صفحه اصلی / مقالات / دانشنامه زبانها و گویشهای ایرانی / تاتی خلخال /

فهرست مطالب

تاتی خلخال


آخرین بروز رسانی : سه شنبه 29 آبان 1403 تاریخچه مقاله

تاتی خلخال /tâti-ye xalxâl/،   از زبانهای ایرانی، که در بخشهای خورش‌رستم و شاهرود خلخال از توابع استان اردبیل رایج است. در خورش رستم، در روستاهای کَجل و کَرنق و در شاهرود، در روستاهای اَسکِستان، اَسبو و دِرَو و در مرکز شاهرود، در روستاهای کُلور، شال، دیز، کَرین، کِهَل، لِرد، گیلَوان، طهارم‌دشت و کهَل‌دشت به این زبان گفت‌وگو می‌کنند (رضایتی، 90).
تاتی از زبانهای ایرانی شاخۀ شمال غربی است که با زبانهای تالشی، گیلکی، سمنانی و آذری ارتباط و شباهت بسیار دارد. این زبان به دو شاخۀ شمالی و جنوبی تقسیم شده است. شاخۀ شمالی تاتی که اکنون در خارج از ایران رایج است از دستۀ زبانهای ایرانی جنوب غربی به شمار می‌رود و به زبان فارسی شباهت دارد. احتمال می‌رود که سپاهیان ساسانی زبان تاتی را به قفقاز منتقل کرده باشند (لُکوک، 489). دستۀ جنوبی تاتی که در مناطقی از ایران رایج است، به نظر برخی (نک‍ : همانجا) بازمانده از آذری یا زبان قدیم آذربایجان است که در محل به آن تاتی گفته می‌شود. آذری تا سده‌های 7 و 8 ق/ 13 و 14 م زبان غالب آذربایجان بود و آذریه نامیده می‌شد؛ همچنین با عنوان «فهلویه» و «راجی» در متون قدیم آمده است (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : محمودی، 74). با وجود کاهش جمعیت گویشوران تات‌زبان مناطق یادشده، این زبان در مناطقی از خلخال، زنجان (خویین و طارم) و روستاهایی در آذربایجان شرقی ازجمله کِرینگان (دهستان دیزمار از بخش ورزقان) و کَلاسور (از روستاهای واقع در اطراف کلیبر) همچنان رایج است (تحقیقات ... ).
امروزه، از شمار جمعیت بیشتر مناطق تات‌زبان خلخال کاسته شده، و هر سال نیز رو به کاهش است. در کلور اما شمار تات‌زبانان تاحدی حفظ شده، و در روستاهای لرد از 1385 تا 1390 ش شمار جمعیت به 705 تن افزایش یافته است (نک‍ : «درگاه ... »، بش‍ ). براساس آمار رسمی، شمار تات‌زبانان خلخال در 1390 ش 197‘9 تن بوده است (همانجا). بسیاری از تاتهای خلخال برای یافتن کار به شهرهای تهران، گیلان، کرج و مناطق دیگر مهاجرت می‌کنند؛ برای نمونه، فقط از روستاهای کَرنق بیش از 200 خانوار در رشت ساکن‌اند. این مردم به‌سبب رانش زمین و نابودی زمینهای زراعی و باغ‌هایشان در 1348 ش، کم‌کم به رشت کوچ کردند. به گفتۀ بومیان روستای کرین، بیش از 400 خانوار از آنها در محلۀ آسایش رشت ساکن هستند. درویهای مهاجر اغلب در نظامیۀ تهران و مهرشهر کرج و کلوریها در جوادیۀ تهران ساکن شده‌اند (همانجا).
امروزه، تاتی خلخال براثر نفوذ زبان فارسی و ترکی رو به نابودی است. در چندین روستای شاهرود مردم به زبان ترکی گفت‌وگو می‌کنند. به نوشتۀ امیل بئر (E. Baer)، اهالی روستاهای خَمس از بخش مرکزی خلخال که امروزه به زبان ترکی گفت‌وگو می‌کنند، پیشتر تات‌زبان بوده‌اند (ص 113). نمونه‌ای از واژه‌های ترکی که میان برخی از مناطق تات‌زبان رایج است: bir.dan «ناگهان»، arxayin «مطمئن»، totqәn «رنگ تند و غلیظ»، qara.baxt «سیاه‌بخت، بدبخت»، vәrqun «قلع‌وقمع، نابود»، suzma «ماست چکیده»؛ البته این تأثیر در روستاهای لرد، کرین، کرنق و کجل بیشتر از دیگر مناطق است. واژه‌های مشترک بسیاری امروزه میان مردم تات‌زبان و ترک‌زبان خلخال کاربرد دارد که گویا بازماندۀ زبان آذری‌اند، مانند: čara «چرخ‌ نخ‌ریسی»، sarin «خنَک»، kala «گاو نر جوان»، qaynәhâr «صبحانه»، pazga «گوشۀ جداشدۀ ناخن و چوب»، lafka «نوعی غضروف مانند گوشت»، dim.a.šura «گِل سرشوی» (تحقیقات؛ نیز نک‍‌ : کسروی، 33، 34، 63، 64؛ یارشاطر، 295- 296؛ کارنگ، 2 بب‍ ‌).

پیشینۀ پژوهش

در مطالعات زبانی، نخستین‌بار گویا احمد کسروی در 1325 ش در کتاب خود، آذری یا زبان باستان آذربایجان، زبان تاتی خلخال را معرفی کرد (نک‍ : سراسر اثر). بعدها، امیل بئر، استاد زبان‌شناسی دانشگاه زوریخ، به توصیۀ کریستن‌سن دربارۀ خطر ازمیان‌رفتن تاتی خلخال مطلبی نوشت (ص 111-114)؛ همچنین، از خلخال و هرزن داده‌هایی جمع‌آوری کرده بود که به نوشتۀ هنینگ (ص 166) نابود شدند یا به دستمان نرسیدند. عبدالعلی کارنگ در 1334 ش، کتاب خلخالی: یک لهجه از آذری را نوشت (نک‍ : مآخذ). احسان یارشاطر در دو مقاله با عنوانهای «گویش شاهرودی <خلخال>» (1338 ش/  1959 م) و «گویش تاتی خجل» (1960 م) به ویژگیهای زبان تاتی خلخال پرداخت؛ همچنین در کتاب خود، دستورزبان تاتی (1348 ش/  1969 م) ضمن بررسی تاتی جنوبی، به تاتی خلخال هم اشاره‌هایی کرد (برای آگاهی از منابع، نک‍ : مآخذ). جهاندوست سبزعلیپور در 1390 ش در فرهنگ تاتی ضمن ارائۀ واژگان تاتی دروی، ساخت فعل تاتی خلخال را شرح داده است (نک‍ : سراسر اثر). جواد معراجی لرد نیز در 1388 ش در فرهنگ موضوعی تاتی به فارسی، واژگان تاتی لردی را گرد آورده است (نک‍ : سراسر اثر).

ویژگیهای آوایی   

بیشتر همخوانهای زبان تاتی مانند زبان فارسی است، با این تفاوت که /ž/  فقط در گونه‌های کجلی، اسکستانی و گیلوانی رایج است؛ این واج در واژه‌های دخیل /j/  ادا می‌شود، مانند manija «منیژه». واج /h/  در بیشتر گونه‌های تاتی در جایگاه میانی و پایانی اغلب تولید نمی‌شود، مثل ša:lâ «شهلا» و šâ «شاه». خوشۀ همخوان xw در کرنقی و کرینی به کار می‌رود: âxwoard-an «خوردن»، bәxwoa «بخور». واکه‌های تاتی نیز مانند فارسی هستند، با این تفاوت که واکۀ /ә/  در همۀ گونه‌های تاتی به کار می‌رود، مانند bәrâ «برادر» و bә.šәn «برو». واکۀ /ö/  در کرینی، لردی، و کجلی کاربرد دارد: göhöl «آبگیر، لردی»، čöher «زمین بایر، کجلی»، öga xov «خواهر ناتنی، کرینی». واکۀ /ü/  در گونه‌های کجلی، کرینی، لردی و به‌ندرت در گیلوانی به کار می‌رود: külim.dân «کلونِ درب، کرینی»، žan hәrdülin «زن‌وبچه‌دار/  متأهل، کجلی». در شماری از گونه‌های تاتی مثل دروی، کلوری، اسکستانی و اسبویی، واکۀ /o/  وجود ندارد و به جای آن از واکۀ /u/  استفاده می‌شود، مثلاً «میوۀ  موز» به شکل muz (به‌جای moz) و «اُردک» به صورت urdak تلفظ می‌شود (تحقیقات). 
ازآنجاکه تاتی از زبانهای ایرانی شاخه شمال غربی است، نشانه‌هایی از تحولات آوایی بازمانده از آن زبانها را در خود دارد که عبارت‌اند از: حفظ -v* آغازی ایرانی باستان، مانند vәni «بینی» و viya «بید»؛ تحول tsv-* (-sp اوستایی، /s/  فارسی باستان) به /sb/  یا /sp/  مانند әsbәj «شپش»؛ تحول -č-* ایرانی باستان در میان دو واکه به -j-، مانند -suj «مادۀ مضارع فعل سوختن» و jir «پایین، زیر»؛ تحول -dv* آغازی ایرانی باستان (-duv در فارسی باستان، -d در فارسی میانۀ شاخۀ جنوب غربی و -b در فارسی میانۀ شاخۀ شمال غربی) به -b، مانند bar «درب، »؛ حفظ s-* ایرانی باستان (/θ/  فارسی باستان)، مثل âsәn «آهن»؛ تحول -xt-* ایرانی باستان به -t-، مانند -sut (مادۀ ماضی فعل سوختن <-suxta*)؛ تحول -dz* ایرانی باستان (/z/  اوستایی، /d/  فارسی باستان) به -z-، مانند zâmâ «داماد»؛ حفظ گردش‌ واکه‌ای، که در شماری از فعلها باقی مانده است، مانند čar-әs-en «چریدن»، čâr-n-әs-en «چراندن»، tars-әs-en «ترسیدن» و tars-n-әs-en «ترساندن» (همان).

ویژگیهای صرفی   

اسم مفرد در تاتی بدون نشانه است و مفهوم نوع یا جنس را می‌رساند: xu «خوک»، liâs «روباه»، merdak «مرد». اسم جمع پسوند ânد[y]-می‌گیرد: gâv-ân «گاوها»، asiv-ân «سیبها»، sini-[y]ân «سینی‌ها». اسم مفرد دو شکل متمایز فاعلی و غیرفاعلی خود را حفظ کرده است. اسمهای غیرفاعلی مفرد بیشتر به ә- ختم می‌شوند. نشانۀ نکره i[y]i- است که به دنبال اسم می‌آید: lef-i «لحافی»؛ این نشانه به خود اسم ملحق می‌شود نه به صفت: vәllәya kija-[y]-i-m bind «گنجشک کوچکی دیدم». مضافٌ‌الیه پیش از مضاف می‌آید؛ نشانۀ اضافه در اسمهای مختوم به همخوان، ә- است: hasan-ә ka «خانۀ حسن» و اسمهای مختوم به واکه نشانۀ اضافه نمی‌گیرند: ka jigâ «زمینِ خانه» (مثالهای این بخش و بخشهایی که در دنبالۀ این مقاله می‌آیند از گونۀ دروی‌اند) (همان؛ نیز نک‍ : سبزعلیپور و ایزدی‌فر، 117).
ضمیرهای تاتی 4 شکل دارند. ضمیرهای جدای فاعلی:  azد،avә، šәma، ama، a، tә «من، تو، او، ما، شما، ایشان»؛ ضمیرهای جدای غیرفاعلی: man،دtә،دavә، دama،دšәma،دavân ؛ ضمیرهای ملکی: čәmân، šәms، čama، ča، әštә، čәmân (همان‌دو، 116)؛ ضمیرهای پیوستۀ غیرفاعلی: m-(ә)šân، -(ә)rân، -(ә)mân، -(ә)š، -(ә)m (رضایتی، 91-92). ضمیرهای اشاره دو دستۀ اشاره به نزدیک و اشاره به دور و دو حالت فاعلی و غیرفاعلی دارند. حالت فاعلی این ضمیرها عبارت است از:  әmد،әmә «این، اینها»، aد،avә «آن، آنها»؛ حالت غیرفاعلی آنها عبارت است از: әmә،دәmân «این، اینها»، avә،دavân  «آن، آنها» (تحقیقات).
صفت در تاتی پیش از موصوف می‌آید؛ نشانۀ صفت در این زبان پی‌‌‌بست بدون تکیۀ a- است، بعد از صفتهای مختوم به واکه، -[y]- می‌آید؛ به صفتهای مختوم به واکۀ â- وند صفت‌ساز الحاق نمی‌شود: siyâ pas «گوسفند سیاه»، sera šay «پیراهن قرمز». نشانۀ صفت برتر، tar- است؛ اما مفهوم صفت برترین از ساخت نحوی جمله دریافت می‌شود: a man ku pilla-tar-ә «او از من بزرگ‌تر است»، әštә pilla âmi â.zân.әm «بزرگ‌ترین عمویت را می‌شناسم» (همان).
عدد در این زبان از نظر ساخت و تلفظ با فارسی چند تفاوت دارد: i «یک»، sinza/ ziâda «سیزده». معدود همیشه مفرد به کار می‌رود: i kissa «یک کیسه»، haf dâr «هفت درخت». در ساخت عدد مرکب، بعد از عدد اول، ә/u می‌آید: bis(t) ә čâr «بیست و چهار» و در عددهای مرکب بیشتر از صد، بین دو عدد، -u- می‌آید: sad u da «صد و ده». عدد کسری با افزودن bә/i میان عدد صورت و مخرج بیان می‌شود: se bә yak «سه به یک، یک‌سوم»، sad-i panj «پنج‌صدم». شماری از ممیزهای تاتی عبارت‌اند از: dâna «دانه»، tâ «تا»، gәla «دانه»، dassa «دسته»، gardәš «دفعه‌، بار»، bәna «اصله درخت» (همان).
شماری از نقش‌نماهای پیشین تاتی عبارت‌اند از: bi «بدون»، bә.qayr.az «به‌غیراز»، tâ «تا»، ey/ay «ای». نقش‌نماهای مهم پسین تاتی به این شرح‌اند: na «با»، râ «به، برای، به‌خاطرِ، را»، ku «از»، a- «نشانۀ وصفی»، sar da «به‌خاطرِ»، xânay/ xâtәr «به‌خاطرِ»، da «در، از»، ә- «نشانۀ اضافی»، e- «نشانۀ ندا»؛ مثالها: ča gâv «گاو او»، razدәا.samad «باغ صمد»، ča ku-š e-gat «از او گرفت»، ser-a lef «لحاف قرمز»، šәma ka da tâ yâ «از خانۀ شما تا اینجا»، az tә na âm «من با تو می‌آیم»، hasan-e «ای حسن!»، ča sar da davâ karin (سرِ او/ به‌خاطر او دعوا کردند). گاهی نقش‌نما حذف می‌شود و جایگاه نحوی کلام، نمایانگر نقش آن خواهد بود: čel-ә panjә tâvәssân(da) šam ku «چهل‌وپنجِ تابستان می‌رویم کوه» (همانجا).
ریشۀ فعلهای تاتی در مواردی دو صورت ضعیف و قوی دارد. ریشۀ قوی، واکۀ /-â-/ دارد و بیشتر برای واداری‌ساختن فعل به کار می‌رود، مانند tars-әs-en «ترسیدن» ← tars-әn-әs-en «ترساندن» (سبزعلیپور، فرهنگ ... ، 33). در این زبان، ماده‌های مضارع، ماضی، مجهول، جعلی و سببی (واداری) وجود  دارد. مادۀ فعل با افزودن یک جزء به ریشه ساخته می‌شود. مادۀ مضارع جزء ثابت فعل در ساختهای مضارع اخباری، التزامی، تمنایی، مستمر و ماضی استمراری، استمراری تمنایی، مستمر و امر و صفت فاعلی است. تنها نشانۀ ویژه‌ای که مادۀ مضارع دارد /-n-/  و در چند مورد نادر، /njد(ә)-/  است، مانند bә-vәs-әs-әš «پاره کرد، گسست» و vәs-әnj-ә «پاره می‌کند، می‌گسلد». مادۀ ماضی جزء ثابت فعل در ساختهای ماضی (به‌استثنای استمراری، استمراری تمنایی و مستمر)، صفت مفعولی و مصدر است. در تاتی، مادۀ ماضی از ریشۀ فعل ــ که در بیشتر موارد همان مادۀ مضارع است ــ به‌اضافۀ پسوندهای ماضی‌ساز d، -t، -i، -ø- و (s/t)sد(ә)- به دست می‌آید.
در تاتی، مادۀ مجهول که جزء ثابت فعلهای مجهول است، از مادۀ مضارع به‌همراه وند i- (قس: -ih- در زبان پهلوی) ساخته می‌شود و برای ساخت مجهول و برخی از فعلهای لازم به کار می‌رود، مانند bә-duj-i-s «دوخته شد»، bә-vaj-i-s «کنده شد». مادۀ جعلی در تاتی دو نشانۀ اصلی دارد: /i-/  مانند dәzz-i-en «دزدیدن» و s(s/t)د(ә)- مانند gәn-әs-en «برخوردکردن»، fam-әs-en «فهمیدن»؛ نشانۀ دوم کاربرد گسترده‌تری دارد.
وندهای سببی دو دسته‌اند؛ وندهای -әn- و -ân- که با ریشۀ قوی می‌آیند و وند -âvәn- که با ریشۀ ضعیف به کار می‌رود، مانند lârz-ân-әs-en «لرزاندن» و xur-âvәn-әs-en «خنداندن» (تحقیقات).
مصدر ساده در تاتی از ریشه به‌اضافۀ پسوندهای ماضی‌ساز و نشانۀ مصدری nد(e)- به  دست می‌آید: vârd-en «آوردن». گاهی واج میانجی -[y]- بین ماده و وند مصدری ظاهر می‌شود: ši[y]-en «رفتن». پیشوندهای فعلی تاتی عبارت‌اند از: -e-، pe-، ey-، av-، (h)ara-، a-، ad(a)-/ dә-/ da-، (a)bar-، ji-، â. در بیشتر گونه‌های تاتی خلخال بیش از 400 فعل پیشوندی وجود دارد؛ برای نمونه: pe-diyašt-en «نگاه‌کردن به بالا»، bar-kard-en «بیرون‌کردن»، e-diyašt-en «نگاه‌کردن به پایین»، â-kard-en «بازکردن»، da-ši[y]-en «واردشدن»، ji-rânt-en «چیزی را از زیر چیزی دیگر بیرون‌کشیدن». وند -(a)m برای نفی فعلهای وجه تمنایی، التزامی و امری به کار می‌رود: xayr ma-vin-â-š «خیر نبینی»، harda-r-ma-bu «نخورده‌باشی»، ma-pej «نپز»، ma-vәsәnj «قطع و پاره نکن». در فعلهای پیشوندی، وند نفی بعد از پیشوند می‌آید: da-ma-rânj «نکِش»؛ اگر پیشوند، bar- باشد، وند نفی میان آن می‌آید: ba-nә-r kard-en «بیرون‌نکردن»، ba-ma-r-an «نینداز» (سبزعلیپور، فرهنگ، 54).
در زبان تاتی برای بیان انواع ماضی و مضارع زیرساختهای ویژه‌ای وجود  دارد: ماضی ساده، نقلی، نقلی ابعد، نقلی غیرمحقق، نقلی بعید غیرمحقق، تمنایی، التزامی، بعید، بعید تمنایی، استمراری، استمراری تمنایی، مستمر؛ مضارع اخباری، تمنایی، التزامی، مستمر. در آغاز فعلهای مضارع تاتی کجلی، وند استمرار -(v)m می‌آید: mö-höt-im «می‌خوابیدم»، ma:r-әm «می‌خورم». در آغاز ماضی استمراری اسکستانی وند -a ظاهر می‌شود: a-vâj-imân «می‌گفتیم». برخی از اسمها، صفتها، ضمیرها و فعلهای تاتی کجلی، کرنقی، کرینی، و لردی تمایز جنس مؤنث از مذکر را حفظ کرده‌اند (سبزعلیپور، «تمایز ... »، 86 - 88)، مانند: کجلی، ušma «ماه <مؤنث>»، čuruk «گنجشگ <مذکر>»؛ لردی، čašma «چشم <مؤنث>»، vaš «علف <مذکر>» (همان، 74).

ویژگیهای نحوی   

نظام حالت‌نمایی در تاتی وجود دارد؛ در این نظام، اسم در جمله‌های دارای فعل زمان حال، ساخت فاعلی ـ مفعولی و در جمله‌های زمان گذشته، ساخت کنایی ـ مطلق دارد و از نظام کنایی گسسته (plit ergativity) پیروی می‌کند. در جمله‌های زمان حال، فاعل فعلهای لازم و متعدی و در جمله‌های زمان گذشته، فاعل فعلهای لازم و مفعول فعلهای متعدی حالت فاعلی دارند. از نظر درزمانی، از چند حالت اصلی اسم، زبان تاتی حالتهای فاعلی، مفعولی و ندایی را که در ایرانی باستان وجود داشت حفظ کرده است. در این زبان از شکل غیرفاعلی اسم و وندهای خاص (râ ، -na ، -ku ، -da-) استفاده می‌شود تا حالتهای مختلف مفعولهای برایی، بایی، ازی و دری بیان شود. ضمیرهای تاتی در حالتهای مختلف، شکلهای مختلفی به خود می‌گیرند، ازجمله ضمیر اول‌شخص مفرد که 4 شکل az، čәman، man و marâ دارد. اسمهایی که نسبتهای خانوادگی مثل پدر، مادر، برادر و جز آن را می‌رسانند، همانند زبانهای دورۀ باستان، دو شکل فاعلی و غیرفاعلی خود را حفظ کرده‌اند و در حالت غیرفاعلی مختوم به ar- هستند (سبزعلیپور و ایزدی‌فر، 119):

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: