اشاره کرد. در داخل دریاچه نیز گیاهان آبزی مختلفی وجود دارند که شاخصترین آنها نیلوفر آبی و هزارنِی است. سد زریوار که در 10کیلومتری جنوب شرقی مریوان بر دریاچه ساخته شده، از نوع خاکی، و گنجایش مخزن آن 91میلیون مـ3 است (جعفری، 644). افزونبر سد، کانال زریوار نیز که برای بهرهبرداری از آبهای سطحی و بهبود محصولات کشاورزی این ناحیه به طول 5/ 1 کمـ احداث شده، تأثیر مهمی بر رونق حیات اقتصادی و کشاورزی گذارده است (رشیدیان، 48-52). سد و دریاچۀ زریوار در وسط دشت مریوان قرار دارند و حدود 000‘4 هکتار زمینهای کشاورزی اطراف را مشروب میکنند (ایرانی، همان، 38- 39).دریاچۀ طبیعی زریوار از مهمترین پهنههای آبی غرب کشور و جاذبههای طبیعی ارزشمند و کمنظیر استان کردستان است. در این دریاچه ورزشهای اسکی روی آب، شنا، قایقرانی و ماهیگیری قابل انجام است (فرجزاده، 44-45). یخبستن دریاچه در فصل زمستان یکی از جاذبههای دریاچه، و ورزشهایی مانند اسکی روی یخ و عبور از دریاچه از تفریحات زمستانی مردم است (ایرانی، همان، 40). امروزه تخلیۀ فضولات حیوانی، ورود بخشی از فاضلاب شهر مریوان و روستاهای اطراف به دریاچه، و پوسیدهشدن برگ نیزارها سبب آلودهشدن آب و محیط دریاچه شده است (همو، «دریاچه (2)»، 49)؛ افزونبرآن، مسائل دیگری، مانند تغییر کاربری زمینهای زراعی به تجاری ـ مسکونی، و حفر چاههای بیشمـار در اطراف دریاچه برای ویلاهای شخصی و مزارع کشاورزی، قطع و سوزاندن جنگلهای اطراف، فعالیتهای غیراصولی مانند قایقرانی تفریحی، شکار و ماهیگیری بیرویه و ریختن بچهماهیهای غیربومی به داخل دریاچه، سبب تهدید حیات دریاچۀ زریوار شده است (احمدی، 52، 53).
دریاچۀ زریوار در شمال غرب دشت نسبتاً وسیعی قرار دارد که بخش اعظم آن حاصل مواد آبرفتی مسیلهای اطراف است و این آبرفتها در طول دورههای پرآبی رسوبگذاری شدهاند. بررسیهای بهعملآمده در رسوبات دشت در شمال و جنوب دریاچه نشان میدهد که در طول دورههای مختلف بهتدریج از مساحت دریاچه کاسته، و بر وسعت دشت افزوده شده است (ایرانی، «دریاچه (1)»، 29). در سال 1397 ش، باستانشناسان به سرپرستی مرتضى زمانی دادانه در دشت مریوان و زمینهای اطراف دریاچۀ زریوار، حفاری و پژوهش را آغاز، و 60 اثر باستانی از دوران نوسنگی بدون سفال تا دورۀ اسلامی را در این منطقه شناسایی و بازنگری کردند. در میان آثار مورد بازدیدْ یک محوطه مربوط به دورۀ نوسنگی بدون سفال، 14 محوطه مربوط به دورۀ مس و سنگ (قدیم، میانی و جدید)، دو محوطه احتمالاً متعلق به دورۀ مفرغ، 11 محوطه و گورستان از عصر آهن، 28 محوطۀ تاریخی، شامل استقرارها و گورستانهای اشکانی و 12 محوطه متعلق به دورۀ اسلامی است. با توجه به الگوی استقراری شناساییشده در نقاط مختلف دشت مریوان مشخص شد که بهطرز جالبی تمامی محوطههای پیش از تاریخ، شامل دورههای نوسنگی، و مس و سنگ دشت مریوان در بخش شمالی و جنوبی دریاچۀ زریبار واقع شدهاند. به احتمال زیاد چنین الگوی پراکنش استقراری بهسبب سطح آب دریاچه در ادوار یادشده، و عرض بسیار کم زمینهای کشاورزی تا دامنۀ ارتفاعات در دو سوی شرقی و غربی دریاچه بوده باشد و احتمالاً این کریدورها فقط مسیرهای مواصلاتی بودهاند که شمال و جنوب دریاچه را به هم مرتبط میساختهاند (زمانی، 74).کهنترین مدارک تاریخی که به مناطق اطراف دریاچۀ زریوار اشاره دارند، سالنامهها و اسناد آشوریاند. برخی از پژوهشگران دریای زمواَ را که در متون آشوری آمده است، با دریاچۀ زریوار تطبیق دادهاند (بیلربک، 47-48؛ لیوران، 54). سندی از سارگن دوم (722 یا 721-705 قم)، پادشاه مقتدر آشوری، در دست است که وی در آن به شهری به اسم هارهار واقع در جنوب دریاچۀ زریوار اشاره دارد (رشید یاسمی، 54، 60). برخی مورخان کُرد با استناد به روایتی عامیانه که در عهد عتیق هم آمده است (سفر پیدایش، 13: 13؛ 18: 16-33، 85)، نوشتهاند که دریاچۀ زریوار در آغاز شهری باستانی به نام سَدوم بوده، که سپستر زیر آب رفته است. اگر آب دریاچه به عقب کشیده، یا خشک شود، آسیابهای قدیمی در آن یافت خواهد شد (وقایعنگار، 85؛ سنندجی، 58- 59). در افسانۀ شهر زریبار، که بهصورت نثر و نظم در میان مردم رایج است، آمده که در محل کنونی دریاچه در سالهای دور، شهری آباد و زیبا به نام فیلقوس (همنام با کوهی که امروزه در نزدیکی دریاچه واقع است)، وجود داشت که حاکم ظالم آن بر خداوند کفر و عناد، و بر مردم ستم میورزید. سرانجام درویشی صاحبکرامات و مقربْ بر وی شورید و بر اثر دعا و استغاثۀ وی بر درگاه خداوند، در آنجا چشمههایی از زمین جوشید که شهر و حاکم ظالم را در خود غرق کرد و به این ترتیب، دریاچۀ زریوار پدید آمد. امروزه در دامنههای مشرف به دریاچه نیز زیارتگاهی کوچک به نام مقبرۀ درویش وجود دارد که بنابر اعتقادات بومیان، متعلق به همان درویش است و هرساله بسیاری از زائران و درویشان برای زیارت به آنجا میروند. این افسانه سبب پیدایش باوری عمومی بر وجود شهری مدفون در زیر دریاچه شد (بابانی، 192؛ صفاری، 153-154؛ شیخی). فیلقوس که نقشی برجسته در روایت شفاهی افسانۀ زریوار دارد و امروزه نام کوهی است در آن ناحیه، نام پادشاه روم و جد مادری اسکندر مقدونی بوده، و روایت او در شاهنامۀ فردوسی، دارابنامه و برخی از منابع دیگر آمده است و او را با فیلیپ مقدونی تطبیق دادهاند (نک : لغتنـامه ... ، ذیل فیلقوس و فیلیـپ). این ویژگیها با آنچه ابودلف، سیاح عرب، در سدۀ 4 ق/ 10 م دربارۀ شهر دزدان [دزدار در الکامل (ابناثیر، 9/ 560)] نوشته است، مطابقت کامل دارد. به نوشتۀ ابودلف، در شهر دزدان ــ که میـان شهر بیر [در اطراف شهرزور] و نیمازرای [نیم از راه، در مسیر شهرزور ـ شیز در تکاب] قرار گرفته است ــ دریاچهای وجود دارد و فرمانروای شهر، که به او امیر میگویند، در قلعهای بلند و مشرف به شهر حکومت میکند. ابودلف در ادامه، از شهری به نام منصوره سخن میگوید که دارا، فرزند دارا (داریوش سوم)، آن را ساخته بود و اسکندر نتوانست آن را تصرف کند (ص 58- 59). هرچند مینورسکی دزدار را در شهر نوسود کنونی مکانیابی کرده است (نک : همو، 59، حاشیه)، اما باید گفت که در نوسود دریـاچه وجود ندارد. دزدار نیز از نظر ظاهری به زِروار شبیه است و شاید ناسخ و مصحح سفرنامۀ ابودلف و الکامل ابناثیر این کلمه را درست نخوانده، و بهشکل دزدان و دزدار ثبت کردهاند. امروزه در مریوان، در کنار زریوار، روستای کانیسانان وجود دارد (شافعی، 971) که در کردی به معنای کانی (چشمه یا کوه) پادشاهان (سلاطین) است.
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید