زریع، بنی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 4 اسفند 1403
https://cgie.org.ir/fa/article/274560/زریع،-بنی
چهارشنبه 6 فروردین 1404
چاپ نشده
26
زُرَیْع، بَنی، یا زریعیان، سلسلۀ اسماعیلیمذهب حاکم بر عدن در سدههای 5 و 6 ق/ 11 و 12 م، از شاخۀ یام قبیلۀ همدان. این عنوان از نام یکی از حکمرانان این سلسله، به نام زریع بن عباس گرفته شده است (نک : عماره، 172؛ ادریس، 274-275؛ دفتری، 315).منبع اصلی دربارۀ تاریخ بنیزریع، تاریخ الیمن (تألیف 563 ق/ 1167- 1168 م) نوشتۀ عماره یمنی است که در دوران حکومت آنان زندگی میکرده، و با چند تن از افراد این سلسله روابط نزدیک داشته است (نک : ص 187- 189؛ نیز دفتری، همانجا).آغاز حکومت بنیزریع در عدن، به نیمۀ دوم سدۀ 5 ق برمیگردد که در این تاریخ از سوی صُلَیحیون جایگزین سلسلۀ بنیمَعْن شدند. در این زمان، صلیحیون توانسته بودند بهعنوان پیروان دعوت اسماعیلی، با تأیید و حمایت خلفای فاطمی در یمن به حکومت برسند. نخستین حاکم صلیحی، داعی علی بن محمد صلیحی، در 454 ق/ 1062 م عدن را ــ که بنیمعن بر آن حکم میراند ــ گشود، و آنان را بهشرط پرداخت خراج، بر حکومت آنجا باقی نهاد (حداد، 218).پس از کشتهشدن علی در 459 ق/ 1067 م، و امتناع بنیمعن از دادن خراج، امیر صلیحی به عدن هجوم برد و بنیمعن را در آنجا برانداخت. او سپس حکومت عدن را به دو برادر همدانی، عباس و مسعود، پسران مکرم همدانی، تفویض نمود که به او در برپایی دولت خود و نیز گسترش دعوت اسماعیلی کمکهای زیادی کرده بودند (همانجا؛ سروری، 217؛ سلیمان، 204؛ یمانی، 82؛ قس: عماره، 172-174). ادریس از این دو تن با نامهای زریع بن عباس و مسعود ابنمسمع یاد کرده است (همانجا).بدینسان، سلسلۀ اسماعیلی زریعیان (476- 569 ق/ 1083-1173 م) پایهگذاری شد و عباس و مسعود بهصورت مشترک بر عدن حکومت کردند که دارای قلمروهایی جداگانه بودند؛ بدین صورت که عباس در قلعۀ تعکر ساکن شده بود و بر مناطق داخلی عدن حکم میراند و مسعود نیز به حکومت بندر و نواحی ساحلی عدن رسیده، و در قلعۀ الخضراء سکونت گزیده بود (همو، 174؛ یمانی، ادریس، همانجاها).عدن و مالیات آن از زمان بنیمعن بخشی از مهریۀ ملکه سیده (اروى) بود که در 458 ق/ 1066 م با مکرم احمد بن علی صلیحی ازدواج کـرده بود (عمـاره، همانجا؛ نیـز نک : سروری، 215). ملکه سیده از 467 ق/ 1074 م درعمل، قدرت اصلی در حکومت صلیحی محسوب میشد، و حکمرانان جدید عدن میبایست سالیانه 100هزار دینار بهعنوان مالیات عدن به او پرداخت میکردند (عماره، همانجا؛ سروری، 217؛ دفتری، 318).پس از عباس، فرزندش زریع، که سلسلۀ بنیزریع از او نام گرفته شده است، در 477 یا 479 ق به حکومت نواحی داخلی عدن رسید (عماره، همانجا؛ ابنقاسم، 271؛ سروری، 221؛ شماحی، 116). زریع و مسعود به درخواست ملکه سیده برای جنگ با نجاحیان زبید به کمک مفضل بن ابیالبرکات، سردار ملکه سیده، شتافتند و هر دو در این نبرد کشته شدند (عماره، 175؛ ادریس، 274-275؛ جرافی، 123).پس از آن، ابوالسعود بن زریع و ابوالغارات بن مسعود بهترتیب، جانشین زریع و مسعود شدند (عماره، یمانی، همانجاها؛ ادریس، 275؛ قس: ابنقاسم، 279 که بیان کرده است پس از زریع، فرزندش سبأ برجای او نشست و پس از او، برادرش ابوالسعود بن زریع). نظام مشترک حکومت بنیزریع و بنیمسعود بر عدن، رقابتهایی را میان آنها پدید میآورد، بااینحال، اینان به دنبال استقلال از صلیحیون بودند و تاحدممکن از پرداخت خراج استنکاف میورزیدند. به همین سبب، ملکۀ صلیحی برای دریافت خراج، ناگزیر شد چند بار سپاهی را به جنگ با این دو امارت گسیل نماید که درنهایت، طرفین بر کاهش میزان خراج به 25هزار دینار در سال، مصالحه نمودند (عماره، 174؛ ابنقاسم، 284؛ سروری، 222-223).پس از ابوالسعود، فرزندش سبأ بر جای او نشست. در قلمرو شاخۀ مسعودی نیز، محمد بن ابیالغارات جانشین پدر شد (عماره، 175؛ یمانی، 82؛ قس: جرافی، 124). این دو تن توانستند بر وسعت قلمرو حکومت خود بیفزایند؛ بهگونهایکه سبأ بر بخشی از مناطق جند و معافر یمن و قلعههای سامع، مطران، ذبحان و یمین، و محمد بر بخشی از ابین و احور چیره شدند (سروری، 222)؛ اما حکومت محمد دیری نپایید و با مرگ او، برادرش، علی بن ابیالغارات، به حکومت رسید (عماره، 177؛ یمانی، ادریس، همانجاها). در این زمان، بین او و سبأ اختلافاتی پدید آمد که به وقوع جنگ انجامید. این جنگ در حدود دو سال به درازا کشید که در نهایت، سبأ توانست با یاری دیگر قبایل مانند همدان، جنب بن سعد، عنس، خولان، حمیر و مذحج، علی را شکست بدهد و قلمرو حکومت وی را فراچنگ آورد. بدینترتیب، حکومت شاخۀ مسعودی بنیکرم زوال یافت و عدن، اعم از مناطق داخلی و بندر و مناطق ساحلی، زیر فرمان سبأ زریعی قرار گرفت (عماره، 177-183؛ یمانی، 82-84؛ ادریس، 275-276؛ سروری، 226-227). سبأ پس از 7 ماه که حاکم عدنِ متحد شده بود، در 533 ق/ 1139 م از دنیا رفت (عماره، 183؛ یمانی، 84؛ ادریس، 276).دورۀ سبأ در تاریخ بنیزریع از اهمیت بالایی برخوردار است. در این دوره، دعوت اسماعیلیۀ مستعلوی دچار انشقاق شد. بدینسان که پس از مرگ آمر (524 ق/ 1130 م)، بیستمین امام اسماعیلیان مستعلوی، عبدالمجید حافظ (497-544 ق) در 526 ق/ 1132 م با ادعای امامت، خلافت فاطمیان را در مصر به دست گرفت. این در حالی بود که صلیحیون و گروهی از اسماعیلیه به امامت طیب، فرزند ناپدیدشدۀ آمر، معتقد شدند. بدینسان، ملکه سیده رهبر رسمی طیبیان در یمن شد؛ اما بنیزریع با قبول امامت حافظ، به رهبران دعوت حافظی (مجیدی) یمن تبدیل شدند؛ سبأ نیز از سوی حافظ به مقام داعی منصوب گردید (نک : جندی، 2/ 494؛ ادریـس، 270-274، 276- 279؛ دفتری، 303-305، 316، 322-323؛ سروری، 223-224).بدینترتیب، اتحاد سبأ با حافظ سبب جدایی کامل وی از صلیحیون شد و نقش زریعیان را بهعنوان نمایندگان واقعی و مستقیم دعوت حافظی و نیز خلافت فاطمی مصر در عدن تثبیت کرد. پس از سبأ، حکمرانان بنیزریع افزونبر حکمرانی، از سوی پایگاه مرکزی دعوت حافظی بهطور رسمی، به مرتبۀ داعی نیز منصوب میشدند (نک : دنبالۀ مقاله). سبأ توانست بـا تصرف قلعههـایی در ارتفاعات جنوبی یمن، که متعلق به صلیحیان بود، بر قلمرو بنیزریع بیفزاید؛ او همچنین، با استفاده از مسیر تجاری بندر عدن و دریای احمر که ارتباط تجاری پررونق میان مصر فاطمی و هند را برقرار مینمود، خزانۀ بنیزریع را غنی ساخت (دفتری، 316-317).ملکه سیده در 532 ق/ 1138 م از دنیا رفت (جندی، همانجا؛ یمانی، 87؛ ادریس، 303؛ ابنقاسم، 295) و با مرگ او، سلسلۀ صلیحی اقتدار خود را از دست داد. پس از او، فرمانروایان صلیحی تا دهۀ 560 ق/ 1170 م فقط بر برخی از قلعههای دورافتاده تسلط داشتند که این قلعهها نیز پس از چندی به دست زریعیان افتاد (نک : دنبالۀ مقاله).پس از سبأ، حکومت عدن به فرزندش، علی الاَعَزّ / الاَغرّ رسید که در دملوه ساکن بود (عماره، همانجا؛ ادریس، 276؛ ابنقاسم، 296). دورۀ حکومت علی کوتاه بود و پس از او، برادرش، محمد، با کمک بلال بن جریر، مرد بانفوذ دولت زریعی، در 534 ق به حکومت بر قلمرو زریعیان رسید (عماره، 184؛ یمانی، 84؛ ابنخلدون، 4/ 279؛ ادریس، همانجا؛ ابنقاسم، 297). بلال که دخترش را به همسری محمد درآورده بود، خود نیز به منصب وزارت دست یافت (عماره، ابنخلدون، همانجاها). این منصب پس از درگذشت وی (545 یا 547 ق/ 1150 یا 1152 م)، بهترتیب، به دو تن از پسرانش رسید (نک : عماره، 191؛ جندی، 2/ 505؛ سروری، 229-230).محمد در 534 ق/ 1140 م، از سوی قاضی رشید احمد بن علی، فرستادۀ عبدالمجید حافظ به یمن، به مقام داعی دعوت حافظی منصوب شد (عماره، 185؛ ابنخلدون، ادریس، همانجاها؛ ابنقاسم، 297- 298؛ دفتری، 317). وی در 547 ق/ 1152 م، 28 قلعه و چند شهر از منصور بن مفضل، جانشین ملکه سیده، خریداری کرد که از جملۀ آنها میتوان به پایتخت پیشین صلیحیون، شهر ذوجبله، اشاره کرد که آن را محل اقامت خویش قرار داد (عماره، 187؛ جندی، 2/ 494، 500؛ یمانی، 87؛ ابنخلدون، همانجا؛ ادریس، 277؛ قس: ابنقاسم، 300-301).پس از مرگ محمد بن سبأ (548 یا 550 ق)، پسرش، عمران که مانند پدر عنوان داعی داشت، بهجای او نشست (عماره، 189؛ ادریس، همانجا). عمران نیز در560 ق/ 1165 م از دنیا رفت؛ اما چون 3 پسرش، محمد، ابوالسعود و منصور خردسال بودند، یاسر ابنبلال، وزیـر عمران، به نیابت از آنان زمام حکومت را به دست گرفت (عماره، 190-191؛ ابنخلدون، ادریس، همانجاها). در این زمان، قلمرو زریعیان شامل عدن، ابین، دُملُوَّه، جند، تَعِزّ، و مناطق دیگری در اقصای شمال تا نقیل صید بود (دفتری، همانجا).بنیزریع از زمان خلافت حافظ، خود را نمایندگان فاطمیان در یمن میدانستند و به نام آنان سکه میزدند. از زمان علی بن سبأ به این سوی، سکههایی در دست است که روی آنها نام آمر، خلیفۀ فاطمی، بهعنوان امیرالمؤمنین نقش بسته است. اگرچه در برخی از این سکههای بهدستآمده از زمان عمران، نام خلیفۀ فاطمی حذف شده، و اسم عمران بهعنوان «ملک العرب و الیمن» نقش بسته است، که شاید نشان از تیرگی روابط بنیزریع با فاطمیان باشد؛ اما وجود سکههایی دیگر از همان زمان، با نام امام عاضد، خلیفۀ فاطمی، و نیز عمران، این احتمال را بیاعتبار میسازد (نک : شمیری، 111- 119؛ دفتری، همانجا).اواخر حکومت زریعیان با تاختوتازهای عبدالنبی بن علی ابنمهدی حمیری مقارن بود که در زبید، در رأس سلسلۀ بنیمهدی قرار داشت. وی تعکر، تعز، جند و جبله را از چنگ بنیزریع خارج، و پس از آن، عدن را محاصره نمود. زریعیان به علی بن حاتم، حاکم همدانی صنعا متوسل شدند و با کمک او عبدالنبی را در 568 یا 569 ق/ 1173 یا 1174 م شکست دادند و به زبید عقب راندند (ادریس، 307- 308؛ ابنقاسم، 319؛ جرافی، 126؛ شماحی، 116؛ واسعی، 165).در این زمان، در یمن دولتهای کوچکی پدید آمده بودند که هر کدام بر منطقهای کوچک از یمن حکم میراندند، بهگونهای که عدن، دملوه، تعز تا نقیل صید در دست زریعیان، صنعا و بخشی از ولایتهای آن در دست علی بن حاتم (همدانیان)، صعده و جوف در دست امام متوکل احمد بن سلیمان زیدی (د 566 ق/ 1171 م)، تهامۀ شام تا وادی عین در دست شریف غانم بن یحیى سلیمانی، و زبید و اطراف آن در دست عبدالنبی بن مهدی بود. میان این دولتها همواره جنگ و کشمکش بود (نک : ادریس، 307-310؛ جرافی، 127؛ فقی، 203-204؛ همدانی، 239-240).در این موقعیت، بهتدریج ایوبیان با گسترش قلمرو خود، شروع به نفوذ در یمن نمودند. تورانشاه (ه م)، بـرادر صلاحالدین ایوبی، در تکمیل فتح یمن، در 569 ق عدن را نیز تصرف کرد و یاسر بن بلال را برانداخت؛ اما دملوه در دست زریعیان باقی ماند که پسران عمران به سرپرستی ابوالدر جوهر بن عبدالله معظمی (نک : رسولی، 287-290) در آن ساکن بودند (جندی، 2/ 505؛ ابنخلدون، 4/ 279؛ ادریس، 308؛ جرافی، 124، 126). سرانجام، جوهر معظمی دملوه را در 584 ق/ 1188 م به طُغتَکین بن ایوب واگذار کرد و همراه پسران عمران، عدن را ترک نمود (ادریس، همانجا؛ حداد، 222). بدینسان، دولت بنیزریع در یمن زوال یافت. البته ایوبیان افزونبر سلسلۀ زریعی، به حکومت بنیمهدی و سلسلۀ همدانی بنیحاتم در یمن نیز خاتمه دادند (نک : ابنخلدون، 4/ 281؛ جرافی، 126).زریعیان اسماعیلیمذهب بودند، بااینحال، در برخی از منابع، آنان بهاشتباه، زیدیمذهب دانسته شدهاند (نک : ابنخلدون، 2/ 303). با زوال دولت زریعیان و همدانیان و ترویج مذهب تسنن توسط ایوبیان، کیش اسماعیلیه نیز در یمن از رونق افتاد و فقط در میان گروههایی اندک از مردم و برخی از جانشینان حکمرانان همدانی صنعا پیروانی داشت (دفتری، 318).
ابنخلدون، العبر؛ ابنقاسم، یحیى، غایة الامانی، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1388 ق/ 1968 م؛ ادریس بن حسن، عیون الاخبار و فنون الآثار، به کوشش ایمن فواد سید، لندن، معهد الدراسات الاسماعیلیه؛ جرافی یمنی، عبدالله، المقتطف من تاریخ الیمن، به کوشش زید بن علی وزیر، بیروت، 1407 ق/ 1987 م؛ جندی، محمد، السلوک، به کوشش محمد علی اکوع، صنعا، 1416 ق/ 1995 م؛ حداد، محمد یحیى، تاریخ الیمن السیاسی، یمن، 1396 ق/ 1976 م؛ دفتری، فرهاد، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، 1383 ش؛ رسولی، عباس، العطایا السنیة و المواهب الهنیة، به کوشش عبدالوهاب عبدالله احمد خامری، صنعا، 1425 ق/ 2004 م؛ سروری، محمد، الحیاة السیاسیة و مظاهر الحضارة فی الیمن، قاهره، 1418 ق/ 1997 م؛ سلیمان، احمد سعید، تاریخ الدول الاسلامیة، قاهره، 1389 ق/ 1969 م؛ شماحی، عبدالله، الیمن، الانسان و الحضارة، بیجا، بیتا؛ شمیری، فؤاد عبدالغنی محمد، تاریخ الیمن، سیاسیاً و اعلامیاً، صنعا، 1425 ق/ 2004 م؛ عمارۀ یمنی، عمار، تاریخ الیمن، به کوشش محمد علی اکوع، مطبعةالعلم، 1399 ق/ 1979 م؛ فقی، عبدالرئوف، الیمن فی ظل الاسلام، دارالفکر العربی؛ واسعی، عبدالواسع، تاریخ الیمن، دارالیمنیه، 1404 ق/ 1984 م؛ همدانی، حسین، الصلیحیون و الحرکة الفاطمیة فی الیمن، به کوشش حسن سلیمان محمود جهنی، قاهره، مکتبۀ مصر؛ یمانی، عبدالباقی، بهجة الزمن فی تاریخ الیمن، به کوشش عبدالله محمد حبشی و محمد احمد سنبانی، صنعا، 1408 ق/ 1988 م.
عبدالحمید مرادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید